حسین سالار قلبها
کربلا، پربلا، بهشت با صفا
کربلا ، زائرت ، شده خود خدا
کربلا، قلب ما، دخیل درگهت
کربلا ، عاشقت ، شدم به هر جهت
کربلا ،این دلم، اسیر دام تو
این دل، غمزده ، غلام نام تو
کربلا، عاشق، دو گنبدت شدم
قلب خویش، از ازل، به نام تو زدم
کربلا، آشنا، دیار دلربا
رنگ اشکم شده ، به رنگ کهربا
کربلا آتشی به جان خسته ام
از همه با غمت که دلگسسته ام
کربلا راه تو ره امام من
مزه ی خاک تو به زیرکام من
کربلا غمزه ی دو چشم مست تو
دست دل خورده است گره به دست تو
کربلا آخرش مرا تو می خری
با دوبال خودت حرم تو می بری
کربلا کن نگاه به قلب زار من
بین حسینی شده همه تبار من
نوشته شده در سه شنبه 90 آذر 15ساعت
ساعت 2:12 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin