حسین سالار قلبها
آری ادب شایستة مؤمنین در حق خداوند کریم این چنین است. خدا نیز از پیش خود همةآنچه را که اهل دنیا میطلبند و اهل آخرت جستجو میکنند به آنها عطا میفرماید زیرا آنان برای خود چیزی از خدا طلب نکردند و خداوند محبت خود را به آنها ابلاغ میفرماید و این بزرگتر از نعمت و ثواب است .و نیز در سورةمائده میفرماید: «ای اهل ایمان هر که از شما از دین خود مرتد شود بزودی خدا قومی را که دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و به کافران سرفراز و مقتدرند به نصرت اسلام برمیانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و در راه دین از ملامت و نکوهش احدی باک ندارند، این است فضل خدا هرکه را خواهد عطا کند.»5 مراد منظور از ارتداد و برگشتن از دین موالا? و دوستی نمودن با یهود و نصاری است که در چند آیه پیش از آن ذکر فرموده و اهل ایمان را مورد خطاب قرار داده است که: « ای اهل ایمان یهود و نصاری را که دشمن اسلامند به دوستی نگیرید،آنان در کفرو ستمگری دوستدار بعضی دیگرند و هرکه از شما مؤمنان با آنها دوستی کند به حقیقت از آنها خواهد بود.»6
در آیات دیگر فرموده است: « فانّ اللهَ لا یُحِبُّ الکافِرین»7 و اللهُ لا یُحِبُّ الظالمین8؛ واللهُ لایُحِبُّ المفسِدین؛9 انَّ اللهَ لا یُحِبُّ المُعتَدین10؛ انّهُ لایُحِبُّ المُستَکْبِرین11 و...
در آیات بالا و سایر آیات قرآنی جمیع رذایل برشمرده شده و با اعلان «لایُحِبُّ» قطع رابطه بین خدا و افراد آلوده به این مفاسد ابراز گشته است. و هنگامی که این صفات رذیله از انسان برطرف گردید، طبعاً به فضایل یعنی صفات مقابل اینها متصف خواهند شد زیرا راهی جز اتصاف انسان به یکی از دوطرف فضایل و رذایل نباشد، و بدون تردید از مصادیق آیاتی خواهند بود که در آنها فضایل ذکر شده است که در رأس آنها اطاعت از رسول اکرم (ص) و محبت ورزیدهن به اوست که با محبت به خدا ملازمت و پیوند دارد. خداوند در این باره میفرماید: بگو ای پیغمبر اگر خدا را دوست دارید پیرو من باشید که خدا شما را دوست دارد و گناهان را بیامرزد.12 و در مورد سایر فضایل میفرماید: فَاِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُتَّقین13 ؛ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنینَ14؛ واللهُ یُحِبُّ الصابرینَ15؛ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذین یُقاتِلونَ فی سَبیلهِ صَفّاً16؛ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتِوکِلینَ17 ؛ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ تَوّابینَ وَ یُحِبَّ المُتَطَهِرینَ؛18 وآیات دیگر.
بنابراین، کسی که قادر نیست ارزش محبت خدا نسبت به بندگان را درک کند جز آنان که به خدا و صفات جمال و جلال او معرفت یافته، و طعم حقیقت محبت بنده نسبت به تخدا را چشیده باشند. تعبیر «أََذِلّةٍ علی المؤمنین أعِزّة ٍ علی الکافرین» 19 در آیة مزبور، کنایه از خضوع و فروتنی آنها نسبت به مؤمنین است، زیرا خداوند آنان را دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند؛ و مراد از «برتری میجویند بر کفار» یعنی خود را برتر از آن میدانند که به کفار و عزت و شوکت کاذب آنان اعتنا کنند. اما «جهاد در راه خدا» برای برقراری دین و آیین الهی در زمین،و برای تحقق خیرو صلاح و رشد در زندگی بشر امری لازم آمده است. اینان در راه خدا میجنگند نه در