سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

«یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضّرکم من ضل اذا اهتدیتم...» این آیه انسان را به خودشناسی دعوت میکند چرا که زیربنای خودسازی، خودشناسی است. اگر انسان خود را شناخت به تحقیق خدایش را نیز شناخته که «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و در پرتو آن به عرصه حیات واقعی که پیامبر ترسیم نموده پای میگذارد که «یا ایها الذین امنوا استجیبوا الله و للرسول ادعاکم لما یحییکم» و چون این حیات واقعی را بتمامه در خود پرورش داد کمال او به سوی کمال مطلق نیز تحقیق خواهد یافت چرا که آخرین سیر تکامل یعنی سیر بالحق فی الحق صورت گرفته است. زهرا این انسان کامل و وارستهای که با قناعت، حجاب، حیاء، عدالت و دفاع از ولایت که ریشه دار خود باوریاش دارند به حمایت از اسلام برمیخیزد. حمایت از رسالت و مقابله با دشمن زهرا در این اندیشه است که امروز کلید نجات بشریت در دست رسول خداست و یاران رسول خدا ندک. باید به یاری ناخدای کشتی اسلام در دریای موّاج بیعدالتی و جهالت برخیزد. گاه در شعب، بیتوته کرد و عوض بازی کودکانه، همدم ناله محرومان شد و گاه پس از خلاصی از شعب در کوچهپس کوچههای بیکسی همراه پدر به راه افتاد و در مقابل استهزاء مشرکان او را حمایت کرد یا با دستان کوچک خود احشاء شتر را از روی مبارک پدر زدود و به هر صورت ممکن در مقابل خودخواهان بیخبر ایستاد. باید به فکر آزادی انسان از اسارت مال و شهوت و ارتقاء به سوی هدفی برتر بود. اندیشه پاک زهرا در گوش زمان به ودیعه نهاده شد و امروز ما باید به نیابت این اندیشه ناب برخیزیم، قامت راست داریم و به پاسداشت اسلام همت گماریم. قلم را اسلحه کنیم و به پاتکهای فرهنگی دشمن پاسخ دهیم. از رهبر الهام گیریم و الهاماتش را نقشبند سینه نماییم و مطالعه سودمند را غذای لذیذ. سوار بر مرکب راهوار خرد شویم و تقوا را توشه سازیم و در اقیانوس معرفت شناور شویم تا به ساحل نجات رسیم. گرایش عمیق حضرت زهرا به عبادت فاطمه هدف از خلقتش را یافته، سیمای زیبای معبود را در وجود خویش دیده، میداند او هیچ است و خدایش همه چیز؛ «یا ایها الذین انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید»؛ پس ساعتها به ملاقات پروردگارش در میعادگاه عشق به نماز میایستد، تورم پاهایش را به فراموشی میسپارد و با پرواز دادن روح به سوی نور دردش را التیام میبخشد و سکینه مییابد. یکپارچه خداخواه شده و شعاع آن دیگر خواهی را در بر گرفته، چون از او میپرسند چرا برای خود دعا نمیکنی میفرماید «الجار ثم الدار» او با عبادت توانسته درهای رحمت حق را بر خویش بگشاید و بر منازل منیع صلابت و سعادت فرود آید و بر فرودگاه قرب الی الله آرام گیرد و بر عرشیان نورافشانی کند. چرا او مقرب درگاه الهی شد؟ چون نماز تقید به نظم، شکستن بتهای فخر و غرور و عامل کاهش دهنده اضطراب است. آنچنان در اعماق وجود انسان نفوذ میکند که نه تنها روح او را که زندگیش را از جلوههای معنویش متأثر میسازد و این نماز زهراست که زهرا را زهرا ساخته است. ساخت زیربنای محکم برای اسلام 1. حجاب حضرت زهرا اسلام طفلی است نوپا، هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده و برای رشد و تعالی به صبر علی و تدبیر زهرا نیازمند است. زهرا برای حمایت از اسلام در مکه یک شیوه را اجرا کرد و امروز در مدینه تز انسانسازی را به منصه ظهور میگذارد؛ زیرا میداند جامعه انسانساز است و محور و هسته اصلی جامعه خانواده است. او با رفتار زیبای خویش الگویی برای الگوجویان حقیقی میشود. چون علی از سفر برمیگردد خود را معطر نموده لباس زیبا پوشیده و با آرایش و زینت به استقبالش میرود. همین زهرا در مقابل نابینا خود را میپوشاند، برای خواندن خطبه فدک با حجب و حیا به مسجد میرود به طوری که چادر عفت بر پایش میپیچد. پس از مرگ برخلاف رسم عرب به خواست خودش در تابوتی که کاملاً محیط بر بردن بود قرار گرفت و حتی پس از مرگش گوهر وجودی خویش را در پس پرده عفاف محجوب ساخت. آنانی که این الگو را از دست دادند در پشت ویترین فروشگاهها قرار گرفتند، آنچه را که ارزش پنداشتند ضد ارزش شد و آنچه که آرزو دانستند غیرمراد گردید. در قلعه شوم بیهویتی زندانی شدند و مورد اهانت و سوء استفاده قرار گرفتند. اما زهرا با همه این پستیها جنگید؛ به زن آموخت که حجاب مصونیت است نه ممنوعیت؛ بر بالندگی شخصیت زن افزود و با عزت خود، عزت به جامعه بخشید. 2. قناعت و عدم تجملگرایی حضرت زهرا او اعتبار بخش قناعت است و به خاطر زیورآلات واهی خانوادهاش را به کام تلخ جدای رهنمون نمیشود. آنچنان به امور مسلمین اهتمام دارد که با فراست از رفتار پدر در مییابد باید از پرده جدیدی که بر در اتاق آویخته و دستبند نقرهای که بر دست بسته صرفنظر کند و برای مسلمین هزینه نماید. او با این کار ویش شالودههای اقتصادی حکومت اسلامی را مستحکم نمود و منشأ آثار ارزشمندی شد. اولاً: با بکارگیری این روش، مسلمین از مواهبی کمابیش برابر برخوردار میشوند. ثانیاً: اگر قناعت باب شد، خودکفایی و استقلال از قدرتمندان زورمدار تحقق می یابد و اگر وابستگی از بین رفت، وابستگی فرهنگی که یکی از جنبههای ان است نیز از بین خواهد رفت اما اگر عکس این مطلب محقق شد آن روز روزی است که باید برای اسلام فاتحه خواند و بر حقوق و ارزش زن بدرود گفت؛ زیرا آنچه که بر جامعه مستولی است؛ بیعدالتی، حیوانیت، اهانت به زن و ... است. اینها اثرات بیرونی تجملگرایی بود اما اثرات درونی آن: اگر روح تجمل در انسان دمیده شود، تجملخواهی میدان را برای طمع باز میگذارد و حسادت است که یکه تاز میدان خواهد شد. باید آنچه وارد مد شده است تهیه شود و گرنه آب به خوشی از گلو پایین نمیرود و اگر کسی آن را داشته باشد هیمنه اتش حسد بر دل خیمه میزند. اغلب، افراد متجمل فاقد دوست واقعی هستند و چه بسا از این مسأله رنج میبرند. موارد یاد شده اثرات مستقیم و غیرمستقیم تجملگرایی است که ریشه در نوع باور دارد و تا حدود زیادی خود زن در ایجاد آن آسیبها نقش دارد. 3. همگامی حضرت زهرا با ولایت آنچه که ادمی را به تکاپو وا میدارد آرمان است و آنچه که او را مدد میرساند عقیده جامعهای ارمانخواه است که به خاطر هدف والایشان حتی عزیزان خویش را نیز به قربانگاه بفرستند. در این مهم چه زن و چه مرد نقش اساسی ایفا میکنند. زهرا از این زنان بزرگ است. اگر چه در معرکه نیست اما در پشت معرکه بر زخمهای علی مرهم میگذارد و شمشیر او را با کوثر زلال معرفت شستشو میدهد. همگامی او با همسرش فصلی دراز دارد که میتوان از هر گل آن بویی و از هر درختش میوهای چید. شکوه منزلت او را در این باور عمیق میتوان یافت که یک لحظه ولایت را بدون عنایت و پشتیبان نمیگذارد. او میداند که ولایت منجی انسانیت از سرداب مذلّت است، پس برای احقاق حق «ولی» در مسجد خطبه میخواند، شبها به در خانه اهل مدینه میرود، از معاذ بن جبل استمداد میخواهد تا فدک را از غاصبان پس گیرد ولی کسی به او یاری نمیرساند اما زمزمه این کلام زیبا در گوشش باقی است که: «قل انما اعظم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی» برای همین از گذرگاه جان گذر میکند و جان دادن برای رهبرش را سهل میداند. در فشار بین در و دیوار جانباز میشود و مظلومانه سیلی میخورد. در هنگامه بیعت گرفتن غاصبان حکومت از علی، به اطاعت از همسر و مولایش مبنی بر عدم نفرین و بازگشت به خانه گردن مینهد و میفرماید: «اذاً ارجع و اصبر و اسمع له و اطیع» اما گویی مردم روزگار علی و زهرا را نمیبینند و نمیفهمند، پس او روی به مبارزه منفی میآورد (گریه) «بیت الاحزان» در بقیع را برمیگزیند و با سلاح گریه مظلومیت خویش را اثبات میکند و هنگامی که در بستر بیماری بستری است به جفاکنندگان در حقش اذن ملاقات نمیدهد و با شفاعت علی آنها را میپذیرد. در غسل، تدفین و نمازش به پایمال کنندگان حقش اجازه شرکت نمیدهد. این چنین عکسالعمل شدید او در برابر غاصبان پاخسگویی به این سوال مقدر در ذهن بشر است که مگر «ولی» کیست و ولایت چیست که زهرا آنرا با تمام قدرت حفظ میکند. «ولی» یعنی پدر جامعه. پدر است که باید خوراک، پوشاک، مسکن و لوازم تعلیم فرزند را تأمین میکند و این فرزند است که باید گوش به فرمان چنین پدر صالحی باشد و در این راه از خواب و خوراک خود بکاهد. این چنین زهرا میداند که علی ولی و پدر جامعه اسلامی،است و نیاز جامعه اسلامی سعادت و دینباوری و علی میخواهد که نیازهای مادی و روحی آنان را تأمین نماید. حتی به خاطر مصلحت انان سکوت تلخ را برمیگزیند و زهرا تنها حامی شاخص اوست از میان حامیان انگشت شمار. او مطیع رهبر است اگر بگوید برگرد برمیگردد و اگر بگوید صبر کن، صبر میکند. تا زمانی که توان دارد حضور فیزیکی مییابد و چون بستری میشود با قوای روحی خود دست به کار میشود و حتی مرگ او افشاگری میکند.
پایان نویسنده:
اعظم ایرجینیا



نوشته شده در یکشنبه 92 مهر 14ساعت ساعت 12:2 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin