حسین سالار قلبها
عملیات بیت المقدس به سختی مجروح شدم ترکش به پایم اصابت کرده بود و فقط فریاد زدم: یا مهدی(عج) درد زیادی داشتم نمی دانم چرا احساس کردم نوری در مقابلم درخشید امام خمینی هم پشت نور بود نور نزدیکتر شد. دستی بر شانه ام گذاشت سبک شدم گوئی تمام دردها از جانم بیرون رفت نور به من گفت:«پسرجان تو شهید نمی شوی پس آن نور و امام از کنارم دور شدند نمی دانم چقدرگذشت اما وقتی چشمهایم را بازکردم روی تخت بیمارستان بودم.
نوشته شده در پنج شنبه 91 فروردین 3ساعت
ساعت 12:45 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin