حسین سالار قلبها
ساربانا ز اشتران بگشای بار
لحظه ای ما را به حال خود گذار
این که بینی سرزمین کربلاست
خاک او آغشته با خون خداست
در حریم قدسی صحرای دوست
بشنو این گلبانگ، این آوای اوست
نی نوا، در نینوای راستین
مویه ها دارد، زنای اربعین
ناله آتش بال در پرواز بین
هم طراز آه گردون تا زمین
درد، جان سوز و، فضای سینه تنگ
پای،ماند از شتاب و از درنگ
اشک می ریزد، زچشم کائنات
در عزای تشنه کامان فرات
رود را شرمنده بینم سر به پیش
پای در زنجیر،در زندان خویش
زآتش دل شرمگین در پیچ و تاب
شعله کی دیدی که برخیزد در آب؟
تن درید و جام در صحرا شکست
سینه و سربر سر خارا شکست
رشته های جان خود را از هم گسیخت
در کویر تشنه هر سویی گریخت
باد را پیچید ه بینم در غبار
ابر را در چشم باران ، اشکبار
می شناسم نغم? آواره اش
کز چه می گرید دل صد پاره اش
مهر خون آلود در سوز و گداز
سر فرود آورده اینجا در نماز
بر شکسته آسمان طاق و رواق
شب فروزی نی درین نیلینه طاق
نخل ها در نخل ها بی برگ وبار
سرفرود آورده در دامان خار
خاک، گلگون بینم و آسیمه سر
ریختند اینجا مگر خون حسین؟
سرور آزادگان، نور دو عین!
آن که پیش دشمنان سر خم نکرد
چهره از زخم سنان در هم نکرد
باخت جان تا دفتر نیرنگ بست
لشکر بیداد را در هم شکست
کشته شد عباس و عونو جعفرش
اصغرش در خون تپید و اکبرش
از شرار شعل? بیدادها
سروها افتاد با شمشادها
آن جوانمردان کوی سرمدی
باده پیمایان جام احمدی
آن سرافرازان که سرانداختند
تن رها کردند و جان را باختند
آن بلاجویان که تا بزم حضور
راه پیمودند با سامان نور
از شراب بی خودی ساغر زدند
باده از خمخان? کوثر زدند
سرخوشان وادی دشت بلا
دامن افشان لاله های کربلا
رایت توحید از اینان پایدار
ماند و می ماند به دور روزگار
گر فرات اینجا چو دریا خون گریست
نی عجب، خورشید بر هامون گریست!
منبع:کتاب السلام علیک یا ابا عبدالله /گزیده اشعارشب های عاشورای شیراز/به انتخاب سیداکبرمیرجعفری

By Ashoora.ir & Night Skin