حسین سالار قلبها
1390/11/19 حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(چهارشنبه) در دیدار جمعی از فرماندهان، مسئولان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره)، مهمترین درسِ اقدام شجاعانه و خطشکنی بزرگ نیروی هوایی در نوزدهم بهمن سال 57 را درک تأثیرگذاری ابتکار و اقدامِ بههنگام و لزوم حرکت رو به جلو با نگاه امیدوارانه به آینده دانستند و تأکید کردند: تحولات اخیر منطقه و بیداری اسلامی در میان ملتها، نشاندهنده حقانیت و ادامه حرکت بالنده، و اسلامی ملت ایران است و این حرکت مردمی بعد از گذشت 33 سال همچنان با طراوت و پرنشاط به سمت اهداف اصلی خود به پیش میرود. در این دیدار که همزمان با سالروز بیعت تاریخی جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی (ره) در نوزدهم بهمن سال 1357، برگزار شد، رهبر انقلاب اسلامی، حادثه نوزدهم بهمن را یک خاطره فراموشنشدنی و نقطهای درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: یکی از عبرتها و درسهای این رویداد تاریخی، درس اقدام، ابتکار، ایستادگی، کار بههنگام و تأثیر آن در حرکت جامعه و کشور است. حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری شرایط بسیار حساس و سرنوشتساز بهمن ماه سال 57، خاطرنشان کردند: اقدام جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش در بیعت با امام خمینی (ره)، در آن شرایط، کاری بسیار بزرگ بود که تأثیر خود را گذاشت و موجب شتاب گرفتن تغییر روند امور شد. ایشان با اشاره به تأثیر بالای اقدام ابتکاری، بهموقع و بههنگام در هر عرصهای، تأکید کردند: یکی از نتایج عبرتآموزی از این حادثه تاریخی، متوقف نشدن در گذشته و حرکت رو به جلو با نگاه امیدوارانه به آینده است. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر کشوری بخواهد عزت، هویت، امنیت و منافع خود را به دست آورد، همواره نیازمند ابتکار، کار و تلاش است. حضرت آیتالله خامنهای، علت اصلی عقبماندگی کشورهای اسلامی در چند صد سال گذشته را، غفلت و توقف، و نداشتن حرکت متناسب با زمان و آینده دانستند و خاطرنشان کردند: نقطه مقابل غفلت، بیداری است که تحرک میآورد و باید در این زمینه به گونهای تلاش کرد که شتاب حرکت از شتاب جبهه مقابل بیشتر باشد. ایشان افزودند: رسیدن به شتاب مورد نظر در مسیر حرکت رو به جلو، نیازمند تلاش مضاعف آحاد جامعه بهویژه دولت، مسئولان بخشهای مختلف و نیروهای مسلح است. رهبر انقلاب اسلامی حرکت بیداری اسلامی در منطقه را نشاندهنده حقانیت جمهوری اسلامی ایران و پیشرفت حرکت نظام اسلامی دانستند و تأکید کردند: امروز شعارهای ملت ایران در سراسر منطقه فراگیر شده و کشورهایی که دنبالهرو جبهه استکبار بودند، اکنون در کنار ملت ایران هستند و اهداف و شعارهای آنان را پیگیری میکنند. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: تحولات اخیر منطقه نشان میدهد که ملت ایران توانسته است در طول سه دهه، برای خود، یاوران، همراهان و همگامانی پیدا کند. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: ما نمیگوییم که ملت ایران، تحولات اخیر منطقه را بهوجود آورده است اما نادیده گرفتن تأثیر بیداری ملت بزرگ ایران در بیداری اسلامی منطقه نیز منطقی نیست. ایشان جمهوری اسلامی ایران را مادر بیداری و حرکت اسلامی در منطقه خواندند و افزودند: نظام اسلامی در حال حرکت به سمت هویتی حقیقی، ماندگار، مستحکم، قابل دوام و قابل دفاع در مقابل تهاجمهاست. رهبر انقلاب اسلامی در تبیین این موضوع تأکید کردند: هویت اسلامی، اتکا به خداوند متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تکیه بر ظرفیتها و نیروهای خدادادی فردی، جمعی، ملی و طبیعی، و فراخوانی دنیا به سوی ارزشهای معنوی، اهداف والا و حقیقی نظام اسلامی است. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه تمدن مادی غرب نتوانسته است خوشبختی و سعادت حقیقی را برای بشر به ارمغان بیاورد، افزودند: دنیای غرب و کشورهای پیرو آن از غرق شدن در مادیگری، رواج آزادیهای جنسی، و رهایی از معنویت و قیود الهی، هیچ بهرهای نبردهاند، زیرا علاوه بر اینکه عدالت، رفاه عمومی و امنیت تأمین نشده، نظام خانواده و تربیت نسلهای آینده نیز با مشکلات بسیار جدی مواجه شده است. ایشان تأکید کردند: پیام انقلاب اسلامی، پیام معنویت و ارزشهای الهی و رهایی از این حرکت بدبختیزا در دنیای غرب است. رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته اسلام در کنار معنویت، به تأمین نیازهای مادی بشر در حد اعتدال نیز توجه ویژه دارد. رهبر انقلاب اسلامی، برگزاری جشنهای مردمی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در 33 سال گذشته را در دنیا و در میان انقلابها بیسابقه خواندند و افزودند: هر سال و حتی در بدترین شرایط جوی، میلیونها نفر در سراسر کشور، در 22 بهمن به خیابانها میآیند و سالگرد انقلاب اسلامی را گرامی میدارند، که این موضوع نشاندهنده استمرار حرکت مردمی انقلاب است. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: در 22 بهمن امسال نیز به توفیق الهی و با هدایت خداوند متعال، همه خواهند دید که مردم ایران چگونه به میدان خواهند آمد. ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، نیروهای مسلح را به ارتقای معنویت و خودسازی، بالا بردن سطح آموزشها و انضباط و سازماندهی توصیه کردند و افزودند: حفظ انضباط در کنار تقویت روحیه برادری و آمادگی برای فداکاری و از جان گذشتگی در راه خدا، از ویژگیهای نیروهای مسلح اسلامی است. در ابتدای این دیدار امیر سرتیپ خلبان شاه صفی فرمانده نیروی هوایی ارتش ضمن گرامیداشت نوزدهم بهمن، سالروز بیعت تاریخی همافران با امام خمینی (ره) گزارشی از توانمندیهای داخلی و پیشرفتهای نیروی هوایی ارائه کرد و گفت: ساخت و بهکارگیری موشکهای هوا پایه و هوا به زمین، موشکهای ضد رادار، موشکهای لیزری و بمبهای هوشمند، افزایش توان عملیاتی جنگنده بومی صاعقه، ارتقای تواناییها در جنگ الکترونیک و ساخت شبیهسازها، بخشی از اقتدار و توانمندی نیروی هوایی ارتش است.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(چهارشنبه) در دیدار جمعی از فرماندهان، مسئولان و کارکنان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره)، مهمترین درسِ اقدام شجاعانه و خط شکنی بزرگ نیروی هوایی در نوزدهم بهمن سال 57 را درک تأثیرگذاری ابتکار و اقدامِ به هنگام و لزوم حرکت رو به جلو با نگاه امیدوارانه به آینده دانستند وتأکید کردند: تحولات اخیر منطقه و بیداری اسلامی در میان ملتها، نشانگر حقانیت و ادامه حرکت بالنده، و اسلامی ملت ایران است و این حرکت مردمی بعد از گذشت 33 سال همچنان با طراوت و پرنشاط به سمت اهداف اصلی خود به پیش می رود.
در این دیدار که همزمان با سالروز بیعت تاریخی جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش با امام خمینی (ره) در نوزدهم بهمن سال 1357، برگزار شد، رهبر انقلاب اسلامی، حادثه نوزدهم بهمن را یک خاطره فراموش نشدنی و نقطه ای درخشان در تاریخ انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند: یکی از عبرتها و درس های این رویداد تاریخی، درس اقدام، ابتکار، ایستادگی، کار به هنگام و تأثیر آن در حرکت جامعه و کشور است.
حضرت آیت الله خامنه ای با یادآوری شرایط بسیار حساس و سرنوشت ساز بهمن ماه سال 57، خاطرنشان کردند: اقدام جمعی از همافران نیروی هوایی ارتش در بیعت با امام خمینی (ره)، در آن شرایط، کاری بسیار بزرگ بود که تأثیر خود را گذاشت و موجب شتاب گرفتن تغییر روند امور شد.
ایشان با اشاره به تأثیر بالای اقدام ابتکاری، به موقع و به هنگام در هر عرصه ای، تأکید کردند: یکی از نتایج عبرت آموزی از این حادثه تاریخی، متوقف نشدن در گذشته و حرکت رو به جلو با نگاه امیدوارانه به آینده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر کشوری بخواهد عزت، هویت، امنیت و منافع خود را به دست آورد، همواره نیازمند ابتکار ، کار و تلاش است.
حضرت آیت الله خامنه ای، علت اصلی عقب ماندگی کشورهای اسلامی در چند صد سال گذشته را، غفلت و توقف، و نداشتن حرکت متناسب با زمان و آینده دانستند و خاطرنشان کردند: نقطه مقابل غفلت، بیداری است که تحرک می آورد و باید در این زمینه به گونه ای تلاش کرد که شتاب حرکت از شتاب جبهه مقابل بیشتر باشد.
ایشان افزودند: رسیدن به شتاب مورد نظر در مسیر حرکت رو به جلو، نیازمند تلاش مضاعف آحاد جامعه بویژه دولت، مسئولین بخشهای مختلف و نیروهای مسلح است.
رهبر انقلاب اسلامی حرکت بیداری اسلامی در منطقه را نشانگر حقانیت جمهوری اسلامی ایران و پیشرفت حرکت نظام اسلامی دانستند و تأکید کردند: امروز شعارهای ملت ایران در سراسر منطقه فراگیر شده و کشورهایی که دنباله رو جبهه استکبار بودند، اکنون در کنار ملت ایران هستند و اهداف و شعارهای آنان را پیگیری می کنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: تحولات اخیر منطقه نشان می دهد که ملت ایران توانسته است در طول سه دهه، برای خود، یاوران، همراهان و همگامانی پیدا کند.
حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: ما نمی گوییم که ملت ایران، تحولات اخیر منطقه را بوجود آورده است اما نادیده گرفتن تأثیر بیداری ملت بزرگ ایران در بیداری اسلامی منطقه نیز منطقی نیست.
ایشان جمهوری اسلامی ایران را مادر بیداری و حرکت اسلامی در منطقه خواندند و افزودند: نظام اسلامی در حال حرکت به سمت هویتی حقیقی، ماندگار، مستحکم، قابل دوام و قابل دفاع در مقابل تهاجم ها است.
رهبر انقلاب اسلامی در تبیین این موضوع تأکید کردند: هویت اسلامی، اتکاء به خداوند متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تکیه بر ظرفیت ها و نیروهای خدادادی فردی، جمعی، ملی و طبیعی، و فراخوانی دنیا به سوی ارزشهای معنوی، اهداف والا و حقیقی نظام اسلامی است.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه تمدن مادی غرب نتوانسته است خوشبختی و سعادت حقیقی را برای بشریت به ارمغان بیاورد، افزودند: دنیای غرب و کشورهای پیرو آن از غرق شدن در مادیگری، رواج آزادیهای جنسی، و رهایی از معنویت و قیود الهی، هیچ بهره ای نبرده اند، زیرا علاوه بر اینکه عدالت، رفاه عمومی و امنیت تأمین نشده، نظام خانواده و تربیت نسل های آینده نیز با مشکلات بسیار جدی مواجه شده است.
ایشان تأکید کردند: پیام انقلاب اسلامی، پیام معنویت و ارزشهای الهی و رهایی از این حرکت بدبختی زا در دنیای غرب است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: البته اسلام در کنار معنویت، به تأمین نیازهای مادی بشر در حد اعتدال نیز توجه ویژه دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، برگزاری جشن های مردمی در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در 33 سال گذشته را، در دنیا و در میان انقلابها بی سابقه خواندند و افزودند: هر سال و حتی در بدترین شرایط جوی، میلیونها نفر در سراسر کشور، در 22 بهمن به خیابانها می آیند و سالگرد انقلاب اسلامی را گرامی می دارند، که این موضوع نشان دهنده استمرار حرکت مردمی انقلاب است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: در 22 بهمن امسال نیز به توفیق الهی و با هدایت خداوند متعال، همه خواهند دید که مردم ایران چگونه به میدان خواهند آمد.
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، نیروهای مسلح را به ارتقای معنویت و خودسازی، بالا بردن سطح آموزشها و انضباط و سازماندهی توصیه کردند و افزودند: حفظ انضباط در کنار تقویت روحیه برادری و آمادگی برای فداکاری و از جان گذشتگی در راه خدا، از ویژگیهای نیروهای مسلح اسلامی است.
در ابتدای این دیدار امیر سرتیپ خلبان شاه صفی فرمانده نیروی هوایی ارتش ضمن گرامیداشت نوزدهم بهمن، سالروز بیعت تاریخی همافران با امام خمینی (ره) گزارشی از توانمندیهای داخلی و پیشرفتهای نیروی هوایی ارائه کرد و گفت: ساخت و بکارگیری موشکهای هوا پایه و هوا به زمین، موشکهای ضد رادار، موشکهای لیزری و بمب های هوشمند، افزایش توان عملیاتی جنگنده بومی صاعقه، ارتقاء توانایی ها در جنگ الکترونیک و ساخت شبیه سازها، بخشی از اقتدار و توانمندی نیروی هوایی ارتش است
شهید سیدعلی اندرزگو در رمضان سال 1318 ش در تهران به دنیا آمد. سختی معیشت، او را از تحصیل بازداشت و به کار گمارد، ولی در همان حال به علوم دینی روی آورد و دروس فقه و اصول را طی کرد. شهید اندرزگو در نوجوانی با شهید نواب صفوی آشنا شد و در ستمستیزی، از او الهام گرفت. وی در قیام 15 خرداد، به عرصه مبارزه با رژیم گام نهاد و مورد تعقیب مزدوران ساواک قرار گرفت. شهید اندرزگو پس از قیام 15 خرداد دستگیر شد و در زیر شکنجههای سخت، لب به سخن نگشود تا آزاد شد. از آن زمان، وارد شاخه نظامی هیئت مؤتلفه اسلامی شد و در اولین اقدام، در اعدام انقلابی حسنعلی منصور، سرسپرده آمریکا و عامل تصویب کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(ره) همکاری کرد. در آن ترور، شهید اندرزگو با این که بیشتر از 19 سال نداشت، اما نقش مهمی ایفا کرد. از آن پس، رژیم، به شدت در تعقیب او بود و شهید اندرزگو مجبور شد که دائماً جابجا شود. این انقلابی نستوه برای این که مورد شناسایی ساواک قرار نگیرد، با نامهای مستعار و قیافههای متفاوت آشکار میشد. اندرزگو، نقش مهمی در وارد کردن اسلحه به ایران برای مبارزه مسلحانه با رژیم داشت و برای این منظور به کشورهای دیگری سفر میکرد.
در شهید اندرزگو دریایی از توکل موج می زد و در سخت ترین شرایط با تمسک به حبل المتین ذکر، خود را از مهلکه ها رهایی می بخشید. او که در استفاده به جا و به موقع از پوشش های مناسب، نهایت پنهانکاری را انجام می داد، با رعایت کامل رازداری و ایفای نقش های مختلف و با استفاده ماهرانه از لهجه های محلی گوناگون، جعل در اسناد و مدارک، داشتن کانالهای قوی وگسترده ارتباطی مجزا، توانست قریب به پانزده سال، یکی از مخوف ترین سازمان های امنیتی را حیران نگه دارد. او بسیار پایبند مسائل دینی و مهربان و خوشرو بود و لحظه ای از کمک به افراد تهیدست دریغ نمیکرد. با آنکه در طول زندگی مبارزاتی، مبالغ هنگفتی پول در اختیارش بود، به یک زندگی ساده و معمولی، قناعت میکرد. او لحظه ای از خودسازی غافل نبوده و هرگز وظایف خویش را فراموش نکرد.
ساواک پس از سالها تعقیب و گریز، سرانجام با کنترل مکالمات تلفنی مناطق وسیعی از تهران، او را شناسایی کرد و دریافت که در 19 ماه مبارک رمضان مهمان یکی از دوستان خواهد بود. محل، مورد محاصره قرار گرفت و شهید که راه فرار نمیدید، اسنادی را که در جیب داشت به دهان برد و خورد تا به دست ساواک نیافتند. دژخیمان رژیم پس از درگیری که با او پیدا کردند، او را مجروح ساختند. با این حال، از این میترسیدند که اندرزگو، به خودش مواد منفجره بسته باشد. این شهید والامقام سرانجام، طی این درگیری در دوم شهریور 1357 با زبان روزه در 39 سالگی شربت شهادت نوشید و به آرزوی دیرینهاش دست یافت. شهید اندرزگو قصد ترور شاه را داشت که شهادتش مانع انجام این نقشه شد.
روایتی از عنایت امام زمان (عج) به شهید اندرزگو
رهبر معظم انقلاب: لازم می دانم یاد کنم از شهیدی از سلاله پیغمبر و از دودمان پاک علی، شهید سید علی اندرزگو، چریک مبارزه مسلمان که امروز سالگرد شهادت پر افتخار اوست. فرزند علی بود، همنام علی بود، همگام و همراه علی بود. من لازم می دانم به امت مسلمان سفارش بکنم،سعی کنید این چهره های عزیز و ناشناخته را بهتر بشناسید. این مرد مسلمان مبارز در طول چهارده سال که مشغول مبارزه بود، چهارده سال زندگی مخفی با نهایت شدت، دستگاه جهنمی ساواک شاه بدبخت را آن چنان حیران و سرگشته کرده بود که کارش معجزآسا مینمود. برای خدا مبارزه کرد،برای خدا از پیوستن به گروههای مدعی سرباز زد، برای خدا خطر ساواک و خطر بعضی از گروههایی را که مایل بودند او را به طرف خود جذب کنند و حاضر نمیشد به آنها جذب بشود، این خطرها را برای خدا تحمل کرد و برای خدا هم شهید شد. رحمت خدا بر او باد. درود ما مسلمانان بر او باد. (خطبه های نماز جمعه تهران، 10/5/1359)
مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی: شهید اندرزگو میگفت، «یک روز دیدم مثل این که کمی هوا پس است. در مدرسه هیچ احدی از جریان من با خبر نبود. چیذر هم یک منطقه پربرف است. آمدم توی حیاط یک مقداری قدم زدم، دیدم چند نفر در می زنند. با خودم گفتم مدرسه ای که در آن باز است، در زدن نمی خواهد. رفتم دیدم چند نفر مأمور هستند. بالافاصله با آنها خیلی گرم گرفتم و گفتم «خیلی خوش آمدید! تشریف بیاورید تو! آزاد است. می توانید بیایید تو.» با اصرار به اینها تعارف کردم. آنها که این طور دیدند، گفتند، «قصد مزاحمت نداریم.» گفتم، «مزاحمتی نیست. مدرسه است و آزاد. چای هم هست. دستشویی هم بخواهید بروید، می توانید بروید.» گفتند، «خیلی ممنون! محبت بفرمایید با آقای سید علی اندرزگو کاری داشتیم. اگر بودند، چشم! خدمتتان می رسیم و الا خیر.» گفتم، «ایشان تشریف دارند. بفرمایید تو.» آنها هم که این طور دیدند، گفتند، «به او بگویید تشریف بیاورند دم در.» بعد از هفت، هشت دقیقه برگشتم و گفتم، «نیم ساعت پیش رفته اند بیرون. ولی برای ساعت دو بعد از ظهر معمولا توی مدرسه هستند.» اینها هم برای اینکه رد را گم کنند، خداحافظی کردند و گفتند، «سلام برسانید.» وقتی رفتند، ما هم پشت سر اینها یک یا علی گفتیم و فرار کردیم.»
در تهران خدمت این بزرگوار، ذریه حضرت زهرا (س)، رسیدیم. جریان را گفت که، «ما از طریق مشهد رفتیم افغانستان. باید قاچاقی می رفتیم. در بین راه رودخانه ای وجود داشت. به ما نگفته بودند که سر راه ما چنین رودخانه بزرگی وجود دارد. آب آن موج می زد. یقینا ژاندارمری ما را می گرفت. عکس و خبر ما از قبل به سراسر کشور مخابره شده بود. همان جا متوسل به وجود آقا امام زمان (عج) شدم.» می گفت، «دیگر نمی دانم چطور توسل پیدا کردم! می گفتم، «این زن و بچه توی این بیابات غربت امشب در نمانند. آقا اگر من مقصرم، اینها که تقصیری ندارند.» در همان وقت اسب سواری رسید. سؤال کرد، «اینجا چه می کنید؟» گفتم، «می خواهیم از آب عبور کنیم.» بچه را بلند کرد و در سینه خودش گرفت من پشت سر او و خانم، پشت سر من سوار شدیم. زد به آب، در حالی که اسب شنا می کرد، راه نمی رفت.آن طرف آب ما را گذاشت زمین و تشریف برد. همین طور که خوشحال بودیم از این قضیه که این طور حل شد، با خودمان گفتیم لباس هایمان را در بیاوریم تا خشک شود. نگاه کردم دیدم به لباس هایان یک قطره آب هم نپاشیده. به کفش و لباس و چادر خانم نگاه کردیم، دیدیم خشک است. با صدای بلند شروع کردم به گریه کردن. خانم گفت، «چیه، چی شده؟» گفتم، «اگر تا امروز خدا را به چشم ندیده بودم،امروز این واقعیت برایم مجسم شد. ببین حتی یک قطره آب هم روی لباس یا کفشت می بینی؟»
این جریانی است که تا امروز هیچ جایی نگفتهام، ولی خوب، فکر می کنم اینجا جایش باشد ایشان فرمود، «آن طرف آب، روشنایی بود. رفتیم توی روستا. چندان مرا را تحویل نگرفتند. جایی بود که معلوم بود هر کس می آید، می خواهد به طور قاچاق به افغانستان برود، لذا نمی خواستند من را تحویل بگیرند. بالاخره، یکی از آن خانه ها با رودربایستی، شب ما راه داد، به این شرط که فقط شب آنجا بمانیم. در آن شب، صحبت هایی کردیم، از آن جمله، صحبت از گاوشان شد. گفت، «گاوی داریم که شیرش خشکیده و مدتی است که از این مختصر نعمت خدا بی بهره مانده ایم. تنها سرمایه ما بود.» (پیش خود) گفتم، «یک توسلی می کنیم.» و همین جوری دستی به سینه گاو کشیدم. کار به جایی رسید که آنها مثل امامزاده دور ما جمع شدند، چون در همان وقت، یکمرتبه سینه های گاو پر از شیر شد. همان وقت آمدند و دوشیدند و با گریه وشوق نگذاشتند ما جایی رویم و آن مدتی که می خواستیم مخفی باشیم، به زور ما را آنجا نگه داشتند.» اگر کس دیگری غیر از شهید بزگوار، این را برای انسان نقل می کرد، انسان نمی توانست باور و یقین کند، ولی ایشان در صداقتش جای کمترین شبهه ای نبود.
دیدیم که یک عصا دستش هست و در حال حرکت یک مقدار جزئی می لنگد، می گفت، جریان فوق العاده عجیبی برایمان رخ داده است. در تماسی که بعضی ها داشتیم، وعده ملاقاتی در خانه ای گذاشتیم. نشسته بودیم که یکمرتبه صدای زنگ بلند شد و صاحبخانه رفت دم در. آمد توی خانه و گفت، پسر برادر کوچکشان که از خانه بیرون رفته بود، احتمالا اعلامیه داشته یا چیز دیگری. مأمورین به او مشکوک شده و او را آورده بودند که خانه را تفتیش کنند. یکمرتبه سرو کله مأمورین پیدا شد. خانه از این خانههای جدید بود، بدون آنکه کتم را بپوشم، سریع رفتم به سمت پشت بام. دیدم روبرویش یک کوچه است. از پشت بام نمی شد بپرم به خانه همسایه، چون فاصله زیاد بود و سر و صدا موجب توجه مأمورین می شد. دستم را گرفتم به دیوار و یک یا الله گفتم و پریدم توی کوچه. ساختمان دو طبقه بود. وقتی افتادم، از حال رفتم. دیدم استخوان پایم زده بالا و نمیتوانم خودم را کنترل کنم. همسایه دم در بود. پرسید، «چه شده؟» گفتم، «حضرت عباسی هیچی نگو!» این بیچاره هم خیلی آدم خوبی بود و تا فهمید مأمور آمده و پریده ام پایین، زیر بغل ما را گرفت و برد توی خانه و در جای گرم و نرمی پذیرایی کرد. من هم نمی دانستم دیگر چه خبر شد. بعد از نیم ساعت، سه ربعی، بچه صاحبخانه که در جریان بود، آمد و مرا توی آن خانه پیدا کرد. بعد از اینکه آبها از آسیاب افتاد، مرا بردند توی خانه. تمام مأمورین سراسر ایران عکس و مشخصات ایشان را داشتند. به خصوص در مشهد. ایشان می گفتند، «آنها اصرار کردند که مرا ببرند بیمارستان، ولی من قبول نکردم. گفتند، «دکتر بیاوریم؟» قبول نکردم وگفتم،«چند روزی همین طور باشد.» شب جمعه یا روز جمعه به آنها گفتم، «این اتاق را خالی کنید! می خواهم به تنهائی بروم توی حال.» و شروع کردم عرض ادب کردن به پیشگاه معصومین و توسل جستن به آن بزرگواران معصوم عرض کردم، «در راهی قدم گذاشته ام و دوست داشتم در ادامه این راه از پای ننشینم. مثل اینکه لیاقت ندارم و توفیق از من سلب شده.» این را با یک سوزی عرض کردم خدمت ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین که، «از همین ابتدای جوان خانه نشین می شوم و از تمام آن آرزوهایی که در سر می پرورانم، دستم کوتاه شده.» بعد از توسل زیادی خواب برد. می گفت، « وقتی بیدار شدم ؛ بی اختیار از جایم بلند شدم و ایستادم.» مثل کسی که از قبل به صورتی طبیعی. در پایش هنوز یک برجستگی به اندازه یک بند انگشت وجود داشت، ولی راحت راه می رفت. البته یک مدتی پایش را سنگین بر می داشت، ولی می گفت، «مسئله ای که اصلا برایم قابل تصور نبود این بود که پایم بدون مراجعه به دکتر یا عمل جراحی یا جا انداختن توسط شکسته بندهای کارآزموده، اصلاح بشود، بعد از توسل و یک ساعت خوابیدن، سالم با پای خودم آمدم بیرون.»
یکی از جریاناتی که در زندگی ایشان اتفاق افتاد که نیت و دعای خیر و ایمان اعتقاد و اخلاص ایشان دست ما را هم گرفت، جریانی بود که در تهران پیش آمده. داشتیم با ماشین می رفتیم. بنده لباس هایم را در آورده و در صندلی پشت راننده گذاشته بودم و با یک بلوز یقه کیپ پشت فرمان نشسته بودم. می خواستیم برویم سمت میدان شوش. آمدیم چهارراه مولوی. برای رفتن به میدان، دو راه است. یکی می رود میدان شاه سابق، یعنی حاج آقا مصطفی فعلی که می خورد به خیابان ری و یکی می رود به میدان شوش. یک راه هم می رود خیابان انبار گندم که خیابان باریکی است و یک طرفش هم میدان بار است ؛ به همین خاطر ترافیک آن خیابان از همه خیابان ها بیشتر است. چون خیابان شلوغی بود، گفتیم از اینجا برویم. این ماجرا حدودا یک سال و نیم بعد از آن تعهدی بود که ما به ساواک داده بودیم که یا خودمان او را بکشیم و یا تحویلش بدهیم. اواسط این خیابان، دیدیم ماشین پلیس تهران آژیر می کشد و با سرعت می آید. ماشین ها با عجله و شتاب می رفتند کنار و او هم می آمد جلو. ما هم مثل بقیه آهسته کشیدیم کنار، ولی به راهمان ادامه دادیم. وقتی رسید جلوی ما یکدفعه پیچید و سه نفر آمدند پایین. دو نفر با یوزی سنگر گرفتند و یک استوار آمد به طرف ما و از شیشه بغل راننده گردن مرا محکم گرفت. ما دیگر فاتحه خودمان را خواندیم. با خود گفتم، «خدا کند این سید یک شلیکی بکند و بپرد توی جمعیت و در برود. اگر مأمورین می خواستند تیراندازی کنند، به دلیل ازدحام در آن خیابان، حداقل صد نفر مجروح می شدند. ما هیچی نمی گفتیم. این سید بزرگوار هم صاف نشسته بود جلو بغل دست من. این یکی هم محکم ما را گرفته بود. یکمرتبه دیدم او سرش را آورد توی ماشین و یک نگاهی توی ماشین انداخت. بعد دستش را از روی گرد من برداشت، دست راستش را گذاشت روی سینه اش و هی گفت، «قربان! می بخشید. قربان ! پوزش می طلبم. قربان ! عفو می فرمایید.» چی دیده بود؟ چی نظر او را جلب کرده بود ؟ بیست مرتبه قربان قربان گفت و معذرت خواست. ماشین ها را کنار زدند. ماشین آنها هم دنده عقب گرفت، آمد مقابل ما، گفت، «قربان شرمنده شدیم. می دانید یک شلوغی هایی است که یک عده می خواهند انجام دهند و اینهاست که باعث شرمندگی ما می شود.» حالا برای حرکت، ما تعارف کن و او تعارف کن. به احترام ما تکان نخورد تا ما رفتیم. ما هی سرک می کشیدیم از توی آینه که نکند باز خبری شود. تقریبا در اواسط خیابان انبار گندم، دست چپ، خیابانی بود که می خورد به خیابان ری. دیدم سر و ته کردیم و رفتیم آنجا. بعد که خیالمان راحت شد، به ایشان گفتم، «شما چرا نپریدید پایین؟» گفت، «همان وقت توسل به وجود آقا امام زمان (عج) کردم تا لحظه ای که تو را رها و شروع به معذرت خواهی کرد، من به فکر خودم نبودم. فکر خودم را گذاشته بودم برای آخرین لحظه.»
دیگر چه آخرین لحظه ای؟ دو متر جلوتر دو نفر با یوزی ایستاده بودند و این یکی هم به یک دست کلتی داشت و با دست دیگر گردن مرا گرفته بود. هیچ چیز نمی تواند در چنین لحظاتی این حالت ها را به ما ببخشد، مگر ایمان و یقین در حد بالا و شاید در اعلی رتبه یقین. طرف حاضر است افراد را زیر دست و پای خودش له کند تا خودش را نجات دهد. آن وقت، در مرحله یقین، انسان به اینجا می رسد که در چنین لحظه های حساسی، توی فکر خودش نیست. توی فکر یک نفر است که در کنار اوست. این عین لفظ خودش است. می گفت، «با خودم گفتم تا آخرین حد امکان، وظیفه خودم را در مورد حفاظت جان تو انجام می دهم. نکند یک لحظه زودتر تکان بخورم و امکان نجات جان تو نباشد. با این حرکت من جان تو صد درصد به مخاطره می افتاد.» لذا برادران عزیز! این حد از ایمان و یقین است که همه چیز انسان را تضمین می کند؛ رستگاری انسان را تضمین می کند. با رسیدن به این حد از ایمان و یقین می توانیم تا اندازه ای به خودمان کمک کنیم تا سلامت زندگی کردنمان مطمئن شویم.
ایشان برای تهیه اسلحه با زحمت و مشکلات زیادی برخورد می کرد. یک روز گفت، «بیایید یک کار اساسی بکنیم. می رویم لبنان.»مرحوم شهید محمد منتظری هم آن وقت لبنان یا سوریه بود. گفت، «می روم آنجا و یک راه اساسی پیدا می کنم.» با ماشین رفت لبنان و تصادف هم کرد. مرحوم شهید دکتر چمران خیلی به ایشان خدمت می کرد. بنا شد طبق صحبتی که کرده بودند، ماشین خاصی فرستاده شود تا اسلحه ها را آنجا جاسازی کنند. ماشین تهیه شد. از این ماشین های دو در آمریکایی خوابیده. مدل بالا و یک کمی پهن بود که امکان جاسازی در آن بیشتر از ماشین های دیگر است.
آیت الله خزعلی: هر وقت به یاد آقای اندرزگو می افتم، حس می کنم مثل پرنده ها بود. به راحتی بین شهرها وحتی کشورها تردد می کرد. گاهی در افغانستان بود، گاهی در ایران. حتی شنیدم که فلسطین هم رفته بود. در نجف خدمت امام می رسید و درباره مشکلاتش با ایشان صحبت می کرد. در ایران هم همین طور بود و دائما بین شهرهای مختلف تردد می کرد و به تبعیدی ها سر میزد. به خود من هنگامی که درتبعید بودم، چندین بار سر زد، از جمله در دامغان. یک بار به دامغان ونزد من آمد و چون می دانست که من در باب مسائل سیاسی یادداشت هایی را می نویسم، به من گفت، «اینها را پراکنده و در یادداشت های مختلف بنویس که اگر بازداشت شدی و مأموران ساواک به منزل تو هجوم آوردند، نتوانند این صفحات را با هم تطبیق بدهند و اطلاعات لو نرود.» این، حاصل تجربیاتی بود که در طول سال ها مبارزه به دست آورده بود.
وقتی ماشین منصور به طرف مجلس می رفت، ایشان به عنوان اولین حرکت از سوی گروهی که مأمور زدن منصور بود. جلو رفت و مقابل ماشین منصور ایستاد و راهش را سد کرد. ماشین منصور به سرعت به طرف مجلس می رفت و اگر جلوی مجلس می رسید، احتمال داشت که مأموران و اسکورت های منصور نگذارند بخارایی به او نزدیک شود و عریضه اش را به او بدهد. شهید اندرزگو می گفت، «من پریدم جلو و ماشین ناچار شد توقف کند. منصور زودتر از محافظینش از ماشین آمد بیرون و همین باعث شدکه بخارایی بتواند منصور راگیر بیاورد و مأموریتش را به انجام برساند.
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی چیذری: اسلحه ها را داخل چمدان می گذاشت و می آورد و می گفت کتاب است و کسی تصورش را هم نمی کرد که اینها اسلحه است. یک قفس و یک پتی گرفت. پتی یعنی خروس جنگی. از این خروس جنگی های بزرگ گرفت و گذاشت داخل قفس. زیر آن را هم جاسازی کرد و اسلحه ها را در آن جا داد. با همین قفس از مشهد و با قطار می آمد و هیچ کس هم نمی فهمید که با خودش چه آورده این جور ماهرانه اسلحه ها را جاسازی می کرد.
به او گفتم، «تو که سیدی عمامه سیاه بگذار.» گفت، «نه، عمامه سفید بهتر است.» در اینجا به شیخ عباس معروف بود.
بعد از سه ماه به من تلفن زد و با لهجه کاشی گفت، «من دیگر فلانی هستم و می خواهم با شما صحبت کنم.» من هر چه فکر کردم دیدم دکتری با آن نام نمی شناسم، ولی به هر حال فکر کردم هر کس که هست مرا می شناسد. گفتم، عصری تشریف بیاورید منزل ما.» صندلی و میزی در حیاط گذاشتم و میوه ای و پذیرایی مختصری، اما او نیامد. ... در را باز کردم، دیدم یک ماشین آخرین سیستم کنار در منزل ما بغل پله نگه داشته است. تا در را باز کردم، او پرید داخل خانه و مرا بغل کرد و شروع کرد به گریه کردن ... به او گفتم،«نمی دانی که من و خانه ام سخت تحت کنترل هستیم. چرا آمدی؟» گفت، «صد نفر که باشند، همهشان را میریزیم.» معلوم میشد که دوستانش همه جا راتحت کنترل داشتند. برایش آب طالبی آوردم و قرص سیانوری را از دهانش در آورد نشانم داد و دوباره گذاشت سر جایش. همه بدنش هم مسلح بود.
یک سفر به مشهد رفتم. شش ماه قبل از شهادتش بود. ساعت 12 شب بود که با یک موتور قراضه، در حالی که دو تا بچه هایش را هم روی موتور نشانده بود، آمد دیدن من وگفت، «آن جوان ها فلسطینی حافظ قرآن که شما دیدید، شهید شد. من هم در این درگیری ها شهید خواهم شد. آمده ام به شما بگویم که بچه های من، بچه های خودتانند.»
آیت الله محمد گرامی: اینکه او توانست پس از ترور منصور، پانزده سال فعالیت کند و دستگیر هم نشود، از تسلط بر نفس خارق العاده او حکایت دارد. او که به شدت تحت تعقیب بود، چه در تهران و چه در قم، بارها به پلیس و مأموران ساواک برخورد که از او نشانی شهید اندرزگو را خواسته بودند و او با نهایت خونسردی جوابشان را اداده و آنها را گمراه کرده بود. حتی یادم هست به شکلی به او خبر داده بودند که مأمورین ساواک می خواهند به خانه شما در صفاییه بریزند. او به سرعت آمدو اسباب و اثاثیه اش را جمع کرد و رفت و این کار را با چنان سرعتی انجام داد که همه مبهوت شدند.
مراسم ازدواج شهید در سال 1351
خانم کبری سیل سه پور (همسر شهید): آن روزها، ما یک تلویزیون کوچک داشتیم که الان هم داریم. منتهی مأموران ساواک آن را شکسته اند.آن را به یادگار نگه داشته ام. یک روز ایشان اخبار ورود کارتر به ایران را از تلویزیون تماشا می کرد. من هم کنار ایشان نشسته بودم. پرسیدم، «پس چرا این پهلوی را نمی کشی ؟ چرا هیچ اقدامی دربارة نابودی این آدم نمی کنی ؟» جواب داد، «من شش ماه تمام روی طرحی زحمت کشیدم. برنامه تنظیم کردم، ولی حاصل کار من لو رفت. برای همین نتوانستم پهلوی را از بین ببرم. حالا شش ماه دوم را شروع کرده ام و دارم کار می کنم. این پهلوی را یا با دست خودم از بین می برم یا با خون خودم.» همان شب، یک بار دیگر که تلویزیون همین خبر را پخش کرد، شهید اندرزگو یک دفعه برگشت و به من گفت، «می بینی! یک روزی جمهوری اسلامی می شود. اوایل جمهوری اسلامی، یعنی همان سال های اول، همه مردم مورد امتحان خدا قرار می گیرند. همه مردم از عالم تا آدم عادی.»
حجت الاسلام سید مهدی اندرزگو (فرزند شهید): امام هنگامی که به مدرسه علوی تشریف بردند، به یاران خود فرموده بودند، «بروید خانواده شهید اندرزگو را بیاورید تا من ببینم.» آیت الله طبسی و فرستادگان امام به مشهد آمدند و ما را پیدا کردند. ما تازه از زندان آزاد شده بودیم. تا قبل از انقلاب، ما زندان بودیم. مادر و ما فرزندان در زندان بودیم. بعدها ما را آوردند نزد امام. ما حتی خبر شهادت پدر را هم نمی دانستیم و ساواک هم به ما نگفته بود.خبر شهادت پدر را امام به ما دادند، اول مقدمه ای گفتند و بعد یادم هست که فرمودند، «پدرتان آرزو داشت شاه را بزند.» هنوز لبخند امام یادم نمی رود که فرمودند، « این بلایی که بر سر شاه آمد از مردن صد ها درجه بدتر است.»
حجت الاسلام سید محمود اندرزگو (فرزند شهید): در مورد هوشیاری و بصیرت شهید اندرزگو می توانم به این نکته اشاره کنم که مثلا در مورد سید مهدی هاشمی که در اوایل انقلاب، سمت های مختلفی هم داشت، یکی از دوستان شهید اندرزگو می گوید که ایشان قبل از انقلاب مطلع بود که سید مهدی هاشمی با ساواک همکاری می کند و او همان کسی است که چند سال بعد از انقلاب در سمت های آزادیبخش را داشت و با گروه های مختلف ارتباط داشت. شهید اندرزگو قبل از انقلاب، با او قطع ارتباط و او را تهدید کرده بود و می دانست که او قاتل مرحوم شمس آبادی است و همین نشان می دهد که او در شناخت افراد، بصیرت زیادی داشت. حتی یکی از دوستانش نقل می کند که یک بار در حضور او، شهید اندرزگو، سید مهدی هاشمی را تهدید کرده بود.
کسانی که دست به مبارزات مسلحانه می زنند، غالبا انسان های قسی القلبی می شوند، آهی و سوزی ندارند، ولی شهید اندرزگو به این دلیل مسیر صحیحی را پیمود که دارای رقت قلب بود. هنگامی که روضه اهل بیت(ع) خوانده می شد و یا خودش می خواند، مثل باران، اشک می ریخت و در همه مبارزاتش هم این توکل و توسل نمود داشت.
امام زمان (علیه السلام) در توقیع شریفی می فرماید: «هرگاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید، همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئید: ... سلامٌ علی آل یاسین.... .» (1)
توصیه به خواندن زیارت آل یاسین
امام زمان (علیه السلام) در توقیع شریفی می فرماید: «هرگاه خواستید به وسیله ی ما به خداوند بلند مرتبه توجه کنید و به سوی ما روی آورید، همانگونه که خداوند متعال فرموده است بگوئید: ... سلامٌ علی آل یاسین.... .» (1)
توصیه به خواندن دعای ندبه
یکی از بازرگانان اصفهانی که مورد اعتماد گروهی از دانشمندان بود، در عالم رؤیا به محضر امام زمان (علیه السلام) مشرف می شود و از ایشان می پرسد: «فرج شما کی خواهد رسید؟» می فرمایند: «نزدیک است، به شیعیان ما بگوئید دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانند.» (2)
توصیه به خواندن دعای فرج
مرحوم شیخ طبرسی (ره) در کتاب «کنوز النجاح» نقل می کند: ابوالحسن محمد بن احمد بن ابی اللیث از ترس کشته شدن به قبر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) پناه آورد. در عالم رؤیا امام زمان (علیه السلام) را زیارت کرد. آن حضرت این دعا (دعای فرج) را به او تعلیم دادند و او به برکت خواندن آن، از کشته شدن نجات یافت.
توصیه به خواندن نماز شب، زیارت جامعه، زیارت عاشورا
در تشرف مرحوم سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن موسوی رشتی (ره) که از مسافرت حج از قافله جدا می شود و راه را گم می کند، به او می فرمایند: «نافله (نماز شب) را بخوان تا راه را پیدا کنی.» او نماز شب را می خواند بعد به او می فرمایند: «زیارت جامعه را بخوان.» ایشان زیارت جامعه را از حفظ می خوانند. بعد می فرمایند: «زیارت عاشورا را بخوان.» او زیارت عاشورا را نیز از حفظ می خواند با تمام لعن و سلام و دعای علقمه، آنگاه او را سوار بر مرکب می کند و می فرماید: «چرا شما نافله نمی خوانید؟ نافله. نافله. نافله» و باز می فرماید: «چرا شما عاشورا نمی خوانید؟ عاشورا. عاشورا. عاشورا.» بعد می فرماید: «چرا شما زیارت جامعه نمی خوانید؟ جامعه. جامعه. جامعه.» سپس می فرماید: «اینها دوستان شما هستند که در کنار نهر آبی فرود آمده اند تا برای نماز صبح وضو بگیرند.» (3)
توصیه به خواندن صحیفه سجادیه
مرحوم مجلسی (ره) در کتاب «روضه المتقین» در شرح «من لا یحضره الفقیه» می گوید که در اوایل بلوغ در مسجد قدیم اصفهان میان خواب و بیداری حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) را دیدم، گفتم: «مولای من! چون نمی توانم همیشه خدمت شما شرفیاب شوم کتابی به من عنایت کنید که همیشه به آن عمل کنم.» آن حضرت به واسطه شخصی نسخه ای از کتاب صحیفه سجادیه را به ایشان می دهند و بعد از مدتی به برکت وجود امام زمان (علیه السلام)، کتاب شریف صحیفه سجادیه اشتهار می یابد.(4)
توصیه به خواندن زیارت امین الله
در تشرف مرحوم حاج علی بغدادی به محضر امام زمان (علیه السلام)، او می گوید: همراه با امام زمان (علیه السلام) داخل حرم مطهر امام کاظم (علیه السلام) و امام جواد (علیه السلام) شدیم و به ضریح مقدس چسبیدیم و بوسیدیم. بعد به من فرمود: «زیارت بخوان.» گفتم: «سواد ندارم.» فرمود: «برایت زیارت بخوانم؟» عرض کردم: «آری» فرمود: «کدام زیارت را می خواهی؟» گفتم: «هر زیارت که افضل است.» فرمود: «زیارت امین الله افضل است.» آنگاه مشغول به خواندن زیارت امین الله شدند.(5)
دعا برای فرج امام زمان (عج)
آقا میرزا محمدباقر اصفهانی (ره) می گوید که شبی در خواب گویا مولایم، حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام) را دیدم که به من فرمودند: «روی منبرها به مردم بگویید که توبه کنند و برای فرج حضرت حجت (عج) دعا نمایید و بدانید این دعا مثل نماز میت واجب کفایی نیست بلکه مانند نمازهای یومیه بر تمام مکلفین واجب است.» (6)
در تشرف مرحوم آیت الله حاج سید محمد فرزند آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی، امام زمان (علیه السلام) فرمودند: «از علایم ظهور، فقط علامات حتمی مانده است و چه بسا آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندند شما برای فرج من دعا کنید.»(7)


دفع بلا و رفع غم و غصه
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: کسى که در هر روز صد بار بگوید لا حول و لا قوة الا بالله خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند که کمترین آنها غم و غصه است .(1)
گنجى از بهشت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بسیار لا حول و لا قوة الا بالله بگویید که آن از گنجهاى بهشت است .(2)
صد بار بعد از نماز صبح
امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر کس پس از نماز صبح صد بار بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیک تر شده و به راستى که در مدار اسم اعظم قرار گرفته است .(3)
زمزمه امام حسین (علیه السلام)
کار جنگ بر امام حسین (علیه السلام) سخت و تنگ شد و یگانه و تنها ماند، به خیمه هاى فرزندان پدرش روى آورد، آنها را از ایشان خالى و تهى دید، سپس به خیمه هاى اصحاب و یارانش التفات نمود، و نگریست کسى از آنان را ندید، سپس بسیار «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» را بر لبان مبارک جاری ساختند .(4)
براى رفع فقر
از امام صادق (علیه السلام) نقل است که پیامبر (ص ) فرموده اند: هر کس که فقر به او روى آورد، این ذکر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوة الا بالله .(5)
واحد مرکزی خبر / اجتماعی در آستانه 22 بهمن ، نهاد ها و سازمان های مختلف خراسان رضوی با صدور بیانیه های جداگانه ای بر ضرورت حضور گسترده و پرشور در جشن پیروزی انقلاب اسلامی تاکید کردند . ائمه جماعات شهرستان خواف ، جامعه فرهنگیان و دانش اموزان خراسان رضوی ، شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خواف ، نمایندگی ولی فقیه در سپاه امام رضا ، بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی ، اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری خراسان رضوی ، ائمه جماعات خراسان رضوی و اداره کل تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در بیانیه های جداگانه ای ضمن تبریک فرا رسیدن این روز خجسته آمادگی خود را برای پیوستن به دریای خروشان ملت در راهپیمایی 22 بهمن اعلام کرده اند. در بخشی از این بیانیه ها آمده است : در این مقطع حساس تاریخی بر روح احیاگر اندیشه دینی خمینی کبیر درود می فرستیم و ضمن تجدید میثاق با جانشین بر حقش مقام معظم رهبری چون سدی عظیم در مقابل فتنه ها و جریانات انحرافی ایستاده و ذره ای از مواضع ولایی خویش عقب نخواهیم نشست.
در ادامه این بیانیه ها آمده است : در روز 22 بهمن من و تو هر یک حنجره ای برای فریاد زدن مظلومیت امت حضرت ختمی مرتبت در این کره خاکی خواهیم بود تا در طلیعه سی و چهارمین بهار آزادی بار دیگر یکدل و یک صدا فریاد استقلال آزادی جمهوری اسلامی سر دهیم .
دهه فجر گرامی باد
کارت پستال های بسیار زیبا مخصوص دهه فجر
مشاهده تصاویر در ادامه مطلب…
کارت پستال های بسیار زیبا مخصوص دهه فجر
کارت پستال های بسیار زیبا مخصوص دهه فجر
1- حضرت امام در دیدار با روحانیون شهر اهواز گفتند: ادامه نهضت یک تکلیف است.
2- فرماندار نظامی تهران به این دلیل که مردم به مقررات حکومت نظامی اهمیت نمیدهند، ساعات منع عبور و مرور را کاهش داد.
3- سیزده نفر دیگر از نمایندگان مجلس استعفا دادند.
4- مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اوضاع ایران اظهار نگرانی کرد.
1- جمعی از پرسنل نیروی هوایی با انجام رژه و خواندن سرود در مقابل حضرت امام، با حرکت اسلامی مردم ایران و رهبری نهضت اعلام همبستگی کردند. ایشان همچنین از راهپیمایی مردم در حمایت از دولت مهندس بازرگان تشکر کردند.
2- ستاد ارتش، عکس روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل حضرت امام را تکذیب کرد.
3- طی روزهای گذشته و امروز، شهر تهران شاهد تظاهرات مردم و فریاد و خشم کلیه اقشار در مقابل رژیم بود. بانکها و دیگر مؤسسات دولتی مورد هجوم مردم به ستوه آمده از جنایتهای شاه قرار گرفتند و شعلههای آتش از همه سو زبانه میکشید.
4- امام خمینی طی نطق کوتاهی که از شکبه تلویزیونی کارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون بطور مستقیم پخش میشد ضمن آرزوی موفقیت برای کارکنان رسانههای گروهی گفتند: دستگاههایی در این قسمت بوده و هست که بایستی در خدمت مردم میبودند. ولی رژیم غاصب از آنها در راه هدفهای نامشروع استفاده کرده است.
5- در درگیریهای گرگان، پنج نفر کشته و یازده نفر مجروح شدند.
6- مهندس شریف امامی که از طرف دادستانی ممنوعالخروج شده بود، از کشور گریخت.
1- با حمله مأموران گارد به پادگان نیروی هوایی تهران، جنگ خیابانی آغاز شد. به گفته همافران، وقتی که رادیو اعلام کرد فیلم ورود امام خمینی بعد از اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد، آنها در سالن پادگان اجتماع کردند. با ظاهر شدن تصویر حضرت امام بر صفحه تلویزیون، طنین صلوات سالن را پر کرد و در این هنگام، افراد گارد به سوی آنها تیراندازی کردند و درگیری آغاز شد.
2- مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به همافران آگاه شدند، اهالی خیابانهای اطراف را نیز با خبر کردند و طولی نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند که با فریاد اللهاکبر از همافران حمایت میکردند.
3- اجتماع مردم در کنار خوابگاه همافران نیروی هوایی که از ساعت ده شب آغاز شده بود همچنان ادامه یافت. ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیروهای گارد، مجددا به همافران حمله کنند، لذا از دفتر حضرت امام کسب تکلیف کردند و دفتر امام توصیه کردند که پراکنده نشوید.
4- مردم در کنار خوابگاه نیروی هوایی همچنان شعار میدادند و خود را با آتش لاستیکهای فرسوده گرم می کردند که در ساعت 5/3 بعد از نیمه شب مأموران حکومت نظامی با خودروهای نظامی و در حالیکه از دور با شلیک رگبار مسلسلها به طرف هوا در صدد ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به کوچههای اطراف پناه بردند اما مأمورین توانستند یکصد و پنجاه و دو نفر را دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران و منتقل کنند. در بین دستگیر شدگان دو روحانی نیز حضور داشتند.
تذکر: ظاهرا اولین کلانتری ساقط شده در جریان هجوم مردم همین کلانتری بود.
1- با آغاز درگیری مسلحانه، پرسنل انقلابی نیروی هوایی برای تسلیح مردم در ازاء کارت پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختیار آنان قرار میدادند.
2- درساعت 5/4 بعدازظهر کلانتری تهران نو ـ پس از پنج ساعت زد و خورد شدید بین مأمورین گارد و مردم ـ سقوط کرد و مردم و گاردیها در این زدو خورد چندین کشته و مجروح داشتند . از این پس، کلانتریها یکی پس از دیگری به دست مردم ساقط شدند.
3- فرماندار نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حکومت نظامی را از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم به کلانتریها و پادگانها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع عبور و مرور را تا ساعت دوازده ظهر افزایش داد. یعنی مردم تنها از ساعت دوازده شهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را دارند.
4- حضرت امام خمینی در رابطه با حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی تهران، آن را ملغی اعلام کردند و گفتند: اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچوجه به آن اعتنا نکنند ... اخطار میکنم که اگر دست از این برادر کشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد ... تصمیم آخر خود را به امید خدا میگیریم. همچنین دولت موقت، اعلامیه حکومت نظامی را یک توطئه توصیف کرد.
5- مینیبوسها و ماشینهای وابسته به ستاد کمیته امام خمینی، با بلندگو، لغو اعلامیه فرماندار نظامی را در سطح تهران اعلام کردند. گفتنی است که بنا به گفته رحیمی، یکی از سران ارتش، حکومت نظامی تصمیم داشت که با افزایش ساعات حکومت نظامی، به انجام کودتا و سرکوب مردم و خصوصا ترور و دستگیری رهبران نهضت، بپردازد. این تصمیم حضرت امام، توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت در نطفه خفه کرد.
6- امام خمینی در جواب به استعفای افراد نیروی مسلح نوشتند: قسم برای حفظ قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که قسم خوردهاند باید بر خلاف آن عمل کنند.
7- مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند. جنگ خیابانی در تهران اوج بیشتری پیدا کرد.
8- دهها هزار تن از مردم در خیابان فرحآباد، پشت کیسههای شن و خاک سنگر گرفتند.
9- کلانتریهای تهران نو، (چهارده و شانزده و بیست و یک و نه) و نارمک ده و یازده و شهر ری، سقوط کردند و همچنین یک هلیکوپتر گارد در تهران در هوا ساقط شد.
10- حجتالاسلام دکتر مفتح از جانب حضرت امام، عکس مندرج در روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل ایشان را کاملا صحیح و واقعی دانست.
11- از سوی دفتر تبلیغات امام خمینی، هر گونه تماس با بختیار و سران ارتش تکذیب شد.
12- امام خمینی اعلام کردند که من خودم اهل قلم و بیان هستم و هیچ سخنگویی ندارم.
13- ستاد امداد و سازمان ملی پزشکان، تعداد شهدا را تا ساعت یازده امشب، صد و بیست و شش تن ، و مجروین را ششصد و سی و چهار نفر ذکر کرد.
14- شمار کشته شدگان که به بیمارستان جرجانی منتقل شدهاند، به چهل و شش نفر رسید و تعداد زخمیها به علت کثرت آنها قابل شمارش نیست.
1- با تلاش برخی از دوستان بختیار و نیز نزدیکان مهندس بازرگان، بنا شد جلسهای با حضور بازرگان، بختیار و قرهباغی تشکیل گردد. عباس امیرانتظام درباره این جلسه میگوید: قبل از جلسه، بختیار به من تلفن زد و گفت استعفای خود را در جلسه تسلیم خواهد کرد. لیکن بختیار در جلسه حاضر نشد و تنها استعفا نامه خود را برای جلسه فرستاد.
2- واحدهای نظامی چند شهر، از جمله لشگر زرهی قزوین، به سوی تهران روانه شدند. مردم، جاده تهران ـ کرج را به منظور جلوگیری از ورود واحدهای نظامی، مسدود کردند.
3- نبرد شدید مردم با نیروی گارد در خیابانهای تهران شدت بیشتری پیدا کرد.
4- در پی درگیریهای اخیر، پزشکی قانونی مملو از شهدایی است که در چند روز اخیر کشته و شناسایی نشدهاند.
5- تسلیحات ارتش، زندان اوین، ساواک سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورا، رادیو و تلویزیون، نخست وزیری، ژاندارمری و شهربانی، به دست مردم تصرف شد.
6- نصیری، رییس ساواک، سالار جاف، قاتل مردم کردستان و سپهبد رحیمی، توسط مردم بازداشت شدند. همچنین سپهبد بدرهای، فرمانده نیروی زمینی، محمد امین و بیگلری، جانشین فرماندگان گارد، به هلاکت رسیدند.
7- فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خمینی، استعفای خود را تقدم کردند.
8- با مراجعه به منزل حضرت امام، گروههای مسلح پشتیبانی خود را از امام اعلام کردند.
9- حضرت امام به دنبال سقوط نهادهای اصلی رژیم و عقبنشینی ارتش از مردم خواستند که آرامش و نظم را مجددا برقرار کنند.
10- رییس ستاد کل ارتش از جمله مواردی که موجب شد ارتش اعلام بیطرفی کند، اینها بود: رییس ستاد شهربانی به کلانتریها گفته بود مقاومت نکنند؛ در حالیکه این خلاف دستور بود. اعزام نیروهای زبده کمکی برای افسران محاصره شده در مسلسلسازی به جهت تمرد آنها بینتیجه ماند. سربازان به طور دسته جمعی فرار میکردند و بدون اجازه به پادگانها برمی گشتند. نیروهای زرهی به علت سد شدن راه آنها توسط مردم و تیر خوردن سرلشکر ریاحی، موفق به کار نشدند. نیروی هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام پرواز نداشت. بینظمی عمومی، نافرمانی و اعلام همبستگی افسران عالی رتبه با کمیته امام خمینی همه گیر شده بود.
11- انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد.
12- امام خمینی طی پیام دیگری خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین است. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که توطئهها را نقش بر آب میسازد ... با دولت موقت اسلامی همکاری نمایید تا با حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.
13- مهندس بازرگان طی یک نطق تلویزیونی، ضمن تشکر از آحاد مختلف مردم و خصوصا از اعلام بیطرفی ارتش در مسائل سیاسی گفت: تیمسار قرهباغی در ملاقات حضوری، همکاری خود را با دولت موقت اینجانب اظهار نموده است.
14- از سوی حضرات آیات مرعشی نجفی و شیرازی، اعلامیههای جداگانهای خطاب به ملت ایران منتشر گردید و پیروزی انقلاب اسلامی تبریک گفته شد.
15- پس از سقوط رژیم سلطنتی، همافران نیروی هوایی که در حرکت نظامی مردم نقش مهمی داشتند، از همکاری و مدد رسانی به موقع مردم تشکر کردند.
16- به مناسبت سقوط رژیم شاه، از سوی یاسر عرفات پیام تبریکی خطاب به حضرت امام فرستاده شد.
17- آیتالله خویی با ارسال تلگرافی برای حضرت امام، ورود ایشان را به ایران تبریک گفت.
وقایع انقلاب آن قدر سریع بود که حتی مقامات آمریکایی در آخرین روزها نمیدانستند انقلاب پیروز شده است. اتاق عملیات کاخ سفید از طرف برژینسکی، تلفنی از سالیوان میپرسید: آیا هنوز امکان کودتا وجود دارد؟
امام خمینی(رحمة الله علیه) می فرمایند:
خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است..
بیاد شهدا صلوات
........................................................................
ایام الله دهه ی مبارک فجر رو به همه ی شما دوستان و همسنگران گرامی تبریک و تهنیت عرض می کنیم..
بمناسبت همین ایام و برای تمامی طول سال، کد پرچم مقدس کشورمان را در 10 حالت مختلف برای نمایش در سایت ها و وبلاگ ها تهیه و تدارک دیده ایم..
انشالله که همیشه ی دوران این پرچم مقدس و عزیز در تمامی قله های موفقیت و پیروزی به اهتزاز در آید
به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگی گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به مناسبت سیوسومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی کتاب «یاران روحالله» با معرفی 33 شهید انقلاب آرمیده در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) منتشر شد.
به گزارش اداره فرهنگی گلزار شهدای بهشت زهرا(س)، به مناسبت سیوسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی کتاب «یاران روحالله» با معرفی 33 شهید انقلاب که در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شدهاند، توسط مرکز فرهنگی گلزار شهدای بهشت زهرا(س) وابسته به بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ منتشر شد.
شهیدان سیدعلی اندرزگو، ناصرالدین امیدی عابد، اسماعیل سلامت بخش، محمد محمدیمخلصی، کامران نجاتالهی، محبوبه دانشآشتیانی، محمد پالیزوانی، احمد ابراهیمی، بهروز ابراهیمی آذری خامنه، ناصر پیربداغی، رضا استاد حسنبنا، ابوالقاسم آزمایش، طیبه مهرنامی، اکبر مشهدی، محمدجواد ناصرشریعتی، اژدر رجبی گرگری، رضا بناخجسته، مجید پیغمبری، مرتضی دساه، سیدعلی جهانآرا (از گروه منصورون)، بهزاد صداقت، غلامعباس میرزایی، نیره هادیان، اقدس احمدوند، مهدی مجیدیان، رسول قدیمی، هوشنگ صادق فامیان قدیم، ابراهیم جعفریان (از گروه مهدویون)، فاطمه جعفریان (از گروه مهدویون)، طیبه واعظی (از گروه مهدویون)، مهدی هنردار (از گروه منصورون)، مرتضی واعظی (از گروه مهدویون) و کریم رفیعی دستجردی (از گروه منصورون) شهدایی هستند که در این کتاب معرفی شدهاند.

By Ashoora.ir & Night Skin