حسین سالار قلبها
در آخرین مرحله ای که « شهید ناصری » به جبهه ها اعزام شدند از ایشان تقاضا کردم که من هم با کادر گردان همراه باشم. اما درخواست مرا ردنمود. می دانستم احترام خاصی برای خانواده شهدا قائل است و چون دو برادر من قبلاً در گردان بوده و شهید شده بودند ، می خواست به نحوی از رفتن من به جبهه ممانعت کرده باشد. در هنگام وداع ، به یاد دارم که به من گفت که « این آخرین مرحله ای است که من به منطقه ، اعزام می شوم و دیگر بر نمی گردم! » بعد از گذشت تقریباً یک ماه ، خبر شهادت ایشان رسید. در آن هنگام سخنان او در لحظه حرکت ، دوباره برایم تداعی شد که « این آخرین مرحله ای است که من به منطقه می روم و دیگر بر نمی گردم ... » و به حال او غبطه خوردم که چقدر در نزد خداوند ، مقرب بوده که توانسته به حریم راز مرگ و شهادت خویش راه یابد.
نوشته شده در شنبه 90 اسفند 20ساعت
ساعت 1:20 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

By Ashoora.ir & Night Skin