حسین سالار قلبها
در برزخ کبود هجوم شراره ها
در پایکوب اسب بر آن پاره پاره ها
خروشید صبر از افق خیمه می رود
تا کهکشان سرخ عروج ستاره ها...
قرآن فتاده گوشه ای از نینوای عشق
با سینه ای به وسعت آیینه های عشق
تفسیر سبز فاطمه (س) از راه می رسد
با کوله باری از غم بی انتهای عشق
جغرافیای عشق، پر از ردپای صبر
تاریخ درد، خم شده بر شانه های صبر
بنگر طواف صبر به گرد حریم عشق
بنگر خضوع عشق به پیش خدای صبر
بانوی آسمان سوی ویرانه می رود
در کوچه های پر غم تاریخ بی کسی...
غوغای درد بین، چه صبورانه می رود
دروازه های خفته پر از شادی و خروش
فریاد روزگار، به روی نی و خموش
ناگه طلوع می کند از شرق کوچه ها
ام المصائبی، که علم می کشد به دوش
روزی که تازیانه تنش را کبود کرد
افلاک، در برابر صبرش، سجود کرد
با خطبه اش تمامی عالم قیام کرد
گاه خمیدنش، همه هستی، قعود کرد
در قتلگاه عشق، غریبانه می دوید
«فاصبر بحبکم ربک» از عرش می شنید
فریاد آسمانی «فتح قریب» بود
آن خطبه ای ، که در نفسش شعله می کشید
در سینه اش تلاطم دردی غریب بود
در ناله اش، ترنم«امن یجیب» بود
گاه عروج فاطمه(س) مبعوث گشته بود
پیغمبری که معجز? او شکیب بود
چون روح سبز آیینه در خون سرخ ، خفت
بغضی از انتظار به دلش شکفت
شهزاده ای که بانوی«ملک کبیر» بود
اینک میان حلق? ظلمت اسیر بود
صوتی رسید«بلغی ما انزل الیک»
صوتی که یادگار دیار غدیر بود
در سینه اش تراکم بغض علی شکست
در خاطرش، گل و در و دیوار نقش بست
خاموشی حسن، همه فریاد شد در او
شیراز? سیاه ستم را ز هم گسست
لیلای صبر، واله و مجنون زینب است
عالم پر از خطاب? محزون زینب است
مدیون خون پاک حسین اند، انبیاء
اما حسین فاطمه ، مدیون زینب است

By Ashoora.ir & Night Skin