سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

سال 1373 دفترچه آماده به خدمت را جهت اعزام به خدمت مقدس سربازی دریافت کردم . از آ«جا که پدر و مادرم در شاهین شهر اصفلهان بودند تمایل زیادی داشتند که در نزدیکترین محل زندگی مان دوران ضرورت را بگذرانم تا به آنها نزدیک باشم . خود نیز به علت پیر بودن آنها اشتیاق فراوانی داشتم که به آنها نزدیک باشم تا مدد کارشان باشم . لازم است ذکر کنم ، غم داغ دو برادر شهیدمان که یکی اوایل انقلاب و دیگری در جنگ تحمیلی در تنگ چزابه به شهادت رسیده بود ، بر دل ما بویژه قلب پدر و مادر پیرمان سنگینی میکرد . غم دیگری که همواره در زندگی مان سایه افکنده بود ،دور بودن از زادگاهمان بود که به علت هجوم درد منشانه دشمن بعثی به شهر آبادان ، ناچار شده بودیم خانه و کاشانه را رها سازیم و در شهر شیراز و سرانجام در شاهین شهر اصفهان سکنی گزینیم . تنها دلخوشی پدر و مادرم در این شهر ، مزار برادر شهیدمان است که هر هفته با رفتن به کنار تربتش خود را تسلی می بخشند . در چنین شرایطی من نیز عازم خدمت سربازی بودم . روزی برادرم ( تیمسار شهید یاسینی ).به منزلمان در شاهین شهر آمد . پدرم به او گفت : علیرضا، پسرم ! می دانیکه برادرت محمد رضا دفترچه آماده به خدمت گرفته ؟جواب داد : نه ، آقا ! خبر نداشتم . پدرم ادامه داد :- علیرضا! می شه یه خواهشی از تو بنم ؟ اگه ممکنه سعی کن تا محمد ضا یک جایی بیفتد که به خانه نزدیک باشد . می دانی که کمک حال ماست . اگر اینجا در اصفهان یا شاهین شهر باشد خوب است . در حالی که سرش را پایین انداخته بود ، به سفارشهای پدر گوش می داد ، ولی هیچ چیز نمی گفت . مدتی گذشت و بر حسب اتفاق ، هنگام اعزام به سربازی ، جزو سهمیه نیروی هوایی شدم و برای گذراندن دوره آموزشی به دانشگاه هوایی (تهران ) رفتم . برادرم ، علی رغم اینکه رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی بود ، نه تنها برای انتقال و جابه جایی من سفارش نکرد ، حتی در نیروی هوایی که براحتی می توانست هر نوع سفارشی را در باره ام انجام بدهد ، این کار را نکرد . طوری که به صورت ناشناس در دانشگاه هوایی مشغول خدمت شدم و هیچ کس نمی دانست که من برادر تیمسار هستم . حتی فرماندهان مربوطه ام از این موضوع بی اطلاع بودند . من هم چون اخلاق برادرم را به خوبی می شناختم و می دانستم که او به عمد این کار را می کند زیرا با هر گونه پارتی بازی مخالف بود .
(محمد رضا یاسینی ، شهید علیرضا یاسینی )



نوشته شده در جمعه 91 اردیبهشت 1ساعت ساعت 12:28 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin