حسین سالار قلبها

همزمان با ایام ولادت پیامبر گرامی اسلام (ص) و هفته وحدت، شرکت کنندگان در کنگره بین المللی شعر بیداری اسلامی دوشنبه شب با حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در این دیدار که در فضایی صمیمی و آکنده از احساسات ناشی از انقلابهای منطقه و بیداری اسلامی، برگزار شد، ابتدا شاعرانی از تونس، مصر، یمن، بحرین، لبنان، سودان، عراق، سوریه، عربستان، کویت و جمهوری اسلامی ایران اشعار عربی خود را در وصف پیامبر اعظم (ص)، بیداری اسلامی و انقلابهای منطقه، فلسطین و قدس شریف و همچنین سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران، قرائت کردند.
سپس رهبر انقلاب اسلامی در سخنانی با اشاره به نقش تأثیرگذار و برانگیزاننده اشعار برجسته و دارای مضامین والا تأکید کردند: شعرای امت اسلامی باید با اشعار پرمحتوای خود، در حادثه عظیم بیداری اسلامی، نقش آفرینی کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه محتوای اشعار مربوط به بیداری اسلامی باید، بصیرت امت اسلامی را تعمیق دهد، افزودند: در محتوای اشعار بیداری اسلامی به جهت گیریها و اهداف عالی این تحول بزرگ، راههای منتهی به این هدف عالی، و دشمنان و موانعی که آنها ایجاد می کنند، توجه ویژه و خاص شود.
ایشان خاطرنشان کردند: در اشعار، باید به نقش دین، ایمان به خدا و معارف قرآنی در بیداری اسلامی نیز اهتمام جدی شود زیرا هر نهضتی که متکی به اعتقاد دینی شود، آسیب ناپذیر و ماندگار خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی حادثه بیداری اسلامی را تأثیرگذار و سرنوشت ساز برای همه امت اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: این حرکت، یک بیداری حقیقی و همچنین اسلامی و نتیجه عبرتهای فراوان، درک های عمیق و همت های والای ملتهای عرب در طول سالیان متمادی است و به همین دلیل نام «بهار عربی» برای این حرکت عظیم، ناقص است.
حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: این حرکت، تمام شدنی نیست و ادامه خواهد داشت و تاریخ امت اسلامی به اذن پروردگار، تغییر خواهد کرد.
ایشان افزودند: این حرکت، نشان دهنده یک حادثه بزرگ تاریخی است که تحولی عظیم در امت اسلامی بوجود خواهد آورد.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: شعرای امت اسلامی باید در چنین حادثه بزرگ و سرنوشت سازی نقش ایفا کنند.
حضرت آیت الله خامنه ای با تأکید بر لزوم اهتمام به وحدت اسلامی در اشعار بیداری اسلامی افزودند: تلاشهای گسترده ای در جریان است تا با استفاده از ایجاد تفرقه میان مسلمانان، حرکت عظیم بیداری اسلامی، شکسته و متوقف شود اما امت اسلامی باید بر عوامل مذهبی، قومی و سیاسی تفرقه غلبه کند و راههای ایجاد اختلاف را ببندد.
ایشان همچنین با اشاره به نقش لفظ و قالب در ارتقای هنر شعر، خاطرنشان کردند: باید با استفاده از الفاظ و قالبهای مستحکم و از نظر هنری در رتبه بالا، اشعار برجسته و قوی سروده شود تا برای سالیان متمادی ماندگار و تأثیرگذار باقی بماند.
در این دیدار آقای دکتر ولایتی دبیرکل مجمع جهانی بیداری اسلامی در سخنانی با اشاره به ضرورت گفتمان سازی و غنا بخشی ادبیات بیداری اسلامی به عنوان مانعی در مقابل به انحراف کشیده شدن انقلابهای منطقه گفت: بر همین اساس کنگره بین المللی شعر بیداری اسلامی با حضور 77 شاعر از 10 کشور برگزار شده است.
وی برگزاری این کنگره را در راستای همایش بین المللی بیداری اسلامی و همایش بین المللی جوانان و بیداری اسلامی و گامی در جهت اهداف جنبش بیداری اسلامی دانست.


نوشته شده در سه شنبه 90 بهمن 18ساعت ساعت 1:11 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

روستای محل استقرار چند ماهه ی امام روح الله در فرانسه نوفل لو شاتو نام دارد. این روستا پر است از درختان سیب. چند تا از این درختان هم در حیاط منزلی که امام در آن جا مستقر بود قرار داشت.
به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، روستای محل استقرار چند ماهه ی امام روح الله در فرانسه نوفل لو شاتو نام دارد. این روستا پر است از درختان سیب. چند تا از این درختان هم در حیاط منزلی که امام در آن جا مستقر بود قرار داشت. حضرت امام ساعاتی از روز را که به استفاده از هوای آزاد اختصاص داده بود ، زیر یکی از این درختان می نشست و عکاسان ، زیباترین عکس های ایشان را زیر همین درخت گرفته اند. درخت سیب دیگری هم بود که گاه گداری دیدارهای عمومی و کنفرانس های مطبوعاتی در زیر آن برگزار می شد. این که امروز چه بلایی بر سر این درختان سیب آمده نمی دانیم ولی بر شاخسار درختِ نهضتی که حضرت روح الله در جهان کاشت ، امروز میوه هایی رسیده و شیرین چشم نوازی می کند.






شهید محمد منتظری نیز در کنار امام دیده می شود




شهید محمد منتظری نیز در کنار امام دیده می شود


سایه سار درخت سیب نوفل لو شاتو



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 3:33 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

یاد می کنیم از فرمانده لشکر های شهید سپاه در سال های دفاع مقدس . مردانی که هیچ کدام در زمان شهادت ، عمرشان به سی سال نرسید اما شعار های انقلاب اسلامی را در میادین جهاد اصغر و جهاد اکبر خود به منصه ظهور رساندند و اینک اسوه های حسنه ملت ایران و همه آزادگان جهانند.
گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق ، در یکی از روزهای بهار سال 1342 ، در پادگان عشرت آباد تهران ،  رییس وقت شهربانی وقت کشور ، از مرجع تقلیدی که ساعاتی پیش به جرم اقدام علیه امنیت ملی کشور دستگیر شده بود ، پرسد: حضرت آقا با کدام سرباز می خواهند به جنگ حکومت بیایند؟ و «آقا» جواب فرمودند: «سربازان من در گهواره اند». در آن روز بهاری ، هیچ کس صحبت این مرجع تقلید را جدی نگرفت و باهوش تر ها هم آن را به حساب شعاری هوشمندانه برای گیج کردن حریف گذاشتند اما ، 15 سال بعد و در روزهای سرد زمستان ، ارتشی متشکل از صدها هزار سرباز ، همین مرجع تقلید را که از تبعیدی 15 ساله به کشور باز می گشت ، چون حلقه ای در میان گرفتند و از فرودگاه تهران به بهشت زهرا (س) رساندند. حتی آن روز هم بسیاری از مدعیان تصورش را هم نمی کردند که از میان این خیل نوجوان که غالبا بین 16 تا 20 سال سن داشتند ، چند سال بعد سپاه مقتدر سر برآورد و پشت فراعنه روزگار را بلرزاند.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، تنها سه ماه پس از ورود امام  خمینی به کشور تشکیل شد و در حالی که حدود یک سال و نیم از عمر آن می گذشت ، پای در معرکه جنگی گذاشت که در پشت خاکریز های دشمن ، لشکری برآمده از ائتلاف 40 کشور دنیا انتظارش را می کشید.
سپاه پاسداران از این آوردگاه 8 ساله ، با سربلندی و افتخار بیرون آمد و امروز به کابوس هولناک دشمنان اسلام ناب محمدی در سراسر دنیا بدل شده است. چنین جایگاه رفیعی ، مرهون مجاهدت هزاران سرباز سپاه روح الله است که بدن های چاک چاکشان در بستر خاک آرمیده است اما جان های تابناکشان از عرش ، نظاره گر ما است که چگونه بر سر پیمان خود می ایستیم.
به بهانه هفته دفاع مقدس ، یاد می کنیم از فرمانده لشکر های شهید سپاه در سال های دفاع مقدس . مردانی که هیچ کدام در زمان شهادت ، عمرشان به سی سال نرسید  اما شعار های انقلاب اسلامی را در میادین جهاد اصغر و جهاد اکبر خود به منصه ظهور رساندند و اینک اسوه های حسنه ملت ایران و همه آزادگان جهانند و تاریخ انتظار آن روزی را می کشد که این سرلشکران ، در رکاب منجی آخرالزمان ، به دنیا بازگردند و آخرین نبرد خیر و شر را فرماندهی کنند.
روحمان با یادشان شاد


شهید جاویدان اثر ، سرلشکر حاج احمد متوسلیان ، بنیانگذار و فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه)-متولد 1332


شهید ،سرلشکر  رزاق(رضا) چراغی ،دومین فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه)-متولد 1336


شهید ، سرلشکر حاج محمد ابراهیم همت ، سومین  فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه)


شهید سرلشکر حاج عباس کریمی قهرودی، چهارمین فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(صلوات الله علیه)


شهید سرلشکر حاج علی رضا موحد دانش ، بنیانگذار و اولین فرمانده لشکر 10 سید الشهدا(صلوات الله علیه)


شهید سرلشکرحاج کاظم نجفی رستگار ، دومین فرمانده لشکر 10 سید الشهدا(صلوات الله علیه


شهید سرلشکر حاج حسین خرازی ، فرمانده لشکر 14 امام حسین(صلوات الله علیه)


شهید سرلشکر مهدی باکری ، بنیانگذار و فرمانده لشکر 31 عاشورا


شهید سرلشکر مهدی زین الدین ، بنیانگذار و فرمانده لشکر 17 علی ابن ابیطالب(صلوات الله علیه)


شهید سرلشکر حاج اسماعیل دقایقی ، بنیانگذار و فرمانده لشکر 9 بدر


شهید سرلشکر حاج محمود کاوه ، فرمانده لشکر 155 ویژه شهدا


نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 3:28 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ عَلَیهِ السَّلَامُ قَالَ:

إِذَا قَامَ الْعَبْدُ إِلَى الصَّلَاةِ أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ فَلَا یَزَالُ مُقْبِلًا عَلَیْهِ حَتَّى یَلْتَفِتَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَإِذَا الْتَفَتَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَعْرَضَ عَنْهُ.[1]

ترجمه:
هرگاه بنده به نماز بایستد، خداوند عزّوجل به او رو می‏کند و مدام متوجّه بنده خویش است، تا اینکه او سه مرتبه از خدا روبرگرداند. هنگامی که بنده برای مرتبه سوم از خدا منصرف شد، خداوند نیز از او رو برمی‏گرداند.

شرح:

روایت از امام صادق (علیه‏السلام) منقول است که حضرت فرمودند: آنگاه که بنده به نماز بایستد، به سوی او ‌خداوند رو می‏کند. تعبیر «أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بِوَجْهِه» کنایه از این است که خداوند نسبت به او عنایت تام و خاص می‏فرماید. ما این‏طوری هستیم که وقتی می‏خواهیم به کسی خیلی توجه کنیم، با تمام چهره متوجهش می‏شویم.

بعد دارد: «فَلَا یَزَالُ مُقْبِلًا عَلَیْهِ حَتَّى یَلْتَفِتَ ثَلَاثَ مَرَّات»؛ یعنی خدا رویش را از او بر نمی‏‏گرداند، تا اینکه این بنده سه بار رویش را از خدا برگرداند. حالا می‏گویم که منظور از این رو برگرداندن چیست. در ادامه می‏فرماید: «فَإِذَا الْتَفَتَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ أَعْرَضَ عَنْهُ». یعنی دفعه سوم که این بنده رویش را از خدا برگرداند، اینجا دیگر خدا رویش را از او بر می‏گرداند.

این ترجمه تحت‏اللّفظی روایت بود؛ امّا به چند نکته هم اشاره کنم.

نکته اوّل اینکه معلوم می‏شود اگر بنده رو می‏کند به سوی خداوند، خداوند هم به سوی او رو می‏کند.

مطلب اصلی که از روایت پیدا می‏شود همین است. «إِذَا قَامَ الْعَبْدُ إِلَى الصَّلَاةِ أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ»؛ چرا؟ چون نماز روی‏آوردن به خدا است. این اصل کار است. اگر روی بیاوری به خدا،‌ خدا هم رویش را به طرف تو می‏کند، آن‏هم ‌آن‏طور رو کردن که عرض کردم «ِبوَجْهِه» است؛ یعنی توجّه تام و عنایت خاص به بنده‏اش می‏کند.

نکته دوم این است که تو اگر رویت را از خدا برگردانی، ‌خدا رویش را از تو بر نمی‏گرداند؛ امّا این سقف دارد. یک بار که از او روی برگرداندی، او رویش را بر نمی‏گرداند.

بار دوم هم که برگرداندی، باز ‌رویش را بر نمی‏گرداند.

امّا دفعه سوم اگر از خدا رو برگرداندی، دیگر او هم روی خود را بر می‏گرداند.

البته این روایت در مورد نماز است.

در نماز رو برگرداندن از خدا عبارت از این است که انسان در بین نماز توجهش به غیر خدا باشد.

ما در روایات داریم که اگر کسی دو رکعت نماز بخواند و در نماز حضور قلب داشته باشد، این نماز نمازی است که یکی از آثارش این است که تمام گناهان صغیره او آمرزیده می‏شود.

در روایتی هم این‏طور آمده است که توجّه به خدا به این معنا است که انسان هنگام نماز، نسبت به امور دنیایی حدیث نفس نکند. یعنی حالا که ایستاده‏ای و داری نماز می‏خوانی، این چند دقیقه را دیگر نرو در مغازه‏ات! فکرت را نبر این طرف و آن طرف! این نماز، همین چند دقیقه که بیشتر نیست؛ چه خبر است؟!

من یک قضیّه‏ای الآن یادم آمد در مورد یکی از علمای تهران (رضوان‏الله‏تعالی‏علیه) که نمی‏خواهم اسم ببرم و چندین سال است که فوت کرده است؛ شاید این قضیه را نقل کرده باشم.

یادم است که روز وفاتی بود و به‏ اصطلاح ‌تعطیل بود.

من هم اتفاقاً نزدیک ظهر جایی در خیابان بودم.

ظهر شد و چون ایشان را می‏شناختم رفتم به مسجد ایشان و نمازم را آنجا به جماعت خواندم.

نماز تمام شد و بعد آن آقا، در حالی که جمعیت ایستاده بود، متوجه من شد.

البته من جایی ایستاده بودم که متوجه من نشود، ولی فهمید و آمد پیش من سلام کرد.

من همین‏طور رفاقتانه گفتم شما خیلی نمازت را تند می‏خوانی! ایشان گفت به من نگو که نمازت را تند می خوانی؛ به آنهایی بگو که دو تا نمازشان را با یک نماز من می‏خوانند!

حالا غرضم این است که این عجله در نماز برای چیست؟! چند دقیقه که بیشتر نیست؛ چرا عجله می‏کنی؟! چون در نماز هیچ التفاتی به خدا نیست.

این روایت را نگاه کنید؛ می‏گوید که اگر تو رو بیاوری، من رویم را از تو بر نمی‏گردانم؛ با تمام چهره به تو رو می‏کنم؛ «أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ بِوَجْهِه»؛ من با تمام چهره به تو توجه می‏کنم. اگر یک دفعه هم برگرداندی، من رو بر نمی‏گردانم؛ دو مرتبه هم که رو برگرداندی و رفتی، باز هم مورد عنایتی؛ امّا دفعه سوم دیگر از تو رو بر می‏گردانم.

