حسین سالار قلبها
دارد غریبی تو نفس گیر می شود
باید به پشت در بروم، دیر می شود
در باغ خرم من و تو، یا علی ببین
باد خزان چگونه سرازیر می شود
این دشمن حرامی و روبه صفت، چرا
اینجا برای شیر خدا، شیر می شود
در بین شعله، سوره ی تکویر خواندنی ست
این سوره پیش چشم تو تفسیر می شود
در پشت در، به راه تو این جنگمو ببین
این میخ ها، به سینه ی من، تیر می شود
این در شکست و دختر من هول کرده است
او را به حجره ای ببرش، پیر می شود
اجر رسالت پدرم را گرفته ام
با ضرب در، فاطمه تقدیم می شود
زین پس دگر نیاز به امَّن یجیب نیست
دارد دعای فاطمه درگیر می شود
نوشته شده در سه شنبه 91 اردیبهشت 5ساعت
ساعت 11:37 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin