سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

حضرت ولی عصر (عج) اهتمام بسیار به عزاداری و گریه برای مصائب امام حسین (ع داشته است، تا آنجا که دو زیارت ناحیه (1/ زیارت امام حسین (ع) 2/ زیارت شهدای کربلا) از ناحیه مقدسه آن بزرگوار ...

این  مطلب عینا از سایت بیرق نقل شده است

حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اهتمام بسیار به عزاداری و گریه برای مصائب امام حسین علیه السلام داشته است، تا آنجا که دو زیارت ناحیه ( زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت شهدای کربلا) از ناحیه مقدسه آن بزرگوار نقل شده که در هر دو، فرازهائی بسیار از ذکر مصائب جانسوز امام حسین علیه السلام ذکر شده است.
امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف » در فرازی از زیارت ناحیه امام حسین علیه السلام عرض می کند «وَلَأَبکِیَنَّ بَدَلَ الدُّموعِ دَماً؛ برای مصائب تو، به جای اشک ها، خون گریه می کنم.» شایان توجه این که طبق بعضی از روایات، هنگامی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف  در کنار کعبه ظهور کند، و مردم جهان را مورد خطاب قرار می دهد، در همین خطابه ی جهانی و حساس یادی از امام حسین علیه السلام نموده و ذکری از مصیبت آن حضرت می نماید. و آن روایت چنین نقل شده:
هنگامی که حضرت قائم بین حجرالاسود و مقام ابراهیم ظهور می کند، صدای خود را به پنج ندای زیر بلند کرده می فرماید:
«أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَا الامامُ القائمُ الثانی عَشَرَ
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَا الصّمْضامُ المُنْتَقِم
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن قَتَلوهُ عَطْشاناً
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن طَرَحوهُ عُریاناً
أَلا یا أهْلَ الْعالَمِ اَنَّ جَدّیَ الْحُسَیْن سَحَقوهُ عُدواناً:
ای مردم جهان! من امام قائم هستم، ای مردم جهان من شمشیر بران انتقام گیرنده هستم. ای مردم جهان! جدم حسین علیه السلام  را بعد از کشته شدن برهنه بر زمین انداختند. ای مردم جهان! پیکر جدم حسین علیه السلام را پس از کشته شدن، از روی دشمنی، پامال سم اسبان و ستوران قرار دادند.»
چنان که ملاحظه می کنید امام قائم «عجل الله تعالی فرجه الشریف» در این فرازها از سه مصیبت جانسوز امام حسین علیه السلام یاد کرده است که عبارتند از: تشنگی او، و برهنه انداختن بدن او، و پایمال نمودن پیکر نازنین او.



نوشته شده در جمعه 90 آذر 25ساعت ساعت 12:37 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

پیش ازآنی که عزادار محرم باشی

سعی کن درحرم دوست تو محرم باشی

خاک ازحُرمت شش گوشه او حُرمت یافت

گرشوی خاک رهش قبله عالم باشی

منزلت نیست ترا بی مدد مهرحسین

گرچه موسی شوی و عیسی مریم باشی

گرچه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن

سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی

همره زمزم اشکی که ترا بخشیدند

می توان مُحرم بیت لله اعظم باشی

شادی هردوجهانت بخدا تأمین است

گردراین ماه عزا همسفر غم باشی

صاحب بزم حسین است، علی وزهرا

نکند غافل ازاین محفل ماتم باشی

به همان دست وسروسینه مجروح قسم

شرط عشق است براین زخم تومرهم باشی



نوشته شده در جمعه 90 آذر 25ساعت ساعت 12:34 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

سبب غیبت امام زمان(ع) خود ما هستیم، زیرا دستمان به او نمی‌رسد، وگرنه اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود چه کسی او را می‌کشد؟! آیا جنّیان آن حضرت را می‌کشند، یا قاتل او انسان است؟! ما از پیش در طول تاریخ ائمه(ع) امتحان خود را پس داده‌ایم که آیا از امام تحفّظ و اطاعت می‌کنیم یا اینکه او را به قتل می‌رسانیم؟! انحطاط و پستی انسان به حدّی است که قوم حضرت صالح(ع) ناقة صالح را با اینکه وسیلة ارتزاق و نعمت آنها بود، پی کردند، چنان‌که قرآن کریم دربارة آن می‌فرماید: «لها شربٌ و لکم شرب یوم معلوم، یعنی، یک روز آب سهم شما باشد و روز دیگر سهم آن، آن ناقه، یک روز آب چاه را می‌خورد و در عوض به آنها شیر می‌داد! بنابراین، همان‌گونه که ممکن است عقلاً خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند، همچنان که ناقة صالح را کشتند، امکان دارد که ما انسان‌های عاقل(!) نیز امام زمان(ع) را که تمام خیرات از او است و از ناقة صالح بالاتر و پرفیض‌تر است برای اغراض شخصیة خود به قتل برسانیم!

لزوم احتیاط در فتنه‌های آخرالزّمان
سؤال: از حضرت رسول(ص) دربارة آخرالزّمان و فتنه‌های آن نقل شد که فرموده‌اند: تشخیص تکلیف در آن زمان مشکل است. پس چه باید کرد؟
جواب: اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست، باید توقّف کرد و احتیاط نمود. ریختن خون مردم، هتک اَعراض [آبروهای] آنها و از بین بردن اموال و دین آنها شوخی نیست، برای ما اتمام حجّت شده است.

گویا به کلی از «عین الله الناظرة» غافل هستیم!
اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بندگانی هستند که علم و صوابشان مطرد (فراگیر) است، یعنی با داشتن مقام عصمت نه خطا می‌کنند و نه خطیئه و امام زمان(ع) «عین الله النّاظرة و اُذنه السّامعة و لسانه النّاطق، و یده الباسطة؛ چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا و دست گشادة خداوند است و از اقوال، افعال، افکار و نیّات ما اطلاع دارد؛ مع ذلک گویا ما، ائمه(ع) و به خصوص امام زمان(ع) را حاضر و ناظر نمی‌دانیم، بلکه گویا مانند عامّه، اصلاً زنده نمی‌دانیم و به کلّی از آن حضرت غافل هستیم!

اشراف امام(ع) بر اعمال بندگان
گویا بنا بر این است که در عمل، خدا، نادیده گرفته شود، با اینکه در روایت «کافی» دارد که: «در هر شهری عمودی از نور است که امام(ع) اعمال بندگان را در آن می‌بیند یا ملَکی برای او خبر می‌آورد». همچنین «روح القدس» مؤیّد او با او است، غیر از آن روحی که هر سال یک بار در شب قدر بر او نازل می‌شود. بنابراین، اگر مثلاً پرده‌ای هم دور عمل خود بکشیم، فایده ندارد و دید امام(ع) نافذتر است و در برابر چشمان واقع بین او مانع و حائل ایجاد نمی‌کند. همچنین در رؤیت امام(ع) مقابله و محاذات (هم‌سویی) شرط نیست، بلکه هر جا که نشسته، بر أرضین سفلی? و سماوات سبع و ما فیهنّ و ما بینهنّ اشراف دارد. خداوند متعال می‌فرماید:
«و آتیناه الحکم صبیّاً؛ در حال کودکی، حکم را به او عطا کردیم» و نیز می‌فرماید: «قال إنّی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیّاً؛ گفت: من بندة خدایم، خداوند به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است. اگر مسئلة امام شناسی بالا رود، خداشناسی هم بالا می‌رود؛ زیرا چه آیتی بالاتر از امام(ع)؟ امام آیینه‌ای است که حقیقت تمام عالم را نشان می‌دهد.

حدیث ثقلین و اثبات غیبت امام زمان(ع)
«حدیث ثقلین» از ادلّة اثبات غیبت امام زمان(ع) است، زیرا در آن حدیث می‌فرماید: «إنّهما لن یفترقا، قرآن و عترت از هم جدا نمی‌شوند»، یعنی، چه حاضر باشند یا غایب، اگر کسی این حدیث را تحقیق و معنای آن را تحصیل کند، مسئلة غیبت خیلی برای او واضح خواهد بود؛ زیرا در غیر این صورت، «لزم الإنفکاک بین القرآن و العترة؛ لازمة آن جدایی بین قرآن و عترت خواهد بود».

کوتاه گفته های آیت الله بهجت در باره امام زمان (عج)

چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولی عصر (عج) تشرّف حاصل کند؛ بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز، سپس توسّل به ائمه (علیهم السلام) بهتر از تشرّف باشد.

*
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛ دستگیری ولیّ خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّ عصر (عج) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.

*
دعای تعجیل فَرج، دوای دردهای ما است.

*
در زمان غیبت هم عنایات و الطاف امام زمان (عج) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده؛ باب لقا و حضور بالکلیّه مسدود نیست؛ بلکه اصل رؤیت جسمانی را هم نمی شود انکار کرد!

*
با وجود اعتقاد داشتن به رئیسی که عینُ الله الناظره است، آیا می توانیم از نظر الهی فرار کنیم و یا خود را پنهان کنیم؛ و هر کاری را که خواستیم، انجام دهیم؟! چه پاسخی خواهیم داد؟!

*
هر چند حضرت حجت (عج) از ما غایب و ما از فیض حضور آن حضرت محرومیم؛ ولی اعمال مطابق یا مخالف دفتر و راه و رسم آن حضرت را می‌دانیم؛ و این که آیا آن بزرگوار با اعمال و رفتار خود خشنود، و سلامی – هر چند ضعیف – خدمتش می‌فرستیم؛ و یا آن حضرت را با اعمال ناپسند، ناراضی و ناراحت می کنیم!

*
علایمی حتمیّه و غیر حتمیّه برای ظهور آن حضرت ذکر کرده اند. ولی اگر خبر دهند فردا ظهور می کند، هیچ استبعاد ندارد! لازم? این مطلب آن است که در بعضی علایم، بَداء صورت می گیرد و بعضی دیگر از علایم حتمی هم، مقارن با ظهور آن حضرت اتفاق می افتد.

*
انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!

*
چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!

*
خداوند کام هم? شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.

*
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.

*
افسوس که همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آنها دارد که برای تعجیل فَرَج او دعا کنند!

*
امام (عج) در هر کجا باشد، آن جا خضراء است. قلب مؤن جزیر? خضراء است؛ هر جا باشد، حضرت در آن جا پا می گذارد.

*
قلبها از ایمان و نور معرفت خشکیده است. قلب آباد به ایمان و یاد خدا پیدا کنید، تا برای شما امضا کنیم که امام زمان (عج) آن جا هست!

*
اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود!

*
به طور یقین دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت، مؤثّر است، اما نه لقلقه.

*
آری، تشنگان را جرع? وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت می دهند. آیا ما تشن? معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب حیات نمی دهد، با آن که کارش دادرسی به همه است و به مضطرّین عالم رسیدگی می کند؟!

*
ائمه (علیهم السلام) فرموده اند: شما خود را اصلاح کنید، ما خودمان به سراغ شما می آییم و لازم نیست شما به دنبال ما باشید!

*
تا رابط? ما با ولیّ امر: امام زمان (عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد. و قوّت رابط? ما با ولیّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است.

*
چه قدر بگوییم که حضرت صاحب (عج) در دل هر شیعه ای یک مسجد دارد!

*
هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسط? فیض، یعنی فرجِ خود آن حضرت را از خدا بخواهد.

*
خدا می داند در دفتر امام زمان (عج) جزو چه کسانی هستیم! کسی که اعمال بندگان در هر هفته دو روز (روز دوشنبه و پنجشنبه) به او عرضه می شود. همین قدر می دانیم که آن طوری که باید باشیم، نیستیم!

*
آیا می شود رئیس و مولای ما حضرت ولیّ عصر (عج) محزون باشد، و ما خوشحال باشیم؟! او در اثر ابتلای دوستان، گریان باشد و ما خندان و خوشحال باشیم و در عین حال، خود را تابع آن حضرت بدانیم؟!

*
اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود را بشناسند و به آن پناه ببرند، آیا امکان دارد که از آن ناحیه، مورد عنایت واقع نشوند؟!

*
با این که به ما نه وحی می شود نه الهام، به آن واسطه ای که به او وحی و الهام می شود توجه نمی کنیم؛ در حالی که در تمام گرفتاری ها – اعمّ از معنوی و صوری، دنیوی و اُخروی – می توان به آن واسط? فیض؛ حضرت حجّت (علیه السلام)، رجوع کرد.

*
حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است؛ و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است. با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: برای من دعا کنید!

*
راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلق? زبان… بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه.



نوشته شده در جمعه 90 آذر 25ساعت ساعت 12:27 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

ای ز صولت لا فتی الا علی در شأن تو ؛ ( خطاب به حضرت زینب کبری است سلام الله علیها و روحی فداها )

می
برد شمر از سرت معجر ، فکیف تصبحون؟ ( معجر: روسری، فکیف تصبحون : شما را چه می شود ؟! )

آل بو سفیان به عزت، فی بیوت آمنین ... ( در خانه
هایشان در امنیت به سر می
برند )

آل ما دور از وطن، یا لیت قوم یعلمون ...! ( کاش این قوم می
دانستند )


انعم الله علینا برسول مدنی ... ( خداوند به واسطه رسولی مدنی بر ما نعمت روا داشته )

هو جدّی، و ابی و واسط الکون علیّ ؛ ( که آن پیغمبر جد من است. و علی پدر من واسطه وجود جهانیان است )

خیرة الله من الخلق أبی؛ (پدرم علی بهترین خلق خداوند...)

بعد جدی، فأنا ابن الخیرتین ؛ (... پس از پیغمبر است. و من فرزند آن دو برگزیده هستم)

فضة قد خلصت من ذهب ؛ ( من نقره
ای هستم که از طلا بیرون آمده است )

فأنا الفضه و ابن الذهبین ؛ ( پس من نقره
ام و فرزند دو طلا "حضرت رسول اکرم و امام علی علیهمالسلام" )

ذهب ٌمن ذهب ٍ فی ذهب ٍ ؛ ( طلایی از طلا و در طلا )

و لجینٌ فی لجین ٍ فی لجین ٍ ؛ ( و نقره
ای در نقره اندر نقره )


أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین


لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ ( ای قوم چرا خواستار بغی و فساد هستید؟ )

لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ ( و چرا از روی اصرار و دشمنی سعی در قتل من دارید؟ )

لیس والله سوانا خلف بعد النبی(ص) ! ( قسم به خداوند که غیر از ما کسی جانشین پس از پیغمبر(ص) نیست )

فرض الله علی طاعتنا کل عباد ! ( و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده )


انا مظلوم حسین

انا محروم حسین


عجبا وا عجبا امت کفار که یک سر

چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر (ص)

و ستجزون من الله اذا قام قیامة ! (و به زودی حین قیام قیامت، جزای خود را از طرف خداوند خواهید دید)


أنا مظلوم حسین

أنا محروم حسین


عجبا وا عجبا امت کفار که یک سر

چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر (ص)

همه در ریختن خون من آن بی کس و یاور

شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجر

و ستجزون من الله اذا قام قیامة ! ( و به زودی هنگام برپایی قیامت، جزای خود را از طرف خداوند خواهید دید )


لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ ( ای قوم چرا خواستار بغی و فساد هستید؟ )

لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ ( و چرا از روی اصرار و دشمنی سعی در قتل من دارید؟ )

لیس والله سوانا خلف بعد النبی(ص) ! ( قسم به خداوند که غیر از ما کسی جانشین پس از پیغمبر(ص) نیست )

فرض الله علی طاعتنا کل عباد ! ( و خداوند اطاعت کردن از ما را بر همه بندگان واجب نموده )



من له جدّ کجدّی فی الوری ؟ ( چه کسی در عالم، پدربزرگی مانند پدربزرگ من دارد؟ )

او کشیخی فانا ابن العلمین ؟ ( یا پدری چون پدر من دارد؟ پس من فرزند دو نشانه بزرگ و سالار هستم )

فاطم الزهرا امّی ، و ابی (علیهما السلام) ( فاطمه زهرا مادرم هست و پدرم کسی است که...)

قاصم الکفر ببدر و حنین ! (... کمر کفر را در بدر و حنین شکست )



عبدالله غلاما یافعاً ( و پدرم - علی- در حالی که نوجوانی بود خداوند را پرستش می
کرد )

و قریش یعبدون الوثنین ! ( در حالی که قریشیان آن دو بت را می
پرستیدند )

یعبدون اللات و العزی معاً ( آنها لات و عزی را با هم می
پرستیدند )


و علیّ (ع) کان صلّی القبلتین !

(در حالی که پدرم - علی- بر هر دو قبله - مکه و قدس - نماز گزارده بود)


و ابی شمسٌ امّی قمر ( پدر من خورشید است و مادرم ماه )

فانا الکوکب و ابن القمرین ! ( و من ستاره و فرزند دو ماه و خورشید )


انا مظلوم حسین

انا محروم حسین


چیست تقصیر من ای قوم که امروز ، جهانی

شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی ؟

در شما نیست ز اسلام نه نامی و نشانی


انا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی! ( عطش مرا فرا گرفته و کلام و زبانم آتش گرفته )

انا ظمئان و قد احرق قلبی و فوادی! ( تشنه هستم و قلب و سینه
ام سوخته است )


انا مظلوم حسین

انا محروم حسین


زیر خنجر شه لب تشنه حسین گفت:

تو ای شمر ستمکار!

تو ای ملحد مکار!

تو ای کافر غدار!


اگر من نشناسی ، بگویم بشناسی

حسینم و ضیاء القمرین ام ، قتیل الودجین ام ( من حسینم، نور خورشید و ماه هستم و کشته شده و دو رگ گردن بریده )

امام الحرمین ام انا الفضّة وابن الذهبین ام ( پیشوای حرمین مکه و مدینه
ام، منم نقره و فرزند دو طلا - علی و فاطمه سلام الله علیهما -)


انا مظلوم حسین

انا محروم حسین


منم شهپر جبریل منم آیه تطهیر

منم نخله خوبان

منم زاده زهرا

منم عرش و منم فرش

منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالم

انا مظلوم حسین

انا محروم حسین





نوشته شده در جمعه 90 آذر 25ساعت ساعت 12:22 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

«گریه» مظهر شدیدترین حالات احساسى انسان است، و علتها و انگیزه‏هاى مختلفى دارد که هر یک از آنها نشان دهنده حالتى خاص است . در روایات ، بعضى از انواع گریه تحسین شده و از صفات پسندیده بندگان پاکدل خداوند به حساب آمده است ، و بعضى از انواع گریه مذموم شمرده شده است .

 

محبت از عواطف اصیل انسانى است که با گریه انس دیرینه دارد . مثلاً محبت حقیقى به خداوند حسن آفرین است و براى قرب به او باید اشک محبت ریخت.

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم‏            تا به کى در غم تو ناله شبگیر کنم‏

هر کس با اندک توجهى خواهد دانست که گریه بر حسین (ع) گریه محبت است ، آن محبتى که در دلهاى عاشقانش به ثبت رسیده است . گریه بر او ، گریه شوق است ، زیرا قسمت زیادى از حماسه‏هاى کربلا، شوق آفرین و شورانگیز است و به دنبال آن سیلاب اشک شوق به خاطر آن همه رشادت، فداکارى ، شجاعت و سخنرانیهاى آتشین مردان و زنان به ظاهر اسیر ، از دیدگان شنونده سرازیر مى‏گردد و نیز گریه معرفت و پیوند با هدف متعالى و انسان ساز او است؛ و به تعبیر امام خمینى (ره) گریه سیاسى است که فرمود: «ما ملت گریه سیاسى هستیم ، ما ملتى هستیم که با همین اشکها سیل جریان مى‏دهیم و سدهایى را که در مقابل اسلام ایستاده است خرد مى‏کنیم ».

 

 

 

هزار سال فزون شد ز وقعه عاشورا            ولى ز تعزیه هر روز، روز عاشور است‏

 

هیهات که گریه بر حسین (ع) گریه ذلت و شکست باشد، بلکه گریه پیوند با سرچشمه عزت است، گریه امت نیست، که گویا است ، گریه سرد کننده نیست ، که حرارت بخش است، گریه بزدلان نیست، که گریه شجاعان است ، گریه یأس و ناامیدى نیست که گریه امید است، و بالاخره گریه معرفت است و گریه معرفت در عزاى حسین (ع) از انحراف و تحریف در قیام آن حضرت جلوگیرى مى کند و شاید به همین جهت باشد که در فضیلت گریه بر سیدالشهدا (ع) روایات متعددى وارد شده است . از آن جمله، روایتى است که امام صادق (ع) فرمود: «گریه و بى تابى در هر مصیبت براى بنده مکروه است، مگر گریه بر حسین بن على (ع) که اجر و ثواب نیز دارد»



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:39 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

برخورد اولمان بود. به من گفت: «شما می دونید من قبلاً ازدواج کردم و این ازدواج دوم من است؟»

انتظار نداشتم، گفتم: «نه! به من نگفته بودند.»

گفت: «شما باید بدونید من قبلاً با جبهه و جنگ ازدواج کرده ام، شما همسر دوم من هستید.»

همه چیز را رک و پوست کنده گفت.

گفت: «انتهای راه من شهادت است و اگر جنگ هم تمام شود و من شهید نشوم هر کجای دنیا که جنگ حق علیه باطل باشد، می روم آنجا تا شهید شوم.»

خبر شهادتش را که آوردند، برای من غیرمنتظره نبود. آمادگی اش را داشتم.

 



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:31 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

قدر برادر:

روز عملیات والفجر سه [7/5/62- منطقه مهران]، نزدیکیهاى ظهر بود و هوا فوق العاده گرم. آن موقع من مسئول تعاون “تیپ امام جواد (ع) لشکر پنج نصر” بودم. کارمان جمع و جور کردن مجروحین و شهدا در خط بود و نقل و انتقال آنها به عقب. آن روز دیدم دو نفر پیکر شهیدى را روى دوش گرفته اند و دارند مى آورند. رفتم جلو و گفتم: اجازه بدهید من ببرم. شما خسته شده اید. خیلى هم خونى هستید، بروید لباسهایتان را عوض کنید. یکى از آن دو گفت: نمى توانیم. گفتم چرا. گفت: “این برادرم است، مى خواهم خودم جنازه اش را بیاورم عقب.” هنوز عملیات ادامه داشت. جنازه را آوردند و گذاشتند نزدیک ماشین و بلافاصله برگشتند. بى اختیار ظهر عاشورا در نظرم مجسم شد.

 

آب آب آب

در منطقه گزیل- “پاوه، اورامانات” در “گروهان فجر، گردان احزاب” از “تیپ 313 نبى اکرم (ص)” عملیات [؟] کردیم. از همان شروع عملیات و حرکت به طرف “ارتفاع گزیل” تا بالاى قله و فتح آن، اکثر بچه هاى گردان آب نداشتند، جز تعداد معدودى از جمله فرمانده گروهان، برادر “نوذر امیرى” که عصر فرداى آن روز با قمقمه آبش به داد دوستان رسید. خودش یک ریگ در دهان گذاشته بود تا تشنگى بر او غلبه نکند. از برادران مى خواست که آنها هم این کار را انجام دهند. من وقتى به رودخانه “آب سیروان” که از کنار ارتفاع مى گذشت فکر مى کردم، دیوانه مى شدم. اما با یاد لب تشنگان کربلا خود را دلدارى مى دادم. تعدادى از بچه ها را تشنگى از پا درآورد. شهید “حسین قلاوند” دوست پاسدار وظیفه ما بود که وقتى خواست لبش را با نم آب قمقمه یکى از برادران مرطوب کند، با تیر مستقیم مزدوران به شهادت رسید. حال آنکه هیچ وقت بچه هاى ما دشمن را موقع آب خوردن نمى زدند.

 

به حق علی ماء

در عملیات والفجر ده [23/12/66- حلبچه] بعد از فتح “حلبچه” روى یکى از قله هاى مرتفع موضع گرفته بودیم. هیچى نداشتیم. براى غذا از سنگر آمدم بیرون. دو تا پرتقال پیدا کردم. موقع بازگشت آه و ناله کسى را که کمک مى خواست شنیدم. به آنجا رفتم. یک سرباز عراقى بود، با دست تیر خورده. کنارش رفتم. التماس مى کرد: “به حق محمد و آل محمد، ماء. به حق على، ماء. الموت لصدام. ماء.” آب زیادى نداشتم و از طرفى خودم هم تشنه بودم. از دادن آب منصرف شدم. حرکت که کردم به گریه افتاد. نتوانستم بروم. قمقمه ام را که شاید یک استکان آب داشت به او دادم، تا قطره آخر خورد. حتى چند لحظه قمقمه را سر و ته روى لبانش نگه داشت. متأثر شدم. پرتقالها را با سر نیزه بریدم و آبش را در دهان او چکاندم. لبخند مى زد. نمى دانم براى چه فتوکپى شناسنامه اش را به من داد. بعد دو نفر امدادگر و حمل مجروح را که مى آمدند، صدا زدم و او را بردند.



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:26 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

دستاوردهای زیارت عاشورا:

زیارت عاشورا - که از تعالیم امام باقر علیه‏السلام است - به سبب آثار سازنده فردى و اجتماعى و بیان مواضع فکرى و عقیدتى شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژه‏اى دارد.

 شمارى از دستاوردهاى این زیارت عبارت است از:


1. ایجاد پیوند معنوى با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان

این محبت موجب مى‏شود که زائر، آن بزرگان را الگوى خویش سازد و در جهت همسویى فکرى و عملى با آنان بکوشد؛ همچنان که در قسمتى از زیارت، از خدا مى‏خواهد که زندگى و مرگش را یک‏سره همانند آنان قرار دهد؛ «اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد».

از آن جا که این محبت به خاطر خداوند است - و خاندان عصمت از آن جهت که‏الهى و منسوب به اویند، محبوب واقع شده‏اند - مایه تقّرب به خداوند است.

در قسمتى از این زیارت چنین مى‏خوانیم: «اللهم انى اتقرب الیک بالموالاة لنبیک و آل نبیک».

 

 

2. پیدایش روحیه ظلم ستیزى در زائر

 تکرار لعن و نفرین بر ستم‏گران در این زیارت، موجب پیدایش روحیه ظلم‏ستیزى در زائر مى‏شود. او با اعلام برائت و نفرت از ستم‏گران و ابراز محبتبه پیروان حق و دوستان خاندان عصمت، پایه‏هاى ایمان دینى خود را مستحکم مى‏کند. مگر ایمان چیزى جز حب و بغض در راه خداست؛ «هلالایمان الاّ الحب و البغض»؟ موءمن واقعى در برابر ستم، بى‏موضع نیست؛ از ستم‏گر نفرت و انزجار آشکارى دارد و با مظلوم و جبهه حق، اعلام همراهى مى‏کند؛ «یا اباعبدالله! انى سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم».

 

3. دورى جستن از خط انحراف

در این زیارت، ریشه‏هاى ظلم هدف قرار مى‏گیرد؛ «فلعن الله امةً اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التى رتّبکم الله فیها». ستمى که در عاشورا تحقق یافت، در قلب تاریخ ستم ریشه دارد. این ظلم، یک حلقه از حلقه‏هاى ستمى است که با انحراف مسیر اصیل خلافت آغاز شد.

 

4. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه‏هاى هدایت

در این زیارت آمده است: «فاسئل الله الذى اکرمنى بمعرفتکم و معرفة اولیائکم و رزقنى البرائة من اعدائکم، ان یجعلنى معکم فى الدنیا و الآخرة و ان یثبّت لى عندکم قدم صدق فى الدنیا و الاخرة». زائر پس از آن که به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستم‏گر را شناخت و از آنان دورى جست، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروى عملى از آنان، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار مى‏دهد؛ یعنى، اسوه‏ها و الگوهاى هدایت را - که از سوى خداوند منصوب شده‏اند - سرمشق خود قرار مى‏دهد و همگامى با آنان را مى‏طلبد.

 

5. ترویج روحیه شهادت‏طلبى و ایثار و فداکارى در راه خدا.

 

6. احیاى مکتب و راه و هدف خاندان عصمت



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:23 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

چرا باید زیارت عاشورا بخوانیم؟

حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) را زیارت کند " چه از راه دور یا نزدیک" به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.

چند نکته در رابطه با این حدیث قابل ذکر می باشد:

اول اینکه گوینده مطلب یک امام معصوم است، بنابراین خیلی قابل اهمیت می باشد.

 

دوم اینکه امام معصوم قسم می خورد که این تأکیدی براینکه حتماٌ حاجت این شخص را خداوند خواهد داد.

سوم اینکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزدیک امام حسین(ع) را بوسیله خواندن زیارت عاشورا زیارت کند، از راه دور این کار را انجام دهد.

چهارم اینکه حاجات مادی و معنوی بوسیله این زیارت توسط خداوند برآورده می گردد. 

برای رسیدن به مقام قرب الهی نیز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسیله مطمئن، راحت، سریع و ... برای رسیدن به خداوند عشق به امام حسین(ع) می باشد.با عشق و ارادت به سالار شهیدان کربلا می توان سریعتر و مطمئن به هدف رسید.

   برای رسیدن به محبت و عشق و علاقه امام حسین(ع) نیز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سریعتر انسان می تواند بوسیله آن به بارگاه امام حسین(ع) راه یابد، و جزو شیفتگان و عشاق سیدالشهداء گردد، از طریق خواندن زیارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن این زیارت شریف می باشد.   

دلایل مختلفی برای اثبات این ادعا وجود دارد که عبارتند از :

1- زیارت عاشورا از احادیث قدسی می باشد. روایت صفوان در مورد زیارت عاشورا بیان کننده این امر است که جبرئیل امین این زیارت را از طریق خداوند متعال برای پیامبر(ص) قرائت نمود و این زیارت از طریق معصومین به امام باقر(ع) رسید و از طریق این امام معصوم به دست شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسیده است.

2- ائمه ما شیعیان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکید به خواندن و مداومت به خواندن این زیارت شریف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان(ع) داشته اند، امام زمان به سید رشتی می فرمایند: که چرا عاشورا نمی خوانید و بعد سه بار می فرمایند عاشورا، عاشورا، عاشورا.(مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی)

3- علماء وبزرگان ما نیز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکیدفراوان داشته اند و خود نیز این کار را انجام می داده اند و یکی از علل موفقیت اکثر بزرگان و علماء خواندن زیارت عاشورا بوده است.

    چه بسیار زیبا است که انسان در هر زوز صبح 5 دقیقه از وقت خود را برای سالار شهیدان و زیارت عاشورا قرار دهد. چه صبح و روز زیبائی خواهد بود روزی که با نام و یاد عزیز زهرا(س) شروع شود.

   مطمئن باشید که امام حسین(ع) جواب سلام شما را می دهد. فقط باید دل را پاک کرد تا جواب سلام امام را شنید و یقین داشته باشید که جواب سلام را امام حسین(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نماید. فقط باید گوش ما شنوا و لایق شنیدن جواب سلام ایشان باشد.



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:22 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

از جمله زیارات شریفه، زیارت ناحیه مقدسه است که منسوب به حضرت مهدی آل محمد (عج) می باشد. یکی از فقرات زیارت مزبور، این جمله است:

«وَ لَئِن اَخَّرتَنِی الدُّهُور وَ عَاقَنِی عَن نَصرِکَ المَقدُور لاُ ندِبَنَّّ عَلَیکَ صَباحَاً وَ مَساءَاً وَ لَاَبکَینَّ عَلَیکَ بَدَّلَ الدُّمُوعِ دَمَاً»

اگر روزگار مرا به تاخیر انداخت و از یاری و نصرت تو در روز عاشورا باز داشت، هر آینه من صبح و شام بر تو ندبه می کنم و به جای قطرات اشک، بر تو خون گریه می کنم.

این جمله، حاصل بزرگترین پیام محبت و دلبستگی و ارتباط دل و جان گوینده با مخاطب می باشد و از جهاتی در خور توجه و تأمل کامل است.

در آغاز، از اینکه بر اثر قضاء الهی از نظر زمانی در عصر امام حسین (ع) نبوده و روی جریان طبیعی می بایست چند نسل بگذرد، تا نوبت به او برسد و قدم به عرصه ی وجود بگذارد، اظهار تألم و تأثر می نماید و گویا آرزو می کند که ای کاش جزء طبقات قبل و نسل پیشین خاندان پیغمبر (ص) بود و به هنگام وقوع جریان دلسوز کربلا جزء نسل موجود به شمار می رفت و امکان حضور در صحنه ی خونین و عرصه ی نبرد کربلا برایش بود تا به یاری جدّ بزرگوار خود قیام کرده و با جان شریف خود رفع بلا از جان مبارک آن حضرت می نمود و حتّی به مقام شهادت می رسید.

 

 

 

به جبران این عدم امکان حضور، و نبودن قهری- نه اختیاری- در صحنه کربلا و روز عاشورا، برای خود برنامه ای قرار داده که با تأکید تمام از آن اسم برده و بیان می کند و آن ندبه و گریه های بلند بر امام حسین (ع) آن هم در هر صبح و شام و به صورت مستمر و به عنوان یک عمل همیشگی و قطع ناشدنی می باشد.

اولاً: خود گریه به صورت گریه های معمولی نیست. بلکه به صورت ندبه و زاری و گریه های دردمندانه و بلند بلند است.

ثانیاً: علی رغم نوع داغداران که اگر صبح بر عزیز از دست رفته خود گریه کردند دیگر عصر و شب گریه نمی کنند، آن بزرگوار، هم صبح گریه می کند و هم هنگام عصر و شب.

ثالثاً: برخلاف دیگران که چند روز سوگواری نموده و بعد عزاداری را رها می کنند و اگر احیاناً یک روز تحت تأثیر عواملی، گریه کردند برای مدتها آرامند و یا بکلی عزیز از دست رفته خود را فراموش می کنند، امام زمان (ع) هر روز و شب در این سوگواری است و این عزا برای او کهنگی ندارد و این آتش سوزان و پر از لهیبی که در جان مقدسش ایجاد شده، خاموش نمی شود و به سردری نخواهد گرائید.

اوج مراتب ارتباط و دلدادگی و عشق سوزان حضرت مهدی (ع) به جد بزرگوارش امام حسین (ع)، اینجا بروز می کند که می گویند: «به جای اشک در عزای تو خون می گریم.» چنانکه این جمله، بیانگر شدّت مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) و عمق فاجعه کربلا و ظلم و ستم بنی امیه است. 



نوشته شده در شنبه 90 آذر 19ساعت ساعت 7:20 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin