سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

ای غار حرا مگر در دل خود شعله‌های سوزان داری؟ چه نغمة جانسوزی را سرداده‌ای که نه مثل اثیر بیوزن است و نه مانند غنچة شاخسار تر و تازه لیکن همین اثیر که گرداگرد زمین را فرا گرفته است با همة بیوزنی از خود زمین سنگینتر است زیرا کرة‌ خاکی ما در آغوش اثیر آرمیده و در میان آن می‌چرخد و دور می‌زند و شکوفه‌هایی که شاخسار نازک با آنها باردار می‌شود هستیشان برای طراوت شاخسار است زیرا شکوفه به خاطر شاخسار جوانه می‌زند و برای آن زندگی می‌کند. آیا مدار کلمه‌ای که از دهان تو برخاست تا این حدوسیع است؟ ای غار ای فرودگاه وحی!

اینکه تعجب ندارد کسی که با الفاظ و واژه‌های مخصوص انسان سخن می‌گوید صدای او در روی پردة  گوش انسان می‌رقصد و سخنی که غار به آن فریاد کشید پشت قرون و اعصار را می‌لرزاند. اینجاست که ارزش رسالت در سطحی مافوق خیال قرار می‌گیرد. زیرا رسالت را تنها به سخنانی اطلاق نمی‌کنیم که امتیاز جملات و کلماتش در سجع و توازن خلاصه شود بلکه وقتی این کلمه را بر زبان می‌آوریم منظور اصولی است که وجود در سایة آنها رنگ ابدیت گرفته و ابرهای خیال در پهنة وادیهای آن به طواف درآمده است و تشنگان جمال و زیبایی در چشم اندازهای آن سیراب گشته‌اند و پس رسالت نه طوافگاه و کانون پیگردی فکر و اندیشه و تمدن نه خلاصه‌ای از شوقها و هدفهای روح که در زندگی سراسر رنج و تعب اشک تسلیت بوده و آرزوها را برای زندگی پشت پرده به هیجان در می‌آورد تا انسان به خاطر پاداش در روز رستاخیز و نه به خاطر چیز دیگر راههای آن با عطرها فرش شده است، و عطرها که بوی خوش فضایل آنها را پاکیزه می‌کند و فضیلتها که جز قلب پایگاهی ندارند و قلب که جز ایمان چیزی نمی‌تواند خلأ پهناور آنرا پرکند و ایمان که پایه‌های آن بر اساس توحید پیریزی شده است و توحید که جز عقل پیمانه‌ای ندارد و عقل که تاج شکوهمند آن را فقط بر سر انسان نهاده‌اند و انسان همان است که مدار وجود است و وجود در سرانجام و سرآغاز همان الله.

این است تمدن و رسالتی که حقیقتش را به روی دو دست باز خود تقدیم می‌کند نور است ایمان است رضاو حق است محبت است و برادری، صفاو امیداست و تسلیت.

این است ندای آن لبیک که ژرفای درون انسانی آن را به خود می‌گیرد همچنانکه دانه‌های شن قطرات شبنم را می‌پذیرند. چنین ندایی در روحها و عقلها می‌پیچد و از جهشی خبر می‌دهد که نسیم ملایمش فتح و پیروزی با خود می‌آورد و توفان انقلابیش رنجهاو تلخیها را از ریشه و بن می‌کند و دور می‌اندازد.تمام اینها با دستی عطوف و باز عرضه می‌شود. آنگاه دورنمای جهاد با رضا  و رغبت و رسیدن به تمدن قرطبه و غرناطه ترسیم می‌شود و بی‌هیچ سستی و کسالت پیش می‌رود. قهرمانیها آغاز می‌گردد و ایمان آنها را تا حد پیروزی نهایی و تمدنی بی‌نظیر بدرقه می‌کند.1

پیشینة ‌جزیره العرب 

وضع جزیره العرب در دوران ماقبل تاریخ مانند همة سرزمینها تاریک است و مجهول ولی در دوران بعد از تاریخ که طول آن صدها و بلکه هزاران برابر کمتر از دوران قبل از تاریخ است منابعی دیده می‌شوند که وضع این سرزمین و سایر سرزمینهای عربی را تا حدی روشن می‌کنند. این منابع عبارتند از: 1.تورات 2. بعضی از کتابهای عبری 3. مطالبی که در تألیفات مورخان یونان و روم نقل شده‌اند 4.داستانها و روایاتی که خود اعراب نقل کرده‌اند 5. آنچه که از خطوط آشوریان به ما رسیده است 6. کتیبه‌هایی که اخیراً در دمشق کشف شده‌اند. از روی همین آثار می‌توان کم و بیش در وضع اعراب و جزیره العرب پیش از اسلام اظهار نظر کرد. مثلاً از روی کتابهای عبری می‌توان رسماً اظهار کرد که اعراب با عبریها از یک تیره‌اند و با هم خویشی دارند.1

تورات غیر از اعرابی که در محدودة‌فلسطین به سر می‌بردند از عربهای دیگری که در سرزمینهای دیگر سکونت داشتند نام نمی‌برد و تنها از ملکه سبا و دیدارش از سلیمان نام برده است و تاریخ نویسان یونان و روم به بخشهایی از تاریخ جزیره العرب که مربوط به اسکندر است اشاره‌ای کرده‌اند ولی به روزگار قبل از اسکندر اشاره‌ای نکرده‌اند. دکتر گوستاو لوبون همین مقدار اشاره را در چند جملة‌ زیر خلاصه کرده است:

جزیره العرب نزد یونانیان به واسطة ذخایر  و ثروت ساکنان آن در چهارصد سال پیش از میلاد معروف بود و لذا اسکندر تصمیم به فتح آن گرفت. از آن سو چون نآرک به قسمتهای ساحلی جزیره‌العرب لشکر کشیده بود موجب شد که اسکندر موقتاً از فتح آن صرف نظر کند. و در این گیرودار اسکندر مرد و مردم جزیره العرب از جنگ با اسکندر آسوده شدند چون ممالک اسکندر میان سرداران او تقسیم شد قسمتی از حوالی مصر و فلسطین که محل سکونت عربها بود نصیب بطلمیوس شد.2

از آنجایی که یونانیان و رومیان همیشه آرزوی به دست آوردن ثروت جزیره العرب را داشتند آوگوستوس با لشگری به یمن تاخت ولی جز شکست فاحش نتیجه نگرفت. قابل توجه است که هیچ یک از کشور گشایان بزرگ از مصریها و یونانیان و رومیان و ایرانیان و همة کشورگشایان هیچ بخشی از جزیره العرب را نتوانستند به چنگ بیاورند جز قسمتی از شمال آن را یعنی درهای این سرزمین به روی همة کشورگشایان بسته بوده است و ما همین رکود و سکون را  آرامشی قبل از بزرگترین توفان تاریخ می‌نامیم.

گوستا و لوبون می‌‌نویسد: هنگام ظهور اسلام جزیره العرب مورد تهدید بیگانگان قرار گرفت و در سال 525 میلادی حبشیها به یمن حمله بردند و آنجا را به تصرف خود درآوردند. یمن پیش از آن زیر بار حکومت غیر عرب نرفته بود حبشیها پس از اینکه آنجا را گرفتند شروع به تبلیغات دین مسیح کردند و در اثر این تبلیغات بود که توانستند برخی از قبایل را به کیش نصرانیت درآورند، تا اینکه در سال 597 یعنی قبل از ظهور اسلام ایرانیان به یمن لشکر کشی کردند و حبشیها را بیرون راندند. به دنبال جزیره العرب حضرموت و عمان هم به تصرف ایرانیان درآمد ولی حکومت ایرانیان طولی نکشید و در عین حال نقاط حجاز و نجد از این حکمرانی موقتی محفوظ ماند.4 بنابراین می‌شود گفت: دست هیچ کشورگشایی قبل از اسلام و تمدن خیره کننده‌اش به حجاز و نجد نرسیده است. از جزیره العرب پیش از اسلام تمدنهای نیم بندی تنها در سبا واقع در عین نقل شده است و بس.

هرودوت، مورخ یونانی سرزمینهای عربی را از زرخیزترین نقاط جهان توصیف کرده است و از شهرهای زیبا و قصرهای آراسته آن نام می‌برد. عربها در ایام قدیم بین اروپاییان و ساکنان خاوردور کار واسطه گری را به عهده داشتند و تجارت عرب منحصر به صادرات مناطق عربی نبود بلکه از آفریقا و هند نیز کالا وارد می‌کردند  کالاهایی به بازارهای دنیا صادر می‌کردند مانند عاج انواع عطریات و دواهای خشبو کننده جواهرات طلای شمش برده و غیره.

اعراب در تجارت با هندوستان با بابلیها رقابت می‌کردند اهل بابل از راه خشکی یا از راه دریای خلیج فارس  به هندوستان رفت و آمد تجادتی داشتند. کاروانهای بابلی کالاهای خود را به سوریه حمل می‌کردند که از آنجا به سایر نقاط جهان منتقل شود. این کاروانها سر راه خود به دمشق از تدمر و هلیوپولیس می‌گذشتند و هنوز آثار تاریخی این دو شهر قدیمی در بیابانها موجود و شگفت انگیز است. گوستاو لوبون می‌نویسد: ستارة‌تمدن عرب پیش از اسلام تنها در یمن و سبا ندرخشید بلکه آنچه در تاریخ قدیم راجه به تمدن مردم حیره و غسانیها ذکر شده درجة‌ عالی استعداد مسلمانان را برای قدم نهادن در دایرة  تمدن بخوبی ثابت می‌کند و ما پیش از این شمه‌ای از عظمت و زیبایی شهر حیره را بیان داشتیم و گفتیم کار زیبایی و اهمیت آن به جایی رسید که با شهر   قسطنطنیه و پایتخت ایران برابری می‌کرد.  مملکت غسان نیز که پس از ظهور حضرت مسیح به اندک زمانی به دست اعراب یمان بنا شد و سلطنت آنان حدود پانصد سال طول کشید کم از حیره نبود و چنانکه از کتابهای تاریخ مستفاد می‌شود مملکت غسان در آن زمان دارای شصت شهر زیبا و برج و بارودار بوده است.5 و نباید نادیده گرفت که تمدن ایرانیان و رومیان در عربهای آن عصر نأثیر عمیق داشته است.

مذاهب پیشین جزیره العرب

عربها قبل از اسلام مذاهب مختلفی داشتند از قبیل آفتاب پرستی ستاره پرستی و غیره آنان خدایان مخبلفی را به عنوان بی پرستی بیشتر می‌پرستیدند بتخانة‌آنان مانند بتخانه‌های روم و یونان از انواع و اقسام بتها انباشته شده بود. البته در میانشان یکتا پرست و موحد نیز دیده می‌شد و همین عقیدة‌ یکتا پرستی بذری شد به دست رسول اسلام آبیاری گردید و به صورت درختی بارور درآمد، و نخستین مایه‌های تمدن را اول به جزیره العرب و سپس به سراسر جهان عرضه کرد.

گوستا و لوبون نقل می‌کند که اعراب می‌گفتند: حضرت ابراهیم خانة‌ کعبه را در جزیره العرب بنا کرد و از آن روز اعراب بنای مزبور را   محترم شمردند و برای زیارت حج به آنجا می‌آمدند. و هنگامی که حضرت محمد ظهور کرد سیصد و شصت بت در میان خانة‌کعبه بود که در میان آنها مجسمة‌ حضرت مسیح و مادرش مریم نیز بوده است. در میان اعراب جزیره العرب و در بین یهود و نصاری گروهی یکتا پرست بودند معروف به حنفاء که پیامبر نسبت به آنان مهر می‌ورزید. نشانه‌های زیادی در دست است که هنگام ظهور اسلام عرب آمادگی زیادی برای یک اتحاد سیاسی و دینی داشت و مانند همان انقلابی که در زمان امپراتورهای روم علیه بتها شد در جزیره العرب نیز صورت گرفت زیرا معتقدات قدیمه سست شده بود و بتها دیگر نفوذ سابق خود را نداشتند و پیری و فرسودگی بتها پدید آمده بود.6

طبیعی است که لازمة‌ چنین فرهنگ مذهبی فساد بیش از حد جنایات باورنکردنی و خونریزها و فجیع‌تر از همه زنده زنده گور کردن دختران و صدها جنایات وحشیانة‌دیگر بود که بر سینة‌جامعة‌ جزیره العرب خیمه زده بود. و در یک کلام بربریت به معنی کامل و هرج و مرج بیسابقه‌ای که آثار ویرانگرش تا قرنها این سرزمین را به گورستان تبدیل کرده بود.



نوشته شده در دوشنبه 90 اسفند 22ساعت ساعت 9:7 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin