سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

خدایار نصیری وردنجانی"، کوچکترین جانباز شیمیایی جنگ تحمیلی، با حضور در تحریریه نوید شاهد به ذکر خاطرات خود از دفاع مقدس و لحظه شیمیایی شدن خود پرداخت.


از "خدایار نصیری وردنجانی" به عنوان کوچکترین بسیجی جانباز و نوجوان شیمیایی نام برده می شود که در عملیات خیبر در 10 اسفند سال 62 به فرماندهی شهید سهراب نوروزی، ریه هایش بوسیله گاز خردل مسموم و شیمیایی شده و اکنون مبتلا به برونشیت مزمن است. خدایار مجبور است با کپسول 3 کیلیویی هوشمند برای تنفس همه جا حضور یابد. او 4 فرزند دارد و خانواده اش اعصاب بیمار و ناراحتی های ریه او را تحمل می کنند. او در این مورد می گوید: آرزو دارم یک شب بدون قرص (انتی بیوتیک) اسپری سرتاید(ام دی آی 250/25 که یک داروی کورتونی است)، قرص جوشان استیل سیستئین و دارو اکسیژن سر بر بالین بگذارم.

خدایار با اشاره به اینکه از راهی که رفته خوشحال است واز درد کشیدنش ناراحت نیست، می گوید: ما وقتی زخمی شدیم مجبور هستیم تحمل کنیم. تحمل درد در آن زمان زیاد بود چون همه هم درد بودند و بچه های دیگر شهید شدند همه در روستای وردنجان درد مشترک داشتند چرا که این روستا 18 شهید اهدا کرده است.

محسن قاسمی یکی از کارمندان بنیادشهید است که از سال 68 تا کنون همراه جانبازان شیمیایی بوده است. او صحبت های ما و خدایار را کامل می کند و آن جایی که خدایار از نفس کم می آورد او تکمیل می کند.
متنی که در ادامه می خوانید حاصل گفت و گوی ما با خدایار نصیری است.

شب های ترسناک نیزار های مجنون شمالی

15 ساله بود که به جبهه رفت و یکسال بعد زمانی که 6 ماه درکردستان و 3 ماه در جنوب ایران جنگیده بود، شیمیایی شد. از او به عنوان کوچکترین جانباز نوجوان شیمیایی یاد می کنند. . متولد سال 46 است اما به مانند همه نوجوانان عاشق و پر شور هم دوره اش شناسنامه اش را دستکاری کرده و آن را به سال 42 تغییر داده است. او در این باره می گوید: عضو بسیج بودم یک ماه اموزش نظامی سختی دیدم از آن آموزش هایی که آدم بزرگها از آن فرار می کردند.

سال 61 در اوج درگیری کردستان به مدت شش ماه اعزام می شود. او جنگ در کردستان را به دلیل موقعیت استراتژیکش سخت تر از جنوب توصیف می کند و می گوید: کردستان با انبوه درختان و کومله هایی که زیر شکم گاوها پنهان می شدند و پاتک می زدند و در فاصله کوتاه خمپاره و آرپی جی می زدند .

بعد از یک ماه استراحت در شهرکرد به منطقه رقابیه رفته و آموزش نظامی می بیند. بعد از اعزام به جفیر در جزیره مجنون شمالی مستقر می شود او از شبهای این منطقه به عنوان ترسناک ترین شب ها یاد می کند: باد ملایم میان نیزارها می پیچید و شرو شر می کرد و تو هر لحظه بیم آن را داشتی که هر چه عراقی است دارند می دوند.

خدایار یکی از رزمندگان گردان توحید

گردان توحید، متشکل از جمعی از رزمندگان استان چهارمحال و بختیاری بود که در روز دوازدهم اسفند ماه 1362 با هلی کوپترهای «شنوک» وارد جزیره مجنون شدند و پس از دو روز آشنایی با منطقه، دفاع از خط مقدم در جزیره به آنها سپرده شد.
بیشتر نیروهای گردان توحید از بچه های شهرکرد و روستاها و شهرهای مجاور مانند «دزک»، «وردنجان»، «طاقونک»، «فارسان» و «بروجن» بودند. در میان نیروهای این گردان، گروهی از بچه های یگان هوایی تهران نیز حضور داشتند. جوانان پرشوری که در آزمون هایی، از نقاط مختلف کشور برگزیده شده و در دوره فنی خلبانی مشغول تحصیل بودند.آنها سال اول را پشت سر گذاشته و به علت تعطیلی موقت کلاس ها پیشنهاد رفتن به جبهه را به مسئولین داده و نهایتاً با اصرار و سماجت از تهران به اهواز رفته و به نیروهای گردان توحید می پیوندند.

بیش از 8 روز مقاومت سرسختانه در برابر پاتک های سنگین عراق مابین 400 نفر رزمنده ایرانی و 4 لشکر پیاده و سواره عراقی سپری شده بود، آن هم در شرایط بسیار سخت محدودیت مهمات، آذوقه، آب و بمبارانهای سنگین هوایی که در ارتفاع بسیار پایین صورت می گرفت.

بچه ها تانک ها را می زدند و در دل عراقی ها رعب و وحشت ایجاد می کردند در میان آتش گلوله ها و گرد و غباری که در هوای مرطوب جزیره تا مدتی معلق می ماند، جوان لاغر اندام و چالاکی با عینک ته استکانی مشاهده می شد که از سنگری به سنگری می رفت و به بچه های تک تیرانداز و آرپی جی زن روحیه می داد و راهنمایی می کرد، او معلمی از روستای "چلیچه" در اطراف شهرستان شهرکرد بود. «سهراب نوروزی» جوانی دوست داشتنی بود که نیروهایش با میل قلبی کار می کردند، نه به اجبار و دستور.

زوزه تانک ها و آب با اسانس سربازان عراقی

به جزیره انتقال یافتیم و دو روزی در عقبه جزیره خود را آماده کردیم. سومین روز فرا رسید. دیده بان گزارش داد:«تانکهای عراق در حال پیشروی به سمت ما هستند»
صدای زوزه تانکها بسیار نزدیک شده بود و حتی نیروهای پیاده در بین تانکها با چشم غیرمسلح دیده می شدند. خطر جدی بود و ما با سنگرهای ساده و بی سقف خود عهد کرده بودیم؛ «حاصل خون شهیدان خط شکن عملیات را پاس بداریم».

بچه های آرپی جی زن جلو رفتند و یکی از تانکها را زدند اما خودشان نیز مورد اصابت گلوله توپ و خمپاره قرار گرفتند. از آن میان شهید «حسین محمدی» در دم به شهادت رسید و شهید مظاهری که ترکش به سرش خورده بود تا انتقال به آمبولانس زنده بود ولی در راه به شهادت رسید.این دو نفر از بچه های اصفهان و از یگان هوایی بودند. علی رغم این حادثه تلخ، همه مصر بودند جلوی پاتک سنگین عراق بایستند.

پاتکهای سنگین عراق با نیروهای زرهی پنج روز متوالی ادامه یافت.در این مدت با قوت لایموت مثل چند دانه خرما یا بادام می گذراندیم. آب از چاه آب شوری که تیپ قمر بنی هاشم کنده بود تامین می شد. بسیاری از سنگرها آسیب جدی دیده بود و بچه ها مدام خود را جا به جا می کردند.
حرارت آفتاب و تشنگی طولانی که گاهی به 24 ساعت می کشید کار را دشوارتر می کرد. دلداری شهید نوروزی در ما ایجاد مقاومت می کرد. شهید نوروزی مرتب به سنگرها سرکشی می کرد و به بچه ها امید می داد و مشکلات را تشریح می کرد.

در جزیره مجنون آب نداشتیم و از گودی باتلاق مانندی مقداری آب جمع آوری کردیم و با قرص مخصوص ضد عفونی اش کردیم فردای آن روز با روشن شدن هوا دیدم که آن باتلاق پر از مرده عراقی بوده است.

به همراه شهید سید مرتضی هاشمی، فرمانده گروهان، به پشت خاکریز رفتیم و متوجه شدیم تنها فاصله ما با عراقی ها یک خاکریز است لذا فرمان دادند به عقب برگردیم

شیمیایی شدن گردان توحید در جزیره مجنون

سرانجام در صبح روز نوزدهم اسفند ماه، گردان توحید، خط را به نیروهای تازه نفس تحویل داد و آماده شد تا جهت استراحت به پشت جبهه منتقل شود. چند نفر از برادران جانبار به ما گفتند: پس از اینکه به محل باند هلی کوپترها رسیدیم تا ظهر منتظر وسیله نقلیه بودیم. گروهی از نیروها را سوار کرد و وعده کرد تا ساعتی دیگر باز گردد. در آن شرایط بحرانی برخی دوستان که جلوتر از دیگران در صف بودند خارج شده و دیگران را مقدم دانستند، شاید شهید نوروزی باید با همان گروه اول می رفت ولی او می خواست بچه ها را تنها نگذارد. تا حدود ساعت 30 :15 بعدازظهر همچنان در انتظار بسر می بردیم که ناگهان چند هواپیمای عراقی شروع به بمباران منطقه نموده و محل استقرار ما را نیز به رگبار بستند.خوشبختانه اکثر بچه ها از گزند این حمله حفظ شدند. اما در آخرین حمله، بمباران شیمیایی صورت گرفت. دود سفیدی به سرعت کل منطقه و باند هلی کوپترها را فرا گرفت.
با توجه به هوای شرجی و گرم جزیره، ابر شیمیایی تا ساعتها همچنان با غلظت کم حضور داشت. ما نیز در شرایطی که از دو سو میان باتلاق و آب گرفتار شده بودیم، با وجود ابر شیمیایی گسترده در طرف دیگر که تا کیلومترها ادامه داشت، راهی جز انتظار کشیدن برای آمدن وسیله نقلیه را نداشتیم. از آنجا که قصد برگشت داشتیم، کلیه مهمات و ماسکهای ضد گاز را تحویل داده بودیم، اما پس از بمباران گروهی از بچه ها موفق شدند از چادری که در آن نزدیکی بود ماسک تهیه کنند، ولی دیگر دیر شده بود. زیرا به دلیل فاصله بسیار نزدیک با کانون انفجار، گاز خردل اثر خود را گذاشته بود.ما بمب را از نزدیک دیدیم و پیراهن و اورکت ما آغشته به روغن سوخته شیمایی شده بود و به بدنمان چسبیده بود. هر کس یک فعالیتی می کرد یکی کمک بچه های شیمیایی شده و یکی هوای خودش را داشت.

پس از گذشت یکی دو ساعت به تدریج، ناراحتی چشمی شروع شد، هوا رو به تاریکی می رفت و مشکلات چشمی و سپس تهوع و استفراغ لحظه به لحظه شدیدتر می شد و جمع بیشتری را از پای می انداخت. من نیز دچار این ضایعات شده و آبریزش بینی و سرفه های خونی ام شروع شده بود. از جعبه مختصر کمک های اولیه سنگر امپول ضامن دار آتروپن را تزریق کردم. اورکت رزمی ام را که به روغن سوخته های شیمیایی آغشته بود از تنم خارج کردم.

وقتی اثرات گاز خردل هویدا می شود؛ نفس ها به شماره می افتد

سرانجام هلی کوپترها و هاورکرافت آمدند و بچه ها ابتدا به محل اورژانس شیمیایی بیمارستان صحرایی خاتم و سپس به اهواز و نقاهتگاه مصدومان شیمیایی در استادیوم تختی منتقل شدند.
چشمانم جایی را نمی دید با آب سرد و مالیدن پودری مخصوص تاول ها را ارام بخشیدم اما فایده ای نداشت تاول ها بعد از برداشتن به همان اندازه و کیفیت باز جوانه می زد.

در نقاهتگاه، یک اتاق به عنوان I.C.U. جهت مصدومین بدحال مهیا شده بود. از میان کسانی که در آن اتاق بستری شدند تنها چند نفر زنده ماندند. شهید نوروزری ، فرمانده گردان که در فاصله بسیار نزدیک از محل انفجار شیمیایی بود، قدرت حرکت نداشت و به دلیل شدت جراحت و سوختگی تمام بدنش شهید شد ، من، (که به ضایعه شدید راههای هوایی و تورم ریه ها دچار شدم ) و عبدالصمد رجبی (که صورتش شدیداً متورم شده و قابل شناسایی نبود.) زنده ماندیم. شهید علی یار اسلام پناه،(که عادت داشت که وقت اذان سر خاکریز اذان می گفت و به هیچ خطری اهمیت نمی داد) شهید شد.

دکتر عباس فروتن پزشک مهربان و حاذقی بود که به ما و دیگر بچه ها یاری رساند تا از اهواز به تهران اعزام شویم، در بیمارستان دکتر شریعتی تحت درمان قرار بگیریم .

در بیمارستان بسیاری به محض مطلع شدن از حضور شیمیایی ها در بیمارستان و دیدن صدای گرفته و چشمان تارمان پا به فرار گذاشتند.
در آن زمان گاز خردل را نمی شناختند و به دلیل تزریق و تست انواع داروها حالمان بدتر شد. 4 بار پوست صورتم بلند شد و با گاز تاول ها را می کندند.

در جست و جوی پسر

پدرم نگران از حال من به اهواز رفته و از آنجایی که از من نشانی نیافته بود به صورت سرپا با قطار به تهران آمد و تمام بیمارستان های تهران را برای جست و جوی من زیر پا گذاشت و بعد از آنکه با من در بیمارستان شریعتی مواجهه شد از فرط سوختگی مرا نشناخته بود بعد از گذشت 40 روز تازه تأثیر این بمب ها بر روی اعصابمان خود را نشان داد و در بیمارستان خصوص رضایی بستری شدم.

کوتاه با خدایار و روزگارش؛ حسرت کشیدن یک نفس عمیق در هوای شهرکرد

خدایار وقتی از تلخی مشکلاتش یاد می کند نفسش به شماره می افتد و دستگاه را جلوی بینی اش می گیرد و می گوید: "از آن زمان تا کنون دستمان بند بساط دستگاه تنفس و ریه و سرفه های خونی و اعصاب و مشکلاتمان است و هوای آلوده شهرکرد و ریزگردها نیز وضع را وخیم تر می کند با همه این مشکلات همکارانمان با کوچکترین مسئله ای علیه مان شاکی می شوند..این روزها کسی ما را درک نمی کنند." در این زمان لرزش دستانش هم بیشتر می شود.

خدایار ادامه می دهد: این روزها با اکسیژن و زور دارو و دستگاه تغلیظ اکسیژن که اتفاقا مصرف برقش هم بسیار بالاست می گذرانیم.
این چانباز شیمیایی در پاسخ به سؤال خبرنگار نوید شاهد مبنی بر اینکه آیا با تحمل این همه درد و رنج اگر باز هم در آن موقعیت قرار می گرفتید باز هم همین رفتار را تکرار می کردید، می گوید: با همه این مشکلات اگر باز هم به ناموس و مملکتمان هتاکی و تجاوز شود باز هم می رویم و می جنگیم و شیمیایی می شویم و شهید و جانباز می شویم.

بهترین و بدترین خاطره

تمام شدن جنگ بهترین خاطره و برخوردنامناسب برخی از مردم بدترین خاطره ام است. در حل حاضر به لطف خدا، با روحیه ای خوب و علی رغم بیماری مزمن ریوی و ضعف جسمی (اگرچه از نظر جسمی کم توان) به فعالیت اجتماعی و کار مشغول هستم، البته از درک نکردن همکارانم در جهاد کشاورزی در فضای کار ناراضی ام . برخورد بد همکاران به گونه ای است که کسی قدر ما را نمی داند و درکمان نمی کند.

دکتر فروتن؛ محبوب ترین فرد زندگی

دکتر عباس فروتن نویسنده کتاب "جنگ شیمیایی عراق و تجارب پزشکی آن" و باسابقه ترین پزشک ایرانی در عرصه خدمات رسانی به مجروحان شیمیایی است. وی که به حق لقب پدر مجروحان شیمیایی را گرفته است در این عرصه سال هاست که به تحقیق و ارایه خدمت دلسوزانه به جانبازان شیمیایی مشغول است. او در این باره می گوید: اگر فداکاری های دکتر فروتن نبود ما نبودیم او از روزی که شیمیایی زدند تا کنون یار و یاور شیمیایی هاست.

آبش برای شهدا دانه هایش برای ما

خدایار با یاد خاطره ای لبخند بر لبانش می نشیند و می گوید: گرسنه و تشنه بودیم در سنگری خمپاره ای منفجر شده بود. تمام افراد کشته شده و گوشتشان به سقف چسبیده بود. یک قوطی کمپوت در آن حوالی ترکیده بود. بچه ها دانه های گیلاس خشک شده را خوردند وگفتند آبش را شهدا خوردند ما این دانه ها را بخوریم.

حرف آخر؛ تلاش برای نفس هایی آسوده نه آلوده!

آلودگی هوا، موجب تنگی نفس جانبازان شیمیایی شده و تبادل اکسیژن در ریه آنان را کاهش می دهد، بافت ریه این جانبازان خراب و سخت است و با کوچکترین آلودگی میکروبی دچار عفونت می شود. استنشاق و تماس با گازهای شیمیایی عوارض تخریبی ماندگاری بر روی پوست، چشم، ریه و سایر اعضای داخلی بدن دارد. استنشاق گازهای شیمیایی بافت ریه را تخریب کرده و ترشحات مجاری تنفسی را افزایش می دهد، بنابراین تبادل اکسیژن مختل شده و بدن جانباز با محرومیت این گاز حیات بخش رو به رو می شود.خدایار نصیری با اشاره به آلودگی هوای شهرکرد می گوید: جانبازان شیمیایی استان چهارمحال بختیاری به دلیل آلودگی ها ی این منطقه و ریز گردها رنج زیادی می برند از مسئولین مربوطه می خواهم یا فکری به حال جانبازان شیمیایی یا وضعیت هوا بکنند.



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 18ساعت ساعت 1:13 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

بسیجى شهید غلام رضا نونهال - محل شهادت جبهه طراح تاریخ 61/2/10

 امام را فراموش نکنید و ما همه باید از او درس بگیریم.

**********

 شهید جواد محمد زاده پاکدل 

«... من مقلد امام ؛ تابع ولایت‏فقیه‏ام؛ بى او اصالتى ندارم. او بود که ما را از اسارت رهاند و به خویشتن خویش باز گرداند»...

************

 شهید فرمان یارى نژاد 

 حرفهاى امام عزیزمان را گوش کنید و فرمانهاى او را به خوبى انجام دهید، از شما خواستارم که تا زنده‏اید از انقلاب و امام حمایت کنید و این حمایت امرى واجب و ضرورى مى‏باشد.

                                                                     ********

 شهید اصغر سلمانى

 هل من ناصر ینصرنى لبیک یا خمینى، اگر روز عاشورا نبودم حسین(ع) را یارى کنم و با کفار و منافقین از خدا بى خبر بجنگم، در صف مردان اسلام آن زمان قرار گیرم، به حمد الله امروز توانستم فرزند زهرا(س) را یارى نمایم،در صف سرداران اسلام قرار گیرم،از راه و روش حسین(ع) که 1400 سال پیش از این بود و امروز حسین زمان خمینى کبیر درس گرفته که همانا از بین بردن هرگونه ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران و آزاد شدن مسلمانان از سلطه حکومتهاى شرق و غرب و دیگر حکومتهاى خون خوار جهان است.

********

 جهادگر شهید محمد صادق بابایى 

 اى شما دوستان بشتابید به سوى خدا و از دهان امام حرف بگیرید و عمل کنید.

*********

 جهادگر شهید عباس مبرا محل شهادت پیرانشهر سردشت تاریخ 61/8/13

 براى نجات اسلام باید اندیشه‏ها و افکار امام(ره) را ملاک و معیار اندیشه و عمل قرار دهیم.

********

 پاسدار وظیفه شهید عسگر بغدایى 

 در امام بیشتر دقت شوید و سعى کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او سازید.

********

 شهید رجب على عسکرى 

 از سخنان امام تفکر کنید شرق و غرب و عوامل مزدور داخلیش را بهتر بشناسید مبادا انقلاب خونین اسلامیمان صادر نشود.مبادا جوسازى مزدوران در مورد یاران امام در جامعه پیدا کند.مبادا قدس آزاد نگردد.که بنده با اعتقاد بر اینکه کلید فتح قدس در کربلاست در رهى راهى شدم که راه کربلا در آنجاست.

*******

 شهید حسین رنجبر 

 امام امت خمینى بت شکن را فرا راه خود کرده و پشت سر او هم همان گونه که بساط استبداد را در هم پیچیدیم به استعمار و استثمار نیز خاتمه دهیم.

*******

 شهید بهمن حاجیان

 اى ملت قهرمان به گفته اماممان خمینى بت شکن دست به اختلاف و تفرقه نزنید، و کوشش کنید این دو رمز مهم که در پرتو آن پیروزى اسلام و مسلمین است یکى اتحاد و دیگرى وحدت کلمه را حفظ کنید و از امام و ولایت فقیه اطاعت کنید



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 5:18 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر

طلبه شهید سیدحسین ‏حسینى ‏اتراچالى - از نومل - محل شهادت اتوبان بصره - تاریخ 63/12/26 

 

 حزب الله همیشه در صحنه و پیرو خط امام و خط ولایت فقیه که تداوم راه امامت است باشند و جان بر کف پشتیبان این انقلاب باشند من به آنهایى که در لباس اسلام مى‏خواهند به اسلام صدمه بزنند بیایید دست از تفرقه بردارید  .

**********

 شهید على اکبر پاشائى - از کرمانشاه   

 پدر جان تو را به خدا مى‏سپارم و وصیت مى‏کنم به تقوى و اینکه در خط امام باشى و مشت محکمى بر دهان دشمنان امام و اسلام بکوبى  .

*********

 

 سرباز شهید یدا...غلامى - محل شهادت بانه کردستان - تاریخ 62/9/30 

 پیرو خط امام و انقلاب باشید و به برادران خود همیشه توصیه مى‏فرمود که دنباله کار نا تمام او را ادامه داده تا کشتى انقلاب به ساحل پیروزى برسد  .

********

 پاسدار شهید حسن متوالى‏زاده -محل شهادت حاج عمران - تاریخ 67/6/15 

 از شما مى‏خواهم که یک آن از خط ولایت فقیه که همان خط رسول اکرم(ص) و خداست جدا نشوید و فرامین سرنوشت ساز امام امت را گوش فرا دهید. دشمنان از دو راه براى ضربه زدن به مکاتب الهى 1-حذف 2-مخدوش کردن مکتب استفاده مى‏کنند  .

*********

 شهید محمود درودیان   

 من به همه این پیام را مى‏دهم که از این انقلاب و امام که اهدایى خداوند به این ملت است تا آخرین قطره خون خود پاسدارى نمایید  . هیچ گاه از فکر خدا غافل نشوید و همیشه دوستدار روحانیت و خط امام باشید که تا کنون این قشر عزیز با نثار خون‏ها و شکنجه ‏ها اسلام را زنده نگهداشته ‏اند  .

 

                                                                            *********

 شهید على‏اصغر رستم ‏پور  

 قبل از هر چیز از برادران و دیگر بازماندگان عاجزانه تقاضا مى‏کنم که رهبر کبیر انقلاب را یارى کرده و به سخنان پیامبر گونه او گوش فرا دهید و همیشه دنباله رو خط امام و شهیدان اسلام باشید که همچون رهبرى با ایمان در جهان نخواهید یافت  .

 

***********

 شهید محمدجعفر شاکرر

 اصل بر این است که ما خط را از امام بگیریم،که مى‏گیریم  .

 

********* 

 

 

  



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 5:7 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر

فرازی از وصیت نامه سیاسی عبادی حضرت امام (ره)

شما ای ملت مجاهد در زیر پرچمی می روید که در سراسر جهان مادی و معنوی در اهتزاز است بیابید آن را یاری نیابید شما راهی را می روید که تنها راه تمام انبیاء علیهم سلام و یکتا راه سعادت مطلق است . در این انگیزه که همه اولیاء شهادت را در راه آن به آغوش می کشند و مرگ سرخ را احلی من العسل می دانند و جوانان شما در جبهه ها جرعه ای از آن را نوشیده و به وجد آمده اند و در مادران و خواهران و پدران و برادران آنان جلوه نموده و ما باید به حق بگویم: یالیتنا کنا معکم فافوزا فوزا عظیما گوارا باد بر آنان آن نسیم دل آرا و آن جلوه شورانگیز .

*********

مقدمه حضرت امام خمینی (ره) بر وصیت نامه شهداء 

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه مقابل شما است جملاتی از وصیت نامه های عده ای از شهدا انقلاب اسلامی است براستی انسان را به یاد شهداء صدر اسلام می اندازد. من شرمم می آید که خود را در مقابل این عزیزان ، سرشار از ایمان و عشق و فداکاری بحساب آورم. آنان با عشق به خدای بزرگ به معشوق خویش پیوستند و ما هنوز در خم یک کوچه هم نیستمی . خداوندا این عزیزان از خودگذشته را در جوار رحمت خود بپذیر و ما را از قید و بندهای خودبینی و خودخواهی نجات مرحمت فرما.  

انک ذوالفضل العظیم

*********

حضرت آیت الله خامنه ای :

غروب خورشید 

و هیچ روزی چون چهار دهم خرداد نبود که درآن طوفان مصیبت و عزا بر این مردم ، تازیانه ی غم و اندوه فرود آورد.ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت ، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست. درآن روز خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن هزار چشمه نور درزندگی ملت ایران جوشیده بود، روحی عروج کرد که با نفس روح الهی اش پیکر ملت را جان بخشیده بود، ضجه ای خاموش شد که نفس گرمش سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود ، لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرمت ا بر مسلمین فروخوانده و افسون یاس و ذلت را درروح آنان باطل ساخته بود.

*********

با   سلام   و   درود   بر   امام   مهدی  (عج )،   محبوب   دل   عاشقان   ولایت   و   امید   دل   مستضعفان   و   امام   مجاهدان؛   آن   که   هرگاه   یاد   او   می‌کنم   با   سوز   و   گداز   دل،   آن   که   امید   آمدن   و   ظهورش   را   می‌کشم   با   مناجات   با   او   و   ریختن   اشک؛   از   اینکه   دل   حضرتش   رابه   درد   آورده‌ایم   شبها   را   به   صبح   می‌آوریم   و   با   عشق   و   محبت   آن   امام   آتش   به   سیاهی   شب   می‌زنیم  ./

 مسعود   محمودی

*********

مولاجان، عهد می‌کنم تا آنجا که در جسمم توان رزم و ستیز دارم و پاهایم توان گام نهادن سوی دشمن را دارد، و تا آنجا که نفسم به آخرین شماره‌های خود رسیده باشد و قطرات پایانی خونم بر زمین بریزد، به ندای «هل من ناصر ینصرنی» ولایت فقیه و نایب تو لبیک بگویم تا اینکه خداوند نعمت عظمای شهادت را نصیبم کند، که بالاترین مرحله تکامل انسان است و سعادت هر دو جهان در دست یافتن به این نعمت بزرگ می‌باشد./

 محمد کنعانی 

*********

کلیات: اجازه بدهیم شما را متوجه ولایت فقیه سازم و بی‌هیچ غرضی عرض کنم که او حامل پیام الهی است، او مفسر احکام خدایی است او متصل به ولایت رسول‌الله است./

امیرحسین صبوری

*********

این را بدانید که فقط ولایت فقیه می‌توان ایران و جهان را از گودال بزرگ منجلاب فساد و تباهی بیرون بکشد و به سوی جامعه اسلامی هدایت کند./

 مجید تاجیک

*********

گرد محور امامت و ولایت گرد هم آیید،‌ از تفرقه بپرهیزید، و خون شهیدان را پایمال نکنید. /

علی‌الله مهرجو

*********

اوّلین وصیّت به ملّت همیشه در صحنه ایران است که همان‌طوری که از اوّل پشتیبان ولایت فقیه بوده و از او حمایت می‌کردند، از این پس هم باید وحدت و یکپارچگی خود را حفظ نمایند. /

محمد نظری

*********

تو را به خدا این امام دلسوز را همواره در پیش روی داشته باشید و از خطّ ولایت خارج نشوید که به راه ضلالت و گمراهی خواهید رفت. /

علی پاک جم‌پورفرد

*********

پیرو ولایت فقیه باشید که همان ولایت خداوند و پیغمبران و امامان است. سخنان اما را اگر مسلمان و شیعه هستید سرلوحة همة امور خود قرار دهید. /

محسن پورحسن

*********

ای امت بیدار، و ای منتظران و زمینه‌سازان حکومت جهانی حضرت مهدی(عج)‌، بدانید که تنها در سایة ولایت است که انسان به ارزشهای الهی و انسانی خواهد رسید و گرنه هر عملی بدون داشتن ولایت بیهوده است. همانگونه که رسول اکرم(ص) فرمودند: «‌مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف إمامَ زَمانٍهٍ ماتَ مِیتَهَ الجاهِلیَّه» یعنی هرکس بمیرد و امام زمانش رانشناسد مرده است به مردن زمان جاهلیّت. و اینک، امام امت خمینی بت‌شکن که نایب امام‌زمان(عج) می‌باشد پرچم‌دار این ولایت هستند. /

محمود رفیعی میاندشتی

*********

به طوری که می‌دانیم امام به عنوان تنها نمونه و الگو و تنها میزان اسلام راستین بوده و در زمرة فقیه زمان و نایب راستین امام عصر(عج)‌ می‌باشد. اطاعت و عمل به دستورات وی وظیفة شرعی و اسلامی بوده و سرپیچی از آن حرام است و در آخرت مورد مجازات و عقوبت است. به قول یکی از شهدا مگر می‌شود منتظر مهدی‌(عج) بود و عاشق خمینی نبود؟/

محمد گیتی‌فروز

*********

ای امت مسلمان، ای پویندگان راه اسلام، هرگز امام را تنها نگذارید و پیرو و پشتیبان ولایت فقیه باشید و اما را دعا کنید؛ و هرگز فریب منافقین و روشنفکران غربزده و شرقزده را نخورید و روحانیّت مبارز را حامی باشید و براین فرمودة امام که می‌فرماید کشور بدون روحانیّت مثل کشور بدون طبیب است توجه داشته باشید./

هادی قربانعلی



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 5:2 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

شهید رسول عامرى - از کنگاور     

 سپاس مى‏گویم امامى را که بخاطر ملت مظلوم ایران از همه هستى چشم پوشید و فقط به خدا و خلق اندیشید ،امامى که راهش راه حسین (ع) و کلامش کلام خداست، و ما تا آخرین قطره خون خود در راه آن امام که همان کلام خداست قدم خواهیم برداشت    .

*********

 شهید فتح اله سعیدى کاکاوندى - هرسین     

 این پیر جماران،ما را از آن همه گمراهى و ضلالت و پستى نجات داد و به ما راه زندگى کردن با افتخار و زیر بار ظلم و ستم جباران نرفتن را یاد داد    .

**********

 شهید مهدى تقى خانى - از کرمانشاه     

 اى مردم مسلمان قدر رهبر بزرگوار را بدانید. زیرا ما هر چه را بدست آوردیم از راهنماییهاى امام بزرگوار بوده و هست،انسان وقتى که چشمش به امام عزیز مى‏افتد یکباره تمام رنجها و همه دردها را فراموش مى‏کند چون خداوند متعال مقدر گردانیده است که بدست این بزرگوار پوزه ابر جنایتکاران شرق و غرب را بخاک بمالد و انتقام تمامى مظلومان تاریخ را یکباره توسط بسیجیان و پاسداران و دیگر رزمندگان از تمامى زورمندان تاریخ باز پس بگیرد و این حکومت را بدست مهدى موعود (عج) بسپارد    .

                                                                               *********

 شهید الهى رستمى - اسلام آباد غرب     

 این همه عظمت و بزرگوارى جز به رهبرى خردمندانه امام خمینى بت شکن و یارى خداوند به بار نمى‏آمد ،باشد که قدر این همه بزرگوارى را بدانیم و هیچگاه و هیچ زمان امام را تنها نگذاریم و همچنانکه بال تواناى او بوده و هستیم تا آخرین نفس و آخرین قطره خون دنباله روش باشیم    .

**********

 شهید غلامرضا سیاه کمرى - کرمانشاه     

 به خدا جهان غیر از معصومین، چون خمینى بر خود ندیده است. امام امید و آرزوى ماست    .

***********

 شهید محمد على قبادى - از کرمانشاه     

 درود بى کران بر رهبر عزیز و ارجمندمان و بت شکن زمان امام خمینى،رهبرى که از کفر و ستم نفرت دارد و بر علیه آنها قیام کرد، رهبر شجاع و آزاده‏اى که تن به ذلت و خوارى نداده است    .

**********

 شهید غلامرضا فرهمند - از کرمانشاه     

 و هزاران سپاس و تمجید خداى را که ما را در زمانى آفرید و به دنیاى وانفسا روانه نمود که خمینى بت شکن محبوب قلوب پاک بسیجیان جهان اسلام بار دیگر پس از صدها سال نام اسلام را زنده نمود و بر پیاده کردن احکام حیات بخش آن کمر همت بست    .

***********

 شهید محمود اسماعیل 

 امام را هیچ کس نتوانسته واقعاً بشناسد    .

 من به جرأت مى‏توانم بگویم امام را هیچ کس نتوانسته واقعاً بشناسد و ما هم امام را درک نکرده‏ایم ،و ما او را نشناخته‏ایم.امام عصاره پاکى از خاندان عصمت و طهارت است که خداوند در این زمان این نعمت بزرگ را به ما ارزانى داشته است    .

********

 شهید علیرضا تقى پور دلجو 

 »سلام بر امام عزیز و بزرگوار    ... 

  سلام بر امام عزیز و بزرگوار خمینى کبیر.رهبرى که با رهبرى پیامبر گونه‏اش ما را از منجلاب فساد و تباهى بیرون کشید،و ما را حول یک محور گرداند. رهبرى که با کلمات شیرینش لرزه به اندام دشمنان اسلام مى‏افکند. به خدا سوگند هر لحظه عمر امام براى ما نعمتى است ،نعمتى است که شامل حال هیچ ملتى نشده و این کرامت خداست که چنین رهبرى را به ما عطا کرد و راه حسین را به ما آموخت    .«

**********

 شهید نصرت قلیج خانى     

 »سپاس خداوندى را که در زمان مردى از تبار هابیل و از دودمان حسین(ع) یعنى روح خدا،خمینى بت شکن زندگى کردم و از رهنمودهایش شهادت را یافتم    . اى امام! سوگند به شخصیت والاى تو، سوگند به خون شهداى اسلام که رسواکننده کاخ یزیدیان است، لحظه‏اى تو را تنها نخواهم گذاشت، تا اینکه خونم را در راه خدا هدیه کنم    ...«

*********

 شهید محمد باقر مرضوان     

 »...امام را چون پدر مهربان ،پیشوا،مرجع و نایب امام زمان (عج) مى‏دانم و آماده جانبازى براى او هستم.آرى ،امام را دوست دارم    ...«

*********

 شهید رستم پهلوانى     

 »...اى امام عزیز    !

 ما رزمندگان جان خود را داده و در خون خود مى‏غلتیم،تا اسلام جاودان ماند    .

 اى امام!یک جان داریم و آن را هم فدا مى‏کنیم ؛باشد که مورد توجه خداوند قرار گیریم...«   



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 4:57 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

شهید احمد على کاظمى - از سنقر 

 

 اى رهبر عزیز ما اى رهبر آگاه زمان اى بت شکن زمان،اى ابراهیم ما بدان که تا آخرین قطره خون در رگهامان و آخرین فشنگ در سلاحمان و آخرین نفر در ستونمان و آخرین نفس در سینه مان با کفر استکبار جهانى جنگیدیم و بدان که ما ترا تنها نگذاشتیم و مى‏خواهم بگویم ؛ما اهل کوفه نیستیم  .

*********

 سید اهل قلم شهید مرتضى آوینى   

 وجود امام خمینى و برکات آن را تنها کسانى مى‏توانند حقیقتاً درک کنند که در جستجوى تاریخ تحول باطنى انسان بر کره زمین - که خاستگاه تحولات ظاهرى،اجتماعى و اقتصادى و سیاسى حیات او نیز هست -به تاریخ انبیاء رجوع مى‏کنند. هم آنانند که در وصف امام خمینى مى‏گویند  :

 »او بت شکنى دیگر از تبار ابراهیم بود«و یا براى تبیین حقیقت مبارزه او با طاغوت به داستان موسى و فرعون در قرآن رجوع مى‏کنند و یا براى بیان شیوه مبارزه او در برابر دشمنان انقلاب اسلامى به واقعه کربلا باز مى‏گردند. خود او هم حتى یکبار نشد که براى تبیین افعال و سیاستهاى خویش ،مردم را به تاریخهاى مصطلح رجوع دهد. حتى براى یکبار نگفت که »من آمده‏ام تا ایران را به توسعه اقتصادى برسانم« او خود را در برابر »احیاء حیات باطنى بشر« مکلف مى‏دانست و مى‏فرمود که چون باطن انسان، حیات یابد امور مربوط به دنیاى او هم اصلاح خواهد شد  .

**********

 شهید ابوالفضل مختارى   

 »سلام من را به امامم روح خدا برسانید  .

 سلام من را به امامم روح خدا خمینى عزیز برسانید و بگویید ابوالفضل خیلى سعى کرد دستتان را ببوسد ولى افسوس که نشد  

*********

 شهید بشیر بشیرى   

 چه افتخارى از این بالاتر که رهبرم خمینى کبیر باشد  .

                                                                            **********

 شهید غلامحسین تکلو از کنگاور   

 بارالها چگونه تو را شکر نگویم که از همه مکاتب عالم مرا موحد ساختى و از موحدین مسلمانم قرار دادى و از مسلمین محبت آل على را در دلم جاى دادى و از همه ازمنه در زمان حضرت امام خمینى ،این آیت حق ،مسیحادم عاشق،بزرگ مرد تاریخ و فرزند پاک زهرا(س) قرارم دادى   .

**********

 شهید غلامرضا گودینى -از کنگاور 

 سلام بر امام امت خمینى بت شکن که با در هم ریختن بتهاى ظلم و فساد سلسله پهلوى،ایثار را در بین فرزندان این امت چنان معمول ساخت که اینگونه در باغ انقلاب تکه سروهاى باوقار و سر به فلک کشیده ماهیت خویش را نمایان مى‏سازند و دست عاشقى به سوى معبود خود دراز مى‏کنند  .

**********

 شهید عبدالله آمره برچلوئى   

 اى ملت اسلام ،اى مردم ایران ،مثل مردم کوفه نشوید و دور رهبر را خالى نکنید و این را مى‏دانم که امت مسلمان ایران این کار را نمى‏کنند. چون مى‏دانم او موسى زمان است و بت شکن قهرمانى است که قبل از همه بت غرور و شخصیت کاذب را در خود شکسته است و او کسى است که در مقابل ابر جنایتکاران و مستکبران قاطعانه مى‏ایستد و مى‏گوید آمریکا هیچ غلطى نمى‏تواند بکند.اما در برابر خانواده شهدا یا در ماه محرم خاضعانه گریه مى‏کند. او کسى است که ملت ایران را از زیر یوغ شرق و غرب رهانید و او کسى است که اسلام را دوباره زنده کرد  



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 4:54 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مقام معظم رهبری - آیت الله خامنه ای - در حرم امام خمینی

امام را با کفن آیت‌الله خامنه‌ای دفن کردیم

رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.


 

ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.


 

آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . ... سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 4:41 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مقام معظم رهبری - آیت الله خامنه ای - در حرم امام خمینی

امام را با کفن آیت‌الله خامنه‌ای دفن کردیم

رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.


 

ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.


 

آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . ... سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 4:38 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مقام معظم رهبری - آیت الله خامنه ای - در حرم امام خمینی

امام را با کفن آیت‌الله خامنه‌ای دفن کردیم

رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.


 

ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.


 

آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . ... سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 4:38 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مقام معظم رهبری - آیت الله خامنه ای - در حرم امام خمینی

امام را با کفن آیت‌الله خامنه‌ای دفن کردیم

رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.


 

ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.


 

آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . ... سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»



نوشته شده در پنج شنبه 91 خرداد 11ساعت ساعت 4:38 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin