سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

بهشت روح افزایم حسین است

ز حق تنها تمنّایم حسین است

چراغ شام تاریکم رخ اوست

فروغ صبح فردایم حسین است

دو عالم ، بنده ی عشق وی استم

و در این راه مولایم حسین است

چه در ظاهر چه در باطن همینم

مرا پنهان و پیدایم حسین است

ندارم غیر مهرش تکیه گاهی

مرا دنیا و عقبایم حسین است

بهشت جسم و جانم کربلایش

سرور قلب شیدایم حسین است

گرفته هر کسی مأوا به جایی

ببین ای عشق مأوایم حسین است

اگر « یاسر » به عشقش داده ام دل

امید قلب تنهایم حسین است



نوشته شده در یکشنبه 90 دی 11ساعت ساعت 12:16 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

من خاک حریم حرمت بوده و هستم

شرمنده ز لطف و کرمت بوده و هستم

در کوی سلیمانی تو جای گرفتم

چون مور بزیر قدمت بوده و هستم

مولای دو عالم تویی ای دوست ولی من

یک بنده ناچیز و کمت بوده و هستم

غیر از سرکوی تو به جایی نروم من

سینه زن پای علمت بوده و هستم

در گلشن اندوه تو پژمرده ترینم

یعنی که خریدار غمت بوده و هستم

من هیچ نیم هیچ ، در این راه چو « یاسر »

خاک حرم محترمت بوده و هستم



نوشته شده در یکشنبه 90 دی 11ساعت ساعت 12:15 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

شام تاریک مرا از لطف روشن کن حسین

این کویرستان جانم را تو گلشن کن حسین

خانه ای دارم به نام دل ، تو در آن جای گیر

در حریم امن جان من تو مأمن کن حسین

زندگانی در لباس عشق تو معنا دهد

از کراماتت مرا این رخت بر تن کن حسین

آتشی از عشق تو باشد مرا در جان و دل

این شرار عاشقی را شعله افکن کن حسین

تا ز عطر کربلا لبریز گردد هستی ام

شور ایمان ، شور دین ایجاد در من کن حسین

بر لب خشکیده ، گوید عقل ، جاری کن سرشک

از گلوی تشنه ، گوید عشق ، شیون کن ، حسین

ای همه احسان ، در این محنت سرای درد خیز

یک نظر بر « یاسر » آلوده دامن کن حسین

* *



نوشته شده در یکشنبه 90 دی 11ساعت ساعت 12:13 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتى اءهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا
من دو چیز ارزشمند در میان شما مى گذارم ؛ کتاب خدا، و عترت و اهل بیتم ، اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نمى شوید.
2
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انما مثل اءهل بیتى فیکم کمثل سفینة نوح (علیه السلام) من دخلها نجا ومن تخلف عنها غرق ؛
مثل اهل بیت من مانند کشتى نوح است که هر کس داخل آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.
(3)
امام رضا (علیه السلام):
الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا؛
مردم اگر از زیبایى هاى سخنان ما آگاه مى شدند، از ما پیروى مى کردند.
(4)
امام باقر (علیه السلام):
من اءصبح یجد برد حبنا على قلبه فلیحمد الله على بادى النعم قیل وما بادى النعم ؟ قال : طیب المولد؛
هر کس صبح کند و خنکاى محبت ما را در قلب خود بیابد، باید خدا را براى نخستین نعمت سپاس گوید، گفته شد نخستین نعمت چیست ؟ فرمودند: حلال زادگى .
(5)
امام صادق (علیه السلام):
انا ناءمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیها السلام کما ناءمرهم بالصلاة فالزمه فانه لم یلزمه عبد فشقى ؛
ما همان گونه که فرزندان خود را به نماز وامى داریم به تسبیح فاطمه علیها السلام وادار مى سازیم پس به آن پایبند باش که هر کس به آن پایبند شود، بدبخت نخواهد شد.
(6)
امام حسین (علیه السلام):
من زارنى بعد موتى زرته یوم القیامة ولولم یکن الا فى النار لاخرجته ؛
هر کس مرا پس از مرگ زیارت کند، در قیامت به دیدارش مى روم و حتى اگر در دوزخ باشد او را بیرون مى آورم .
(7)
امام صادق (علیه السلام):
لیس منا و لا کرامة من کان فى مصر فیه مائة اءلف اءو یزیدون و کان فى ذلک المصر اءحد اورع منه
از ما نیست و کرامتى ندارد کسى که در شهر صد هزار نفرى یا بیشتر باشد و در آن شهر کسى پرهیزکارتر از او وجود داشته باشد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
المهدى من ولدى تکون له غیبة اذا ظهر یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما؛
مهدى فرزند من است او غیبت خواهد داشت و زمانى که ظهور مى کند زمین را پس از یک دوران ظلم و ستم ، سراسر عدل و داد خواهد نمود.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله خلقنى و خلق علیا وفاطمة والحسن والحسین والائمة من نور واحد؛
خداوند، من و على و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریده است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ستدفن بضعة منى بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله عزوجل کربه و لا مذنب الا غفر الله له ذنوبه ؛
دیرى نخواهد گذشت که پاره اى از تن من در سرزمین خراسان به خاک سپرده خواهد شد هر آدم گرفتار و یا گناهکارى که او را زیارت کند خداوند متعال گرفتارى او را برطرف و گناهان او را خواهد بخشید.
7 - نماز

(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا تزال امتى بخیر ما تحابوا واقاموا الصلاة و آتوا الزکاة وقروا الضیف ...؛
امتم همواره در خیر و خوبى اند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند...
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصلاة مفتاح کل خیر؛نماز کلید همه خوبى هاست .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اول الوقت رضوان الله ووسط الوقت رحمة الله و آخر الوقت عفو الله
نماز در اول وقت خشنودى خداوند، میان وقت رحمت خداوند و پایان وقت عفو خداوند است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ایها الناس ان المصلى اذا صلى فانه یناجى ربه تبارک وتعالى فلیعلم بما یناجیه
 اى مردم همانا نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش ‍ مناجات مى کند، پس باید بداند چه مى گوید.
(5)
امام على (علیه السلام):
لو یعلم المصلى ما یغشاه من الرحمة لما رفع راءسه من السجود؛
اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت .
(6)
امام على (علیه السلام):
انظر فیما تصلى وعلى ما تصلى ان لم یکن من وجهه وحله فلا قبول ؛
بنگر در چه (لباسى ) و بر چه (چیزى ) نماز مى گزارى ، اگر از راه صحیح و حلالش نباشد، قبول نخواهد بود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه و من قبل حسنه لم یعذبه ؛
خداوند از هر کس یک نماز و یا یک کار نیک را قبول کند؛ عذابش ‍ نمى نماید.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
تسبیح فاطمة علیها السلام فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم
تسبیحات فاطمه زهرا علیها السلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در روز است .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
سجدة الشکر واجبة على کل مسلم تتم بها صلاتک وترضى بها ربک وتعجب الملائکة منک ...؛
سجده شکر بر هر مسلمانى واجب است ، با آن نمازت را کامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آورى .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
یعرف من یصف الحق بثلاث خصال : ینظر الى اصحابه من هم ؟ والى صلاته کیف هى ؟ وفى اى وقت یصلیها؟؛
کسى که از حق دم مى زند با سه ویژگى شناخته مى شود: ببینید دوستانش ‍ چه کسانى هستند؟ نمازش چگونه است ؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟
8 - روزه

(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان للجنة بابا یدعى الریان لایدخل منه الا الصائمون ؛
بهشت را درى است که ریان نامیده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
صوموا تصحوا؛
روزه بگیرید تا تندرست باشید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من اشبع صائما سقاه الله من حوضى شربة لایظماء بعدها؛
هر کس روزه دارى را سیر نماید، خداوند از حوض (کوثر) من شربتى نصیب او خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اللهم لک صمنا وعلى رزقک افطرنا فتقبله منا ذهب الظماء وابتلت العروق وبقى الاجر؛
بار خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار مى کنیم پس آن را از ما بپذیر، تشنگى رفت و رگها شاداب شد و پاداش ماند.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها؛
هر کس روزه ، او را از خوردن غذایى که اشتهاى او را دارد، باز دارد، بر خداست که او را از غذاى بهشت سیرش کند و از نوشیدنى بهشت به او بنوشاند.
(6)
امام على (علیه السلام):
لیس الصوم الامساک عن الماءکل والمشرب ، الصوم الامساک عن کل مایکرهه الله سبحانه
روزه امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه ، خوددارى از تمامى چیزهایى است که خداوند سبحان آنها را بد مى داند.
(7)
امام على (علیه السلام):
نوم الصائم عبادة وصمته تسبیح ودعاؤ ه مستجاب وعمله مضاعف . ان للصائم عند افطار عند افطاره دعوة لاترد؛
خواب روزه دار عبادت ، سکوت او تسبیح ، دعایش پذیرفته و عملش دو چندان است . دعاى روزه دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمى شود.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
اما العلة فى الصیام لیستوى به الغنى والفقیر وذلک لان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع فیرحم الفقیر لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه ...؛
علت روزه گرفتن آن است که به سبب آن ثروتمند و فقیر برابر شوند زیرا ثروتمند گرسنگى را احساس نکرده تا به فقیر رحم کند چرا که ثروتمند هر گاه چیزى بخواهد مى تواند فراهم کند...
(9)
امام صادق (علیه السلام):
الصوم جنة من آفات الدنیا وحجاب من عذاب الاخرة ؛
روزه سپرى است از آفت هاى دنیا و پرده اى است از عذاب آخرت .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
الصوم فوه لایتکلم الا بالخیر
روزه دارى (در حکم ) دهانى است که جز به خیر سخن نگوید.
9 - امر به معروف

(1)
امام على (علیه السلام):
و ما اءعمال البر کلها والجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهى عن المنکر الا کنفثة فى بحر لجى ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره اى است در دریاى عمیق .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر لا یقربان من اءجل و لا ینقصان من رزق ، لکن یضاعفان الثواب ویعظمان الاجر واءفضل منهما کلمة عدل عند امام جائر
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى کنند و نه روزى را کم مى نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه است نزد حاکمى ستمگر.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اذا لم یاءمروا بمعروف ولم ینهوا عن منکر ولم یتبعوا الاخیار من اءهل بیتى ، سلط الله علیهم شرارهم ، فیدعوا عند ذلک خیارهم فلا تستجاب لهم ؛
هر گاه (مردم ) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلط گرداند و نیکانشان دعا کنند اما دعایشان مستجاب نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یاءمر بالمعروف و لا ینهى عن المنکر الا من کان فیه ثلاث خصال : رفیق بما یاءمر به رفیق فیما ینهى عنه ، عدل فیما یاءمر به عدل فیما ینهى عنه ، عالم بما یاءمر به عالم بما ینهى عنه ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مداراکند، در امر و نهى خود میانه روى نماید و به آنچه امر و نهى مى کند، دانا باشد.
(5)
امام على (علیه السلام):
من اءمر بالمعروف شد ظهر المؤ من ومن نهى عن المنکر اءرغم اءنف المنافق واءمن کیده ؛
هر کس امر به معروف کند به مومن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یزال الناس بخیر ما اءمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا على البر والتقواى فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البر کات ، وسلط بعضهم على بعض ، ولم یکن لهم ناصر فى الارض و لا فى السما
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان .
(7)
امام باقر (علیه السلام):
اءوحى الله تعالى الى شعیب النبى انى معذب من قومک مائة اءلف : اءربعین اءلفا من شرارهم وستین اءلفا من خیارهم فقال : یارب هولاء الاشرار فما بال الاخیار؟! فاوحى الله عزوجل الیه : داهنوا اءهل المعاصى فلم یغضبوا لغضبى ؛
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که : من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، و شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که : آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من راءى منکم منکرا فلیغیره بیده ، فان لم یستطع فبلسانه ، فان لم یستطع فبقلبه وذلک اءضعف الایمان
هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبانش و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائین ترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى ) است .
(9)
امام باقر (علیه السلام):
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر سبیل الانبیاء، ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض ، و تاءمن المذاهب ، و تحل المکاسب ، وترد المظالم ، و تعمر الارض ، وینصف من الاعداء، ویستقیم الامر
امر به معروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى شود، راه ها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش بر مى گردد، زمین آباد مى شود و (بدون ظلم ) حق از دشمنان گرفته مى شود و کارها سامان مى پذیرد.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من اءمر بالمعروف ونهى عن المنکر فهو خلیفة الله فى الارض وخلیفة رسوله
هر کس امر به معروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست .
10 - جهاد

(1)
امام على (علیه السلام):
ان الجهاد باب من اءبواب الجنته فتحه الله لخاصة اءولیائه وهو لباس ‍ التقوى ودرع الله الحصینة وجنته الوثیقة ؛
براستى که جهاد یکى از درهاى بهشت است که خداوند آن را براى اولیاى خاص خود گشوده است . جهاد جامعه تقوا و زره استوار خداوند و سپر محکم است .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الله فرض الجهاد وعظمه وجعله نصره وناصره . والله ما صلحت دنیا ولادین الا به ؛
در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگداشت و مایه پیروزى و یاور قرارش داد. به خدا سوگند که کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمى شود.
(3)
امام على (علیه السلام):
ان الله کتب القتل على قوم والموت على آخرین وکل آتیه منیته کما کتب الله له فطوبى للمجاهدین فى سبیله والمقتولین فى طاعته
براستى که خداوند براى گروهى کشته شدن را مقرر فرمود و براى دیگران مردن را. هر گروهى با همان سرنوشتى که خداوند مقرر کرده است مى رسد. پس ، خوشا به سعادت مجاهدان در راه خدا و کشته شدگان در راه اطاعت او.
(4)
امام على (علیه السلام):
جاهدوا فى سبیل الله باءیدیکم فان لم تقدروا فجاهدوا باءلسنتکم فان لم تقدروا فجاهدوا بقلوبکم ؛
در راه خدا با دستهاى خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
حرس لیلة فى سبیل الله عزوجل اءفضل من اءلف لیلة یقام لیلها و یصام نهارها؛
یک شب نگهبانى در راه خدا برتر است از هزار شبانه روز که شبهایش به عبادت و روزهایش به روزه دارى سپرى شود.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اءفضل الجهاد من اءصبح لایهم بظلم اءح
برترین جهاد آن است که انسان روز خود را آغاز کند در حالى که در اندیشه ستم کردن به احدى نباشد.
(7)
امام على (علیه السلام):
جهاد المراءة حسن التبع
جهاد زن خوب شوهردارى کردن است .
(8)
امام على (علیه السلام):
جاهد شهوتک وغالب غضبک وخالف سوء عادتک ، تزک نفسک ، ویکمل عقلک و تستکمل ثواب ربک ؛
با هوا و هوس خود جهاد کن ، برخشمت مسلط شو و باعادتهاى بد خود مخالفت کن تا نفست پاکیزه شود، عقلت به کمال برسد و از پاداش ‍ پروردگارت بهره کامل ببرى .
(9)
امام على (علیه السلام):
علیکم بالجد والاجتهاد و التاءهب والاستعداد والتزود فى منزل الزاد ولاتغرنکم الحیاة الدنیا کما غزت من کان قبلکم من الامم الماضیة والقرون الخالیة
بر شما باد تلاش و سختکوشى و مهیا شدن و آماده گشتن و توشه برداشتن از سراى توشه (دنیا). مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد چنان که ملتهاى گذشته و اقوام پیشین را فریفت .
(10)
امام باقر (علیه السلام):
لما قال له رجل ضعیف العمل قلیل الصلاة قلیل الصوم ولکن اءرجو اءن لا آکل الا حلالا و لا اءنکح الا حلالا: واءى جهاد اءفضل من عفة بطن وفرج ؟!
در پاسخ کسى که عرض کرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه کم به جاى مى آورم اما سعى مى کنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزدیکى نکنم فرمودند: چه جهادى برتر از پاک نگهداشتن داشتن شکم و شرمگاه ؟!.
11 - توکل

(1)
امام على (علیه السلام):
التوکل على الله نجاة من کل سوء وحرز من کل
توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است .
(2)
امام على (علیه السلام):
من توکل على الله ذلت له الصعاب وتسهلت علیه الاسباب
هر کس به خدا توکل کند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من توکل على الله کفاه مؤ نته ورزقه من حیث لا یحتسب
هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت مى کند و از جایى که گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ان الغنى والعز یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل اءو طنا؛ب
ى نیازى و عزت به هر طرف مى گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آنجا قرار مى گیرند.
(5)
امام باقر (علیه السلام):
من توکل على الله لایغلب ومن اعتصم بالله لایهزم ؛
هر کس به خدا توکل کند، مغلوب نشود و هر کس به خدا توسل جوید، شکست نخورد.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
التوکل بعد الکیس مؤ عظة ؛
توکل کردن (به خدا) بعد از به کار بردن عقل ، خود موعظه است .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الطیرة شرک ومامنا الا ولکن الله یذهبه بالتوکل
فال بد زدن شرک است و هیچ کس از ما نیست مگر این که به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین مى برد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
راءى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) قوما لا یزرعون قال : ما اءنتم ؟ قالوا: نحن المتوکلون ، قال : لا، بل اءنتم المتکلون ؛
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) گروهى را که کشت و کار نمى کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کننده گانیم . فرمودند: نه ، شما سربارید.
(9)
امام کاظم (علیه السلام):
لما سئل عن قوله تعالى : (ومن یتوکل على الله فهو حسبه ) -: التوکل على الله درجات ، منها اءن تتوکل على الله فى امورک کلها فما فعل بک کنت عنه راضیا تعلم اءنه لایاءلوک خیرا وفضلا وتعلم اءن الحکم فى ذلک له فتوکل على الله بتفویض ذلک الیه وثق به فیها وفى غیره
در پاسخ به سوال از آیه ((و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس ‍ است )) توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضلى کوتاهى نمى کند و بدانى که در این باره حکم ، حکم اوست ، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یقول الله عزوجل ما من مخلوق یعتصم دونى الا قطعت اءسباب السماوات واءسباب الارض من دونه فان ساءلنى لم اعطه وان دعانى لم اجبه
 خداوند عزوجل مى فرماید: هیچ مخلوقى نیست که به غیر من پناه ببرد، مگر اینکه دستش را از اسباب و ریسمانهاى آسمانها و زمین کوتاه کنم ، پس اگر از من بخواهد عطایش نکنم و اگر مرا بخواند جوابش ‍ ندهم .
12 - دعا

(1)
امام صادق (علیه السلام):
علیکم بالدعاء، فانکم لاتقربون الى الله بمثله ، و لا تترکوا صغیرة لصغیرها اءن تدعوابها، ان صاحب الصغار هو صاحب الکبار؛
شما را سفارش مى کنم به دعا کردن ، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى شوید. و دعا کردن براى هیچ امر کوچکى را، به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست .
(2)
امام حسن مجتبى (علیه السلام):
انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا اءن یدعو الله فیستجاب له
کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من سره ان یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعاء فى الرخاء؛
هر کس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت کند، در هنگام آسایش ، دعا بسیار کند.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لیس شى ء اءسرع اجابة من دعوة غائب لغائب ؛
هیچ دعایى زودتر از دعایى که انسان در غیاب کسى مى کند، مستجاب نمى شود.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اغتنموا الدعاء عند الرقة فانها رحمة ؛
دعا کردن را در هنگام رقت قلب غنیمت شمرید، که رقت قلب ، رحمت است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
اذا اراد اءحدکم اءن یستجاب له فلیطیب کسبه ولیخرج من مظالم الناس ، و ان الله لا یرفع الیه دعاء عبد وفى بطنه حرام اءو عنده مظلمة لاحد من خلقه ؛
هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. دعاى هیچ بنده اى که مال حرام در شکمش باشد یا حق کسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
ان العبد لیدعو فیقول الله عزوجل للملکین : قد استجبت له ولکن احبسوه بحاجته ، فانى احب اءن اءسمع صوته وان العبد لیدعو فیقول الله تبارک و تعالى : عجلوا له حاجته فانى ابغض صوته ؛
هر آینه بنده دعا مى کند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى کند و خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: زود خواسته اش را برآورید که من خوش ندارم صداى او را بشنوم .
(8)
امام سجاد (علیه السلام):
من لم یرج الناس فى شى ء ورد اءمره الى الله عزوجل فى جمع اموره استجاب الله عزوجل له فى کل شى ء؛
هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته اى که او داشته باشد اجابت کند.
(9)
امام على (علیه السلام):
ربما ساءلت الشى ء فلا توتاه واوتیت خیرا منه عاجلا اءو آجلا اءو صرف عنک لما هو خیر لک ، فلرب اءمر طلبته فیه هلاک دینک لو اوتیته ، فاتکن مساءلتک فیما یبقى لک جماله وینفى عنک وباله


نوشته شده در یکشنبه 90 دی 11ساعت ساعت 12:0 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتى اءهل بیتى ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا
من دو چیز ارزشمند در میان شما مى گذارم ؛ کتاب خدا، و عترت و اهل بیتم ، اگر به آنها چنگ بزنید هرگز گمراه نمى شوید.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
انما مثل اءهل بیتى فیکم کمثل سفینة نوح (علیه السلام) من دخلها نجا ومن تخلف عنها غرق ؛
(52)
مثل اهل بیت من مانند کشتى نوح است که هر کس داخل آن شد، نجات یافت و هر کس رهایش کرد، غرق گردید.
(3)
امام رضا (علیه السلام):
الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا؛
مردم اگر از زیبایى هاى سخنان ما آگاه مى شدند، از ما پیروى مى کردند.
(4)
امام باقر (علیه السلام):
من اءصبح یجد برد حبنا على قلبه فلیحمد الله على بادى النعم قیل وما بادى النعم ؟ قال : طیب المولد؛
هر کس صبح کند و خنکاى محبت ما را در قلب خود بیابد، باید خدا را براى نخستین نعمت سپاس گوید، گفته شد نخستین نعمت چیست ؟ فرمودند: حلال زادگى .
(5)
امام صادق (علیه السلام):
انا ناءمر صبیاننا بتسبیح فاطمة علیها السلام کما ناءمرهم بالصلاة فالزمه فانه لم یلزمه عبد فشقى ؛
ما همان گونه که فرزندان خود را به نماز وامى داریم به تسبیح فاطمه علیها السلام وادار مى سازیم پس به آن پایبند باش که هر کس به آن پایبند شود، بدبخت نخواهد شد.
(6)
امام حسین (علیه السلام):
من زارنى بعد موتى زرته یوم القیامة ولولم یکن الا فى النار لاخرجته ؛
هر کس مرا پس از مرگ زیارت کند، در قیامت به دیدارش مى روم و حتى اگر در دوزخ باشد او را بیرون مى آورم .
(7)
امام صادق (علیه السلام):
لیس منا و لا کرامة من کان فى مصر فیه مائة اءلف اءو یزیدون و کان فى ذلک المصر اءحد اورع منه
از ما نیست و کرامتى ندارد کسى که در شهر صد هزار نفرى یا بیشتر باشد و در آن شهر کسى پرهیزکارتر از او وجود داشته باشد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
المهدى من ولدى تکون له غیبة اذا ظهر یملا الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما؛
مهدى فرزند من است او غیبت خواهد داشت و زمانى که ظهور مى کند زمین را پس از یک دوران ظلم و ستم ، سراسر عدل و داد خواهد نمود.
(9)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان الله خلقنى و خلق علیا وفاطمة والحسن والحسین والائمة من نور واحد؛
خداوند، من و على و فاطمه و حسن و حسین و امامان را از یک نور آفریده است .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ستدفن بضعة منى بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله عزوجل کربه و لا مذنب الا غفر الله له ذنوبه ؛
دیرى نخواهد گذشت که پاره اى از تن من در سرزمین خراسان به خاک سپرده خواهد شد هر آدم گرفتار و یا گناهکارى که او را زیارت کند خداوند متعال گرفتارى او را برطرف و گناهان او را خواهد بخشید.
7 - نماز

(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا تزال امتى بخیر ما تحابوا واقاموا الصلاة و آتوا الزکاة وقروا الضیف ...؛
امتم همواره در خیر و خوبى اند تا وقتى که یکدیگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارند، زکات بدهند و میهمان را گرامى بدارند...
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الصلاة مفتاح کل خیر؛نماز کلید همه خوبى هاست .
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اول الوقت رضوان الله ووسط الوقت رحمة الله و آخر الوقت عفو الله
نماز در اول وقت خشنودى خداوند، میان وقت رحمت خداوند و پایان وقت عفو خداوند است .
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ایها الناس ان المصلى اذا صلى فانه یناجى ربه تبارک وتعالى فلیعلم بما یناجیه
 اى مردم همانا نمازگزار هنگام نماز با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش ‍ مناجات مى کند، پس باید بداند چه مى گوید.
(5)
امام على (علیه السلام):
لو یعلم المصلى ما یغشاه من الرحمة لما رفع راءسه من السجود؛
اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت .
(6)
امام على (علیه السلام):
انظر فیما تصلى وعلى ما تصلى ان لم یکن من وجهه وحله فلا قبول ؛
بنگر در چه (لباسى ) و بر چه (چیزى ) نماز مى گزارى ، اگر از راه صحیح و حلالش نباشد، قبول نخواهد بود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه و من قبل حسنه لم یعذبه ؛
خداوند از هر کس یک نماز و یا یک کار نیک را قبول کند؛ عذابش ‍ نمى نماید.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
تسبیح فاطمة علیها السلام فى کل یوم فى دبر کل صلاة احب الى من صلاة الف رکعة فى کل یوم
تسبیحات فاطمه زهرا علیها السلام در هر روز پس از هر نماز نزد من محبوب تر از هزار رکعت نماز در روز است .
(9)
امام صادق (علیه السلام):
سجدة الشکر واجبة على کل مسلم تتم بها صلاتک وترضى بها ربک وتعجب الملائکة منک ...؛
سجده شکر بر هر مسلمانى واجب است ، با آن نمازت را کامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آورى .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
یعرف من یصف الحق بثلاث خصال : ینظر الى اصحابه من هم ؟ والى صلاته کیف هى ؟ وفى اى وقت یصلیها؟؛
کسى که از حق دم مى زند با سه ویژگى شناخته مى شود: ببینید دوستانش ‍ چه کسانى هستند؟ نمازش چگونه است ؟ و در چه وقت آن را مى خواند؟
8 - روزه

(1)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
ان للجنة بابا یدعى الریان لایدخل منه الا الصائمون ؛
بهشت را درى است که ریان نامیده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
(2)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
صوموا تصحوا؛
روزه بگیرید تا تندرست باشید.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من اشبع صائما سقاه الله من حوضى شربة لایظماء بعدها؛
هر کس روزه دارى را سیر نماید، خداوند از حوض (کوثر) من شربتى نصیب او خواهد کرد که پس از آن هرگز تشنه نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اللهم لک صمنا وعلى رزقک افطرنا فتقبله منا ذهب الظماء وابتلت العروق وبقى الاجر؛
بار خدایا براى تو روزه گرفتیم و با روزى تو افطار مى کنیم پس آن را از ما بپذیر، تشنگى رفت و رگها شاداب شد و پاداش ماند.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من منعه الصوم من طعام یشتهیه کان حقا على الله ان یطعمه من طعام الجنة و یسقیه من شرابها؛
هر کس روزه ، او را از خوردن غذایى که اشتهاى او را دارد، باز دارد، بر خداست که او را از غذاى بهشت سیرش کند و از نوشیدنى بهشت به او بنوشاند.
(6)
امام على (علیه السلام):
لیس الصوم الامساک عن الماءکل والمشرب ، الصوم الامساک عن کل مایکرهه الله سبحانه
روزه امساک از خوردن و آشامیدن نیست بلکه روزه ، خوددارى از تمامى چیزهایى است که خداوند سبحان آنها را بد مى داند.
(7)
امام على (علیه السلام):
نوم الصائم عبادة وصمته تسبیح ودعاؤ ه مستجاب وعمله مضاعف . ان للصائم عند افطار عند افطاره دعوة لاترد؛
خواب روزه دار عبادت ، سکوت او تسبیح ، دعایش پذیرفته و عملش دو چندان است . دعاى روزه دار به هنگام افطار از درگاه خدا رد نمى شود.
(8)
امام صادق (علیه السلام):
اما العلة فى الصیام لیستوى به الغنى والفقیر وذلک لان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع فیرحم الفقیر لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه ...؛
علت روزه گرفتن آن است که به سبب آن ثروتمند و فقیر برابر شوند زیرا ثروتمند گرسنگى را احساس نکرده تا به فقیر رحم کند چرا که ثروتمند هر گاه چیزى بخواهد مى تواند فراهم کند...
(9)
امام صادق (علیه السلام):
الصوم جنة من آفات الدنیا وحجاب من عذاب الاخرة ؛
روزه سپرى است از آفت هاى دنیا و پرده اى است از عذاب آخرت .
(10)
امام صادق (علیه السلام):
الصوم فوه لایتکلم الا بالخیر
روزه دارى (در حکم ) دهانى است که جز به خیر سخن نگوید.
9 - امر به معروف

(1)
امام على (علیه السلام):
و ما اءعمال البر کلها والجهاد فى سبیل الله عند الامر بالمعروف والنهى عن المنکر الا کنفثة فى بحر لجى ؛
همه کارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون قطره اى است در دریاى عمیق .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر لا یقربان من اءجل و لا ینقصان من رزق ، لکن یضاعفان الثواب ویعظمان الاجر واءفضل منهما کلمة عدل عند امام جائر
امر به معروف و نهى از منکر نه اجلى را نزدیک مى کنند و نه روزى را کم مى نمایند، بلکه ثواب را دو چندان و پاداش را بزرگ مى سازند و برتر از امر به معروف و نهى از منکر سخن عادلانه است نزد حاکمى ستمگر.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اذا لم یاءمروا بمعروف ولم ینهوا عن منکر ولم یتبعوا الاخیار من اءهل بیتى ، سلط الله علیهم شرارهم ، فیدعوا عند ذلک خیارهم فلا تستجاب لهم ؛
هر گاه (مردم ) امر به معروف و نهى از منکر نکنند، و از نیکان خاندان من پیروى ننمایند، خداوند بدانشان را بر آنان مسلط گرداند و نیکانشان دعا کنند اما دعایشان مستجاب نشود.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یاءمر بالمعروف و لا ینهى عن المنکر الا من کان فیه ثلاث خصال : رفیق بما یاءمر به رفیق فیما ینهى عنه ، عدل فیما یاءمر به عدل فیما ینهى عنه ، عالم بما یاءمر به عالم بما ینهى عنه ؛
امر به معروف و نهى از منکر نکند مگر کسى که سه خصلت در او باشد: در امر و نهى خود مداراکند، در امر و نهى خود میانه روى نماید و به آنچه امر و نهى مى کند، دانا باشد.
(5)
امام على (علیه السلام):
من اءمر بالمعروف شد ظهر المؤ من ومن نهى عن المنکر اءرغم اءنف المنافق واءمن کیده ؛
هر کس امر به معروف کند به مومن نیرو مى بخشد و هر کس نهى از منکر نماید بینى منافق را به خاک مالیده و از مکر او در امان مى ماند.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لا یزال الناس بخیر ما اءمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و تعاونوا على البر والتقواى فاذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البر کات ، وسلط بعضهم على بعض ، ولم یکن لهم ناصر فى الارض و لا فى السما
تا زمانى که مردم امر به معروف و نهى از منکر نمایند و در کارهاى نیک و تقوا به یارى یکدیگر بشتابند در خیر و سعادت خواهند بود، اما اگر چنین نکنند، برکت ها از آنان گرفته شود و گروهى بر گروه دیگر سلطه پیدا کنند و نه در زمین یاورى دارند و نه در آسمان .
(7)
امام باقر (علیه السلام):
اءوحى الله تعالى الى شعیب النبى انى معذب من قومک مائة اءلف : اءربعین اءلفا من شرارهم وستین اءلفا من خیارهم فقال : یارب هولاء الاشرار فما بال الاخیار؟! فاوحى الله عزوجل الیه : داهنوا اءهل المعاصى فلم یغضبوا لغضبى ؛
خداى تعالى به شعیب پیامبر وحى فرمود که : من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب خواهم کرد: چهل هزار نفر بدکار را، و شصت هزار نفر از نیکانشان را. شعیب عرض کرد: پروردگارا! بدکاران سزاوارند اما نیکان چرا؟ خداى عزوجل به او وحى فرمود که : آنان با گنهکاران راه آمدند و به خاطر خشم من به خشم نیامدند.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من راءى منکم منکرا فلیغیره بیده ، فان لم یستطع فبلسانه ، فان لم یستطع فبقلبه وذلک اءضعف الایمان
هر کس از شما منکرى ببیند باید با دست و اگر نتوانست با زبانش و اگر نتوانست با قلبش آن را تغییر دهد، که پائین ترین درجه ایمان همین (تغییر قلبى ) است .
(9)
امام باقر (علیه السلام):
ان الامر بالمعروف والنهى عن المنکر سبیل الانبیاء، ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض ، و تاءمن المذاهب ، و تحل المکاسب ، وترد المظالم ، و تعمر الارض ، وینصف من الاعداء، ویستقیم الامر
امر به معروف و نهى از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و فریضه بزرگى است که دیگر فرایض به واسطه آن بر پا مى شود، راه ها امن مى گردد و درآمدها حلال مى شود و حقوق پایمال شده به صاحبانش بر مى گردد، زمین آباد مى شود و (بدون ظلم ) حق از دشمنان گرفته مى شود و کارها سامان مى پذیرد.
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من اءمر بالمعروف ونهى عن المنکر فهو خلیفة الله فى الارض وخلیفة رسوله
هر کس امر به معروف و نهى از منکر نماید، جانشین خدا در زمین و جانشین رسول اوست .
10 - جهاد

(1)
امام على (علیه السلام):
ان الجهاد باب من اءبواب الجنته فتحه الله لخاصة اءولیائه وهو لباس ‍ التقوى ودرع الله الحصینة وجنته الوثیقة ؛
براستى که جهاد یکى از درهاى بهشت است که خداوند آن را براى اولیاى خاص خود گشوده است . جهاد جامعه تقوا و زره استوار خداوند و سپر محکم است .
(2)
امام على (علیه السلام):
ان الله فرض الجهاد وعظمه وجعله نصره وناصره . والله ما صلحت دنیا ولادین الا به ؛
در حقیقت خداوند جهاد را واجب گردانید و آن را بزرگداشت و مایه پیروزى و یاور قرارش داد. به خدا سوگند که کار دنیا و دین جز با جهاد درست نمى شود.
(3)
امام على (علیه السلام):
ان الله کتب القتل على قوم والموت على آخرین وکل آتیه منیته کما کتب الله له فطوبى للمجاهدین فى سبیله والمقتولین فى طاعته
براستى که خداوند براى گروهى کشته شدن را مقرر فرمود و براى دیگران مردن را. هر گروهى با همان سرنوشتى که خداوند مقرر کرده است مى رسد. پس ، خوشا به سعادت مجاهدان در راه خدا و کشته شدگان در راه اطاعت او.
(4)
امام على (علیه السلام):
جاهدوا فى سبیل الله باءیدیکم فان لم تقدروا فجاهدوا باءلسنتکم فان لم تقدروا فجاهدوا بقلوبکم ؛
در راه خدا با دستهاى خود جهاد کنید، اگر نتوانستید با زبانهاى خود و اگر باز هم نتوانستید با قلب خود جهاد کنید.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
حرس لیلة فى سبیل الله عزوجل اءفضل من اءلف لیلة یقام لیلها و یصام نهارها؛
یک شب نگهبانى در راه خدا برتر است از هزار شبانه روز که شبهایش به عبادت و روزهایش به روزه دارى سپرى شود.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اءفضل الجهاد من اءصبح لایهم بظلم اءح
برترین جهاد آن است که انسان روز خود را آغاز کند در حالى که در اندیشه ستم کردن به احدى نباشد.
(7)
امام على (علیه السلام):
جهاد المراءة حسن التبع
جهاد زن خوب شوهردارى کردن است .
(8)
امام على (علیه السلام):
جاهد شهوتک وغالب غضبک وخالف سوء عادتک ، تزک نفسک ، ویکمل عقلک و تستکمل ثواب ربک ؛
با هوا و هوس خود جهاد کن ، برخشمت مسلط شو و باعادتهاى بد خود مخالفت کن تا نفست پاکیزه شود، عقلت به کمال برسد و از پاداش ‍ پروردگارت بهره کامل ببرى .
(9)
امام على (علیه السلام):
علیکم بالجد والاجتهاد و التاءهب والاستعداد والتزود فى منزل الزاد ولاتغرنکم الحیاة الدنیا کما غزت من کان قبلکم من الامم الماضیة والقرون الخالیة
بر شما باد تلاش و سختکوشى و مهیا شدن و آماده گشتن و توشه برداشتن از سراى توشه (دنیا). مبادا زندگى دنیا شما را بفریبد چنان که ملتهاى گذشته و اقوام پیشین را فریفت .
(10)
امام باقر (علیه السلام):
لما قال له رجل ضعیف العمل قلیل الصلاة قلیل الصوم ولکن اءرجو اءن لا آکل الا حلالا و لا اءنکح الا حلالا: واءى جهاد اءفضل من عفة بطن وفرج ؟!
در پاسخ کسى که عرض کرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه کم به جاى مى آورم اما سعى مى کنم جز حلال نخورم و جز با حلال نزدیکى نکنم فرمودند: چه جهادى برتر از پاک نگهداشتن داشتن شکم و شرمگاه ؟!.
11 - توکل

(1)
امام على (علیه السلام):
التوکل على الله نجاة من کل سوء وحرز من کل
توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است .
(2)
امام على (علیه السلام):
من توکل على الله ذلت له الصعاب وتسهلت علیه الاسباب
هر کس به خدا توکل کند، دشوارى ها براى او آسان مى شود و اسباب برایش فراهم مى گردد.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من توکل على الله کفاه مؤ نته ورزقه من حیث لا یحتسب
هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت مى کند و از جایى که گمان نمى برد به او روزى مى دهد.
(4)
امام صادق (علیه السلام):
ان الغنى والعز یجولان فاذا ظفرا بموضع التوکل اءو طنا؛ب
ى نیازى و عزت به هر طرف مى گردند و چون به جایگاه توکل دست یافتند در آنجا قرار مى گیرند.
(5)
امام باقر (علیه السلام):
من توکل على الله لایغلب ومن اعتصم بالله لایهزم ؛
هر کس به خدا توکل کند، مغلوب نشود و هر کس به خدا توسل جوید، شکست نخورد.
(6)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
التوکل بعد الکیس مؤ عظة ؛
توکل کردن (به خدا) بعد از به کار بردن عقل ، خود موعظه است .
(7)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
الطیرة شرک ومامنا الا ولکن الله یذهبه بالتوکل
فال بد زدن شرک است و هیچ کس از ما نیست مگر این که به نحوى دستخوش فال بد زدن مى شود، اما خداوند با توکل به او آن را از بین مى برد.
(8)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
راءى رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم) قوما لا یزرعون قال : ما اءنتم ؟ قالوا: نحن المتوکلون ، قال : لا، بل اءنتم المتکلون ؛
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) گروهى را که کشت و کار نمى کردند، دیدند و فرمودند: شما چه کاره اید؟ عرض کردند ما توکل کننده گانیم . فرمودند: نه ، شما سربارید.
(9)
امام کاظم (علیه السلام):
لما سئل عن قوله تعالى : (ومن یتوکل على الله فهو حسبه ) -: التوکل على الله درجات ، منها اءن تتوکل على الله فى امورک کلها فما فعل بک کنت عنه راضیا تعلم اءنه لایاءلوک خیرا وفضلا وتعلم اءن الحکم فى ذلک له فتوکل على الله بتفویض ذلک الیه وثق به فیها وفى غیره
در پاسخ به سوال از آیه ((و هر کس به خدا توکل کند او براى وى بس ‍ است )) توکل کردن بر خدا درجاتى دارد: یکى از آنها این است که در تمام کارهایت به خدا توکل کنى و هر چه با تو کرد از او خشنود باشى و بدانى که او نسبت به تو از هیچ خیر و تفضلى کوتاهى نمى کند و بدانى که در این باره حکم ، حکم اوست ، پس با واگذارى کارهایت به خدا بر او توکل کن و در آن کارها و دیگر کارها به او اعتماد داشته باش .
(10)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
یقول الله عزوجل ما من مخلوق یعتصم دونى الا قطعت اءسباب السماوات واءسباب الارض من دونه فان ساءلنى لم اعطه وان دعانى لم اجبه
 خداوند عزوجل مى فرماید: هیچ مخلوقى نیست که به غیر من پناه ببرد، مگر اینکه دستش را از اسباب و ریسمانهاى آسمانها و زمین کوتاه کنم ، پس اگر از من بخواهد عطایش نکنم و اگر مرا بخواند جوابش ‍ ندهم .
12 - دعا

(1)
امام صادق (علیه السلام):
علیکم بالدعاء، فانکم لاتقربون الى الله بمثله ، و لا تترکوا صغیرة لصغیرها اءن تدعوابها، ان صاحب الصغار هو صاحب الکبار؛
شما را سفارش مى کنم به دعا کردن ، زیرا با هیچ چیز به مانند دعا به خدا نزدیک نمى شوید. و دعا کردن براى هیچ امر کوچکى را، به خاطر کوچک بودنش رها نکنید، زیرا حاجتهاى کوچک نیز به دست همان کسى است که حاجتهاى بزرگ به دست اوست .
(2)
امام حسن مجتبى (علیه السلام):
انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا اءن یدعو الله فیستجاب له
کسى که در دلش هوایى جز خشنودى خدا خطور نکند، من ضمانت مى کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند.
(3)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
من سره ان یستجیب الله له عند الشدائد والکرب فلیکثر الدعاء فى الرخاء؛
هر کس دوست دارد خداوند هنگام سختى ها و گرفتارى ها دعاى او را اجابت کند، در هنگام آسایش ، دعا بسیار کند.
(4)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
لیس شى ء اءسرع اجابة من دعوة غائب لغائب ؛
هیچ دعایى زودتر از دعایى که انسان در غیاب کسى مى کند، مستجاب نمى شود.
(5)
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
اغتنموا الدعاء عند الرقة فانها رحمة ؛
دعا کردن را در هنگام رقت قلب غنیمت شمرید، که رقت قلب ، رحمت است .
(6)
امام صادق (علیه السلام):
اذا اراد اءحدکم اءن یستجاب له فلیطیب کسبه ولیخرج من مظالم الناس ، و ان الله لا یرفع الیه دعاء عبد وفى بطنه حرام اءو عنده مظلمة لاحد من خلقه ؛
هر کس بخواهد دعایش مستجاب شود، باید کسب خود را حلال کند و حق مردم را بپردازد. دعاى هیچ بنده اى که مال حرام در شکمش باشد یا حق کسى بر گردنش باشد، به درگاه خدا بالا نمى رود.
(7)
امام صادق (علیه السلام):
ان العبد لیدعو فیقول الله عزوجل للملکین : قد استجبت له ولکن احبسوه بحاجته ، فانى احب اءن اءسمع صوته وان العبد لیدعو فیقول الله تبارک و تعالى : عجلوا له حاجته فانى ابغض صوته ؛
هر آینه بنده دعا مى کند و خداوند عزوجل به دو فرشته مى فرماید: من دعاى او را مستجاب کردم اما حاجتش را نگهدارید، زیرا دوست دارم صداى او را بشنوم و همانا بنده دعا مى کند و خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: زود خواسته اش را برآورید که من خوش ندارم صداى او را بشنوم .
(8)
امام سجاد (علیه السلام):
من لم یرج الناس فى شى ء ورد اءمره الى الله عزوجل فى جمع اموره استجاب الله عزوجل له فى کل شى ء؛
هر کس در هیچ کارى به مردم امید نبندد و همه کارهاى خود را به خداى عزوجل واگذارد، خداوند هر خواسته اى که او داشته باشد اجابت کند.
(9)
امام على (علیه السلام):
ربما ساءلت الشى ء فلا توتاه واوتیت خیرا منه عاجلا اءو آجلا اءو صرف عنک لما هو خیر لک ، فلرب اءمر طلبته فیه هلاک دینک لو اوتیته ، فاتکن مساءلتک فیما یبقى لک جماله وینفى عنک وباله


نوشته شده در یکشنبه 90 دی 11ساعت ساعت 12:0 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

http://www.pixha.net/uploads/images/pixha/1289/143/2.jpg

http://www.pixha.net/uploads/images/pixha/1289/143/3.jpg

http://www.pixha.net/uploads/images/pixha/1289/143/5.jpg

عکس کربلا ,عکس مذهبی,حرم امام حسین

http://www.pixha.net/uploads/images/pixha/1289/143/7.jpg



نوشته شده در شنبه 90 دی 10ساعت ساعت 10:55 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

 

این روز، پرآوازه ترین روزهای سال و خاطره آمیزترین تاریخ بشری است. در این روز بزرگ، پای مردی، فداکاری و سربلندی گروه اندکی از انسان های به خدا پیوسته در برابر ده ها هزار مردان جنگی و جنایت پیشه به نمایش درامد. این روز، روز فداکاری امام حسین(ع) و یاران باوفای وی می باشد و تا ابد به آنان تعلق خواهد داشت. در این روز، حوادث و رویدادهای مهمی در سرزمین کربلا به وقوع پیوست که برای همیشه در تاریخ انسان ها ثبت و درج خواهد ماند.

 

در این جا به طور گذرا به اهم رویدادهای روز عاشورا می پردازیم.

 

1-      تنظیم سپاه

 

امام حسین(ع) پس از نماز صبح، سپاه خویش را که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه، دسته دوم را در بخش میسره و دسته ای را میان آن دو قرار داد. فرماندهی بخش میمنه را به «زهیر بن قین» و فرمانهی بخش میسره را به «حبیب بن مطاره» واگذار کرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بیرق سپاه را به برادرش عباس بن علی(ع) معروف به قمر بنی هاشم سپرد و خیمه ها را در پشت سر قرار داد. عمر بن سعد نیز سپاهیان جنایت پیشه خود را به چند گروه تقسیم کرد. وی فرماندهی بخش میمنه را به عمرو بن حجاج، فرماندهی بخش میسره را به شمر بن ذی الجوشن، فرماندهی سواره نظام را به عروه بن قیس و فرماندهی پیاده نظام را به شبث بن ربعی واگذار کرد. وی، بیرق ننگین سپاه خود را به غلامش «درید» سپرد. دو سپاه در برابر یک دیگر صف آرایی کرده و برای آغاز نبرد سرنوشت ساز، لحظه شماری می کردند.

 

2-      اندرزهای پیش از نبرد

 

امام حسین(ع) برای پیشگیری از نبرد و خون ریزی نیروهای دو طرف، تلاش زیادی به عمل آورد و از هر راه ممکن می خواست از کشتار مسلمانان جلوگیری نماید و خون کسی بر زمین نریزد. ولی دشمن که مغرور از کثرت سپاه خود و قلت یاران امام(ع) بود، به هیچ صراطی مستقیم نبود و به هیچ پیشنهادی پاسخ مثبت و کار ساز نمی داد و خواهان تعیین تکلیف از راه نبرد و خون ریزی بود. امام حسین(ع) در روز عاشورا، برخی از یاران خود را به نزد سپاه دشمن فرستاد تا با آنان گفت و گو کرده و با بیان حقایق و واقعیت ها، آنان را از شرارت و جنایت منصرف کنند. آن حضرت، خود نیز بارها برای اندرز سپاه کفر پیشه دشمن، پا پیش نهاد و با بیان خطبه هایی روشن گر، آنان را به حفظ آرامش و عدم خون ریزی دعون کرد و از جنگ و مبارزه بازداشت.

 

ولی جز تعدادی اندک که از خواب غفلت بیدار شده و حقیقت را دریافتند و به سپاه آن حضرت پیوستند، بقیه آنان در ضلالت و گمراهی خویش باقی مانده و بر آغاز جنگ اصرار می کردند.

 

3-      پشیمانی حربن یزید

 

حر بن یزید تمیمی که از فرماندهان جنگاور و دلیر عمر بن سعد بود و همو بود که در طهله نخست، راه را بر امام حسین(ع) بست و او را به اجبار واکراه به کربلا رهسپار گردانید؛ وقتی بزرگواری امام حسین(ع) و حقیقت خواهی وی را ملاحظه کرد و از سوی دیگر شاهد نیت های پلید عمر بن سعد و لشکریان عبیدالله بن زیاد و جنایت ها و ستم کاری های آنان بود، از خواب غفلت و دنیا طلبی بیدار شد و در خود اساس نگرانی و ندامت نمود و در وی دگرگونی شگفتی به وجود آمد. به طوری که یکباره سپاه کفر پیشه عمر بن سعد را ترک و به سوی خیمه گاه امام حسین(ع) رهسپار شد. حر به نزد امام حسین(ع) رفت و از آن حضرت درخواست عفو و بخشش نمود و از کردار و رفتارهای پیشین خود اظهار پشیمانی کرد. امام حسین(ع) با مهربانی تمام حر بن یزید را پذیرفت و از وی استقبال کرد و با رفتار خود موجب تقویت ایمان حر گردید.

 

حر برای روشن گری سپاه به سوی آنان برگشت و با معرفی خود و چگونگی هدایت یافتنش، آنان را به راه خیر و سعادت و پیوستن به سپاه حقیقت جوی امام حسین(ع) دعوت کرد.

 

دشمنان که از ملحق شدن حر به امام حسین(ع) بسیار نگران و ملتهب شده بودند، وی را سنگباران و تیرباران کرده و از نزدیک شدنش به نیروهای خوند، بازداشتند. حر به ناچار به سوی خیمه گاه امام حسین(ع) برگشت. پیوستن حر به سپاه امام حسین(ع) و سخنرانی وی برای سپاه عمر بن سعد در دفاع از امام حسین(ع)، برای عمر بن سعد و دیگر جنگ افروزان دشمن بسیار گران و نگران کننده بود و تأثیر زیادی در نیروهای دشمن به وجود آورد.

 

4- هجوم سراسری

 

سپاه دشمن که از پیوستن حر و چند نفر دیگر به سپاه امام حسین(ع) احساس خطر و ریزش نیرو کرده و ادامه این وضعیت را به زیان خود می دید، فرمان حمله را صادر کرد. عمر بن سعد با رها کردن تیری به سوی سپاهیان امام حسین(ع)، جنگ را به طور رسمی آغاز و سپاهیان نگون بخت خود را به نبرد و تهاجم ترغیب و تشویق کرد.

 

در اندک مدتی دو سپاه به یکدیگر نزدیک شده و با ابزارهای جنگی آن روز به نبرد پرداختند. در این نبرد، شگفتی تاریخ به وقوع پیوشت و معادلات نظامی درهم ریخت، و آن، دفاع یک سپاه کمتر از صد نفر که برخی از آنان را نوجوانان و یا کهن سالان و ساخوردگان تشکیل می دادند، در برابر یک سپاه چند ده هزار نفری بود. این سپاه اندک، با دلاوری و دلیری تمام از حیثیت و موجودیت خویش و اعتقادات و اصول مذهبی و سیاسی خود دفاع و پاسداری نموده و مغلوب دشمن نشدند.

 

هر یک از یاران امام حسین(ع) با ده ها تن از نیروهای دشمن به نبرد نابرابر و تن به تن پرداخت ولی هیچ گونه سستی و تردیدی در وی ملاحظه نمی شد و این روحیه بالای رزمی و اعتقادی برای دشمن، سنگین و کمرشکن بود. یاران امام حسین(ع) با سرافرازی، به شرف شهادت نایل شده و یا با ادامه دلاوری، دشمن را مستأصل و زمین گیر نمودند.

 

تصور دشمن در آغاز بر این بود که سپاه کم عده امام حسین(ع) در لحظات نخستین هجوم سراسری، نابود شده و از هستی ساقط می شوند و غائله کربلا به راحتی پایان می پذیرد، ولی پس از درگیر شدن با آنان، تازه فهمیدند که با کوهی استوار از ایمان و عقیده روبرو شدند و از میان بردن آنان، کار آسانی نیست.

 

یاران امام حسین(ع) از بامداد تا عصر عاشورا نبرد را ادامه داده و تا آخرین قطره های خون خود از قیام امام حسین(ع) پاسداری کردند. محدث قمی از محمد بن ابی طالب موسوی روایت کرده است که در این نبرد، پنجاه تن از یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند.

 

5-      نبرد انفرادی

 

دشمن که از نبرد سراسری و تهاجمی، نتیجه ای نگرفته بود، به تدریج به سوی نبرد انفرادی روی آورد. زیرا اگر چه سپاه عمر بن سعد جملگی برای نبرد با امام حسین(ع) آمده بودند، ولی در میان آنان مردان زیادی بودن که جنگ با فرزند زاده رسول خدا(ص) را روا نداشته وبه اکراه و اجبار در سپاه عمر بن سعد قرار گرفته بودند. بدین جهت در کار نبرد عمومی و هجوم سراسری تعلل می ورزیدند و عمر بن سعد را در رسیدن به مقاصد پلیدش ناکام گذاشته بودند.

 

گفتنی است که روی کرد به نبرد انفرادی، برای سپاه کم تعداد امام حسین(ع) نیز خوش آیند و پسندیده تر بود. زیرا در این صورت هر یک از یاران امام(ع) می توانست با چندین نفر از سپاه بی انگیزه دشمن نبرد کند و دشمن را در موضع انفعالی قرار دهد. همین أمر باعث طولانی تر شدن مبارزات گردید.

 

یاران امام حسین(ع) یکی پس از دیگری با انیزه ایمان و اعتقاد، از آن حضرت اجازه رزم گرفته و وارد صحنه نبرد می شدند و سرانجام شرافتمندانه جام شهادت را سر می کشیدند. تعدادی از یاران امام(ع) تا پیش از ظهر عاشورا به همین نحو به شهادت رسیدند.

 

6- نماز ظهر عاشورا

 

به هنگام ظهر، یکی از یاران امام(ع) به نام ابوثمامه صیداوی، آن حضرت را متوجه وقت نماز ظهر کرد. امام حسین(ع) که به نماز اهمیت ویژه ای می داد، دستور داد که جنگ را متوقف کرده و همگی به نماز پردازند.

 

پیشنهاد امام حسین(ع) مورد موافقت دشمن قرار نگرفت و آنان هم چنان بر نبرد خود ادامه می دادند. امام حسین(ع) به ناچار، یکطرفه جنگ را متوقف کرد و با یاران اندک خود نماز ظهر را به صورت نماز خوف (نماز ویژه زمان جنگ) به جای آورد. یاران آن حضرت دو دسته شده، دسته ای به نماز امام(ع) اقتدا کرده و دسته ای دیگر دفاع می نمودند. اما دشمنان هیچ گونه ترحمی به امام(ع) و نمازگزاران نکرده و با رها کردن تیر، آنان را هدف قرار می دادند.

 

برخی از مدافعان امام حسین(ع)، دشمن را از اطراف نمازگزاران پراکنده کرده و برخی دیگر خود ر سپر تیرها قرار داده و مانع رسیدن آنها به وجود مبارک امام حسین(ع) می شدند. سعید بن عبدالله حنفی، از جمله آنان بود که خود را سپر امام (ع) قرار داد. وی هر تیری که به جانب امام حسین(ع) می آمد، خود را سپر آن می کرد و آن قدر در این راه ایستادگی کرد تا نماز امام(ع) پیایان رسید. در آن هنگام به زمین افتاد و به شرف شهادت نایل آمد. علاوه بر زخم شمشیر و نیزه، از بدن این شهید دلاور، تعداد سیزده چوبه تیر یافتند.

 

7- شهادت سایر یارن

 

پس از نماز، یاران امام حسین(ع) روحیه رزمی تازه ای یافته و به سوی دشمن هجوم آوردند. تمام یاران امام(ع)، از جمله جوانان برومند بنی هاشم و فرزندان، برادران، برادرزادگان، خواهرزادگان و عموزادگان آن حضرت به جهاد و دفاع پرداخته و به شهادت رسیدند.

 

نبرد دلاور مردانی چون زهیر بن قین، نافع بن هلال، مسلم بن عوسجه، حبیب بن مظاهر، حر بن یزید و بریر بن خضیر از میان یاران امام حسین(ع) و شیر مردانی چون علی اکبر(ع)، عباس بن علی(ع)، قاسم بن حسن(ع) و عبدالله بن مسلم(ع) از جوانان بنی هاشم به یاد ماندنی و فراموش نشدنی است.

 

نبرد هر یک از آنان، لرزه ای در ارکان سپاه کفر به وجود آورد و شهادت آنان تأثیر شکننده ای در وجود مبارک امام حسین(ع) پدید آورد. به طوری ک آن حضرت هنگامی که تنها شد و یک تنه با دشمن نبرد می کرد، به یاد یاران شهید خود می افتاد و گاهی به سوی آنان نظری می فکند و آنان را به یاری می طلبید و می فرمود: ای عباس، ای علی اکبر، ای قاسم، ای زهیر، ای حر کجایید؟

 

8- مبارزه و شهادت امام حسین(ع)

 

امام حسین(ع) پس از آن که همه یاران خود را از دست داد، بانوان عصمت پناه را در خیمه ای گرد آورد و آنان را تسلی و دلداری داد و به صبر و شکیبایی سفارش نمود و با قلبی شکسته از آنان خدا حافظی کرد. آن حضرت، فرزندش امام زین العابدین(ع) را که در بیماری سختی به سر می برد، جانشین خویش قرار داد و با او نیز وداع کرد و آماده نبرد با دشمن گردید. امام حسین(ع) به تنهایی، ساعاتی چند با دشمن مبارزه کرد و به هر طرف حمله می کرد گروهی را به هلاکت می رسانید.

 

هر گاه برای آن حضرت فرصتی به دست می آمد، به خیمه ها بر می گشت و با حضور خود، کودکان و زنان بی پناه را تسلی می داد و بار دیگر با آنان خداحافظی می کرد. شاید مقصود آن حضرت از تردد میان خیمه و میدان نبرد، برای آمادگی بیشتر بازماندگانش برای پذیرش شهادت آن حضرت بود. در یکی از خداحافظی ها، فرزند شیرخوار خود را جهت سیراب کردنش به سوی دشمن آورد و از آن ها تقاضای آب برای فرزند شیر خوار خود کرد، ولی سپاه سنگ دل عمر بن سعد به فرند شش ماهه او رحم نکرد و با هدف تیر قرار دادنش، وی را در آغوش پدر غرقه به خون کرد.

 

امام حسین(ع) بدن غرقه به خون علی اصغر(ع) را به خیمه برگرداند و بار دیگر به مبارزه پرداخت. آن حضرت، زخم های فراوانی را در میدان مبارزه متحمل شد، تا آن که بر اثر کثرت جراحت به زمین افتاد . در آن حال نیز دشمنان رهایش نکرده و با ابزارهای گوناگون، از جمله تیر، نیزه، شمشیر و سنگ بر بدنش ضرباتی وارد آوردند.

 

سرانجام، آن حضرت، تاب و توان از کف داد و بر خاک گرم کربلا بر زمین افتاد و آماده مهمانی خدا گردید.

 

شمربن ذی الجوشن، با قساوت تمام به سوی بدن خونین آن حضرت رفت، در حالی که رمقی در بدن شریفش بود، سر مبارکش را از قفا جدا کرد و سر بریده را به خولی اصبحی تحویل داد تا به نزد عمر بن سعد منتقل کند.

 

 

 



نوشته شده در شنبه 90 دی 10ساعت ساعت 10:18 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

 

 

واقعه کربلا و روز عاشورا موضوعی است که از زمان وقوع آن تاکنون همواره دیدگاه ها و نظرات انسانها از هر مذهب و مسلکی را به دنبال داشته و همگان متفق القول هستند که همانند این واقعه هرگز اتفاق نیافتده است.

هر کس واقعه کربلا و آن چه را که در روز عاشورا اتفاق افتاد بخواند، یا از زبان کسی بشنود، به طور حتم از آن چه بر امام حسین (ع) و اهل بیت و اصحاب او وارد شده، عمیقا محزون و متاثر خواهد شد.
از این رو بار سفر برمی بندد وبه سوی آن حضرت سفری باطنی و معنوی می کند و به او جذب شده و با او همدردی و همدلی می کند.
اندیشمندان در طول تاریخ به عاشورا و کربلا همواره توجه خاص داشته و پیرامون آن نظرات گوناگونی ارایه کرده اند که در این نوشتار برآنیم تا گوشه ای از اندیشه های آنان را بازگو کنیم.

* "فرایاستارک" نویسنده انگلیسی، از جمله اندیشمندانی است که پیرامون واقعه عاشورا در کتاب معروف خود "صور بغدادی" فصل کوچکی را به این مساله اختصاص داده است.
او در ابتدای این فصل می گوید: "شیعه در تمام عالم اسلامی، یاد حسین و مقتل او را زنده می کند و در دهه اول محرم به طور علنی این مطلب را دنبال می نماید و حزن و اندوه چنان بر آنان مستولی می شود که در روز آخر هیاتهای عزاداری به راه انداخته و عزاداری می کنند."
او همچنین در فصلی مستقل و به طور مفصل درباره "نجف اشرف" در همان کتاب می گوید: "و درمسافتی نه چندان طولانی از این بقعه، فرزندش حسین(ع) در طرف بادیه رسید. او اسبش را حرکت و جولان داد تا در سرزمین کربلا فرود آمد و در همان مکان خیمه زد. در حالی که دشمنانش او را احاطه کرده و راههای آب را بر او مسدود کرده بودند. و همیشه تفصیلات این وقایع واضح و آشکار تا به امروز در افکار مردم بوده است.
امکان استفاده و زیارت از این شهرهای مقدس وجود ندارد مگر با اطلاع و آگاهی از این واقعه زیرا واقعه مصیبت بار حسین(ع) بر هر موجودی نفوذ کرده تا به حدی که به ریشه ها رسیده است و این واقعه از جمله قصه های نادری است که انسان با خواندن آن نمی تواند جلوی گریه خود را بگیرد."

* "پرفسور ادوارد براون" مستشرق معروف نیز درباره مصیبت امام حسین(ع) در کربلا می گوید: "یادآوری واقعه کربلا که در آن سبط رسول بعد از تحمل آزار و عطش به شهادت رسید کافی است تا در سردترین و سست ترین افراد اثر گذارد و حتی کسانی را که به امور حماسی و حزن آور اعتنا و توجهی ندارند به خود آورده و روح آنان را به مدارج کمال بالا برد، به حدی که درد و مرگ برای آنان چیزی بی ارزش و سست شود."
او همچنین می گوید: "آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخنی به گوش او می رسد، مالامال حزن و اندوه نگردد، حتی غیر مسلمانان هم نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در برداشت انکار کنند."

* "چارلز دیکنز" نویسنده انگلیسی نیز درباره قیام عاشورا اینگونه می نویسد: "اگر مقصود حسین (ع) جنگ در راه خواسته های دنیوی خود بود، من نمی فهمم چرا خواهران و کودکانش را همراه خود برد، پس عقل چنین حکم می کند که او به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد."

* "توماس ماساریک" نیز در مقایسه ای بین امام حسین (ع) و حضرت عیسی(ع) می گوید: "مصایب مسیح نسبت به مصایب حسین (ع) مانند پر کاهی است در برابر کوهی بزرگ."

* "جستیس آ.راسل" شاعر انگلیسی نیز منظره غم انگیز عاشورا را چنین ترسیم می کند: "آنها دهان مبارک امام را باچوبهای خود نواختند.ای پیکری که زیر سم اسبان لگدکوب شدی! تو همان بدنی بودی که بینندگان را مسحور می ساختی.
خونی که از رگهای مبارکت ریخته و خشک شده، معجونی آسمانی است که تاکنون هیچ سم اسبی با چنین رنگ الهی رنگ نشده است.
ای زمین برهنه و بایر کربلا که در روی تو نه علفی است و نه چمنی! برای ابد آهنگ حزن و آه بر تو پوشیده باد چون که در سرزمین تو بدن پاره پاره مقدس پسر فاطمه افتاده است آن که روح خویش را به خداوند تقدیم نمود."
* "نیبلت" نیز در ترسیم شب عاشورا چنین می نویسد: "آن شب، هنگامی که آتش اردوها در اطراف او در بیابان شعله می زد، امام پیروانش را جمع کرد و در یک سخنرانی طولانی فرمود: کسانی که با من بمانند فردا شهید خواهند شد.
سپس عمل بسیار زیبایی انجام داد که نشانه آگاهی کامل او از ضعف بشری و قدرت روح فداکاری وی و علامت قلب رئوف آن بزرگوار بود.
به پیروان خود فرمود: هر کس جرات و قوت ایستادگی و شهادت را در خود نمی بیند در تاریکی به طور ناشناس و بدون خجالت برود.
صبح روز عاشورا که ابرهای ارغوانی در آسمان شرق جمع می شد، ? 72?نفر با ایمان دور امام را گرفتند و همگی آماده مرگ و شهادت بودند
."

* "گیبون" مورخ انگلیسی نیز پیرامون واقعه عاشورا می نویسد: "با آن که مدتی از واقعه کربلا گذشته و ما هم با صاحب واقعه هم وطن نیستیم، مع ذلک مشقات و مشکلاتی را که امام حسین (ع) تحمل نمود احساسات سنگدل ترین خواننده را برمی انگیزد، چنان که یک نوع عطوفت و مهربانی نسبت به آن حضرت در خود می یابد."

* "موریس دوکبری" مورخ آمریکایی درباره عزاداری واقعه عاشورا نیز می نویسد: "اگر تاریخ نویسان ما حقیقت روز عاشورا را درک می کردند، این عزاداری را غیر عادی نمی پنداشتند.
پیروان حسین (ع) به واسطه عزاداری برای امام خود می دانند که نباید زیر بار ذلت، پستی و سلطه استعمار بروند، زیرا شعار امام و پیشوای آنان تن ندادن به ظلم و ستم بود.
حسین (ع) در راه شرف، ناموس، مردم، بزرگی مقام و مرتبه اسلام، از جان و مال و فرزند گذشت و زیر بار استعمار و ماجراجویی یزید نرفت. پس بیایید ما هم شیوه او را سرمشق خود قرار داده و از ظلم یزید و یزیدیان و بیگانگان خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم. و این است خلاصه تعالیم اسلام.
ملتی که از گهواره تا گور تعالیمش این چنین است پیداست که دارای چه مقام و مرتبه ای خواهد بود. چنین ملتی دارای هر گونه شرف و افتخار است، چون همه افراد آن سرباز حقیقت و عزت و شرف است."

* "بولس سلامه" شاعر مسیحی نیز می گوید: "شبهایی که بیدار بودم و با درد و رنج می گذراندم و افکار و تخیلاتم مرا به یاد گذشتگان می کشاند و در تاریخ گذشته دو شهید بزرگ امام علی (ع) و سپس امام حسین (ع) سیر می کردم، یک بار برای مدتی طولانی به جهت علاقه ای که به آن دو بزرگوار داشتم گریستم و سپس شعر علی و حسین را سرودم."

* "گابریل دانکیری" نیز درباره وحشی گری سپاه یزید می گوید: "سربازان یزید در آن روز "عاشورا" چنان وحشی گری از خود نشان دادند که تا آن روز کسی نظیر آن را به خاطر نداشت.
آنها حتی به کودکان شیرخوار و خردسال هم رحم نکردند و سر خونین حسین(ع) را به دمشق بردند و یزید پنداشت که دیگر با این پیروزی خواهد توانست از دنیا لذت ببرد. اما خاطره آن هر سال و تا به امروز، در میان سیل اشک و نوحه خوانی ها و مرثیه ها تجدید می گردد."

* "جرج جرداق" نویسنده و محقق مسیحی می نویسد: "یزید وارث همه بدیهای اسلاف خود بود و از آنها نیز فزون داشت. از هر نوع شرارت و فساد و اعمال شیطانی که دیگر مردان بدکار و بی آبرو داشتند، یزید بهره مند بود... کسی از اخلاق انسانی بی بهره تر از یزید نبود... و در مقابل، هیچ کس در خلق انسانی کاملتر از حسین بن علی (ع) نبود، که در آن واقعه شهید شد.
در یزید همه صفات زشت و ننگین و ریاست طلبی و سودجویی و خونریزی و بی ارادگی وجود داشت. و در طرف مقابل یعنی فرزندان علی (ع) همه صفات عالی و ستوده انسانی، از قبیل خلق کریم و شجاعت و آزادگی و شهادت، به کمال معنا وجود داشت."

* "دکتر ژوزف" مورخ فرانسوی نیز چنین می گوید: "شیعیان در ایام عزاداری به ذکر مصیبت و گوش فرا دادن به مصایب حسین (ع) می پردازند، و می کوشند که فضایل خاندان نبوت و رنجهای آنان را به نیکوترین وجهی بیان کنند."

* "کلودین رولو" مفسر روزنامه لوموند، درباره امام حسین (ع) و واقعه عاشورا می نویسد: "شیعیان هر سال در ماه محرم به تذکر واقعه کربلا و مصیبت امام حسین (ع) که نمادی از دلیری، عدالت علیه تجسم پلیدی و نیروی شقاوت است، می پردازند و ستمکاران عصر را به یزید و اشقیا تشبیه می کنند."
* "مهاتما گاندی"، معمار استقلال هند و رهبر ملی مردم این کشور برای آزادی هندوستان از سلطه انگلستان نیز پیرامون امام حسین (ع) و واقعه کربلا می گوید: "من برای مردم هند چیز تازه ای نیاوردم، فقط نتیجه ای را که از مطالب و تحقیقاتم درباره تاریخ زندگی قهرمان کربلا به دست آورده ام، ارمغان ملت هند کردم.
اگر بخواهیم هند را نجات دهیم واجب است همان راهی را بپیماییم که حسین بن علی پیمود."

* "ساور جینی ناید" شاعر هندی، عزاداری عزاداران حسینی را در هر سال موجب زنده نگه داشتن واقعه جانسوز کربلا می داند و قیام حسینی را استوار نمودن دین بزرگ حضرت محمد (ص) ذکر می کند که امام حسین(ع) عشق نهایی خود به خدا را با شهادتش ثابت کرد.
او می گوید: "شب شهادت حسین (ع) مریدانش با پیراهنهای سیاه و پای برهنه با چشمان اشک بار به یاد واقعه جانسوز دور هم جمع شده با بیان اتفاقات آن واقعه سراپا می گویند: حسین...
"ای حسین! چرا هزاران هزار دوست تو این طور اشک می ریزند؟ای مقدس عالی مقام! آیا اینها برای فداکاری بی نظیر تو نیست؟ زیرا پرچم دین بزرگ پیامبر (محمد (ص) را برافراشتی و در مقابل شگفتی جهانیان عشق عجیب خود را به خدا ثابت کردی."

* "ایرونیک" مورخ آمریکایی می گوید: "کشته شدن حسین (ع) سرگذشتی است که به علت ناگواری و هولناکی آن واقعه، دوست ندارم سخن را در موردش طولانی کنم زیرا در اسلام کاری زشت تر از آن به وقوع نپیوسته است.
اگر چه کشته شدن امیرمومنان (ع) مصیبت بسیار بزرگی به شمار می آمد، لیکن سرگذشت حسین (ع) کشتار فجیع و مثله کردن و اسارت را دربرداشت که از شنیدن آن بدن انسان به لرزه می افتد زیرا که از مشهورترین مصیبت هاست."
* "ماربین" محقق آلمانی می گوید: "حسین تنها کسی است که در ? 14?قرن پیش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد.او اول شخص سیاستمداری بود که تا به امروز احدی چنین سیاست موثری را اختیار ننموده است. حسین (ع) شعار همیشگی را سر می داد که من در راه حق و حقیقت کشته می شوم ولی دست به ناحق نمی دهم...
"حسین (ع) دید حرکات بنی امیه که سلطنت مطلقه داشتند و دستورات اسلام را پایمال می کردند نزدیک است پایه های استوار و مستحکم اسلام را در هم بریزد و اگر بیش از این مسامحه کند، نام و نشانی از اسلام و مسلمین باقی نخواهد ماند، لذا تصمیم گرفت تا در برابر حکومت ظلم و جور بایستد..." ماربین می افزاید: حسین (ع) با قربانی کردن عزیزترین افراد خود و با اثبات مظلومیت و حقانیت خود، درس فداکاری و جانبازی به جهانیان آموخت و نام اسلامیان را در تاریخ ثبت و در عالم بلندآوازه ساخت. اگرچنین حادثه جانگدازی پدید نیامده بود ، قطعا اسلام و اسلامیان محو و نابود می گردیدند."
* "جرجی زیدان" نیز درباره امام حسین(ع) می نویسد: "منظره سر بریده حسین (ع) همه را متاثر و محزون ساخت... وقتی چشمان یزید به سر بریده افتاد، سر تا پا بلرزید و دانست چه عمل فجیعی مرتکب شده است."

* "نیکلسون" نیز پیرامون واقعه کربلا چنین می نویسد: "حادثه کربلا مایه پشیمانی و تاسف امویان شد، زیرا این واقعه شیعیان را متحد کرد و برای انتقام خون حسین (ع) هم صدا شدند."



نوشته شده در شنبه 90 دی 10ساعت ساعت 10:12 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

نبرد کربلا جنگی بود که در دهم محرم 61 هجری قمری (مهر 59 خورشیدی) اتفاق افتاد. روز نبرد به عاشورا معروف است. این نبرد میان سپاه حسین بن علی و سپاه یزید بن معاویه در نزدیکی محلی به‌ نام کربلا در گرفت.

حسین بن علی روز دوم محرم به کربلا رسید و روز سوم عمر بن سعد با 4000 نفر در کربلا اردو زد. در روز هفتم محرم آب را بر حسین بن علی و همراهانش بستند و در نهم محرم، شمر با 4000 نفر و نامه‌ای از طرف عبیدالله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر بن سعد دستور داده بود با حسین بن علی بجنگند و او را بکشد و اگر این‌ کار از دست او برنمی‌آید، فرماندهی را به شمر واگذارد.

روز دهم محرم سپاهیان حسین بن علی و عمر سعد در مقابل هم قرار گرفتند. به روایت ابومخنف تعداد سپاه حسین 32 سواره نظام و 40 پیاده[2] و به روایت محمد باقر چهل و پنج سوار و صد نفر پیاده[3] بود. در مقابل او سپاه عمر بن سعد با حدود 30000 نفر قرار داشت.[4] جنگ آغاز شد و حسین و یارانش کشته شدند. پس از جان‌ باختن حسین، سپاه عمر بن سعد سر 72 تن از لشکریان حسین به علاوه سر علی اضغر فرزند 6 ماهه او را جدا کرده و بر بالای نیزه‌ها گذاشتند و بر اجساد کشته شدگان اسب تاختند.[5]

خیمه‌ها تاراج و در نهایت آتش زده شد، ساربان شترهای کاروان حسین بن علی به‌نام بجدل بن سلیم برای بدست‌آوردن انگشتر حسین بن علی، انگشت وی را برید تا انگشتر را بدست آورد و در نهایت سپاه عمر بن سعد اجساد کشته‌شدگان کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد پس از سه روز توسط قوم بنی‌اسد دفن شدند.[6]

هر چند به لحاظ نظامی ابعاد این نبرد بزرگ نبوده‌است اما اثر اعتقادی و سیاسی بزرگی داشته‌است. از یک سو سبب تضعیف مشروعت سیاسی حکومت بنی امیه شده‌است. به طوری که پس از آن قیام‌های فراوانی با شعار خونخواهی حسین بر ضد آن حکومت رخ داد و در نهایت منجر به سقوط آن شد. از سوی دیگر نقشی چشمگیر بر هویت اجتماعی و اعتقادی شیعیان طی سده‌های بعد تا به امروز داشته‌است



نوشته شده در شنبه 90 دی 10ساعت ساعت 10:7 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

در مصیبت حضرت سیّد الشهداء(ع ) بنا بر روایات مختلف آنچه به چشم دیده ، و دیده نمى شود گریسته اند.
در جریان هبوط حضرت آدم علیه السلام مى باشد که آن حضرت پس از ترک اولى که در بهشت انجام داد از بهشت رانده و بر زمین فرستاده شد، محل هبوط آدم علیه السلام در مکّه معظّمه بوده است و در روایات مى باشد که حضرت آدم علیه السلام بخاطر آن گناه یا ترک اولى بسیار گریست و از گناه خود توبه کرد…

و همچنین مفارقت از همسرش حوّا نیز به غصّه او افزوده بود، بنابراین حضرت آدم علیه السلام بر روى زمین حرکت کرد و بیابانها و دشتها را زیر پا گذاشت تا گذار حضرت آدم علیه السلام به سرزمین کربلاى پر بلا افتاد، کدام کربلا آن کربلایى که تا حضرت سیّدالشهداء به آن سرزمین وارد شد و دیگر مرکب او حرکت ننمود بنابر روایات سه مرکب عوض کردند ولى مرکب حرکت ننمود.
خلاصه آنکه حضرت آدم وقتى به آن سرزمین رسید، ملاحظه کرد که گرد غم و غبار، ناراحتى وهمّ و غم در وجودش پدیدار شد و قلبش به تنگ آمد، تا رسید به آنجایى که شمع فروزان پیامبر (ص ) خاموش گشته بود، یعنى تا به قتلگاه حضرت سیّد الشهداء (ع ) رسید، قدمش به سنگى برخورد کرد و افتاد – و بر اثر اصابت سرش به زمین – خون از سر حضرت آدم جارى شد، حضرت آدم علیه السلام ناراحت شد و سر به آسمان برداشت که ، بار الها آیا گناه تازه اى مرتکب شده ام که مرا اینگونه مجازات مى کنى ؟ خدایا من تمام عالم را گشتم و چنین بلائى بر سرم وارد نشد، حال آنکه در اینجا چنین عقوبت مى شوم !
از جانب پروردگار عالم ندا آمد که اى آدم از جانب تو گناهى سر نزده است لکن این همانجایى است که :
یقتل فى هذه الارض ولدک الحسین علیه السلام ظلما
یعنى این همانجایى است که فرزندت حسین علیه السلام بر اثر ظلم شهید مى شود، و خداوند روضه سیّد الشهداء را خواند و حضرت آدم علیه السلام بر مصائب آن حضرت گریست ، قربان مظلومیّتت حسین جان که آدم با یک سر شکستن آنگونه به خدا شکایت مى کند، حال آنکه تو با آن همه مصیبت مى فرمایى :
رضا بقضائک و تسلیما لامرک لا اله غیرک و لا معبود سواک
حضرت آدم عرض کرد: خدایا آن حسین که در این جا شهید مى شود، ایکون نبیّا؟ پیامبر مى باشد؟
وحى نازل شد که اى آدم او پیامبر نیست ، لکن نوه پیامبر آخرالزمان و فرزند دختر آن پیامبر(ص ) فاطمه زهرا مى باشد. پس با رهنمایى جبرئیل چهار مرتبه بر قاتلین حضرت سیّد الشهداء(ع ) لعن فرمودند.

 



نوشته شده در شنبه 90 دی 10ساعت ساعت 10:2 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin