حسین سالار قلبها
در جوامع دیروز و امروز تعصبات نژادی و طبقهای را نخستین پایه برای تشکیل اجتماع قرار دادهاند و در تنظیم نظام تمدن خود روشی را اتخاذ کردهاند که بر مبنای خواستههای نفسانی و شهوانی، که تنها خوشبختی موقت و محدود مادی را (بدون اعتنا به بُعد معنوی انسان) فراهم مینماید، استوار میباشد، که البته حمیّت و تعصب نژادی یا اقلیم چیز دیگری را نشناخته، به مصالح عمومی و بُعد معنوی و روحانی بشر نیز توجهی ندارد، و اکثراً موجب انهدام عواطف و وجدان بشری و حس تعاون و همکاری همگانی میشود و بالأخره تعصب ملی یا نژادی انسانها را به صورت حیوانات درنده مبدل میسازد که قوی ضعیف را، و بزرگ کوچک را زیر چنگالهای خود خرد میکند.
بدون تردید پرودگار حکیم که انسان را با این نظم حکیمانه 23 و با اعطای عقل و نیروی سنجش و قدرت و اراده و انتخاب بر سایر مخلوقات برتری بخشیده24، و از نسل یک انسان آفریده است هرگز بدین منظور نبوده تا دستخوش شهوات و لغزشهایش گردد؛ و بنابراین، فیض و رحمت بیکران الهی اقتضا میکند که رسولان و سفیران خویش را فرو فرستد و به وسیلةکتاب و برنامههای آسمانی بشر را به استوارترین راه زندگی که شایستة موقعیت انسان است ارشاد کند. از این رو هر گونه تعصب نژادی و ملی و دیگر زمینههای جمعی و گروهی را که بشر برای خود پدید آورده مردود دانسته و شایستةاجتماع پر ارزش و با فضیلت انسانی نمیداند، بلکه اجتماع و روابط بشری را بسی عالیتر از آن میداند که بر اموری این گونه پست و ناقص و متناقض با فلسفة آفرینش و حیات انسان استوار گردد. این امور علاوه بر آنکه نمیتواند فلسفة حکیمانه خلقت آدمی را تحقق بخشد، بلکه موجب دشمنی و پراکندگی، از هم گسیختگی جوامع انسانی، و از دست رفتن وحدت و اتفاق فطری بشر، و کشاندن او به انواع مفاسد و زشتیها میباشد.
بنابراین اسلام جامعة انسانی را بر اساس پیوند و تمسک و ارتباط به مبدأ هستی و دادگر مطلق پایه گذاری کرده که همه با نسبت مساوی و برابر به او وابسته هستند (نسبت مخلوق و خالق)، و فطرتاً به او جاذبه داشته، عشق میورزند.
قرآن کریم میفرماید: « و جملگی به رشتة دین خدا چنگ زده به راههای متفرق نروید»25.
در چنین جامعهای فقط ارتباط محکم با خدا دلهای افراد را بهم مألوف و مرتبط میسازد، و در نتیجه انسانیت متشکل و رنگ وحدت به خود میگیرد، گرچه زبانها و نژادها و اقلیمها مختلف و گوناگون باشند. انسانها با داشتن چنین ارتباط حقیقی یک رنگ و یک شکل یعنی « ارتباط مخلوق و خالق » خود که به همه جهان و موجودات وحدت نظام بخشیده است، جامعهای الهی- انسانی تشکیل خواهند داد که با تعاون و همگانی در جهت خیر و صلاح و عمران و آبادی و رشد و تعالی بشر پیش میرود. بنابراین، هیچ عامل مادی نمیتواند به انسان وحدت واقعی ببخشد و جامعه انسانی را بر اساسی متین و محکم پایه گذاری کند.
خداوند در اینباره میفرماید: « ای مردم همة شما را نخست، از مرد و زن آفریدیم و آنگاه شعبههای بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسیدو بدانید که اصل و نسب و نژاد مایة افتخار نیست، بلکه بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین مردمند» 26.
آنگاه برای حفظ این اصل حیاتی زدودن تمامی عوامل اختلاف، از مردم خواسته است برای دفاع از جامعة الهی- انسانی خود با تمام امکانات فداکاری کنند و چون دشمنان فرهنگ و تمدن الهی را دشمنان حیات بشر و مفسد میشناسند، از این رو دفاع از حقوق واقعی انسان را لازم میشمارد و اصولاً دوستی با دشمنان خدا را که با اساس چنین جامعهای (که مبتنی بر اخوت ایمانی است ) منافات داشته، نهی مینماید. در سورة آل عمران میفرماید: « ای اهل ایمان از غیر همدینان خود دوست صمیمی همراز نگیرید چه آنکه آنها به غیر دین اسلامند از خلل و فساد در کار شما ذرهای کوتاهی نکنند. آنها مایلند که شما در رنج و سختی باشید، دشمنی شما را بر زبان هم آشکار میسازند در صورتی که محققاً آنچه در دل پنهان میدارند بیش از آن است که بر زبانشان آشکار میشود»27.
و نیز در سورة مائده فرموده است: « ای اهل ایمان، یهود و نصاری را (که دشمن اسلامند) به دوستی نگیرید. آنان بعضی دوستدار بعضی دیگرند و هر گونه از شما مؤمنان با آنها دوستی کند (در کفر و ستمگری ) به حقیقت از آنها خواهد بود و همانا خدا ستمکاران را هدایت نخواهد کرد»28.
و در سورة ممتحنه میفرماید: « ای کسانی که به خدا ایمان آوردهاید هرگز نباید کافران را که دشمن من و شمایند یاران خود برگرفته طرح دوستی با آنها افکنید، در صورتی که آنان به کتابی که بر شما آمد از قرآن سخت کافر شدند و رسول خدا و شما مؤمنان را به جرم ایمان به خدا از وطن خود آواره کردند، پس نباید اگر شما برای جهاد در راه خدا و طلب رضا و خشنودی من بیرون آمدهاید، پنهانی با آنها دوستی کنید؛ و من به اسرار نهان و اعمال آشکار شما (از هر کس) داناترم، و هر که از شما چنین کند (پنهانی با کافران دوست شود)سخت به راه ضلالت در افتاده است. هر گاه آنها بر شما تسلط یابند باز همان دشمن دیرینند ( اینک هم ) هر چه بتوانند به دست و زبان بر عداوت شما میکوشند، و چقدر دوست دارند که شما باز کافر شوید»29.
و باز در جای دیگر میفرماید: « گروهی منافق ( مسلمان ظاهری ) که ناپاک و ناخوش است خواهی دید که در راه دوستی ایشان (یهود و نصاری ) میشتابند و میگویند ما از این میترسیم که مبادا در گردش روزگار آسیبی از آنها به ما رسد»30.
ناگفته نماند دوستی با دشمنان به صورتهای مختلف انجام میگیرد از قبیل:
الف. کمکهای فکری و مساعدتهای مادی که در نقشههای شوم تقویت شوند.
ب. رونق بخشیدن به بازار کالاهایشان که باعث زیادی ثروت و تثبیت موقعیت آنان در کشورهای اسلامی میشوند.
ج. بالیدن و افتخار کردن به فرهنگ آنان.
د. همکاری با آنها در اردوگاههایی که برای دستیابی به مسلمانان ترتیب دادهاند.
ه. افشای اسرار مسلمانان و اسرار جنگی که هم جنبة دوستی دارد و هم جاسوسی است.
و.عدم تحرک و یا تأخیر در رویارویی و قیام برای دفاع.
By Ashoora.ir & Night Skin