راه سلطه جویی نه برای کشور گشایی و حاکمیت، ملّیت و نژاد و مجد و فخر و استثمار، بلکه فقط برای خدا و تنفیذ شریعت او و در این راه هرگز ترس و باکی از ملامت مردم ندارند، زیرا دل و جانشان طعم محبت خدا را چشیده است. کسی از ملامت و شماتت مردم بیمناک است که از مقیاسها و ارزشها و احکام و قضاوتهای مردم پیروی کند و دربند سنتهای اجتماعی منبعث از هواها و تقلیدها باشد اما، آن کس که معیارها و ارزشها را از خدا و آیین او گرفته تاست و عزت و قدرتش را تنها و تنها از خدا میداند چه واهمهای از هیاهوی دیگران دارد؟ هرچه و هرکس که مخالف شریعت خدایش باشد از نظر او محکوم به بطلان و فساد است. در سورة توبه میفرماید: « چنین میپندارید که شما را بدون آزمایش به حال خود رها میکنند در صورتی که هنوز خدا در علم طاعت و مجاهده معلوم نگردانیده که از شما (مدعیان ایمان) چه کس به حقیقت مؤمن است؟که جز خدا و رسول او و مؤمنان را هرگز دوست خود و همراز خویش نخواهند گزید و خدا از همةکردار شما آگاه است.»20
آیة شریفه ضمن تأکید بر جنگ و جهاد با دشمنان، این واقعیت را یادآور میشود که زندگی دنیا توأم با آزمایش و امتحان است، و نیز نفوس انسانها در ابتدای آفرینش پاک و قابلیت گرایش به خیر و شر و سعادت و شقاوت را دارد، و این خود انسان است که با اعمال و رفتار خود رنگ و فعلیت خاصی به خود میبخشد و بدیهی است که مراتب خلوص یا عدم خلوص، و ایمان و کفر و نفاق هنگامی آشکار میشود که به مرحلة آزمایش عملی گذاشته شود تا پاکان از ناپاکان جدا و مدعیان ایمان از مؤمنین باصفا و راستگو ممتاز گردند. بنابراین، ضرورت امتحان و آزمایش روشن است و جنگ و قتال با دشمنان بهترین محک تا راستگو از دروغگو متمایز شود، و به ثبوت رسد که محبت و ارتباط انسان فقط با خداست و از دشمنان خدا بکلی بریده است و دلش در گرو دوستی و مودّت دشمنان نیست. لذا بر مؤمنین لازم است که از فرمان جنگ اطاعت کنند و در این راه از هم گوی سبقت بربایند و در مرحلة عمل صفای جوهرو صدق ایمان و ارتباط با خدا را آشکار سازند.
آری باید اثبات کنند که جز خداوند تکیه گاهی برای خود برنگزیدهاند، عزت را فقط از آن خدا و اطاعت از فرامینش میدانند، یارو اعوانی جز خدا و رسول او و اهل ایمان نمیشناسند. از دشمنان برای خود یار و یاور نمیگیرند. پس، میدان نبرد در راه خدا یکی از بهترین صحنههای آزمایش مدعیان ایمان است. در جای دیگری از سورة توبه میفرماید: «خدا جان و مال اهل ایمان را به بهشت خریداری کرده، آنها در راه خدا جهاد میکنند که دشمنان دین را بکشند و یا خود کشته شوند. این وعدة قطعی است بر خدا و عهدی است که در تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده است، و از خدا باوفاتر به عهد کیست. ای اهل ایمان، شما به خود در این معامله (خریداری بهشت ابد به جان و مال) بشارت دهید که این معاهدةبا خدا به حقیقت سعادت و پیروزی بزرگی است.»21 آیة شریفه نقش ایمان واقعی را در ایجاد ارتباط بسیار قوی میان انسان و خدا متذکر میشود، که بر اثر آن مؤمن همة هستی خود را به خدا واگذار و تحت حکم و ارادة او قرار میدهد، و از خود هرگونه اختیار را سلب مینماید و آهنگ او این میشود: اِنَّ الصَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ الْعالَمینَ.1 (یعنی نماز و عبادت و کلیة اعمال و زندگی و مرگ من برای خداست که پروردگار جهانیان است.)
این است معنای حقیقی ایمان و اعتقاد انسان به خدا که بر اساس آن رابطه و جاذبة محکم برقرار میشود و خود و هرچه در اختیار دارد خالصانه در راه محبوب میگذارد و این حقیقت را در آیة شریفه با تصویر و تمثیل بسیار زیبایی بیان میکند. ایمان را به صورت پیمان و تعهد میان خدا و بندة مؤمنش یاد میکند. خداوند خود را مشتری و مؤمنین را فروشندةجان و مال میداند، قیمت و ارزش را بهشت، و تورات و انجیل و قرآن را سند این پیمان و معامله قرار میدهد، و آنگاه این پیمان و معامله را به مؤمنین بتریک و رسیدن به فوز عظیم را تهنیت میگوید. سپس به صفات مخصوص و پسندیدة مؤمنین پرداخته میفرماید: این سوداگران با خدا و عاشقان الله از هر چیز به سوی خدا برگشتهاند؛ با عبادت متوجه خدا میشوند و با دل و زبان ثناگوی خدایند و در همة احوال در آیات تکوینی خدا میاندیشند و با خضوع و خشوع نماز میگزارند که اینها نسبت به احوال شخصی خودشان میباشند و اما در مورد حالات و روش اجتماعیشان میفرماید: «امر به معروف و نهی از منکر میکنند و در نهایت حافظ حدود خدایند و هرگز از فرامین الهی چه در زندگی فردی و چه اجتماعی و چه نهان و چه آشکار سرپیچی نمیکنند.»23
در سورة آل عمران میفرماید: «مپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زنده به حیات ابدی شدند و در نزد پروردگارشان متنعم خواهند بود. آنان به فضل و رحمتی که از خدا نصیبشان گردیده شادمانند و به آن مؤمنان، که هنوز به آنها نپیوستهاند و بعداً در پی آنها به راه آخرت خواهند شتافت، مژده دهند که از مردن هیچ نترسید و از فوت متاع دنیا هیچ غم نخورید و آنها را به فضل و نعمت خدا بشارت میدهند و اینکه خداوهند اجر اهل ایمان را ضایع نگذارد»24
آیات مزبور از ویژگیهای «شهدا» پرده برداشته که آنان زندهاند و تمام خصوصیات حیات را دارا میباشند. از آثار حیات روزی خوردن و ارتزاق است که شهدا به نحو احسن برخوردارند، و نیز فرج و شادی است که در حد اعلی دارا میباشند، آنها از احوال خود اطلاع میدهند و بر آنچه که بر یاران و دوستانشان میگذرد آگاهند از مرگ و جدایی آنان اظهار تأسف و تأثّر بیمعنی است، زیر ا آنها زندهاند و رابطهشان با پشت سر خود برقرار است. قرآن کریم به طور کلی مرگ را تحول در کیفیت زندگی میداند که بر اثر آن حرکت تکوینی و طبیعی حیات در شکل و وضعیت خود تنوع مییابد، همچنانکه وضع انسان پس از تولد از رحم مادر تحول پیدا میکند و اصولاً مرگ نیز تولد دیگری میباشد که پس از آن زندگی به صورت دیگری ادامه مییابد و اندیشههایی که مرگ را به عنوان خاتمة زندگی بشر، و حیات انسانی راپوچ و بیمعنی جلوه میدهد از دیدگاه قرآنی مردود بشمار امده است. قرآن کریم با ذکر ویژگیها و فضایل «شهدا» میکوشند تا مؤمنین را به آنچه که اعتقاد دارندو ممکن است در لحظات اضطراب و ناراحتی مورد غفلت آنان قرار گیرد متنبه و متوجه کند و با ذکر این واقعیت که «شهدا» از حیات بس عالیتر برخورداند و از نعمت دایمی و کرامت و رضوان الهی بهرهورند هرگونه شبهه و پندار نادرستی را میزداید.
یاداشتها
1. ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لاتشعرون. سورة بقره/154.
2. قال انبی(ص) ما من احد یدخل الجنه فیتمنی ان یخرج منها الا الشهید فانه یتمنی ان یرجع فیقتل عشر مرات مما یری من کرامه الله. جامع أحادیث الشیعه، ج 13، صفحة 12.
3. و لاتهنوا و لاتحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین، ان یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلک الایام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین امنوا و یتخذ منکم شهداء. سورة آل عمران/139-140.
4. و کاین من نبی قاتل معه ربیون کثیر فما و هنوا لما اصابهم فی سبیل الله و ماضعفوا و ما استکانوا و الله یحب الصابرین. و ما کان قولهم الا ان قالوا ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. فاتیهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الآخره و الله یحب المحسنین. سورة آل عمران/146-148.
5. یا ایها الذین امنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوم تحبهم و یحبونه اذله علی المؤمنین، اعزه علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لایخافون لومه لائم ذلک فضل الله یوتیه من یشاء. سورة مائده/54.
6. یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم. سورة مائده/51.
7. سورة آل عمران/32.
8. همان/57.
9. سورة مائده/64.
10. سورة بقره/190.
11. سورة نحل/23.
12. قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم. سورة آل عمران/31.
13. سوره آل عمران/76.
14. سورة بقره/195.
15. سورة آل عمران/146.
16. سورة صف/4.
17. سورة آل عمران/159.
18. سورة بقره/222.
19. سورة مائده / 54.
20. ام حسبتم ان تترکوا و لما یعلم الله الذین جاهدوا منکم و لم تخذوا من دون الله و لا رسوله و لاالمؤمنین ولیجه و الله خبیر بما تعملون. سورة توبه/16.
21. ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریه و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلک هو الفوز العظیم. سورة توبه/111.
22. سورة انعام/162.
23. التائبون العابدون الحامدون السائحون الراکعون الساجدون الامرون بالمعروف و الناهون عن المنکر و الحافظون لحدود الله. سورة توبه/112.
24. و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. فرحین بما اتیهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لاهم یحزنون، یستبشرون بنعمه من الله و فضل و ان الله لایضیع اجر المؤمنین. سورة آل عمران/169-171.
By Ashoora.ir & Night Skin