حسین سالار قلبها
مردم سالاری دینی
انسان وقتى از نزدیک حجم کار را، ظرافت کار را، سختى کار را مىبیند، در دلش این افراد را تکریم میکند. من به جناب آقاى جنتى و بعضى از آقایان عرض میکردم که واقعاً هر وقت یادم مىآید کارى را که شماها دارید میکنید، در دلم شما را تکریم میکنم. مکرر در مکرر دعا میکردیم که خدا به اینها قوّت بدهد، توانائى بدهد؛ هم اینها، هم دولت و وزارت کشور، هم مسئولین حفاظت و امنیت که توانستند امنیت انتخابات را تأمین کنند، هم مسئولین تبلیغات، صدا و سیما و دیگران. اینها واقعاً کارهاى برجسته و بزرگى انجام دادند؛ توانستند این مسئولیت بزرگ را، این کار بزرگ را، این پروژهى بسیار سنگین و مهم و حیاتى را به بهترین وجهى از آب دربیاورند. خب، این الگوى ماست؛ الگوى مردمسالارى اسلامى.
در مردمسالارى اسلامى، روح، لُب و مادهى اصلى عبارت است از اسلام؛ از این هیچ تخطىاى نباید بشود؛ و وجود ندارد و انشاءاللّه بعد از این هم نخواهد داشت. در تنظیم قوانین، در گزینش افراد، معیار ما اسلام است. شکل کار، قالب کار، روش مدیریت، مردمسالارى است؛ یعنى مردمند که وارد صحنه میشوند، به اسلام هم از بن دندان عقیده دارند؛ ولو حالا ممکن است کسى از ظواهر بعضى از آنها حدس نزند که اینها به اسلام و به نظام اسلامى پایبندند؛ اما واقعاً پایبندند، اسلام را دوست میدارند.
تجربهى این سى و سه سال هم نشان داده که اسلام میتواند به یک کشور عزت بدهد؛ میتواند یک ملت را سربلند کند؛ میتواند اهداف خوبى را ترسیم کند؛ میتواند راههائى را به سوى این اهداف، هموار و مسطح کند؛ میتواند حرکت علمى ایجاد کند؛ میتواند حرکت فناورى و صنعتى ایجاد کند؛ میتواند حرکت تقوائى و اخلاقى ایجاد کند؛ میتواند آنها را در مقابل ملتهاى دیگر روسفید کند؛ اینها اتفاقاتى است که در کشور ما افتاده؛ اینها کارهاى بزرگى است که به برکت اسلام در این کشور انجام گرفته. اسلام همچنان لُب و محتوا و مادهى اصلى حرکت نظام ماست، شکل هم شکل مردمسالارى است؛ از هم جدا نیستند. یعنى این مردمسالارى هم باز از خود اسلام سرچشمه گرفته.
اینکه گفته بشود ما مردمسالارى را از غربىها یاد گرفتیم، خطاست. صورت ظاهر، یکى است؛ اما مردمسالارى ما ریشه در یک معرفت دینى دیگر و یک جهانبینى دیگرى دارد، تا آنچه که آنها میگویند. ما براى انسانها کرامت قائلیم، براى رأى آنها ارزش قائلیم و حضور آنها را وسیلهاى میدانیم براى اینکه اهداف الهى تحقق پیدا کند و بدون آن امکانپذیر نیست.
غربىها جور دیگرى عمل میکنند. البته هم ما چهارچوبهائى داریم، هم آنها؛ آنها چهارچوبهاشان ظالمانه است. در یک کشورى کسى به افسانهى هولوکاست اعتراض میکند، میگوید من قبول ندارم؛ او را زندان مىاندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثهى پندارىِ تاریخى را انکار میکنى! حالا گیرم پندارى هم نباشد - واقعى باشد - خیلى خوب، انکار یک حادثهى واقعىِ تاریخى مگر جرم است؟ اگر براى کسى روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّى در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهاى مدعى تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسى اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاهها محکومش میکنند؛ آن وقت به پیغمبر اعظم، به این انسان برجستهى همهى تاریخ، صریحاً اهانت میکنند، مقدسات یک میلیارد و نیم مسلمان را مورد توهین قرار میدهند، کسى حق ندارد به این اعتراض کند که چرا شما این کار را کردید! ببینید این چه چهارچوبهاى غلط و مفتضحى است. چهارچوب آنها این است. اگر کسى در آنجا با حجاب ظاهر بشود - در دانشگاه یا در محیط کار - مجرم است! این چهارچوب است دیگر، منتها چهارچوبهاى غلط و معوج، برخلاف فطرت انسان، برخلاف فهم درست انسان. چهارچوبهاى ما چهارچوبهاى الهى است: ما با فساد مخالفیم، با فحشا مخالفیم، با انواع و اقسام انحرافات بشرى مخالفیم، برابر آنچه که شریعت و دین به ما مىآموزد. ما معتقدیم بایستى در مقابل این انحرافها ایستاد، راههاى زندگى را باید از اسلام و قرآن و الهام الهى و وحى الهى گرفت. این چهارچوب ماست. این شد مردمسالارى دینى. این الگوى ماست.
ملتهاى مسلمان هم اگر میخواهند بدانند جمهورى اسلامى چه میگوید و داعیهى او چیست، بدانند ما داعیهمان این است: ما از اسلام صرف نظر نمیکنیم؛ احکام الهى و شریعت الهى را که شریعت اسلامى است، در همهى امور زندگىمان واجبالاتّباع میدانیم؛ تلاش و سعیمان هم این است که به این برسیم. چهارچوب و قالب ما براى ورود در این میدان هم مردمسالارى دینى است. مردم باید بیایند انتخاب کنند. قانونگذار را که بر این اساس قانون خواهد گذاشت، بایستى مردم معین کنند. مجرى را باید مردم معین کنند. همه چیز با انتخاب مردم، با حضور مردم، با عزت مردم و کرامت مردم است.
نوشته شده در جمعه 90 اسفند 26ساعت
ساعت 1:2 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید
By Ashoora.ir & Night Skin