حسین سالار قلبها

ای بانوی که غنچه ی خوشبوی حیدری
درهم شکسته ای و پرستوی حیدری

هفت آسمان به هیبت تو رشک می برد
بانوی غیرتی تو و همخوی حیدری

ای راز عشق و صبر و غضب زیر معجرت
خال سیاه گوشه ی ابروی حیدری!

پرورده ای به دامن خود صبر را، که تو
پروده ی نوازش و زانوی حیدری

آیینه های غربت و حسرت مقابلت
دنباله ی غریبی بانوی حیدری

درخطبه ی تو خلق، علی را شنیده اند
دراین میانه قوت بازوی حیدری

منبع: کتاب این شرح بی نهایت



نوشته شده در شنبه 91 اسفند 26ساعت ساعت 9:59 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin