حسین سالار قلبها
دلم گرفته دیگه من تنها شدم دارم می میرم دیگه نیست دست خودم
امروز می خوام یکم باهات حرف بزنم از این همه غصه و غم دل بکنم
خلاصه این بار اومدم دردامو درمون بکنی بهم عنایت بکنی ، رحمتو ارزون بکنی
این روزا چشای من خسته شدن شب و روز به گریه وابسته شدن
نکنه تو هم ازم خسته شدی که همه درا به روم بسته شدن
خودت میگی جواب میدم ، وقتی منو صدام کن
تموم عمرم پای تو فقط می خوام نگام کنی
می خوام که باورت بشه تویی همه وجود من
غربت و تنهایی شده تموم تار و پود من
اما این ، هر روز و هر شب ، توی گوشم یه نداست
اونکه مهربون ترین آسمونهاست ، خداست
نوشته شده در سه شنبه 90 مهر 19ساعت
ساعت 2:27 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin