حسین سالار قلبها

زنی شبیه خودش عاشق، زنی شبیه خودش: مادر
سپرده بر صف آیینه، دوباره آینه ای دیگر
دوباره داغ بهروی داغ،دوباره درد به روی در
کبوتران بدون بال، کبوتران بدون پر
تمام مرثیه ها گفتند به پای دست تو می افتند
که در مقابل چشمانی، عطش گرفته و ناباور-
زنی دو بازوی خونین را بلند کرده و می گوید :
«دو دست ماه بنی هاشم فدای زاد? پیغمبر»
زنی چنان شجاعت را چوشیر داده به فرزندان
به آستان تو آورده چهار شیر چنان حیدر
چهار شیر که می غرند ، چهار شیر که می جنگند
چهار شیر که می آیند،چهار دسته گل پرپر
چهار دسته گل پرپر، چهار آین? دیگر
ستاره اند؟ نه روشن تر،فرشته اند؟ نه زیباتر
زنی که داغ پسر دارد، دوباره داغ دگر دارد
چقدر خون به جگر دارد، زنی بدون پسر،مادر!

 



نوشته شده در یکشنبه 91 آذر 5ساعت ساعت 9:23 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin