سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

بعد از نبی به فاطمه دنیا وفا نکرد

غربت رسید و دامن او را رها نکرد

او را زدند در بَرِ چشمان مرتضی

ناله ز ضربه ها به بَر مرتضی نکرد

ذکر لبش به زیر لگد، یا علی مدد

از عمق سینه، عشق علی را جدا نکرد

شمع وجود او به دل شعله آب شد

جز عشق مرتضی، به کسی اعتنا نکرد

در راه رهبری قدمش خستگی نداشت

دستش شکست، دست علی را رها نکرد

دستی که شد شکسته از آن ضربه ها، دگر

گندم برای نان علی آسیاب نکرد

جز آن سحر که مرگ طلب کرد از خدا

در کل عمر، بهر خودش یک دعا، نکرد

شب ها به سجده بود و همه روز، روزه دار

در پای سفره بی علی افطار وا نکرد

جز لحظه ای که دیده به تابوت خود گشود

زهرای خسته، خنده ی دندان نما نکرد



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:48 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

آسمونه بی سامون امشب تاره

از ستاره ها تاریکی می باره

تا سحر چشای خسته بیداره

گلاب چشمای زینب

شبیه چشمه می جوشه

تاریکی هم از راه اومد

چراغ خونه خاموشه

کاش به جای تو، من می مُردم مادر

بین کوچه سیلی می خوردم مادر

از سکوت پُر معنای این ماتم

پُر شده فغان در سینه عالم

اشکه بی صدا می باره چون شبنم

یه باره دیگه از بین خاک

پا شو یتیمی مو ببین

راحت بخواب امشب مادر

تو سینه ی سرده زمین

دیگه پُر شده جام صبرم مادر

خونه میشه بعد از تو قبرم مادر

کاش به جای تو، من می مُردم مادر

بین کوچه سیلی می خوردم مادر

سینه ی کبوده صحرا بی تابه

پیکری به زیر نور مهتابه

چشمای یه شهرِ بی خبر، خوابه

چه جوری رو قلب خونیت

آروم بگیره بعد از تو

چقدر دعا کردیم مادر

بابام نمیره بعد از تو

سینه ی حسینت می سوزه مادر

چشماشو به بستر می دوزه مادر

مــــــــــــادر مــــــــــــــــــادر مـــــــــــــــــــــــــــــادر



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:47 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

هوای وصل است و عاشقی

چه با صفا دقایقی

نشسته گلبرگ غنچه ای

به ساقه ی شقایقی

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

هوای پرواز پیچیده تو وسعت قفست

تمومه خونه سرخِ از حرارت نفست

تو خواب و بیداری زخماتو

داری به کی نشون میدی

خدا کنه بیدار بمونم

تا لحظه ای که جون میدی

بیدار می شم باز وقت نماز

تا شونه هامو تکون میدی

سیر شده زینب تو

تو شب تب تو

تب هر شب تو

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

شکسته شد مُهر راز او

ز حالت نماز او

چشم پرستار کوچکش

به دست چاره سازه او

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

صدای قلبت می لرزونه، بند بند تنم

شبی که میری، می میرم برا دل حسنم

یه امشبو جون زینبت

دست دعاتو وا نکن

خوب می دونم چی می خوای بگی

برا خودت دعا نکن

یه شب دیگه پیش من بمون

بازم باباتو صدا نکن

تا شب آخر تو

تن پر پر تو

پیش دختر تو

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

نفس نفس گریه می کند، عصاره ی ابوتراب

که راحته جان خسته ام، مرو به خواب مرو به خواب

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

دوای دردت، می دونم

بی مادریِ منه

تو سرنوشتم، این شب ها

شبه یتیم شدنه

دیگه برا چی دعا کنم

وقتی خودت می خوای بری

ولی چرا وقتی که می خوام

باهات بیام، نمی ذاری

راست راستی هر چی خدا بخواد

بخوام نخوام تو مسافری

کاش وقتی خواستی بری

نازمو بخری

منو هم ببری

ستاره ی بخت مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:43 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

ستاره ی عشق مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

می ریو تنهام می ذاری، واویلا واویلا واویلا

توی غربت جام میذاری، واویلا واویلا واویلا

تلقین حیدرو می خونی، واویلا واویلا واویلا

وقتی لرزون گام می ذاری، واویلا واویلا واویلا

چراغِ کاشانه ی علی، مشو خموش

به پیش چشمان حَسنین، مرو ز هوش

ستاره ی عشق مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

چه کسی راهت رو بسته، واویلا واویلا واویلا

پای چشمت یه گُل نشسته، واویلا واویلا واویلا

رو لبت خنده نمی یاد، واویلا واویلا واویلا

دلم از داغت شکسته، واویلا واویلا واویلا

نخواه تو مرگت رو از خدا، تورو خدا تورو خدا تورو خدا

مشو تو از مرتضی جدا، تورو خدا تورو خدا تورو خدا

ستاره ی عشق مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب

ای صفای خانه ی من، یا زهرا یا زهرا یا زهرا

مرو از کاشانه ی من، یا زهرا یا زهرا یا زهرا

با چشای خسته نظر کن، یا زهرا یا زهرا یا زهرا

اشک دانه دانه ی من، یا زهرا یا زهرا یا زهرا

چراغِ کاشانه ی علی، مشو خموش

به پیش چشمان زینبت، مرو ز هوش

ستاره ی عشق مرتضی، مرو به خواب

ببین زمین گیر تو شده، ابوتراب



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:42 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مادر ما، مادره تمومه عالمه

فاطمیه، مادره ماهِ مُحرمه

یه روز تو خونه نشسته بودیم

از غم احمد دل شکسته بودیم

مرهم قلب بی قرار زهرا

علی نشسته بود کنار زهرا

یه بی حیا خونه مون رو آتیش زد

انگار نه انگار، عزاداره زهرا

تا آتیـــــــــش، به پا شد

محسنــــــــش، فدا شد

مادر ما، مادره تمومه عالمه

فاطمیه، خدا هم غرقه ماتمه

اون روز تو کوچه های تنگ و باریک

یه عده نامرد با دلای تاریک

عالمو به خاک سیاه نشوندن

دل منو مادرمو سوزوندن

نا نجیبا از تو کوچه تا مسجد

با دستِ بسته، بابامو کشوندن

مــــــــــــــــادرم، پشت در

فقط گفـــــــــــت، یا حیدر

مادر ما، مادره تمومه عالمه

فاطمیه، مادره ماهِ مُحرمه



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:41 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

ناله ی یا فاطمه در حرم افتاد

وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد

خونه رو آتیش، می سوزونه

بابا رو دشمن، می کشونه

کاشکی تو برگردی

دوباره توی خونه

ناله ی یا فاطمه در حرم افتاد

وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد

لشکر نامرد، مردِ تنها

نعره ی دشمن، آه بابا

مدینه اومده برای تماشا

اشک خدا می چکه با نفس باد

وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد

ناله ی یا فاطمه در حرم افتاد

وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد

تمومه کوچه ناله می کنند اگه

تو زخماتو نشون بدی

می میره مرتضی اگه تو آخرش

میون کوچه جون بدی

عرش خدا پُر شده از ناله و فریاد

وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد

ناله ی یا فاطمه در حرم افتاد

وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:39 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

پشت در بال و پَرم آتش گرفت

سوختم پا تا سرم، آتش گرفت

با گُلت، سیلی نمی دانی چه کرد

پلک چشمانِ تَرَم آتش گرفت

دست آن نامرد، داغ کینه بود

بعد ضربه معجرم آتش گرفت

گرمِ عشقت بودم از خود بی خبر

بین شعله پیکرم آتش گرفت



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:38 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

دارد غریبی تو نفس گیر می شود

باید به پشت در بروم، دیر می شود

در باغ خرم من و تو، یا علی ببین

باد خزان چگونه سرازیر می شود

این دشمن حرامی و روبه صفت، چرا

اینجا برای شیر خدا، شیر می شود

در بین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست

این سوره پیش چشم تو تفسیر می شود

در پشت در، به راه تو این جنگمو ببین

این میخ ها، به سینه ی من، تیر می شود

این در شکست و دختر من هول کرده است

او را به حجره ای ببرش، پیر می شود

اجر رسالت پدرم را گرفته ام

با ضرب در، فاطمه تقدیم می شود

زین پس دگر نیاز به امَّن یجیب نیست

دارد دعای فاطمه درگیر می شود



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:37 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

نادِ علیمو خوندم، میون آتیش

عشق تو رو نشوندم، میون آتیش

وقتی به پات می سوختم در وسط دود

روشنی رو کشوندم، میون آتیش

به پیش رویت، خسته نشستم

ز پا فتادم، شکست دستم

من کوثرم، اما ز مینای تو مستم

در کل عالم من طرفدار تو هستم

یا امیرالمومنین، حیدر

یا امیرالمومنین، حیدر

هیچکی خبر نداره از حال زارم

برای زنده موندن، امید ندارم

خجالتم ز روی مقدسِ تو

بیشتر از این نداشتم، به پات بذارم

آتیش گرفتم تا تو بمونی

پیر تو گشتم، توی جوونی

کردم حمایت از تو با پهلوی خونی

صاحب مثال فاطمه، قد کمونی



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:37 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

یگانه حامیِ شیر خدایی

یار گرامی شیر خدایی

گواهِ پاکی شیر خدایی

تو ماهِ پاکیِ شیر خدایی

تو زندگانی شیر خدایی

عشق و جوانیِ شیر خدایی

تو یارِ خسته ی شیر خدایی

سرو شکسته ی شیر خدایی

ترانه ی دل شیر خدایی

تموم حاصله شیر خدایی

تو زور بازوی شیر خدایی

تمومه نیروی شیر خدایی

ای بهترین یار علی، زهرا

تنها علمدار علی، زهرا



نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت ساعت 11:35 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin