سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

«عصمه» یک مهندس بیست و چند ساله که «گلدنبرگ» با مادر او صحبت کرده است هنگامی که همراه مادر ، خواهر کوچک تر و یک پسر عموی جوانش در بازار مشغول خرید بود ، مورد حمله ی مردانی سوار بر یک کامیون قرار گرفت که به روی آن ها آتش گشودند و او را ربودند و در در مزرعه ایی بیرون شهر مورد تجاوز گروهی قرار دادند. از آن به بعد او دیگر حرف نزده است ، در خانه نشسته و با مادرش کارت بازی میکند. با وجود این ، «عصمه» خوش شانس است ، نه فقط به خاطر آن چنان که گلدنبرگ می گوید او بر خلاف موارد دیگر ، زنده مانده است ، بلکه به خاطر برخورد پدر و مادرش. «نیدال حسینی» یک پرستار انستیتوی «فورنسیک» بغداد به سوزان می گوید : « تعداد زیادی از دخترانی که بعد از تجاوز توسط پدران و مادرشان نزد پزشک آورده شده و بعد از تشخیص این که باکره نیستند ،می روند ، بعد جسدشان به بیمارستان بر میگردد. خانواده ها دختر را می کشند ، چون برای آنها شرم همراه دارد. این انستیتو در یک ماه 50 مورد مشکوک را مشخص کرد که یا قربانی تجاوز یا قتل ناموسی بودند.» به نوشته ی گلدنبرگ مقامات از اعتراف به وجود این گونه مسائل سرباز می زنند. نیروی پلیس که خود ناتوان و فاسد است بیش از حد گرفتار است و مأموران رسمی ، تمایلی به همدردی نشان نمی دهند. در حال حاضر ، حملات گسترده به شیعیان معتقد به اجرای مناسک در مراسم عاشورا نشان می دهد که ائتلاف حاکم قادر به تضمین محیطی امن و امان نبوده است. این امر بر زنان به شیوه ایی متمایز تأثیر می گذارد. در جاهایی که ربودن اشخاص ، مدام اتفاق می افتد ، کودکان باید در معیت بزرگسالان به مدرسه بروند و زنان نمی توانند تنها برای خرید به بازار بروند و برای محکم کاری مجبورند عبا بپوشند. یکی از عراقی ها که زن شیعه ایی همکارش بود ، نقل می کند این زن که با سر و وضعی آراسته تر از من سر کار حاضر می شد ، حالا عباپوش شده است. او قبل از سقوط صدام مجبور به این کار نبود اما حالا می گوید بی قانونی ، او را به وحشت انداخته است. قانون مدنی عراق قانون خانواده ی عراق با عنوان «قانون موقعیت فردی» در سال 1995 تصویب شد. «سو واد الجزایری» از انجمن زنان عراقی در لندن ، در نامه ایی سرگشاده به تغییر این قانون اعتراض کرده و معتقد است :« این قانون در نوع خود مترقی ترین قانون خانواده در خاورمیانه به شمار می آید ، چرا که در یکی از مفاد آن سرپرستی کودکان پس از طلاق ، از حقوق زنان شمرده می شود.» گفتنی است که حضانت و سرپرستی کودکان پس از طلاق از مصادیق وظیفه است ، نه حق ، و این ماده ی قانونی وظیفه ی سنگین و رنج مضاعفی را برای زنان مطلقه به بار می آورد که در صورت استنکاف مادر از حضانت کودک ، خسارات روحی فرزندان به لحاظ عدم تقبل مادر ، قابل پیش بینی نیست. پیش از فروپاشی صدام یکی از استدلال های آمریکا برای توجیه افکار عمومی در حمله به عراق ، نجات مردم و به ویژه زنان از نظام دیکتاتوری بود. در بیش تر اخباری که از عراق منتشر شد ، جدا از فقر اقتصادی و فضای بسته و خوفناک استبداد و حکایت کشتار و شکنجه ی مردم ، کشتار زنان به بهانه ی قتل های ناموسی ، به طور اخص از موارد مکرر بود و این تصور وجود داشت که با فروپاشی صدام ، رنگ زیبای آزادی و برابری بر جامعه ی عراقی به یکسان پاشیده شود ، اما وقایع بعدی ثابت کرد که این معضل به آسانی قابل حل نیست. بخش پنجم : نتیجه سکوت مجامع بین المللی شروع جنبش فمینیسم با هدف حذف ظلم هایی بود که در طول تاریخ به زن روا داشته اند ، ولی متأسفانه ارمغان این جنبش ، تغییر ظلم به زنان