سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

دل را ز بیخودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سر داده‏ام فغان
بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است
دستم نمی‏رسد که دل از سینه بر کنم
باری علاج شوق، گریبان دریدن است
شامم سیه‏تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است
بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو
هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی‏کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی امین سزا لب حسرت گزیدن است‏



نوشته شده در یکشنبه 91 فروردین 27ساعت ساعت 1:1 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin