حسین سالار قلبها
کشاورز زاده بابلی 14 ساله که همرزمانش او را به عنوان شکارچی تانکهای عراقی میشناختند امروز با یک چشم و بدن پر از ترکش، سرفههای خشک خردلیاش را در خانه 35 متری اجارهای محبوس کرده است. | |
به گزارش خبرنگار مهر، شاید هنوز فرماندهان بعثی عراق که جان سالم به در برده اند به دنبال پسرک 14 ساله ای باشند که وقتی آرپی جی را بر دوش خود می گذاشت هیچ تانکی از دستش در امان نبود. کشاورز زاده بابلی که هنوز هم خجالت می کشد که بگوید جانباز است امروز مظلومانه در کنج خانه ای 35 متری اجاره ای در منطقه سبلان تهران با خانواده اش زندگی می کند. ایرج باباجانپور متولد چهارم خردادماه 1346 در روستای میرود پشت بابل است. پدرش کشاورز بود و با 6 برادر و خواهر روی زمینها کشاورزی پدر قوت خانواده را تامین می کردند.
ایرج در مورد دلایل حضورش در جنگ می گوید: یادم هست که از 6 سالگی روی زمین کار می کردم. شبها خسته و کوفته به خانه می آمدم و تنها سرگرمی ما بازیهای کودکانه بود که البته حس و حالش را نداشتیم. چون دسترسی ما به روزنامه ها کم بود.
بعد از انقلاب پدرم یک دستگاه تلویزیون خرید تا بتوانیم اخبار و برنامه های انقلاب را ببینیم. یادم هست که 12 یا 13 ساله بودم که یک شب وقتی به خانه آمدم از اول تا آخر سخنرانی امام خمینی (ره) را گوش دادم. وقتی که امام (ره) فرمان دادند که باید از جبهه ها پشتیبانی کرد تا صبح توی رختخواب به این موضوع فکر کردم و تصمیم گرفتم هر طور که شده خودم را به جبهه برسانم.
پدرم می گفت: ایرج من برای تو ماشین و خانه می خرم و تو عصای دست من هستی، نباید به جبهه بروی. مادرم هم مخالف بود. ولی من زیربار نمی رفتم. تا اینکه در سپاه پاسداران برای گذراندن دوره های آموزشی ثبت نام کردم و از همانجا به سلاح آرپی جی علاقمند شده و طرز استفاده از آن را یاد گرفتم.
![]() نخستین مجروحیت در نخلستانهای خرمشهر
سه ماه بعد یعنی در همان سال 59 به منطقه جنوب اعزام شدیم و در حصر آبادان حضور داشتم. در آن عملیات بالگردهای عراقی به دنبال تک تیراندازها و آرپی جی زنها بودند و من در حالی که آرپی جی در دست داشتم از دست رگبارهای پیاپی بالگردهای عراقی در نخلستانهای جنوب فرار می کردم. تا اینکه در خرمشهر از ناحیه دست راست به دلیل اصابت تیر مستقیم و از ناحیه پا به دلیل اصابت خمپاره مجروح شدم.
روز بعد از عقد کنان دوباره به جبهه رفتم
پس از مجروحیت به بیمارستانهای نفت، اصفهان و شهید چمران و مصطفی خمینی تهران منتقل شدم و حدود 14 روزی بستری بودم. پدرم در روز ترخیص از بیمارستان من را به بابل برد تا استراحت کنم و به خیال اینکه ازدواج می تواند مانع حضور دوباره من در جبهه شود برای من به خواستگاری رفتند.
عروس خانم خواهر یکی از همکلاسهای من در دوران مدرسه بود و با مهریه 25 هزار تومان عقد کردیم. نکته جالب اینجا بود که فردای روز عقد کنان توسط گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلای مازندران با قطار به جنوب اعزام شدم.
دومین مجروحیت در عملیات فتح المبین / گلوله 106 میهمان ناخوانده شد
یادم هست که عملیات فتح المبین بود و قرار بود دهکده شیخ شجاع را تصرف کنیم. صبح عملیات مثل همیشه گلوله های آرپی جی را توی کیف مخصوص چیدم و به سمت خاکریز حرکت کردم. آن روز (به قول پرویز پرستویی در فیلم لیلی با من است) حدود 6 تا تانک ترکوندم. آنقدر عملیات موفقیت آمیز بود و روحیه بچه ها بالا بود که اگر چند ساعت دیگر ادامه داشت صدام را هم دستگیر می کردیم. ولی پاتکها آغاز شد و یک عدد خمپاره 106 نصیب من شد و دوباره از همان ناحیه دست و پا ترکش خوردم.
6 ماه فراموشی / همه فکر می کردند شهید شدم
موج انفجار به حدی بود که چندین متر به هوا پرتاب شدم. آن لحظه انگار تمام خاطرات زندگی ام مانند فیلم سینمایی جلوی چشمانم به نمایش درآمد. زبالم لال شده بود. وقتی که امدادگران من را به داخل آمبولانس می بردند درد می کشیدم ولی زبان فریاد نداشتم. بعد من را به بیمارستانهایی در اصفهان و شیراز منتقل کردند.
به همسرم گفتند مراقب باشد چون من موجی هستم
آن روزها پدرم و پدر همسرم مدتها به دنبال من می گشتند. چون چهارماه هیچ خبری از من نبود پلاک شناساییام هم گم شده بود و هیچ چیز را به یاد نداشتم. خانواده فکر می کردند من شهید شده ام. تا اینکه پس از مدت 6 ماه حافظه ام برگشت و خانواده ام به سرعت خود را به بیمارستان رساندند. به همسر و مادرم گفتند که مراقب باشند چون من موجی هستم و شاید به آنها حمله کنم.
در این آشپرخانه کوچک جانبازی با همسرش دارد شام می پزد
برای باردوم هواپیمای دشمن مرا تعقیب کرد. پایم به زنجیر نگهبانی گیر کرد و زمین خوردم و بعد گلوله های هواپیما چشمها و سر و سینه ام را نشانه رفتند. ![]() جانباز باباجانپور در عملیات فاو بعد از مدتی من را به خانه آوردند و پس از چند روز دوباره به جبهه اعزام شدم. درعملیات فاو من فرمانده پیک ستاد فرماندهی و مسئول اطلاعات عملیات بودم و حدود 20 موتورسوار تحت فرمان من اخبار و نامههای محرمانه را جابجا می کردند. 6 ماه در فاو مستقر بودیم تا اینکه زمان عملیات فرا رسید. وقتی از اروند عبور کردیم عملیات آغاز شد در حین عملیات من به سرعت با آر پی جی در حال فرار بودم چون یک هواپیمای عراقی بازهم من را تعقیب می کرد. پیش از این کارخانه نمک توسط گلوله های شیمیایی مورد حمله قرار گرفته بود و منطقه کاملا آلوده بود. در حین فرار زنجیر ایست بازرسی یکی از نگهبانیها باز نشده بود و من با همان شدت به زمین خوردم و خاک آلوده وارد دهان و پوستم شد. وقتی که زمین خوردم هواپیما به به سمت من شلیک کرد و از ناحیه دست و پا و چشم مجروح شدم. حتی پزشکان بخشی از روده های من را کوتاه کردند. در عملیاتهای دیگر هم چندین بار ترکش خوردم که هنوز تعداد زیادی ترکش در سر و سینه ام وجود دارد.
و اما امروز 23 سال از جنگ می گذرد. ایرج باباجانپور قهرمان ملی و جانباز 70 درصد که سابقه منهدم کردن ده ها تانک را دارد در خانه ای 35 متری و اجاره ای در منطقه سبلان تهران زندگی می کند. این جانباز امروز پدر خلیل 28 ساله، چمران 27 ساله، سلمان 25 ساله و قطع نخاع، زهرا 24 ساله و زهره 20 ساله است.
جانباز باباجانپور می گوید: برای درمان مصدومیت شیمیایی و ترکشهایم مجبور شدم به تهران نقل مکان کنم. امروز حدود 6 سال است که در تهران هستم ولی نمی دانم چرا پرونده جانبازی ام هنوز از شمال به تهران منتقل نشده است. البته بنیاد شهید تهران گفته است ما قبول نمی کنیم پرونده به تهران منتقل شود.
روز جانباز کسی یک پیامک هم برای ما ارسال نمی کند
الحمد لله حقوق ماهانه بنیاد شهید برای جانبازان 70 درصد خوب است ولی من تمام زندگی ام را با صد میلیون قرض و بدهی برای درمان فرزندم سلمان هزینه کردم. سلمان موقع شیرجه زدن در دریا دچار قطع نخاع شده و تحت درمان قرار دارد. خانه ای که اکنون در آن زندگی می کنیم 5 میلیون رهن و ماهانه 220 هزار تومان کرایه اش است. الحمدالله خدا را شاکر هستم که زنده ام و نفس می کشم هر چند دیگر یادمان رفته جانبازیم چون حتی در روز جانباز دیگر کسی یک پیامک هم برای ما ارسال نمی کند.
هر چند روزگار سختی داریم ولی تنها آرزویمان دیدار با رهبر انقلاب است. زیرا دیدن سیمای ایشان است که به ما روحیه و خون تازه می دهد.
|
خبرگزاری مهر: با گذشت بیش از 20 سال از جنگ هنوز هم دیدن تصاویر حضور در جبهه، انسان را به حیرت وا می دارد. این روحانی جانباز وضع جسمانی اش روز به روز وخیم تر می شود و این در حالی است که این روزها حتی توان رفتن برای درمان را هم ندارد؛ حمایتی از سازمانی دریافت نمی کند و حقوقی بابت جانبازی اش نمی گیرد! | |
به گزارش خبرنگار مهر، حضور گسترده بچه های 12 و 13ساله و نوجوانان 15 و 16 ساله که قاعدتا درآن زمان می توانستند پشت میز به تحصیل بپردازند باعث شد بسیاری از قواعد جنگ به نفع کشور تغییر کند ولی آیا تا چه اندازه جانفشانی ها، از خود گذشتگی ها، ترکش خوردن ها و شیمیایی شدن های این افراد مورد نگاه تیز بین نهادهای مسئول قرار گرفته است. با یک بررسی مختصر می توان بسیاری از این قبیل افراد که با لبیک به ندای جهاد رهبر و امام خود صحنه های جهاد و جنگ را برگزیدند تا سپری در برابر حملات همه جانبه دشمن باشند را دید که در گوشه ای از این کشور با تمام آلام و زخم های ناشی از حضور در جنگ، به امان خود رها شده اند و روزگار را به سختی می گذرانند.
![]() حجت الاسلام میرسید احمد موسوی هاشمی یکی از این افراد است که به گفته خودش وقتی به جنگ رفت و درس حوزوی خود در حوزه علمیه قم را رها کرد، حتی یک تار مو در صورت نداشت و خیلی ها به او می گفتند «بچه اینجا جای بازی نیست» اما اکنون سید احمد در روستایی ناشناخته در شهری محروم در استان خوزستان به سختی در حال گذران رندگی است در حالیکه امروز باید به گونه ای نهادهای متولی به وی رسیدگی می کردند که زندگیش الگویی برای جوانان و نوجوانان امروز ما باشد و وی بتواند با فراغت بال، خاطرات، معجزات و درسهای هشت سال جنگ که هنوز در سینه اش مانده را به نسل فعلی و نسل آینده منتقل کند. سید احمد در سال 1344 در خانواده معروف سادات هاشمی موسوی در در روستای آسیاب شهرستان امیدیه به دنیا آمد. وی در سن 15 سالگی برای فراگیری علوم حوزوی به قم رفت و تنها یک سال بعد به دست آیت الله مرعشی نجفی معمم شد و به گفته خودش: «حالا می فهمم یکی از افتخارات دوران طلبگی من معمم شدن به دست آیت الله مرعشی نجفی است». حضور در جهبه در سن 16 سالگی هنگام شروع جنگ 16 سال بیشتر نداشت. آن زمان در قم طلبه بود و در حال فراگیری علوم حوزوی بود ولی با همان سن و سال نمی توانست در برابر فرمان جهاد امام خمینی(ره) بی تفاوت باشد در همان موقع یک دوره فشرده آموزشهای نظامی شامل استفاده از اسلحه و برخی مهمات ابتدایی را گذراند و خود را به جبهه ها رساند.
![]() سید احمد موسوی در این خصوص می گوید:«وقتی در سن 16 سالگی وارد جبهه شدم حتی ریش نداشتم ولی شوق حضور در جبهه و دفاع از کشور مرا به سمت مناطق عملیاتی کشاند. در آنجا ابتدا روحانی تبلیغی بودم ولی بعد که فرماندهان، شوق و علاقه ام به حضور در خط مقدم را متوجه شدند به من اجازه حضور در اینگونه عملیات را دادند». حضور در عملیات طریق القدس برای اولین بار به همراه تیپ المهدی که بعدها به لشکر المهدی تغییر نام داد و اغلب نیروهای آن را بچه های استان فارس تشکیل می دادند در عملیات طریق القدس در منطقه بستان شرکت کرد.
محاصره در بین یک تیپ زرهی عراقی در حالیکه عمامه به سر داشت به همراه 360 نفر از نیروهای تیپ المهدی به سمت منطقه عملیاتی طریق القدس راه افتاد و ساعت 12 شب روز هشتم آذر سال 1360 عملیات آغاز شد. اما در حین عملیات در محاصره یک تیپ زرهی در همان منطقه قرار گرفتند. خودش در توصیف این واقعه می گوید: در حالیکه تنها 200 نفر بودیم در برابر چهار هزار نفر از نیروهای بعثی با انبوهی از تجهیزات و تانکهای مدرن آن زمان قرار گرفتیم. ولی حال عجیب آن شب و از خودگذشتگی ها را نمی توان توسط کلمات بیان کرد.
![]() محاصره تا ظهر روز بعد ادامه پیدا کرد ولی دسته سید احمد اجازه ندادند حتی یک عراقی به این سمت خاکریز بیاید چرا که در این صورت آنها متوجه می شدند عده این دسته کم است و به سمت مرزهای ایران و رزمنده هایی که در آن حوالی بودند حمله می کردند در حالیکه آنها فکر می کردند دسته سید احمد یک گردان است نه 200 نفر. در میان آنها یک پسر بچه 12 ساله شیرازی به نام خاکی بود که به تنهایی دو تانک را منهدم کرد. خاکی بعدها شهید شد و سید احمد در موردش می گوید: یادم می آید عکس او را روی جلد یکی از مجلات آن زمان دیدم. فرار ناگهانی تیپ زرهی عراق از 200 نفر دسته احد آن روز 150 نفر رخمی و شهید شدند اما مقاومت همچنان ادامه داشت و عراقی ها همچنان احساس می کردند در برابر یک گردان ایرانی قرار گرفته اند ولی ظهر جنگ تن به تن شد و تلفات نیروهای ایرانی همچنان ادامه پیدا کرده بود. خود سید احمد در این خصوص می گوید: «ولی ناگهان دیدیم عراقی ها به سرعت در حال عقب نشینی هستند ولی کسی تا به امروز متوجه نشد علت آن عقب نشینی چه بود ولی من اعتقاد به معجزه دارم زیرا در هر صورت همه ما در آن موقع شهید می شدیم و عراقی به اهداف خود دست پیدا می کردند».
همراه اجساد شهدا من را بردند وی ادامه می دهد: بعد از فرار عراقی ها به علت ترکشهایی که در بدن داشتم و خستگی فراوان ناشی از بی خوابی، روی زمین افتادم و دیگر نتوانستم چیزی بفهمم. فقط متوجه شدم نیروهای ایرانی به ما رسیدند و در حال جمع آوری ما بودند و می شنیدم که در مورد من می گفتند «شهید شده است» و من احساس کردم واقعا شهید شده ام به همین دلیل من را در کنار اجساد شهدا گذاشتند و بردند ولی ناگهان یک نفر که در حال بررسی شهدا بود گفت که این رزمنده زنده است و اینگونه بود که من را به بیمارستان سینای اهواز بردند و بعد از مدتی به لطف خدا مجددا به جبهه ها بازگشتم.
میهمانی چندین ساله سه ترکش در سر سید احمد دکترها هیچ وقت متوجه سه ترکشی که در سر سید احمد موسوی هاشمی جا خوش کرده بودند نشدند و این ترکشها هنوز به صورت یادگار در سر سید احمد همنفس و یارش هستند و این خود برای هر کسی می تواند سند جانبازی و جانفشانی سید احمد باشد.
سید احمد بعد از آن جبهه ها را رها نکرد و در کنار تحصیل علوم حوزوی در بسیاری از عملیات مهم آن زمان همانند کربلای پنج و بدر شرکت کرد و در این بین بارها مواد اصابت ترکش قرار گرفت و در همین حین مواد شیمیایی که توسط عراقی ها مورد استفاده قرار گرفته بود را استنشاق کرد تا اینگونه به خیل عظیم جانبازان شیمایی ایران بپیوندد. وی در خصوص حالات این روزهای خودش می گوید: ترکشها هنوز در سرم هستند و با وجود مواد شیمیایی که در جنگ استنشاق کرده ام روزی چند بار می میرم و زنده می شوم. صرفه هم دارم و آنقدر صرفه ها سنگین است که وقتی سراغم می آیند از خدا می خواهم که فقط برای یک بار من را به زندگی برگرداند چرا که در آن حالت احساس می کنم در حال مرگ هستم. توان رفتن به اهواز برای درمان را هم ندارم این روحانی جانباز ادامه می دهد: وضع جسمانیم روز به روز به سمت وخیم تر شدن حرکت می کند و این در حالی است که این روزها حتی توان رفتن تا اهواز برای درمان را ندارم و معالجات پزشکی من که تنها در این مدت تسکین دهنده من بودند نه چیز دیگری نیز متوقف شده است.
آرزوی خواند نماز جماعت به صورت ایستاده سید احمد که روحانی مستقر و امام جماعت روستای محل تولدش یعنی آسیاب در شهرستان امیدیه در استان خوزستان است، می گوید: از خدا می خواهم سلامتیم را به من بدهد تا بتوانم همانند سالهای قبل، نماز جماعت که را به صورت ایستاده برای مردم بخوانم چرا که این روزها با زور و زحمت تنها یک رکعت را به صورت ایستاده می خوانم و بعد می نشینم و نماز را نشسته ادامه می دهم.
![]() وی که در این مدت حقوقی بابت جانبازی و حضور جبهه نمی گیرد در مورد معالجات خود می گوید: گفته اند برای اینکه این بهبهودیم حاصل شود باید به یک کشور اروپایی برای معالجه بروم که بی شک من که در حال حاضر توان رفتن به اهواز را نیز ندارم چنین کاری محال است. سید احمد ادامه می دهد: من منتی سر کسی ندارم و اگر دوبار تاریخ تکرار شود دوباره با اشتیاق کامل و با نیل به وضع این روزهای خود به جبهه ها می روم ولی همانگونه که وظیفه ما بود در آن زمان از کشور خود دفاع کنیم؛ این وظیفه دولت است که از امثال من حمایت کند و اجازه ندهد زندگی برای امثال من تنگ شود زیرا خیلی ها مثل من اکنون پرونده ای در مورد سوابق جنگ و حضور در جبهه ها ندارند در حالیکه هر جانبار سند حضور در جبهه ها را با خود دارد. این روحانی می افزاید: در این مدت غیر از صدام و رژیم بعث کسی به ما ترکش نزد یا ما را شیمایی نکرد به همین دلیل اعتقاد دارم هر جانباز سند جانبازی خود را به همراه دارد و نیازی به یک مشت کاغذ پاره نیست زیرا خودم در آن زمان به جمع آوری مدرک و این قبیل کارها اعتقاد نداشتم و صرفا برای ادای وظیفه به جنگ رفته ام و قرار نبود مدرک داشته باشم زیرا خدا شاهد حضور من در جبهه هاست ولی اکنون شرایط جسمانی من باعث شده که نیاز من به مراقبت و حمایت پیدا کنم. از هیچ ارگانی حقوق نمی گیرم وی که تمایلی برای ورود به مباحث مادی و مالی ندارد با اصرار ما می گوید: اکنون از هیچ جا حقوق نمی گیرم و تنها از محل حضور در شورای حل اختلاف روستا وضع زندگی خود را می گذرانم ولی همین کار را نیز نمی توانم انجام بدهم زیرا دیگر توان ندارم و بیشتر در خانه به پرونده ها رسیدگی می کنم.
![]() امثال سید احمد موسوی در کشور زیاد هستند زیرا اصولا در جنگ هشت ساله نابرابری که علیه کشور ما صورت گرفت اگر حضور همه جانبه مردان مرد آن زمان در مناطق عملیاتی نبود بی شک جنگ اینگونه پیروزمندانه برای کشور به پایان نمی رسید. اکنون نیز وظیفه سازمانهای مسئول برای شهدا و جانبازان است که به وضع افرادی که هنوز در گوشه گوشه این کشور ناشناخته مانده اند و اصولا در جنگ به فکر جمع کردن مدرک و کاغذ نبودند رسیدگی کنند و اجازه ندهد مثل حجت الاسلام سید احمد موسوی هاشمی عرصه زندگی را بر خویش تنگ ببینند. |
مشاور نماینده ولی فقیه در سپاه با اشاره به اینکه روحانیت در تمام صفوف و عرصههای انقلاب در صفوف اول حضور داشتند گفت: در دوران دفاع مقدس، روحانیت وفاداری خود را به انقلاب و کشور را با حضور در جبههها نشان دادند. | |
سردار یدالله جوانی مشاور عالی سیاسی نماینده ولی فقیه در سپاه درگفتگو با خبرنگار مهر درمورد نقش روحانیت در دفاع مقدس گفت: نقش روحانیت در دفاع مقدس یک نقش بی بدیل، مؤثر و تعیین کننده بود. دلیل اینکه در دفاع مقدس پیروز شدیم و دشمن را در رسیدن به اهدافش که نابودی جمهوری اسلامی بود ناکام گذاشتیم و جنگ تحمیلی را به دفاع مقدس تبدیل کردیم، این بود که الگوی نبرد ما، الگوی عاشورایی و علوی بود که توانستیم دشمن را از مناطق اشغالی عقب رانده و مناطق تصرف شده را آزاد کنیم. وی افزود: نقش روحانیت در این الگوی عاشورایی برای ایجاد انگیزه و تقویت روحیه جنگی رزمندگان و ایجاد شور و نشاط انقلابی در آنها یک نقش مهم و اصلی بود. روحانیت در دفاع مقدس به نقش اصلی خود که پیشقراولی و پیشکسوتی در امور مختلف جامعه است، عمل کرد. همان نقشی که یک روحانی در تبلیغ دین داشت روحانیت در حضور در جبههها به صورت عملی به رزمندگان و مردم نشان داد. مشاور عالی سیاسی نماینده ولی فقیه در سپاه ادامه داد: شهدای روحانی دفاع مقدس نسبت به جمعیت این قشر، درمقایسه با اقشار دیگر بیشترین شهدا را دادند. این مسئله نشانگر حضور روحانیت در جبههها و نقش الگویی آنها در ایجاد روحیه جهاد و شهادت و تقویت نیروی آنهاست. جوانی درمورد اینکه چه ویژگیهایی از شهید محلاتی سبب شده که سالروز شهادت ایشان روز روحانیت و دفاع مقدس نامیده شود اظهارداشت: شهید محلاتی اولین نماینده امام در سپاه بود. ایشان یک روحانی مبارز و انقلابی و مجاهد بودند که در شکل گیری و پیروزی انقلاب نقش مؤثری داشتند. اولین کسی بودند که از رادیو پیروز انقلاب را منعکس کردند و این نشاندهنده حضور مؤثر وی چه قبل و چه بعد از انقلاب است. وی تصریح کرد: ایشان به مسائل روز آشنا و آگاهی داشتند و در میان رزمندگان از یک محبوبیت خاصی برخوردار بودند. علاوه بر علم و تقوا، ایشان در تعامل با مسئولان و فرماندهان سپاه با یک خونگرمی خاصی برخورد میکردند. درواقع ایشان در قوام و پیشبرد سپاه و آرمانهای آن نقش مهم و برجستهای داشتند. مشاور عالی سیاسی نماینده ولی فقیه در سپاه درمورد اینکه چگونه امام سرنوشت حوزههای علمیه را با نظام گره زدند، بگونهای تجلی آن را در دفاع مقدس میبینیم هم اذعان داشت: امام معتقد بود که اگر تحولی در کشور بخواهد صورت گیرد باید خاستگاه و مبنای آن دین باشد. زیرا مردم ایران معتقد و مسلمان هستند و با تکیه بر دین است که می توان حرکت ایجاد کرد. جوانی یادآورشد: امام معتقد بود با توجه به آموزههای دینی و حرکتهای حماسی تاریخ اسلام و اینکه خون بر شمشیر پیروز است و تأسی ایشان به نهضت کربلا میتوان این تحول را در جامعه ایجاد کرد. وی افزود: حوزههای علمیه پرچمدار این حرکت بودند و هستند و روحانیت تربیت شده در حوزهها، نقش اساسی در تبلیغ و ترویج و حفظ و انتقال دین به نسلهای بعدی ایفا کردند. امام معتقد بود اسلام بدون روحانیت اسلام نیست و پیوند ناگسستنی بین این دو برقرار است. روحانیت هم نقش مؤثری بین امام و جامعه ایفا کردند و در تمام عرصههای انقلاب حضور داشتند. از جمله در دفاع مقدس که وفاداری خود را به انقلاب و دفاع از کشور با حضور در جبههها نشان دادند. |
شهید شیخ فضل الله محلاتی از جمله روحانیون فعال و مبارزی به شمار می رود که به فرمان حضرت امام خمینی (ره)، پا به پای ملت در تسخیر مراکز قدرت رژیم شاه تلاش خستگی ناپذیری را برای به ثمر رسانیدن پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد. به گونه ای که در حمله به مرکز رادیو برای نخستین بار، صدای انقلاب اسلامی توسط وی از رادیو بر سر تا سر عالم طنین افکند. | |
شهید آیت الله فضل الله محلاتی در سال 1309 هـ ش، در خانوادهای متدین و مذهبی در شهرستان محلات به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی در حسینیه شهر محلات، حجره ای گرفت و زندگی نوینی را در سلک طلبگی آغاز کرد. دروس مقدماتی را در همان شهر فراگرفت و در سال 1324 به حوزه علمیه قم وارد شد. آشنایی با بیت مرحوم آیتالله العظمی حاج سید محمدتقی خوانساری – که در آن زمان از عراق به ایران تبعید شده بود – و سکونت در بیت آن مرحوم، موجب شد تا از همان ایام با مسائل سیاسی آشنا گردد. شهید محلاتی دروس حوزوی را در محضر استادان و علمای بزرگی چون حضرت آیتالله العظمی بروجردی ، حضرت امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) و شهید آیتالله صدوقی فراگرفت. آشنایی با بینش عرفانی و فقهی حضرت امام خمینی(ره)، همراه با شرکت عملی در مبارزات آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام، از او عنصری پارسا، پرتلاش و شکیبا پدید آورد.
سوابق مبارزاتی
وی در سال 1326 به دنبال آشنایی با فدائیان اسلام و مرحوم آیتالله کاشانی، مبارزه خود را علیه رژیم آغاز کرد. او که در آن زمان جوان نوخاستهای بود، با دعوت فدائیان اسلام برای اعزام به "بیتالمقدس" و مبارزه با اشغالگران فلسطین، اعلام آمادگی و ثبت نام نمود. شهید محلاتی که از شور و نشاط زیادی برخوردار بود به هنگام انتخاب دوره هفدهم مجلس از طرف فدائیان اسلام و آیتالله کاشانی برای تبلیغ به آذربایجان رفت تا به عنوان یک روحانی متعهد و آشنا به مسائل سیاسی، مردم را برای شرکت در انتخابات و حمایت از کاندیداهای فدائیان اسلام دعوت نماید که در این مسیر از سوء قصدی که سلطنتطلبان به جان او کردند، جان سالم به در برد.
شهید محلاتی در ماموریت دیگری که از سوی مرحوم آیتالله العظمی بروجردی به وی واگذار شد، با وجود اینکه بیش از 22 سال نداشت، نقش مؤثر و فعالی را ایفا کرد و این نشان میداد که وی دارای ویژگیهای شخصیتی و علمی خاصی است که مورد عنایت آیت الله العظمی بروجردی قرار گرفته است.
شیخ فضل الله محلاتی جوان در رمضان سال 1332 به واسطه اینکه در بجنورد علیه کنسرسیوم نفت و کودتای 28 مرداد سخنرانی آتشینی کرده بود، دستگیر و به مشهد تبعید شد و در سال 1341 به دنبال اعلام تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی، همراه با نهضت حضرت امام خمینی (ره) سعی در آگاه نمودن مردم و تشریح نظرات مراجع و علمای قم کرد.
وی در آن زمان به عنوان رابط بین علمای تهران و قم نسبت به تبادل پیامها اقدام مینمود و با تنظیم اعلامیه و طومار، توانست امضای 120 تن از علمای تهران را بگیرد؛ که در آن زمان، چنین اقدامی بیسابقه بود. پس از قیام عمومی مردم ایران در 15 خرداد 1342، با همکاری هیئت مؤتلفه، نسبت به چاپ و توزیع اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) از هیچ کوششی دریغ نکرد.
پس از رحلت حضرت آیتالله حکیم (ره) و توطئة رژیم شاه جهت منحرف کردن اذهان عمومی از توجه به حضرت امام خمینی (ره)، به همراه تعدادی از روحانیون مبارز تهران تلگرام تسلیتی به حضرت امام خمینی (ره) مخابره و رحلت آن مرجع عالیقدر را تسلیت گفتند و جامعه را به تقلید از امام بزرگوار فراخواندند.
شهید محلاتی؛ نخستین گوینده "صدای انقلاب اسلامی ایران"
در جریان جشنهای 2500 ساله با تنظیم نامهای حاکی از درد و رنج مردم ستمدیده "زابل" و "سیستان و بلوچستان" و مخابره آن به نجف، پرده از حقایق تلخی که در کنار جشنهای آنچنانی میگذشت، برداشت و ندای مظلومیت و محرومیت آن منطقه را به گوش جهانیان رسانید. به همین علت وی علاوه بر ممنوعالمنبر شدن، از تهران نیز ممنوعالخروج گردید و سرانجام، در سال 1351 دستگیر و روانه زندان شد.
وی چهره بسیار درخشانی در مبارزات سیاسی بود و برای پیشبرد اهداف نهضت از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و در این راه اهانت ها و زخم زبانهای بسیاری شنید. از دیگر فعالیتهای این شهید بزرگوار در این برهه، کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی بود. وی یکی از شخصیتهای بارزی بود که در امر تحصن روحانیون تهران و قم و دیگر شهرستانها که برای استقبال حضرت امام خمینی (ره) در تهران حضور داشتند فعالیت میکرد. در آستانه ورود حضرت امام خمینی (ره) شهید محلاتی یکی از فعالترین اعضای کمیته استقبال از معظمله بود.
آن شهید به فرمان حضرت امام خمینی (ره)، پا به پای ملت در تسخیر مراکز قدرت رژیم شاه حرکت کرد و تلاش خستگی ناپذیری را برای به ثمر رسانیدن پیروزی انقلاب اسلامی انجام داد به گونه ای که در حمله به مرکز رادیو برای نخستین بار، صدای انقلاب اسلامی توسط وی از رادیو بر سر تا سر عالم طنین افکند.
فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی
پس از تشریف فرمایی حضرت امام خمینی (ره) همچون سربازی پرتلاش در خدمت حضرت امام (ره) و انقلاب بود. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیتش را به عنوان معاون کمیته مرکزی انقلاب اسلامی شروع کرد و از طرف حضرت امام خمینی (ره) در صندوق تعاون صنفی، در جهت بهبود وضع اصناف تلاش فراوانی نمود. وی همچنین در راهاندازی و شکلگیری جامعه روحانیت مبارز در تهران نقش اساسی و حساسی داشت و به عنوان نخستین دبیر این جامعه انتخاب شد.
شهید محلاتی در سال 1358 از طرف حضرت امام خمینی(ره) مأموریت یافت تا مراسم باشکوه حج ابراهیمی را به نحو احسن برگزار نماید. در انتخاب اولین دوره مجلس شورای اسلامی نیز از سوی مردم محلات و دلیجان انتخاب و راهی سنگر قانونگذاری گردید.
اوایل حضور در مجلس، طی حکمی از سوی حضرت امام خمینی (ره) به عنوان نماینده حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب گردید. باتوجه به اینکه وی در مجلس شورای اسلامی عضو کمیسیون دفاع بود، در آن ایام توانست در جهت تدوین و تصویب قوانین مربوط به تشکیلات دفاعی کشور (ارتش و سپاه) گامهای بلندی را بردارد.
شهید محلاتی در سنگر سپاه علاوه بر ارشاد و راهنمایی، مسئولیت هماهنگسازی سپاه و دیگر نیروهای مسلح را برعهده داشت. وی کار خود را با یک اتاق در ستاد مرکزی سپاه آغاز و در طول مدت حضور پربرکتش در سپاه توفیق آن را یافت تا به عنوان نماینده حضرت امام (ره) تشکیلات نمایندگی ولی فقیه را با تأسیس بیش از 70 دفتر تقویت نماید.
شهید محلاتی نسبت به پیشرفت، تقویت و حمایت از جنگ و مسائل آن حساسیت و عنایت بسیار فراوانی داشت. همواره فرماندهان و مسؤولین سپاه را نسبت به تسریع و پرشتاب کردن کارهای جنگ تشویق مینمود و هیچگاه اجازه نمیداد مسائلی که باعث رکود و توقف در جنگ میشد، در سپاه مطرح شود. با کسانی که نسبت به جنگ و برخی ناملایمات و دشواریهای آن، سخنان و شایعاتی را مطرح میکردند (که موجبات تضعیف روحیه دفاعی، دلسردی و افسردگی فرماندهان فراهم میشد) به شدت برخورد میکرد.
شهید محلاتی به دلیل اهتمام و احساس مسئولیتی که در مسئله جنگ داشت، با وجود شرایط سنی و کسالت، بیش از حد توانایی خود در جبهه حضور پیدا میکرد و در مواقعی که در تهران بود تمام توجهش به مسئله جنگ معطوف بود.
نحوه شهادت
شهید محلاتی روحی سرشار از عشق امام داشت و در این راه بارها از تشخیص و منفعت و مصلحت خویش صرفنظر کرد و بنا به فرموده مقام معظم رهبری حتی حاضر بود در این مسیر از آبروی خویش نیز مایه بگذارد. او آنقدر به رهبر کبیر انقلاب اسلامی علاقه داشت که خانهای در قم روبروی منزل امام در محله معروف "یخچال قاضی" فراهم کرد تا قرابت روحی را با قرب مکانی تقویت سازد.
سرانجام شهید حجت الاسلام شیخ فضل الله محلاتی در اول اسفند 1364 پس از عملیات والفجر 8 هنگامی که به همراه جمعی از نمایندگان مجلس و مسئولین قضایی کشور، با یک فروند هواپیمای مسافربری، عازم جبهه های نبرد بودند، به وسیله چند فروند هواپیمای جنگی رژیم بعثی عراق در حوالی اهواز مورد هدف قرار گرفته و به شهادت رسیدند.
|
جایگاه ولایت فقیه در جامعه جایگاه معصومین (ع) است و ولایت فقیه در واقع در امتداد ولایت معصومین (ع) است. | |
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام محمدتقی خیری گنجی دوشنبه در کارگاه آموزشی عملی حلقه های صالحین سمنان با حضور بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج الغدیر حوزه علی بن ابیطالب (ع) افزود: ثمره مهم ولایت فقیه در جامعه اسلامی این است که امور بر اساس موازین دینی، تحقق و عینیت پیدا می کند. وی وجود ولی فقیه را بزرگ ترین برکت برای جامعه اسلامی دانست و تصریح کرد: ساختار حکومت اسلامی باید بگونه ای باشد که در راس هرم قدرت یک فقیه عادل با کفایت قرار بگیرد که از او به ولایت فقیه تعبیر می کنیم. گنجی، برهان عقلى بر ضرورت ولایت فقیه در عصر غیبت را نظیر برهان بر نبوت و امامت بیان کرد. وی در پایان افزود: مسئولیت ها و اختیاراتی که در اختیار ولی فقیه است در بدنه قدرت توزیع می شود اما همه این مجموعه ها تحت هدایت و زعامت شخص ولی فقیه قرار دارند. |
اولین نشانه مردمسالار بودن انقلاب اسلامی، حضور همهجانبه اقشار مختلف مردم در انقلاب بود. انقلاب اسلامی، بر خلاف بسیاری از انقلابهای مشهور قرون جدید که مبتنی بر منافع طبقاتی شکل گرفتهاند و یا از سوی بخش خاصی از جامعه هدایت و حمایت شدهاند و اهداف خاص قشری، طبقاتی و فرقهای را هدف قرار دادهاند؛ نهضتی بود که اهداف خود را منافع همه اقشار، طبقات و تودههای ملت با همه اعتقادات و گرایشهای مذهبی قرار داده بود و بهدنبال شکلگیری نظامی بود که تمامی مردم ایران در آن از حقوق اولیه انسانی برخوردار باشند. انقلاب اسلامی با این اهداف توانست اقشار مختلف جامعه را به صحنه مبارزه با رژیم بکشاند و همه مردم را همراه و همدل سازد.
همراهی بیشائبه مردم با انقلاب اسلامی تنها به زمان تأسیس و ایجاد آن منحصر نشده، بلکه انقلاب در تمام گردنههای صعبالعبور بعدی و مراحل تکاملی خود، اعم از عقبههای خطرساز یا گشایشآفرین، باز از حمایت و همگرایی مردم مؤمن و انقلابی برخوردار بوده است. به همینخاطر، انقلاب اسلامی را بیشک میتوان بزرگترین انقلاب مردمی عصر حاضر نامید که دارای خصایص و تمایزات منحصربهفردی از جهات گوناگون است.
یکی از این ویژگیهای انحصاری انقلاب اسلامی، سیستم حاکمیتی و نظام انتخاباتی قوای اصلی آن است که در طول 33 سال پس از انقلاب با میانگین سالانه یک انتخابات توانسته است روح مردمسالاری دینی را در منظر و مرئای جهانیان قرار دهد و پیام این حضور مردمی را که پایداری و ایستادگی برآرمانهای اسلام و امام و حفاظت از دستاوردهای انقلاب است، به دنیا مخابره کند و نصاب جدیدی از دموکراسی را در دنیا به نمایش بگذارد.
از این منظر، همواره از بدو انقلاب، توجه به انتخاب مستقیم یا غیرمستقیم مسئولان نظام سیاسی یکی از مهمترین معیارهای حاکمیت مردم بود و مسئولان نظام جمهوری اسلامی از طریق انتخاب مردمی روی کار آمدند. در این میان، همه ارکان نظام بهطور مستقیم و یا غیرمستقیم از طریق رأی ملت برگزیده شدهاند و جایگاهی نیست که مردم در قدرتیابی آن نقشی نداشته باشند و از دایره نظارت و وپایش(کنترل) مردمی خارج مانده باشد و از این جهت، نظام جمهوری اسلامی را میتوان در بالاترین سطح نظامهای انتخابی جهان قرار داد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز به این حقیقت اشاره دارند: «نظام جمهوری اسلامی به معنای حقیقی کلمه، نظام مردمسالار و متکی به مردم است. شما ببینید هر سالی تقریباً یک انتخابات. کشوری با شصت، هفتاد میلیون جمعیت، هر سال یک انتخابات در همه شئون، از رهبری نظام گرفته تا رئیسجمهور، تا نمایندگان و تا شوراها. مردم اینها را انتخاب میکنند و اینها با انتخاب مردم سرِکار میآیند.»
دوازده اسفند امسال بار دیگر ملت همیشه در صحنه ایران عزیز در آزمون بصیرتی دیگر، یعنی انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت خواهند کرد؛ اما این انتخابات و مجلسی که به فضل الهی از دل آن بیرون خواهد آمد، به دلیل ورود انقلاب به دهه چهارم از عمر پر برکتش که مقام معظم رهبری آن را دهه «پیشرفت و عدالت» نامیدهاند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. پیچیدگی اوضاع، تنوع و سرعت بالای تحولات سیاسی داخلی، منطقهای و بینالمللی زمان کنونی انقلاب نیز بر این اهمیت افزوده و تهدیدات و فرصتهای جدیدی را پیش روی ملت و نظام اسلامی ایران گذاشته است که از حیث کمی، کیفی و ماهوی با گذشته متفاوت بوده و انقلاب و نظام اسلامی را به مرحله جدیدی وارد کرده است.
از اینرو، حضور میلیونی مردم ایران در پای صندوقهای انتخابات مجلس نهم که همواره بزرگترین فرصت و قوت نظام برای دفع تهدیدات بوده است، در این مقطع حساس، باید به زایش مجلسی بینجامد که ظرفیت محققسازی الزامات دهه چهارم انقلاب اسلامی را داشته باشد. چنین مجلسی قطعاً باید از جنس انقلاب و در تراز انقلاب اسلامی باشد؛ زیرا تنها نمایندگان تراز انقلاب اسلامی میتوانند در مقابل هجمه عظیم دشمنان انقلاب که پس از ناکامیهای گذشته و تأثیرگذاری انقلاب در پارادایم بیداری اسلامی مردم منطقه بهشدت از قدرت الهامبخشی آن به هراس افتادهاند و در وضعیت کنونی در جبههای به هم پیوسته و با سناریوهای چندوجهی به مصاف انقلاب اسلامی آمدهاند، با کمال قاطعیت و شجاعت ایستادگی کنند.
اما اینکه مجلس تراز انقلاب اسلامی چیست، طرح آن در دهه چهارم انقلاب چه ضرورتی دارد و نمایندگان آن دارای چه ویژگیهایی هستند، سؤالاتی است که در ادامه، پاسخهایی در حد توان به آنها داده خواهد شد.
مجلس تراز انقلاب اسلامی چگونه مجلسی است و اصولاً داشتن چه ویژگیها، مزیتها و بنیانهایی، مجلس شورای اسلامی را به مجلسی در تراز انقلاب اسلامی تبدیل میکند؟
تأمل در مفاهیم «مجلس تراز انقلاب اسلامی» نشان میدهد که چنین مجلسی علاوه بر داشتن وظایف و کارکردهای یک مجلس مطابق با استانداردهای عمومی الگوهای دموکراتیک، باید دارای یک سری مختصات و ویژگیهایی از جنس و ماهیت انقلاب اسلامی هم باشد؛ یعنی همانطور که انقلاب اسلامی، استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، عدالت، اسلام و ولایت فقیه را برای مردم ایران در سال 57 به ارمغان آورد و در برابر ابرقدرتهای شرق و غرب ایستاد و یک قدم عقب ننشست، مجلس شورای اسلامی تراز انقلاب هم باید دارای نمایندگان، مصوبات و قوانین و عملکردی باشد که بتواند این انقلاب را نهتنها در ریل اصلی خود نگه دارد؛ بلکه آن را چندین گام به پیش هم ببرد.
از اینرو، مجلس تراز انقلاب به موازاتی که یک سری خصایص و ویژگیهای ایجابی و منحصربهفرد چون انقلاب دارد، باید صفات سلبی انقلابی داشته باشد و از یک سری آفات و رذایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هم دور باشد. چنین مجلسی تنها در پرتو شعاعهای نورانی گفتمان امام و خلف صالح ایشان، مقام معظم رهبری، میتواند شکل بگیرد. بنابراین، منابع و مبانی مجلس تراز انقلاب اسلامی بر بنیاد سه اصل استوار است: ماهیت و جوهره انقلاب اسلامی، مکتب و گفتمان امام خمینی(ره) و گفتمان مقام معظم رهبری بهعنوان تنها مرجع مطمئن تفسیر و تبیین گفتمان امام راحل. با روشن شدن این موضوع، انتظارات و مطالباتی که حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب(مدظلهالعالی) از مجلس طلب میکنند و یا ویژگیهایی که برای مجلس برمیشمارند، میتواند ما را به ویژگیهای مجلس تراز انقلاب اسلامی رهنمون شود.
حضرت امام (ره)، بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و خلف صالح ایشان، مقام معظم رهبری، به تناسب انتظارات و مطالبات بسیاری که از این نهاد قدرتمند دارند و جایگاه رفیعی که برای مجلس شورای اسلامی قائل هستند، در بیانات خود به مناسبتها و دیدارهای مختلفی که با مردم بهویژه نمایندگان آنها داشتند، ویژگیهایی را برای این نهاد تصمیمساز و مؤثر در سرنوشت انقلاب و مردم ابراز کردهاند که میتوان به چند ویژگی و شاخصه مهم از آنها اشاره کرد:
1- عصاره ملت
مجلس تراز انقلاب اسلامی برآیند و معدلی از خصایص منحصربهفرد ملت ایران است؛ از اینرو، خانه ملت باید عصارهای از خصایص و ویژگیهای صاحبان خانه که ملت مؤمن و انقلابی ایران هستند، در خود جای داده باشد. به عبارت بهتر، ملت ایران باید با لحاظ جایگاه بلند مجلس در سلسله مراتب حاکمیتی و شأن و نقشی که این قوه در زندگی آنها دارد، دست به انتخابی آگاهانه بزند و بهترین و صالحترین نامزدها را برای تصدی کرسیهای نمایندگی خود به مجلس روانه سازد. مطابق با گفتمان امام خمینی(ره) تمام مساعی مجلس تراز انقلاب اسلامی باید صرف اسلام، مسائل کشور و ملت ایران شود:
«مجلس باید یک محیطی باشد که با کمال تفاهم و خیرخواهی برای ملت و کشور، مسائل را پیش بیاورند. انتقاد میکنند، انتقاد خیرخواهانه باشد، جواب انتقاد میدهند، آن هم خیرخواهانه باشد و منظره مجلس یک منظره صالح باشد که وقتی مردم دیدند، بگویند چه کار خوبی کردیم که یک همچو اشخاص صحیحی را در مجلس بردیم و یک وقت خدای نخواسته طوری نباشد که مردم پشیمان بشوند از این رأیی که دادهاند.»[1]
از منظر امام راحل(ره)، زمانی که مجلس مردمی در تراز آرمانهای انقلاب شکل بگیرد، محرومیتزدایی از جامعه اولین طرح و خواسته آن میشود:
«امروز مجلس چون مجلس مردمی است، این مجلس مردمی میتواند به فکر محرومین باشد... اما امروز مجلس، مجلسی است که محرومیت کشیدهاند اهل این مجلس... یک همچو مجلسی میتواند خدمت بکند به این کشور و یک همچو مجلسی پشتیبانش همین مردم کوچه و بازار هستند.»[2]
از دیدگاه مقام معظم رهبری نیز مجلس شورای اسلامی رکنی اساسی و مهم برای اداره امور کشور و آینهای است که منعکسکننده تواناییها، خواستها، موضعگیریها، اقتدار و پایبندی به آرمانهای یک ملت است و احساس مسئولیت مردم نسبت به مسائل کشور از مجاری انتخابات، بیانگر راز پایداری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است. در واقع مقام معظم رهبری همچون سلف صالح و مراد خویش، حضرت امام خمینی (رحمهالله علیه)، مجلس شورای اسلامی را عصاره یک ملت میدانند که با نگاهی مسئولانه در برابر اسلام، انقلاب و مصالح عالیه نظام باید به امور کشور بپردازند. این نگرش در پیامها و دیدارهای ایشان به مجلس و کارگزاران نظام بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
امام خامنهای نیز مانند امام، مجلس را نهادی در رأس امور میدانند و درباره جایگاه مجلس تراز انقلاب میفرمایند: «مجلس شورای اسلامی، یک مرکز اساسی و تعیینکننده برای انقلاب است، همه سررشتههای امور، به مجلس شورای اسلامی بر میگردد.»[3]
«مسئله مهم دیگر، جایگاه سیاسی مجلس است. شما، نماینده و عصاره و خلاصه ملت هستید. موضعگیری شما در مسائل سیاسی و بینالمللی، به یک معنا حاکی از موضعگیری ملت ایران است. این موضعگیری، دوگونه میتواند باشد: گاهی میتواند دشمن را به دخالت بیشتر امیدوار کند؛ او را نسبت به نظام اسلامی، گستاخ و طلبکار و فزونطلب و به زیادهخواهی تشویق کند؛ میتواند هم درست بهعکس باشد؛ احساس کند که در ملت ایران و نمایندگان او، صلابت، ایستادگی، آگاهی به منافع و مصالح، ایستادگی بر سر منافع ملی و مصالح ملی و ناسازگاری با کسانی وجود دارد که همه همتشان این است که منافع ملی را به بازیچه بگیرند و راهی برای سیطره بر این ملت پیدا کنند.»[4]
2- عصاره انقلاب
مجلس تراز انقلاب اسلامی مجلسی است که عصاره انقلاب اسلامی باشد. بدون تردید چنین مجلسی باید تمام ویژگیهای مکتبی، اسلامی، ولایی و مردمی انقلاب اسلامی را دارا باشد تا شایسته اطلاق مجلس تراز انقلاب گردد؛ از جمله ویژگیهای انقلاب اسلامی، اقدام قاطع و انقلابی در حراست از کیان اسلام و جامعه اسلامی در برابر دشمنان بیرونی و داخلی است. در وضعیت کنونی که دشمنان خارجی به کمک ایادی داخلی آنها در صدد تنگتر کردن حلقه فشار اقتصادی و تهاجم نرم به جمهوری اسلامی ایران هستند، انقلاب اسلامی نیازمند مجلسی انقلابی برای ایستادگی در برابر دشمنان است. امام خمینی(ره) درباره اقدام انقلابی و قاطع مجلس در مواقع لزوم به مناسبت برخی عملکردهای ضعیف که موجب سوء استفاده دشمنان و عناصر وابسته آنها در برخی عرصههای فرهنگی شده بود، فرمودند:
«ما اگر مثل آن انقلابهایی که در دنیا واقع میشود، از اول عمل کرده بودیم که به مجرد اینکه پیروزی حاصل شد، تمام درها را ببندیم و تمام رفتوآمدها را منقطع کنیم و تمام این گروهها را خفه کنیم، یا کنار بگذاریم و منحل کنیم تمام این گروههایی که بودند؛ و با شدت عمل کنیم با آنها، این گرفتاریها برای ما پیدا نمیشد که ما هر روز عزا بگیریم، هر روز شهید داشته باشیم و این از دست ما گذشت و در بارگاه خدا ما استغفار میکنیم. از این به بعد نباید این تکرار بشود، باید دولت قاطع باشد، باید مجلس قاطع باشد. اگر در مجلس اشخاصی هستند که اینها باز همان طبل را میزنند و همان حرفها را میزنند، به اینها نباید گوش بدهند. باید مجلس، یک مجلسی باشد که با قاطعیت عمل کند.»[5]
مقام معظم رهبری هم معتقد است نمایندگان مجلس تراز انقلاب باید در داشتن روحیه انقلابی، شجاعت و ایمان به هدف، از شجاعترین، مؤمنترین و انقلابیترین افراد باشند: «آن کسی که بهعنوان وکیل این ملت انقلابی و مؤمن و شجاع به مجلس میرود، باید انقلابی، مؤمن و شجاع باشد، اگر نگوییم شجاعترین، مؤمنترین و انقلابیترین باشد.»[6]
3- حامل و عامل گفتمان امام
مجلس تراز انقلاب بدون توجه به آرمانها و گفتمان امام خمینی شکل نمیگیرد؛ اما گفتمان امام، فصلبندی خاص به خود را دارد؛ به عبارت دیگر دارای مبانی، شاخصها و عناصری است که آن را از گفتمانهای رقیب متمایز میکند. امام خامنهای(مدظلهالعالی) در خطبه اول نمازجمعه (14/3/1389) که به مناسبت بیستویکمین سالگرد ارتحال ملکوتی بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی در حرم مطهرشان برگزار شد، به مؤلفهها و شاخصهای مهم گفتمان و خط اصیل امام راحل اشاره فرمودند که در ادامه به آن اشاره میشود:
1-3- از دیدگاه معظمله یکی از مبانی و شاخصهای اصلی اندیشه امام خمینی(ره) که در واقع دال مرکزی گفتمان امام(ره) است، اسلام ناب محمدی(ص) است: «اسلام ناب در اندیشه امام، اسلامِ ظلمستیز، عدالتخواه، طرفدار محرومان و حقوق پابرهنگان و مستضعفان است... امام بزرگوار(ره)، جمهوری اسلامی را مظهر و زمینهساز حاکمیت اسلام میدانستند و به همین علت، حفظ نظام اسلامی را واجبترین واجبات اعلام کردهاند. امام(ره) براساس این هدف، تا آخرین لحظه و با قدرت تمام، پای حفظ جمهوری اسلامی ایستادند و یک مدل نو از نظام سیاسی را که متکی بر رأی مردم و شریعت اسلامی بود، به دنیا عرضه کردند.»[7]
بر این اساس،کسانی که شعار جمهوری ایرانی را در حوادث پس از انتخابات 88 سر دادند، در واقع با اصلیترین نقطه در خط امام خمینی مخالف هستند و در جبهه اسلام آمریکایی قرار دارند. به تعبیر یکی از بزرگان، اگر قرار بود جمهوری ایرانی این مملکت را به استقلال و پیروزی برساند، زمان مصدق رسانده بود. تنها چیزی که ایران را سربلند و پیروز کرد، اسلام و حسین بن علی(ع) است.
2-3- شاخص عمده دیگر خط امام، جاذبه و دافعه امام در دایره مکتب اسلام است. مقام معظم رهبری در این مورد میفرمایند: «هرگونه تولی و تبری در عرصه سیاست هم باید تابع تفکر و مبانی امام باشد... دشمنی و قاطعیت امام فقط و فقط برای اسلام بود نه مسائل شخصی و به همین علت، امام همه اقوام و گروههای ملت را با هر سلیقه و دیدگاه همواره در آغوش مهربان خود جای میداد اما قاطعانه کمونیستها، لیبرالها و دلباختگان نظامهای غربی را طرد میکرد و بارها و بارها با تعابیر سخت و تلخ، مرتجعان را نیز محکوم و طرد کرد... در پرتو این شاخص مهم خط امام، انسان نمیتواند خود را رهرو امام بداند؛ اما با کسانی که صریحاً پرچم معارضه با امام را بلند میکنند، همجهت و همراه شود.»[8]
3-3- اطمینان به وعده الهی و در نظر گرفتن محاسبات معنوی و الهی یکی دیگر از شاخصهای راه و حرکت امام از منظر خلف صالح ایشان است: «امام خمینی در تصمیمگیری و تدابیر خود، محاسبات معنوی را در درجه اول قرار میداد و هدف اصلی او از انجام هر کاری، فقط کسب رضای الهی بود.»[9]
4-3- از دیگر شاخصهای مهم خط امام، مردم و نقش مردم است: «امام در عرصه تکیه بر مردم در انتخابات و دیگر مسائل جامعه و کشور، واقعاً کارهای عظیمی انجام دادهاند.»[10] مردمسالاری دینی یک نوآوری سیاسی توسط امام خمینی است که در آن تعریف جدیدی از جمهوریت و اساساً مفهوم حاکم و فرمانبردار ارائه شده که متکی بر مبانی اندیشه سیاسی اسلام است. در نظام اسلامی بین حاکم و مردم فاصلهای نیست و ولایت، اقتدار همراه با برادری و رفاقت است. در مردمسالاری دینی، مردم ولینعمتان مسئولان هستند و حاکمان باید خدمتگزاران مردم باشند.
5-3- جهانی بودن نهضت اسلامی، از دیگر شاخصهای خط امام است. «اقدام امام در خصوص اعلام «جهانی بودن نهضت و انقلاب اسلامی» با دخالت در امور دیگر کشورها و یا صدور انقلاب به شکل استعماری کاملاً متفاوت است و مقصود و مقصد امام این بود که ملتهای جهان از عطر این حرکت تاریخی بهرهمند شوند و با آگاهی به وظایفشان عمل کنند... دفاع منطقی و جانانه امام از ملت فلسطین، یک نمونه از نگاه جهانی امام به انقلاب اسلامی است و امام صریحاً میگفت اسرائیل غدهای سرطانی است و مشخص است که علاج غده سرطانی، قطع آن است. موضعگیری امام در مقابل اسرائیل غاصب، کاملاً صریح بود؛ اما اکنون اگر کسی به اشاره هم در اینباره سخن میگوید، عدهای مدعی خط امام، به نوعی اعتراض میکنند.»[11]
6-3- محور بودن حال کنونی افراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی، شاخص دیگر راه امام (ره) است: «امام بارها میگفت قضاوت در مورد اشخاص باید با محوریت حال فعلی آنها صورت گیرد و این مسئله، شاخص مهمی در درک و پیروی از خط امام است. تمسک به گذشته افراد، هنگامی قابل قبول است که حال فعلی آنان در مقابل گذشته ایشان قرار نداشته باشد اما اگر چنین شد، طبعاً گذشته افراد دیگر نمیتواند معیار و ملاک باشد.»[12] برخورد قاطع امیر مؤمنان با طلحه و زبیر، نمونهای تاریخی از ضرورت توجه به حال کنونی افراد در هرگونه قضاوت و ارزیابی است؛ لذا کسانی که در دوره دولت اصلاحات خواستار جستوجوی گفتمان امام در موزه بودند یا طرفدار چنین دیدگاه غلطی هستند، قطعاً نمیتوانند در مجلس تراز انقلاب حضور پیدا کنند.
البته امروزه برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی در راستای توجیه نظرات و پیگیری منافع خاص خود تلاش میکنند قرائتهای مختلفی از گفتمان امام ارائه دهند؛ اما مجلسی در تراز انقلاب اسلامی است که حامل و عامل گفتمانی از امام و بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی باشد، که مفسر آن مقام معظم رهبری است.
«وکیل آینده مجلس، باید دنبال راه امام و در خط او باشد؛ آن مرد بزرگ و انسانی که دشمنانش هم به عظمت و صداقت و شجاعت او اذعان و اعتراف میکردند.... اینطور آدمی شایسته آن است که بهعنوان وکیل این ملت به مجلس شورای اسلامی برود، آن کسی که بفهمد امام (ره) چه میگفت چه میخواست و چرا میخروشید.»[13]
رهبر معظم انقلاب، امام خامنهای(مدظلهالعالی) معتقدند این انقلاب بدون نام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست و همواره راه و خط امام را مبنای حرکت انقلاب و نظام اسلامی میدانند و مردم و مسئولان را به توجه دائمی به این مبانی دعوت میکنند: «امام خمینی(ره) انسان بزرگ و آگاهی بودند و مجموع فرمایشات و وصیتنامه ایشان، مبانی و اصول انقلاب است که باید تصویب قوانین و موضعگیریها همواره در این جهت باشند... بههنگام تصویب قوانین باید مراقب بود تا قوانین با قانونگرایی، اخلاق، ارزشهای دینی و مسائل تربیتی سازگاری داشته باشند.»
4- پایگاه مستحکم دفاع از اسلام و انقلاب
مجلس تراز انقلاب اسلامی، پایگاه مستحکم انقلاب و اسلام در برابر تهدیدات فزاینده، متنوع و پیچیده استکبار جهانی در اوضاع فعلی است. از منظر سیاسی حضرت امام(ره) ملت ایران باید با بصیرت وکیلی را به مجلس بفرستد که متعهد به قوانین اسلام و مدافع آن باشد: «امید است ملت مبارز، متعهد به مطالعه دقیق در سوابق اشخاص و گروهها، آرای خود را به اشخاصی دهند که به اسلام عزیز و قانون اساسی وفادار باشند و از تمایلات چپ و راست مبرا باشند و به حسن سابقه و تعهد به قوانین اسلام و خیرخواهی امت معروف و موصوف باشند. باید ملت شریف بدانند که انحراف از این امر مهم اسلامی، خیانت به اسلام و کشور است و موجب مسئولیت عظیم است.»[14]
در نگاه مقام معظم رهبری نیز «این مجلس برای ملت سنگر است؛ اما سنگری در مقابل دشمنان، در مقابل آمریکا، در مقابل ضد انقلاب. آن کسی که مردم او را به این سنگر میفرستند، میفرستند تا در این سنگر، از انقلاب دفاع کند.»[15]
همچنین مقام معظم رهبری در این مورد میفرمایند: «مهمترین سخن آن است که مجلس شورای اسلامی، رکن مهم نظام اسلامی و انقلابی است و باید پایگاه مستحکم اسلام و انقلاب باشد. چنین بوده و به تأیید الهی چنین نیز خواهد بود... دفاع قاطع و آشکار نمایندگان از انقلاب و نظام اسلامی و راه روشن و ماندگار امام عظیمالشأن و تبری از بلندگوهایی که با تکرار شعار ارتجاعی «جدایی دین از سیاست» در اندیشه حذف جهاد خونین بیستوچند ساله ملت ایران برای استقرار نظام مترقی جمهوری اسلامیاند، تلاش پرهزینه دشمن را بیهوده خواهد ساخت. این، کمترین انتظار ملت انقلابی و مسلمان از نمایندگان مجلسی است که با خون شهیدان و مجاهدت ایثارگران پدید آمده و برقرار مانده است.»[16]
مقام معظم رهبری در این رابطه میفرمایند: «ما در دوران این بیستوهفت سال بعضی از مسئولان نظام اسلامی را دیده بودیم که خجالت میکشیدند یک حکم اسلامی یا یک جهتگیری اسلامی را صریحاً بر زبان بیاورند؛ نه، ما طلبکاریم. من بارها گفتهام، در قضیه «زن» ما پاسخگوی غرب نیستیم، غرب باید پاسخگوی ما باشد. ما هستیم که سؤال مطرح میکنیم. در زمینه حقوق بشر، ماییم که طلبکار مدعیان منافق و دوروی حقوق بشر هستیم. بنابراین به اسلام اعتزاز داشته باشید.»
5- مانع و رادع انحراف
افراد یا جریانهایی که معمولاً در پی تغییر هویت انقلابها هستند، با پرچم رسمی و تابلوی مشخص جلو نمیآیند؛ بلکه حرکت آنها پنهان و غیر آشکار است، بنابراین وجود شاخص در انقلابها بهمنظور جلوگیری از هرگونه انحراف، بسیار ضروری است. مهمترین و اصلیترین شاخص، امام و خط امام است که در رفتار، گفتار و وصیتنامه امام بزرگوار(ره) تجلی یافته است. در بند سوم به برخی از اصول اساسی خط و گفتمان امام اشاره شد.
بیشک امام منهای خط امام، امام بیهویت است و سلب هویت از امام، خدمت به امام خمینی(ره) نیست و اگر بخواهیم نسبت و رابطهای بین مجلس تراز انقلاب و خط امام تعریف کنیم، باید گفت مجلس تراز، مولود اندیشه اسلامی امام راحل است. از اینرو، مجلس تراز انقلاب اسلامی نهتنها باید مصونیتبخش و رادع و مانع از هرگونه انحراف در خط امام باشد، بلکه باید عدم انحراف مجموعه حاکمیتی نظام از مصالح اسلام و کشور را نیز با شاخص گفتمان امام و رهبری تضمین کند.
در این حوزه، امام راحل به جلوگیری از انحراف نظام از اصول اسلامی و انقلابی بسیار حساس بودند و علاوه بر اینکه نهادهای مسئول باید بر اساس مأموریت ذاتی در این امر مراقبت ویژه داشته باشند، از نمایندگان مجلس هم جداگانه میخواهند در صورت انحراف کسانی از بین خودشان، با برخوردی انقلابی به رد اعتبارنامه عناصر منحرف اقدام کنند:
«از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این عصر و عصرهای آینده میخواهم که اگر خدای نخواسته عناصر منحرفی با دسیسه و بازی سیاسی، وکالت خود را به مردم تحمیل نمودند، مجلس اعتبارنامه آنان را رد کنند و نگذارند حتی یک عنصر خرابکار وابسته، به مجلس راه یابد.»[17]
6- وفادار به اسلام ناب و انقلاب
مجلس تراز انقلاب اسلامی مجلسی است که در راستای عدم انحراف قوانین از اسلام و ماهیت خط انقلاب تلاش میکند. شاید یکی از عوارض دوران سازندگی و اصلاحات که بر بسیاری از مجاری و مناصب کشور، تکنوکراتها و فنسالاران مسلط بودند، این بود که برخی افراد سادهاندیش و ظاهربین را از نقش عامل ایمان و عقیده و اصول پایهای نظام غافل ساخت و این پندار غلط را بر آنان مسلط کرد که گویا با ورود به مراحل پیشرفت سازندگی کشور، دوران شعارهای مقدس و ارزشهای اصیل به سرآمده است. این تصور باطل همراه با برخی انگیزههای مادی، سیاسی و شخصی، موجب شد که اینگونه اشخاص، به ارزشها بیاعتنایی کنند. رابطه تنه و شاخه با ریشه را انکار کنند. برای پیشگیری از این پدیده خطرناک، بر زبدگان ملت است که در همه برنامهریزیها به نقش بنیانی ارزشهای اسلام و انقلاب، تکیهای حقیقی - و نه زبانی و ظاهری – داشته باشند.
حضرت امام(ره) با ابراز امیدواری به اینکه همواره مجالس زمان خودشان و «در مجلسهای آتیه، مسائل، مسائل اسلامی باشد و روش، روش اخلاقی - اسلامی»، در این مورد بهتأکید میفرمایند: «من میل دارم که، شما هم میل دارید که این مجلس طوری باشد که اگر قانونی را گذراند وقتی که در شورای نگهبان برود بیچون و چرا قبول کنند. شما میدانید که مردم اسلام را میخواهند، دیانت را میخواهند، رضای خدا را میخواهند.»[18]
بنابراین امام در هر انتخاباتی به ملت ایران توصیه میکردند: «افرادی را انتخاب کنید که متعهد به اسلام، شرقی و غربی نباشند، بر صراط مستقیم انسانیت و اسلامیت باشند. وکیلهایی که آراسته هستند به اخلاق خوب، متعهد هستند به اسلام، وفادار هستند به کشور خودشان، خدمتگزار هستند به شما و به کشور، آن اشخاص را انتخاب کنید.»[19]
مقام معظم رهبری هم جهتگیری کلی همه نهادهای نظام بهویژه مجلس را اسلام، انقلاب و ارزشهای متعالی آنها میدانند: «نخستین نکته، ناظر به جهتگیری کلی مجلس است که باید در سمت و سوی هدفها و شعارها و ارزشهای متعالی اسلام باشد. این نکته اگرچه باتوجه به اینکه مجلس، عصاره ملت مسلمان و انقلابی و محصول انقلاب اسلامی است، سخن تازهای نیست و توصیف افتخارآمیز «اسلامی» در دنباله نام مجلس شورا، خود گویای طبیعت و جهت آن هست، لیکن در وضع کنونی کشور که بحمدالله حرکت سازندگی با شتاب و استحکام، در حال اوجگیری است، توجه و اعتنا به این خصوصیت، نقش و اهمیت تازهای مییابد... هرکس به نام سازندگی، ارزشهای انقلابی را مورد بیاعتنایی قرار دهد، در دعوی سازندگی نیز دچار خطا و توهم است و هرکس به این عنوان که امروز روز عمل است، شعارهای درخشان انقلاب را تحقیر کند، مانند کسی است که بر سر شاخه نشسته و بن میبرد... وظیفه مجلس شورای اسلامی در مرتبه اول، ایستادگی در برابر این توقعات و پای فشردن بر راه روشن و صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی است و این، مهمترین توقع اینجانب و ملت بزرگ و شجاع ایران از نمایندگان منتخب مردم است.»[20]
«بنابراین مجلس در هیچ کشوری جای مخالفان نظام نیست و اگر کسانی که میگویند باید به مجلس برویم تا با قانون اساسی و جمهوری اسلامی مبارزه کنیم، این کاملاً غلط و غیرمنطقی است.»[21]
7- دارای تقوای جمعی
تقوای فردی که بستر و زمینهساز تقوای جمعی و سیاسی است، از مفاهیم بلند و نورانی قرآن و از آموزههای اخلاقی دین مبین اسلام است. اسلام به ما مسلمانان یاد میدهد که «حبالدنیا رأس کل خطیئه». بر این مبنا کششهای مادی ضمن اینکه تقوای انسان را از بین میبرد، به لحاظ سیاسی و اجتماعی هم میتواند نماینده را وامدار گروه یا جریان سیاسی خاص کند و بسترهای انحراف وی از رسالتهای سنگین و حساس نمایندگی را فراهم سازد. این در حالی است که مجلس تراز انقلاب اسلامی باید محل مجتمع شدن انسانها و نمایندگان مهذبی باشد که ضمن برخورداری از تقوای فردی، دارای تقوای جمعی نیز هستند. این موضوع زیربنایی، از چنان اهمیت فراوانی در نزد رهبری فرزانه انقلاب برخوردار است که نماینده بدون تقوا را اساساً شایسته پوشیدن این خلعت نمیدانند: «آن کسی که تقوای لازم را ندارد و اهل معنویات نیست و اهل دنیاست و فقط برای نام و نشان و استفادههای شخصی، این مسئولیت را میخواهد، او لایق و شایسته این کار نیست.»[22]
معظمله با تمایز قائل شدن در بین مفهوم تقوای فردی و جمعی، تقوای سیاسی و اجتماعی را به دلیل آثار و پیامدهای سترگ آن در اجتماع، بسیار حائز اهمیت میدانند و بر این اساس، در بیستویکمین سالگرد ارتحال امام و در خطبههای نمازجمعه که در حرم مطهر ایشان برگزار شده بود، فرمودند: «تقوا در مسائل شخصی یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و عمومی خیلی مشکلتر است، خیلی مهمتر است، خیلی اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوییم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ درباره او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما درباره آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جاده تقواست. آیه شریفهای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیدا». قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جاده حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.»[23]
همچنین مقام معظم رهبری در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم، توصیههای اخلاقی بسیار نغزی دارند که در رأس همه آنها، احتراز و مراقبت از جذابیتهای مادی و پول است:
«انسان گاهی اوقات وارد یک میدانی میشود، پاک وارد میشود، لیکن ممکن است خدای نکرده پاک از آنجا بیرون نیاید. انگیزههای مادی جذابند، خطرناکند. پول چیز خطرناکی است عزیزان من! ببینید امام سجاد (ع) در آن دعای مرزدارانِ صحیفه سجادیه، که به مرزداران و سربازان و مجاهدان جبهه دعا میکند، از جمله دعاهایش این است که پروردگارا! یاد مال فتون را از دل اینها ببر. این تعبیر «فتون»، فتنهانگیز، فقط در مورد مال در این دعا بهکار رفته؛ «المال الفتون». مال، فتنهانگیز است. فتنه همیشه به معنای فتنه در عرصه اجتماع نیست؛ بدتر از او، فتنه در عرصه دل انسان است. اگر راه دلبستن به پول و به زندگی و به تشریفات و به جاه و جلال و اینها را بر روی دل باز کردید، دیگر واقعاً حد یقف ندارد.»[24]
همچنین معظمله چند سال پیش در جمع مردم قزوین ضمن مقایسه نظام انتخاباتی غربیها با ساختار دو یا چند حزبی با نظام اسلامی، درباره رعایت اخلاق اسلامی در رقابتها و بهطور کلی فعالیت انتخاباتی فرمودند: «در نظام جمهوری اسلامی غیر از دانایی و کفایت سیاسی، کفایت اخلاقی و اعتقادی هم لازم است. افرادی نگویند که اخلاق و عقیده، مسئله شخصی انسانهاست. بله، اخلاق و عقیده، مسئله شخصی انسانهاست؛ اما نه برای مسئول.
من اگر در جایگاه مسئولیت قرار گرفتم و اخلاق زشتی داشتم؛ فهم بدی از مسائل جامعه داشتم و معتقد بودم که باید جیب خودم را پر کنم، نمیتوانم به مردم بگویم این عقیده و اخلاق شخصی من است و اخلاق و عقیده ربطی به کسی ندارد! برای یک مسئول، عقیده و اخلاق مسئله شخصی نیست؛ مسئلهای اجتماعی و عمومی است؛ حاکم شدن بر سرنوشت مردم است. آن کسی که به مجلس میرود، یا به هر مسئولیت دیگری در نظام جمهوری اسلامی میرسد، اگر فاسد، بیگانهپرست و در خدمت منافع طبقات برخوردار جامعه بود، دیگر نمیتواند نقشی را که ملت و طبقات محروم میخواهند، ایفا کند. اگر آن شخص، انسان معاملهگر، رشوه و توصیهپذیر و مرعوبی بود؛ در مقابل تشر تبلیغات و سیاستهای خارجی جا زد، دیگر نمیتواند مورد اعتماد مردم قرار گیرد و برود آنجا بنشیند و تکلیف ملک و ملت را معین کند. این شخص غیر از کفایت ذاتی و دانایی ذاتی، به شجاعت اخلاقی، تقوای دینی و سیاسی و عقیده درست هم احتیاج دارد.»[25]
8- بازوی کارآمد نظام و رهبری
مجلس تراز انقلاب اسلامی، مجلسی است که بازوی کارآمد نظام و رهبری برای حل مسائل اساسی کشور است. مجلس کارآمد اولاً نیازهای واقعی مردم را در سطح ملی میشناسد و بهاصطلاح دردآشنای مردم است، ثانیاً قوانینی در راستای گرهگشایی از این مشکلات و نیازها تصویب میکند.
مقام معظم رهبری درباره ضرورت شناخت نیازهای واقعی مردم در پیامی به نمایندگان میفرمایند: «نیازها و مطالبات حقیقی مردم را میشناسید؛ اشتغال، مبارزه با فساد مالی، زدودن محرومیت از مناطق محروم، مهار تورم و مقابله با گرانی، روان شدن چرخه خدمترسانی، گسترش و اعتلای فرهنگ و اخلاق، رونق یافتن علم و تحقیق، مسئولیتپذیری و پاسخگویی مسئولان حکومتی، در شمار برجستهترین این نیازها است و اینها است که عدالت اجتماعی را ممکن و پیشرفت و توسعه را محقق میسازد. نیازهای موهوم و ساخته دست تبلیغاتچیهای بیگانه و بدخواه، نباید بهجای این خواستههای حقیقی بنشیند.»[26]
و در مورد کارآمدی مجلس اعتقاد دارند: «آنچه که برای مردم در این انتخابات و همه گزینشهای ملی و انتخاباتها مهم است، این است که سطح کارآمدی نظام، روزبهروز ارتقا پیدا کند؛ این اساس مسئله است. اگر مردم دنبال رئیسجمهور یا دنبال نماینده مجلس میگردند یا دنبال دیگر کسانی هستند که میخواهند آنها را با انتخاب تعیین کنند، در پی آن هستند که انسانهای کارآمدی را بر اریکه مسئولیت بنشانند تا آنها بتوانند سطح کارآمدی نظام را افزایش بدهند و مشکلات مادی و معنوی مردم را حل کنند؛ این خواست مردم است.»[27]
رسیدن به این اهداف از منظر رهبری در گرو این است که وقت نمایندگان صرف امور بیهوده و حاشیهای نشود و از تمام ظرفیت کاری مجلس استفاده گردد: «نکتهای که بسیار مهم است، این است که از همه ظرفیتِ کاری مجلس استفاده کنید. اگر قرار باشد یک روز دستگاهی بخواهد موفقترین مجلس ایران را در دوره بعد از انقلاب ارزیابی کند، بلاشک موفقترین مجلس، مجلسی است که توانسته از همه ظرفیتِ کاری خود استفاده کند. ظرفیت قانونگذاری، یکی از ظرفیتهای بسیار مهم است. ابزارهای نظارت در دست شما قرار دارد. دیوان محاسبات را دستکم نگیرید. من در مجالس قبلی مکرر به مسئولان و دستاندرکاران میگفتم دیوان محاسبات را خیلی جدی بگیرید؛ این ابزار بسیار مهمی است. به شما هم این نکته را عرض میکنم.»[28]
9- دارای مرزبندی شفاف
مجلس تراز انقلاب اسلامی مرزبندی شفافتری با مخالفان، معاندان و دشمنان انقلاب و نظام ولایی در وضعیت جنگ نرم دارد. از اینرو، برخورد با غیر خودیها و وحدت با خودیها در نمایندگان چنین مجلسی موج میزند.
امام خمینی در این مورد معتقد بودند: «امید آن دارم که مجلس شورای اسلامی و دولت انقلابی اسلامی، تصفیه کامل از عناصر ضد انقلاب و ضد اسلامی را بهطور قاطع و انقلابی شروع نمایند و آخرین عرض من آن است که از اختلاف که منشأ همه بدبختیهاست و مخالف رضای خدای متعال است، احتراز و نمایندگان محترم مجلس از رفتار و گفتاری که در مجالس زمان طاغوت بر خلاف موازین شرعیه و اخلاقیه انجام میگرفت، اجتناب نموده، در مخالفتهای آرایی و سیاسی از حدود اخلاق انسانی تجاوز ننمایند.»[29]
کسانی که مواضعشان شفاف نیست، نمیتوانند نمایندگان صالحی برای امت اسلامی باشند. افرادی که در جریان فتنه 88 نفرت خود را از سران فتنه علنی نکردند و فکر میکنند با پوشش میانهروی میتوانند با هر دو طرف همکاری داشته باشند، شرایط اصلح ندارند.
بنا به فرموده مقام معظم رهبری نیز: «جناحهای سیاسی باید مواضعشان را مشخص کنند. باید صریحاً نسبت به آن کسی که با اسلام مخالف است، با انقلاب مخالف است، با راه امام مخالف است، با اساس اسلامی برای نظام مخالف است، موضع و مرزهاشان را روشن کنند. همینطور در مقابل کسانی هم که علیالظاهر متدینند؛ اما به تحول انقلاب و به اصل انقلاب هیچ اعتقادی ندارند و متحجران و جامدان باید مرزهایشان را مشخص کنند. نمیگویم جنگ و دعوا و مبارزه کنند؛ اما موضع خود را مشخص کنند.»[30] «در دوران فتنه و غبارآلود بودن فضا، وظیفه همه بهویژه خواص، موضعگیری شفاف و پرهیز از سخنان و مواضع دو پهلو است.»[31]
بدون شک، مهمترین و ضروریترین پیشنیاز برای تکوین مجلس در تراز انقلاب، راهیابی نمایندگانی در تراز ملت انقلابی ایران و شاخصهای انقلابی به مجلس نهم است.
مجلس تراز انقلاب اسلامی چگونه شکل میگیرد؟ به عبارت بهتر، نمایندگانی که میتوانند بر صندلیهای پرمسئولیت مجلس تراز تکیه بزنند و از حقوق ملت ایران پاسداری کنند، باید از چه ویژگیها و خصایصی برخوردار باشند؟ بدون شک، مهمترین و ضروریترین پیشنیاز برای تکوین مجلس در تراز انقلاب، راهیابی نمایندگانی در تراز ملت انقلابی ایران و شاخصهای انقلابی به مجلس نهم است.
طرح این سؤال، مباحث و عوامل جدیدی چون شروط و شاخصهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی و چگونگی رفتار سیاسی مردم در انتخاب نماینده اصلح و در تراز انقلاب را وارد بحث میکند. بهراستی در انتخابات نهم مجلس، دلسوزان انقلاب و آرمانهای امام و رهبری باید به چه کسانی برای تدوام خط انقلاب و امام(ره) رأی بدهند؟
برخی از ویژگیهای نمایندگان در تراز انقلاب اسلامی و ملت ایران عبارتند از:
1- انقلابی و استکبارستیز
مجلس تراز انقلاب اسلامی مجلسی است که استکبارستیزی را بهعنوان اصل ثابت سیاستهای نظام باور داشته و مرعوب تهدیدات نظام سلطه نمیشود. بر همین اساس، یکی از مطالبات جدی مقام معظم رهبری از نمایندگان چنین مجلسی، ایستادگی و پایداری در مقابل افزونخواهیهای قدرتهای جهانی است: «نکته بعدی هم این است که مجلس باید مجلسی باشد که بتواند در مقابل زورگوییها و زیانخواهیها و مرعوب کردنها و تطمیع کردنهای قدرتمندان جهانی بایستد و مصالح کشور و ملت را محاسبه کند و دنبال آن برود.»[1]
همچنین رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در اولین دیداری که با نمایندگان منتخب مجلس هفتم داشتند، ضمن واکاوی چرایی دشمنیها با انقلاب، مجلس تراز انقلاب را که بتواند تمامقد و بدون اندک واهمهای در مقابل دشمنان و نظام سلطه پایداری کند، آینه تمامنمای اقتدار ملی و مقابله با سیطرهخواهانِ جهانی و بینالمللی نامیدند و تأکید کردند:
«برادران و خواهران عزیز! یک نقطه پرفایده و پرسود در یک نقطه بسیار حساس از لحاظ سوقالجیشی - سیاسی و نظامی - در دنیا به نام ایران وجود داشته و سالهای متمادی در قبضه قدرتهای مستکبر بوده است - یک روز روسیه، یک روز انگلیس، یک روز هم آمریکا - بعد این ملت آمده با اتکا به یک اندیشه و یک فکر و یک اراده، این کشور را از چنگال اینها خلاص کرده؛ اینها میخواهند دوباره سیطره پیدا کنند؛ همه دعوا بر سر این است. ما با کسی دعوا نداریم. ما به کسی که میخواهد دوباره بر ما سیطره پیدا کند، میگوییم نخیر، غلط میکنی؛ اجازه نمیدهیم. منازعه نظام اسلامی با کسانی که در پی چالش با این نظامند، سر این قضیه است؛ مشکل دیگری نیست. همه کشورهای دنیا در تعامل با هم، چالشهای قهری و طبیعی دارند - اینها که مهم نیست - آنچه مهم است، این است که ملت ایران و نظام اسلامی ایستاده است و میخواهد از هویت و استقلال و عزت ملی خود دفاع کند. عدهای میخواهند بر این اراده و عزم دستاندازی کنند؛ دعوا سر این است. مجلس در این دعوای اصولی، اساسی، تعیینکننده و سرنوشتساز باید جایگاه روشنی داشته باشد؛ چون شما نماینده این ملتید ... مجلس باید آینه تمامنمای اقتدار ملی و عزت ملی و ایستادگی بر سر منافع ملی و مقابله با سلطهجویان و سیطرهخواهانِ جهانی و بینالمللی باشد.» [2]
2- تکلیفگرا و ولایتمحور
اعتقاد به جامعیت دین اسلام و ولایت مطلقه فقیه، از دیگر ویژگیهای نماینده تراز انقلاب است. تقید به ولایت، نه در حد تظاهر زبانی بلکه در مقام عمل است؛ یعنی حتی در گفتار و کلام خویش هم نباید به خود اجازه دهد که عقبتر یا جلوتر از رهبری حرکت کند. باید مواضع رهبری را موضع خویش دانسته، دستورات ایشان را مطاع باشد و احکام و فتاوای معظمله را فصلالخطاب بداند.
فرد مدعی صلاحیت نمایندگی مردم، باید باور داشته باشد که اسلام دارای نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... است و میتواند به همه نیازهای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی انسان پاسخ مثبت دهد؛ از این رو، کسانی که ولایت فقها را در امتداد ولایت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نمیدانند و به هر دلیلی، ولی فقیه را محدود به قانون اساسی دانسته، مشروعیت آن را از ناحیه مردم میدانند، در زمره صالحان برای ورود به مجلس تراز انقلاب قرار نمیگیرند؛ چرا که این افراد در التزام عملی به رهنمودهای ولایت فقیه نیز به بهانه قانونگرایی تشکیک خواهند کرد. مجلس ششم و رفتار سیاسی برخی از نمایندگان این مجلس، نمونه خوبی از رفتار غیر ولایی است.
مقام معظم رهبری با صدور حکم حرمت فقهی برای کسی که الزامات نظام ولایی را در دل خود قبول ندارد و با پنهان کردن اعتقاد قلبی نسبت به آرمانهای امام(ره) و نظام اسلامی، پست و جایگاهی را اشغال میکند، در واقع در صددند نشان دهند ولایتمحوری نمایندگان و کلیه کسانی که در سلسله مراتب حاکمیتی نظام اسلامی دارای مقام و موقعیتی هستند، از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است: «اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است؛ ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آن طوری که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده است در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است.»[3]
3- مردمی و سادهزیست
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در اولین دیداری که با نمایندگان منتخب مجلس هفتم داشتند، به آنها توصیه کردند:
« نماینده مردم باید نماینده توده مردم باشد؛ بهخصوص نماینده کسانی باشد که به حضور نمایندهشان در سطوح تصمیمگیری و تصمیمسازی کشور بیشتر نیاز دارند؛ آنهایی که دستشان به جایی نمیرسد و محرومیت بیشتری را دارند. پس در درجه اول، نمایندگی از مردم محروم را برای خودتان تعریف کنید. درست است که هر یک از شما نماینده همه ملت ایرانید؛ نماینده جمع خاصی، نماینده آن منطقه و نماینده فقط رأیدهندگان نیستند - مجلس، نماینده همه ملت ایران است - اما در عین حال، برخی از اقشار ملت ایران به حضور نماینده خود در مناطق تصمیمگیری نیاز دارند؛ چون محرومند، چون مشکلات دارند، چون از فقر و کمبود امکانات و تبعیضها رنج میبرند و از فسادهایی که دیگران به راه میاندازند، آنها صدمه میبینند. بنابراین خودتان را در درجه اول، نماینده اینها بدانید.» [4]
توصیه به مردمی بودن و مردمی ماندن و سادهزیستی نمایندگان در دیدار با نمایندگان دوره هشتم هم از سوی مقام معظم رهبری ادامه دارد و ایشان با تعبیری زیبا از مردمی بودن، شاخصی نو در این مورد ارائه و تأکید میکنند:
« یک نکته دیگری که من لازم میدانم به برادرها عرض کنم - توی آن پیامی هم که خدمت دوستان فرستادم، روی این نکته تکیه کردم - این است که آقایان و خانمهای نماینده سعی کنند مردمی بمانند. مردمی بودن هم فقط این نیست که انسان هر گاهی یک بار به محل انتخابات سر بزند. البته آن خیلی لازم است، باید رفت، سرزد، با مردم ملاقات کرد، منقطع از مردم نباید شد؛ در این شکی نیست؛ اما فقط این نیست! نباید ما در جمهوری اسلامی کمک کنیم به ایجاد یک طبقه جدید، یک طبقه برخوردارِ اشرافی جدید. نباید بگذاریم این کار انجام بگیرد. این هم با دستور و حکم و فرمان حاصل نمیشود، با دل، با ایمان، با انگیزه، شدنی است.» [5]
ایشان در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج، انتخاب مسئول سادهزیست را مهمترین عامل حرکت مردم به سمت دوری از اشرافیت میدانند و بیان میدارند: «بهترین، آن کسی است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگری خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگری و تجملپرستی است.» [6]
4- وابسته نبودن به کانونهای قدرت و ثروت
بهطور طبیعی، جریانات سیاسی و کسانی که به هر ترتیبی برای رأی آوردن یک کاندیدا سرمایهگذاری مالی میکنند، چشمداشتهایی نیز دارند. خطری که انتخابات را در کشور اسلامی بیهویت میسازد، این است که کاندیدا از ارزشهای اخلاقی فاصله بگیرد و نماینده مجلس، وامدار کانونهای قدرت و ثروت گردد یا با هزینههای کلان و شیوههای تبلیغی پرهزینه و طرح مسائل غیر واقع در مورد کشور و تولید چالش در افکار عمومی، ورود به مجلس را به هر قیمت، هدف قرار دهد. به عبارتی، نمایندهای که به هر قیمت، به دنبال کسب پیروزی در انتخابات است و فاقد مبانی و استقلال فکری باشد، نخواهد توانست به سهم خود در تکوین مجلس تراز انقلاب، ایفای نقش کند و نماینده اهداف و ارزشهای نظام و انقلاب اسلامی باشد. امام راحل و خلف صالحشان، مقام معظم رهبری، همواره و در هر انتخاباتی به نوعی به این نکته تذکر دادهاند:
«اگر دیدید کسی است که دارد پول به مردم میدهد یا دهن آنها را برای اینگونه کارها شیرین میکند، بدانید که این طور آدمها، آدمهای نامناسبی هستند، وقتی معلوم شد که اینها کسانی هستند که میخواهند به خاطر امور مادی و در راه کسب متاع دنیوی، مسند باارزشی را که برای مردم قانون وضع میکند، غصب کنند، بایستی جلوی آنها را بگیریم.»[7]
« اگر کسی فاسد است، نباید وارد مجلس شود، حالا فساد اعم است از فساد مالی و فسادهای گوناگون اخلاقی و یا عقیدتی و سیاسی، همه اینها فساد است.»[8]
بر این مبنا، مقام معظم رهبری نماینده دلسوز و مؤمنی را که به کانونهای قدرت وصل نباشد، صالح میدانند و میفرمایند: «یک نکته هم البته انتخاب نماینده دلسوز و مؤمن و علاقهمند است... مردم باید کسانی را انتخاب کنند که به کانونهای ثروت و قدرت متصل نباشند؛ کسانی باشند که واقعاً مردم اینها را بخواهند؛ بر طبق وجدانشان، بر طبق دینشان، بر طبق وظایف انقلابیشان عمل کنند.»[9]
5- عدالتخواه، فسادستیز و حامی محرومان
از دیگر ویژگیهای نماینده تراز انقلاب اسلامی، عدالتخواهی، فسادستیزی و حمایت از طبقه محروم و مستضعف جامعه است. «بر اساس اسلام عزیز در کمیسیونها با طرح قوانین و لوایح به سمتی حرکت کنند که مشکلات اساسی کشور مرتفع و سیاستهای زیر بنایی کشور در امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی در راستای کمک به محرومین و رفع استضعاف مدون و به مورد اجرا در آید.»[10]
شما بدانید که دشمن شما، دشمن این انقلاب، دشمن این نظام، برندهترین حربهای که در اختیار خواهد داشت، فقر و گرفتاری اقتصادی مردم است. روی این مسئله باید فکرکرد.... اولویت مهم این است که شکم مردم را سیرکنید. میشود نشست و حرفهای روشنفکری زد: اگر فلانطور نشود، فلانطور نخواهد شد، اگر چنیننشود، چنان نخواهد شد؛ اما باید دید واقعیت چیست.»
مقام معظم رهبری در اینباره میفرمایند: «اصلح یعنی چه؟ اصلح یعنی کسی که برای ریشهکنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد. یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعه اقتصادی و غیر اقتصادی بیندیشد، هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آنچنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسی است که بتواند این بار عظیم را به دوش بگیرد. هرکسی نمیتواند این بار را به دوش بگیرد. نشاط و حوصله و همت و قدرت لازم و هوشمندی لازم دارد.»[11]
6- شجاع و مدافع حق
ایمان، شجاعت، پایبندی به ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، معیار انتخاب وکیل شایسته از منظر امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است. امام در اینباره، شهید مدرس را الگوی نمایندگی ملت ایران برای همه زمانها اعلام میکنند و انتظار دارند نماینده اگر لازم باشد، حتی یکتنه در مقام دفاع از حق با شجاعت ایستادگی کند: «سعی کنید مثل مرحوم مدرس را انتخاب کنید، البته مثل مدرس که به این زودیها پیدا نمیشود، شاید آحادی مثل مدرس باشند. کسانی را که انتخاب میکنید، باید مسائل را تشخیص دهند، نه از افرادی باشند که اگر روس یا آمریکا یا قدرت دیگری تشری زد، بترسند، باید بایستند و مقابله کنند.»[12]
اهمیت این نکته به اندازهای است که امام راحل نسبت به اثرگذاری تبلیغات فریبکارانه دشمنان، ابراز خوف و نگرانی کرده، میفرمایند: «خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاصی که به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در این یکسال شاهد آن است و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی و جنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی، خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا میزنند، در قشری از ملت و جوانان پاکدل تأثیر کند و آرای مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب، با اسلام و جمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند.»[13]
مقام معظم رهبری نیز در اینباره میفرمایند:
« دنبال آدمهای مؤمن و شجاع و انقلابی و کسانی که بتوانند قدرت این ملت را- که در سایه ارزشهای انقلابی است- حفظ کنند، باشید؛ کسانی که وقتی قوانینی میگذارند و موضعی میگیرند و نطقی میکنند، همه در این جهت باشد.»[14]
« مرعوب شدن، صفت خیلی بدی است. حالا یک وقت انسان در خانه خودش نشسته است و مرعوب میشود، این یک نفر آدم است؛ اما یک وقت در مسند مسئولیتی نشسته است، در مجلس است، در دولت است، او اگر مرعوب شد، واویلاست.»[15]
«مجلس شورای اسلامی اگر چهار خصلت داشته باشد، در جایگاه حقیقی خود قرار خواهد داشت. این چهار خصلت عبارتست از: احساس مسئولیت، استقلال، شجاعت و مردانگی و به کار گرفتن فکر و علم و تخصص.»[16]
7- بصیر و دشمنشناس و دارای موضع روشن در قبال فتنه و انحراف
مجلس در تراز انقلاب نهتنها باید از بصیرت لازم برای تشخیص دوستان و دشمنان انقلاب در هر برههای برخوردار باشد، بلکه باید موضع روشنی هم در قبال آنها اتخاذ کند. در وضعیت فعلی، شناخت جریان فتنه و تجدیدنظرطلب که در انتخابات 1388 شکست سنگینی خورده - و راهبردهای آنها و رصد و پیگیری خط ارتباطی آنها با خارج، از ویژگیهای یک مجلس و نماینده آن است.
ظهور جریان انحرافی در ساختار قدرت، یکی از ویژگیهای این دوره است. هدف اصلی این جریان، استمرار حضور و توسعه آن در حاکمیت و تحمیل مطالبات خود به نظام است. این جریان، مختصات فکری ویژهای دارد که مواضع و رفتارهای آن نشان داد، با وجود ظرفیتها و الگوهای رفتاری متفاوت این جریان با جریان فتنه، لکن از لحاظ رویکرد نظری، گفتمان و اهداف، با آن جریان همپوشانی دارد. شناخت این باند هم امروز برای شکل دادن مجلس تراز، ضرورتی انکارناپذیر است. مهمترین چالش پیشرو از طریق این جریان، تأثیرگذاری بر فرایند انتخابات بهویژه در شهرهای کوچک برای نشانهگیری کرسیهای انتخاباتی مجلس نهم و سپس انتخابات یازدهم ریاستجمهوری است.
از اینرو، یکی از صفات ضروری مجلس تراز انقلاب و نماینده اصلح این است که از مسائل سیاسی روز، اطلاع کافی داشته، نسبت به شناخت و رصد تحولات و مواضع جریانات مخالف و معاند نظام اسلامی در هر زمان، وقوف کامل داشته باشد.
امام راحل همواره توصیه میکردند: «رأی خود را به شخصی که دارای بصیرت در امر دین و دنیا و منزه از گرایش به شرق و غرب و مکتبهای انحرافی و دارای دید سیاسی است، بدهید.»[17]
احتیاط امام(ره)، بنا بر اهمیت جایگاه نمایندگی مردم در مجلس و ضرورت راهیابی افراد متعهد و در خط نظام اسلامی به خانه ملت، به قدری است که هشدار میدهند باید حتی از راهیابی افرادی که احتمال انحراف در بارهشان وجود دارد، جلوگیری کرد وگرنه مسئولیت چنین انتخابی، دامنگیر انسان خواهد بود: «باید به اشخاصی که احتمال انحراف در آنان میرود، رأی ندهند؛ احتمال انحراف عقیدتی، اعمالی یا اخلاقی، باعث میشود که به چنین اشخاصی اعتماد نمیشود کرد و رأی به آنان، موجب مسئولیت خواهد بود.»[18]
مقام معظم رهبری نیز که در سالهای اخیر بیشترین استفاده و تکرار واژه «بصیرت» را داشتهاند، در این مورد میفرمایند: «نماینده باید دارای فهم و درک سیاسی باشد و مسائل کشور را بفهمد، هم مسائل خارجی و توطئههای دشمنان را و هم مسائل داخلی را.»[19]
مسلماً به این فهرست میتوان موارد دیگری از ویژگیها و شاخصهای مجلس تراز انقلاب اسلامی را نیز افزود.
دههی آخر بهمن هر سال، یادآور شهادت سه تن از بزرگان مقاومت است: شهید شیخ راغب حرب، شهید سید عباس موسوی و بالاخره شهید عماد مغنیه. اگرچه راجع به دو شهید اول هم جای کار زیادی هست اما شناخت شهید عماد مغنیه که در طول حیات به دلیل مسائل امنیتی، بسیار کم از او سخن رفته، بسیار لازم است. کسی که رهبر فرزانه انقلاب در پیامی که به مناسبت شهادتش صادر کردند، فرمودند: «زندگی و مرگ انسانهایی مانند او، حماسهای است که ملتها را بیدار میکند و به جوانان الگو میدهد و افقهای روشن و راه رسیدن به آن را برای همه ترسیم میکند.»
روزنامه الأخبار لبنان به مناسبت سالروز این شهید بزرگ نهضت جهانی اسلام، به سراغ برخی مسئولان امنیتی ایرانی رفته و خصوصیات اخلاقی و جهادی این شهید بزرگ را از زاویه ارتباطش با ایرانی ها بررسی کرده. ترجمه کامل این متن جذاب را (که در آن، الأخبار اسامی مسئولان ایرانی را به دلایل امنیتی ذکر نکرده) با هم می خوانیم:
اکثر ایرانیانی که او را می شناختند، گمان می کردند او یک ایرانی است که در ایر ان به دنیا آمده و نام و پاسپورت ایرانی دارد. تعداد کمی هم که می دانستند او لبنانی است، او را با نام حاج رضوان می شناختند. تعداد کمی او را با نام حقیقی اش می شناختند: حاج عماد مغنیه. همان کسی که در سفرهای متعددش به جمهوری اسلامی، انتخابش از کل ایران فقط شهر قم بود و دیدار علمای اخلاق و عرفان.
***
چشمهایی به رنگ غروب خورشید در زمستانی طوفانی. سرخیای که چشمه هایی را پوشانده است که اگر اجازه سرازیر شدن داشتند، آبشارهایی از اشک می شدند تا تلخی تروری را بشویند که هنوز انتقامش گرفته نشده است. این، دلتنگیای است نسبت به بیش از 25 سال همراهی برادرانه در مسیر جهاد (که توانست برای حاج رضوان، «اعتماد امام خامنه ای» و احترام ژنرالهای ایران و نیروهای نظامی ایران را به ارمغان بیاورد). این، میلی شدیدی است تا همه چیز را راجع به «حاج- اسطوره» به عالم بگویند ولی ترس از لو رفتن اشتباهی اسرار امنیتی (که می تواند خطرات جدی در پی داشته باشد) جلوی این میل را گرفته است.
این حالتی است که مسئولین ایرانی نسبت به عماد مغنیه دارند. این مسئولین معتقدند که باید حق این مرد را در دنیا هم ادا کرد، همان طور که انتظار پاداش اخروی برای او دارند.
***
روابط ایران با حاج عماد یک روزه و دو روزه و گذری نبود. جمهوری اسلامی در ظاهر چنین رابطه ای را تأیید نمی کرد، تا آنکه حاج رضوان شهید شد و روز تشییع پیکر او فرا رسید: ایران، تمام قد و با تمام توان ممکن در این مراسم حاضر شد. پیشاپیش هیئت ایرانی، علی اکبر ولایتی قرار داشت (به عنوان نماینده رهبر انقلاب) و منوچهر متکی (وزیر خارجه وقت، به نمایندگی از رئیس جمهور ایران محمود احمدی نژاد). جمهوری اسلامی همچنین با ساختن مزار یادبودی برای او در بهشت زهرا (محل دفن شهدای انقلاب و جنگ در تهران) تکریمی در حق «فرمانده ی دو پیروزی» به عمل آورد. [اشاره به پیروزی های حزب الله در سالهای 2000 و 2006.]
رابطه حاج رضوان با تهران از زمان پیروزی انقلاب در سال 1357 آغاز شد. او زیاد به جمهوری اسلامی رفت و آمد داشت و در طی همین سفرها بود که توانست زبان فارسی را بسیار خوب و با لهجه تهرانی یاد بگیرد، در حدی که هر کس با او حرف می زد، گمان می کرد او ایرانی است.
یک مسئول ایرانی که از اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 شمسی با شهید مغنیه ارتباط زیادی داشته، می گوید: «هر بار که با او دیدار یا تماس تلفنی داشتیم [از همکلامی با او] به یاد خدا می افتادم. حاج عماد هر کاری می کرد برای خدا می کرد.» وی اضافه می کند: «خوش مشرب، ملایم و با اخلاق بود. خداوند دائماً در حیاتش حاضر بود. لبخند از چهره اش محو نمی شد. او کسی بود که در تمام طول عمرش چوبه دارش را بر دوش خود و سرش را بر روی دست خود حمل می کرد و همیشه آماده شهادت بود.» وی ادامه می دهد: «حاج عماد برای من کسی بود (همان طور که قبلاً امام خمینی و سید عباس موسوی برایم همین طور بودند و امرز حضرت آقا و جناب سید حسن نصرالله هستند) که هر بار آنها را میبینی بهیاد خدا می افتی. وقتی با آنها هستی انگار در بهشت هستی... حاج عماد نمونه تواضع و شکسته نفسی بود. هر وقت در جایی جمع بودیم این او بود که به دیگران خدمت می کرد [ و پذیرایی و کارها را به عهده می گرفت.»
همین مسئول ایرانی اضافه می کند: «در شبهای عملیات البته حالتش متفاوت بود. با هوشیاری بیشتر و با افکار متمرکز و البته با کمی استرس. می دانید که مجاهدین اصطلاحاً زیرزمینی زندگی می کنند و این از نظر عصبی روی آنها تأثیر می گذارد و موجب افزایش استرس آنها می شود. خصوصاً در سایه نگرانی شدید از هر امر غیر مترقبه ای که ممکن است منتهی به شکست در عملیاتی شود که برنامه ریزی و آماده ساختن مراحل آن، ماه ها وقت برده است. به عنوان مثال، خود من اصلاً تحمل ندارم که حتی دو ساعت زیرزمینی زندگی کنم و یا تحمل ندارم که [همیشه] با ماشینهای مخصوص (آن هم با تدابیر امنیتی پیچیده که طی آن هر حرکتی به دقت محاسبه شده است) جابهجا شوم.»
***
تعداد کمی در ایران می دانستند که شهید مغنیه یک شهروند لبنانی است. اکثراً او را با نام حاج رضوان می شناختند. «یک بار همراه با سید حسن نصرالله به تهران آمد، بعد از جنگ 33 روزه، و برخی دیدارهای علنی را برگزار کرد. البته طبعاً در این دیدارها حاج رضوان پشت دوربین می ایستاد. به خانه دکتر حداد عادل (رئیس وقت مجلس ایران) رفتیم. سید حسن در آن روز در منزل دکتر حداد عادل با همه مسئولین ایرانی دیدار کرد. این مسئولین می آمدند تا برای پیروزی حزب الله تبریک بگویند و همه می خواستند با سید حسن نصرالله عکس بگیرند. و این حاج عماد بود که دوربین را می گرفت و عکس می انداخت. حتی دکتر حداد عادل هم در آن زمان نفهمید که این شخص عماد مغنیه است.»
همراهان حاج عماد در ایران می گویند که او «شخص بزرگی بود که در زمینه سازماندهی قدرت عجبیبی داشت. کسانی که از ابتدای تشکیل حزب الله با آن همراه بودند، انتظار نداشتند که یک نفر، با نام عماد مغنیه، بتواند به چنین موفقیتی در اقدامش به بنای سازماندهی مقاومت دست یابد. مطمئن باشد که ایران همه جزئیات را نمیداند. حزب الله به صورت مستقل به این کار [یعنی به این سازماندهی] اقدام کرد. حزب الله از اول روی پای خودش ایستاد. تهران از امور استراتژیک حزب الله خبر دارد [نه همه امور]. ممکن است در در بعضی از جزئیات با ما مشورت کنند، ولی تعداد کمی در ایران هستند که دقیقاً می دانند حزب الله [از نظر جزئیات] چگونه است.
چیزی که حاج رضوان ساخت چیز عجیبی است. حتی ما ایرانی ها هم از سطح بیرونی حزب الله خبر داریم و اگر کسی چیز بیشتری می داند، این دانستن در حد نظری است؛ بر روی کاغذ. حزب الله قبل از هر چیز یک روحیه، رابطه و ارتباط است بین اشخاص و خداوند متعال. ما نمی دانیم چگونه عمل می کنند و چگونه شهید و پیروز میشوند.»
همین منابع اشاره می کنند که حاج عماد «واقعاً به رهبر انقلاب نزدیک بود. رهبر انقلاب بسیار او را دوست داشت و به تحلیل های او و پیش بینی های او از حوادث اطمینان و اعتماد داشت. شهید مغنیه به اختصار موضوع را بررسی می کرد و دقیقاً به هدف می زد. در همه دیدارهای حساسی که ایرانی ها با هم پیمانان استراتژیکشان در منطقه برگزار می کردند، حاج عماد نقش مترجم را ایفا می کرد، خصوصاً در دیدار با سوری ها. سوری ها هم نمی دانستند که این شخص، عماد مغنیه است؛ به استثنای سرتیپ محمد سلیمان (که در سال 2008 در طرطوس ترور شد) و تعداد کمی از مسئولین بلندپایه سوری. در این دیدارهای حساس، حاج عماد برخی اوقات به گونه ای ترجمه میکرد که معلوم بود سعی در موفقیت مباحث دارد. [در ترجمه]، صورت ماجرا را به گونه ای از یک طرف برای طرف دیگر نقل می کرد که مورد پسند این طرف واقع شود و گاهی اوقات عمداً شرح و اضافه ای هم بر ترجمه می افزود، انگار که به یک طرف مذاکره می گوید طرف دیگر فلان خواسته ها را دارد [و فلان منظور در عبارتش نهفته است] سپس به این یکی طرف مذاکره می گفت طرف اول می تواند این چیزها را ارائه کند و همین طور تا آخر. در عمل این او بود که از طریق ترجمه، مذاکرات را اداره می کرد و در نتیجهی این تلاشها، همه به خواسته مطلوبشان می رسیدند. واقعاً تمام کارهایش مبتکرانه بود.»
این منابع می گویند: «بسیار به ایران تردد داشت. از نظر ما ایرانی ها، حاج عماد یکی از خود ما محسوب می شد. با ما عربی صحبت نمی کرد، بلکه با فارسی روان صحبت می کرد؛ با لهجه تهرانی [یعنی موقع فارسی صحبت کردن حتی لهجه عربی هم نداشت.] تا حدی که اگر از قبل نمی دانستی که او لبنانی است، فکر می کردی پدر در پدر تهرانی است!» و اضافه می کند: «شدیداً مراقب بود که هویت واقعیاش شناخته نشود. دائماً تلاش می کرد در عکسها نباشد. واقعاً به هیچ کس فرصت نمی داد تا از او عکس بگیرد.»
یکی از کسانی که او را می شناخت، میگوید: «هر وقت که با هم دیدار داشتیم (حالا به هر مناسبتی که بود، داخل ایران یا در خارج) اگر می خواستیم عکس بیندازیم، از همه جلو می افتاد تا دوربین را گرفته و عکس بیندازد. یعنی همیشه کار عکاسی را او بود که انجام می داد. همه جلوی دوربین بودند؛ اما خود او: دائماً پشت دوربین بود. اگر کسی او را نمی شناخت، نمی توانست از طریق همنشینی با او احساس کند که با دیگران فرق دارد.» وی ادامه می دهد: «وقتی به ایران می آمد، به شهر قم مشرف می شد و به دیدار علمای آنجا می رفت. خصوصاً آیت الله محمدتقی بهجت» (که حدود سه سال پیش وفات یافتند)
معروف است که آیت الله بهجت (از معروفترین علمای اهل عرفان) درخلال جنگ 33 روزه پیغامی برای شیعیان لبنان فرستاده بود و «در آن پیغام از شیعیان لبنان خواسته بود که دعای جوشن صغیر بخوانند. همان روز، بسیاری بر روی تلفن های همراهشان پیامکی دریافت کرذند که از آنها قرائت دعای جوشن صغیر را درخواست می کرد.»
***
کدام صفات بودکه از حاج عماد چنین «رکورد بی نظیر»ی در معادلات منطقه ای ساخت؟ «آرامش او، توجه دائمی اش به خداوند و شوق و بی قراری اش. در تحلیلهای سیاسیاش دقیق بود و عمیق.»
یک مسئول ایرانی روایت می کند که: «یک بار، در سال 2003، مرا و یک مسئول ایرانی بلندپایه را برداشت و به یک بازدید کامل از جبهه جنوب لبنان برد. خودش ماشین را می راند و در همان حال مواضع و موقعیت ها (چه برای حزب الله چه برای اسرائیلی ها) را برایمان شرح میداد. واقعاً شجاع بود.» وی اضافه می کند: «یک بار دیگر، در سال 2000، مرا برداشت که به یک بازدید مشابه ببرد تا به من نشان دهد که رزمندگان مقاومت چگونه موفق شده اند کوه ها را حفر کرده و در آنها، سکوهای پرتاب موشک نصب کنند. این سکوها با ریلهای فلزی از داخل حفره ها با بیرون متصل بود تا بتواند بیرون بیاید و موشک ها را شلیک کند و بعد به صورت کامل به داخل کوه برگردد.
در این سفر، با ماشین به جنوب لبنان رفتیم. رفتیم تا رسیدیم به جاهایی که دیگر نمی شد با ماشین حرکت کرد. پیاده شدیم و حدود 45 دقیقه هم به صورت پیاده در معبرهایی که از قبل مشخص و علامت گذاری شده بود، حرکت کردیم، بین بمب های خوشه ای که رزمندگان مقاومت آنها را جمع آوری و خنثی کرده بودند. فهمش برای ما سخت بود که رزمندگان مقاومت چگونه همه این جایگاه ها را داخل کوه حفر کرده اند و بعد هم چطور توانسته اند که این موشکهای عظیم الجثه را (در این مسافت طولانی، با پای پیاده و آن هم جلوی چشم صهیونیستها) به این جایگاه ها منتقل کنند. واقعاً موفقیت عظیمی بود. همان موقع بود که فهمیدم اگر اسرائیلی ها بخواهند هجومی علیه لبنان بکنند، باید منتظر شکست وحشتناک و بزرگی باشند.
همان وقت حاج عماد شروع کرد به تشریح کردن دقیق اینکه حزب الله چطور عمل می کند. راه های استتار مخصوص رزمندگان را هم دیدیم. این استتار به نحوی بود که اسرائیلی ها نمی توانستند آن را کشف کنند، حتی اگر دقیقاً بالای آن می آمدند. رزمندگان در سطح زمین پخش شده و به داخل حفره هایی می رفتند که با چیزهایی از جنس همان زمین پوشانده شده بود.
همچنین مرا به یک اردوگاه آموزشی در منطه بعلبک [در شمال لبنان] برد. این اردوگاه در یک دره ما بین دو کوه قرار داشت و قله های این دو کوه با کابل به هم وصل شده بود و رزمندگان مقاومت از این کابلها برای رفتن از یک کوه به کوه دیگر استفاده می کردند.
بعد از سال 2000، با او به یک بازدید دیگر رفتم و اتاقهای مراقبت و رصدی که رزمندگان از آنها پایگاه های اسرائیلی ها را زیر نظر داشتند را مشاهده کردم.»
همین منبع توضیح می دهد که: «هدف از این دیدارها فهمیدن دقیق این بود که حزب الله چگونه عمل می کند. در هر بار من خیال می کردم دیگر موفق شده ام بفهمم که این گروه مجاهد چگونه عمل می کند. اما الآن با صراحت تمام به شما می گویم: هیچ کس در ایران نمی داند که حزب الله چگونه عمل می کند. بله، برخی اشخاص هستند که روی کاغذ از پویایی کار حزب الله اطلاع دارند. ولی [در عمل] هیچ کس به صورت کامل از ابزارهای عمل و طریق حرکت حزب الله اطلاع ندارد.»
***
یک مسئول ایرانی (که اتفاقاً در روز عقب نشینی صهیونیستها از لبنان در ماه می سال 200 آنجا بوده و این توفیق را داشته که همراه عماد مغنیه در اتاق عملیات باشد) می گوید: «بسیار باشکوه بود. یک لحظه تاریخی بود. همه چیز وجود داشت. یک سری نمایشگر، پوشش تلویزیون اسرائیل از این فرار را پخش می کرد. تصویر آن افسر اسرائیلی از خاطرم نمی رود که سجده کرد و فریاد می زد: از لبنان خارج شدیم. با همه رزمندگان مقاومت که در صحنه پخش بودند ارتباط برقرار بود.
در آن روز، بین من و او درباره اینکه پس از عقب نشینی اسرائیل چه خواهد شد صحبتی درگرفت. حاج عماد به من گفت: هرگز به اسرائیل اجازه نخواهیم داد به لبنان تعدی کند.»
***
«چند روز پیش از شهادتش با او ملاقات داشتم»، این را یک مسئول بلندپایه دیگر ایرانی می گوید، «شام را به اتفاق هم خوردیم و راجع به مسائل منطقه و اینکه شرایط پس از جنگ 33 روزه چگونه خواهد بود و اوضاع داخلی اسرائیل صحبت کردیم. او از پیروزی بزرگ گفت و اینکه حتی در نظر خود اسرائیلی ها هم اسرائیل با آنچه قبلا بود تفاوت کرده است.
قاطعانه می گفت که قواعد بازی تغییر کرده است و با این تغییر قواعد، وضعیت اسرائیل هم عوض شده است. اسرائیلی که به عنوان تهدیدی برای کل منطقه محسوب می شد، خصوصاً پس از جنگ سال 1967 که وزیر جنگ اسرائیل گفت همه پایتخت های عربی در تیررس ماست. جنگ 33 روزه ثابت کرد که سلاح های مرسوم قادر به حفاظت از اسرائیل نیستند و برای ما هم خطری محسوب نمی شوند. این ماییم که در سلاح های مرسوم، بر اسرائیل تفوق داریم. این چیزی است که از ارزش اسرائیل در استراتژی غرب می کاهد. اسرائیل دیگر قادر نیست مأموریتش را انجام دهد و این چیزی است که ما باید از آن بهره برداری کنیم. این سخن حاج عماد در آن شب بود. بسیار به اوضاع آینده خوش بین بود. گفت: کل سود قضیه را مابرده ایم. ازاین طریق نابودی اسرائیل شدنی است.» نظریه اش این بود که اسرائیل «خودبه خود ساقط خواهد شد چرا که دیگر نمی تواند نقشی را که ایالات متحده و غربی ها از او انتظار دارند عملی کند.»
***
یک مسئول ایرانی رابطه حاج عماد با سید حسن نصر الله را چنین توصیف می کند:«یک روح بودند در دو بدن. دوست، همراه و برادر بودند. نمی دانم سید حسن نصرالله چگونه توانسته بدون حاج عماد زندگی کند. این سؤالی است که دائما در ذهنم هست. چراکه هیچ کس مثل سید، حاجی را نمی شناخت.»
***
یک واقعهی ساده که حدود دو هفته پیش رخ داد می تواند بهترین نشان دهنده دیدگاه ایرانی ها را جع به حاج عماد باشد. در خلال کنفرانس جوانان و بیداری اسلامی که در تهران برگزار شد، در انتهای کنفرانس نمایندگان جوانان میهمان حضرت آیت الله خامنه ای بودند. در این دیدار، مسئولان بلندپایه ایرانی حاضر بودند؛ از جمله فرمانده سپاه قدس سرلشگر قاسم سلیمانیِ معروف. صحنه ورود او خیلی باشکوه بود. سالن یکپارچه لرزید وقتی یکی از مسئولان بلندپایه ایرانی فریاد زد: «این عماد مغنیه ایران است.» عبارتی که همه ماجرا را در دل خود دارد. ماجرای «اسطوره»ای که حالا تبدیل شده به یک «الگو».













































By Ashoora.ir & Night Skin