سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

ضرورت وجود حکومت در کلام امام علی(ع)سوال: پاسخ:
سؤال: امام علی(ع) ضرورت وجود حکومت را چگونه بیان می فرماید؟

جواب: امام علی(ع) در خطبه40 نهج البلاغه براى اثبات ضرورت حکومت چندین دلیل روشن در عبارتى کوتاه و پرمعنى بیان مى کند، مى فرماید: «به یقین مردم نیازمند امیرى هستند، خواه نیکوکار باشد یا بدکار (اگر توفیق پیروى از حاکم نیکوکارى نصیبشان نشود وجود امیر فاجر از نبودن حکومت بهتر است»؛ (وَ إِنَّهُ لاَبُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیر بَرٍّ أَوْ فَاجِر).
سپس به هفت فائده از فوائد و برکات و آثار حکومت اشاره مى کند که بعضى جنبه معنوى دارد و بعضى جنبه مادى: نخست این که «در سایه حکومت او مؤمن به کار خویش ادامه مى دهد و راه خود را به مقام قرب الى الله مى پیماید»؛ (یَعْمَلُ فِی إِمْرَتِهِ(1) الْمُؤْمِنُ).(2)
دوم این که: «کافر نیز در حکومت او (از مواهب مادى) بهره مند مى شود، و به زندگى مادى دنیوى خود ادامه مى دهد»؛ (وَ یَسْتَمْتِعُ فِیَها الْکَافِرُ).
سوم این که: «خداوند به مردم فرصت مى دهد که در دوران حکومت او زندگى طبیعى خود را تا پایان (در سلامت نسبى) طى کنند». (وَ یُبَلِّغُ اللهُ فِیهَا الاَْجَلَ).
چهارم این که: «به وسیله او اموال بیت المال جمع آورى مى گردد». (و هزینه هاى دفاعى و عمرانى و انتظامى فراهم مى شود) (وَ یُجْمَعُ بِهِ الْفَیءُ).(3)
پنجم این که: «به کمک او با دشمنان مبارزه مى شود». (وَ یُقْاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ).
ششم این که: «به وسیله او جاده ها امن و امان مى گردد». (وَ تَأمَنُ بِهِ السُّبُلُ).
و هفتم این که: «حقّ ضعیفان به کمک او از زورمندان گرفته مى شود». (وَ یُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِیفِ مِنَ الْقَوِیِّ).
و در سایه انجام یافتن این وظائف هفتگانه از سوى حکومت این نتیجه نهایى حاصل مى گردد که «نیکوکاران در رفاه خواهند بود و از دست بدکاران در امان مى باشند». (حَتَّى یَسْتَرِیحَ بَرٌّ وَ یُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِر).
تاریخ سیاسى جهان، نشان مى دهد که در گذشته و حتّى در زمان حال اقلیتى بودند که طرفدار نفى حکومت و حاکمیت ها بودند. خوارج نیز از چنین تفکّر خام و ناپخته اى طرفدارى مى کردند، پاسخ آنها را «تاریخ» داده است; زیرا با چشم خود دیده ایم و یا شنیده ایم که به هنگام متلاشى شدن شیرازه یک حکومت و قرار گرفتن مردم براى چند روز یا چند ساعت در شرائط بى حکومتى، اراذل و اوباش که در هر جامعه اى وجود دارند به اموال و نوامیس مردم حمله ور شده، مغازه ها و مراکز تجارى را به سرعت غارت مى کنند، نوامیس مورد تجاوز قرار مى گیرند و خونهاى بى گناهان ریخته مى شود، جاده ها ناامن مى گردد و تمام فعالیت هاى مثبت اجتماعى متوقّف مى شود، دشمنان از هر سو به آن کشور حمله مى کنند، بیت المال به غارت مى رود، نه مؤمن در امان مى ماند و نه کافر، نه تنها حقّى به حقدار نمى رسد، که تمام حقوق پایمال مى گردد، نه آرامشى وجود دارد و نه استراحتى.
بى شک اوّلین و مهمترین شرط براى زندگى صحیح امنیّت و نظم است، سپس وجود افراد نیرومندى است که در برابر دشمنان خارجى و زیاده خواهان داخلى سدّى ایجاد کنند که آن هم بدون تشکیل حکومت و بیت المال و جمع آورى بخشى از اموال عمومى در آن امکان پذیر نیست.
حضرت در سخنان پرمعنى بالا به تمام این نکات دقیقاً اشاره کرده است، و منطق سست طرفداران بى حکومتى را به طور کامل ابطال مى کند.
در اینجا این سؤال پیش مى آید که انجام وظائف هفتگانه بالا که از سوى امیر برّ و نیکوکار و عادل مسلّم است، آیا امیر فاجر و ظالم نیز مى تواند این وظائف را انجام دهد؟ در حالى که در کلام امام (علیه السلام) این وظائف براى هر دو بیان شده است، به گونه اى که نشان مى دهد که هر دو توان انجام آن را دارند.
در پاسخ این سؤال به این نکته باید توجه کرد: امیر عادل و نیکوکار به یقین این وظائف را انجام مى دهد، و اما فاجر به طور کامل نه، و بگونه نسبى آرى، چرا که او براى ادامه حکومت خود چاره اى ندارد جز این که نظم را رعایت کند، در برابر دشمنان خارجى بایستد، جاده ها را امن و امان سازد و به طور نسبى جلو ظلم ظالمان را بگیرد، هر چند خود او یکى از ظالمان است. زیرا در غیر این صورت مردم فوراً بر ضدّ او مى شورند و دشمنان بر او مسلّط مى شوند و حکومتش به سرعت به باد مى رود، به همین دلیل غالب حکومتهاى ظالم نیز تلاش مى کنند امور هفتگانه بالا را تا حدّى رعایت کنند!
از آنچه در بالا گفته شد این نتیجه به خوبى گرفته مى شود که هر حکومتى که در انجام امور فوق سستى به خرج دهد در حقیقت فلسفه وجودى خود را از دست داده است!(4)

پی نوشت:

(1) . «اِمْرَة» (بر وزن عبرة) مصدر یا اسم مصدر است، از ماده امر که به معنى فرمان دادن و گاه به معنى حکومت کردن آمده است و اِمرة در اینجا به معنى حکومت است.
(2) . واضح است که ضمیر در «إمرته» به مطلق امیر برمى گردد اعم از برّ و فاجر، و همچنین ضمیر در «فیها» به امارت مطلق امیر برمى گردد، و این که بعضى از شارحان نهج البلاغه اوّلى را به امارت برّ و دومى را به امارت فاجر و یا هر دو را به امارت فاجر بازگردانده اند، به هیچ وجه با ظاهر کلام موافق نیست.
(3) . فىء، در اینجا به معنى اموال بیت المال است، و درباره این واژه بحث مشروحى در کتاب پیام امام علی(ع) شرح خطبه 34 آمده است.
(4) . گرد آوری از: پیام امام علی(ع)، حضرت آیت الله مکارم شیرازی، جلد2، ص 434.

 



نوشته شده در دوشنبه 91 اسفند 14ساعت ساعت 4:50 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin