سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

کاش این طور نبود زندگی دنیایم

رأس تو روی نی و این بدنت،آقایم

ای که از نیزه مرا می نگری یار دلم

دشمن دون به لگد کرده ز پهلو تایم

دخترت ضرب لگد می خورد و می گرید

ذکر لبهای حزین دل او، بابایم

تازیانه زده بر پا و به پهلو و سرم

بین که زخم است ز ضربه مه من، هر جایم

گل بی خار دلم خار به پایم رفته

خسته گشته ز دویدن گل من، پاهایم

درد گوش است مرا، درد رگ است این سر را

به که گویم صنما، من همه ی غمهایم

شب برای تو زنم ناله که یا ثارالله

پر ز اشک است همی این گذر شب هایم

کاش می مردم و این رأس تو بر نیزه نبود

دلخوشم بعد دمی نزد تو من می آیم

از رگت ناله و فریاد خدا می آید

لب خود بر رگ پر خون تو من، می سایم

بس که فریاد زدم نام تو را در عالم

دم نمی آید از این حنجره و از نایم



نوشته شده در شنبه 90 دی 17ساعت ساعت 12:1 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin