سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

تعلیمات اساسی اسلام بیشتر بر محور عوامل اصلاح اجتماعی و ایجاد شرایط آرامش در زندگی دور می‌زند. قرآن کریم در آغاز سورة‌مبارکة نساء،‌ تنظیم خانواده را بر پایة‌ اصول فطری و اسلامی،‌از عوامل مؤثر تأمین آرامش محسوب و آنگاه دستور اطلاح داخلی جامعه را با زدودن عناصر نفاق و شقاق بیان می‌دارد و سپس به مبانی اصلاح جوامع بشری و از میان بردن عوامل کفر و فساد می‌پردازد و سه عامل خطر را، که سایة‌ شوم آن ویرانگر حیات بشر و نابودکنندة صلح و امنیت است، دقیقاً‌ مورد بحث و تحلیل قرار می‌دهد و برای پیشگیری از تأثیر آن و تأمین آسایش و سعادت بشر دستورات لازم را ارائه می‌فرماید.

 


در اینجا به تناسب مطلب و عامل اساسی فساد یعنی کفر و نفاق می‌پردازیم،‌که دربارة‌عامل اول در بخشهای گذشته نیز مطالبی بیان شد،‌و اکنون به ذکر آیات مربوط به جهاد با نفاق و منافقین می‌پردازیم. در قرآن کریم آیات بیشماری در نکوهش نفاق و منافقین آمده،‌ و چهره‌های گوناگون آنان را برملا شاخته،‌و این گروه را به عنوان خطرناکترین دشمن قلمداد نموده است، و عذابی سخت‌تر از عذاب کافران برای آنان مقرر و بیش از کفار - که دشمنان آشکارند - به بیان لزوم جنگ و مبارزه با آنان پرداخته است.

 


آیات مبارکة‌ قرآن از صفات پلید منافقین پرده برداشته،‌ آنها را به دورویی و کارشکنی و مکر، خدعه و فریبکاری معرفی و نسبت به خطر آنان برای جامعه اسلامی هشدار داده است،‌ زیرا نفاق و دورویی مهمترین عاملی است که هر نهضتی را سرنگون، و هر اصلاحی را تباه می‌کند و هر پیشرفتی را متوقف می‌سازد. بدین لحاظ قرآن کریم دربارة‌ تشکیل نیرو و تنظیم سپاه برای مبارزه با دشمنان آشکار تنها چند آیه آورده ولی هنگام سخن از نفاق،‌آیات بسیاری را به آن اختصاص داده است و این نکته را خاطر نشان می‌سازد که مؤثرترین حربه برای ایجاد شکست د رجبهة‌ جنگ عامل نفاق می‌باشد و چنانچه مزاج جامعه از این بیماری مهلک پاک گردد قویترین نیروی پیروزی را در بر دارد، گر چه تعداد جنگجویان و ساز و برگ نظامی آن اندک و محدود باشد. هر مصیبت و بلایی را که لشگریان اسلام در جنگهای احد و حنین متحمل شدند فقط به خاطر کارشکنی و نفاق بود و به طور کلی در تاریخ مبارزة‌حق و باطل که سابقة‌دیرینة‌آن از زمان پیدایش شهوات و برخورد تمایلات است. برای تحقیر حق با وجود کثرت قوای آن، و تحکیم باطل با کمی نیرویش، عاملی قویتر از فتنه‌انگیزی و کارشکنی در میان پیروان حق به چشم نمی‌خورد. این عامل ویرانگر به هر جا برسد صفهای منظم را پراکنده، دلهای گرم و خروشان را سردو ناامید، و تصمیمها را سست می‌گرداند. سایة‌ کثیف و سنگین همین عامل بر سر مسلمانان امروز گسترده شده و آنان را از پیشروی در همة‌ صحنه‌های زندگی نه تنها باز داشته که عقب رانده است. بدین جهت است که قرآن کریم چنان زبان نکوهشی دربارة‌ منافقان سست عنصر گشوده که هرگز درحق کافران چنین نیاورده است. اوصاف زننده و پلیدی که برای آنان ذکر می‌کند نظیرش درمیان بت‌پرستان هم نیست.

 


در عهد رسول اکرم (ص) هر جا که پای تفرقه‌افکنی و نفاق به میان می‌آمد، قرآن بلافاصله متعرض احوال منافقان می‌شد و نیات پلیدشان را آشکار می‌ساخت، تا آنکه سورة‌ توبه نازل شد و با اسلوب و روش خاصی اصناف و انواع آنان و خرابکاریهایشان را مشروحاً بیان کرد.

 

قرآن در ضمن سرگذشتهایی که از جنگهای حق و باطل نقل می‌کند بیشتر سعی دارد تا نقشه‌های گوناگون منافقان را که بامهارت طرح و با نیرنگهای فریبنده میان مسلمانان پخش می‌گردند در سوره‌های متعدد مانند سورة‌ نساء و آل عمران و أنفال و توبه و احزاب و منافقون و محمد(ص) تبیین می‌نماید.

 

اینک به همراه خواننده گرامی بر آیات سوره‌های مزبور مروری گذار می‌نماییم تا همگی در پرتو راهنمایی پروردگار متعال راه سعادت خود را بیابیم و آمادة‌ تلاش برا ی زدودن موانع رشد و مقابله با تکامل فساد باشیم.

 

در سورة‌ نساء کارشکنی به صورت اهمال، در اجابت فرمان جنگ آمده که « منافقان »‌ در این باره سستی می‌کردند و دیگران را هم به سستی وامی‌داشتند. خداوند می‌فرماید: « و همانا گروهی از شما منافقند،‌ به ظاهر دوست و د رباطن دشمن شمایند به خبرهای مجعول هول انگیز شما را ترسان ساخته از جهاد باز می‌دارند، و اگر به شما حادثة ناگواری رسد، آن منافق مردم، به طریق شماتت گویند خدا ما را مورد لطف قرار داد و از این حادثه که آنها را به کشتن داد محفوظ داشت، و اگر فضل خدا شامل حال شما گردد، گویی میان شما و آنان ابداً دوستی نیست( تا نفع شما را نفع خود دانند ) گویند ای کاش ما نیز با آنها به جهاد رفته بودیم تا به نعمت فتج و غنیمت بسیاری که نصیب آنان شد بهرة فراوان می‌بردیم .61

 


برخی از منافقان گرچه فعالیت و جنبشی به هنگام بروز جنگ از خود ظاهر می‌ساختند، ولی تنها به علت بهره‌برداری مادی آن بوده و هرگز ایمان قلبی و انگیزة باطنی نداشتند تا جان خود را در راه فداکاری از دست بدهند.

 

بنابراین، اینان را باید از میان سپاه مسلمین بیرون راند و محیط جنگاوران شیر دل و با صفا را از آلودگیشان پاک ساخت و برای خنثی نمودن تأثیر فکری آنان و اینکه مادیات در نظر سربازان مهم جلوه نکند، آنان را به بهره‌های معنوی و مزایایی که د ردنیا و آخرت در پرتو رضای پروردگار به دست خواهند آورد متوجه ساخت.

 

قرآن کریم دراین‌باره می‌فرماید: « مؤمنان باید در راه خدا با آنا که حیات مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند‌، و هر کس د رجهاد به راه خدا کشته شود یا فاتح گردد زود باشد که او را در بهشت ابدی اجری عظیم دهیم. » 62

 

با ذکر همین آیات از سورة‌ نساء بسنده می‌شود. اکنون، آیات دیگری از سورة آل عمران رامتذکر می‌گردیم: د رسورة‌آل عمران موضوع جنگ احد و شدایدی که به واسطة‌ آن گریبانگیر مسلمانان شد مطرح گردیده است. در این غزوه دروغگویان و شایعه‌سازان با شایع کردن رحلت پیامبر اکرم(ص) جنگ روانی به راه انداختند،‌ و این شایعه گرچه اثر سوء گذاشت و شکافی د رنیروی جنگاوران مسلمانان ایجاد کرد، لیکن اذهان مسلمین را به مرگ و معانی پویای آن و اینکه همه جا ممکن است به سراغ انسان بیاید و زمان جنگ و صلح نمی‌شناسد، متوجه ساخت و به آنان آموخت که سربازان نباید از شنیدن نام مرگ دچار وحشت و نگرانی شوند و در تصمیم خود خللی وارد آورند. می‌فرماید:‌ « محمد (ص) نیست مگر پیامبری از جانب خدا که پیش از او نیز پیامبرانی بودند و از این جهان در گذشتند، اگر او نیز درگذردشما باز به دین جاهلیت خود باز خواهید گشت؟ پس هر که مرتد شود به خدا ضرری نخواهد رسید خود را به زیان انداخته، و هرکس شکر نعمت دین گذارد و در اسلام پایدار بماند البته خداوند جزای نیک اعمال به شکرگزاران عطا خواهد کرد. »‌63 و نیز درجای دیگری از همین سوره نوع دیگری از کارشکنی و تفرفه اندازی را که د رقالب ابراز دلسوزی و تأسف بر سوگ شهدا عنوان می‌شود بازگو می‌فرماید: « ای گرویدگان به دین اسلام شما بمانند آنان که راه کفر و نفاق پیمودند نباشید، که گفتند اگر برادران و خویشان ما به سفرنرفته یا به جنگ حاضر نمی‌شدند،‌ به چنگ مرگ نمی‌افتادند. این آرزوهای باطل را خدا حسرت دل آنان خواهد کرد خداست که زنده می‌گرداند و می‌میراند (به هر وقت و هر سبب که می‌خواهد.) » 64

 

بنابراین مسلمین را از این روش که کافران به آن معتقدند و هیچ گونه ارزش و فضیلتی برای «شهادت» در راه خدا قائل نیستند باز می‌دارد، و در مقابل این افکار مسموم پاسخ می‌دهد که: « بگو ای پیغمبر اگر در خانه‌های خود هم می‌بودید باز آنان که سرنوشت آنها در قضای الهی کشته شدن است از خانه به قتلگاه البته به پای خود بیرون می‌آمدند.» 65



نوشته شده در چهارشنبه 92 شهریور 6ساعت ساعت 12:26 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin