حسین سالار قلبها

منطقه عمومی فکه ، رملی و سرزمین شنهای روان است . وقتی فکه سقوط کرد، نیروهای پاسگاههای جنوب فکه محاصره شدند و با زدن به بیابان، عقب نشینی کردند. اما عده ای در هنگام عقب نشینی راه را گم کرده و در اثر تشنگی شهید شدند
فکه یادآور نام چهار عملیات مهم و دیگر عملیات های یاوران خمینی است :
والفجر مقدماتی (بهمن 61)؛ والفجر یک (فروردین 62)؛ ظفر چهار (تیر 63)؛ و عاشورای سه (مرداد 63)
در سه عملیات فتح المبین ، طریق القدس و والفجر مقدماتی ، با عبور از رملها به دشمن حمله شد که در دو عملیات اول این مسأله رمز موفقیت بود... اما عملیات والفجر مقدماتی ، خاطره تلخی را در پی داشت.
این زمین علاوه بر آن که مشهد تعداد قابل توجهی از رزمندگان اسلام است ، شاهد شهادت فرمانده بزرگ جنگ ، حاج حسن باقری و مجید بقایی بوده است. فکه روایت سرزمینی است که رملهای آن پیکر خونین بسیاری از عزیزان این سرزمین را کفن شده است.
این روایت ساده و مختصری است از منطقه فکه که احتمالا یا رفتهای یا قرار است بروی و ببینی؛ اما من میخواهم روایت دومی را هم از فکه بیان کنم روایتی که اینقدر مختصر نباشد و گوشهای از حقایق را به تصویر بکشد.
بسیجیها هشت تا چهارده کیلومتر را در حالی با پای پیاده از میان رملها و ماسههای روان فکه گذشتند که وزن تقریبی تجهیزاتی که همراه داشتند دوازده کیلو بود؛ تازه بعضیها هم مجبور بودند قطعات چهل کیلویی پل را نیز حمل کنند. این پلها قرار بود روی کانالها تعبیه شود تا عبور رزمندگان به مشکل فوگاز برنخورد. تا همین جا را داشته باش تا برسیم سر موانع، اصلا عملیات والفجر مقدماتی را به خاطر همین میگفتند عملیات موانع. هدف بسیجیها خط دشمن بود. مجموعهای از کانالها، سیمخاردارها و میدان مینها که گاهی عمق آن به چهار کیلومتر میرسید، بچهها یکی را که رد میکردند به دیگری میرسیدند. موانع معروف فکه هنوز زبانزد نیروهای عملیاتی است؛ کانالهایی به عرض سه تا نه متر و عمق دو تا سه متر و پر از سیمخاردار، مین والمر و بشکههای پر از مواد آتشزا.
دشمن با هوشیاری مینها را زیر رملها و ماسهها کار گذاشته بود و چون بیشتر عملیاتها در شب انجام میگرفت تا چند نفر روی مین پرپر نمیشدند بقیه از وجود میدان مین باخبر نمیشدند. اکثر رزمندگان دشت فکه نوجوانان و جوانانی بودند که عزم و اراده قویشان آنان را سدشکن کرده بود، حالات معنوی و روحی آنها به قدری بینظیر بود که با اشتیاق برای عملیات آماده میشدند.
فکه را قتلگاه میگویند؛ قتلگاه شهیدان خودش یک سرزمین پهناور مملو از رمل و ماسه، با چند تا تپه ماهوری و نیروهایی که در محاصره دشمن داخل شیار بین دو تپه پناه گرفته، شیار پر از مین والمر، آتش دشمن متمرکز بر شیار سه روز مقاومت، بدون آب و غذا و سرانجام قتلعام.
در محور لشگر 17 علیبنابی طالب، بچهها در ساعت ده شب با دشمن درگیر میشوند و خط دشمن شکسته میشود. جنگ شدیدی درمیگیرد. شهید زینالدین دستور میدهد بچههای مهندسی سریعا اقدام به زدن خاکریز کنند اما حجم شدید آتش دشمن مانع میشود و سرآغاز حماسه مظلومانهای در فکه شکل میگیرد، حدود ساعت 2:15 شب خبر میرسد مهمات بچهها در حال تمام شدن است و تعداد زیادی از بچهها زخمی و شهید شدهاند، با توجه به حجم شدید آتش دشمن و وضعیت خاص منطقه (رملی بودن) امکان ارسال مهمات به سختی ممکن است. عراقیها بچهها را از سه طرف محاصره میکنند، اما فرزندان عاشورایی خمینی تا ساعت حدود هفت صبح مقاومت میکنند، وقتی دستور داده میشود بچهها کمی به عقب برگردند صدایی از آن طرف بیسیم برای همیشه جاودانه میماند، فرماده گردان میگوید: اطراف من بچههایم روی خاک افتادهاند، من اینها را چطور تنها بگذارم.
از ناگفتههایی که فکه آرام و ساکت در سینه دارد، نحوه شهادت اسرا و مجروحین است. گروه تفحص در حین عملیات جستجو به سیمهای تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود. رد سیمها را که گرفتند رسیدند به یک دسته از شهدا که دست و پایشان با همین سیمها بسته شده بود، معلوم بود که آنها را زنده به گور کردهاند. چرا که کسی دست کشتهای را نمیبندد.
نمیدانم چقدر از گردان حنظله میدانی؟! سیصد نفر در یکی از کانالها محاصره شدند و اکثرا با آتش مستقیم دشمن یا تشنگی مفرط به شهادت رسیدند. در آن موقعیت، عراقیها مدام با بلندگو از نیروها میخواستند که تسلیم شوند و بچهها در جواب، با آخرین رمق خود فریاد تکبیر سر میدادند. آن شب آنان فریاد سر دادند اما سر تسلیم فرود نیاوردند.
گرچه فکه از لحاظ نظامی پیروزی آنچنانی به خود ندید، اما قصه مقاومت رزمندهها در شرایط بسیار سخت جنگی و تشنگی مفرط، کربلایی دیگر را برای این کشور رقم زد و در واقع اذن دخول سرزمین فکه همین تشنگی است.
در یادداشتهای باقیمانده از یکی از شهیدان گردان حنظله آمده است:
امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیرهبندی کردهایم. نان را جیرهبندی کردهایم. عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیدهاند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنهات پسر فاطمه سلام الله علیها.
پس از آتش بس و پایان جنگ تحمیلی، کمیته تفحص شهدا در این منطقه مستقر گردید و پیکر شهدای زیادی را کشف نمود.
در این منطقه تمامی موانع ، میادین مین و استحکاماتی که توسط دشمن احداث گردیده بود باقی است
و هم اکنون مورد بازدید کاروانهای راهیان نور قرار می گیرد.
سید شهیدان اهل قلم ، "سید مرتضی آوینی" هنگام ضبط برنامه
" روایت فتح" از محل شهادت یکصد و سی شهید عملیات والفجر مقدماتی ،
در این منطقه با مین برخورد نمود و به همراه مهندس یزدان پرست به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
همچنین فرمانده تفحص شهدای لشکر 27 محمد رسول ا... (ص)،
سردار شهید محمودوند پس از هفت سال تلاش شبانه روزی
در منطقه فکه و به دست آوردن صدها شهید مفقود،
عاقبت بر اثر برخورد با مین در بیست و دوم فروردین 1379 به خیل کاروان شهدا پیوست . محل شهادت این سه شهید در یازده
کیلومتری فکه و نزدیکی پاسگاه طاووسیه است

By Ashoora.ir & Night Skin