سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

تو نمیدانی آنچه که مینویسم حقیقتی بیش نیست ، شاید یک حقیقت تلخ و غم انگیز باشد ، اما مینویسم تا حس کنی درد عشق را .
تو نمیدانی ، اما میخوانی ، و میدانی که تنها یک درد دل است .
عاشقانه هایم را بر روی کاغذی مینویسی و بر روی دیوار اتاقت میچسبانی، یا در دفتر خاطراتت خط به خط مینویسی تا به یادگار بماند ، گاهی با خط خوش مینویسی و آن را قاب میکنی ، گاهی که دلتنگی و دلت گرفته است میخوانی و اشک میریزی ، و گهگاهی نیز برای آنکه دوستش داری میخوانی و آن را تقدیم به او میکنی.
اما تو نمیدانی که آنچه مینویسم در وصف یک عشق خیالیست ، که او هست اما نیست.
تو نمیدانی که متنهایم را با چشمهای خیس مینویسم ، نمیدانی آن غم همیشگی که در جملات عاشقانه ام همیشه هست غم عشق است ، غمی که همیشه حتی در شیرین ترین لحظات نیز میتوان آن را حس کرد!
تو نمیدانی ، فقط میخوانی.
نه شاعرم ، نه نویسنده ، شاید یک دلشکسته باشم ، و شاید هم از زندگی خسته.
هر چه هستم به عشق تو مینویسم ، به عشق تو ، به عشق او و به عشق همه.
تو نمیدانی ، از دلم خبر نداری ، نه عاشقم ، نه دلشکسته ، نه تنها هستم و نه خسته.
دوست دارم از عشق نوشتن را ، دوست دارم با تنهایی زیستن را …

 



نوشته شده در سه شنبه 90 مهر 26ساعت ساعت 11:0 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin