حسین سالار قلبها
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین، و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبیّنا محمد و آله الطاهرین، و صحبه المنتجبین، و من تبعهم بإحسان إلی یوم الدین.
برادران مسلمان ما در هر جا که باشید؛ سلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
مىخواهم در ماه ربیع و در آستانه میلاد رسول خاتم(ص)، نخستین سالگرد بهار بیداری اسلامی و برانگیختگى برادران و خواهران عرب را از مصر و تونس و لیبى تا بحرین و یمن و بعضی از سرزمینهاى اسلامى دیگر، از سوى ملت ایران و همه مسلمین جهان، تبریک بگویم.
یکسال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملّتها براى نخستینبار، محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهاى اسلامگرا تعلّق گرفت. در لیبى نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرایى با صفاتى چون ضدّصهیونیستى بودن، ضدّ دیکتاتورى بودن، استقلالطلبى، آزادیخواهى و پیشرفتطلبى در سایه قرآن، مسیر محتوم و اراده قاطع همه ملتهاى مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش، سرنوشت ایران اسلامى را نیز در چنین ایّامى (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستین ضربه سنگین را بر جبهه آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتورى سکولار و دستنشانده منطقه را فروپاشاند، در همین ایّام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانه اسلامى و عربى را در برگرفته است.
اراده خداوند به بیدارى ملتها تعلّق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملّتها فرارسیده و در آینده، سرنوشت کل بشریت را تحت تأثیر قرار خواهد داد و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رُم و آتن، با الهام از میدان تحریر به خیابانها نیامدند؟!
حساسترین بخشهای جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزّت و هویت و رهایى فراگرفته است و همه جا شعار «اللهاکبر» بگوش مىرسد. ملتهاى عرب، دیکتاتورهایشان را نمىخواهند، سیطره دستنشاندگان و طواغیت را برخود، دیگر تاب نمىآورند، از فقر و عقبماندگى و تحقیر و وابستگى، بستوه آمدهاند، سکولاریزم را در سایه سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بنبست یافتند و البته ملّتهاى عرب بدنبال افراطىگرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصّبات فرقهاى و قشرىگرى با برچسب اسلامگرایى نیز نیستند.
انتخابات تونس و مصر و شعارها و رویکردهای مردم یمن و بحرین و سایر سرزمینهاى عربى، علامت مىدهد که همه مىخواهند «مسلمان معاصر» بدون افراط خشکسرانه و تفریط غربگرایانه باشند و با شعار «اللهاکبر» مىخواهند مسلمانانه، با ترکیب «معنویت»، «عدالت» و «عقلانیت»، و با روش «مردمسالارى دینى»، از پَسِ تحقیر و استبداد و عقبماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعیض صدساله، رهایى یابند و این، درستترین راه است.
رژیمهاى عربى که در معرض خشم مردمشان قرار گرفتهاند، چه خصوصیاتى داشتهاند؟
دینستیزى، سرسپردگى و دستنشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و ...) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورىهاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقبماندگى کشور در کنار ثروتهاى انبوه خانوادههاى حاکم، تبعیض و بىعدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگویى قانونى، از خصوصیات مشترک آنها بوده است.
حتّى تظاهر به اسلام یا جمهوریت در برخى موارد نیز نتوانسته مردم را فریب دهد. اینها واضحترین علائم براى شناخت ماهیت خیزش ملتهاى عرب مىباشد. اعمّ از آنها که پیروزیهاى بزرگى بدست آوردند یا آنانکه انشاءالله بدست خواهند آورد.
هر ادّعاى دیگرى در مورد ماهیت این جنبشها که با شعار «الله اکبر» صورت گرفته، نادیده گرفتن واقعیت در جهت بهرهبرداریهاى دیگر و تحمیلها و انحرافات بعدى است. آینده این انقلابها با همین اصول سنجیده خواهد شد و معیار اصالت یا انحراف انقلابها همین آرمانها خواهد بود. ضدّ را به ضدّ مىتوان شناخت و انقلابها را به ضدیّت با صفات رژیمهایى که بلرزه افتادهاند. انقلابیون همچنان باید مراقب هدف تراشىها و تلاشهایى که براى تغییر شعارها صورت مىگیرد باشند.
بىشک غرب مىکوشد انقلابها را تبدیل به ضدّانقلاب کرده و نهایتاً با بازسازى رژیمهاى قدیمى به شیوه جدید و تخلیه احساسات تودهها و جابجایى اصول و فروع و تغییر مهرههاى خود و اصلاحات صورى و تصنّعى و ظاهرسازى دمکراتیک، دوباره براى دهها سال دیگر سیطره خود بر جهان عرب، را حفظ کند.
غرب، در دهههاى بیدارى اسلامى و بویژه سالهاى اخیر پس از شکستهاى پیاپى از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ...، کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلامستیزى و خشونت علنى، به تاکتیک بَدَلسازى و تولید نمونههاى تقلّبى، دست بزند؛ تا عملیات تروریزم ضد مردمی را به جای «شهادتطلبى» ، «تعصّب و تحجّر و خشونت» را بجاى «اسلامگرایى و جهاد»، «قومیتگرایى و قبیلهبازى»، بجاى «اسلامخواهى و امّتگرایى»، «غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى» را بجاى «پیشرفت مستقل»، «سکولاریزم» را بجاى «علمگرایى»، «سازشکارى» بجاى «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقی را بجاى «آزادى»، «دیکتاتورى» را بنام «نظم و امنیت»، «مصرفزدگى، دنیاگرایى و اشرافىگرى» را بنام «توسعه و ترّقى»، «فقر و عقبماندگى» را بنام «معنویتگرایى و زهد» قلمداد کنند.
دو قطبى سرمایهدارى و کمونیزم که جنگ بر سرقدرت و ثروت بود پایان یافت و امروز، دو قطبى میان مستضعفین جهان به رهبرى جنبش مسلمین با مستکبران به رهبرى آمریکا و ناتو و صهیونیزم است. دو اردوگاه اصلى تشکیل شده است و اردوگاه سومى وجود ندارد.
این فرصت کوتاه را نمىخواهم با بازخوانى گذشته و تقدیر از ملتهاى عرب بگذرانم بیشک همه ما و جهانیان چشم به منطقه دوختهایم و ملتهاى برخاسته از جزیرةالعرب تا شمال آفریقا، را تحسین میکنیم. ولی اینک مایلم از امروز و فردا بگوئیم.
سال گذشته در همین نماز جمعه با مردم شریف مصر، در حالى که هنوز سایه نامبارک حسنی مبارک برسرشان بود سخن گفتم و امروز که دوران جدید آغاز شده و دیکتاتور، در حال محاکمه است، همه ما امیدوارانهتر به آینده جنبش مصر عزیز و سایر اعراب مىاندیشیم.
مؤلّفههایى که از اطراف گوناگون در صحنه انقلابها حضور دارند کیانند؟
1) آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستى و متحدّین و وابستگانشان در برخى رژیمهاى عربى
2) ملتها و جوانان
3) احزاب و فعالان سیاسى اسلامى و غیراسلامى
هر یک در چه موقعیتى و با چه اهدافىاند؟!
گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و سایر نهضتها بوده و خواهند بود.
مشروعیت و اینک موجودیّت قطب سرمایهدارى و الگوى لیبرال دمکراسى غرب، حتى در خود اروپا و آمریکا نیز با خطر اضمحلال روبرو شده و در شرائطى شبیه شرائط بلوک شرق کمونیستى در دهه هشتاد میلادی، قرار گرفتهاند. فروپاشى اخلاقى و اجتماعى، بحرانهاى بىسابقه اقتصادى، شکستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزّه، سقوط یا تزلزل اکثر دیکتاتورهاى وابسته و دستنشانده آنان در کشورهاى مسلمان و عربى و بویژه از دست دادن مصر، بخطر افتادن رژیم صهیونیستى از شمال و غرب و از درون بنحوى بىسابقه، افشاء شدن ماهیت وابسته سازمانهاى بینالملل و برخوردهاى گزینشى و سیاسى با مسئله دمکراسى و حقوق بشر، تناقضگویى و پریشانگویى در موضعگیرى دوگانه در برابر مسایل لیبى، مصر، بحرین، یمن، ...
اینها دسته اول را در بحران اعتماد جهانى و بحران تصمیمگیرى عمیقى، فرو برده است و اینک بزرگترین هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سرکوب ملّتها، تلاش در جهت تسلّط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثّر، حفظ حدّاکثرى ساختارهاى قبلى رژیمهاى فاسد و اکتفاء به رفورمهاى سطحى و نمایشى، بازسازى نیروهاى بومى خود در کشورهاى انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش براى خریدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سردکردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعى و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبیلهاى یا مذهبى و یا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازیهاى سیاسى و یا تفرقهاندازى میان آنان و از طریق آنان، میان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعدههایى دروغ همچون کمک مالى و... و دهها ترفند دیگر است که به نمونههایى از آنها در کنگره بینالمللى بیدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره کردم.
نوشته شده در جمعه 90 بهمن 14ساعت
ساعت 11:39 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر

By Ashoora.ir & Night Skin