حسین سالار قلبها
بابا به این خانه، بنگر غریبانه
خاک زمین گشته محفلم، مثل این دلم
جای دخترت ویرانه ویرانه
موی یتیمانت، جانــــــت، بازآ و کن شانه
بر شمع نورانی سرت، خون حنجرت
جان من شده، پروانه پروانه
یک شب بیا منزل من، روشن نما محفل من
دستی بکش بر دل من
آتش گرفت مویم، بین چشم کم سویم
از دردل پهلویم، رویم، هر دم زنم ناله
اما زدستان ساربان، طعن شامیان
جان نمی برد، دردانه دردانه
ای وای بر اسیری، کز یاد رفته باشد
دنبال او شب تار صیاد رفته باشد
یک زخم بر دوگونه، یک چشم نیم بسته
از زجر یادگاری، یک دنده ی شکسته
نوشته شده در سه شنبه 90 دی 6ساعت
ساعت 1:27 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

By Ashoora.ir & Night Skin