حسین سالار قلبها
امروز مسئله آثار مخرب خشونت و بخصوص جنگهای مسلحانه بر زنان و کودکان یکی از مباحث مهم حقوق بشری است. در بسیاری از اسناد بینالمللی زنان به تأثیرات مضاعف خشونتها و جنگها بر زنان و کودکان سخن رفته است. این بدان معناست که گرچه همه انسانها از جنگها و مناقشات مسلحانه متضرر میشوند لیکن زنان به دلایل مختلف دچار صدمات بیشتری می شوند بدین معنی که علاوه بر لطماتی که به خود آنان وارد میآید، حامیانشان را از دست داده و مسئولیت فرزندان نیز بر عهده آنان قرار می گیرد لذا پس از جنگ و کشته شدن مردان ، زنان، یکه و تنها عهدهدار مسئولیتهای فراوانتری میشوند و بدلیل حساسیت های روحی دچار آزارهای عاطفی بیشتری شده و آثار مخرب زیست محیطی جنگها سلامت آنان و کودکانشان را به خطر میاندازد و این در حالی است که مسئولیت سلامت روانی و جسمانی فرزندان هم به طور جدی متوجه آنهاست. فقر و کاستیهای پس از جنگ نیز زنان بازمانده را با دهها مشکل مواجه میسازد. گفتنی است که امروزه عناوین جدیدی در ارتباط با زنان و جنگها پیدا شده است که تاریخ بشریت سابقهای از آنها را بخاطر ندارد. امروز تجاوز به عنف سازمان یافته به زنان یک استراتژی نظامی محسوب می شود. امروزه در جنگها با چنین روشهای کثیف و غیرانسانی زنان به عنوان موضوعات اصلیای که میتوان به کمک آنها تطهیر و تغییر نژادی ایجاد کرد، لحاظ میشوند.دنیای متمدن در حالی صحنههای فجیع و تجارب غیر قابل باور در جنگها را از سر میگذارند که نمیداند در تاریخ اسلام و در سیره نبوی زنان در جنگها همواره گروه حفاظت شده ای به حساب میآمدند. در این مجال برآنیم تا نگاهی اجمالی به رابطه زنان در صدر اسلام و جنگ در سیره نبوی بیاندازیم: حفاظت مادی و معنوی از زنان در جنگها اولاً حضور زنان در جنگها به عنوان سرباز و رزمنده از نظر رسول خدا(ص) و دین اسلام ممنوع بوده است. ثانیاً پیام صریح رسول خدا(ص) که در غزوات و جنگها دائماً برای سربازان اسلام خوانده میشد این بود که به زنان و کودکان آسیبی نرسانید. امام صادق علیهالسلام فرمود: پیامبر خدا (ص)هر گاه گروهی را برای جنگ میفرستاد فرمانده لشکر را فرا میخواند، او را در کنار و اصحاب را در مقابل خود مینشاند، سپس میفرمودند: به سوی مبارزه بروید به نام خدا و در راه خدا و بنا بر آیین و کیش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، خیانت و پیمانشکنی نکنید، افراط نکنید، کشتهها را قطعهقطعه نکنید، درختی را قطع نکنید مگر آنکه مجبور شوید و پیرمرد از کار افتاده و کودکان و زنان را نکشید. در جای دیگر آمده است که در غزوه "قرده" آنگاه که چندتن از مسلمانان برای کشتن ابورافع به خانه او وارد شدند همسر او جلو آمد که مانع آنها بشود. یکی از مسلمانان تصمیم گرفت که او را بکشد ولی به یاد آورد که پیامبر(ص) آنها را از قتل زنان و کودکان نهی نموده است. براساس همین تعالیم زمانی که حضرت امیرعلیهالسلام شنیدند که سربازان اسلام هنگام حمله به شهری، خلخال از پای زنی غیرمسلمان کشیده و او را هراسانده اند، فرمود:" اگر مرد مسلمانی چنان کلامی را بشنود و از غیرت و تأسف بمیرد جا دارد. همانطور که قبلاً گذشت حضرت رسول پس از جنگها میکوشیدند که اسباب استخلاص و آزادی زنانی را که از خاندانهای بزرگ و کریم بودند فراهم کنند. در موارد متعددی حرمت خود را برای مسلمانان گرو میگذاشتند تا از حق خود در مورد اسراء بگذرند و زنان و اموالشان را آزاد سازند. در اینجا یادآوری جریان ذیل را مغتمم میدانیم. در زمان خلافت خلیفه دوم که اسیران ایرانی به مدینه وارد شدند عمربن خطاب خواست که زنان را بفروشد . امیر مؤمنان از قول رسول خدا(ص) فرمود که «کریمان هر قومی را بزرگ بدارید...» به همین دلیل گروهی از قریش تصمیم گرفتند که به جای خرید و فروش زنان، با آنها ازدواج کنند. امیر مومنان فرمود: ازدواج با آنها اشکال ندارد ولی آنها مختارند هر که را خواستند به همسری انتخاب کنند. در میان اسراء شهربانو دختر یزگرد سوم شاه ایران نیز دیده میشد. از او پرسیده شد آیا میخواهی ازدواج کنی؟ چه کسی را انتخاب میکنی؟ و او سکوت کرد.امیرمؤمنان با مشاهده سکوت وی فرمود: اصل ازدواج را اراده کرده ولی باید دانست که چه کسی را انتخاب کرده است. خلیفه از حضرت علی(ع) سوال کرد: این را از کجا دانستی؟ حضرت باز از قول رسول خدا(ص) فرمودند: اگر دختر بزرگواری را که ولی ندارد نزدتان آوردند و از او خواستگاری شد باید از او پرسیده شود آیا به ازدواج رضایت میدهی؟ اگر حیا کرد و ساکت شد، سکوت او رضایت است... اما اگر بگوید نه، نباید بر آنچه اختیار کرده مجبورش کنیم. حضور زنان در پشتیبانی جنگها بدلیل حضور موثر زنان در پشت جبهه و نقشآفرینی بیبدیل آنان در امر پرستاری و مراقبت از مجروحان ،پیامبر(ص) برخی زنان را با خود به غزوه ها میبرد. حضرت در غزوه ها در میان زنان خود قرعه میانداخت که کدام را با خود برای کمک به پشت جبهه ببرد. امسلمه که زن آگاه و عاقل رسول خدا(ص) بود از زنانی بود که بارها با رسول خدا(ص) به غزوه ها میرفت. فاطمه زهرا سلامالله علیها نیز به کرات در غزوات رسول خدا حاضر بود و کارهای مربوط به مجروحین مخصوصاً پدر و همسرش را انجام میداد. از جمله این زنان زنی بود به نام ربیع دختر معوذ که میگوید "ما با رسول خدا(ص) به جنگها میرفتیم سربازان را آب داده و خدمت میکردیم و شهدا و مجروحین را به مدینه باز میگرداندیم". رفیده نیز زنی بود که رسول خدا(ص) سعد را پس از زخمی شدن، در خیمه او نهاد چرا که او پرستار بود و مجروحین را مداوا مینمود. البته در تاریخ جنگهای رسول خدا(ص) از شیرزنانی نظیر نسیبه هم سخن به میان آمده که در میدان حاضر میشد. در جنگ احد وقتی این بانوی بزرگ و شجاع دید که جان رسول خدا(ص) در خطر است در حالی که همسرش نیز پیش روی او به شهادت رسیده بود آنچنان شجاعانه از رسول خدا(ص) دفاع کرد که طبق نقل برخی متون تاریخی دوازده زخم برداشت. رسول خدا(ص) از شجاعت او مسرور و متبسم شد برای او دعا کرد و در عین حال از فرزند او خواست که وی را به پشت جبهه منتقل سازد. تسلی خاطر زنان و خانوادههای بازمانده از جنگ و رسیدگی به آنها یکی از موضوعات مورد توجه رسول خدا(ص) در جنگها رسیدگی به امور بازماندگان جنگ بود. برای مثال زمانی که خبر شهادت جعفر طیّار به رسول خدا(ص) رسید حضرت به خانه او رفت و فرزندانش را فراخواند. بدون آنکه از شهادت جعفر چیزی به زبان آورد فرزندان او را مورد لطف و تفقد خود قرار داد. اسماء بنت عمیس همسر جعفر متوجه مسئله شد و به رسول خدا(ص) عرض کرد که رفتار شما حاکی از شهادت جعفر و یتیمی فرزندان من است. رسول خدا(ص) از ذکاوت اسماء متعجب شد و برای تسلی خاطر او از عظمت مقام جعفر در آخرت و رشادتهای او در میدان نبرد و خصایص خوب دیگر او برای اسماء سخن گفت و همسر او را ستود. اسماء نیز از رسول خدا(ص) خواست که حضرت این سخنان را در جمع مسلمانان بگوید تا مردم یاد و خاطرهی جعفر (شهید) را فراموش نکنند. رسول خدا(ص) دیگر مرتبه از خردمندی اسماء متحیر شد. توجه در رسیدگی به همسران شهدا و دعا برای شوهران آنان شیوه رسول خدا(ص) و سیرهی او بود که و برای مردم آن روزگار بسیار تسلی بخش مینمود. این رفتار، از یک سو باعث آگاهی دستگاه حکومت از وضعیت زنان آسیبدیده می شد و از سوی دیگر شرایط روانی مناسبی را برای تحمل رنج، مدیریت عواطف و شروع یک زندگی نو برای زن و فرزندان داغدیده فراهم میکند. پیامبر اکرم (ص) نه تنها به همسران شهدای مسلمان توجه داشت بلکه به همسران و بازماندگان دشمن هم عنایت و توجه می نمود شاهد این قضیه واقعه ای است که به آن اشاره می کنم. رسول خدا(ص) خالد بن ولید را برای گرفتن زکات به سوی قبیله بنی مصطلق و بنی محزوم فرستاد. متأسفانه در حالی که طبق دستور قرآن، رسول خدا(ص) هرگاه از مردم زکات میگرفت بر آنان درود میفرستاد که درود او مایه آرامش دلهای مومنین بود، خالد و سربازانش پس از اقامه نماز برعکس به مردم حمله کرده و عدهای را کشته یا مجروح ساختند. بازماندگان به رسول خدا(ص) شکایت کردند و رسول خدا(ص) از رفتار خالد اظهار بیاطلاعی و تنفر نمود. سپس حضرت به علی علیهالسلام امر فرمودند: برو و مردم آن دیار را راضی ساز. حضرت رفت و بازگشت و به رسول خدا(ص) خبر داد که به خانوادههای مقتولین خونبهای کشتههایشان را پرداختم، به ازای هر جنین سقط شده مالی را به خانوادهها دادم، حتی مبلغی را جهت شکسته شدن ظروف آبخوریسگها و چهارپایانشان به آنها دادم و مابقی مالی که نزدم بود به زنان و کودکان بخشیدم زیرا آنان از این حمله ترسیده، فریاد زده و گریسته بودند. همچنین روایت شده که نبی اکرم دائماً به خانه امسلیم سر میزدند و در بیان علت این کار میفرمودند: برادران او در غزوه ها به همراه من و برای همیاری من جنگیدند و کشته شدند و من به این خاطر به او محبت میکنم. امان دهی یکی از عوارض و لوازم مربوط به منازعات در سیره نبوی، سازوکاری به نام «امان دهی» بود به این معنا که اگر کسی به هر دلیلی به مسلمانان امان آورده و پناه میجست هر مسلمانی حق داشت که او را امان دهد. در آیین جنگی اسلام اماندهی مسلمان به یکشخص دارای احترام بود. قابل ذکر است که در این حکم شرعی ،میان اماندهی مردان با زنان تفاوتی نبود. یعنی این رفتار به یک میزان، بین زنان و مردان دارای ارزش و اعتبار بود. از آن جمله میتوان به امان دهی ام هانی اشاره کرد. در جریان فتح مکه رسول خدا به همه مردم مکه بجز ده نفر امان داد. یکی از آن ده تن به خانه ام هانی دختر ابوطالب عموی رسول الله(ص) پناه آورد. علی بن ابیطالب(ع) در جستجوی او به خانه خواهرش رسید و خواست که دستور پیامبر را راجع به او اجرا نماید. ام هانی نزد رسول خدا(ص) آمد و عرضه داشت که من این مرد را امان دادم. رسول خدا(ص) نیز فرمود ما هم او را امان میدهیم. از سوی دیگر زنان مسلمان تحت هر شرایطی که از محیط کفر وشرک میگریختند و به دامان اسلام پناه میآوردند به گونهای متفاوت در امان اسلام قرار میگرفتند. یکی از این صفحات درخشان تاریخ اسلام مربوط است به اتفاقی که پس از صلح حدیبیه رخ داد. روزی ام کلثوم دختر عقبه بن ابی معیط از مکه و از میان مشرکان گریخت و پس از پشت سر نهادن مشکلاتی چند، خود را به رسول خدا(ص) رساند. او در حالی مسلمان شده بود که تمام خانوادهاش به خداوند کافر بودند. طبق قرارداد میبایست هر دو طرف پیمان، یعنی مشرکان مکه و مسلمانان مدینه هر فراری از یکدیگر را تحویل داده و او را در پناه خود نگیرند. وقتی خانواده ام کلثوم طبق قرارداد برای باز پسگیری او مراجعه کردند، رسول خدا(ص) براساس آیه دهم از سوره ممتحنه (که می فرماید : هرگاه زنان تازه مسلمان از سوی مشرکان گریخته و برای حفظ دین خود به مسلمانان پناه آوردند اگر رسول الله آنها را آزمود و از ایمان آنها مطمئن شد، برای حفظ دین و حفاظت از جان آنها،ایشان را نزد جامعه اسلامی نگه دارد.) او را باز نگرداند. این واقعه که در حقیقت با توجه به مفاد قرارداد، تبعیض مثبتی به نفع زنان به حساب میآمد به وضوح حمایت خاص اسلام و رسول خدا(ص) را از زنان ثابت میکند. گرچه پیامبر (ص) برای گریز از تهمت پیمانشکنی با فطانت فرمود "در آن قرارداد بحث در مورد مردان بود و از واژهی رجال استفاده شده است. پس قرارداد شامل حال زنان نمیشود!" چنانچه معلوم شد ملاحظه و توجه به زنان به عنوان یک استثناء در جنگها شیوه خاص رسول خدا(ص) بود که همواره در تاریخ مناقشات بین حضرت و دشمنانش مورد تأکید بود. شاید ذکر این خاطره اسلامی نیز خالی از لطف نباشد که روزی در خلال یکی از جنگها، دختر حاتم طایی،مرد سخاوتمند ادبیات و تاریخ جهانی، به اسارت نیروهای اسلام درآمد. دختر نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت: پدرم کشته شد و برادرم به شام گریخت. بر من منتی بگذار و مرا به نزد مردمم بفرست. حضرت روز اول و دوم پاسخی به او نداد. روز سوم به اشاره حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام دختر دوباره خواستهاش را مطرح کرد. رسول خدا(ص) پاسخ داد منتظر قافلهای امانتدار هستم که تو را با آنها به نزد قبیلهات بازگردانم. این رفتار رسول خدا(ص) ضمن پاسداشت روحیه کرامت و بزرگی و سخاوتمندی پدر دختر یعنی حاتم طایی، توجه و الطاف وصف ناشدنی حضرتش را به زنان میرساند.
فریبا علاسوند / استاد و محقق حوزه و دانشگاه
By Ashoora.ir & Night Skin