حالا می خواستم این را عرض کنم که می‏دانید که یکی از ابزار استجابت دعا نماز است. اصلاً روایت داریم که هر کسی نماز بخواند ـ‏همین نماز واجب‏ـ و بعد از نماز دعا کند، ‌یک دعای مستجاب دارد. خوب، دعاهی ما پس از نماز مستجاب نمی‏شود؟ چون در نماز متوجه خدا نبودی! متوجه چه بودی؟! متوجه امور دنیایی‏ات بودی. وقتی متوجه نبودی، دیگر اثری ندارد



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:34 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود: پنج چیز است که تا لحظه مرگ ترک نمى‏کنم: پوشیدن لباس پشمى، سوار شدن بر الاغ بى‏پالان، غذا خوردن با بردگان، بافتن کفش با دستانم و سلام کردن به کودکان؛ تا پس از من سنّت شود .

امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت مى‏کند که آن حضرت فرمود: پنج چیز است که تا لحظه مرگ ترک نمى‏کنم: پوشیدن لباس پشمى، سوار شدن بر الاغ بى‏پالان، غذا خوردن با بردگان، بافتن کفش با دستانم و سلام کردن به کودکان؛ تا پس از من سنّت شود «1».

یهودى با اخلاق پیامبر صلى الله علیه و آله مسلمان مى‏شود

حضرت امام موسى بن جعفر علیهما السلام از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت مى‏کند: شخصى یهودى چند دینار از رسول خدا صلى الله علیه و آله طلب داشت، اداى آن وام را از حضرت درخواست کرد، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: نمى‏توانم طلبت را بپردازم، یهودى گفت: تا نپردازى تو را رها نمى‏کنم، حضرت فرمود: در این صورت کنارت مى‏نشینم و کنار او نشست تا جایى که نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همان جا خواند.

اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله در مقام تهدید و ترساندن او برآمدند، حضرت به آنان نظر انداخته، فرمود: مى‏خواهید در حق او چه کنید؟ گفتند: اى رسول خدا! یک یهودى تو را این گونه نزد خود حبس کند؟ حضرت فرمود: پروردگارم مرا به ستم بر اهل ذمه و غیر اهل ذمه مبعوث ننموده است.

هنگامى که روز به نهایت رسید، یهودى گفت: «أشهد أن لا إله إلّااللّه و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله» و بخشى از ثروتم را در راه خدا [بخشیدم‏]، اى پیامبر! به خدا سوگند! در حق تو این سخت گیرى را روا نداشتم جز اینکه ببینم تو همان کسى هستى که در تورات وصف شده‏اى؟

من در تورات در وصف تو خوانده‏ام: محمّد بن عبداللّه محل ولادتش مکه و محل هجرتش مدینه است. درشت‏خوى و خشمگین و فریادزن نیست وسخنش را به زشت‏گویى وگفتارش را به فحش نمى‏آلاید. من به وحدانیت خدا و نبوت تو شهادت مى‏دهم و این ثروت من است، در آن به قانونى که خدا نازل کرده است فرمان بران‏ «2».

وام بى‏بهره براى رفع نیاز حاجتمند

حضرت امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش حضرت امام محمّد باقر علیه السلام روایت مى‏کند: نیازمندى به محضر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آمد و از حضرت درخواست کمک کرد، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: آیا کسى هست که وام بى‏بهره‏اى در دستش باشد؟ مردى از انصار از عشیره بنى حُبلى برخاسته، گفت: من چنین وامى را دارم، حضرت فرمود: چهار ظرف خرما به این نیازمند بپرداز.

آن مرد انصارى چهار ظرف خرما را پرداخت. مرد انصارى بعد از مدتى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و پرداخت وامش را از پیامبر صلى الله علیه و آله درخواست کرد، حضرت فرمود: ان شاء اللّه در آینده پرداخت مى‏شود.

پس از مدتى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد، حضرت باز هم فرمود: ان شاء اللّه در آینده پرداخت مى‏شود و چون بار سوم آمد حضرت فرمود: ان شاء اللّه در آینده پرداخت مى‏شود، [او به پیامبر صلى الله علیه و آله‏] عرضه داشت: یا رسول اللّه! این ان شاء اللّه آینده را فراوان به من گفتى!

حضرت تبسم کرده، فرمود: آیا مردى هست که وام بى‏بهره در اختیارش باشد؟ مردى برخاسته، گفت: یا رسول اللّه! در اختیار من هست، فرمود:چه مقدار در اختیار دارى؟ گفت: هر چه بخواهى! فرمود: هشت ظرف به این مرد بپرداز، مرد انصارى گفت: فقط چهار ظرف طلبکارم، حضرت فرمود: چهار ظرف دیگر هم براى تو «3».

غذا خوردن با تهیدستان‏

حضرت امام صادق علیه السلام از پدر بزرگوارش روایت مى‏کند: در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله تهیدستان به خاطر نداشتن خانه، شب‏ها را در مسجد به صبح مى‏رساندند.

پیامبر صلى الله علیه و آله شبى در مسجد کنار منبر در ظرفى سنگى با آن تهیدستان افطار کرده، و هم غذا شد و آن شب از برکت وجود پیامبر صلى الله علیه و آله سى نفر از غذایى که در آن دیگ سنگى بود خوردند و باقى‏مانده غذا به همسرانش برگردانده شد «4».

زهد و قناعت‏

حضرت امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوارش روایت مى‏کند که رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله فرمود: فرشته‏اى نزد من آمده، گفت که: اى محمّد! پروردگارت به تو درود فرستاده، مى‏فرماید اگر بخواهى، پهن دشت پر از ماسه و شن منطقه مکه را برایت طلا مى‏کنم، ولى آن حضرت سر به سوى حق برداشته، گفت: پروردگارا! یک روز سیر مى‏مانم تا تو را سپاس و حمد گویم و یک روز گرسنه تا از تو درخواست و گدایى کنم! «5»

تواضع و فروتنى شگفت‏انگیز

ابن عباس مى‏گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله همواره روى زمین بدون فرش مى‏نشست، بر روى زمین غذا مى‏خورد و خود شیر گوسپند را مى‏دوشید و دعوت بردگان را بر سفره نان جوین مى‏پذیرفت‏ «6».

غم مردم داشتن‏

در زمان رسول خدا صلى الله علیه و آله در میان اهل صفّه مؤمنى بود تهیدست و سخت نیازمند و محتاج، او همه نمازهایش را به رسول خدا صلى الله علیه و آله اقتدا مى‏کرد و هیچ یک از نمازهایش را بدون جماعت نمى‏خواند، پیامبر بزرگوار صلى الله علیه و آله دلش به حال او مى‏سوخت و غربت و نیاز او را زیر نظر داشت.

پیامبر بزرگوار صلى الله علیه و آله پیوسته به او مى‏فرمود: اى سعد! اگر چیزى به دست من برسد تو را بى‏نیاز مى‏کنم.

دیر زمانى گذشت و پیامبر صلى الله علیه و آله چیزى بدست نیاورد از این‏رو غم و اندوه‏ حضرت براى سعد زیاد شد. خداى مهربان که ناظر حال پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به سعد بود جبرئیل را با دو درهم فرو فرستاد، جبرئیل به پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند به غم و اندوه تو نسبت به سعد آگاه بود، آیا دوست دارى سعد را بى‏نیاز کنى؟ فرمود: آرى، عرضه داشت: این دو درهم را به او بده و بگو که با آن تجارت کند.

حضرت دو درهم را گرفته، براى اداى نماز ظهر از خانه بیرون آمد در حالى که سعد در انتظار پیامبر کنار در حجره‏هاى وى ایستاده بود.

پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود: تجارت و داد و ستد را دوست دارى؟ گفت:دوست دارم، ولى مایه و سرمایه‏اى ندارم، حضرت دو درهم را به او داد و فرمود: با این پول تجارت کن و رزق و روزى الهى را به دست آر.

پیامبر صلى الله علیه و آله پس از خواندن نماز به سعد فرمود: از این لحظه دنبال کار و تجارت برو که من اندوه تو را داشتم.سعد به فرمان پیامبر صلى الله علیه و آله دنبال تجارت رفت، جنسى را به یک درهم مى‏خرید و به دو درهم مى‏فروخت و به دو درهم مى‏خرید و مردم با اشتیاق از او به چهار درهم مى‏خریدند.

به همین صورت دنیا به سعد رو آورد و مال و متاعش زیاد شد وتجارت او چشمگیر گشت تا اینکه بر در مسجد جایى را به چنگ آورد و تجارت خود را در آن گردآورى کرد تا جایى که بلال اذان مى‏گفت و پیامبر صلى الله علیه و آله براى اداى نماز به مسجد مى‏آمد ولى سعد مشغول خرید و فروش بود، فرصت وضو گرفتن و آمدن به مسجد از دستش رفته بود، سعد دیگر سعد گذشته نبود.

حضرت روزى به او فرمود: اى سعد! آن چنان دنیا تو را مشغول کرده که از نماز باز مانده‏اى آن هم نماز با پیامبر! آن حال و وضع گذشته کجا رفت؟آن سیر و سلوک چه شد؟! عرضه داشت: چه کنم، مالم را تباه کنم؟

چاره‏اى ندارم، به این یکى مى‏فروشم باید بهایش را از او بگیرم و از آن یکى مى‏خرم باید بهایش را به او پرداخت کنم. حضرت از این وضعى که براى سعد پیش آمده بود غصه‏دار شد، غصه‏اى بیش از روزهاى تهیدستى او!

جبرئیل به محضر پیامبر صلى الله علیه و آله آمده، گفت: اى محمّد! خداوند غمت را از جهت سعد مى‏داند آیا روزگار گذشته سعد را بیشتر دوست دارى یا وضع فعلى او را؟ فرمود: روزگار گذشته‏اش را بیشتر دوست دارم، اکنون در وضعى قرار گرفته که دنیا دارد آخرتش را از بین مى‏برد، جبرئیل گفت: آرى، این گونه عشق به دنیا و اموال و ابزارش چیزى جز فتنه و باز دارنده از آخرت نیست، عرضه داشت: به سعد بگو دو درهمت را که به اودادى باز گرداند، وقتى آن را باز گرداند به روزگار اوّلش برمى‏گردد.

پیامبر صلى الله علیه و آله از خانه بیرون آمده، نزد سعد رفت و با محبتى خاص به او فرمود: اى سعد! نمى‏خواهى دو درهم ما را باز گردانى؟ عرضه داشت:چرا، همراه با دویست درهم! حضرت فرمود: اى سعد چیزى جز آن دو درهم نمى‏خواهم!سعد دو درهم را تقدیم پیامبر صلى الله علیه و آله کرد، به تدریج وضعش عوض شد تا جایى که هرچه فراهم آورده بود از دستش رفته، به حال اول بازگشت‏ «7».

نیکى بسیار در برابر ناسپاسى مردم‏

حضرت امام موسى بن جعفر علیهما السلام از پدرانش از امیرالمؤمنین‏ روایت مى‏کند که: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله همواره و پیوسته بسیار نیکوکار و احسان کننده‏ بود که نیکى و احسانش از سوى مردم سپاس‏گزارى نمى‏شد و نیکى او نسبت به قریش و عرب و عجم فراگیر بود و ما اهل بیت‏ هم بسیار نیکوکار و احسان‏کننده هستیم که نیکى ما سپاس‏گزارى نمى‏شود و مؤمنان برگزیده نیز مانند ما هستند».



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:30 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید


متن زیر، سخنرانی با ارزشی از سردار رشید اسلام شهید مهدی باکری در جمع رزمندگان لشکر عاشوراست که برای اولین بار روی این وبلاگ منشر می‌شود. این سخنرانی به زبان آذری ایراد شده اما در برگرداندن آن به فارسی دقت کرده‌ام تا لحن گفتار شهید حفظ شود. سخنرانی شهید باکری با تذکر کوتاهی در مورد انتخابات مجلس که با توجه به تاریخ شهادت او ظاهرا در آستانه دور دوم مجلس است شروع می‌شود. این قسمت، خیلی کوتاه اما دارای اشاراتی هدایت کننده است؛ مناسب دیدم برای استفاده اهل اشارت و پیروان راه شهدا آنرا روی وبلاگ قرار بدهم. شهید باکری بقیه بیانات خود را در این سخنرانی خطاب به رزمندگان و با موضوع جنگ و شکرگزاری بدرگاه خدا بخاطر هدایت برای قرار گرفتن در جبهه اسلام و صحنه آزمایشی که با جنگ برپا شده و معنی پیروزی در اسلام و اینکه پیروزی در اسلام فقط دست خدا بوده و ربطی به توانایی و ادوات و امکانات در برابر دشمن ندارد و نیز نیت حضور در صحنه جهاد ادامه داده است. در کمال تأسف این سخنرانی ارزشمند، کامل ضبط نشده اما من تا کلمه آخری که در فایل سخنرانی شنیده می‌شود آنرا پیاده کرده‌ام. فایل سخنرانی از آرشیو بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس بدست آمده که کیفیت پایینی دارد اما آنرا اینجا آپلود کرده‌ام.  شادی روح پرفتوح امام امت (ره) و ارواح بلند شهیدان انقلاب اسلامی صلوات.

***

الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لو لا ان هدانا الله. با درود و سلام به پیشگاه معظم ولیعصر، امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف [صلوات رزمندگان] و بر نایب برحقش امام امت و درود و سلام به  ارواح مطهر شهدای اسلام. درود و سلام بر خانواده‌های معظم شهدا، درود و سلام بر ملت مسلمان، مؤمن و با استقامت ایران و درود و سلام بر رزمندگان پاکباخته اسلام. من عذر می‌خواهم از سروران عزیز و روحانیون گرامی که بجای اینکه از خدمتشان کسب فیض کنیم، باید صحبت کنیم. ولی چاره‌ای نبود؛ بدلیل اینکه می‌خواستیم با برادران آشنا بشویم و انشاء الله عرض سلامی کنیم خدمتشان.

در اول صحبت‌هایم، بدلیل اهمیت ویژه‌ای که مسئله انتخابات دارد، به این مسئله می‌پردازم؛ با اینکه برادران خودشان واقف هستند به اهمیت مسئله انتخابات و امام گرامی بارها خودشان فرموده‌اند، روحانیون و شخصیت‌های جمهوری اسلامی کرارا گفته‌اند و... مجلس حاصل خون شهداست و اهمیت آنرا امام کرارا به ما فرموده‌اند. بنابراین برادران حتما، چه آنهایی که حاضر هستند و چه برادرانی که احیانا نیامده‌اند، به آنها هم تأکید ‌کنید که بیست و ششم ماه، روز انتخابات است. تمام بردران سعی کنند با رأی‌های خودشان که مثل پتک‌های آهنینی است که بر سر جنایتکاران عصر حاضر زده می‌شود در انتخابات شرکت کنند و رأی خودشان را بدهند و خدای نکرده خاطرشان نرود، جائی نروند که از این فیض بزرگ بی‌نصیب بمانند.

در مورد کاندیداهایی که در این منطقه تعیین شده‌اند که ما بتوانیم به آنها رأی بدهیم... رزمندگانی که در هر منطقه‌ هستند برابر ضوابطی که تعیین شده باید به کاندیداهای همان منطقه رأی بدهند. پس برادران ما اینجا به کاندیداهای شهر اهواز رأی خواهند داد. در مورد رفقائی که ما آنها را نمی‌شناسیم و یا نمی‌دانیم که باید به چه کسی رأی بدهیم، از امام بزرگوار سؤال شده و فرموده‌اند که از علماء همان شهر سؤال کنید، هر کسی را که آنها تأیید کنند برادران هم به همان نمایندگان رأی بدهند. بنابراین برادران اگر امکانش برای خودشان هست که خدمت امام جمعه اهواز و یا علمائی که آشنا هستند برسند، برسند. اگر مقدور نیست، اینجا با مراجعه کردن به برادران عزیز روحانی که در واحدهایتان و یا در روابط عمومی هستند می‌توانید با کاندیدایی که مورد تأئید علماء هستند و ما موظفیم که به آنها رأی بدهیم آشنا شوید. اسامی کلیه کاندیداها را چه بسا روز انتخابات بزنند همه جا. نُه نفر کاندید هستند و سه نفر باید انتخاب بشوند. برادران طبق تکلیفی که امام در شناختن نماینده واقعی کرده‌اند که امت اسلامی باید به مجلس بفرستند و تأکید زیادی در این مورد داشتند، دقت بکنند. دقت بکنند که آن سه کاندیدایی را که مورد تأئید علمای این شهر هستند بشناسند. (مکث طولانی – با کسی به آرامی صحبت کوتاهی انجام می‌دهد) ...تأکید می‌شود که برادران حتما سعی کنند کاندیداها را بشناسند و رأی بدهند که اهمیت این مسأله بر همه واضح است.

حمد و ستایش خداوند متعال را که ما را به این مقام، به این منزلت و به این جایگاه راهنمایی کرد که اگر هدایت و لطف الهی نبود ما خودمان قادر نبودیم که به این مقام و منزلت راه پیدا کنیم. این معنی آیه‌ای است که در اول صحبت‌ها خدمت برادران خواندم.

مطالبی که خدمت برادران عرض می‌کنم بنا به وظیفه و مسئولیتی است که دارم و در اول، خودم بیشتر استفاده خواهم کرد از این مطالب برای تربیت خودم و خدای نکرده اینطور نیست که برادان یا جمعی از برادران مورد خطاب باشند. ولی مطالبی هستند که باید شنیده شوند و بر ما که بعنوان سرباز اسلام در جبهه اسلام حضور پیدا کرده‌ایم لازم است که بدانیم. یقینا خودتان واقف هستید ولی تکرارش خالی از نفع نیست. یقینا برادران عزیز من برایشان این سؤال پیش آمده و جواب هم با دلایل محکم نزدشان موجود است که ما برای چه به اینجا آمده‌ایم و از آمدن به اینجا چه انتظاری از ما می‌رود و برای اینکه این انتظار برآورده شود چه وظیفه و تکلیفی بر عهده ماست و چه اعمالی باید در بیست و چهار ساعتی که از عمر ما و حضور ما در اینجا می‌گذرد از ما سر بزند. برادران عزیز در کنار اعتقادات و ایمان راسخی که به اسلام عزیز دارند، پیرو اطاعت از فرمان خدا، برای دفاع از اسلام و نوامیس مسلمین و اطاعت از امام امت در جبهه‌ها حضور پیدا کرده‌اند. ولی این را بدانیم که همانطور که خداوند متعال می‌فرماید، این حضور یک نعمت و منت بزرگ است که او بر گردن ما نهاده چرا که واقعا ماها خودمان قادر نبودیم که به اینجا، به این منزلت، یعنی جایگاه سرباز اسلام و رزمنده اسلام بودن راه پیدا کنیم مگر اینکه خداوند متعال خودش ما را هدایت کند. ببینید که ما چقدر باید شکرگزار و منت پذیر خداوند متعال باشیم که این سعادت بزرگ و این بزرگ مقام و منزلت را نصیب ما کرده و اگر شب و روز شکر کنیم باز به اندازه‌ای که باید خداوند متعال را شکر بگوئیم، حق شکر این نعمت و منت را بجا نیاورده‌ایم.

حضور پیدا کردن ما دراینجا برای آزمایش‌هایی است که خداوند متعال ما مسلمین را بخاطر اینکه ما را خلق کرده و روی زمین قرار داده به آنها می‌آزماید؛ «الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا». ضمن اینکه باید منت پذیر و شکرگزار خداوند متعال باشیم که ما را هدایت کرده و به اندازه‌ای نعمت به ما ارزانی کرده که آمده‌ایم و در اینجا حضور پیدا کرده‌ایم، لباس اسلام را به تن کرده‌ایم، اسلحه اسلام را به دست گرفته‌ایم و در جبهه اسلام صف آرائی کرده‌ایم مقابل کفار، باید بدانیم که ما در حال آزمایشیم. هدف این نیست که صرفا جنگی واقع شده باشد و ما شرکت کرده باشیم و صدامی هم در طرف مقابل باشد که با حملات ما، صدام یا امثال صدامها از بین بروند و این صرفا جنگ یک کشور با کشور دیگر باشد. خداوند متعال می‌فرماید ما خودمان مهلت داده‌ایم به این ظالمها، به این طغیانگرها، به این کافرها که طغیان کنند، ظلم کنند. در طرف مقابل، در برابر ظلم و طغیان اینها، مؤمنین آزمایش می‌شوند. چرا که نحوه برخورد و مقابله ما بعنوان بنده تسلیم خداوند متعال با کافران و ظالمین را خداوند متعال مشخص کرده که چطور باید باشد. ظالم در طرف مقابل ماست و ما در صحنه آزمایشیم که چطور برخورد خواهیم کرد با این ظالمها و طغیانگرها.

من خیلی ناقص عرض می‌کنم مطالب را برای اینکه این خیلی قابل بحث است و از طرفی هم وقت کفایت نمی‌کند و هم آگاهی من نسبت به این مسأله کم است. به اندازه‌ای گفتم که لازم بود به برادران گفته شود. ما ضمن شکرگزاری باید بدانیم که در حال آزمایشیم و لحظه لحظه‌های ما، کوچکترین اعمال ما، کوچکترین نیات ما در بوته آزمایش است و این صحنه‌ها برای این است که ما آزمایش پس بدهیم و الا نابودی صدام دست ما نیست همانطور که آفریننده صدام هم ما نیستیم! او را همان خالق و خداوند متعال آفریده و مرگ او و بر افتادن حکومتهای ظالم و ستمگر هم دست خداوند متعال است. اینها صحنه‌هائیست جهت آزمایش ما و ما باید شکرگزار و منت پذیر باشیم که سعادت پیدا کرده‌ایم و حضور پیدا کرده‌ایم.

ولی در این حضور، یقینا برادران انتظاراتی دارند. علاوه بر اینکه شکر می‌کنیم که خدایا این نعمت بزرگ را به ما داده‌ای، سعادت نصیب ما شد، ما با حضور در اینجا و با مجاهدت در راه تو عاقبت بخیر می‌شویم و چه بسا سعادت بیشتری نصیب ما شود که همانا شهادت است و شکرگزار تمام اینها هستیم، یقینا تمام رزمندگان انتظاری از حضور در اینجا دارند و آن پیروزی است؛ از هر رزمنده‌ای که اینجاست یا عازم جبهه است وقتی می‌پرسی می‌گوید می‌رویم بجنگیم تا پیـــــروز شویم. ولی لازم است دقت کنیم که این پیـــــروزی دست کیست. «و من نصر الا من عند الله»؛ در صحنه‌ای که مسلمین با کفار می‌جنگند پیروزی دست خداوند متعال است. آیا پیروزی ما بستگی به این دارد که تعداد تانک و هواپیما و نیرو و قوا و وسایل و ادواتمان از دشمن بیشتر باشد؟ آیا به این بستگی دارد؟ فقط به این بستگی دارد که نیروی ما ورزیده و چترباز و نیروی ویژه و امثال اینها که در دنیا معمول است و تکیه دارند به اینها، باشد؟ آیا بستگی به این دارد؟ بستگی به این دارد که تیربار و مهماتمان بیشتر باشد؟ هلیکوپترمان بیشتر باشد؟ اگر اینها فراهم باشد ما صد در صد پیروزیم؟ خداوند متعال می‌فرماید، این آیه می‌گوید؛ و من نصر الا... «الا» من عندالله. پیروزی مسلمین فقط دست خداست. و آن پیروزی که ما به آن معتقدیم آن پیروزی نیست که در جنگهای بین دولتهای موجود روی کره زمین می‌بینیم که هر که ادوات و سلاح و امکانات بیشتری داشته باشد هجوم می‎‌آورد و دیگری را له و پایمال می‌کند و رد می‌شود. این مطلوب ما نیست اصلا، در جهت عقیده ما نیست، ما اعتقاد نداریم به این. نه کسی بخاطر حکومت می‌جنگد، نه کسی بخاطر پول می‌جنگد، نه کسی بخاطر تصاحب زمین می‌جنگد. البته بخاطر این چیزها هم می‌جنگند ولی نه این سربازها، مزدورها اینطورند! چنانکه در دنیا معمول است؛ خانه و ماشین و حقوق کلان می‌دهند، او هم طوری می‌جنگد که زنده بماند و نمیرد! این معمول است و انجام می‌پذیرد. ولی این جماعت و این ملت و این مملکت برای این نمی‌جنگد برای اینکه اعتقادی به این ندارد.

حالا که ما کرارا دیده‌ایم در صحنه‌های مختلف و اعتقاد قلبی داریم به این و فرمایش خود خداوند متعال است که «و من نصر الا من عند الله» پس ما این وسط چه کنیم؟! می‌خواهیم پیروز شویم و پیروزی هم که دست خداست. پس تکلیف ما چیست؟ چاره ما چیست؟ تکلیف ماها این است که زمینه را در صحنه‌های نبرد طوری آماده کنیم که خداوند متعال پیروزی را به ما عنایت کند. پیروزی برای اینکه نازل شود باید صحنه‌های نبرد و صحنه‌های جبهه‌مان را طوری آراسته و آماده کنیم که رضایت خداوند متعال در آن است و خواسته اوست. آنوقت است که یقینا پیروزی نصیب ما خواهد شد. پس مایی که به هر حال سه ماه، پنج ماه، شش ماه، یکسال، دو سال در جبهه حضور پیدا می‌کنیم و اگر از تک تکمان سؤال شود که...



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:27 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

متن این پیام را شهید مطهری شخصا نوشته بود که فردی که آن را قرائت کرد کسی نبود; جز نصرالله شاهنوش فروشانی که توسط کمیته استقبال و با نظر ویژه شهید مطهری برای این کار انتخاب شده بود.
 اختصاصی: در دوازدهم بهمن سال 57 به هنگام ورود حضرت امام به فرودگاه مهرآباد در ساعت 9 صبح در سالن اصلی فرودگاه به محض ورود امام، پیامی از سوی ملت ایران توسط جوانی با صدای زیبا و رسا خوانده شد که در آن ضمن خیر مقدم، اهداف اصلی انقلاب تبیین و تشریح شده بود.

 متن این پیام را شهید مطهری شخصا نوشته بود که فردی که آن را قرائت کرد کسی نبود; جز نصرالله شاهنوش فروشانی که توسط کمیته استقبال و با نظر ویژه شهید مطهری برای این کار انتخاب شده بود.

شاهنوش بواسطه توصیه شهید بهشتی، با آوردن تیمی از اصفهان اقدام به تصرف صداوسیما و ساختمان ساواک مرکزی سلطنت آباد کرد.

وی در سال بعد از انقلاب بعنوان دیپلمات ارشد در وزارت خارجه مشغول به کار شد. سال‌ها در دانشگاه به امر تدریس پرداخت و جوان 27 ساله آن روز امروز در سن 59 سالگی باز نشسته و به امور تحقیق و تألیف مشغول است.







نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:24 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

اسم اعظم:

درباره "اسم اعظم خداوند" روایات گوناگونی وارد شده و از آن ها چنین استفاده می شود که هر کس از این اسم با خبر باشد، نه فقط دعایش مستجاب است، بلکه با استفاده از آن می تواند به فرمان خدا در جهان طبیعت تصرف کند و کارهای مهمی انجام دهد. به عنوان مثال در روایات آمده که "آصف بن برخیا" وزیر حضرت سلیمان که تخت عظیم بلقیس، ملکه سرزمین سب (یمن) را در کمتر از چشم برهم زدنی به نزد حضرت سلیمان در شام حاضر کرد، اسم اعظم می دانست.

امام باقر (ع) در ارتباط با این اسم اسرار آمیز می فرمایند:

اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است.  (اصول کافی، کتاب الحجه)

هر کدام از پیامبران و پیشوایان بزرگ به تعدادی از این حروف دست یافته بودند. مثلا امام باقر (ع) در ادامه حدیث بالا متذکر می شوند که آصف بن برخیا یک حرف از اسم اعظم را در نزد خود داشت.

امام صادق (ع) می فرمایند:

به عیسی بن مریم دو حرف داده شد که با آن ها کار می کرد؛ و به موسی چهار حرف، و به ابراهیم هشت حرف، و به نوح پانزده حرف، و به آدم بیست و پنج حرف داده شد.

(اصول کافی، کتاب الحجه)

در اینجا مقام و عظمت اهل بیت (ع) و آخرین بازمانده آن ها، حضرت مهدی (عج) مشخص می شود:

امام هادی (ع) فرمودند:

اسم اعظم خدا هفتاد و سه حرف است. آصف (بن برخیا) یک حرف را داشت و چون به زبان آورد، زمین میان او و شهر سبا شکافته شد و او تخت بلقیس را به دست گرفت و به سلیمان رسانید؛ سپس زمین به حالت اول بازگشت؛ و این ها در کمتر از چشم بر هم زدنی انجام شد. و نزد ما (اهل بیت) هفتاد و دو حرف از اسم اعظم است؛ و یک حرف نزد خداست در عالم غیب، به خود اختصاص داده است. (اصول کافی، کتاب الحجه)

مرحوم آیت الله بهجت قدس سره فرمودند:

حضرت غائب (عج) دارای بالاترین علوم است، و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است.

 



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:12 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

ایلام - خبرگزاری مهر: از ارتفاعات کنجانچم تا قلاویران آغاز سرزمینی است که در طول هشت سال دفاع مقدس نام خود را از خون شهدایی گرفته که وجب به وجب آن بوی رشادت می دهد و امروز مهران قهرمان، بعد از سالها انتظار از مین پاک شد.

به گزارش خبرنگار مهر، کنجانچم، قلاویزان، تپ شنی، میمک، پیشینه پرافتخار شهری هستند که امروز به مهران، سجده گاه رزمندگان اسلام لقب گرفته است.

مهران کانون ایثار و مقاومت، یادآور هشت سال دفاع مقدس در ساحل چپ رودخانه کنجانچم و در نواحی مرز عراق واقع شده است.

این شهرستان دارای موقعیت سوق الجیشی است که به دلیل همسایگی با استانهای شیعه نشین عراق، نزدیکی به عتبات عالیات، وجود پایانه مرز بین المللی مهران، تردد زائران و صادرات کالا مورد توجه قرار گرفته است.

مهران در هشت سال دفاع مقدس شاهد رشادتهای فراوانی از ارتفاعات کنجانچم تا قلاویران بود و امروز به گردشگاه دفاع مقدس در کشور تبدیل شده است.

یکی از مسائل زمان جنگ وجود مین های خفته در دل خاک اراضی کشور بود و شهرستان مهران نیز از نقاط مین خیز کشور بعد از سالهای اتمام جنگ بود که امروز خوشبختانه با همت مسئولان این شهرستان از مین پاک شد.

کل اراضی آلوده به مین شهرستان مهران حدود 300 هزار هکتار بوده که این میزان شامل اراضی مزروعی و منابع ملی است که بعد از سالها تلاش و البته ریخته شد  خون شهدایی در میادین، به طور کامل پاک شده است.

معاون سیاسی امنیتی استانداری ایلام در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: خوشبخانه امروز دیگر مهران و تمام مناطق این شهرستان از وجود مین پاک شده است.

صحبت الله رحمانی بیان داشت: در آینده ای نزدیک جشن پاکسازی میادین مین در شهرستان به زودی برگزار می شود.

وی افزود: با تمام مشکلات امروز این شهرستان از مین پاک شده هرچند در این بین افرادی در حین عملیات پاکسازی به شهادت رسیدند که نقش آنها در این کار بزرگ پررنگ تر است.

این مسئول عنوان شد: هزار و 200 هکتار در منطقه قلاویزان و منطقه میمک نیز به طور کامل پاکسازی شده است.

رحمانی تصریح کرد: در دوران جنگ تحمیلی 650 هزار هکتار از اراضی شهرستان مرزی دهلران استان ایلام به مین و مواد منفجره آلوده شده بود که بخشی عظیمی از این شهرستان نیز از وجود مین پاک شده است.

یک هفته پس از  پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال  5 یعنی اول اسفند اولین هجوم ارتش حزب بعث به گمرک بهرام آباد مهران زیر باران موشک هلی کوپترهای عراق صورت گرفت.

مهران چند بار در طول جنگ تصرف شد ولی هر بار به دست رزمندگان اسلام پس گرفته شد و در آخرین بار نیز طرح مانور عملیات کربلای 1 با توجه به محدودیت زمان در طراحی و تصمیم گیری و وضعیت خاص منطقه در طول جنگ از بهترین و موفق ترین مانورها بار دیگر مهران را آزاد کرد.

آزادسازی شهر مهران به منزله شکست استراتژی دفاع متحرک عراق بود، شکستی که عراق در گام اول خود با عدم موفقیت نسبت به تأمین اهداف مورد نظرش با آن رویارو شد و سرانجام با از دست دادن مهران چشم انداز جدیدی از ناتوانی و ضعف این کشور در موضع آفند و پدافند نمایان شد.

خبرگزاری فرانسه در پی آزادسازی مهران طی گزارشی اظهار داشت: "ناظران در خلیج فارس عقیده دارند که باز پس گیری مهران توسط ایران، شکست پذیری رژیم عراق به ویژه استراتژی جدید آن موسوم به دفاع متحرک است".

استان ایلام از استانهای مرزی کشور است که در دوران هشت سال دفاع مقدس، شاهد اتفاقات متعدد جنگی بوده است.

آثار باقی مانده از دوران جنگ، امروز تبدیل به یکی از جاذبه های گردشگری استان شده که در این بین مناطق، قرارگاهها، راهها و تپه های جنگی هر ساله مورد استقبال کاروانهای راهیان نور قرار می گیرد.



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:40 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

نامش غلامحسین افشردی و شغلش خبرنگاری بود. در سال 59 با نام مستعار حسن باقری به جبهه رفت اما چند ماهی طول نکشید که نابغه جبهه‌های ایران شد. تا آنجا که او را بنیانگذار اطلاعات سپاه و یکی از استراتژیستهای مطرح جنگ می‌نامند.

به گزارش خبرنگار مهر، سالهاست که فرماندهان دوران دفاع مقدس در تمامی مراسمها و سخنرانیهای خون نقش جوانان در دوران دفاع مقدس را بسیار حائز اهمیت دانسته و یکی از دلایل پیروزی در هشت سال دفاع مقدس را حضور جوانان با ایمان، خلاق، خوش ذوق، با انگیزه و متفکر عنوان کرده اند.

شاید این پرسش در ذهن هر شهروند ایرانی مطرح شود که چگونه امکان دارد یک جوان 20 یا 22 ساله فرماندهی یک گردان، تیپ یا لشکر را بر عهده داشته باشد. برای پاسخ دادن به این سوالات نمونه ها و افراد زیادی هستند که می توان معرفی کرد که یکی از آنها شهید غلامحسین افشردی است که همه او را به نام حسن باقری می شناسند. شهیدی که دوازدهمین جشنواره مطبوعات دفاع مقدس به نام آن نامگذاری شده است.

شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی) در 25 اسفند 1334 مصادف با سالروز میلاد امام حسین(ع) در تهران بدنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران دبستان در دبیرستان «مروی» ادامه تحصیل داد و با اخذ دیپلم در سال 54 در دانشگاه ارومیه در رشته دامپروری پذیرفته شد اما پس از چندی به دلیل فعالیتهای مذهبی و مبارزاتی از دانشگاه اخراج شده و در سال 56 به خدمت سربازی اعزام شد و سرانجام با فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، سربازی را ترک کرد.

وی با پیروزی انقلاب اسلامی وارد فعالیتهای مختلف فرهنگی و اجتماعی از جمله خبرنگاری می شود که در مدت 18 ماه خبرنگاری آثار و گزارشات خوبی را منتشر کرد. در دوران خبرنگاری این شهید او را به نام حسن افشردی می شناختند و خلاقیت و توانایی این خبرنگار آنقدر بالا بود که به عنوان اولین خبرنگار ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نخستین سفر خارجی مسئولان به الجزایر سفر می کند و در حادثه طبس نخستین خبرنگاری است که در محل حادثه حضور پیدا می کند.

شهید حسن باقری و راه اندازی واحد اطلاعات عملیات رزمی

شهید حسن افشردی در سال 59 با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه های جنوب می شود و در بدو ورود به اهواز «واحد اطلاعات عملیات رزمی» را برای دستیابی دقیق از موقعیت دشمن راه اندازی می کند که این آغازی برای راه اندازی این واحد در ستاد عملیات جنوب می شود.

شهید حسن باقری جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه

شهید باقری به دلیل بهره مندی از هوش و استعداد فوق العاده در طول دوران حیات خویش در سالهای اولیه جنگ تحمیلی منشأ برکات فراوانی از جمله ایجاد اولین قرارگاه مشترک سپاه و ارتش (قرارگاه نصر) و اولین فرمانده قرارگاه نصر بود که پس از عملیات رمضان به سمت فرماندهی «قرارگاه کربلا» و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب منصوب شد. پس از شکل گیری سازمان رزمی سپاه با توجه به توان و تجربه های شهید باقری وی به عنوان جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه برگزیده
می شود.

تاریخ شهادت 9 بهمن ماه 1361

شهید باقری که در بین رزمندگان به «سقای بسیجیان» معروف بود، تفکر ویژه دفاعی- نظامی خویش را در عملیاتهای مختلفی همچون ثامن الائمه (شکست حصر آبادان)، طریق القدس(فتح بستان)، فتح المبین و بیت المقدس (فتح خرمشهر) به اثبات رساند و صادقانه در این راه مجاهدت کرد و در حالی که میقات خویش را در جبهه های نبرد یافته بود، ماندن در جبهه های جنوب را بر رفتن به سفر حج ترجیح داد و سرانجام در 9 بهمن 1361 به شهادت رسید.

شهید سرلشکرغلامحسین افشردی( حسن باقری) آنچنان مدارج رشد و کمال را در دوره های بحرانی انقلاب و جنگ به سرعت طی نمود که نام خویش را به عنوان «برترین استراتژیست» در تاریخ دوران دفاع مقدس ثبت کرد و در حالی مسئولیت سنگین فرماندهی اطلاعات و عملیات سپاه را برعهده گرفت که بیش از 26 بهار از عمرش نگذشته بود.

شهید حسن باقری که به واقع او را بنیان گذار سازمان اطلاعات و عملیات رزم سپاه نامیدند به دلیل شایستگیهای اخلاقی
بی نظیر و اندیشه دفاعی والایی که داشت در عمر کوتاه اما پر برکت خویش در دفاع مقدس منشأ تحولات بزرگی در ایجاد و توسعه اطلاعات و عملیات رزمی سپاه و فرمانده فکوری در جنگ نامتقارن بود.

شهید سرلشکر حسن باقری با کار مستمر و استفاده مؤثر از نقشه ها و عکسهای هوایی و ماهواره ای به شناخت عمیقی نسبت به عرصه نبرد و نقاط قوت و ضعف دشمن دست یافت و با بررسی و تجزیه و تحلیل شرایط سیاسی کشور که رئیس جمهور وقت (بنی صدر) به دلیل ناکامی در آزادسازی مناطق اشغالی در آن دوران ایجاد کرده بود به عرصه طراحی سازمان رزم ارتقاء و دستیابی به سطوح عالی فرماندهی و هدایت عملیات پای نهاد.

تغییر نام غلامحسین افشردی به حسن باقری

شهید غلامحسین افشردی که با عضویت در سپاه با نام مستعار «حسن باقری» معروف شد، همواره بر جمع آوری اطلاعات از محیط و موقعیت دشمن و شرایط سیاسی و حتی شرایط روحی نیروهای دشمن به عنوان اهداف عمده و اصلی در خلال جنگ تأکید می کرد و می گفت: «خود بحث اطلاعات هدف است بکوشید این را در ذهنتان جای دهید که اطلاعات هدف واسطه نیست بلکه خود هدف اصلی است و حتی دیگر این اطلاعات هیچ به درد نخورد، نخستین نکته ای که یک فرمانده در عملیات بدان نیاز دارد این است که از جوانب خودش اطلاع داشته باشد تا وضعیت کلی خود را ندانید نمی توانید اطلاعاتی جمع آوری کنید.»

وی آگاهی از نقاط قوت و ضعف دشمن را فراتر از تعداد تانکها و نفربرها دانسته و تأکید می کند:« ضعف و قوت دشمن داشتن تانکها نیست بلکه تأثیر فرهنگ ارتش روی افراد است که هنوز نتوانسته ایم برآورد کاملی از روحیه ارتش عراق داشته باشیم و بدانیم که چه زمان این ارتش از هم می پاشد.»

شهید حسن باقری یکی از روشهای شناسایی موقعیت را مسئله کیفیت آرایش دشمن می دانست و معتقد بود که یکی از اشکالات دفاعی ما در آرایش نیروهاست چراکه در روشهای شرقی، نیروی ضعیف در خطوط می ماند و نیروی احتیاط با قوت بیشتری در پشت سر آن قرار می گیرد در حالیکه آرایش نیروهای ما برعکس است و همواره احتیاط ما از نیروی اصلی ضعیف تر است.


 

شهید باقری به گفته همرزمانش غالبا یک تا دو ساعت پس از هدایت اولیه عملیات در خط نبرد حضور می یافت و خود شخصا وضعیت خطوط تصرف شده را با اهداف از پیش تعیین شده ( روی نقشه) کنترل می کرد و نقاط ضعف را بر روی نقشه مشخص و عملکرد واحدهای رزمی و یگان ها را در خط ارزیابی و دستور العمل لازم را ابلاغ می کرد و بیش از همه به وضعیت جسمانی بسیجیان می اندیشید و برای اوضاع روحی - روانی آنها به ویژه هنگام عقب نشینی اهمیت ویژه ای قائل بود به طوری که در خصوص حفظ نیروهای رزمنده تأکید می کند:« اگر در شناخت دشمن هزار شهید هم تقدیم شود می پذیریم اما در اثر نا آگاهی از وضعیت دشمن، منطقه و زمین یک شهید هم پذیرفتنی نیست.»

سرلشکر رحیم صفوی: شهید باقری یکی از استراتژیستهای مطرح جنگ بود

سردار سرلشکر پاسدار دکتر سید رحیم صفوی فرمانده سابق کل سپاه پاسداران و مشاور فعلی مقام معظم رهبری در مورد نبوغ شهید باقری می گوید: این شهید بزرگوار نه تنها یک فرمانده بلکه باید یکی از استراتژیستهای 8 سال دفاع مقدس دانست که در تدوین جنگ انقلابی و استراتژی آن در مقابله با دشمن بعثی عراق از نبوغ در طرح ریزی های عملیاتی،راه اندازی واحدهای اطلاعاتی، سازماندهی یگان های رزم و آموزش نیروهای مردمی برخوردار بود.

سردار صفوی که فرماندهی ستاد عملیات جنوب کشور را در سال 59 برعهده داشت ( شهید باقری معاونت اطلاعات این ستاد را عهده دار بود) با اشاره به نابسامانی ماههای آغازین جنگ تحمیلی در مناطق جنوبی کشور، نخستین کار منسجم در آموزش و سازمان رزم سپاه را از جمله اقدامات شهید حسن باقری در جبهه های جنوب عنوان می کند.

وی با یادآوری روزهای پر التهاب سپری شده در قرارگاه کربلا(گلف سابق) که نام آن را«پایگاه منتظران شهادت»گذاشته بودند، نوشتن فعالیت ها و عملکردهای روزانه را از دیگر ویژگی های برجسته شهید باقری برمی شمارد و می گوید: «... شهید باقری هر شب پیش از خواب عملکرد آن روزش را می نوشت ...و آخرین چراغی که خاموش می شد اتاق شهید باقری بود.»

فرمانده سابق کل سپاه قدرت بیان، استدلال، منطق، اخلاص، دفاع و خدمت به اسلام، عشق به امام و بسیجیان، شجاعت را از دیگر ویژگی های شخصیتی شهید باقری عنوان کرده و با یادآوری تأثر این فرمانده نسبت به وضعیت رزمندگان در جبهه ها، این پرسش را مطرح می کند که:« آیا پس از جنگ بسیجیان و جانبازان را به فراموشی نسپرده ایم؟ چقدر به آنها که یک میلیون از جوانان این مملکت بودند خدمت کرده ایم؟ برای 213 هزار شهید چه کاری انجام داده ایم؟ برای 320 هزار جانباز و جانبازان شیمیایی چه کرده ایم؟ اینها پرسشهایی از خودم و خودمان است. آیا تا آن حد که شهید باقری نسبت به لباس، غذا و زندگی بسیجیان حساس بود، ما نیز حساس هستیم؟ ما نسبت به عزیزانی که در جنگ بودند یا پرسنلی که هم اکنون، زیر مجموعه ما هستند تا چه حد حساسیت داریم؟»

سردار سرلشکر صفوی با بیان اینکه این شهید بزرگوار زندگی خود را فدای امام حسین(ع) کرد و قلب او مالامال از عشق به این امام بزرگوار بود، در خصوص نوحه خوانی این فرمانده جوان در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی می گوید: «من هنوز چهره نورانی و اشکهای شهید باقری را در مراسم تاسوعا و عاشورای حسینی به یاد دارم و هنوز صدای این عزیز در مراسم به گوش من می رسد. خدا کند که قلب های ما نیز همواره به عشق امام حسین(ع) بتپد و خود را در راه این امام بزرگوار ببینیم و از راه ایشان و فلسفه قیام حسینی که پیروزی خون بر شمشیر است غافل نشویم.»

آری دوران دفاع مقدس مردان و قهرمانان بزرگ اما جوانی را بر خود دید که به خاطر اعتماد و اطمینایی که حضرت امام(ره) به آنان در دوره های انقلاب و 8 سال جنگ تحمیلی داشت، خوش درخشیدند و نام افرادی چون شهید حسن باقری، شهید زین الدین، شهید همت و... و دیگر شهدای گلگون کفن ایران عزیز تا ابد بر تارک این سرزمین کهن هماره جاودان خواهد ماند.



نوشته شده در دوشنبه 90 بهمن 17ساعت ساعت 1:26 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin