سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

هرچه داریم از برکت امام است*
آشنایی من با شهید خرازی از سال 58 است؛ یعنی درست بعد از پیروزی انقلاب و شروع کار کمیته‌های دفاع شهری در رابطه با انتظامات شهر و دستگیری افراد ضد انقلاب بود و این آشنایی همچنان دوام یافت و در اکثر عملیات رزمندگان اسلام با ایشان ارتباط نزدیک داشتم.

در رابطه با خصوصیات شهید خرازی به گوشه‌ای از روحیات سیاسی و اجتماعی او اشاره می‌کنم: بارها با ایشان درباره مسئولین شهر و استان اصفهان صحبت کردم چون او اهل اصفهان بود و اصولاً لشگر امام حسین(ع) از اصفهان است. او می‌گفت کاری به خط و خط‌بازی‌ها نداشته باشید، ببینید امام چه می‌گوید، مسیر امام کدام است. اگر قبول دارید امام ولی فقیه هستند که مسلماً هستند، پس ما باید با او باشیم؛ هرچه گفت بپذیریم، هرکه را انتخاب کرد قبول کنیم. اگر نماینده‌ای را برای منطقه‌ای برگزید، مطیع نماینده او باشیم. اگر کسی مسئولیتی دارد از برکت خون شهدا دارد از وجود نازنین امام دارد. ما درباره سیاست باید به او اقتدا کنیم.

او به راستی دارای تقوای سیاسی بود با وجودی که فرمانده سپاه و لشگر بود و امکانات فراوان در دست او بود، اما درست مثل یک بسیجی ساده زندگی می‌کرد. بارها می‌گفت: من یک پاسدار هستم. باید طوری زندگی کنم که اگر فردا این پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگی‌ام با دیروز که صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نکند.
* خاطره‌ای از سردار حاج‌هاشمی، برگرفته از کتاب «سیمای سرداران شهید اسلام»


http://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_1.gif شهید خرازی به روایت رهبر انقلاب
آن روز که جوانان ما چه در قالب بسیج، چه در قالب سپاه یا دیگر نیروهاى مسلح، وارد میدان شدند و فداکارانه جنگیدند، براى اکثرشان اهمیت مسأله معلوم بود؛ مى‌فهمیدند از چه و مقابل چه کسى دفاع مى‌کنند. آنهایى که کنار نشستند و تماشا کردند، این‌جاى قضیه را کم داشتند و اهمیت موضوع برایشان معلوم نبود. مسأله، فقط شکستن مرز و تصرف قسمتى از خاک نبود. اولا مسأله‌ى عزت و شرف و شخصیت و هویت آبروى یک ملت مطرح بود؛ ملتى که حرف نویى به میان آورده است و همه‌ى مستکبران جهان دست به دست هم داده‌اند تا آن حرف نو را در دهان او خفه کنند و نگذارند بیرون بیاید. ثانیا مسأله‌ى اسلام در میان بود. اگر ما در جنگ تحمیلى شکست خورده بودیم و دشمن ما به هدفهاى خود رسیده بود، اسلام در هیچ نقطه‌ى دنیا از خجالت نمى‌توانست سر بلند کند و طرفداران اسلام، دیگر آن جان و نفس و روحیه را نداشتند تا بتوانند با داعیه‌ى اسلام، مطالبه‌اى را در فضاى دنیا مطرح کنند. ایرانى که پرچم اسلام را بر دوش گرفته بود و دنبال یک مسلمان والا، یک عالم دین و یک زاهد پارساى تارک دنیا - که همه، این خصوصیات را در امام بزرگوار ما قبول داشتند - راه افتاده بود؛ اگر در آن قضیه، شکست مى‌خورد - جوانان ما، جبهه‌ى ما و ایران ما شکست مى‌خوردند - امروز صدها هزار نفر در کشورهاى دوردست اسلامى در خیابانها راه نمى‌افتادند تا صریح و علنى و على‌رغم حکومتهاى خودشان، به نفع یک کشور مسلمان - مستضعفان افغانستان - فریاد بزنند.



این جرأت، این اعتماد به نفس اسلامى، این‌که ملت مسلمانى براى خود این حق را داشته باشد که در قضایاى ملتهاى مسلمان و قضایاى اسلام فریاد بزند، در زیر سایه‌ى هیبت و عظمت و شکوه سربرافراشته‌ى ایران اسلامى پدید آمد. این گردن برافراشته را جوانان ما به وجود آوردند؛ مى‌فهمیدند چه کار مى‌کنند؛ لذا سختیها براى آنها هموار بود. شهید خرازى به رفقایش گفته بود: «من اهمیت نمى‌دهم درباره‌ى ما چه مى‌گویند؛ من مى‌خواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مى‌دانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعه‌ى یک ملت نمى‌اندیشد؛ به دنیاى اسلام مى‌اندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت.

***********

قسمتی از وصیت‌نامه سردار شهید

شخصی هستم معتقد به انقلاب اسلامی ایران و رهبری و ولایت حضرت امام خمینی روحی‌له‌الفداه، در عصر غیبت امام زمان(عج). از مردم می‌خواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند. راه شهدای ما راه حق است، اول می‌خواهم که آن‌ها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا می‌خواهم که ادامه‌دهنده راه آن‌ها باشیم. آن‌هایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند. با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما می آموختند.



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 8:42 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

وقتی با قطار عازم جبهه بودم، در عالم رویا دو نفر را دیدم که یکی از آنان لباس فرم (سپاه) پوشیده بود و دیگری به من اشاره کرد و گفت: آن آقا، امام حسین (ع) است که با لباس سپاه ایستاده! از خواب بیدرا شدم. عظمت این لباس پی بردم و با خود عهد کردم تا زمانی که بنده ای خالص نشده ام لباس سپاه را نپوشم. امیدوارم زمانی لباس سپاه را به تن کنم که بنده ای صالح و مجاهدی خالص باشم…
پاسدار شهید «حسین میوه چی» از بچه های مخلص مخابرات لشکر علی بن ابی طالب (ع) بود. نظم و اخلاص از خصوصیت بارز او بود که بال در بال تا هنگام شهادت وی را همراهی کردند.
با این که عضو رسمی سپاه بود او را با لباس فرم ندیدم حتی در آن روز که اخلاصش پر زد و او را به کوی شهادت رساند.

پاسدار شهید «حسین میوه چی»



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 2:25 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی القاسم المصطفی محمّد و علی ءاله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةاللّه فی الأرضین.

خداوند متعال را از اعماق دل سپاسگزارم که به ما فرصت و توفیق داد تا یک بار دیگر و یک سال دیگر در جوار بارگاه آسمانی حضرت اباالحسن علیّ بن موسی الرّضا (سلام اللّه علیه) با شما مردم عزیز، جوانان عزیز، چه مردم عزیز مشهد و مجاوران، چه زائران محترم، برادران و خواهران دیدار کنیم و روز آغازین سال را متبرک شویم به نشستن در زیر سایه ی حریم این بزرگوار و مرقد مبارک ایشان.

عید نوروز و حلول سال جدید را تبریک عرض میکنم و امیدوارم این سالی که در آن وارد شدیم، برای همه ی ملت ایران سال شادی، گشایش، دلخوشی، نشاط و فعالیت و توفیق در راه کسب معارف حقه و تقوای الهی بوده باشد.

در این دیدار، چند مطلب را با شما برادران و خواهران در میان میگذارم. مطلب اول، نگاه کوتاهی است به آنچه که در سال گذشته بر ما و ملت ما و کشور ما و در رابطه ی با ما در جهان و در منطقه گذشت. علت اینکه به مسائل سال 90 و عمدتاً به موفقیتهای ملت ایران در این سال میپردازم، رجزخوانی های دشمنان و بدخواهان ما در مقابل ملت عزیز ماست. سران استکبار، تکیه دهندگان بر مسندهای زر و زور و همچنین خرده ریزهای اینها در منطقه ی خود ما، با همه ی توان - توان مالی شان، توان تبلیغاتی شان، توان سیاسی شان - سعی میکنند ملت ایران را مرعوب کنند، ملت ایران را مأیوس کنند. هر کسی تبلیغات سیاسی بدخواهان ملت ایران را دنبال کرده باشد، این را درمی یابد که تلاشهای عملی، تلاشهای اقتصادی، تلاشهای سیاسی، تهدیدهای امنیتی و نظامی، همه برای این است که این موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، یعنی ملت ایران را که در وسط میدان با شجاعتِ تمام ایستاده است و در حال حرکت به جلو است، از پیشروی باز بدارند، او را ناامید کنند، او را از حضور در این عرصه بترسانند. در حقیقت در مقابل شعار «ما میتوانیم» که امام بزرگوار این شعار را به ما تعلیم داد، انقلاب به ما جرأت داد که بگوئیم «میتوانیم»، میخواهند به ملت ایران بقبولانند که شما نمیتوانید؛ با همه ی توان در پی این هستند که این هدف را دنبال کنند. سال 90 اوج فعالیتهای آنها بود. و من میخواهم بر روی این نکته تکیه کنم که علی رغم آنها، به کوری چشم آنها، ملت ایران در سال 90 با حرکات خود، با پیشرفت خود، با تصمیم گیری های خود، به همه ی دنیا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مکرر فهماند که «ما میتوانیم».

اگر بر روی نقاط مثبت و نقاط قوّت تکیه میکنم، برای این است که ثابت شود ملت ایران این توانائی ها را به کار برد و علی رغم میل بدخواهان که میخواستند ثابت کنند ملت ایران نمیتواند، ملت ایران ثابت کرد که میتواند. از نقاط ضعف بی اطلاع نیستیم، نقاط ضعف هم داریم؛ اما در جمع بندی نهائی، نقاط قوّت بسیار بیشتر از نقاط ضعف است.

سال 90 را «سال جهاد اقتصادی» اعلام کردیم؛ لذا من از مسائل اقتصادی آغاز میکنم. تحرک اقتصادی مسئولین کشور با همراهی مثال زدنی و تحسین برانگیز مردم در طول سال 90 قابل ذکر است. از جمله ی آنچه که میتوان در این زمینه مطرح کرد، همین مسئله ی هدفمندی یارانه هاست. همه ی کارشناسان اقتصادی، چه در دولتهای قبلی، چه در دولت کنونی متفق القولند که هدفمندی یارانه ها برای کشور یک نیاز و یک ضرورت است؛ همه این را اعتراف کرده اند. با وجود اینکه این معنا مورد اتفاق همه بوده است، اما این اقدام لازم به خاطر دشواری هایش، به خاطر پیچیدگی هایش، بر زمین مانده بود. دولت و مجلس در سال 90، در شرائط تحریم، در شرائطی که دشواری و پیچیدگی این کار بیشتر از همیشه است، همت کردند، اقدام کردند و مراحل مهمی از این کار را پیش بردند. کار تمام نشده است؛ اما آنچه که تاکنون مسئولان کشور - چه در دولت، چه در مجلس شورای اسلامی - اقدام کرده اند و پشتیبانی و همدلی و همراهی ملت، آنها را قرین موفقیت کرده، بسیار مهم و قابل توجه است.

هدفهای عمده ی این قانون، چند مطلب بسیار اساسی است که من اشاره میکنم. آحاد مردم عزیز ما اینها را شنیده اند، لیکن باید تأمل و تعمق کنند. این کار، کار بزرگی است؛ کار مهمی است. یکی از هدفهای این قانون عبارت است از توزیع عادلانه ی یارانه هائی که نظام و دولت به مردم میدهد. من قبلاً در یک صحبتی شرح دادم که یارانه ها همیشه به صورت نامتعادل و غیر عادلانه در بین قشرهای مختلف مردم تقسیم میشده است؛ طبیعت کار یارانه ی عمومی همین است. با هدفمندی یارانه ها، در واقع یک تعادلی، یک اجرای عدالتی در تقسیم و توزیع یارانه ها وجود پیدا کرده است. و من خبرهای موثقی از سراسر کشور دارم که حاکی از آن است که این کار در بهبود زندگی طبقات ضعیف نقش مؤثر داشته است. این یکی از هدفهاست، که مهمترین هدف و مقصد از این قانون هم همین است.

یک هدف دیگر، اصلاح ساختار تولید و اصلاح ساختار اقتصاد کشور است. چرخه ی تولید در کشور، چرخه ی معیوبی بوده است. آنچه را که ما در مجموعه ی تولیدی کشور به دست می آوردیم، با مصرف بیشتر، هزینه ی بیشتر و دستاورد و بازدهِ کمتر بوده است. طبق تشخیص کارشناسان اقتصادی - که همه بر آن اتفاق نظر دارند - هدفمندی یارانه ها میتواند این را اصلاح کند؛ حالت پرمصرف و کم بازده را از تولید کشور بستاند و مصرف و بازده را در تولید متعادل کند.

یک هدف دیگر، مدیریت مصرف حاملهای انرژی است. ما چون یک کشور نفت خیز بودیم، از اول عادت کردیم بنزین را، گاز را، گازوئیل را، نفت سفید را بدون ملاحظه مصرف کنیم. مصرف ما از مصرف بسیاری از کشورها - شاید به یک معنا از همه ی کشورها - بیشتر و بی رویّه تر بوده است. این هدفمندی یارانه ها، کشور را به صرفه جوئی در مصرف حاملهای انرژی میکشاند. آمارهائی که منتشر شده است و آمارهای مورد قبول است، به ما نشان میدهد که تا همین امروز اگر قانون هدفمندی یارانه ها اجرا نمیشد، مصرف بنزین در کشور تقریباً دو برابر مصرفی بود که امروز انجام میگیرد. وقتی که تولید داخلی بنزین به قدر مصرف نیست، ما مجبوریم چه کار کنیم؟ باید بنزین را وارد کنیم؛ یعنی دست ملت ایران زیر کارد بدخواهان و دشمنان باشد. با این کار، صرفه جوئی شد. امروز مصرف بنزین در کشور، تقریباً به قدر تولید داخلی است؛ احتیاج به واردات بنزین نداریم؛ این برای کشور یک امتیاز بزرگ است. این کار در سال 90 انجام شد؛ در همان وقتی که دشمنان ما، ما را تحریم کردند؛ برای اینکه ملت را به زانو دربیاورند؛ اما جوانان ملت همت کردند، با این کارها توانستند نقشه و توطئه ی دشمن را خنثی کنند.

یک عرصه ی مهم اقتصادی دیگر که در سال 90 با همت این ملت انجام گرفته است، عرصه ی علم و فناوری است. علم و فناوری یکی از پایه های اقتدار اقتصادی یک ملت است. یک ملت با داشتن دانش پیشرفته، فناوری پیشرفته، هم به ثروت میرسد، هم به استغنای سیاسی میرسد، هم آبرومند میشود، هم دستش قوی میشود. به خاطر کلیدی بودن مسئله ی پیشرفت علم و فناوری، من نسبت به این مسئله حساسم. از راه های مختلف، کانالهای مختلف، گزارشهای متفاوتی را تقریباً به طور مستمر دریافت میکنم و میتوانم به شما قاطعانه عرض کنم که سطح پیشرفتهای کشور بسیار بیشتر از آن چیزی است که تاکنون به اطلاع مردم رسیده است.

بر اساس گزارش مراکز علمی معتبر دنیا - این گزارش مربوط به مراکز علمی خود ما نیست - سریع ترین رشد علمی جهان، امروز در ایران دارد انجام میگیرد. در سال 90 که تقریباً برابر بود با سال 2011 میلادی، گزارش مراکز علمی معتبر این است که در سال 2011 - که سه ماه پیش این سال تمام شد - ملت ایران نسبت به سال قبل، یعنی سال 2010 میلادی، رشد علمی و پیشرفت علمی اش بیست درصد افزایش داشته است. معنای اینها چیست؟ در شرائطی که دشمنان ملت ایران بر روی سقوط ملت ایران شرطبندی میکردند و میگفتند ما تحریمهای فلج کننده را برای ملت ایران در نظر گرفتیم، ملت ایران اینجوری عمل کرده است.

گزارش میدهند - این هم باز گزارش مراکز علمی معتبر دنیاست - که در منطقه، ایران در رتبه ی اول سطح علمی، و در کل جهان در رتبه ی هفدهم است. این گزارش کسانی است که اگر بتوانند گزارش خلاف علیه ما بدهند، امتناع نمیکنند؛ این را اینجور اعتراف میکنند. سال 90 ما در زیست فناوری پیشرفت کردیم، در نانوفناوری پیشرفت کردیم، در هوافضا پیشرفت کردیم - که ماهواره ی نوید پرتاب شد - در صنعت هسته ای پیشرفت کردیم، که غنی سازی بیست درصد محصول سال 90 است. این غنی سازی بیست درصد، همان چیزی است که در سال 89 آمریکائی ها و دیگران برای تولید آن شرط گذاشتند. ما میباید برای مرکز اتمیِ آزمایشگاهی تهران که مال رادیوداروهاست، اورانیوم غنی شده ی بیست درصد تهیه میکردیم؛ چون سوخت بیست درصدمان تمام شده بود. آنها برای این کار شرط گذاشتند و گفتند باید اورانیومی را که تولید کرده اید، خارج بفرستید؛ اما ما قبول نکردیم. آمریکائی ها دولت برزیل و دولت ترکیه را واسطه کردند که با ما صحبت کنند، میانه را بگیرند؛ چیزی مورد توافق به وجود بیاید. ما قبول کردیم. مسئولین ترکیه، مسئولین برزیل به اینجا آمدند و با رئیس جمهور ما نشستند بحث کردند، صحبت کردند و یک نوشته ای را امضاء کردند. بعد که این توافقنامه امضاء شد، آمریکائی ها زدند زیر قولشان! آنها نمیخواستند این قرارداد امضاء بشود؛ میخواستند امتیاز زیادی بگیرند، زورگوئی کنند، باج بگیرند. به خاطر بدقولی ای که آمریکائی ها کردند، دولت برزیل و دولت ترکیه پیش ما شرمنده شدند. ماجرای این بیست درصد این است.

با وجود این همه مشکلات، این همه مانع تراشی ها، جوانان ما گفتند خودمان درست میکنیم. در سال 90 اورانیوم غنی شده ی بیست درصد را اینها برای سایت هسته ای تهران تولید کردند و آن را به دنیا اعلام کردند؛ دشمنان ما ماندند متحیر! با اینکه میدانند مرکز هسته ای تهران مخصوص رادیوداروهاست - یعنی برای نیاز بیمارستانها و آزمایشگاه های ما در سرتاسر کشور است و هزاران بیمار به این رادیوداروها احتیاج دارند - درعین حال نمیدادند، نمیفروختند، شرط میگذاشتند، باجگیری میکردند. جوانان ما خودشان آن را تهیه کردند. کار پیچیده ای هم بود، کار سختی هم بود، اما از عهده برآمدند و انواع و اقسام رادیوداروها الان در همین مرکز تهران با سوخت داخلی تولید میشود. این مال سال 90 است.

در سال 90، در همین صنعت هسته ای، تولید صفحه ی سوخت را در کشور انجام دادند؛ که اگر من بخواهم آن را هم شرح بدهم، طولانی میشود. اجمالاً، آن وقتی که صحبت تبادل اورانیوم تولید داخل بود، میگفتند اورانیوم سه و نیم درصد را به روسیه بدهید، روسیه 20 درصد کند؛ او بدهد به فرانسه، فرانسه صفحه ی سوخت درست کند، بدهد به شما؛ یعنی هفت خان رستم! دانشمندان ما، جوانان ما گفتند ما خودمان این صفحه ی سوخت را درست میکنیم؛ همت کردند، درست کردند، گزارش دادند، نشان دادند. این مال سال 90 است.

افزایش شش برابری داروهای نوترکیب، افزایش صادرات کالا و خدمات دانش بنیان؛ اینها همه مربوط به سال 90 است. اینها بخشی از دستاوردهای «سال جهاد اقتصادی» است. اینها پیشرفت علمی است، پیشرفت فناوری است، نشان دهنده ی اقتدار علمی کشور است، اما دارای تأثیر مستقیم اقتصادی برای کشور است. جهاد اقتصادی یعنی این.

من در پایان سال 90 - در همین هفته ی گذشته - بازدیدی داشتم از پژوهشگاه صنعت نفت. انسان در آنجا چیزهائی را مشاهده میکند که نظائر آن را در بعضی از بازدیدهای دیگر، در پژوهشگاه های گوناگون علمی کشور می بیند و به این نتیجه میرسد که اینها استثناء نیست؛ قاعده است. این پدیده های مهم که یک روزی ملت ما در خواب هم این پیشرفتها را نمیدید، تحقق پیدا کرده و به شکل قاعده درآمده است.

من چند تا از این خصوصیات و پدیده هائی را که در آنجا مشاهده کردم، به شما عرض میکنم. در درجه ی اول، روحیه و فکر جهادیِ حاکم بر مجموعه بود. آن مجموعه ی دانشمندان با روحیه ی جهادی کار میکردند؛ مثل اینکه دارند جهاد میکنند، مثل اینکه در جبهه ی جهاد فی سبیل اللّه اند. فرق میکند اینکه کسی برای پول، برای مقام، برای شهرت یا فقط برای خود علم کار کند؛ یا نه، به عنوان جهاد فی سبیل اللّه کار کند، در راه خدا تلاش کند. این روحیه، حاکم بر این مجموعه و مجموعه های علمی ماست؛ این خیلی ارزش دارد.

خصوصیت دوم این بود که من دیدم این دانشمندان ما این تحریمهائی را که بر ملت ما تحمیل کرده اند، فرصت میدانند. در خلال این بازدید مفصلِ طولانی ای که داشتیم، چند نفر به من گفتند الحمدللَّه که ما را تحریم کردند! ما به خودمان آمدیم، به خودمان پرداختیم، از درون جوشیدیم. این روحیه ی احساس فرصت بودن تحریم دشمنان، خیلی باارزش است. لذا ساخت داخلی را جدی گرفتند، به جوانها میدان دادند، به ابتکارات و خلاقیتها میدان دادند و همین طور مرتب کار دارد پیش میرود؛ مثل چشمه ی جوشانی دارد کار میجوشد.

خصوصیت سومی که من در اینها دیدم، اعتماد به نفس بالاست. بعضی از بخشهای صنعت نفت هست که صرفاً در انحصار سه چهار تا کشور در دنیاست؛ اجازه نمیدهند کس دیگری در حریم این صنایع و فناوری ها وارد شود. کشور ما هم در طول این سالهای طولانی، در زمینه ی اینگونه کارهای پیچیده و مهم، همیشه از آنها خواسته، از آنها گرفته، به آنها پول پرداخته. من دیدم اینها همت گماشته اند و میگویند ما میتوانیم، خودمان میکنیم، خودمان میسازیم. این اعتماد به نفس برای یک ملت، برای دانشمندان یک ملت، برای جوانان یک ملت، خیلی باارزش است.

خصوصیت دیگر، جوانگرائی است. کار دست جوانهاست، سررشته ی امور دست جوانهاست. جوان مرکز نوآوری است، مرکز خلاقیت و ابتکار است.

خصوصیت دیگر، ارتباط صنعت با دانشگاه است؛ که این از آرزوهای دیرینه ی بنده است. همیشه به مسئولان گوناگونِ بخشهای مرتبط دولتهای گذشته سفارش میکردم که سعی کنید بین صنعت و دانشگاه ارتباط برقرار کنید. خوشبختانه در اینجا دیدم که این ارتباط برقرار شده است. البته این باید عمومیت پیدا کند و همه ی صنایع ما با دانشگاه ها مرتبط شوند، به دانشگاه ها متصل شوند؛ هم دانش ما رشد میکند، هم صنعت ما رشد میکند. این خصوصیات را من در آنجا دیدم، اما اینها مخصوص این مرکز علمی و فناوری نفت نیست؛ این را در بازدیدهای دیگر هم مشاهده کردم. این نشان دهنده ی این است که در کشور قاعده بر این جاری است؛ حرکت، چنین حرکتی است.

این، بخش اقتصادی در سال 90 بود؛ سالی که از اول تا آخر آن، عربده ی دشمنان و بدخواهان ملت ایران بلند بود؛ گاهی تهدید کردند، گاهی فشار سیاسی آوردند، گاهی تحریم کردند. عوامل دولت آمریکا امروز در سراسر دنیا دارند تلاش میکنند برای اینکه بتوانند تحریمها را عملی کنند، به خیال اینکه به ملت ایران ضربه بزنند و بین ملت ایران و نظام اسلامی جدائی ایجاد کنند.

در سال 90 دستاوردهای بزرگ دیگری هم بوده است؛ از جمله دیپلماسی فعال سال 90 در مسائل منطقه. برگزاری اجلاس بیداری اسلامی، اجلاس فلسطین، اجلاس خلع سلاح، اجلاس جهان بدون تروریسم، اجلاس جوانان بیداری اسلامی، فعالیتهائی بود که در تهران انجام گرفت؛ نظام جمهوری اسلامی شد مرکز توجه دنیای اسلام که امروز بیدار شده است.

در زمینه ی خدمات اقتصادی، ده ها هزار خانه و مسکن ساخته شد و در اختیار مردم قرار گرفت. این آمارها، آمارهای بزرگی است؛ آمارهای مهمی است. مسکن روستائی ساخته شد، جاده ها ساخته شد، بزرگراه ها و آزادراه ها ساخته شد. اینها طلیعه ی دهه ی پیشرفت و عدالت است. ما گفتیم این دهه، «دهه ی پیشرفت و عدالت» خواهد بود؛ این طلیعه اش است. ما سه سال از این دهه را گذراندیم. در مقابل با این دشمنان، در مقابل با این بدخواهان عنود و خبیث، این ملت فعال و پرنشاط توانسته است این پیشرفتها را به وجود بیاورد.

یک قلم بزرگ از حرکتهای تحسین برانگیز ملت ایران در سال 90، همین انتخابات دوازدهم اسفند بود. البته همین جا بگویم انتخابات هنوز تمام نشده است؛ در مرحله ی دوم انتخابات هم مردم ما بایستی ان شاءاللّه همین شکوه و زیبائی را نشان بدهند. این انتخابات خیلی اهمیت داشت. من به شما عرض کنم، قبلاً هم گفتم؛ حدود شش ماه اینها همه ی تلاش خودشان را گذاشتند تا مردم را نسبت به انتخابات دلسرد کنند. گاهی گفتند در انتخابات تقلب میشود؛ گاهی گفتند مردم اگر به انتخابات نیایند، دشمنیِ دشمن کم میشود؛ انواع و اقسام تبلیغات را کردند برای جدا کردن مردم از مراکز رأی و صندوقهای رأی. گاهی با ترور دانشمندان ما - که در ظرف کمتر از شش ماه، سه ترور را انجام دادند - قصد داشتند مردم را بترسانند، مردم را دلسرد و ناامید کنند. در یک چنین فضائی، این انتخابات انجام گرفت؛ اما با یک چنین مشارکتی! این مشارکتِ بالاتر از 64 درصد، خیلی رقم مهمی است. من به شما عرض بکنم؛ از متوسط انتخاباتهای مجالس دنیا، این رقم بالاتر است. در آمریکا متوسط رقم مشارکت در انتخابات کنگره، 35 درصد است. در ده سال گذشته مشارکت مردم آمریکا در انتخابات کنگره شان و مجلس ملی و مجلس سناشان به 40 درصد نرسیده. خب، این را مقایسه کنید با ملت ایران - این نشاط را، این حضور را، این اظهار وجود را - آنگاه اهمیت مطلب معلوم میشود. اینها میخواستند با این فشارها، با این جوّ روانی، با این تهدیدها، با این ترورها، روز دوازده اسفند را روز سرخوردگی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی قرار بدهند؛ اما به عکس خواسته ی آنها، به کوری چشم آنها، این روز شد روز سربلندی نظام اسلامی و ملت ایران. این انتخابات مثل یک رسانه ی صادق و پرقدرت عمل کرد. خبرهای ایران را تحریف میکنند، حوادث دروغین را از داخل ایران مخابره میکنند، خبرهای راست را مکتوم نگه میدارند، اما این انتخابات را نمیتوانند انکار کنند؛ واقع شده است، جلوی چشم همه است. این انتخابات به مثابه ی یک رسانه ی بزرگ و قدرتمند توانست ملت ایران و نظام اسلامی را به دنیا نشان بدهد.

خب، این رویدادهای سال 90 بود؛ سالی که اینقدر دشمنان سرمایه گذاری کردند تا در این سال به ملت ایران و نظام اسلامی ضربه وارد کنند. اینها بخشی از دستاوردهای سال 90 است. چرا این دشمنی ها را میکنند؟ من این نکته را عرض بکنم؛ بهانه ی دشمنی در اوقات مختلف متفاوت است. از وقتی مسئله ی هسته ای مطرح شده است، بهانه ی دشمنی ها مسئله ی هسته ای است. البته میدانند و اعتراف هم میکنند که ایران دنبال سلاح هسته ای نیست. واقع قضیه هم همین است. ما به دلائل خودمان، به هیچ وجه دنبال سلاح هسته ای نیستیم؛ نه تولید کردیم و نه تولید خواهیم کرد؛ این را میدانند، اما یک بهانه است. یک روز این مسئله بهانه است، یک روز حقوق بشر بهانه است، یک روز فلان مسئله ی داخلی بهانه است؛ اما همه ی اینها بهانه است. مسئله ی اصلی چیست؟ مسئله ی اصلی، حراست مقتدرانه ی نظام اسلامی از ثروت عظیم نفت و گاز در این کشور است. امروز و فردا - مثل دیروز - اقتدار اقتصادی و سیاسی و به تبع آن، اقتدار علمی و نظامی، متوقف است به انرژی، به نفت. تا ده ها سال دیگر، دنیا محتاج نفت و گاز است؛ این یک مطلبِ مسلّم است. استکبار و قدرتهای استکباری میدانند که رگ حیاتشان به نفت و گاز وابسته است. آن روز که نتوانند این نفت ارزان را به دست بیاورند، آن روز که مجبور باشند برای تهیه ی نفت و گاز امتیاز بدهند و از زورگوئی دست بردارند، آن روز برای آنها مصیبت بار است.

از طرف دیگر، کشورهای غربی از لحاظ منابع نفتی دچار مشکل شده اند و روزبه روز مشکل آنها بیشتر خواهد شد. منابع نفتی کشورهای اروپائی و به طور کلی کشورهای غربی، بعضی چهار سال دیگر تمام خواهد شد، بعضی شش سال دیگر تمام خواهد شد، بعضی نُه سال دیگر تمام خواهد شد؛ لذا مجبورند از منابعِ غیر خودشان استفاده کنند. کشور آمریکا که امروز حدود سی و چند میلیارد بشکه نفت ذخیره دارد، طبق محاسباتی که کارشناسان کشورمان کرده اند - که آمارشان متکی به آمار خود آمریکائی هاست - نفتش تا سال 2021، یعنی تا نُه سال دیگر تمام خواهد شد. نفت دنیا که امروز بیش از پنجاه درصدش از خلیج فارس خارج میشود، آن روز متکی خواهد شد به سه منبع عمده ی نفتی در منطقه ی ما و در خلیج فارس؛ که البته یکی از آن سه منبع، ایران است، که من حالا عرض خواهم کرد. در بین همه ی کشورهای دنیا - این دیگر مربوط به خلیج فارس نیست - آن کشوری که موجودی نفت و گازش بر روی هم از همه بیشتر است، کشور جمهوری اسلامی ایران است. بعضی از کشورها گازشان بیشتر از ماست، بعضی نفتشان بیشتر از ماست. ما در منابع گاز، کشور دوم در دنیا هستیم - اول روسیه است، بعد ما - در منابع نفت، ما کشور چهارم هستیم؛ سه تا کشور قبل از ما منابع نفت دارند که بیشتر از ما هستند؛ لیکن اگر نفت و گاز را بر روی هم حساب کنیم، جمهوری اسلامی، کشور عزیز شما، منابعش - بر طبق آنچه که تا امروز اکتشاف شده است - از همه ی کشورهای دنیا بیشتر است؛ این خیلی چیز جذابی است برای مصرف کنندگان نفت در دنیا، برای دستگاه های استکبار که رگ حیاتشان به حاملهای انرژی، به نفت و گاز وابسته است. بنابراین ایران کشوری با یک چنین ثروتی است. آنها تا چهار سال دیگر، تا ده سال دیگر، تا پانزده سال دیگر نفتشان تمام میشود؛ اما جمهوری اسلامی - بر طبق منابعی که تا امروز اکتشاف شده است - تا هشتاد سال دیگر نفت و گاز دارد؛ این خیلی جذاب است. کشوری در اوج قله ی دارائی نفت و گاز؛ خب، قدرتهای استکباری چه میخواهند؟ میخواهند این کشور در اختیار دولتی باشد، در اختیار نظامی باشد که مثل موم در دست آنها باشد؛ مثل بعضی از کشورهای منطقه. این کشورها نفت دارند، زیاد هم دارند، اما مثل موم در دست آمریکائی هایند: اینقدر تولید کنید، چَشم؛ اینقدر قیمت بگذارید، چَشم؛ به اینجا بفروشید، به اینجا نفروشید، چَشم. اگر در کشور ثروتمند ایران که قله ی ثروت نفت و گاز متعلق به اوست، نظامی بر سر کار باشد که غیرتمندانه از این ثروت ملی حراست کند، اجازه ی چپاول ندهد، اجازه ی تطاول ندهد، تسلیم سیاستهای دشمنان نباشد، خب، با این نظام دشمنی خواهند کرد. بنابراین دشمنی با ایران اسلامی به این خاطر است.

آنهائی که خیال میکنند اگر ما در قضیه ی انرژی هسته ای عقب نشینی کردیم، دشمنی آمریکا تمام میشود، از این حقیقت غافلند. مشکل آنها مسئله ی هسته ای نیست. کشورهائی هستند که سلاح هسته ای دارند، در منطقه ی ما هم هستند، آنها ککشان هم نمیگزد! مسئله، مسئله ی سلاح هسته ای یا صنعت هسته ای نیست، مسئله ی حقوق بشر نیست؛ مسئله ی جمهوری اسلامی است که مثل شیر در مقابل اینها ایستاده است. اگر جمهوری اسلامی هم در مقابل اینها مثل بعضی از رژیمهای منطقه، حاضر بود به ملت خودش خیانت کند، در مقابل اینها تسلیم بشود، با او کاری نداشتند. مسئله ی اینها زیاده خواهی های استکباری است؛ این علت دشمنی با ملت ایران است.

البته آمریکائی ها اشتباه میکنند. اینکه فکر کنند با ستیزه گری، با دشمنی، با تهدید میتوانند جمهوری اسلامی را به عقب نشینی وادار کنند، یا بتوانند جمهوری اسلامی را از میان بردارند، یک خطای بزرگ و فاحشی است؛ چوب این خطا را هم میخورند. آنها میتوانند با ملت ایران محترمانه رفتار کنند، میتوانند به حق خودشان قانع باشند، میتوانند فاجعه ای را که در انتظارشان هست، ببینند و بشناسند. کشورهای غربی نمیگذارند مردمشان از فاجعه ی آینده ی نفت مطلع شوند. آنها نمیخواهند ملتهاشان بفهمند که در قضیه ی نفت و حاملهای انرژی چه چیزی در انتظار آنهاست؛ این را نمیخواهند به ملتهاشان بگویند. اینها خیال میکنند با ستیزه گری با ملت ایران میشود کار را پیش برد، اما نمیتوانند.

این را هم من به شما عرض بکنم برادران و خواهران عزیز! ملت عزیز ایران! آمریکا با همه ی قدرت نمائی هایش، با همه ی هیاهوها و جنجالهایش، امروز در موضع ضعف و موضع متزلزلی است. من نمیخواهم به خبرهای پشت پرده یا به چیزهای ظاهری تمسک کنم؛ حساب من، یک حساب دو دو تا چهارتاست. ببینید، رئیس جمهور کنونی آمریکا با شعار «تغییر» سر کار آمد. تغییر یعنی چه؟ یعنی وضعیتی داریم که بسیار بد است، من میخواهم آن وضعیت را تغییر بدهم. او با این شعار آمد توی میدان، مردم هم به خاطر شعار تغییر، به او رأی دادند؛ والّا مردمِ نژادپرست حاضر نبودند به یک فردی که از نژاد سیاه است، رأی بدهند؛ اما رأی دادند، به امید تغییر. خب، اینکه شعار «تغییر» اینقدر در مردم اثر میگذارد، نشان دهنده ی وضع بد فعلی است. یعنی وضعی که در هنگام نامزد ریاست جمهوری شدن این آقا بر آمریکا حاکم بوده است، به اعتراف مردم آمریکا، وضع بدی بوده است و او قول داد که تغییر پیدا بشود. پس بدی مسلّم شد. ما نمیخواهیم این را بگوئیم؛ خود مردم آمریکا اعتراف کردند که وضعشان بد است. خب، حالا این آقا آمد سر کار؛ آیا تغییر ایجاد کرد؟ توانست تغییر بدهد؟ توانست آن وضع بد را عوض کند؟ امروز آمریکا پانزده هزار میلیارد دلار گرفتاری و بدهکاری دارد. این بدهکاری ها از تولید ناخالص ملی شان یا بیشتر است یا برابر تولید ناخالص ملی این کشور است؛ این برای یک کشور، بدبختی و گرفتاری است. آن هم که وضع سیاسی شان است: مجبور شدند بدون دستاورد از عراق بیرون بیایند. در افغانستان روزبه روز وضعشان بدتر میشود. در پاکستان که یکی از کشورهای همراه با آنها بود، روزبه روز بدنام تر میشوند. در کشورهای اسلامی، در مصر، در شمال آفریقا، در تونس، آمریکائی ها از آن هیمنه کاملاً ساقط شده اند. علاوه ی بر همه ی اینها، جنبش تسخیر وال استریت در خود شهرهای آمریکا به راه افتاده است. این وضعیت، وضعیت خوبی است؟ این حسابِ دو دو تا چهارتاست؛ این حسابِ پیچیده ای نیست. تغییر را مردم آمریکا قبول کردند؛ یعنی وضعیت کنونی بد است؛ آن وضعیت بد هم تا حالا تغییر پیدا نکرده است. بنابراین آمریکا گرفتار است.

ممکن است آمریکا خطرهائی برای کشورهای دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگی کنند. البته من همین جا بگویم؛ ما سلاح اتمی نداریم، سلاح اتمی هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی - برای دفاع از خودمان، در همان سطحی که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد.

قرآن کریم به ما نوید داده است: «و لو قاتلکم الّذین کفروا لولّوا الأدبار ثمّ لا یجدون ولیّا و لا نصیرا. سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا».(1) هیچ جا در قرآن نیامده است که اگر شما شروع به جنگ کردید، حمله کردید، حتماً پیروز خواهید شد؛ ممکن است پیروز بشوید، ممکن است شکست بخورید - همچنان که در جنگهای صدر اسلام، آنجائی که مسلمانان حمله کردند، گاهی شکست خوردند، گاهی هم پیروز شدند - اما وعده داده است که اگر دشمن ابتدا به حمله کرد، آن دشمن قطعاً شکست خواهد خورد. نباید بگوئید این مخصوص صدر اسلام است؛ نه، «سنّة اللّه الّتی قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبدیلا»؛ این قانونِ الهی است. ملت ایران عازم است، بانشاط است، در فکر تهاجم و تجاوز نیست؛ اما به هستی خود، به ثروت خود، به هویت خود، به اسلام خود، به جمهوری اسلامیِ خود با تمام وجود دلبسته و علاقه مند است.

شعار امسال را قرار دادیم «تولید ملی»؛ دنباله اش توضیح داده شده: «حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی». یعنی شما وقتی کالای داخلی را مصرف میکنید، به کارگر ایرانی دارید کمک میکنید، اشتغال ایجاد میکنید، به سرمایه ی ایرانی هم دارید کمک میکنید، رشد و نمو ایجاد میکنید. این فرهنگ غلطی است - که متأسفانه در بخشهائی از ما حاکم است - که مصنوعات خارجی را مصرف کنیم؛ این به ضرر دنیای ماست، به ضرر پیشرفت ماست، به ضرر آینده ی ماست. همه مسئولیت دارند؛ دولت هم مسئولیت دارد، باید از تولید ملی حمایت کند، تولید ملی را تقویت کند.

خوشبختانه «صندوق توسعه ی اقتصادی» در سیاستها تصویب شد؛ مجلس شورای اسلامی آن را قانون کرد. امروز یک ذخیره ی باارزشی در اختیار مسئولان هست؛ میتوانند این را در اختیار تولید ملی بگذارند. باید کار را تسهیل کنند؛ مجلس هم باید همکاری کند، دولت هم بایستی همت کند؛ بتوانند به تولید ملی رونق بدهند. مردم هم - چه آن که دارای سرمایه است، چه آن که دارای قدرت کار است - بایستی با ایجاد اتقان، همکاری کنند. محصول داخلی را باید مرغوب، باکیفیت و بادوام تولید کنیم. تا آنجائی که بتوانیم، باید قیمت تمام شده را ارزان تمام کنیم. این کار، همکاری همه را میطلبد. بخشهای گوناگون دولتی باید در این زمینه همکاری کنند - چه بخشهای پولی و مالی، چه بخشهای دیگر اقتصادی - مجلس هم باید همکاری کند، تا بتوانند این قضیه را در کشور ما تحقق ببخشند.

عمده، مردمند. شما باید کالای ایرانی بخواهید. این افتخار نیست؛ این تفاخر غلطی است که ما مارکهای خارجی را در پوشاکمان، در وسائل منزلمان، در مبلمانمان، در امور روزمره مان، در خوراکی هامان ترجیح بدهیم به مارکهای داخلی؛ در حالی که تولید داخلی در خیلی از موارد بسیار بهتر است. من شنیدم پوشاک داخلی را که در بعضی از شهرستانها تولید میشود، میبرند مارک خارجی میزنند، برمیگردانند! اگر همین جا بفروشند، ممکن است خریدار ایرانی رغبت نکند؛ اما چون مارک فرانسوی دارد، خریدار ایرانی همان لباس را، همان کت و شلوار را، همان دوخت را انتخاب میکند؛ این غلط است. تولید داخلی مهم است. ببینید کارگر ایرانی چه تولید کرده است، سرمایه دار ایرانی چه سرمایه گذاری کرده است. در زمینه ی مصرف، عمده ی کار دست مردم است؛ که این بخشی از اصلاح الگوی مصرف است که من دو سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم، و بخشی از جهاد اقتصادی است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملی مهم است؛ این را باید هدف قرار بدهند.

من یک توصیه هم در زمینه ی سیاسی بکنم. عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگی. بهانه های اختلاف زیاد است. گاهی در یک قضیه ای سلیقه ی یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانه ی اختلاف بشود. گاهی در کسی یک گرایشی هست، در دیگری نیست؛ این نباید مایه ی اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعه ی در درون، موجب فشل میشود. قرآن به ما تعلیم میدهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم».(2) اگر منازعه کنیم، سر مسائل گوناگون - مسائل سیاسی، مسائل اقتصادی، مسائل شخصیتی - دست به یقه شویم، دشمن ما جری میشود. یک مقدار از جرأتی که دشمن در سالهای گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به ما درس میدهد؛ میفرماید: «لیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأصابه». مخالفین دو جورند. یک مخالفی است که دنبال حق است، او هم دنبال جمهوری اسلامی است، او هم دنبال انقلاب است، او هم دنبال دین و خداست، منتها راه را اشتباه کرده؛ با این نباید دشمنی کرد؛ این فرق دارد با کسی که در جهت غیر نظام اسلامی، با هدف معاندانه ی علیه نظام اسلامی حرکت میکند. دلها را به هم نرم کنید، برخوردها را نسبت به یکدیگر مهربانانه تر کنید.

این رسانه های الکترونیکی و اینترنتی متأسفانه موجب شده است که افراد بی محابا علیه یکدیگر حرف بزنند، بد بگویند. باید از طرف مسئولین کشور برای این هم یک جوری تدبیر بشود. ولی عمده این است که خود ما مردم، خودمان را مقید کنیم به اخلاق اسلامی؛ خودمان را مقید کنیم به قانون. حالا این حرف من بهانه ای نشود برای اینکه یک عده ای بروند جوانهای انقلابی را به عنوان جوانهای تند، مورد ملامت و شماتت قرار بدهند؛ نه، من همه ی جوانهای غیور کشور را، جوانهای مؤمنِ انقلابی کشور را فرزندان خودم میدانم و پشت سر آنها قرار میگیرم؛ من از جوانان انقلابی و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامی رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهوری اسلامی است. مسئولان کشور هم همین جور. هم دولت حریم مجلس را حفظ کند، هم مجلس حریم دولت و رئیس جمهور را حفظ کند؛ با هم باشند، در کنار هم باشند. این معنایش این نیست که همه یک جور فکر کنند؛ معنایش این است که اگر دو جور فکر میکنند، دست به گریبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با یکدیگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با یکدیگر، دشمنان را امیدوار میکند، خوشحال میکند.

امیدوارم سال 1391 که امروز شروع شد، جزو سالهای پرنشاط و پر کار و همراه با موفقیت و خوشبختی برای ملت ایران باشد.

پروردگارا! به محمد و آل محمد، جوانان عزیز ما، ملت عزیز ما را در صراط مستقیم ثابت قدم بدار. پروردگارا! دشمنان این ملت را منکوب و مقهور بفرما. پروردگارا! این ملت عزیز و مجاهد و مقاوم را به آرزوهای بزرگش برسان. قلب مقدس ولی عصر را از ما راضی و خشنود کن؛ ما را مشمول دعای آن بزرگوار قرار بده.



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 2:9 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید


عکسی دیده نشده از آیت الله شهید سید مصطفی خمینی که متعلق به دهه 1330 است، در قم گرفته شده است.

 ایستاده از راست مرحوم سید محمد جلالی تهرانی ـ شهید سید مصطفی خمینی
 نشسنه از راست: مرحوم ایت الله شهاب الدین اشراقی ـ مرحوم حاج شیخ محمد حسین بروجردی (پدر مرحوم دکتر محمود بروجردی داماد حضرت امام) ـ آیت الله فاضل لنکرانی ـ مرحوم آیت الله فقیه (حاج داداش)



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 2:5 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

از وعده‏ های خداوند متعال اجابت دعاى نیایشگران است، لیکن تحقق این وعده منوط به تحقق حقیقت دعا از سوى داعى است و حقیقت دعا عبارت است از این که «انسان خود را در برابر خداوند متعال نیازمند مطلق ببیند و با پرستش او درصدد جلب عنایت و رحمت او برآید.»

شناخت و جزم قلبی به این حقیقت امری ساده و تحقق آن امری آسان و سهل الوصول نیست، بلکه مقدماتی برای رسیدن به این مقام لازم است. در روایات شریفه اهل بیت علیهم‏ السلام مقدماتی برای تحقق حقیقت دعا ذکر شده است که اشاره‏ ای گذرا به آن سودمند است.
این مقدمات عبارتند از:

1. شناخت
امام کاظم علیه‏ السلام نقل می کند عدّه‏ اى به [امام] صادق علیه‏ السلام گفتند: دعا مى‏ کنیم؛ امّا دعایمان مستجاب نمى‏ شود! ایشان فرمود: لِأَنَّکُم تَدعونَ مَن لا تَعرِفونَهُ؛(1)
چون شما کسى را مى‏ خوانید که نمى‏ شناسیدش.

2. اخلاص
امام على علیه‏ السلام: عَلَیکَ بِإِخلاصِ الدُّعاءِ؛ فَإِنَّهُ أخلَقُ بِالإِجابَةِ؛(2)
بر تو باد اخلاص داشتن در دعا؛ زیرا چنین دعایى، به اجابت، سزاوارتر است.

3. عمل
امام على علیه‏ السلام: مَن عَظَّمَ أوامِرَ اللّه‏ِ أجابَ سُؤالَهُ؛(3)
هر کس اوامر خداوند را بزرگ شمارد، خداوند درخواست او را جواب مى‏ دهد.

4. پاک بودن درآمد و خوراک
امام صادق علیه‏ السلام: إذا أرادَ أحَدُکُم أن یُستَجابَ لَهُ، فَلیُطَیِّب کَسبَهُ، وَلیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ، وإنَّ اللّه‏َ لا یُرفَعُ إلَیهِ دُعاءُ عَبدٍ وفی بَطنِهِ حَرامٌ، أو عِندَهُ مَظلِمَةٌ لِأَحَدٍ مِن خَلقِهِ؛(4)
هر گاه فردى از شما خواست دعایش مستجاب شود، درآمدش را پاک گرداند و از زیر بار حقوق مردم بیرون برود. دعاى بنده‏اى که در شکمش حرام باشد، یا حقّ یکى از خلق خدا به گردنش باشد، به درگاه خداوند بالا نمى‏ رود.

5. حضور قلب
امام صادق علیه‏ السلام: إنَّ اللّه‏َ عز و جل لا یَستَجیبُ دُعاءً بِظَهرِ قَلبٍ ساهٍ، فَإِذا دَعَوتَ فَأَقبِل بِقَلبِکَ، ثُمَّ استَیقِن بِالإِجابَةِ؛(5)
خداوند دعایى را که از روى دلِ غافل باشد، نمى‏ پذیرد. پس هر گاه دعا کردى، با دلت رو کن، آن گاه به اجابت، یقین داشته باش.

6. حالت انقطاع
مصباح الشریعة ـ در آنچه به امام صادق علیه‏ السلام نسبت داده است ـ : سُئِلَ رَسولُ اللّه‏ِ صلى الله علیه و آله عَنِ اسمِ اللّه‏ِ الأَعظَمِ، قالَ: کُلُّ اسمٍ مِن أسماءِ اللّه‏ِ، فَفَرِّغ قَلبَکَ عَن کُلِّ ما سِواهُ، وَادعُهُ بِأَیِّ اسمٍ شِئتَ؛ فَلَیسَ فِی الحَقیقَةِ للّه‏ِِ اسمٌ دونَ اسمٍ، بَل هُوَ الواحِدُ القَهّارُ؛(6)
از پیامبر خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله درباره اسم اعظم خدا سؤال شد. فرمود: همه نام‏هاى خدا اسم اعظم‏ اند. پس، دلت را از هر آنچه جز اوست، خالى گردان و آن گاه او را با هر نامى که خواستى، بخوان؛ زیرا در حقیقت براى خداوند، نام خاصّى نیست؛ بلکه او یکتاى قهّار است.

اصلى‏ ترین و محوری‏ترین شرط اجابت دعا

بررسی متون دینی و تأمل در آن، خصوصاً روایات مرتبط با مساله اجابت دعا، ما را به این نکته رهنمون می سازد که همه این مقدمات و نکاتی که درباره اجابت دعا مطرح شده است به یک نقطه اصلی و محوری منتهی می شود و آن چیزی جز "حال انقطاع و تهى کردن دل از امید به غیر خداوند متعال" نیست که هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود، دعاى او به اجابت، نزدیک‏تر مى‏ گردد.

کسى که خود را نیازمند مطلق به بى‏ نیاز مطلق مى‏ بیند، از غیر او منقطع مى‏ گردد و به او مى‏ پیوندد.
به سخن دیگر خواندن خداوند متعال با خواندن غیر او تفاوت جوهرى دارد و تا حال انقطاع به انسان دست ندهد در واقع خدا را نمى‏ خواند. حال انقطاع همان حالى است که از آن تعبیر به خالى کردن دل از غیر خدا شده است، چنان که در حدیث بالا گذشت وقتی از پیامبر خدا صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله درباره اسم اعظم سؤال کردند، ایشان به فراغت دل از غیر خدا و توجه کامل به مقام ربوبی اشاره می‏ کنند.

هر چه این حال در نیایشگر تقویت شود، دعاى او به اجابت نزدیکتر مى‏ گردد، تا آنجا که ممکن است بدون دعا نیز خواسته او تأمین گردد.

امام صادق علیه‏ السلام: إنَّ العَبدَ لَیَکونُ لَهُ الحاجَةُ إلَى اللّه‏ِ عز و جل، فَیَبدَأُ بِالثَّناءِ عَلَى اللّه‏ِ وَالصَّلاةِ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، حَتّى یَنسى حاجَتَهُ، فَیَقضیهَا اللّه‏ُ لَهُ مِن غَیرِ أن یَسأَلَهُ إیّاها؛(7)

بنده به خداوند حاجتى دارد و شروع به ثناى خداوند و صلوات فرستادن بر محمّد و خاندان محمّد مى‏ کند، تا جایى که یادش مى‏ رود حاجتى داشته است، پس خداوند حاجتش را، بى‏ آن که آن را از خداوند درخواست کند، برایش برآورده مى‏ سازد.

به سخن دیگر، اجابت دعا، یک شرطْ بیشتر ندارد و آن، تحقّق حقیقت دعا از سوى دعاکننده است؛ اما تا حال انقطاع به انسانْ دست ندهد، حقیقت دعا تحقّق نمى‏ یابد. از این رو، هنگامى که انسان در مورد نیازى از نیازهاى خود، بیچاره و مُضطر شود و پناهگاهى جز خداوند متعال نبیند، دعاى او مستجاب مى‏ گردد.

علاّمه سیّد محمّدحسین طباطبایى ـ رضوان‏ اللّه‏ تعالى‏ علیه ـ در تبیین آیه: «أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ...»(8) مى‏ فرماید:
«مراد از اجابت درمانده‏ اى که او را مى‏ خوانَد، پاسخ مثبت دادن به درخواستِ دعاکنندگان و برطرف کردن نیاز آنهاست. خداوند، صفت درماندگى را آورده تا به دعا کننده، حقیقت دعا و درخواست را یادآورى کند؛ زیرا مادام که انسان در تنگناى درماندگى نیفتد و در رسیدن به خواستش آزادى عمل داشته باشد، درخواستش خالصانه نخواهد بود و این، مطلب روشنى است.

اما این که اجابت دعا را به دعا کردن (درخواست کردن از خدا) مشروط کرده و فرموده است: «إِذَا دَعَاهُ؛ آن‏گاه که او را بخوانَد»، براى اشاره به این نکته است که در دعا باید تنها از خداوند پاک، طلب کرد و این، زمانى عملى مى‏ شود که دعا کننده، از تمامى اسباب و علل ظاهرى دست بکشد و دلش را تنها به خداوند بپیوندد؛ اما کسى که دلش را تنها به اسباب و علل ظاهرى و یا به آنها و به خداوند با هم پیوند دهد، پروردگارش را نخوانده؛ بلکه دیگرى را خوانده است.

پس هرگاه دعا کننده در دعا صادق باشد و تنها از خداوند بخواهد، خداوند والا، خواست او را اجابت مى‏ کند و گرفتارى‏ اى را که او را به درخواست و دعا واداشته، برطرف مى‏ سازد؛ همان گونه که خداوند متعال فرموده است: «ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛(9) مرا بخوانید تا برایتان اجابت کنم». در این‏جا شرط اجابت را تنها دعا کردن حَقیقى قرار داده است و این که درخواست، تنها باید از خداوند صورت بگیرد».(10)

علامه طباطبایى، همچنین در تفسیر جمله: «وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الاْءَرْضِ؛(11) و شما را خلیفگان زمین قرار داد»فرموده است:
«آنچه از سیاق کلام به دست مى‏آید، این است که مراد از خلافت، خلافتى است که خداوند در زمین براى انسان‏ها قرار داده تا با آن، هرگونه که مى‏ خواهند، در زمین، دخل و تصرف و ساخت و ساز کنند، همان گونه که خداوند متعال فرموده است: «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّى جَاعِلٌ فِى الاَرْضِ خَلِیفَةً؛(12) و به یادآر هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین خلیفه‏ اى قرار مى‏ دهم» و این، از آن روست که دخل و تصرف انسان به وسیله مقام خلافت، در زمین و هر چه در آن است، مربوط به زندگى و معاش اوست. بنا بر این، گرفتارى ـ که انسان را به درماندگى مى‏ افکند، تا آن جا که از خداوند، برطرف شدنش را درخواست مى‏کند ـ، ناگزیر، مربوط به چیزى است که انسان از تصرّف در آن و یا بخشى از آن، ممنوع شده است و درهاى زندگى و ماندگارى و هر چه به زندگى مربوط است و یا پاره‏اى از درهاى زندگى را به روى او مى‏ بندد، و برطرف شدن آن (گرفتارى) از انسان، موجب تمامیت خلافتش مى‏ گردد.

اگر دعا و درخواست را در عبارت قرآنى «إِذَا دَعَاهُ»، اعم از درخواست زبانى بدانیم، این معنا، بیشتر و بیشتر روشن مى‏ شود، همان طور که از این کلام خداوند، روشن است: «وَءَاتَاکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إِن تَعُدُّواْ نِعْمَتَ اللَّهِ لاَ تُحْصُوهَا؛(13) و از هر چه شما مى‏ خواستید، به شما داد و اگر نعمت‏هاى خدا را بشمارید، نخواهید توانست که به تمامى بشمارید» و نیز: «یَسْاَلُهُ مَن فِى السَّمَاوَاتِ وَ الاَرْضِ؛(14) هر کس در آسمان‏ها و زمین است، از او درخواست مى‏ کند». بنا بر این، تمامى توانى که براى دخل و تصرّف به انسان داده شده و روزى او شده است، خود، نوعى برطرف کردن گرفتارىِ درمانده نیازمند، در پى درخواست اوست. پس او را خلیفه قرار داد و در پى اجابت درخواست او و برطرف ساختن گرفتارى‏ اى برآمد که وى در آن، در مانده است».(15)



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 2:2 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

سوال :دیده مى شود برخى از فرق اسلامى، فرقه هاى دیگر را تکفیر مى کنند، آیا این کار صحیح است؟

پاسخ: ملاک ایمان و کفر در اختیار کسى نیست که بتواند آن را الگو قرار دهد و جمعى دیگر را مؤمن و جمعى را کافر قلمداد نماید، بلکه الگوى آن، سیره پیامبر (ص) است که در چه شرایطى، مؤمن بودن افراد را مى پذیرفت؟

در عصر رسول خدا، ملاک ایمان، شهادت به سه چیز بود: توحید، نبوت و معاد. اگر کسى به این سه مسأله اعتراف مى کرد، او را مسلمان مى شمرد، بنابراین، همه فرق اسلامى که بر این سه اصل، ایمان دارند، همگان در حظیره ایمان وارد شده اند. پیامبر(ص) ، امیرمؤمنان را به جنگ خیبریان فرستاد. على(علیه السلام) چند گام به سمت خیبر رفت سپس از آن نقطه صدا زد: یا رسول الله نبرد با خیبریان تا چه حدى است؟ فرمود: «حتى یشهدوا أن  لا إله إلاّ الله وأنّ محمّداً رسول الله». ( [1])

البته یک رشته مسائل در اسلام، حالت ضرورى و بدیهى پیدا کرده مانند خاتمیت پیامبر(ص)  و جسمانى بودن معاد، و یا جسم نبودن خدا و محبت و دوستى خاندان رسالت، هرگاه کسى یکى از آنها را منکر شود، از آن نظر که انکار آنها در نظر منکر، ملازم با انکار یکى از اصول سه گانه است، چنین فردى از حظیره اسلام، بیرون مى رود.

پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) ، هنگامى که از مردم، اعتراف به ایمان مى گرفت، هرگز از آنها سؤال نمى کرد که:

ـ آیا به زیارت قبور انبیا و اولیا مى روید یا نه؟

ـ آیا به اولیا توسل مى جویید یا نه؟

و امثال اینها. اینها یک رشته مسائل فقهى و یا کلامى هستند که در کتاب هاى فقهى مطرح مى شوند. اثبات و نفى آنها، ارتباطى به کفر و ایمان ندارد.



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 2:0 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

کاروان راهیان نور دانشجویان دانشگاه های شیراز با عنوان «دانشگاه تا دانشگاه» دقایقی پیش وارد مناطق عملیاتی خوزستان شدند.

 
ستاد مرکزی راهیان نور، بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق، کاروان راهیان نور سازمان بسیج دانش آموزی از نی ریز، بسیج دانشجویی المهدی با حضور در یادمان های دفاع مقدس در خوزستان یاد و خاطره شهدای هشت سال دفاع مقدس را گرامی داشتند.

بر این اساس، این کاروان های راهیان نور در روزهای نخستین سال جدید خود را به دریای معرفت و بصیرت شهدا زدند و همچنین کاروان های راهیان نور نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، راهیان نور اداره آموزش پرورش اهواز(ناحیه یک)، راهیان نور دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، راهیان نور اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان استان ایلام، راهیان نور مؤسسه آموزش عالی هدف سازی و زائران راهیان نور اعزامی از کرج، طالقان، کرمانشاه، دانشگاه صنعتی شریف، به خیل کاروان های راهیان نور پیوستند.

بر اساس این گزارش، کاروان های راهیان نور در بازدید خود از مناطق عملیاتی در یادمان های دفاع مقدس حضور یافته و بر مزار شهدای گمنام در این یادمان ها قرائت فاتحه کردند.


نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 1:47 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

استان مرزی ایلام در دوران دفاع مقدس 3 هزار شهید را تقدیم آرمان های بلند امام راحل و انقلاب اسلامی کرده است.

استان ایلام در طول دوران دفاع مقدس یکی از مناطق مهم عملیاتی غرب کشور بود که شهدای بی شماری را تقدیم اسلام کرد.

مردمان این استان در طول هشت سال دفاع مقدس در برابر هجوم صدامیان بعثی مقاومت کردند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکردند، بیشتر نوار مرزی استان ایلام و حتی شهرهای مختلف این استان درگیر مستقیم جنگ با صدامیان کافر بود.

این ویژگی های منحصر به فرد سبب شده اکنون این استان به عنوان قدمگاه شهدا مورد استقبال مسافران نوروزی و راهیان نور قرار گیرد.

اکنون نیز سفر کاروان های راهیان نور با اعزام کاروان های متعدد دانشجویی، دانش آموزی و ... به استان ایلام آغاز

شده است.

این کاروان های راهیان نور از مناطق عملیاتی مهران، قلاویزان، دهلران، میمک و شرهانی استان ایلام دیدن می کنند.

مسئولان امر نیز در این ارتباط نهایت تلاش خود را برای اسکان و پذیرایی کاروان های راهیان نور انجام داده اند که جای تقدیر دارد.

باید برای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت همه به سهم خود تلاش کرده و این فرهنگ ناب و الهی را به نسل جوان منتقل نماییم تا آنان در جریان گذشته فرهنگی خود قرار گیرند.

استان ایلام یکی از مناطق و آوردگاه های دوران دفاع مقدس است که هر ساله مورد عنایت کاروان های راهیان نور قرار گرفته که باید این روند استمرار داشته باشد.



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 1:43 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر پاک سه شهید سپاه علی ابن ابیطالب (ع) که در منطقه سردشت به شهادت رسیدند صبح امروز با حضور گسترده مردم قم برگزار شد.

 پیکر پاک شهیدان محمد سلیمانی، روح الله شکارچی و سعید غلامی شهروز، سه پاسدار سپاه علی ابن ابیطالب (ع) استان قم که در منطقه سردشت به فیض شهادت نائل شده بودند پیش از ظهر امروز در شهر مقدس قم و با حضور مسئولان و مردم شهیدپرور قم تشییع شد.

فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نماینده وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، استاندار قم، جانشین نمایندگی ولی فقیه در سپاه قم، فرمانده سپاه علی ابن ابیطالب (ع) قم، جمعی از فرماندهان سپاه پاسداران منطقه شمال غرب کشور و... از جمله مسئولان کشوری و لشکری بودند که در مراسم تشییع پیکر شهدا حضور داشتند.

پیکر پاک این شهیدان از مسجد امام حسن عسکری (ع) به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) تشییع شد و توسط حجت الاسلام سعیدی نماز بر پیکر پاک این شهیدان اقامه شد و سپس پیکر مطهر این سه شهید برای خاکسپاری تا گلزار شهدای علی بن جعفر تشییع شد.

همچنین پس از نماز مغرب و عشاء در مسجد اعظم شهر مقدس قم مجلس یادبودی برای این شهیدان بزرگوار برگزار خواهد شد.



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 1:41 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر

 

از سوی رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس، «فانسقه» یکی از شهدای عملیات بیت المقدس به سیدحسن نصرالله اهدا شد.

روز گذشته کاروان راهیان نور جوانان حزب الله در یادمان طلائیه با سردار سیدمحمد باقرزاده رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس دیدار داشتند.

در این دیدار سردار باقرزاده فانسقه ترکش خورده یکی از شهدای عملیات بیت المقدس را به سیدحسن نصرالله اهدا کرد.

پیش از این نیز، سردار باقرزاده قمقمه پر از آب یک شهید تازه تفحص شده از جزیره مجنون را به عنوان یکی از یادگارهای دفاع مقدس برای نگهداری در حوزه علمیه قم، به آیت الله مقتدایی اهدا کرده بود.



نوشته شده در جمعه 91 فروردین 4ساعت ساعت 1:39 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin