حسین سالار قلبها
![]() |
![]() |
![]() |
مدینه شد قفسم تا به خدا برسمیکی شده شب و روزمشکسته پهلوی من کبوده بازوی منپر از تبم، پر از سوزممی روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلممی روم، ولی شکسته بالممی روم به دامن سحر می روم به آخرین سفرمی روم به سمت اوج عالمآماده ی سفرم ستاره ی سحرمعلی بیا به برِ منخمیده شده، کمرم کجایی ای پدرمشکسته بال و پر منمی بری ز خانه ات مرا می بری مرا ای آشنامی بری به سوی دریامی بری شبانه بدنم می بری کنار محسنممی بری مرا کنار بابامی روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلممی روم، ولی شکسته بالمنهان کنی کفنم به دیده ی حسنماگر نمی رود از دستغسل دهید بدنم ز روی پیراهنمکه این بدن پُر زخم استخداحافظ ستاره های شب خداحافظ زمین و تاب و تبخداحافظ دل کبوده زینبخداحافظ سرشک بی صدا خداحافظ غبار کوچه هاخداحافظ که جان رسیده بر لب |
نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت
ساعت 11:32 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

By Ashoora.ir & Night Skin