حسین سالار قلبها
تفسیر و شرح رویارویی کفار با دعوت حق در قرآن کریم ؛ برگرفته از دهمین جلسه درس معظم له
متن زیر مشروح بیانات رهبر انقلاب در جلسه دهم تفسیر قرآن کریم با موضوع " رویارویی کفار با دعوت حق " می باشد که تقدیم مراجعین گرانقدر می شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم (6و7- بقره)
کفار در جهت مقابل دعوت حق
انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون. آنان که کفر ورزیدهاند یکسان است که بیمدهی یا ندهی آنان را، ایمان نخواهند آورد.
ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم. خدا بر دلهای آنان مهر نهاده است و بر گوشهایشان و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی است بزرگ.
در برابر آیات قرآن یک گروه متقین بودند، که این آیات برای آنان هدایت است. شرح چهره متقین در آیات قبل انجام شد و دو گروه دیگر در برابر آیات الهی و وحی الهی چهرهنگاری و معرفی میشوند: گروه اول آن گروهی هستند که در این دو آیه راجع به آنان حرف زده شده. گروه دوم هم بعد از این دو آیه ، طی ده، دوازده آیه ذکرشان خواهد رفت. گروه اول اینگونه معرفی شدند: انالذین کفروا ( آنان که کفر ورزیدند ). حالا آنها که کفر ورزیدندچه کسانی هستند؟ قبل از نزول وحی الهی و قبل از اینکه دعوت حق در جامعه مطرح بشود، بدیهی است کسانی که در آن جامعه بودند نسبت به آن دعوت و نسبت به آن وحی، چون قبلاً مطرح نبوده، موافقت و معرفتی نداشتند مثلاً: فرض کنید، قبل از آنکه دعوت توحید پیغمبر اکرم(ص) در مکه، مطرح بشود همهی کسانی که در آن منطقه بودند مفاهیم این دعوت جدید مطرح نشده را طبیعتاً نمیشناختند و نه تنها به آن متعقد نبودند، بلکه به ضد آن معتقد بودند. یعنی این دعوت، دعوت توحید میبود، در حالی که آنها مشرک بودند خداهای مادی و بتها را میپرستیدند و این دعوت مبنی بر تصفیه نفس و خودشکنی (یعنی نفس شکنی) انسان بود، در حالی که آنها غرق در هواهای نفسانی و شهوات نفسانی بودند. بنابراین: همهی مردم، در جهت مقابل این دعوتی که هنوز نیامده بود قرار داشتند. و به اینها گفته میشود کافر، یعنی بیایمان، بیاعتقلاد و مشرک که وقتی دعوت جدید یعنی دعوت به توحید در جامعه مطرح شد همین گروه مشرکین نسبت به آن حقیقت هیچ شناخت قبلی و هیچ معرفت و ایمانی نسبت به آن نداشتند، اینها آن گروهی هستند که آنها را معرفی کردیم. اما اهل تقوا را گفتیم اهل پرهیز و بعد در شرحش آیات قرآنی را که پیرامون آن هست عرض کردیم: اهل ذکر، یعنی تنبه و توجه و هشیاری. اینها کسانی بودند که فوراً فطرتشان پاسخ داد و آن پاسخ را پذیرفتند و به قبول تلقی کردند شدند مؤمن. خدایمتعال هم، چون اهل تقوا بودند (تقوا در پائینترین مراحل) مواظبت میکردند به راه خطا نروند مراقب بودند حقیقت را را نپوشانند و اسیر موانع فهم حقیقت نشوند و لذا شدند اهل هدایت. البته گفتیم: این تقوا در همهی مراحل هدایت کار خودش را میکند. یعنی بعد از این مرحله اول که تقوای آنها موجب شد به ایمان و به حق روی بیاورند، بعد از این مرحله، در هر درجهای که بالا میروند، باز اگر تقوا درآنها باشد آنها را به جلو میبرد، هدایت آنها را بیشتر میکند و بصیرت بیشتری به آنها میدهد این گروه اول.
بسم الله الرحمن الرحیم
انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم (6و7- بقره)
کفار در جهت مقابل دعوت حق
انالذین کفروا سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون. آنان که کفر ورزیدهاند یکسان است که بیمدهی یا ندهی آنان را، ایمان نخواهند آورد.
ختمالله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم. خدا بر دلهای آنان مهر نهاده است و بر گوشهایشان و بر دیدگانشان پردهای است و برای آنان عذابی است بزرگ.
در برابر آیات قرآن یک گروه متقین بودند، که این آیات برای آنان هدایت است. شرح چهره متقین در آیات قبل انجام شد و دو گروه دیگر در برابر آیات الهی و وحی الهی چهرهنگاری و معرفی میشوند: گروه اول آن گروهی هستند که در این دو آیه راجع به آنان حرف زده شده. گروه دوم هم بعد از این دو آیه ، طی ده، دوازده آیه ذکرشان خواهد رفت. گروه اول اینگونه معرفی شدند: انالذین کفروا ( آنان که کفر ورزیدند ). حالا آنها که کفر ورزیدندچه کسانی هستند؟ قبل از نزول وحی الهی و قبل از اینکه دعوت حق در جامعه مطرح بشود، بدیهی است کسانی که در آن جامعه بودند نسبت به آن دعوت و نسبت به آن وحی، چون قبلاً مطرح نبوده، موافقت و معرفتی نداشتند مثلاً: فرض کنید، قبل از آنکه دعوت توحید پیغمبر اکرم(ص) در مکه، مطرح بشود همهی کسانی که در آن منطقه بودند مفاهیم این دعوت جدید مطرح نشده را طبیعتاً نمیشناختند و نه تنها به آن متعقد نبودند، بلکه به ضد آن معتقد بودند. یعنی این دعوت، دعوت توحید میبود، در حالی که آنها مشرک بودند خداهای مادی و بتها را میپرستیدند و این دعوت مبنی بر تصفیه نفس و خودشکنی (یعنی نفس شکنی) انسان بود، در حالی که آنها غرق در هواهای نفسانی و شهوات نفسانی بودند. بنابراین: همهی مردم، در جهت مقابل این دعوتی که هنوز نیامده بود قرار داشتند. و به اینها گفته میشود کافر، یعنی بیایمان، بیاعتقلاد و مشرک که وقتی دعوت جدید یعنی دعوت به توحید در جامعه مطرح شد همین گروه مشرکین نسبت به آن حقیقت هیچ شناخت قبلی و هیچ معرفت و ایمانی نسبت به آن نداشتند، اینها آن گروهی هستند که آنها را معرفی کردیم. اما اهل تقوا را گفتیم اهل پرهیز و بعد در شرحش آیات قرآنی را که پیرامون آن هست عرض کردیم: اهل ذکر، یعنی تنبه و توجه و هشیاری. اینها کسانی بودند که فوراً فطرتشان پاسخ داد و آن پاسخ را پذیرفتند و به قبول تلقی کردند شدند مؤمن. خدایمتعال هم، چون اهل تقوا بودند (تقوا در پائینترین مراحل) مواظبت میکردند به راه خطا نروند مراقب بودند حقیقت را را نپوشانند و اسیر موانع فهم حقیقت نشوند و لذا شدند اهل هدایت. البته گفتیم: این تقوا در همهی مراحل هدایت کار خودش را میکند. یعنی بعد از این مرحله اول که تقوای آنها موجب شد به ایمان و به حق روی بیاورند، بعد از این مرحله، در هر درجهای که بالا میروند، باز اگر تقوا درآنها باشد آنها را به جلو میبرد، هدایت آنها را بیشتر میکند و بصیرت بیشتری به آنها میدهد این گروه اول.
نوشته شده در چهارشنبه 91 فروردین 2ساعت
ساعت 3:13 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

By Ashoora.ir & Night Skin