بود نه تعطیل آن. در حالی که زنان عراق و افغان از کمترین حق که امنیت است ، محرومند چگونه می توان کنوانسیون «رفع کلیه ی اشکال تبعیض بر ضد زن» را جزء قوانین مترقی و کارآمد برای زنان عصر حاضر دانست؟! چگونه است که وقتی در کارگاه بررسی جنگ ها و آثار آن بر زنان ، بررسی سند کنفرانس پکن در تایلند برگزار می گردد ، هیچ یک از زنان فمینیست شرکت کننده در کارگاه ، اشاره یی به خشونت های اعمال شده بر زنان عراق و افغان نمی کنند؟! و تنها یک زن ایرانی با اعتراض به عدم طرح مشکلات زنان عراق و افغان ، سکوت سنگین اجلاس را می شکند. فمینسم با ذره بین قرار دادن اشکال سنتی ستم بر ضد زنان ، از تحلیل اشکال جدید ستم جنسی ، طفره می روند. امروزه برخی کشورهای صنعتی ، از جمله آلمان به عنوان مرکز واردات و فروش دختران جوان که بیش تر آنان دختران آسیایی هستند ،به حساب می آیند و برخی کشورهای در حال توسعه همچون تایلند ، اقتصاد خود را بر اساس تجارت بین المللی سکس استوار کرده اند به گونه ایی که سالیانه میلیون ها جهانگرد همجنس گرا و دگر جنس خواه از کشورهای مختلف جهان را به خود جذب می کنند. آمار رسمی ، نزدیک به یک میلیون نفر زن خدماتی (روسپی) را در کارنامه ی تایلند ثبت کرده و آمار های غیررسمی از چند برابر این میزان حکایت می کنند. در حالی که در اجلاس های بین المللی ، گروه های خاص خادمین سکس و لزبین (هم جنس بازان) کارگاه تشکیل داده از حقوق انسانی خود سر میدهند ، زنان عراق در زندان ابوغریب در مقابل چشمان شوهر خود مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. مشکل زنان عراق و افغان را ، نه می توان در لابه لای سرمایه داری جست و جو کرد و نه نقض قوانین. مشکل عمده ی مجموع زنان در طول تاریخ ، ناشی از جهل و خودپسندی است. اگر چه جهل و خودپسندی منحصراً در جنس مذکر تحقق نمی یابد و در جنس مؤنث هم به گونه ایی خاص ،و ستم آفرینی می کند اما امکانات استعدادی مرد ، وی را در موقعیتی قرار داده است که ستم برآمده از جهل و خودپسندی در او به نوعی ملموس تر و زننده تر بروز یافته است. دور شدن از ارزش های انسانی و اخلاقی ، وقتی چاشنی جهل و خودپسندی گردد ، بستر و زمینه های ظلم بر زنان را مهیا می نماید. در عصر جدید نیز که آن را عصر حکومت علم و تکنولوژی می دانند ، جهالت در لباس علم ، به ایفای نقش می پردازد و انسان عصر جدید که خود کامگی را در شکلی نو به ظهور می رساند ، به صورتی پیچیده تر بر ضد زنان ستم روا می دارد. آیا زنان فمینیسم در آمریکا یک بار زحمت به خود داده اند تا نسبت به فجایع و جنایات آمریکا در عراق و افغانستان زبان به اعتراض گشایند و از حرمت زن به دفاع برخیزند؟! آیا در انگلستان بیانیه یا اطلاعیه ایی بر ضد سیاست های دشمنانه ی بلر ، در همکاری با بوش صادر گردید؟! حال چه باید کرد؟ اصلاح ذهنیت ؛ نخستین گام است. بر اساس بینش دینی برای دست یابی به وضعیت مطلوب که همانا رفع ستم از زنان است ، باید از اصلاح ذهنیت ها آغاز کرد. در مرحله ی نخست لازم است محوریت آرامش و سعادت را جایگزین محوریت توسعه ی رفاه کرد. توسعه ی رفاه به معنای دست یابی به امکانات مادی و امکان پاسخگویی به خواسته های درونی ، نه تنها آرامش را به ارمغان نم آورد بلکه زمینه ساز توسعه ی اضطراب های بشر و دوری از مسیر زندگی است. «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فی الحیاه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعاً» (سوره ی کهف ، آیات 103 و 104) رفاه مادی ، تنها به ما می گوید چه بخواهیم ، حال آن که دست یابی به سعادت و آرامش منوط به آن است که بدانیم چه بخواهیم و چه نخواهیم؟ باید میان خواستن ها و نخواستن ها به گونه ایی تعادل برقرار کنیم که نتیجه ی آن دست یابی به سعادت راستین و آرامش واقعی است. در مرحله ی بعد باید در روابط اجتماعی به ویژه میان زن و مرد به محوریت اخلاق و معنویت توجه کرد و با آموزش های فرهنگی لازم ، زمینه ی تلطیف روابط را فراهم نمود. تأکید بر پیوندهای عاطفی باید جایگزین مقابله ها و تضادهای خردکننده گردد. به این منظور باید بر ارزشها و ویژگی های زنانه و مردانه تأکید شود ، تا زن و مرد را با تفاوت های طبیعی و تکوینی موجود به رسمیت بشناسند و انتظار هر یک از دیگری واقع بینانه و علمی باشد. در گام سوم ، باید با تنظیم قوانین حقوقی روشن بر اساس آموزه های دینی و متناسب با شرایط اجتماعی ، زمینه ی تعدی را تا حد ممکن از میان برد. باید آموزش های حقوقی را به گونه ایی مطرح کرد که خود ، زمینه ی تنش متقابل را فراهم نیاورد. شیوه ی اصلی امامان معصوم (ع) در بیان حقوق ، آن است که هر صنف را با حقوق مقابل ، آشنا می کنند و به عبارت دیگر ، هر گروه را با وظایف خود در مقابل گروه دیگر آشنا می سازند. بخش ششم : زنان ایران و الگوی معتدل اسلامی توفیق زنان ما ، در سالیان گذشته از یک سو حاصل تلاش و روشن بینی آنان و از سوی دیگر نتیجه ی اهتمام و روشن گری رهبران و مسئولین اجرایی کشور بوده است. برخی از این دستاوردها عبارت اند از ؛ 1- خودباوری مهم ترین تأثیر انقلاب اسلامی در جامعه ی زنان را باید تحول شخصیت زن ا یرانی و تبدیل زنان خودباخته و سردرگم ، به زنانی دانست که نه تنها آرمان شهر خود را در داستان های تخیلی زن غربی ، جست و جو نمی کنند بلکه خود داعیه ی رهبری زنان را در سر می پرورانند. زن ایرانی در عصر انقلاب ، افزون بر آن که خود را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشورش سهیم و د ارای نقش تعیین کننده می دانست بلکه نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان در افکند. اوگرچه در این عرصه به تدوین برنامه ایی منسجم برای زنان آن سوی مرزها نیندیشید اما تحولات پدید آمده در داخل کشورش چراغی فرا روی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی می اندیشد که نه برآمده از جمود و تحجر است و نه محصول خود باختگی در برابر غرب ، و البته خود را در شناخت راه سوم مدیون زن ایرانی می داند. 2- ارزشمندی زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی ، آن گاه به جایگاه ارزشی خود رسید ، که تجلی ارزش های انسانی شده بود در صفوف راه پیمایی ها و پیشاپیش مردان ؛ تجلی شهامت و حضور ، در طول انقلاب و دفاع مقدس ؛ تجلی ایثار و گذشت از بزرگ ترین سرمایه های زندگی خود ، در زمان حملات مکرر دشمن ؛ تجلی مقاومت ، پس از شهادت همسر و فرزند ؛ تجلی صبر ، در صحنه های اجتماعی ؛ «تجلی عفاف و در عرصه ی سازندگی ؛ تجلی تلاش و استقامت. به جرأت می توان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس ، احیاگر روحیه ی دلاوری و شجاعت در جبهه های کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت در راه آرمان های مقدس را سعادت می شمردند. 3- حضور اجتماعی تغییر نظام سیاسی و پاک تر شدن فضای اجتماعی ، فرصتی به دست داد تا زن مسلمان با ارتقای رفتار اجتماعی خویش چهره ای از خود ارائه دهد که نه به معنای انزوا بود و نه با تبرج و خودنمایی ، ملازمتی داشت. او به خوبی دریافته بود که مشارکت اجتماعی ضرورتاً نه به معنای حضور فیزیکی در کوچه و خیابان و احراز مشاغل اقتصادی ، که به معنای تأثیر هر چه بیشتر در تحولات اجتماعی در مسیر سعادت بشری است. کم شدن زمینه های اختلاط در برخی محیط های کار نیز در افزایش حضور و اقدام به فعالیت های اطمینان بخش آنان مؤثر بود. تشکیل NGOهای زنان و تشکل های مردمی زنان در ایران ، ترسیم الگوی مشارکت اجتماعی زنان مسلمان ایرانی است که کارنامه ی هشت سال دفاع مقدس را تقویت می کردند. جمعیت های آیه های ایثار و تلاش ؛ متشکل از راویان فتح ایثارگران دوران دفاع مقدس ، جلوه ی کوچکی از این حضور است. 4- رشد علمی بالا رفتن میزان با سوادی دختران تا بیش از نود درصد ، کم شدن فاصله بی سوادی میان پسران و دختران ، ارتقای تحصیلات تا سطوح عالی ، رشد اطلاعات علمی و ازدیاد سریع پژوهشگران زن ، تنها یکی از شاخصه های رشد علمی زنان در دو دهه ی گذشته است. آنچه از اهمیت بیش تری برخوردار است ، ظهور طبقه ایی از زنان فهمیده و روشنگر است که تحولات داخلی و بین المللی را پیگیری می کنند و به تغییر موازنه ی جهان اسلام در مقابل نظام استکباری می اندیشند و می کوشند به معادله ایی دست یابند که از جامعه ی اسلامی به ویژه زنان در برابر هجوم فتنه های آخر الزمان و مخصوصاًخطرهایی که از ناحیه ی تهاجم فرهنگ بیگانه و پروژه ی جهانی سازی وارد می شود ، محافظت نمایند. آنچه امیدواری را افزون می سازد ، آهنگ رو به رشد تعداد این زنان است. 5- توجه بیش تر به شأن مادری و همسری زنان ما ، دریافتند که مادری وهمسری ، دو فعالیت خطیر ، پیچیده و مهم است که بیش ترین تأثیر را در توسعه ی فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا می کند. تجربه ی انقلاب و دفاع مقدس ، حقیقت این کلام امام را که «مرد از دامن زن به معراج می رود.» به آنان چشانید و تجربه ایی برای دوران سازندگی در اختیارشان گذاشت. آنان به خوبی به نقش تربیتی خود در خانواده آگاه شدند و امروزه به دنبال ارتقای آگاهی های خود برای توانمند تر شدن در این امر خطیرند. 6- توجه به مسائل زنان اگر در گذشته ی این سرزمین ، مسائل اصلی جامعه ی زنان در پس غبارهای جهالت و تحجر ، نادیده گرفته می شد یا در پشت زرورق و لعاب هایی از تجدد زدگی پنهان می ماند و یا وارونه تفسیر می شد ، ظهور نسل جدید زنان و هدایت رهبرانی که هم خود را به حل مشکلات زنان موظف می دیدند و هم قدرت تشخیص مسائل واقعی آنان را داشتند و وجود مسئولانی که دغدغه ی حل مشکلات واقعی جامعه را داشتند ، فرصتی به دست داد تا دریچه ایی نو به حل مسائل زنان گشوده شود. امروزه گرچه اعتراف می کنیم که در پیگیری این مهم ، افتان و خیزان بوده ایم اما بر این باوریم که شکستن سدهایی که دفاع از زنان را به منزله ی بیگانگی با معارف اسلامی می دانست ، یا مسائل آن ها را به شبهاتی نیازمند پاسخگویی تنزل می داد ، شکسته شده است و امروزه بسیاری از نهادهای فرهنگی و دینی ، خود را موظف به تحلیل و پیگیری مسائل زنان می دانند. این مهم ، مسئولیت نهادهای حکومتی و غیر دولتی را دو چندان می کند. امروزه زنان فرهیخته ی ما به حق ، این انتظار را دارند که به دور از شعار زدگی و عوام فریبی ، مشکلات زنان تحلیل و اولویت گذاری شده و با همت قشرهای مختلف مرتفع گردد. منابع و مآخذ: 1- درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام ، جلد دوم 2- ماهنامه ی پیام زن ، سال هشتم ، شماره ی هفتم 3- ماهنامه ی فرهنگی اجتماعی یاس ، پیش شماره ی 9 ، فروردین 1381 4- روزنامه ی ایران ، 16 خرداد 1383 5- فمینیسم در آمریکا تا سال 2003 6- بیانیه ی تحلیلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان 1381 زهرا چوپانی

 



نوشته شده در شنبه 92 مهر 13ساعت ساعت 1:48 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin