حسین سالار قلبها
ای جوانان، اسلام به کمک احتیاج دارد، درخت اسلام خون میخواهد، و اگر به حد کافی خون به این درخت نرسد این درخت خشک میشود، و اگر این خون امروز ریخته نشود فردا خواهد ریخت./رضا فراهانی خیرآبادی*************مکتب اسلام، به انسان راه میدهد و ایمان میبخشد که هیچگونه سر تسلیم در برابر ظلم و ستم فرود نیاورد. / ابوالفضل عباسی*************همه را بدانند که اسلام ما ذلیل نیست، اسلام ما سرافراز است، اسلام حسین(ع) است؛ اسلامی است که حسین عزیز(ع) در آن صحرای گرم و سوزان همه چیزش را برای آن داد و تنها رضای خدا را خواست./احمد لباف*****************قدرت اسلام، قدرت غیرمادی است و آن نیروی غیبی و درک مطالب انسانسازی است، قدرت اسلام تا به آنجاست که رهبر مسلمین خمینی کبیر میفرماید: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند»، این مهم است. این سخن محتاج تفکر است، آیا انسان میتواند بدون زمینه چنین گوید؟ نه، هرگز. زمینه چنین سخن عظیمی رابطه با خداست، رابطه با نیروی غیبی و رابطه با حضرت مهدی(عج) است./محمدمحسن فلاحپور*****************همانطور که همگان میدانند انسان آزاد آفریده شده و انسان آزاد هدف میخواهد که باید در میان ایدئولوژیهای مطرح شده آنی را که انتخابش درست باشد برگزیند. و در این میدان تاخت و تاز باید دانست آن مکتبی بهتر است که از هر نظر انسان را به کمال برساند و آدرس دقیق را که انسان از کجا آمده و به کجا میرود بیاموزد. من نیز به درست بودنش شکلی ندارم، و همه خصوصیات انسان کامل را در این مکتب میبینم. به طوری که انسان آگاه به آن مکتب عاشق میشود و وجود خویش را با عشقی معنوی فدایش میکند. ایمان و یقینم به خداست و به او امید دارم، چرا که قانونگذاری است همه بُعدی، و وجود را با تمام خصوصیاتش به نام قالب انسانی به انسان داده است، و برای چگونه بودن و چگونه آرامش داشتن، قانونی وصف کرده است که انسان بتواند به تکامل انسانیش دست یابد./محمد مشیری**************خداوند متعال قرآن را فرستاد تا مردم را از ذلت و گمراهی به عزت و جوانمردی و ایثار هدایت کند، چون قبل از اینکه قرآن مقدس بر رسولالله(ص) نازل گردد همه انسانهای آن دوره در گمراهی و جهل سیاه زمان جاهلیت فرو رفته بودند و ارزش انسانی خود را از دست داده بودند. همه ملاکهای ارزش از ملاکهای انسانی به ملاکهای حیوانی تبدیل یافته بود. رسول اکرم(ص) برگزیده شدند تا این فرورفتگان را با نور قرآن هدایت کنند و با تلاشی که در مدت رسالت نمودند توانستند عزت از دست رفته انسانها را باز گرداند و روح انسانیت را در آنها زنده کنند. مردم آن دوره ملاک برتری را پول، فرزند و ثروت بیش از حد و مقام میدانستند. ولی بعد از ظهور اسلام، زحمات آن پیامبر عظیمالشأن و نور آیات الهی آنها را تزکیه و پاک کرد، و علم خود نگهداری و ایثار و فداکاری به آنها آموخت. از آن پس ملاک عکس شد، تغییر کرد، انقلاب سختی در درون آنها شد، ارزشهای حیوانی جای خود را به ارزشهای انسانی داد. از آن پس کسی نبود که به داشتن مقام و ثروت و اولاد و قبیله برتری جوید و خود را از همه بالاتر بداند. اسلام به آنها آموخت که ایثار کنند، فداکاری کنند و پرهیزکار شوند و ارزشهای انسانی خود را بازیابند. بعد از ظهور اسلام کسی ارزش و عظمت داشت که تقوا، ایمان و ایثار داشته باشد، خود را وقف جامعه اسلامی خود کند، و بیشتر در مقابل خدا و قانون خدا خاضع باشد؛ به یک کلمه تمام، کسی والا و ارجمند بود که تقوا داشته باشد، در کلام خداوند متعال میبینیم که: «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» هر کس تقوایش بیشتر باشد انسانیت او کاملتر است. انسانیت هر چه به کمال برسد قرب و نزدیکی او به الله بیشتر میشود؛ قرب و نزدیکی به الله میسر نمیشود مگر به تقوا. تقوا مرتبه اعلای ایمان است و از همه فضایل گرامیتر است، زیرا شایستگیهای انسان از قبیل: علم و عقل و صفات پسندیده، اگر با تقوا همراه نباشد چندان ارزشی ندارد. هر کسی تقوا داشته باشد، تقوا او را به حرکت وا میدارد و شخص را از سکون نجات میدهد و کسی که حرکت کند و در جایی دردهای مردم مستضعف را ببیند، احساس مسئولیت میکند. انسان مسئول خود را موظف میداند، لذا برای انجام وظیفه، مسئولیت قبول میکند و آن زمان است که میوههای ایمان رشد کرده و نتیجه خود را نمایان میکند. میوههای ایمان چیست؟ میوههای ایمان، صرف کردن مال و فدا کردن جان در راه الله است. راهی که از میان مردم عبور میکند، این دو عزیزترین چیزها در بین انسانها میباشند. گروه مومن و با تقوا این عزیزهای خود را فدای عزیزی که بالاتر و والاتر و ارجمندتر و ارزشمندتر و محبوبتر است میکنند و آن محبوب همانا الله است. مردم با تقوا کسانی هستند که خدای خود را بر همه محبوبها ترجیح میدهندو محبوبترین محبوبها در نزد گروه با تقوا همانا الله است و بس؛ در نتیجه خود را فدا میکنند، شعارشان نابودی استکبار و استبداد و استثمار است تا برقراری عدالت و قسط اسلامی. و در این میان راه شهدا راه اصلاح است و آزادکنندگان ملت از بند اسارت ستم. و آقای تمام این گروه ایثارگر و سرکرده شهیدان راه حق و آزادی امام حسین(ع) است که با شهادت خود و کسانی که با او بودند، به بزرگواری بنیهاشم و دیانت حضرت محمد(ص) و معارف قرآن و شعایر اسلام، اخلاص و زندگی بخشید. و هم اکنون، عاشقان راه حسین(ع) برای اینکه آرمان خود را متصل به آرمان حسین میدانند عشق به شهات و حس فداکاری و جوانمردی در آنها نمایان است. چرا؟ برای اینکه مکتب آنها مکتب حسین، کتاب آنها کتاب حسین، رهبر آنها رهرو حسین و هدف آنها هدف حسین است. لذا شب و روز درصدد برانداختن حکومتهای جور و ستم و برقرار کردن حکومت عدل اسلامی هستند. چرا؟ برای اینکه سرور و آقای آنها هم چنین هدفی داشت. اینها همانند حسین که شعارشان همواره این بود که «هیهات مناالذله»، شعارشان همین است «هیهات مناالذله» (از ما دور است که زیر بار ذلت زندگی کنیم). تا آخرین قطره خونمان برای احیای حق و برقراری حکومت عدل اسلامی (تلاش) خواهیم کرد. این نهضت را امام حسین(ع) با خونش پیریزی کرده است و ما وارثان خون حسین هستیم و مسئولیت و نگهداری و پاسداری از این نهضت بر مردم و تک تک جوانان و نوجوانان مومن مسلمان انقلاب لازم و ضروری است. پشتیبانی از این نهضت پشتیبانی از حسین است، و پشتیبانی از حسین پشتیبانی از رسول خداست، و یاری کردن رسول خدا یاری کردن خدا و دین خدا میباشد. / محمود طهماسبیپور |
نوشته شده در جمعه 91 اردیبهشت 15ساعت
ساعت 12:19 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر
By Ashoora.ir & Night Skin