حسین سالار قلبها

او یکى از فرزندان رشید امیرمؤمنان على(علیه السلام) است و «حنفیّه» لقب مادر اوست و اسمش «خوله» دختر یکى از مردان با شخصیّت طایفه «بنى حنیفه» است که در یکى از جنگهاى اسلامى اسیر شد و مى خواستند او را بفروشند; على(علیه السلام) او را آزاد کرد و به همسرى خود درآورد. محمد حنفیّه شجاعت را از على(علیه السلام) به ارث برده بود و مى گویند گاهى زره هاى محکم را با دست پاره مى کرد و به همین دلیل امام(علیه السلام) در جنگ «جمل» پرچم را به دست او سپرد و در جنگ «صفّین» جناح چپ سپاه على(علیه السلام) به دست او و «محمّد بن ابى بکر» و «هاشم مرقال» بود.
او نسبت به امام حسن و امام حسین(ع) بسیار متواضع بود و فرزندان علی(ع) از حضرت فاطمه(س) را بسیار احترام می گذارد. روزی به او گفتند علی(ع) تو را به میدانهای خطرناک می فرستد ولی از فرستادن حسن و حسین(ع) خود داری می کند، در حالی که آنها هم برادر تواند! او در جواب می گوید: «حسن و حسین(ع) همچون چشمان او هستند و من همچون بازوان او و انسان به وسیله ی بازوهایش از چشمش دفاع می کند».
بعضى «محمّد بن حنفیّه» را متّهم مى کنند که او بعد از امام حسین(علیه السلام) دعوى امامت داشت و یا حتّى دعوى مهدویّت! ولى مرحوم «شیخ مفید» در این زمینه سخن روشنى دارد، مى گوید: «محمّد حنفیّه» هرگز ادّعاى امامت نکرد و کسى را به سوى خود فرا نخواند (بلکه دیگران چنین نسبت هایى به او داده اند و مدّعى امامت و یا مهدویّت او بوده اند و طایفه «کیسانیّه» جزء چنین مدّعیانى محسوب مى شوند».
«محمّد حنفیّه» در سال 81 هجرى در سنّ شصت و پنج سالگى دارفانى را وداع گفت. درباره محل دفن او اختلاف است، بعضى مى گویند در «طائف» بدرود حیات گفت و در همان جا دفن شد و بعضى مى گویند در «بقیع» به خاک سپرده شد و گاه محلّ وفات او را کوه «رَضْوى» در نزدیکى مدینه دانسته اند.(1)
یکى از نشانه هاى جلالت مقام او این است که امام حسین(علیه السلام) هنگامى که مى خواست از مدینه به سوى مکّه حرکت کند او را وصى و نماینده خود در مدینه قرارداد تا اخبار آن جا را به او برساند و وصیتنامه معروف خود را که در مقاتل آمده، به او سپرد.(



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 3:18 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

در زندگى اجتماعى و سیاسى، گاه لحظات حسّاسى پیش مى آید که رهبران بزرگ را در تنگنا قرار مى دهد و آن زمانى است که در میان پیروان اختلاف و پراکندگى و ضعف و تردید در تصمیم گیرى آشکار گردد و وجود این اختلاف و پراکندگى مایه دلگرمى و جسارت دشمن شود.
اینجا است که رهبران شجاع و مصمّم، تصمیم نهایى خود را اعلام مى کنند و مى گویند که ما به تنهایى ایستاده ایم، چه یار و یاورى باشد و چه نباشد، مى جنگیم و تسلیم نمى شویم هر چند شهید شویم.
ما با آغوش باز از شهادت استقبال مى کنیم و تن به ذلّت و شکست نمى دهیم.
این همان راهى است که امام علی (علیه السلام) در خطبه34 برگزیده است. شبیه آن را در سخنان فرزندش، سالار شهیدان کربلا نیز مشاهده کردیم.
پیروان این مکتب در شب عاشورا نیز با پیشوایان هم صدا شدند و در آن جلسه تاریخى معروف، هنگامى که امام (علیه السلام) بیعت خود را از آنها برداشت و به آنان اجازه بازگشت داد و نامحرمان ضعیف و ناتوان راه خود را پیش گرفتند و فرار کردند و امام(علیه السلام) را در برابر حوادث خطرناکى که در پیش بود، تنها گذاشتند و رفتند و گروه اندکى از یاران امام (علیه السلام) ماندند، هر یک بنوبه خود برخاستند و همین منطق را با عبارات مختلف که امروز به صورت یک حماسه جاویدان در تاریخچه کربلا باقى مانده، بیان داشتند تا آنجا که بعضى گفتند که ما ایستاده ایم، هر چند شهید شویم، سپس پیکر ما را بسوزانند و بار دیگر زنده شویم و اگر هفتاد بار این کار تکرار گردد، دست از حمایت تو ـ که حمایت حق و عدالت است ـ برنمى داریم.(1)
امام امیرالمؤمنین على (علیه السلام)در نامه 36 از نامه هاى نهج البلاغه نیز به همین معنا در قالب عباراتى دیگر اشاره فرموده است، آنجا که در پاسخ برادرش عقیل که به صورت فرماندهِ لشکرى به سوى دشمن اعزام شده بود، مى فرماید:
«وَ أَمّا مَا سَأَلْتَ عَنَهُ مِنْ رَأیِى فِى الْقِتالِ; فَاِنَّ رَأَیِى قِتالُ الْمُحِلّینَ حَتّى ألْقَى اللهَ لایَزیدُنى کَثْرَةُ النّاسِ حَوْلِى عِزَّةً وَ لاتَفَرُّقُهُمْ عَنِّى وَحْشَةً وَ لاتَحْسَبَنَّ ابْنَ أبیِکَ ـ وَ لَوْ أَسْلَمَهُ النّاسُ ـ مُتَضَرِّعاً مُتَخَشِّعاً وَ لامُقِرّاً لِلضَّیمِ واهِناً».
(امّا آنچه در مورد جنگ از من پرسیده اى و نظر مرا در این باره خواسته اى; عقیده من این است که با کسانى که پیکار با ما را حلال مى شمارند، پیکار کنم تا آنگاه که خداوند را ملاقات کنم. (بدان و آگاه باش)! نه کثرت جمعیّت در اطرافم، موجب عزّت من خواهد شد و نه متفرق شدن آنان از اطرافم موجب وحشت.)
هرگز گمان مبر که فرزند پدرت ـ هر چند مردم دست از یارى او بردارند ـ به تضرّع و خشوع افتد و یا در برابر ظلم و ستم، سستى به خرج دهد و تسلیم گردد!)
در داستان موسى بن عمران (علیه السلام) نیز مى خوانیم که قوم او وقتى به دروازه هاى بیت المقدس رسیدند، از قدرت گروه عمالقه ـ که حاکم بر آنجا بودند ـ به وحشت افتادند و تصمیم و اراده آنها سست گشت و سر به نافرمانى در برابر موسى (علیه السلام) و برادرش هارون (علیه السلام) برداشتند و با صراحت گفتند که تا آنها در این سرزمین هستند، ما هرگز وارد آن نخواهیم شد، «لذا تو و پروردگارت ـ که وعده پیروزى به تو داده است ـ بروید و با آنها بجنگید، هنگامى که پیروز شدید ما را خبر کنید. ما در اینجا نشسته ایم»: (قالُوا یا مُوسى اِنّا لَنْ نَدْخُلَها أَبَداً مَادامُوا فِیها فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّکَ فَقاتِلا اِنّا هاهُنا قاعِدُونَ).(2)
اینجا بود که موسى (علیه السلام) ناچار شد از آنها اعلام جدایى کند و اعلام دارد که تنها من و برادرم ایستاده ایم و هر کس هر راهى را مى خواهد در پیش گیرد.
موسى (علیه السلام) گفت: «پروردگارا (در این شرایط) من تنها اختیار خود و برادرم را دارم، میان من و این جمعیت گنهکار، جدایى بیفکن!»؛ (قَاْلَ رَبِّ اِنِّى لاأَمْلِکُ اِلاّ نَفْسِى وَ أَخِى فَافْرُقْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ).(3)
پیامبر بزرگ الهى نوح (علیه السلام) در لحظات بحرانى و طوفانى عمرش در برابر قوم سرکش و جبّار نیز سخنى شبیه به همین داشت و گفت: اى قومِ من! اگر موقعیّت من و تذکّراتم نسبت به آیات الهى بر شما سنگین و غیر قابل تحمّل است (هر کارى از دستتان ساخته است، بکنید).
من بر خدا توکل کرده ام، شما فکر خود و قدرت معبودهایتان را جمع کنید، سپس چیزى بر شما پنهان نماند و بعد (اگر توانایى دارید) به حیات من پایان دهید و مهلت ندهید! (ولى بدانید که هرگز توانایى بر این کار ندارید).
«یا قَومِ اِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِى وَ تَذْکیرى بِآیاتِ اللهِ فَعَلَى اَللهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا اَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لاَیَکُنْ اَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا اِلَىَّ وَ لاتُنْظِرُونَ».(4)
این موضع گیرى قاطع رهبر و پیشوا تأثیر خود را بر پیروان مى گذارد، تأثیرى عمیق و آشکار. افراد بااراده و مصمّم را هر چند اندک باشند، قوى تر و دل گرمتر مى سازد و بسیارى از افراد بى تفاوت را از آن حالت بیرون آورده و به موضعگیرى وا مى دارد.
حداقل این گونه موضعگیرى رهبران الهى در تاریخ ثبت مى شود و براى آیندگان الهام بخش خواهد شد، همانطور که حماسه هاى کربلا و عاشورا در تاریخ، رنگ جاودانگى به خود گرفته و سرمشقى است براى جمعیّت ها و ملّت ها.(5)



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 3:11 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

گاه در روایات براى دعاها و زیارات و نمازها و اذکار پاداش هاى عظیمى ذکر شده است که ممکن است این دو سؤال را براى خوانندگان مطرح کند:

1ـ آیا هر فرد مسلمانى که چنین اعمال ساده اى را انجام دهد از چنان پاداش هاى عظیم بهره مند مى شود و اصولا چه رابطه اى میان این اعمال و آن همه ثواب و پاداش است؟

2ـ گرچه رحمت الهى بى پایان است و هر قدر پاداش به افراد بدهد، کاستى در آن ایجاد نمى شود (وَلا تَزیدُهُ کَثْرَةُ الْعَطاءِ إِلاّ جُوداً وَ کَرَماً).(1) ولى گاه این پاداش ها از حدّ نیاز در زندگى آخرت نیز افزون است و گاه مى شود که رسیدن به یک پاداش معنوى و فوق العاده براى آرامش و لذّات مؤمن کافى است.

در پاسخ سؤال اول باید به این نکته توجّه کرد که اوّلا: دریافت این پاداش هاى عظیم مطابق صریح آیات قرآن و روایات، متوقّف بر ایمان و اخلاص و تقواست، چنانکه در قرآن کریم مى خوانیم: (إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ).(2)

در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: «مَنْ قالَ لا إِلهَ إِلاَّ اللهُ مُخْلِصاً، دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ اِخْلاصُهُ اَنْ یُحْجِزَهُ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَمّا حَرَّمَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ; کسى که «لا اله الا الله» را با اخلاص بگوید، داخل بهشت مى شود و اخلاصش این است که «لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» او را از تمام آنچه خداوند متعال حرام کرده، باز دارد».(3)

قابل توجّه اینکه مرحوم علاّمه مجلسى در بحارالانوار چندین حدیث به این مضمون نقل کرده است.(4)

و نیز در پاره اى از روایاتى که در مورد پاداش عظیم زیارت ها آمده، جمله «عارِفاً بِحَقِّهِ» دیده مى شود که مفهومش آن است: آن امام را واجب الاطاعة بداند و دستوراتش را بکار گیرد; در یکى از این روایات امام کاظم(علیه السلام) مى فرماید: «اِذا عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ وَ وَلایَتَهُ...».(5)

ثانیاً: حفظ این دستاوردها و پاداش ها نیز مهمّ است; زیرا ممکن است کسى با اعمال صالحى پاداش هاى عظیمى براى خود فراهم سازد، ولى بعداً با اعمال زشت و گناهان عظیم آنها را از نامه اعمال خود بشوید; در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که: هر کس لا اله الا الله بگوید، خداوند درختى در بهشت براى او غرس مى کند (حضرت همین سخن را درباره اذکار دیگرى نیز فرمود). مردى از قریش در آنجا حاضر بود، عرض کرد: اى رسول خدا! بنابراین درختان ما در بهشت بسیار زیاد است! حضرت فرمود: «نَعَمْ! وَ لکِنْ اِیّاکُمْ اَنْ تُرْسِلُوا عَلَیْها نِیراناً فَتُحْرِقُوها; آرى! ولى برحذر باشید که آتشى نفرستید که آن درختان را بسوزاند». سپس پیامبر به آیه 33 سوره محمد: (وَلاَ تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ...) استدلال فرمود.(6)

در مورد سؤال دوم به این نکته باید توجه داشت که پاداش هاى عظیم قیامت متناسب با آن عالم عظیم است; تمام دنیایى که ما در آن زندگى مى کنیم در برابر جهان آخرت به منزله خانه کوچکى در مقابل تمام منظومه شمسى است و یا از آن کوچکتر; بنابراین، نباید از عظمت آن پاداش ها تعجب کرد. به علاوه، پاداش هاى الهى متناسب لطف و کرم اوست نه متناسب اعمال ما و اضافه بر اینها گاه اعداد و ارقامى که در این روایات وارد شده، کنایه از یک سلسله پاداش هاى مهم معنوى است که در لباس پاداش هاى مادى به تناسب جهانى که در آن زندگى مى کنیم، بیان شده است.



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 3:4 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

براى دعا کردن و باریافتن به محضر دوست، و بهره مندى بیشتر از فیض و رحمت الهى، آدابى ذکر شده است، که یقیناً براى استجابت دعا، مؤثّر خواهد بود. در این جا به اهمّ آنها (با استفاده از روایات) اشاره مى شود.

الف) معرفت الهى

دعاکننده باید خدا را به درستى بشناسد و به مالکیّت، قدرت، عظمت، توانایى، علم و آگاهى و کرم و لطف خداوند ایمان داشته باشد.

ب) حسن ظنّ به خد

در روایات آمده است که هنگام دعا، به خداوند و اجابت دعا توسّط او، اطمینان داشته باشید و باور شما این باشد که خداوند، دعایتان را به اجابت مى رساند.(1) (و اگر طبق مصالحى به اجابت نرسد بهتر از آن را به شما خواهد داد).

ج) دعا همراه با احساس نیاز

دعا باید، همراه با احساس نیاز شدید و درماندگى باشد به گونه اى که انسان باور کند، جز خداوند پناهگاهى ندارد.(2)

د) دعا همراه با توجه تامّ

به هنگام دعا، باید همه توجّه و حواسّ دعاکننده به جانب حق باشد و قلبش را از هرچه غیر خداست تهى سازد.(3)

هـ) دعا همراه با خضوع و دل شکستگى

دعاکننده باید با نهایت خضوع، رقّت قلب و فروتنى به درگاه خدا روى آورد(4); در این هنگام دستانش را به سمت آسمان (به علامت تسلیم و تعظیم) بلند مى کند(5) و با چشمان اشکبار و قلبى ترسان، حاجت مى طلبد.(6)

و) دعا همراه با استغفار و صلوات

در ابتداى دعا، حمد الهى، ثناى پروردگار، استغفار و توبه و صلوات بر محمّد و آلش براى استجابت دعا بسیار مؤثّر است.(7)

ز) اصرار و پافشارى در دع

اصرار و پافشارى در دعا، مورد سفارش معصومین(علیهم السلام) است;(8) دعاکننده نباید ناامید شود، و از دعا کردن دست بردارد.

علاوه بر نکات فوق، به یقین، دعا در برخى از زمان ها، مثل شب و روز جمعه، دعا در نیمه هاى شب و سحرگاهان، مخصوصاً ماه مبارک رمضان، شب هاى قدر و مانند آن و همچنین در برخى از مکان ها، مانند مسجدالحرام، مسجد پیغمبراکرم(صلى الله علیه وآله)، مشاهد مشرّفه و مانند آن، تأثیر بسزایى دارد.(9)

این بخش را با سخنى از عارف کامل، عالم ربّانى و مرد میدان علم و عمل، مرحوم «سیّدبن طاووس» به پایان مى بریم; ایشان مى گوید: «هرگاه از خداوند حاجتى مى طلبى، حال تو در برابر او ـ لااقلّ ـ مانند عرض نیاز، به نزد فرمانروایان دنیا باشد. همان گونه که براى جلب نظر آنان، از هیچ کوششى دریغ نمىورزى و به هر طریق ممکن، خشنودى آنان را تحصیل مى کنى، باید در برابر خداوند و به هنگام خواستن حاجتى از او نیز، در تحصیل رضایتش کوشش فراوان نمایى! مبادا که توجّه ات به خداوند، از اقبال و توجّه ات به قدرتمندان دنیا کمتر باشد! اگر چنین باشى و منزلت خدا، در نزد تو، از منزلت آنها کمتر باشد ـ در حالى که همه آنها مملوک و بندگان خدایند ـ به یقین خداوند بزرگ را کوچک شمرده اى و عظمت و جلالش را به حساب نیاورده اى!.

دیگر آن که: نماز و روزه اى که براى طلب حاجت به جا مى آورى، هرگز از روى امتحان و آزمایش خداوند نباشد! زیرا انسان کسى را مى آزماید که نسبت به او بدگمان باشد و خداوند از کسانى که در حقّ او گمان بد دارند، مذمّت کرده و فرموده: «(أَلظَّانِّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ); آنان که به خداوند، گمان بد مى برند، حوادث ناگوار به آنان مى رسد».(10) بلکه باید به خداوند کمال اعتماد و اطمینان را داشته باشى و به وعده هاى او امیدوارتر از وعده یک انسانِ توانگرِ سخاوتمند باشى!

سزاوار است به هنگام نماز و یا روزه حاجت، نخست حاجت هاى دینى را به ترتیب اهمیّت در نظر بگیرى و البتّه مهمترین خواسته ها، حاجت آن مولایى است که تو در پناه هدایت و حمایت او به سر مى برى! یعنى نخست باید براى حاجت هاى امام زمان (عجّل الله تعالى فرجه الشریف) دعا کنى وآنگاه حاجت هاى دینى خود را بخواهى و در نهایت، حاجت و نیاز دنیوى خود را که در دل دارى با خداى خویش مطرح نمایى...».(11)



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 3:3 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

سَلامُ اللهِ وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبینَ وَاَنْبِیآئِهِ الْمُرْسَلینَ، وَعِبادِهِ
سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّبش و پیمبران فرستاده اش و بندگان
الصّالِحینَ، وَجَمیعِ الشُّهَدآءِ وَالصِّدّیقینَ، وَالزَّاکِیاتُ الطَّیِّباتُ، فیـما
شایسته اش و تمام شهیدان و راستگویان و درودهاى پاکیزه و پاک در هر
تَغْتَدى وَتَرُوحُ، عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ، اَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلیمِ
بامداد و پسین بر تو اى فرزند امیر مؤمنان گواهى دهم برایت که تو تسلیم بودى
وَالتَّصْدیقِ، وَالْوَفآءِ وَالنَّصیحَةِ، لِخَلَفِ النَّبِىِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و تصدیق نمودى و وفا و خیرخواهى کردى نسبت به (حضرت ابا عبدالله) یادگار پیامبر صلى الله علیه و آله
الْمُرْسَلِ، وَالسِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ، وَالدَّلیلِ الْعالِمِ، وَالْوَصِّىِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَظْلُومِ
(آن پیامبر) مرسل و نوه برگزیده (آن حضرت) و راهنماى دانشمند و وصیّى که رساننده احکام خدا بود و آن ستمدیده اى
الْمُهْتَضَمِ، فَجَزاکَ اللهُ عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، وَعَنِ الْحَسَنِ
که حقّش پایمال شد پس خداوند پاداشت دهد از جانب رسولش و از امیر مؤمنان و از حسن
وَالْحُسَیْنِ، صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ، اَفْضَلَ الْجَزآءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ
و حسین درودهاى خدا بر ایشان بهترین پاداشها را بخاطر آن بردباریت و پاداش خوبى
وَاَعَنْتَ، فَنِعْمَ عُقْبَى الدّارِ، لَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ،
و کمکى که کردى و چه نیکوست سرانجام خانه ات خدا لعنت کند کسى که تو را کشت و خدا لعنت کند کسى که جهل ورزید درباره حقّ تو
وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ، وَلَعَنَ اللهُ مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ مآءِ الْفُراتِ، اَشْهَدُ
و سبک شمرد حرمت تو را و خدا لعنت کند کسى که حایل شد میان تو و میان آب فرات گواهى دهم
اَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوماً، وَاَنَّ اللهَ مُنْجِزٌ لَکُمْ ما وَعَدَکُمْ، جِئْتُکَ یَابْنَ اَمیرِ
که براستى تو مظلوم کشته شدى و براستى که خدا وفا کند به وعده اى که به شما داده آمده ام به درگاهت اى پسر امیر
الْمُؤْمِنینَ، وَافِداً اِلَیْکُمْ، وَقَلْبى مُسَلِّمٌ لَکُمْ، وَ اَنَا لَکُمْ تابِعٌ، وَنُصْرَتى لَکُمْ
مؤمنان و واردم بر شما و دلم تسلیم شما هست و خودم نیز پیرو شمایم و یاریم براى شما
مُعَدَّةٌ، حَتّى یَحْکُمَ اللهُ وَهُوَ خَیْرُ الْحاکِمینَ، فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ،
آماده است تا هنگامى که خدا حکم کند و او بهترین حکم کنندگان است و من طرفدار شما و با شما هستم نه با دشمن شما
اِنّى بِکُمْ وَبِإِیابِکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ، وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الْکافِرینَ،
و من نسبت به شما و به بازگشتتان (در زمان رجعت) ایمان دارم و نسبت به هر کس که با شما مخالفت کرده و شما را کشته کافر و منکرم،
قَتَلَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالاَْیْدى وَ الاَْلْسُنِ
بکشد خدا مردمى را که شما را کشتند بدست و زبان
سپس داخل حرم مقدّس مى شوى و مى گویى:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ، اَلْمُطیعُ للهِِ وَلِرَسُولِهِ،
سلام بر تو اى بنده شایسته پیرو خدا و رسولش
وَلاَِمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَالْحَسَنِ والْحُسَیْنِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِمْ وَسَلَّمَ، اَلسَّلامُ
و پیرو امیرمؤمنان و حسن و حسین درود خدا و سلامش بر ایشان باد سلام
عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ ]وَمَغْفِرَتُهُ[(1) وَرِضْوانُهُ، وَعَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ،
بر تو و رحمت خدا و برکاتش و آمرزش و خشنودیش و بر روح تو و بدنت
اَشْهَدُ و اُشْهِدُ اللهَ اَنَّکَ مَضَیْتَ عَلى ما مَضى عَلَیْهِ الْبَدْرِیُّونَ،
گواهى دهم و خدا را نیز به گواهى گیرم که براستى تو برفتى به همان راهى که رفتند بدان راه جنگجویان بدر
وَالْمُجاهِدُونَ فى سَبیلِ اللهِ، اَلْمُناصِحُونَ لَهُ فى جِهادِ اَعْدآئِهِ،
و پیکار کنندگان در راه خدا و خیرخواهان او در پیکار با دشمنانش
اَلْمُبالِغُونَ فى نُصْرَةِ اَوْلِیآئِهِ، اَلذّآبُّونَ عَنْ اَحِبّآئِهِ، فَجَزاکَ اللهُ اَفْضَلَ
و کوشایان در یارى دوستانش و دفاع کنندگان از دوستانش پس خداوند پاداشت دهد به بهترین
الْجَزآءِ، وَاَکْثَرَ الْجَزآءِ، وَاَوْفَرَ الْجَزآءِ، وَاَوْفى جَزآءِ اَحَد مِمَّنْ وَفى
پاداش و بیشترین پاداش و شایان ترین پاداش و کامل ترین پاداشى که به هر یک از کسانى دهند که به بیعت
بِبَیْعَتِهِ، وَاسْتَجابَ لَهُ دَعْوَتَهُ، وَاَطاعَ وُلاةَ اَمْرِهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ بالَغْتَ فِى
با او وفا کرد و دعوتش را پذیرفت و پیروى کرد از کار دارانش گواهى دهم که تو براستى کوشش خود را در
النَّصیحَةِ، وَاَعْطَیْتَ غایَةَ الْمَجْهُودِ، فَبَعَثَکَ اللهُ فِى الشُّهَدآءِ، وَجَعَلَ
خیرخواهى کردى و نهایت تلاش خود را در این راه مبذول داشتى خدایت در زمره شهیدان برانگیزد و
رُوحَکَ مَعَ اَرْواحِ الشُّهَدآءِ(2)، وَاَعْطاکَ مِنْ جِنانِهِ اَفْسَحَها مَنْزِلاً،وَاَفْضَلَها
روح تو را با ارواح نیکبختان قرار دهد و عطا کند بر تو از بهشت خویش فراخترین منزل و بهترین
غُرَفاً، وَرَفَعَ ذِکْرَکَ فى عِلِّیّینَ، وَحَشَرَکَ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ،
غرفه ها را و بالا برد نام تو را در بالاترین جایگاهها و محشورت سازد با پیمبران و راستگویان
وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، وَحَسُنَ اُولـئِکَ رَفیقاً، اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ وَلَمْ
و شهیدان و شایستگان و آنها نیکو رفیقانى هستند گواهى دهم که براستى تو سستى نکردى و سر
تَنْکُلْ، وَاَنَّکَ مَضَیْتَ عَلى بَصیرَة مِنْ اَمْرِکَ، مُقْتَدِیاً بِالصّالِحینَ، وَمُتَّبِعاً
نتافتى و به راهى که رفتى از روى بصیرت و بینایى کامل رفتى اقتدا به مردم شایسته کردى و پیروى
لِلنَّبِیّینَ، فَجَمَعَ اللهُ بَیْنَنا وَبَیْنَکَ، وَبَیْنَ رَسُولِهِ وَاَوْلِیآئِهِ فى
از پیمبران نمودى پس خداوند گرد آورد میان ما و تو و رسولش و دوستانش در
مَنازِلِ الْمُخْبِتینَ، فَاِنَّهُ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ.(3)
جایگاههاى فروتنان (حق) زیرا که او مهربانترین مهربانان است.
چند تذکّر:
1ـ از عبارت «شیخ طوسى» در «تهذیب» به دست مى آید که خوب است این زیارت را در پشت سر قبر، رو به قبله بخواند.(4)
2ـ «شیخ مفید» وعدّه اى دیگر مى گویند: پس از زیارت فوق به بالاسرآن حضرت مى روىو دو رکعت نماز مى خوانى و پس از آن، باز هم هر چه خواهى نماز بجاى مى آورى و خدا را بسیار مى خوانى وسپس مى گویى:
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،وَلا تَدَعْ لى فى هذَا الْمَکانِ الْمُکَرَّمِ،
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و وامگذار براى من در این مکان گرامى
وَالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ، ذَنْباً اِلاَّ غَفَرْتَهُ، وَلا هَمّاً اِلاَّ فَرَّجْتَهُ، وَلا کَرْباً اِلاَّ
و زیارتگاه بزرگ گناهى جز آن که بیامرزیش و نه اندوهى جز آن که برطرف کنى و نه مشکلى جز آن که
کَشَفْتَهُ، وَلا مَرَضاً اِلاَّ شَفَیْتَهُ، وَلا عَیْباً اِلاَّ سَتَرْتَهُ، وَلارِزْقاً اِلاَّ بَسَطْتَهُ،
رفع نمایى و نه بیمارى جز آن که بهبودیش دهى و نه عیبى جز آن که بپوشانیش و نه روزى جز آن که وسیعش کنى
وَلا خَوْفاً اِلاَّ آمَنْتَهُ، وَلا شَمْلاً اِلاَّ جَمَعْتَهُ، وَلاغآئِباً اِلاَّ حَفِظْتَهُ وَاَدَّیْتَهُ،
و نه ترسى جز آن که ایمنى بخشى و نه پراکندگى جز آن که گردآورى و نه شخص دور از نظرى را جز آن که نگاهداریش کنى و ادایش کنى
وَلاحاجَةً مِنْ حَوآئِجِ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، لَکَ فیها رِضِىً وَلِىَ فیها صَلاحٌ
و نه حاجتى از حاجتهاى دنیا و آخرت که خشنودى تو و صلاح من در آن باشد
اِلاَّ قَضَیْتَها، یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
جز آن که برآورى آن را اى مهربانترین مهربانان
آنگاه پایین پاى آن حضرت رو به ضریح مى ایستى و مى گویى:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ ابْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلام
سلام بر تو اى اباالفضل العباس فرزند امیر مؤمنان سلام
عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَوَّلِ الْقَوْمِ اِسْلاماً،
بر تو اى فرزند آقاى اوصیا سلام بر تو اى فرزند نخستین مردمى که مسلمان شد
وَاَقْدَمِهِمْ ایماناً، وَاَقْوَمِهِمْ بِدینِ اللهِ، وَاَحْوَطِهِمْ عَلَى الاِْسْلامِ، اَشْهَدُ لَقَدْ
و جلوترین کسى که ایمان آورد و محکمترین مردم نسبت به دین خدا و با احتیاط ترین افراد درباره اسلام گواهى دهم که
نَصَحْتَ للهِِ وَلِرَسُولِهِ وَلاَِخیکَ، فَنِعْمَ الاَْخُ الْمُواسى، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً
تو بخوبى خیرخواهى کردى درباره خدا و رسولش و درباره برادرت پس چه نیکو برادر همدردى بودى خدا لعنت کند مردمى که
قَتَلَتْکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً ظَلَمَتْکَ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْکَ الْمَحارِمَ،
تو را کشتند و خدا لعنت کند مردمى که به تو ستم کردند و خدا لعنت کند مردمى که حرمت تو را حلال شمردند (و پایمال کردند)
وَانْتَهَکَتْ فِیکَ حُرْمَةَ الاِْسْلامِ، فَنِعْمَ الصّابِرُ الْمُجاهِدُ الْمُحامِى النّاصِرُ،
و دریدند (نسبت به تو) حرمت اسلام را و تو چه نیکو شکیباى مجاهد و حامى و یاورى بودى
وَالاَْخُ الدّافِعُ عَنْ اَخیهِ، اَلْمُجیبُ اِلى طـاعَةِ رَبِّهِ، اَلرّاغِبُ فیما زَهِدَ فیهِ
و (چه خوب) برادرى که مدافع از برادرش بود و پاسخ دهنده اطاعت پروردگارش و مشتاق بودى بدانچه کناره گیرى کردند از آن
غَیْرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزیلِ، وَالثَّنآءِ الْجَمیلِ، فَاَلْحَقَکَ اللهُ بِدَرَجَةِ آبآئِکَ
دیگران از آن نیک پاداش بسیار و ستایش زیبا و ملحقت ساخت خداوند به درجه پدرانت
فى دار النَّعیمِ، اَللّـهُمَّ اِنّى تَعَرَّضْتُ لِزِیارَةِ اَوْلِیآئِکَ رَغْبَةً فى ثَوابِکَ،
در بهشتهاى پرنعمت خدایا من اقدام به زیارت دوستانت کردم بخاطر اشتیاقى که در پاداش نیک تو دارم
وَرَجآءً لِمَغْفِرَتِکَ وَجَزیلِ اِحْسانِکَ،فَاَسْئَلُکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ
و به امید آمرزشت و بسیارى احسانت پس از تو خواهم که اولاً درود فرستى بر محمّد و آل
الطّاهِرینَ، وَاَنْ تَجْعَلَ رِزْقى بِهِمْ دآرّاً، وَعَیْشى بِهِمْ قآرّاً، وَزِیارَتى بِهِمْ
پاکش و دیگر آن که روزیم را بواسطه ایشان ریزان گردانى و خوشیم را بدانها ثابت و زیارتم را بخاطر آنها
مَقْبُولَةً، وَحَیاتى بِهِمْ طَیِّبَةً، وَاَدْرِجْنى اِدْراجَ الْمُکْرَمینَ، وَاجْعَلْنى مِمَّنْ
پذیرفته و زندگیم را بدیشان دل پسند کنى و مرا در زمره گرامیان درج کنى و قرارم دهى از کسانى که
یَنْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشاهِدِ اَحِبّآئِکَ مُنْجِحاً، قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرانَ الذُّنُوبِ،
چون از زیارت زیارتگاه دوستانت باز گردد رستگار و کامیاب باشد چنانکه مستوجب شده باشد آمرزش گناهان
وَسَتْرَ الْعُیُوبِ، وَکَشْفَ الْکُرُوبِ، اِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَاَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.(5)
و پوشیدن عیبها و برطرف شدن گرفتاریهایش را که براستى تو شایسته هستى پرهیزکارى (از تو) را و اهل آمرزشى.
3ـ براى وداع با آن بزرگوار «ابن قولویه» از ابوحمزه ثمالى نقل مى کند که امام صادق(علیه السلام) فرمود: هنگام وداع با عبّاس(علیه السلام) بگو:
اَسْتَوْدِعُکَ اللهَ وَاَسْتَرْعیکَ، وَاَقْرَءُ عَلَیْکَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللهِ وَبِرَسُولِهِ
به خدا مى سپارمت و توجه و مراعات کردنت را خواهانم و سلام بر تو مى فرستم ایمان داریم به خدا و رسولش
وَبِکِتابِهِ، وَبِما جاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ، اَللّـهُمَّ اکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدینَ، اَللّـهُمَّ لا
و به کتابش و بدانچه او از نزد خدا آورده است خدایا بنویس نام ما را با گواهان خدایا مگردان
تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَةِ قَبْرِ ابْنِ اَخى نَبِیّکَ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ،
این زیارت را آخرین بار زیارتم از قبر فرزند برادر پیغمبرت که درود تو بر او و آلش باد ـ
وَارْزُقْنى زِیارَتَهُ اَبَداً ما اَبْقَیْتَنى، وَاحْشُرْنى مَعَهُ وَ مَعَ آبآئِهِ فِى الْجِنانِ،
و روزى من کن زیارتش را همیشه تا زنده ام دارى و محشورم کن با او و با پدرانش در بهشت
وَعَرِّفْ بَیْنى وَبَیْنَهُ وَبَیْنَ رَسُولِکَ وَاَوْلِیآئِکَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد
و شناسایى بر قرار کن میان من و او و پیامبرت و دوستانت خدایا درود فرست بر محمّد
وَآلِ مُحَمَّد، وَتَوَفَّنى عَلَى الاْیمانِ بِکَ، وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِکَ، وَالْوِلایَةِ
و آل محمّد و بمیرانم بر ایمان بخودت و تصدیق به پیامبرت و بر ولایت
لِعَلىِّ بْنِ اَبیطـالِب، وَالاَْئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، وَالْبَرآئَةِ مِنْ
علىّ بن ابیطالب و امامان از فرزندانش (علیهم السلام) و بیزارى از
عَدُوِّهِمْ، فَاِنّى قَدْ رَضیتُ بِذلِکَ یا رَبِّ.
دشمنانشان زیرا که من اى پروردگار مهربان به همین خشنودم.
سپس براى خود و والدین خود و مؤمنین و مسلمین هر دعایى را که خواستى بکن.(6)
4ـ در عظمت و مقام حضرت عبّاس(علیه السلام) همین بس که امام سجّاد (سلام الله علیه) فرمود: «خدا رحمت کند عباس را که برادرش را بر خود مقدّم داشت و جان خویش را فداى حضرتش نمود، به گونه اى که در یارى او دو دستش را قطع کردند، و خداى سبحان در عوض آن، دو بال به او عنایت فرمود که مانند جعفر بن ابى طالب (جعفر طیّار) در بهشت پرواز مى کند و از براى عبّاس در نزد خدا روز قیامت منزلت و مقامى است که جمیع شهدا به آن غبطه مى خورند (و آرزوى مقام او را مى نمایند)».(7)
5ـ در تاریخ، عمر آن حضرت در وقت شهادت، 34 سال نقل شده است(8) و نیز آمده است که مادرش امّ البنین در بیرون مدینه در قبرستان بقیع، چنان در ماتم عبّاس و برادرانش نُدبه و گریه مى کرد که هر عابر و شاهدى گریان مى شد، حتّى بزرگترین دشمن خاندان نبوّت «مروان بن الحکم» وقتى از کنار امّ البنین گذشت در اثر گریه او گریست.(9) این اشعار در مرثیه عباس و برادرانش از ام البنین نقل شده:
یا مَنْ رَاَى الْعَبّاسَ کَرَّ عَلى جَماهیرِ النَّقَدِ
وَوَراهُ مِنْ اَبْنآءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْث ذى لَبَد
اى که دیدى عبّاس را حمله مى کرد بر توده هاى فرومایه
و پشت سرش فرزندان حیدر بودند چون شیران یال دار
اُنْبِئْتُ اَنَّ ابْنى اُصیبَ بِرَاْسِهِ مَقْطُوعَ یَد
وَیْلى عَلى شِبْلى اَمالَ بِرَاْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ
شنیده ام که پسرم را در وقتى که دستش بریده بود به سرش زده اند
واى بر من که شیربچه ام را عمود زدند
لَوْ کانَ سَیْفُکَ فى یَدَیْکَ لَما دَنى مِنْهُ اَحَدٌ(10)
اگر شمشیر در دستش بود کسى جرأت نداشت به او نزدیک شود
و نیز این ابیات منسوب به آن بانوى مخدّره است:
لا تَدْعُوَنّى وَیْکِ اُمَّ الْبَنینَ
تُذَکِّرینى بِلُیُوثِ الْعَرینِ
واى بر تو دیگر مرا مادر پسران مخوان
که به یاد شیران بیشه ام مى اندازى
کانَتْ بَنُونَ لِىَ اُدْعى بِهِمْ
وَالْیَوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنینَ
پسرانى داشتم که بدان جهت مرا به این نام مى خواندند
ولى امروز دیگر پسرانى ندارم
اَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِالرُّبى
قَدْ واصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتینِ
چهار پسر چون بازهاى کوهسار
که با قطع شاهرگشان از جهان رفتند
تَنازَعَ الْخِرْصانُ اَشْلائَهُمْ
فَکُلُّهُمْ اَمْسى صَریعاً طَعینِ
نیزه ها بر روى پیکرشان ستیزه داشتند
و همگى با تن مجروح به خاک افتادند
یا لَیْتَ شِعْرى اَکَما اَخْبَرُوا
بِاَنَّ عَبّاساً قَطیعُ الْیَمینِ(11)
اى کاش مى دانستم که آیا راست است
که دست راست عبّاس جدا گشته است
6ـ «سیّد بن طاووس» در کتاب «اقبال» زیارتى را از ناحیه مقدّسه حضرت حجّت (سلام الله علیه) براى على اکبر(علیه السلام) و سایر شهداى کربلا با ذکر نام و بعضى از خصوصیّات تک تک آنها ذکر کرده که علاقه مندان براى اطّلاع، مى توانند به اقبال، یا بحارالانوار رجوع کنند



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 2:46 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

فضیلت زیارت آن حضرت از نزدیک:
از آن جا که روایات مربوط به فضایل زیارت امام حسین (صلوات الله علیه) بسیار زیاد است، مناسب دیدیم که تنها فهرستى را از اعظم فضایلى که در روایات آمده است بیان کنیم و در این رابطه بهترین شیوه را در این دیدیم که به یکى از مهمترین مصادر و منابع مورد اعتماد علماى شیعه یعنى کتاب «کامل الزیارات»(1) (تألیف محدّث و فقیه جلیل القدر، صاحب صدق و امانت، استاد مرحوم شیخ مفید(رحمه الله) و جمعى از بزرگان دیگر یعنى جعفر بن محمّد بن قولویه) اشاره کنیم; کتابى که یکى از منابع اصلى ما دربخش هاى دیگر این کتاب یعنى بخش هاى مربوط به زیارت رسول مکرّم و سایر ائمّه(علیهم السلام) نیز بوده، و خواهد بود.
83 باب از 108 باب این کتاب، مربوط به فضایل امام حسین (صلوات الله علیه) و بعضى از یاران آن حضرت است که بیش از 560 روایت دارد و ما تنها با مرورى بر روایات بسیار فراوان مربوط به زیارت آن بزرگوار بسنده مى کنیم:
1ـ هیچ ملک مقرّب و پیامبر مرسلى نیست مگر این که از خدا طلب مى کند که اذن زیارت امام حسین(علیه السلام) را برایش صادر کند، پس پیوسته، فوجى از ارواح انبیا و فرشتگان (از آسمانها) پایین مى آیند و فوجى بالا مى روند.(2)
2ـ هر شب هفتاد هزار فرشته از آسمان فرود مى آیند و پس از طواف خانه خدا و زیارت قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام)، به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) مى روند و قبل از طلوع خورشید به آسمان عروج مى کنند.(3)
3ـ یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت نقل مى کند که فرمود: «رسول گرامى و على(علیهما السلام) و فاطمه(علیها السلام) و همه ائمّه(علیهم السلام) براى زوّار امام حسین(علیه السلام) دعا مى کنند»(4) و نیز نقل مى کند که روزى بر آن حضرت وارد شدم دیدم با خداى خودش مناجات مى کند ودر حال سجده این دعا را مى خواند... (دعایى بسیار عالى و با مضامین بلند در حقّ زوّار امام حسین(علیه السلام) که در «کامل الزیارات» آمده است) پس از آن که از سجده سر برداشت فرمود: «کسانى که در آسمانها در حقّ زوّار امام حسین(علیه السلام) دعا مى کنند بیش از کسانى هستند که در زمین براى آنها دعا مى کنند»(5) و نیز نقل مى کند که آن حضرت فرمود: «آیا دوست ندارى از کسانى باشى که از دنیا بیرون مى روند در حالى که گناهى بر آنها نیست؟ آیا دوست ندارى از آنانى باشى که رسول الله(صلى الله علیه وآله) با آنان مصافحه مى کند؟»(6) (پس زیارت آن حضرت را فراموش مکن).
4ـ خداوند هزاران فرشته را مأمور قبر امام حسین(علیه السلام) قرار داده، و هیچ زائرى به زیارت آن حضرت نمى رود مگر این که از او استقبال مى کنند، و هیچ زائرى با آن حضرت وداع نمى کند مگر این که او را بدرقه مى نمایند، و هیچ زائرى مریض نمى شود مگر این که از او عیادت مى کنند و هیچ زائرى نمى میرد مگر این که بر جنازه اش نماز مى خوانند و بعد از مرگش براى او استغفار مى کنند،(7) و مطابق روایت دیگرى اگر در اثناى سفر از دنیا برود ملائکه غسلش مى دهند و درهاى بهشت به رویش باز مى شود!.(8)
5ـ هفتاد هزار فرشته را خداوند مأمور قبر امام حسین(علیه السلام) قرار داده که در آن جا عبادت خدا بجا مى آورند و یک نماز آنان برابر با هزار نماز از انسان هاست، ثواب نمازشان براى زوّار قبر امام حسین(علیه السلام) نوشته مى شود!(9)
6ـ هر کس نزد قبر آن حضرت دو رکعت نماز بخواند و چیزى را از خدا طلب کند حاجتش برآورده مى شود، و اگر براى زیارت او در آب فرات غسل کند تمام گناهانش ـ همانند روزى که از مادر متولّد شده ـ ریخته مى شود، و اگر کسى را در این راه کمک کند و هزینه سفرش را بدهد در برابر هر درهمى، خداوند چند برابر به او عطا مى کند و بلاهایى که مقدّر شده بود به او اصابت کند را از او دور مى سازد و از اموالش حفاظت مى شود.(10)
7ـ یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) از آن حضرت نقل مى کند: «کسى که به زیارت قبر ابى عبدالله(علیه السلام) برود صله رسول الله(صلى الله علیه وآله) و صله ما را به جا آورده است; غیبت کردن در پشت سر او حرام و گوشتش بر آتش جهنّم نیز حرام مى شود و خداوند پشتیبان او در رفع نیازها و حفظ آنچه (از مال و فرزند و عیال) بر جاى گذاشته، مى باشد; هر حاجتى را از خدا بخواهد دیر یا زود برآورده مى سازد».(11) و مطابق روایت دیگرى در ازاى هر درهمى، ده هزار درهم برایش ثواب نوشته مى شود و درحالى به سوى اهلش باز مى گردد که گناهان او از نامه اعمالش پاک شده است.(12) و مطابق روایت دیگرى بهتر از آن، رضایت خدا و دعاى محمّد(صلى الله علیه وآله) و دعاى امیرمؤمنان و ائمّه(علیهم السلام)است که شامل حالش مى شود.(13)
8ـ کسى که توان زیارت امام حسین(علیه السلام) را داشته باشد و در عین حال (بدون عذر) ترک کند مخالفت با رسول الله(صلى الله علیه وآله) و مخالفت با ما کرده(14) و به حسرت در «یوم الحسرة» گرفتار مى شود!(15)
9ـ بشیر بن دهان از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «زائر قبر حسین(علیه السلام) با اوّلین گامى که برمى دارد و از اهل بیتش جدا مى شود، مغفرت گناهانش آغاز مى گردد، سپس پیوسته با قدم هایى که بر مى دارد پاکتر مى شود تا به قبر آن حضرت برسد، وقتى نزد قبر مطهّر آمد خداوند سبحان مى فرماید: بنده من از من طلب کن تا عطایت کنم، دعا کن تا به اجابت رسانم و بر خداست که آنچه را در این راه بذل کرده، به او برگرداند».(16) و در روایت دیگرى آمده است: براى خداوند فرشتگانى موکّل بر قبر امام حسین(علیه السلام) مى باشند که وقتى کسى تصمیم به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) را گرفت خداوند گناهانش را به آن ملائکه مى سپرد و وقتى قدمى برداشت آن گناهان را محو مى کنند و وقتى باز قدمى برداشت حسنات او را زیاد مى کنند و به همین صورت حسنات او زیاد مى شود تا این که بهشت بر او واجب مى گردد. سپس او را در بر مى گیرند و تقدیسش مى کنند، و فرشتگان آسمان ندا مى دهند که زوّار حبیب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را تقدیس کنید، و وقتى غسل زیارت کردند حضرت محمّد(صلى الله علیه وآله) ندایشان مى دهد که اى مسافران الهى! رفاقت با من در بهشت، بر شما بشارت باد! سپس امیرمؤمنان(علیه السلام) ندایشان مى دهد که من ضامن قضاى حوائج و دفع بلاها از شما در دنیا و آخرتم. سپس رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) با آنها از راست و چپ ملاقات مى کند تا این که با همراهى آن حضرت به سوى خانواده خود باز گردند.(17)
یادآورى لازم:
روشن است که این ثواب هاى عظیم و پاداش هاى فوق العاده از آن کسانى است که عارف به حقّ امام حسین(علیه السلام) باشند و بدانند آن حضرت براى چه هدفى قیام کرد و در چه راهى شربت شهادت نوشید و در ضمن زیارت، با آن حضرت پیوند تازه اى برقرار کنند و در مسیر اهداف آن بزرگوار قرار گیرند و محتواى سازنده زیارت نامه ها را در وجود خود پیاده کنند و با روحیّه اى تازه از کنار قبر آن بزرگوار بازگردند و لذا در روایتى که ابن عبّاس از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره زیارت امام حسین(علیه السلام) و پاداش عظیم آن نقل مى کند جمله «عارفاً بحقّه» در آغاز روایت به چشم مى خورد.(18)

آداب زیارت امام حسین(علیه السلام) از نزدیک:
آدابى که شایسته است زائر در مسیر زیارت، رعایت کند به قرار زیر است (البتّه بعضى از این آداب در شرایط فعلى میسّر نیست، به آنچه ممکن است اکتفا کند):
1ـ بهتر است قبل از آن که از خانه خارج شود سه روز روزه بدارد و در روز سوم غسل کند و خانواده خود را جمع نماید و بگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَوْدِعُکَ الْیَوْمَ نَفْسى وَاَهْلى وَمالى وَ وُلْدى وَکُلَّ مَنْ کانَ مِنّى بِسَبیل، اَلشّاهِدَ مِنْهُمْ وَالْغآئِبَ، اَللّـهُمَّ احْفَظْنا بِحِفْظِ الاْیمانِ، وَاحْفَظْ عَلَیْنا، اَللّـهُمَّ اجْعَلْنا فى حِرْزِکَ، وَلا تَسْلُبْنا نِعْمَتَکَ، وَلا تُغَیِّرْ ما بِنا مِنْ نِعْمَة وَعافِیَة، وَزِدْنا مِنْ فَضْلِکَ، اِنّا اِلَیْکَ راغِبُونَ.(19)
خدایا به تو مى سپارم امروز خودم و خاندانم و مال و فرزندم را و هر که با من راهى دارد حاضرشان و غایبشان را خدایا نگهدار ما را به نگهدارى ایمان و نگهدارى کن بر ما خدایا قرار ده ما را در پناه خود و مگیر از ما نعمتت را و تغییر مده آنچه ما داریم از نعمت و تندرستى و بیفزا برما از فضل خود که ما براستى مشتاق توییم.

2ـ آنگاه با خضوع و خشوع از منزل خارج شود و «لاَ اِلهَ إِلاَّ الله» و «اللهُ اَکْبَر» و «اَلْحَمْدُ للهِِ» بسیار بگوید، و صلوات بر محمّد و آل محمّد (صلوات الله علیهم) بفرستد و با آرامش و وقار به راه بیفتد(20) و بداند هر زحمتى در این راه متحمّل شود، اجر و پاداش عظیم دارد.
3ـ امام صادق(علیه السلام) فرمود: «در حالى به زیارت امام حسین(علیه السلام) برو که محزون و ژولیده و غبارآلود و گرسنه و تشنه باشى چرا که آن حضرت با چنین حالاتى به شهادت رسید، آنگاه حاجات خود را طلب کن و برگرد و کنار قبرش را وطن خود قرار مده»!(21)
4ـ توشه خویش را در این سفر، از غذاهاى لذیذ و شیرین قرار ندهد و از غذاهاى ساده استفاده کند چرا که از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود: «شنیده ام جماعتى به زیارت امام حسین(علیه السلام) مى روند در حالى که با خود سفره هایى از بزغاله هاى بریان و حلواها حمل مى کنند، با آن که اگر به زیارت قبر پدران یا دوستان خود مى رفتند چنین عمل نمى کردند».(22)
5ـ اگر ممکن است گاهى با پاى پیاده و با کمال تواضع و فروتنى براى زیارت حرکت کند، چرا که امام صادق(علیه السلام) فرمود: «در ازاى هر گامى که برمى دارد هزار حسنه براى او نوشته مى شود».(23)
6ـ وقتى به شطّ فرات رسید غسل کند و با پاى پیاده و برهنه حرکت کند.(24)

آب فرات و فضیلت آن:
شطّ فرات از کربلا و از نزدیکى نجف یعنى شهر «کوفه» که هم اکنون متّصل به «نجف» شده است مى گذرد. روایات زیادى در فضیلت آب فرات در کتب روایى ما از جمله «کامل الزیارات ابن قولویه»، وارد شده و ویژگى ها و برکاتى را براى آن برشمرده است; از جمله:
الف) یکى از یاران امام باقر(علیه السلام) نقل مى کند که مردى از اهل کوفه بر آن حضرت وارد شد، حضرت فرمود: «آیا هر روز در آب فرات غسل مى کنى؟ گفت خیر، فرمود: هر هفته؟ گفت خیر، فرمود: هر ماه؟ گفت خیر، فرمود: هر سال؟ عرض کرد خیر، فرمود: به یقین که تو از خیر و برکت محرومى».(25)
ب) در روایتى امام صادق(علیه السلام) آیه (وَ آوَیْناهُما إِلى رَبْوَة ذَاتِ قَرَار وَ مَعِین)(26) (که درباره مریم و فرزندش حضرت عیسى(علیه السلام) وارد شده و ترجمه اش این است: «و ما عیسى و مادرش را در سرزمین مرتفعى که داراى امنیّت و آب جارى بود، جاى دادیم») را به نجف (که در نزدیکى کوفه است) و آب فرات تفسیر فرمودند.(27)
ج) در روایت دیگرى آن حضرت مى فرماید: «اگر من در نزدیکى فرات بودم صبح و شام کنارش مى رفتم و از آن بهره مى گرفتم».(28)
د) در روایت معتبر دیگرى نهر فرات از نهرهاى چهارگانه بهشتى معرّفى شده است.(29)
یادآورى:
لزومى ندارد که مردم براى تبرّک به آب فرات در نهر غسل کنند بلکه استفاده از آب لوله کشى که از آب فرات برگرفته شده باشد نیز، همین برکات را خواهد داشت، ان شاء الله.
7ـ به نیازمندان و واماندگان در راه کمک کند و تا حدّ ممکن در رفع مشکل آنها اهتمام ورزد و آنها را به منزل برساند; چرا که «شیخ کلینى» به سند معتبر از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که خطاب به جمعى که در نزد او بودند فرمود: چرا شما ما را خوار و سبک مى انگارید؟! فردى از آن جمع عرض کرد: پناه مى بریم به خداوند از این که بخواهیم شما و یا چیزى را که مربوط به شماست سبک بشماریم. فرمود: آرى! تو خودت یکى از آنها هستى! عرض کرد: به خدا پناه مى برم! فرمود: آیا نزدیک «جحفه» که بودیم صداى استعانت فلان کس را نشنیدى که از تو درخواست کرده بود مرا به قدر یک میل (حدود 5/1 کیلومتر) سوار کن که به خدا سوگند خسته شده ام و تو سرت را بالا گرفتى و با بى اعتنایى از او گذشتى؟! آنگاه فرمود: هر کس مؤمنى را خوار نماید ما را خوار نموده و احترام ما را ضایع کرده است.(30)
لازم به تذکّر است که این نکته اختصاص به زوّار امام حسین(علیه السلام) ندارد، بلکه نظیر قصّه اى که از على بن یقطین در آداب مطلق زیارات گذشت (و آن نیز مربوط به تکریم برادر دینى و پرهیز از بى حرمتى و بى اعتنایى نسبت به مؤمن بود) در هر سفر زیارتى باید مورد توجّه قرار گیرد.
8ـ مصاحبت و معاشرت نیکو داشته باشد و با دوستان و رفقا سخن کم بگوید، بسیار یاد خدا کند و جامه هاى پاکیزه بپوشد، قبل از ورود به حرم، غسل کند و با خشوع و رقّت قلب بوده باشد و نماز بسیار بخواند و بر محمّد و آل محمّد(علیهم السلام) بسیار صلوات بفرستد و از چیزهاى ناشایست، خویشتن را نگه دارد، و از حرام و چیزهاى شبهه ناک، کاملا بپرهیزد، و به برادران مؤمن پریشان حال، احسان کند و اگر کسى را دید که هزینه سفرش تمام شده از او دستگیرى کند و موجودى خود را میان خود و او، تقسیم کند و از جدال و نزاع و همه امورى که خدا از آن نهى کرده، دورى گزیند. همه این آداب را محمّد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند.(31)
9ـ از ابوسعید مدائنى نقل شده که مى گوید: محضر امام صادق(علیه السلام) رسیدم و پرسیدم: آیا به زیارت قبر حسین بن على(علیه السلام) بروم؟ فرمود: آرى، برو به زیارت قبر امام حسین(علیه السلام)، نیک ترین نیکان، پاکیزه ترین پاکیزگان و نیکوکارترین نیکوکاران، و چون آن حضرت را زیارت کردى نزد آن حضرت دو رکعت نماز بجاى آور و در آن دو رکعت، سوره یس و الرحمن بخوان که اگر چنین کنى ثواب عظیمى براى تو خواهد بود.(32)
10ـ نماز فریضه و نافله را نزد قبر آن حضرت بجا آورد که مقبول است; چرا که نماز واجبى که نزد آن حضرت خوانده مى شود برابر با حج، و نماز نافله برابر با عمره است.(33)
یادآورى: الف) ظاهر اخبار این است که نماز زیارت و یا غیر آن را، هم مى تواند در پشت سر قبر آن حضرت بخواند و هم در بالاى سر،(34) (البتّه اگر مى خواهد در بالاى سر بخواند مقدارى عقب تر بایستد تا محاذى قبر مقدّس نباشد).
ب) دو رکعت نمازى که به عنوان نماز زیارت دربالاى سر خوانده مى شود بهتر است که در رکعت اوّل آن، حمد و سوره یس بخواند و در رکعت دوم، حمد و سوره الرحمن.(35)
ج) ابن قولویه از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده که به شخصى فرمود: چه مانعى دارد که هرگاه حاجتى پیدا کردى نزد قبر امام حسین(علیه السلام)بروى و چهار رکعت نماز گزارى و حاجت خویش را از خدا طلب کنى; چرا که نماز فریضه نزد آن حضرت معادل با حج، و نماز نافله معادل با عمره است(36) و از روایت امام باقر(علیه السلام) نیز به دست مى آید که هر کس دو رکعت یا چهار رکعت نماز، کنار قبرش بخواند و حاجتش را طلب کند، حاجتش برآورده خواهد شد(37) و وقتى ابن ابى یعفور خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض مى کند: اشتیاق زیارت تو باعث شد که من مشقّت هایى را متحمّل گردم تا به محضرت شرفیاب شوم، حضرت در جوابش فرمودند: از پروردگارت گلایه نکن! چرا نزد کسى که حقّش بر گردن تو از حقّ من بیشتر است نرفتى؟ ابن ابى یعفور مى گوید: این دو جمله حضرت خیلى بر من گران آمد و جمله دوم (چرا نزد کسى که حقّش بیشتر از حقّ من است نرفتى) از جمله اوّل (از پروردگارت گلایه نکن) گرانتر بود، لذا پرسیدم: آن چه کسى است که حقّش بر من از حقّ تو بیشتر است؟ فرمود: حسین بن على(علیهما السلام); چرا نزد امام حسین(علیه السلام) نرفتى و آن جا دعا نکردى و عرض حاجت ننمودى؟!».(38)
در روایات(39) آمده است که خداوند در برابر شهادت، سه چیز به امام حسین(علیه السلام) ارزانى داشت: «جَعَلَ الإِمامَةَ فِی ذُرِیَّتِهِ، وَ الشِّفاءَ فِی تُرْبَتِهِ، وَ إِجابَةَ الدُّعاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ; امامت را در فرزندان او قرار داد و شفا را در تربتش و اجابت دعا را در کنار قبرش (در بعضى از روایات نیز آمده: «تَحْتَ قُبَّتِهِ; زیر قبّه اش»).(40) حاج شیخ عباس قمى(ره) نوشته است از روایات به دست مى آید که اجابت دعا در زیر قبّه آن حضرت از امورى است که حق تعالى در عوض شهادتش به او عنایت فرموده است لذا زائر باید آن را غنیمت بشمرد و در تضرّع و انابه و دعا و عرض حاجات کوتاهى نکند و بهترین دعاها با عالى ترین مضامین را در این مکان مقدّس بخواند، و ما در این جا به چهار دعا اشاره مى کنیم:
یک ـ دعایى که در پایان زیارت امین الله (صفحه 262) وارد شده و از مضامین بسیار بلند و جامعى برخوردار است، که مى تواند همراه با خود این زیارت (که مطابق آنچه ضمن زیارات مطلقه امیرمؤمنان گذشت از معتبرترین زیارتهاست) امام حسین(علیه السلام) را نیز زیارت کند زیرا همچنان که گفته شد این زیارتى است که در همه مشاهد مشرّفه مى توان خواند.
دو ـ دعاهایى که در اواخر این بخش بعد از زیارات جامعه آمده است، (صفحه 552-561).
سه ـ دعاى عالیة المضامین که از جامع ترین دعاهاست و «سیّد بن طاووس» در «مصباح الزائر» بعد از زیارت جامعه ائمّة المؤمنین (سوّمین زیارت جامعه) آن را نقل کرده است و در تتمّه این بخش نیز خواهد آمد، (صفحه 555). ?
چهار ـ دعایى که در ضمن یکى از زیارات امام حسین(علیه السلام) نقل شده، به این صورت که دست هاى خود را به سوى آسمان بالا برده، مى گویى:
اَللّهُمَّ قَدْ تَرى مَکانى،وَتَسْمَعُ کَلامى، وَتَرى مَقامى وَتَضَرُّعى، وَمَلاذى
خدایا تو مى بینى جاى مرا و مى شنوى سخنم را و بنگرى توقّفگاهم و زاریم و پناه جستنم را
بِقَبْرِ وَلِیِّکَ وحُجَّتِکَ، وَابْنِ نَبِیِّکَ، وَقَدْ عَلِمْتَ یا سَیِّدى حَوائِجى،وَلا
به قبر ولى و حجّتت و فرزند پیامبرت و بخوبى مى دانى اى آقاى من حاجتهایم را و
یَخْفى عَلَیْکَ حالى، وَقَدْ تَوَجَّهْتُ اِلَیْکَ بِابْنِ رَسُولِکَ وَحُجَّتِکَ وَاَمینِکَ،
پوشیده نیست بر تو حالم و اکنون رو کرده ام بسویت بوسیله فرزند رسول تو و حجّتت و امانتدارت
وَقَدْ اَتَیْتُکَ مُتَقَرِّباً بِهِ اِلَیْکَ وَاِلى رَسُولِکَ، فَاجْعَلْنى بِهِ عِنْدَکَ وَجیهاً
و آمده ام تقرّب جویان بوسیله او بدرگاهت و بدرگاه رسولت پس قرارم ده بوسیله او در پیش خود آبرومند
فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبینَ، وَاَعْطِنى بِزِیارَتى اَمَلى، وَهَبْ
در دنیا و آخرت و از نزدیکان و عطا کن به من بوسیله زیارتم آرزویم را و ببخش
لى مُناىَ، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ بِشَهْوَتى وَرَغْبَتى، وَاقْضِ لى حَوآئِجى
به من آرمانم را و تفضّل کن بر من بدادن خواسته و اشتیاقم و برآور حاجاتم را
وَلاتَرُدَّنى خآئِباً، وَ لا تَقْطَعْ رَجآئى، وَ لا تُخَیِّبْ دُعآئى، وَعَرِّفْنِى
و بازم مگردان نا امید و قطع مکن امیدم را و نومید مکن دعایم را و نشانم ده
الاِْجابَةَ فى جَمیعِ ما دَعَوْتُکَ مِنْ اَمْرِالدّینِ وَالدُّنْیا وَالاْخِرَةِ، وَاجْعَلْنى
اجابت دعایم را در تمام دعاهایى که کردم از کار دین و دنیا و آخرت و قرارم ده
مِنْ عِبادِکَ الَّذینَ صَرَفْتَ عَنْهُمُ الْبَلایا، وَالاَْمْراضَ وَالْفِتَنَ وَالاَْعْراضَ،
از آن بندگانت که گردانى از ایشان بلاها و بیماریها و آشوبها و عوارض (و پیش آمدها) را
مِنَ الَّذینَ تُحْییهِمْ فى عافِیَة، وَ تُمیتُهُمْ فى عافِیَة، وَتُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ
از آنهایى که زنده شان دارى در تندرستى و بمیرانیشان در سلامتى و وارد بهشتشان کنى
فى عافِیَة، وَ تُجیرُهُمْ مِنَ النّارِ فى عافِیَة، وَ وَفِّقْ لى بِمَنٍّ مِنْکَ صَلاحَ
در سلامتى و پناهشان دهى از آتش در سلامتى و فراهم کن برایم به منّت خود صلاح
ما اُؤَمِّلُ فى نَفْسى وَاَهْلى وَوُلْدى وَاِخْوانى وَمالى، وَجَمیعِ ما اَنْعَمْتَ
آنچه را آرزو دارم درباره خودم و خاندانم و فرزندانم و برادرانم و مال و داراییم و همه آن نعمتهایى که
بِهِ عَلَىَّ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ.(41)
از کرم به من داده اى مهربانترین مهربانان.
11ـ در داخل حرم بر آن حضرت صلوات بفرستد و بهتر است این صلوات را که مرحوم «علاّمه مجلسى» از «سیّد بن طاووس» نقل کرده، بخواند:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد،وَصَلِّ عَلى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ،
خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد و درود فرست بر حسین مظلوم و شهید
قَتیلِ الْعَبَراتِ، وَاَسیرِ الْکُرُباتِ، صَلاةً نامِیَةً زاکِیَةً مُبارَکَةً، یَصْعَدُ اَوَّلُها،
کشته اشکهاى دیدگان و اسیر گرفتاریها درودى فزاینده و پاکیزه و با برکت که بالا رود آغازش
وَلا یَنْفَدُ آخِرُها، اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ على اَحَد مِنْ اَوْلادِ الاَْنْبِیآءِ
و پایان نپذیرد انجامش بهترین درودى که فرستى بر یکى از فرزندان پیمبران
وَالْمُرْسَلینَ، یا رَبَّ الْعالِمینَ، اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلَى الاِْمامِ الشَّهیدِ الْمَقْتُولِ
و رسولان اى پروردگار جهانیان خدایا درود فرست بر امام شهید کشته (راه حق)
الْمَظْلُومِ الْمَخْذُولِ، وَالسَّیِّدِ الْقآئِدِ، اَلْعابِدِ الزّاهِدِ، اَلْوَصِىِّ الْخَلیفَةِ،
آن مظلوم بى کس و آن آقاى پیشوا و آن عابد پارسا و وصىّ جانشین
اَلاِْمامِ الصِّدّیقِ، اَلطُّهْرِ الطّاهِرِ، اَلطَّیِّبِ الْمُبارَکِ، وَ الرَّضِىِّ الْمَرْضِىِّ،
و امام راستگو و پاک پاکیزه خوب و مبارک آن راضى و پسندیده
وَالتَّقِىِّ الْهادِى الْمَهْدِىِّ، اَلزّاهِدِ الذّائِدِ الْمُجاهِدِ الْعالِمِ، اِمامِ الْهُدى، وَ
و با تقواى راهنماى راه یافته آن زاهد مدافع (دین) و مجاهد (راه حق) و عالم پیشواى هدایت
سِبْطِ الرَّسُولِ، وَقُرَّةِ عَیْنِ الْبَتُولِ، صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ، اَللّهُمَّ صَلِّ
نوه رسول (خدا) و نور دیده زهراى بتول درود خدا بر او وآلش و سلام، خدایا درود فرست
عَلى سَیِّدى وَمَوْلاىَ، کَما عَمِلَ بِطاعَتِکَ، وَ نَهى عَنْ مَعْصِیَتِکَ، وَبالَغَ
بر آقا و سرور من چنانچه عمل کرد به طاعت تو و نهى کرد از نافرمانیت و سخت کوشید
فى رِضْوانِکَ، وَاَقْبَلَ عَلى اِیمانِکَ غَیْرَ قابِل فیکَ عُذْراً، سِرّاً وَ عَلانِیَةً
در راه خشنودیت و رو آورد بر ایمان تو بدون آن که درباره تو عذر و بهانه اى بپذیرد چه پنهانى و چه آشکارا
یَدْعُو الْعِبادَ اِلَیْکَ، وَ یَدُلُّهُمْ عَلَیْکَ، وَقامَ بَیْنَ یَدَیْکَ، یَهْدِمُ الْجَوْرَ
مى خواند بندگانت را بسوى تو و راهنماییشان مى کرد بر تو و بپاخواست در پیش رویت، ویران کرد (کاخ ظلم و) جور را
بِالصَّوابِ، وَ یُحْیِى السُّنَّةَ بِالْکِتابِ، فَعاشَ فى رِضْوانِکَ مَکْدُوداً،
با درستى و زنده کرد طریقه و آیین (پیمبر) را به قرآن پس زندگى کرد در خشنودى تو با سختى و مشقّت
وَمَضى عَلى طاعَتِکَ وَ فى اَوْلِیآئِکَ مَکْدُوحاً، وَ قَضى اِلَیْکَ مَفْقُوداً، لَمْ
و درگذشت بر حال اطاعت تو و در زمره دوستانت با حال رنج و ناراحتى و جان خود را به تو تسلیم کرد چون گم گشته،
یَعْصِکَ فى لَیْل وَلا نَهار، بَلْ جاهَدَ فیکَ الْمُنافِقینَ وَالْکُفّارَ، اَللّـهُمَّ
نافرمانیت نکرد نه در شب و نه در روز بلکه پیکار کرد درباره تو با منافقان و کفار خدایا
فَاجْزِهِ خَیْرَ جَزآءِ الصّادِقینَ الأَْبْرارِ، وَضاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذابَ، وَلِقاتِلیهِ
پس او را پاداش ده به بهترین پاداش راستگویان نیک کردار و چند برابر کن بر آنها (منافقان و کفار) عذاب را و براى کشندگانش
الْعِقابَ، فَقَدْ قاتَلَ کَریماً، وَقُتِلَ مَظْلُوماً، وَمَضى مَرْحُوماً، یَقُولُ اَ نَا ابْنُ
کیفر را زیرا که آن حضرت بزرگوارانه جنگید و مظلومانه کشته شد و در حالى که مورد مهر خدا بود درگذشت، در آن حالى که مى فرمود منم فرزند
رَسُولِ اللهِ مُحَمَّد، وَابْنُ مَنْ زَکّى وَعَبَدَ، فَقَتَلُوهُ بِالْعَمْدِ الْمُعْتَمَدِ، قَتَلُوهُ
رسول خدا محمّد، وفرزند آن کس که زکات داد و خدا را پرستش کرد پس او را دانسته و از روى عمد کشتند، کشتندش
عَلَى الاْیمانِ، وَ اَطاعُوا فى قَتْلِهِ الشَّیْطانَ، وَلَمْ یُراقِبُوا فیهِ الرَّحْمنَ،
بر حال ایمان و پیروى کردند در کشتن آن حضرت از شیطان و ملاحظه نکردند درباره آن حضرت از خداى رحمان
اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى سَیِّدى وَمَوْلاىَ، صَلاةً تَرْفَعُ بِها ذِکْرَهُ، وَتُظْهِرُ بِها اَمْرَهُ،
خدایا درود فرست بر آقا و مولایم درودى که بالا برى بدان نامش را و چیره سازى بدان فرمانش را
وَتُعَجِّلُ بِها نَصْرَهُ، وَاخْصُصْهُ بِاَفْضَلِ قِسَمِ الْفَضآئِلِ یَوْمَ الْقِیمَةِ، وَزِدْهُ
و شتاب کنى بدان در یاریش و مخصوصش گردان به بهترین اقسام فضایل در روز قیامت و بیفزا
شَرَفاً فى اَعْلى عِلِّیّینَ، وَبَلِّغْهُ اَعْلى شَرَفِ الْمُکَرَّمینَ، وَارْفَعْهُ مِنْ شَرَفِ
بر شرفش در بلندترین درجات بهشت و برسان او را به برترین شرافت گرامى داشتگان و بالا بر او را از شرافت
رَحْمَتِکَ فى شَرَفِ الْمُقَرَّبینَ فىِ الرَّفیعِ الأَْعْلى، وَ بَلِّغْهُ الْوَسیلَةَ،
رحمتت به شرافت مقرّبان دربلندترین جایگاهها و او را برسان به مقام وسیله
وَالْمَنْزِلَةَ الْجَلیلَةَ، وَ الْفَضْلَ وَالْفَضیلَةَ، وَالْکَرامَةَ الْجَزیلَةَ، اَللّـهُمَّ وَاجْزِهِ
و منزلت شایسته و فضل و فضیلت و بزرگوارى بس شایان خدا، و او را پاداش ده
عَنّا اَفْضَلَ ما جازَیْتَ اِماماً عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَصَلِّ عَلى سَیِّدى ومَوْلاىَ،
از ما بهترین پاداشى که به یک پیشوا از رعیتش مى دهى و درود فرست بر آقا و سرورم
کُلَّما ذُکِرَ وَکُلَّما لَمْ یُذْکَرْ، یا سَیِّدى وَمَوْلاىَ، اَدْخِلْنى فى حِزْبِکَ
هر زمان که نامش برده شود و هرگاه که برده نشود اى آقاى من و اى مولاى من مرا در حزب خود
وَزُمْرَتِکَ، وَاسْتَوْهِبْنى مِنْ رَبِّکَ وَرَبّى، فَاِنَّ لَکَ عِنْدَاللهِ جاهاً وَقَدْراً
و زمره خود داخل گردان و بخواه بخششم را از پروردگار خودت و پروردگار من زیرا تو را نزد خدا آبرو و مقام
وَمَنْزِلَةً رَفیعَةً، اِنْ سَئَلْتَ اُعْطیتَ، وَاِنْ شَفَعْتَ شُفِّعْتَ، اَللهَ اللهَ فى عَبْدِکَ
و منزلتى والا است که اگر چیزى بخواهى به تو مى دهد و اگر وساطت کنى پذیرفته مى شود خداى را خداى را (در نظر بگیر) درباره بنده
وَ مَوْلاکَ، لا تُخَلِّنى عِنْدَ الشَّدآئِدِ وَالأَْهْوالِ لِسُوءِ عَمَلى، وَقَبیحِ فِعْلى،
و دوستت وامگذار مرا هنگام سختیها و هراسها در برابر کردار بد و رفتار زشت
وَعَظیمِ جُرْمى، فَاِنَّکَ اَمَلى وَرَجآئى وَثِقَتى وَمُعْتَمَدى، وَوَسیلَتى اِلىَ
و گناه بزرگم زیرا تویى آرزو و امید و تکیه گاه و محل اعتماد و وسیله ام به درگاه
اللهِ رَبّى وَرَبِّکَ، لَمْ یَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ اِلَى اللهِ بِوَسیلَة هِىَ اَعْظَمُ حَقّاً،
خدا پروردگار من و پروردگار تو کسى متوسّل نشود به خدا بوسیله اى که حقّش بزرگتر
وَلا اَوْجَبُ حُرْمَةً، وَلا اَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، لاخَلَّفَنِىَ اللهُ
و حرمتش لازمتر و مقامش شایسته تر باشد در پیش او از شما خاندان، خدا مرا از شما جدا نکند
عَنْکُمْ بِذُنُوبى، وَجَمَعَنى وَاِیّاکُمْ فى جَنَّةِ عَدْن الَّتى اَعَدَّها لَکُمْ
بخاطر گناهانم و گرد آورد مرا با شما در بهشت عدن که آماده کرده است آن را براى شما
وَلاَِوْلِیآئِکُمْ، اِنَّهُ خَیْرُ الْغافِرینَ، وَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ، اَللّـهُمَّ اَبْلِغْ سَیِّدى
و دوستان شما که براستى او بهترین آمرزندگان و مهربانترین مهربانان است خدایا برسان به آقاى من
وَمَوْلاىَ تَحِیَّةً کَثیرَةً وَسَلاماً، وَارْدُدْ عَلَیْنا مِنْهُ السَّلامَ، اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ،
و سرورم تحیّتى بسیار و سلامى (زیاد) و بازگردان از او نیز بر ما سلامى که براستى تو بخشنده و بزرگوارى
وَصَلِّ عَلَیْهِ کُلَّما ذُکِرَ السَّلامُ وَکُلَّما لَمْ یُذْکَرْ، یا رَبَّ الْعالَمینَ.(42)
و درود فرست بر او هر زمان که ذکر سلامى بشود و هرگاه نشود اى پروردگار جهانیان.
یادآورى: در پایان این بخش (بخش زیارات، صفحه 561) صلواتى بر معصومین(علیهم السلام) نقل خواهد شد که مشتمل بر صلواتى بر امام حسین(علیه السلام) نیز هست، علاقه مندان مى توانند آن را نیز قرائت کنند.
12ـ «ابن فهد» در «عدّة الداعى» از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده که فرمود: هر کس به درگاه خداى عزّوجل حاجتى دارد، بالاى سر امام حسین(علیه السلام) بایستد و بگوید:
یا اَبا عَبْدِ اللهِ، اَشْهَدُ اَنَّکَ تَشْهَدُ مَقامى، وَتَسْمَعُ کَلامى، وَ اَنَّکَ حَىٌّ عِنْـدَ
اى ابا عبدالله گواهى دهم که براستى تو جاى مرا مى نگرى و سخنم را مى شنوى و تو زنده اى در پیش
رَبِّـکَ تُـرْزَقُ، فَـاسْئَلْ رَبَّـکَ وَرَبّـى فى قَـضآءِ حَوآئِجى.
پروردگارت و روزى مى خورى پس بخواه از پروردگار خودت و من، برآوردن حاجاتم را.
به یقین حاجت او برآورده مى شود، ان شاءالله تعالى.(43)
13ـ اگر مشکل و یا کار مهمّى دارد مى تواند زیر آن قبّه شریف استخاره و طلب خیر کند; به این نحو که در قسمت بالاى سر امام حسین(علیه السلام) بایستد، صد مرتبه طلب خیر کند و «اَلْحَمْدُ لِلّه» و «لا اِلهَ اِلاَّ الله» و «سُبْحانَ الله» بگوید و خدا را به بزرگى یاد کند و حمد و ثناى او - آن گونه که سزاوار اوست - بجا آورد که اگر چنین کند مطابق روایت «قرب الاسناد حمیرى» که به سند صحیح نقل شده، آنچه خیر اوست به او داده مى شود(44) و طلب خیر - مطابق روایات دیگر - به این نحو است که صد مرتبه بگوید: «اَسْتَخیرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَةً فى عافِیَة».(45)
14ـ در روایتى از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که به یکى از یارانش فرمود: «به من خبر رسیده که گروهى در نیمه ماه شعبان از اطراف کوفه و غیر آن، نزد قبر امام حسین(علیه السلام) مى آیند و نوحه گرى مى کنند; عدّه اى مصیبت مى خوانند و عدّه اى دیگر اشک مى ریزند و گروهى مرثیه مى خوانند؟» عرض کرد: آرى
فدایت شوم من خودم شاهد بعضى از آنچه مى فرمایید بودم. فرمود: «سپاس خداوندى را که در میان مردم کسانى را قرار داد که نزد ما مى آیند و ما را مدح مى کنند و براى ما مرثیه مى خوانند، و دشمن ما را از کسانى قرار داد که بر آنها طعنه مى زنند و آنها را تهدید کرده، کارهایشان را زشت مى شمرند».(46)
در صدر همین روایت آمده: امام حسین(علیه السلام) کسى است که آن کس که به زیارتش مى رود برایش مى گرید و کسى که توفیق زیارتش را نیابد بر او محزون مى شود، و کسى که بر قبر پسرش در پایین پاى او، نظر مى افکند قلبش به ترحّم مى آید، خصوصاً وقتى ملاحظه مى کند که در بیابان، غریبانه و بدون دوست و خویشان و نزدیکان افتاده، حقّش را غصب کردند و جمعى از مرتدّین و برگشتگان از دین، دست به دست هم دادند و او را شهید کردند; حتّى او را دفن نکرده در بیابان رهایشان ساختند و از آب فراتى که حتّى حیوانات از آن مى نوشند، منعش کردند و از این طریق، حقّ رسول الله(صلى الله علیه وآله) و وصیّتى را که آن حضرت در حقّ او و اهل بیتش کرده بود، ضایع نمودند...(47)
15ـ «علاّمه مجلسى» به نقل از «سیّدبن طاووس» مى گوید: مستحب است کسى که از زیارت آن حضرت فارغ شد و مى خواهد از حرم مطهر بیرون رود، ضریح را ببوسد (اگر ممکن است) و بگوید:
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلاىَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا
سلام بر تو اى مولاى من سلام بر تو اى حجت خدا سلام بر تو اى
صَفْوَةَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خالِصَةَ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قَتیلَ الظَّمآءِ،
برگزیده خدا سلام بر تو اى بنده زبده خدا سلام بر تو اى کشته تشنگى
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا غَریبَ الْغُرَبآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ سَلامَ مُوَدِّع لا سَئِم وَلا
سلام بر تو اى غریب تر از هر غریب سلام بر تو سلام خداحافظى کننده اى که نه خسته شده و نه
قال، فَاِنْ اَمْضِ فَلا عَنْ مَلالَة، وَاِنْ اُقِمْ فَلا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللهُ
خشمگین پس اگر بروم نه از روى ملال است و اگر بمانم نه از روى بدگمانى به وعده اى است که خدا
الصّابِرینَ، لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکَ، وَرَزَقَنِىَ اللهُ الْعَوْدَ اِلى
به بردباران داده قرارش ندهد خدا آخرین بار زیارت من از تو و روزیم کند خدا بازگشت بسوى
مَشْهَدِکَ، وَالْمَقامَ بِفِنآئِکَ، وَالْقِیامَ فى حَرَمِکَ، وَاِیّاهُ اَسْئَلُ اَنْ یُسْعِدَنى
زیارتگاه تو را و ماندن در آستانت و ایستادن در حرمت را و از خدا خواهم که مرا بوسیله شما سعادتمند
بِکُمْ، وَیَجْعَلَنى مَعَکُمْ فى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ.(48)
کند و با شما قرارم دهد در دنیا و آخرت.
و این در واقع، زیارت وداع آن حضرت به حساب مى آید.
کیفیّت زیارت امام حسین(علیه السلام) از نزدیک:
زیاراتى که براى امام حسین(علیه السلام) نقل شده، بر دو قسم است: نخست زیاراتى است که مقیّد به زمان خاصّى نیست و «زیارات مطلقه» نام گرفته است. دیگر زیاراتى است که مخصوص زمان معیّنى مى باشد و «زیارات مخصوصه» نام دارد



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 2:45 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

در فضیلت تربت آن حضرت روایات فراوانى وارد شده، مانند:
1ـ از روایات متواتر به دست مى آید که تربت پاک آن حضرت شفاى دردها و بیمارى هاست(1) و امان از بلاها و هر خوف و ترس(2) و طبق بعضى از روایات، تربت را مى توان از میان محلّ قبر مبارک تا یک میل(3) و یا حتّى تا چهار میل(4) برگرفت.
مرحوم محدّث قمى(رحمه الله) در «فوائد الرضویّه» در احوال سیّد محدّث و مُتبحّر، آقا سیّد نعمت الله جزایرى(قدس سره) مى نویسد که آن سیّد جلیل در تحصیل علم، زحمت بسیار کشیده و رنج بسیار برده است و چون در اوایل تحصیل حتّى قادر بر تهیّه چراغ نبود، از روشنى مهتاب استفاده مى کرد، لذا از کثرت مطالعه در مهتاب، چشمانش ضعیف شده بود، ولى به برکت تربت مقدّسه سیّدالشهدا و خاک مرقدهاى شریفه ائمّه عراق(علیهم السلام) چشمانش روشنى یافت،(5) و جاى تعجّب نیست که خداوند چنین اثرى را در آن خاک مقدّس براى شیعیان و محبّان قرار داده باشد.
بهترین راه براى استفاده از تربت پربرکت آن حضرت، این است که مقدار کمى از تربت تمیز را در مقدار کمى آب تمیز حل کنند و از آن کمى بنوشند; یا هر یک از افراد خانواده مقدارى از آن آب را به عنوان تبرّک استفاده کنند، و طریق دیگر این که به اندازه یک عدس از تربت تمیز را روى زبان بگذارند و یک جرعه آب روى آن بنوشند.
2ـ «ابن قولویه» از شخصى نقل مى کند که گفت: امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) از خراسان برایم بسته اى را فرستاد، وقتى آن را گشودم، در میانش خاکى را یافتم. از کسى که آن را آورده بود پرسیدم: این چیست؟ گفت: خاک قبر امام حسین(علیه السلام) است، آن حضرت (امام رضا(علیه السلام)) هدیه اى براى کسى نمى فرستد مگر آن که کمى از این خاک را در میانش مى گذارد و مى فرماید: به اذن و مشیّت خدا امان از بلاهاست.(6)
3ـ یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) به محضر مبارک امام عرض کرد: چگونه است که فردى از خاک قبر امام حسین(علیه السلام) برمى دارد و از آن سود مى برد، ولى فرد دیگرى از آن برمى دارد و بهره اى نمى برد؟ جواب فرمود: «نه والله، هر کس که از آن خاک بردارد و اعتقاد داشته باشد که به او نفع مى بخشد، البتّه بهره مند مى شود».(7)

کیفیّت استفاده از تربت حسینى:
در ارتباط با آداب نگهدارى تربت حسینى و کیفیّت بهره گیرى از آن نیز روایاتى وارد شده است:
1ـ از ابوحمزه ثمالى نقل شده: خدمت امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: اصحاب را مى بینم که از خاک قبر امام حسین(علیه السلام) برمى دارند و از آن (باذن الله) شفا طلب مى کنند، آیا واقعاً در آن شفا وجود دارد؟ فرمود: «از خاکى که از فاصله میان قبر تا چهار میل برمى دارند، مى توان براى درمان دردها بهره جست، و هر کس یقین به شفاى آن داشته باشد هرگاه از آن شفا بجوید بِاذن الله کفایتش مى کند».(8)
2ـ در روایت دیگرى آمده است که هرگاه کسى از شما خواست از تربت بهره گیرد، نخست آن را ببوسد، سپس بر دو دیده اش بگذارد و بر سایر بدن بمالد و بگوید:
اَللّـهُمَّ بِحَقِّ هذِهِ التُّرْبَةِ، وَبِحَقِّ مَنْ حَلَّ بِها، وَثَوى فیها، وَبِحِقِّ اَبیهِ وَاُمِّهِ وَاَخیهِ،وَالاَْئِمَّةِ مِنْوُلْدِهِ،وَبِحَقِّ الْمَلائِکَةِ الْحآفّینَ بِهِ،اِلاَّ جَعَلْتَهاشِفآءً مِنْ کُلِّ دآء،وَبُرْءاًمِنْ کُلِّ مَرَض،وَنَجاةً مِنْ کُلِّ آفَة،وَحِرْزاًمِمّااَخافُوَاَحْذَرُ.
خدایا به حقّ این تربت شریف و به حقّ آن بزرگوارى که در آن فرود آمد و مسکن گرفت و به حقّ پدر و مادرو برادرش و امامان از فرزندانش و به حقّ فرشتگانى که او را دربرگرفته اند که بگردانى آن را شفاى از هر درد و درمان از هر بیمارى و رهایى از هر آفت و پناهگاهى از هر چه از آن مى ترسم و پرهیز مى کنم.
سپس از آن استفاده کند.(9)
3ـ و نیز در روایتى آمده: هر گاه خواستى از تربت امام حسین(علیه السلام) استفاده کنى بگو:
بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً واسِعاً، وَعِلْماً نافِعاً، وَشِفآءً مِنْ کُلِّ دآء، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.(10)
به نام خدا و به ذات خدا، خدایا بگردانش روزى فراخ و دانشى سودمند و شفاى از هردردى که تو بر هر چیز توانایى.
4ـ مستحب است قدرى تربت حسینى به همراه میّت، داخل قبر گذاشته شود،(11) و در روایت دیگرى وارد شده که با حنوطش مخلوط گردد.(12)
5ـ مستحب است سجده کردن بر تربت امام حسین(علیه السلام) که حجاب هاى هفتگانه را باز مى کند و سبب قبولى نماز و بالا رفتن آن به آسمانها مى شود.(13)
6ـ مستحب است از آن، تسبیح بسازند و با چنین تسبیحى ذکر گویند(14) که فضیلت عظیم دارد و مادامى که در دست صاحبش مى باشد، تسبیح خدا مى گوید هر چند صاحبش تسبیح نگوید.(15)

یادآورى:
1ـ همان گونه که از مجموع روایات فوق به دست آمد، باید حریم تربت حسینى را پاس داشت و به گونه اى آن را نگهدارى کرد که بى حرمتى پیش نیاید، زیر دست و پا نماند، در راه نریزند و آلوده نکنند.
2ـ مشهور میان علما این است که خوردن گل و خاک، مطلقاً جایز نیست مگر تربت مقدّسه امام حسین(علیه السلام) که آن هم صرفاً به قصد شفا جایز است، و احتیاط آن است که بیش از یک عدس نباشد.
3ـ در این که مقصود از تربت حسینى، خاکِ چه مقدار فاصله از زمین کربلا مى باشد، تعبیرات روایات گوناگون است ; البتّه هر چه نزدیکتر به قبر مقدّس باشد، بهتر است.(16)

فضیلت زمین کربلا و حائر حسینى:
روایات فراوانى در ارتباط با شرافت و فضیلت زمین کربلا و حائر حسینى وارد شده که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
1ـ امیرمؤمنان(علیه السلام) از زمین کربلا به همراه جمعى از اصحابش گذشتند، وقتى به آن جا رسیدند اشک از چشمان حضرت جارى شد و فرمود: این جاست جایگاه اقامت سوارانشان و اینجاست محلّ انداختن بارهایشان و این جاست که خونشان ریخته مى شود، خوشا به حال تو اى تربتى که خون یاران حق روى تو ریخته مى شود (هذا مُناخُ رُکّابِهِمْ، وَ هذا مَلْقى رِحالِهِمْ، وَ هُنا تُهْرَقُ دِماءُهُمْ، طُوبى لَکَ مِنْ تُرْبَة عَلَیْکَ تُهْرَقُ دِماءُ الاَْحِبَّةِ).(17)
2ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم: جایگاه قبر حسین بن على(علیهما السلام) از روزى که آن حضرت در آن دفن شد، باغ پرارزشى از باغ هاى بهشت است.(18)
3ـ ابوهاشم جعفرى مى گوید: امام هادى(علیه السلام) در ایّام بیماریش مى فرمود: کسى را به سوى «حائر» (حائر حسینى براى طلب شفاى من) بفرستید. عرض کردم: فدایت شوم اجازه مى فرمایید که من بروم؟ فرمود: برو امّا با رعایت تقیّه... عزم بر حرکت گرفتم ولى قبل از حرکت، جریان را براى علىّ بن بلال ذکر کردم، او با تعجّب گفت: حضرت هادى(علیه السلام) خودش حائر است او را با «حائر» چه کار؟! خدمت حضرت رسیدم سؤال علىّ بن بلال را براى او نقل کردم، فرمود: آیا رسول الله خانه خدا را طواف نمى کرد و حجرالاسود را نمى بوسید با آن که حرمت رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) وحرمت مؤمن از حرمت خانه خدا بیشتر است؟ بدان که این مکان ها مکان هایى هستند که خداوند دوست دارد یاد او در آنها زنده شود، من هم دوست دارم براى شفاى من در مکان هایى دعا شود که خدا دوست دارد و حائر حسینى یکى از آن مکانهاست.(19)

محلّ حائر حسینى:
بحثى که در این جا مطرح است این است که چه مقدار از اطراف قبر مطهّر امام حسین(علیه السلام) «حائر» محسوب مى شود و آن مکانى که آن همه روایات در فضیلت آن و استجابت دعا در آن، در فصل فضیلت زیارت ذکر شد، کدام است و چه مقدار مساحت دارد؟
مرحوم «علاّمه مجلسى» اقوال متعدّدى را از علما در این رابطه نقل کرده است و آنچه در نظر شریف خود ایشان تقویت دارد این است که مراد از «حائر»(20) آن مقدار از مساحتى است که دیوارهاى صحن، آن را احاطه کرده است در نتیجه خود صحن از جمیع اطراف و ساختمان هایى که به قبّه شریفه متّصل است و همچنین مسجدى که در پشت آن قبّه قرار دارد جزء حائر محسوب مى شود. و آنچه مشهور میان اهالى کربلاست و از گذشتگان، به آنها به ارث رسیده و همچنین ظاهر کلمات اکثر اصحاب، همین است.(21)
مرحوم «صاحب جواهر» نیز در تفسیر حائر همین معنا را انتخاب کرده است(22) هر چند احتیاط آن است که صحن مطهر را جزء حائر ندانند و به حرم مطهّر و رواق ها و مسجد بالاسر قناعت کنند، به خصوص این که در گذشته حرم تا این حد توسعه نداشت.
از خداوند بزرگ توفیق بهرهورى همه عاشقان مکتب آن حضرت را از فیوضات عظیم این اماکن مقدّسه مسألت داریم



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 2:43 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

پاداش زیارت امام حسین(علیه السلام) از راه دور:
همان گونه که از زیارات گذشته به دست آمد زیارت امام حسین(علیه السلام) از راه دور نیز فضیلت بسیار دارد (چنان که زیارت هر معصوم دیگرى نیز این گونه است) و روایات بسیارى در این رابطه وارد شده که ما در این جا به ذکر چند روایت اکتفا مى کنیم:
1ـ آنچه به عنوان روایت علقمه گذشت شاهد خوبى است، زیرا در صدر این روایت وقتى امام باقر(علیه السلام)پاداش زیارت عاشورا در حرم آن حضرت را با آن عظمت بیان مى کند. علقمه مى پرسد: فدایت شوم براى کسى که در شهرهاى دور از کربلا باشد و در چنین روزى (روز عاشورا) رفتن به سوى قبر آن حضرت برایش ممکن نباشد و بخواهد در این روز از دور زیارتش کند چه ثوابى دارد؟ حضرت در جواب، پس از بیان آدابى که خواهد آمد، فرمود: من ضمانت الهى مى کنم کسى که امام حسین(علیه السلام) را در این روز (با رعایت آدابى که خواهد آمد) زیارت کند تمام آن ثواب ها برایش نوشته شود.(1)
2ـ ابن ابى عمیر از امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که: «هرگاه، راه بعضى از شما دور و از خانه اش تا قبور ما مسافت بسیار باشد، در فضاى باز قرار گیرد و دو رکعت نماز بخواند و با اشاره به سوى قبور ما سلام کند که تحقیقاً به ما مى رسد».(2)
3ـ از روایت سُدیر (یکى از یاران امام صادق(علیه السلام)) به خوبى استفاده مى شود که زیارت آن حضرت از دور نیز فضیلت بسیار دارد، به این صورت که در فضاى باز قرار گیرد و به راست و چپ نظر بیفکند، سپس سر خود را به سوى آسمان بلند کند و به جانب قبر امام حسین(علیه السلام) توجّه نماید و بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ» که در مقابل آن براى او ثواب بسیار نوشته مى شود».(3)
4ـ در مقدمه زیارت اوّل از زیارات مطلقه امام حسین(علیه السلام) گذشت که وقتى راوى از امام صادق(علیه السلام)مى پرسد: فدایت شوم بسیار مى شود که یادى از امام حسین(علیه السلام) مى کنم در آن هنگام چه بگویم؟ فرمود: سه مرتبه بگو «صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ» که سلام به آن حضرت از دور و نزدیک به او مى رسد.(4)

آداب زیارت امام حسین(علیه السلام) از راه دور:
از روایات فوق و نیز از آنچه در فصل زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا گذشت به دست مى آید، که براى زیارت آن حضرت و عرض ادب به آستان مقدّسش از راه دور، آدابى وارد شده که در ذیل به آن اشاره مى شود:

آداب روز عاشورا:
1ـ در روایتى که از علقمه گذشت آمده است: عرض کردم: فدایت شوم کسى که در شهرى دور از کربلا زندگى مى کند و امکان حضور در نزد قبر آن حضرت در چنین روزى (روز عاشورا) برایش وجود ندارد، چه ثوابى خواهد بود؟ فرمود: اگر چنین است به فضاى باز برود و به سوى آن حضرت اشاره کند و بر قاتلین
حضرتش نفرین فرستد و سپس دو رکعت نماز بجا آورد و زمانى را که براى این عمل انتخاب مى کند اوایل روز، پیش از ظهر باشد، آنگاه براى امام حسین(علیه السلام) سوگوارى کند و بر او بگرید و اهل خانه را نیز به عزادارى دعوت کند، و مجلس مصیبت و عزا برپا کند و وقتى (شیعیان آن حضرت) به هم مى رسند تسلیت بگویند، اگر چنین کنند من ضمانت الهى مى کنم که تمام آن ثواب ها (ثواب هایى که در صدر این روایت براى زیارت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا از نزدیک بیان شده) براى او نوشته شود.
علقمه مى گوید: عرض کردم چگونه وقتى به هم مى رسند به یکدیگر تسلیت گویند؟ فرمود: مى گویند: «عَظَّمَ اللهُ اُجُورَنا بِمُصابِنا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلام، وَجَعَلَنا وَاِیّاکُمْ مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ، مَعَ وَلِیِّهِ الاِْمامِ الْمَهْدِىِّ مِنْ آلِ مُحَمَّد عَلَیْهِمُ السَّلامُ» یعنى خداوند اجر ما را در مصیبت امام حسین(علیه السلام)فراوان دهد و ما وشما را توفیق جبران خون حضرتش به همراه ولیّش امام مهدى(علیه السلام) که از آل محمّد(علیهم السلام)است،عطا فرماید.
2ـ در ادامه این حدیث آمده است: اگر بتوانى در این روز کسب و کار را تعطیل کنى بهتر است; زیرا که روز نحسى است که کسب مؤمن در آن روز به نتیجه نمى رسد و اگر به نتیجه برسد، خیر و برکت در آن نخواهد بود، و نیز در چنین روزى، کسى از شما چیزى را براى خانه اش ذخیره نکند که اگر چنین کند براى اهلش مبارک نخواهد بود.(5)
و در بعضى از روایات استحباب غسل کردن براى زیارت روز عاشورا نیز آمده است(6)، و در سایر ایّام نیز همین اعمال را به قصد رجا به هنگام زیارت مى توان بجا آورد.

کیفیّت زیارت امام حسین(علیه السلام) از راه دور:
از مجموع روایات، زیارت آن حضرت از راه دور به یکى از عبارات زیر استفاده مى شود:
1ـ سه بار بگوید: «صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ».
2ـ بگوید: «السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ».(7)
3ـ در روایت حنّان بن سُدیر چنین آمده است: ?
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَوْلاىَ وَ ابْنَ مَوْلاىَ، وَ سَیِّدى وَابْنَ سَیِّدى، اَلسَّلامُ
سلام بر تو اى مولاى من و اى فرزند مولاى من و اى آقاى من و اى فرزند آقاى من، سلام
عَلَیْکَ یا مَوْلاىَ اَلشَّهیدُ بْنُ الشَّهیدِ، والقَتیلُ بْنُ الْقَتیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
بر تو اى مولاى من شهید فرزند شهید و اى کشته فرزند کشته، سلام بر تو
وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکاتُهُ، أَنَا زائِرُکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ بِقَلْبى وَ لِسانى
و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد، من زائر تو هستم اى فرزند رسول خدا با قلب و زبان
وَجَوارِحى، وَ إِنْ لَمْ اَزُرْکَ بِنَفْسى مُشاهَدَةً لِقُبَّتِکَ، فَعَلَیْکَ السَّلامُ یا
وتمام اعضا، هر چند تو را از نزدیک زیارت نکردم و بارگاه تو را ندیدم اما سلام بر تو اى
وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللهِ، وَ وارِثَ نُوح نَبِیِّ اللهِ، وَ وارِثَ إِبْراهیمَ خَلیلِ اللهِ،
وارث آدم برگزیده خدا و وارث نوح پیامبر خدا و وارث ابراهیم خلیل الله
وَ وارِثَ موسى کَلیمِ اللهِ، وَوارِثَ عیسى رُوحِ اللهِ، وَ وارِثَ مُحَمَّد
و وارث موسى کلیم الله و وارث عیسى روح الله و وارث محمد
حَبیبِ اللهِ وَنَبِیِّهِ وَرَسُولِهِ، وَ وارِثَ عَلِیٍّ أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَصِىِّ رَسُولِ اللهِ
حبیب خدا و نبى او و رسول او و وارث على امیرمؤمنان وصىّ رسول خدا
وَ خَلیفَتِهِ، وَ وارِثَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَصِىِّ أَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، لَعَنَ اللهُ
و جانشین او و وارث حسن بن على وصىّ امیرمؤمنان خدا لعنت کند
قاتِلیکَ، وَجَدَّدَ عَلَیْهِمُ الْعَذابُ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَة، أَنَا یا
کسانى که تو را شهید کردند و در این ساعت و در هر ساعت عذاب تازه اى بر آنها بفرست اى
سَیِّدى مُتَقَرِّبٌ إلَى اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ، وَ إِلى جَدِّکِ رَسُولِ اللهِ، وَ إلى أَبیکَ
آقاى من! به سوى خداوند متعال و جدّت رسول خدا وپدرت
أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَإلى أَخیکَ الْحَسَنِ، وَإلَیْکَ یا مَوْلاىَ، فَعَلَیْکَ السَّلامُ
امیرمؤمنان و برادرت حسن و به سوى تو اى آقاى من تقرّب مى جویم پس سلام
وَرَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ بِزِیارَتى لَکَ بِقَلْبى وَ لِسانی وَ جَمیعِ جَوارِحی،
و رحمت خدا و برکاتش بر تو باد با زیارتى که تو را با قلبم و زبانم و جمیع اعضایم نمودم
فَکُنْ یا سَیِّدی شَفیعى لِقَبُولِ ذلِکَ مِنِّی، وَ أَنَا بِالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکَ
پس اى آقاى من! شفیع من براى قبول این زیارتم باش. من با بیزارى جستن از دشمنان تو
وَاللَّعْنَةِ لَهُمْ وَعَلَیْهِمْ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللهِ وَإِلَیْکُمْ أَجْمَعینَ، فَعَلَیْکَ صَلَواتُ اللهِ
ولعنت بر آنها به خدا و به همه شما تقرّب مى جویم پس درود و
وَ رِضْوانُهُ وَ رَحْمَتُهُ.
رضوان و رحمت خدا بر تو باد.
سپس به قبر على بن الحسین(علیهما السلام) (على اکبر) توجّه مى کنى و بر او سلام مى گویى، و در پایان آنچه دوست دارى از امور دنیا و آخرتت را، از خدا طلب مى کنى، آنگاه چهار رکعت نماز مى خوانى. سپس رو به قبله، به سوى قبر امام حسین(علیه السلام) و سایر شهدا متوجّه مى شوى و به قصد وداع مى گویى:
أَنَا مُوَدِّعُکَ یا مَوْلاىَ وَابْنَ مَوْلاىَ، وَ یا سَیِّدى وَابْنَ سَیِّدى، و مُوَدِّعُکَ
من با تو وداع مى گویم اى مولاى من و اى فرزند مولاى من و اى آقاى من و اى فرزند آقاى من و نیز با تو وداع مى کنم
یا سَیِّدى وَابْنَ سَیِّدى یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ، وَ مُوَدِّعُکُمْ یا ساداتی یا
اى آقاى من و اى فرزند آقاى من اى على بن حسین و با شما اى آقایان من و اى شهیدان کربلا
مَعاشِرَ الشُّهَداءِ، فَعَلَیْکُمْ سَلامُ اللهِ وَ رَحْمَتُهُ وَ رِضْوانُهُ وَ بَرَکاتُهُ.(8)
نیز وداع مى کنم پس بر شما باد سلام و رحمت خدا و رضوان و برکاتش.



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 2:42 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

شکّى نیست که زیارت امام حسین(علیه السلام) در غیر ایّام مخصوصى که گذشت، در هر وقت و زمان دیگر، خصوصاً اوقات شریفه و بالاخصّ ایّامى که با آن حضرت نسبتى داشته باشد (مثل روز مباهله و روز نزول سوره «هل أتى» و روز تولّد آن حضرت) فضیلت دارد و در این ایّام فرشتگان از آسمان نازل مى شوند،(1) و در میان آنها، شب هاى جمعه از اهمّیّت ویژه اى برخوردار است و روایات متعدّدى در ارتباط با آن وارد شده است، از جمله:
1ـ در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم خداى متعال در هر شب جمعه نظر عنایت خاصّى به امام حسین(علیه السلام) مى افکند و جمیع پیامبران و اوصیاى آنان را به زیارتش مى فرستد.(2)
2ـ «ابن قولویه» از یکى از یاران امام صادق(علیه السلام) نقل مى کند که فرمود: «هر کس در هر جمعه، قبر امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند به یقین آمرزیده مى شود، و با حسرت از دنیا بیرون نمى رود، و با حضرتش در بهشت همسایه مى شود»، سپس به او فرمود: «چه کسى است که از همسایگى با امام حسین(علیه السلام) در بهشت شادمان نشود؟» عرض کرد: کسى که رستگار نشده باشد.(3)
3ـ از بعضى روایات استفاده مى شود که حضرت ولى عصر(علیه السلام) خبر سلیمان اعمش را که مى گوید: «همسایه اش به او گفت: در خواب دیدم که برگه هایى از آسمان فرو مى ریزد که در آنها امان از آتش دوزخ براى هر کس که در شب جمعه امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند نوشته بود»(4) تأیید فرموده است.
یادآورى:
1ـ براى این اوقات شریفه زیارت خاصّى وارد نشده، تنها براى روز تولّد آن حضرت (سوم شعبان) دعایى از ناحیه مقدّسه صادر شده که خواندن آن بسیار شایسته است و در اعمال ماه ها (ماه شعبان، صفحه 678) خواهد آمد.
2ـ براى زیارت وداع امام حسین(علیه السلام) اکتفا مى کنیم به آنچه که در آخرین آداب زیارت امام حسین(علیه السلام) خواهد آمد. (صفحه 435).



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 2:40 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

در این شب زینب کبرى(علیها السلام) اشعار «یا دهرُ اُفٍّ لک من خلیل...» را از زبان برادرش امام حسین(علیه السلام) شنید، و هنگامى که متوجه شد فردا روز شهادت حضرت است فرمود« اى کاش مرگ مرا نابود ساخته بود و این روز را ندیده بودم» سپس بیهوش شد. امام(علیه السلام) خواهر عزیز و مکرمه خود را به هوش آوردند و مطالبى فرمودند.(1)



نوشته شده در شنبه 91 آذر 4ساعت ساعت 2:29 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin