حسین سالار قلبها
پاسدار وظیفه شهید مجید جعفرى
امام را اطاعت کنید و از مسئولین مملکتى حمایت نمائید و سعى کنید که همیشه در مقابل معاندین و دشمنان اسلام و قرآن بایستید .
*********
بسیجى شهید رسول کشاورز
اطاعت از فرامین رهبر انقلاب شرعى دانسته دوستان او را دوست خود و دشمنان او را دشمن خود بدانید گر چه ریشه جگرت باشد که دشمنان او دشمنان اسلامند و دوستان او دوست اسلام .
********
بسیجى شهید حسین سلمانى
امام خمینى را که عصاره پیامبران و ائمه است اطاعت کنید و قدر این نعمت را بدانید و همگى مىدانیم که خداوند چه نعمت بزرگى به ما بخشید و با راهنمایى ایشان از دوزخ دنیاى مادى و همچنین اخروى نجات بخشید همیشه با او باشید .
********
طلبه شهید یدالله امینى
مسئله دیگر که لازم مىدانم تذکر دهم اطاعت امام است. خدا مىداند که اگر اطاعت کم شود. گوش به فرمان کمتر باشیم و بعد از گذشت 8 الى 9 سال جریان انقلاب،و اگر کسى هنوز در اینکه امام اعلمتر و لازمالاطاعت، تو از همه است اگر کسى هنوز در حال شک و ریب بخدا باید در محضر پیامبر(ص) و حضرت على(ع) و خدا جواب بدهد و بدانید که هیچ جواب ندارد و شرمسار است در روى حضرت امام و آنجا تأسف دیگر فایده ندارد .
********
پاسدار شهید حمزه ابراهیمى
اطاعت از امام کنید و فقط دنباله رو خط امام باشید و تا موقعى که پشت این امام حرکت کنید هیچ باکى نخواهید داشت و همیشه پیروز خواهید بود و حتماً اطاعت از دستورات امام که همانا سرچشمه از مکتب اسلام و قرآن مىگیرد. چون امام هشتاد سال است که در اسلام خودش را ساخته و اسلام در پوست و گوشش نفوذ کرده است .
********
شهید على عبدالهى
بنابر این از همه دوستان و اقوام و برادران هیئتى تقاضامندم دست از دامان امام امت خمینى کبیر بر ندارید و در همه مراحل گوش به فرمان او باشید .
**********
شهید اکبر هادىپور
از امام خمینى نایب بر حق امام زمان پیروى کنید و بدانید که آنچه را مىگوید، خیر و صلاح شما را مىخواهد و اگر خداى ناکرده از فرامین او سرپیچى کنید هیچ جواب قانع کنندهاى ندارید که در پیشگاه خدا بازگو کنید .
*********
شهید جعفر یارى
من با آگاهى کامل این راه را که همان راه حسین(ع) است انتخاب نمودم و به نداى »هل من ناصر ینصرنى» حسین(ع)که از حلقوم خمینى کبیر بیرون آمده است لبیک گفتم و کلاس را رها کردم و به جبهه آمدم تا به دشمنان اسلام اعلام نمائیم که به سخنان امام عزیز گوش فرا داده و مبادا امام امت این هدیه خدا را تنها بگذارید .
**********
پاسدار شهید سید عبدالهادى موسوى کراماتى
امام عزیز را تنها نگذارید...از سخنان او درس بگیرید و هر چه فرمود اطاعت کنید
شهید لطفعلى مراد حاصلى
راهى را که انتخاب کرده ام با کمال رضایت خود و لبیک گفتن به نداى امام امت بوده و هیچ اجبارى در کار نبوده است و از باز ماندگان خود تقاضا دارم که امام عزیز این ابراهیم زمان را تنها نگذارند و پشتیبان ولایت فقیه باشند در برابر افرادى که حرفهاى نسنجیدهاى راجع به ولایت فقیه مىگویند و اهانت مىکنند بى تفاوت نباشند .
*****
شهید بابا رضائى
توصیه من به شما این است که هیچ وقت امام را تنها نگذارید و پیرو مکتب و قرآن و ولایت فقیه باشید به سخنان گوهر بار و دستورات رهبربزرگ عمل نمائید .
*******
شهید حسین مهدوى
پیرو ولایت فقیه و جامعه و روحانیت باشید زیرا آنان دلسوزان واقعى اسلام مسلمین هستند و تنها راه سعادت و پیروزى اسلام و قرآن اینان هستند .
*******
شهید ناصر حنیفهاى
ما با امام امت پیمان و عهد راسخ بستهایم که تا زندهایم، نمىگذاریم روبه صفتان به سرزمین ما نظر بد داشته باشند .
*******
شهید حسن سخى
اسلام بر امام و امت شهید پرور ایران.بنده به تمام برادران و خواهران در این جاى مقدس وصیت مىکنم که دست از یارى اسلام و امام عزیزمان بر ندارید و پاسخ دادن به خون من و شهیدانمان پیروى از خط ولایت فقیه است
*************
شهید محمدرضا زاهدیان غازانى
»...تنها تقاضایى که در این زمان حساس دارم این است که امام امت را تنها نگذاشته و از تفرقه و دو دستگى دورى کنید؛چون در هر حال ما رفتنى هستیم؛چه بهتر که براى آخرت خود نیز،توشهاى داشته باشیم ...«
******
شهیدکرمعلى رضائى آدریانى
این جانب با درک نیاز اسلام و با توجه به امر امام و با شنیدن فریاد زجرکشیدگان و مستضعفین جهان لازم دیدم که در جبهه ها حضور داشته باشم تا بتوانم در حد توان خود رسالت و مسئولیت راه شهدا را ادامه دهم تا آنکه در پیشگاه خدا و رسول او و ائمه(ع) و رهبرم جوابگو باشم .
*******
شهید بیوک میرزا پور
امام را تنها نگذارید چون اگر در آن صحنهاى که امام حاضر است، غایب باشیم نماز خواندنمان با شراب خوردنمان یکى است چون معیار و ملاک ما امام است .
*******
شهید رسول گودینى - از کنگاور
از امام دور نشوید که از خدا و قرآن دور شدهاید .
*********
شهید عزت اله فلاحى - سر پل ذهاب
پاسخ گویى به فرمان امام امت در تمام ابعاد شما را جز به راه حق نخواهد کشاند و بدانید که عمل بر خلاف قول این رهبر عظیم الشأن جز صراط نمىتواند باشد تحلیلتان را یک مقدار عمقى قرار دهید و در وجود این هادى غور نمایید.به حقیقت شناختن حضرت امام شاید کمى دشوار باشد ولى تفکر و تعمق،راهى براى دریافت وجود امام مىباشد.امامى که سراسر زندگیش را در راه حق فدا مىکند و جز سعادت مردم و بندگى حضرت رب چیزى را نمىخواهد .
*******
شهید رسول جاهد
»…از شما مىخواهم که امام عزیز،این قلب تپنده امت حزب الله را تنها نگذارید؛ چون امام بود که عشق شهادت را با ما آموخت و همه را به راه اسلام و قرآن عزیز، که سعادت اخروى است،دعوت نمود …«
********
شهید عبدالله اسکندرى
اى امت مسلمان، اى پویندگان راه اسلام، هرگز امام را تنها نگذارید، رهبرى که وجودش انسجام بخش اسلام و فوز عظیم امت اسلامى و مستضعفین جهان مىباشد. رهبرى که پیام و کلامش مانند خونى است که بر پیکر اجتماع جریان مىیابد. مستضعفین را امیدوار ساخته و مستکبرین را خوار و زبون مىسازد .
*********
شهید بهروز فرجپور - از کرمانشاه
از همین جا فریادمىزنم که هیچگاه از اسلام و رهبرى امام خمینى دست بر ندارید و همیشه صراط مستقیم را در پیش گیرید و دستورات امام را مو به مو اجراء نمائید .
********
شهید ابوالفضل اسدى
»...امام را تنهانگذارید و بعد ازما، نگذارید کسى برشماظلم کند؛چون مااز ائمه اطهار(ع) آموخته ایم که حق را بگوییم و حق مظلومان را از حلقوم ظالمان بیرون بکشیم ...«
*********
شهید حجت اله قاسمى - از سنقر
از ملت عزیز و شهید پرور ایران مى خواهم که این ماه جماران، این یار مستضعفان و این نور تابانى که در این مملکت جلوه گر شده نگذارید تنها بماند که اگر امام را تنها بگذارید شکست شما حتمى است .
**********
شهید على محمد صحرایى
پیامم به ملت شریف ایران این است که هر گز امام را تنها نگذارند و با مشت محکمى بر دهان امپریالیسم شرق و غرب بکوبید و در نماز جماعات و جمعه ها شرکت کنید .
*********
شهید کرامت قاسمى - ا
ز اردبیل - تاریخ شهادت 60/9/9 - بستان
من به عنوان یک سرباز اسلام جان ناقابل خود را در راه اسلام و قرآن و رهبر انقلاب، خمینى کبیر فدا خواهم کرد .
*********
شهید امیرحمزه کیهانى - از سنقر
بر شما ملت عزیز و امت اسلامى است که گوش به فرمان امام عزیز بوده و او را تنها نگذارید و قدر این نعمت پُر ارزش الهى را بدانید و او را دوست بدارید .
******
شهید سلمان حسینى - از کرمانشاه
پیام من به جامعه اسلامى این است که امام و رهروان امام را تنها نگذارید .
******
کارمند شهید حسین الفتى نیا - از کرمانشاه
امام را تنها نگذارید و به صحبتهاى او بیشتر عمل کنید تا اینکه شعار دهید .
*******
دانشجوى شهید على اکبر پاشایى - از کرمانشاه
اى مردم مسلمان امام را یارى کنید و راهش را ادامه دهید .
********
شهید محمد حشمتى - از کرمانشاه
اى عزیزان امام را تنها نگذارید زیرا این امام است که حجت را بر شما تمام کرده و رمز موفقیت در دستهاى مبارکشان است سخنانش را گوش گرفته و اطاعت کنید .
*******
شهید محمود بزازان
پیام من به امت عزیز اسلام این است که از یارى کردن امام امت خمینى بت شکن این روح خدا کوتاهى نورزید تا یارى امام زمان انشاءالله برسد و در رکاب او موفق شویم علیه استکبار و علیه طاغوت و طاغوتچه و علیه ابلیس بجنگیم .
******
شهید محمود پهلوان نژاد
مىخواهم به امت اسلام توصیه کنم، بگویم نیازارید قلب امام را نیازارید این قلب الهى و پاک و زلال راه خدا بر ما منت نهاده چنین رهبرى از میان ما برگزید،پیامها و سخنان او را نصبالعین خود قرار دهید .
*******
شهید على دادحشمتیان - از سنقر
در هیچ شرایطى امام امت این نور چشم همگان را تنها نگذارید .
*****
شهید مسعود کلاه دوز
... الان که دارم این وصیتنامه را مىنویسم هیچ دل بستگى به این دنیا ندارم و فقط به امید خدا و براى خدا به جبهه مىروم براى سر بلندى اسلام و مسلمین براى پیروزى امت مسلمان به رهبرى ،زعیم عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمى امام خمینى،خداوند انشاءالله اعمال ما را قبول کند و این جان ناقابل ما که از خود اوست قبول کند .
*******
شهید سید محمد میر یونسى - از کنگاور
وظیفه ما این است که با وحدت و یکپارچگى و با اتکال بر خداوند متعال دست از یارى امام برنداریم .
*******
شهید محمد وفامنکرسى - از کرمانشاه
هیچ وقت از امام جدا نشوید و او را تنها نگذارید چون او تنها مردى است که در تمام دنیا بر علیه ظلم ایستاده و طبق دستورات اسلام عمل مىکند .
******
شهید ابوالقاسم شرکائى - از کنگاور
راه سعادت را در یابیم و اینکه خداوند به ما توفیق اطاعت از چنین رهبرى را داد .
*******
بسیجى شهید نعمت الله دوراهکى
براى انجام فرمان امام به سوى جبهه مىروم .آنچنان باید نصبالعین خود قرار دهید،یارى امام...و اجراى رهنمودهاى امام که براى خود سازى شما مسلمانان موجود است .
******
پاسدار شهید محسن بهرامى - از کرمانشاه
اینجانب به فرمان امام خمینى این قلب تپنده مستضعفین عالم که فرمودند:جوانان داوطلبانه به جبهه بروند و مسئله را زود حل کنند،راهى جبهه هستم تا این کلام امام امت را تحقق بخشم چه اینکه بکشیم یا اینکه کشته شویم پیروز هستیم .
******
پاسدار شهید وحید بروجردى - از کرمانشاه
تنها وصیت من اینست تا امام زنده است پیرو امام و تا پایان زندگى فقط پیرو اسلام باشید .
*************
شهید عادل موسى شعار
من نمىتوانم هیچگاه در باره عظمت و بزرگوارى رهبر عزیزمان بگویم حتى یک قطره از دریاى بزرگوارى ایشان را نتوانستهام توصیف کنم.و شماها همیشه با امام باشید و از رهنمودهاى پیامبرگونه او استفاده کنید.او را تنها نگذارید و از یاد خدا غافل نباشید،او از طرف خدا ناجى ملت مظلوم و مستضعف جهان است آنهایى که با امامت و رهبرى او مخالفت مىکنند چون آنها نتوانستهاند بفهمند که امام چگونه رهبرى است .
*****
شهید عباس على چنارى
و اى امام،از تو به یک اشارت،از ما به سر دویدن،به اسم پاکت قسم اگر فرمان دهى با دست خالى و با چنگ و دندان دشمن را از وطنمان خواهیم راند .
******
شهید رضا قارلقى از کنگاور
شما را به خون شهدا قسم مىدهم که تا آخرین نفس امام را تنها نگذارید .
****
شهید جاسم اندام پور
با درود بر رزمندگان اسلام که در جبهههاى حق علیه باطل جان نثار مىکنند و حرف امام را لبیک گفته و هر چه بیشتر رزمندگى خود را تثبیت کنند.توصیه ما شهیدان همه این است که یک لحظه از امام غفلت نکنید که مواجه مىشوید با نابودى خودتان و خون شهدا .
اى مردم کارى که براى خداست همیشه براى انجام آن سبقت بگیرید،شما دیگر الحمدالله باید امام را شناخته باشید.به کسانى مىگویم که هنوز براى امام توطئه مىکنند و این توطئهها آخرالامر به نابودى خودشان تمام مىشود و دیگر حالا عبرت بگیرید .
******
شهید جواد رضایى آدریانى
براى مبارزه با کافران بعثى عازم جبهههاى حق علیه باطل شدیم تا آنکه فرمان امام امت را لبیک گفته باشیم .
*******
شهید عبدالرسول شهریارى
عزیزان در کارهایتان به خدا توکل نمایید برادران و خواهران در پشت جبهه همیشه و در همه حال براى انقلاب خدمت کنید و کارهایتان را بر روى نظم و بر اساس اسلام انجام دهید و در همه حال از امام جدا نشوید که دشمنان اسلام و انقلاب همه جدایى امت از امام را خواهانند و حال همچون سیر غوان به منافقین بتازید و فرصت توطئه از آنان را بگیرید .
******
شهید على باباجانى
»...امت عزیز،رهبر مستضعفان جهان را تنها نگذارید.باید قدر رهبر کبیر را بدانید و خداى بزرگ را سپاس گذارى کنید،که اینچنین رهبرى را به ما عطا فرمودهاند؛که تمام جهان اسلام،چشم به او دوختهاند ...«
< width="160" height="18" type="application/x-shockwave-flash" data="http://farsi.khamenei.ir/flash/player.swf?dataFilename=http://farsi.khamenei.ir/audio-rss-v2?id=4271">
>
برای امام تفاوتی میان خودی و بیگانه نبود
من دوازده ساعت پس از ورود امام خمینی رضواناللهعلیه به کاظمین در سال 1344 و در پی تبعید ایشان به کشور عراق، خدمت ایشان رسیدم و تقریباً تا 30 ساعت قبل از ارتحال ایشان به مدت 25 سال در خدمتشان بودم. در این مدت هم در درس ایشان شرکت داشتم، هم تألیفات ایشان را بررسی و چاپ میکردم و هم استفتائاتی را که به بیت ایشان میرسید، پاسخ میدادم و هم در جلسات دیگری در خدمت امام بودم. ایشان را در طول این مدت، در خلوت و جلوت مقیّد میدیدم که سر سوزنی از مسیر شرع و شریعت تخطی نکنند. مرحوم امام در اعتقاد دینی در حد اعلا بود و همواره میکوشید آن اعتقاد را در عمل خود به ظهور برساند. هیچ اعتنایی هم به نفع یا ضرر شخصی نداشت.
جاذبه و دافعهی امام خمینی در دین ایشان بود. افراد را تا آنجایی جذب میکرد که دین اقتضا میکرد. آنجایی هم که دین اقتضا میکرد، از برخی افراد فاصله میگرفت. در این زمینه برای او فرقی بین خودی و بیگانه و فامیل و غیر فامیل و طلبه و غیر طلبه و مراجع و غیر مراجع نبود. بارها جاذبه و دافعهی امام را در تمام این صنفها دیدیم. اگر بخواهید امام را درست بشناسید، باید ائمهی معصومین علیهمالسلام را درست بشناسید. شما ببینید هرچه به امیرالمؤمنین اصرار کردند که بگذار معاویه چند روزی سر کار بماند تا کار حکومت شما قُرص و محکم شود و بعد او را کنار بگذار، اما امیرالمؤمنین فرمود ولو برای یک ساعت، ولو برای یک دقیقه راضی نمیشوم ظالمی بر سر کار باشد. مرحوم امام نیز همین روحیه را داشت؛ وقتی فهمید که حکومت طاغوتی حکومتی برخلاف دستور اسلام و برخلاف مصالح عالیهی مسلمین و به ضرر اسلام و مسلمین است، با اینکه خیلیها نصیحتش کردند که مقداری با شاه کنار بیا و فعلاً با نخستوزیر و دیگران تسویهحساب کن، اما امام راضی نشدند و از همان رأس شروع کردند.
در تاریخ میخوانیم که افرادی با بغض و کینه نسبت به رسولالله صلواتاللهعلیهوآله میآمدند به مدینه تا فحاشی و اهانت کنند، اما وقتی از نزدیک خُلق و خوی ایشان را مشاهده میکردند، جذب میشدند و اسلام میآوردند. امام خمینی هم چنین روحیهای داشت. وقتی افراد خلق و خوی امام و روش و رفتار ایشان را میدیدند، درمییافتند که همان روش رسولالله صلواتاللهعلیهوآله است و لذا جذب میشدند.
یکی از آقایان که از مراجع نجف بود و بعد به ایران آمد، وقتی میخواست از نجف مهاجرت کند، واسطهها آمدند و تقاضای ملاقات ایشان با امام را مطرح کردند، اما امام نپذیرفت. خیلی که اصرار کردند، امام فرمود: «ایشان پیشاپیش خودشان را به شاه فروخته است، با من چه کار دارد که بیاید خانهی من؟»
هم شاه غلط میکند هم شما!
گاهی شورای عالی انقلاب عراق در مورد امور مهم به نجف میآمدند و خدمت امام میرسیدند و البته درخواستها و اهداف و اغراضی داشتند. آنها به تصور اینکه امام تبعیدی شاه است و اسیر دست حزب بعث عراق، فکر میکردند هرچه را آنها دیکته کنند و بخواهند، امام پاسخ مثبت خواهد گفت. یادم هست زمانی که ایران با عراق در کردستان جنگ و درگیری داشت و راجع به اروندرود نزاع و اختلاف بود، آمدند از امام بخواهند که علیه شاه و به نفع آنها موضعگیری کند. امام اما با یک روحیهی خاصی برخورد کرد و به آنان گفت: «هم شاه غلط میکند و هم شما غلط میکنید. دو بَلَد اسلامی در کنار هم به جای اینکه به فکر مردم باشید، احتیاجات مردم را تأمین کنید، اصلاح امور مردم کنید و مشکلات مردم را حل کنید، برای چه دعوا و نزاع و جنگ و خونریزی راه انداختهاید و شما هردوتان غلط میکنید. ما را چه کار به این که اروندرود مال ایران باشد یا مال عراق! اروندرود در کنار کشور اسلامی است؛ این طرفش ایران است و آن طرفش عراق. چرا نزاع میکنید؟ بروید خودتان را اصلاح کنید.»
آنها وقتی این برخورد را از امام دیدند، هاج و واج شدند. اصلاً انتظار نداشتند امام در حالی که تبعیدی شاه و اسیر دست حزب بعث به شمار میآمد، در نجف اشرف با فرماندهان عالی شورای انقلاب عراق اینگونه برخورد کند. بعداً رئیس سازمان امنیت عراق گفته بود: «این سید کیست که با ما تندی کرد؟ آن را بیرون میکنم.» وقتی این خبر به گوش امام رسید، پیغام دادند که: «خیال میکنید من در اینجا راحت هستم و خوشحالم؟ اصلاً شما که هستید که من در کنار شما خوشحال باشم؟ بیایید گذرنامهی مرا خروجی بزنید و مرا هرجا خواستید بفرستید. شما چه ارزشی دارید که من به خاطر شما در اینجا بمانم؟»
صدام آقای خمینی را میشناسد
یک سال حزب بعث تصمیم داشت از مجالس عزاداری جلوگیری کند. دوباره این آقایان آمدند که به نوعی برای این کارشان از امام تأییدیه بگیرند. برنامهی امام هم این بود که جلوی پای مسئولین عراقی هیچوقت بلند نمیشدند و خیلی خوش و بش نمیکردند. امام فرمودند: «در همسایگی شما کشوری است به نام ایران. در این کشور شخصی سلطنت میکرد به نام رضاخان که وقتی فرار کرد، مردم فارغ از اینکه چه کسی به جایش خواهد آمد، به دلیل فرار رضاخان جشن گرفتند. شما بترسید از اینکه چنان روزی برای شما بیاید. این پُستی را که شما دارید، قبلاً مال شما نبود و اگر ماندنی بود، دست دیگران باقی میماند و به شما نمیرسید. بترسید از آن روزی که شما از این پست برکنار میشوید و مردم از اینکه از شرّ شما خلاص شدند جشن بگیرند. شما میخواهید حکومت کنید، به موکب عزاداری چهکار دارید؟ به عزاداری سیدالشهداء چهکار دارید؟ این چه ربطی به حکومت شما دارد؟ شما که هستید و از کجا آمدهاید؟ شما چه وحشیهایی هستید؟»
وقتی این مطالب را با همان لحن و محتوا ترجمه میکردم، قیافهها را میدیدم که بهتدریج عبوستر میشد. بغضشان بیشتر میشد و سَرها را پایین انداخته بودند. صحبتهای امام که تمام شد، اینها رفتند و هیچ چیزی نگفتند. فردای آن روز قبل از شروع درس مرحوم آقای خویی، یکی از آقازادههای مرحوم آقای حکیم که با من رفاقت داشت و اتفاقاً بعثیها او را شهید کردند، به من گفت: «این چه برخوردی بود که آقای خمینی دیشب با فرماندهان شورای انقلاب بغداد داشت و اگر فردا صدام تصمیم بگیرد سی تانک بفرستد و نجف را به صورت تل خاکی دربیاورد، جوابش را چه کسی میدهد؟» در جواب ایشان گفتم که صدام آقای خمینی را میشناسد و میداند خانهاش کجاست. اگر قرار شد چنین تصمیمی بگیرد، یک تانک میآورد خانهی آقا را میکوبد. اگر آقای خمینی قرار بود از صدّام واهمه داشته باشد، از شاه واهمه داشت و با شاه درنمیافتاد. ایشان کسی است که برای برخورد با افراد از دیگران دستور نمیگیرد، او دستورش را از خدا میگیرد و به دنبال رضایت خداست. روحیهی امام خمینی چنین روحیهای بود.
یک عدهای برای ترور آمده بودند در عراق. شبها که امام از منزل تشریف میبردند و مشرف میشدند به حرم، یک عده از رفقا برای اینکه مراقبت و حراست از امام کنند، با فاصلهی کمی ایشان را از منزل تا حرم همراهی میکردند. یک شب که در حرم خدمت امام بودم، یکدفعه دستشان را انداختند به کمرشان و برگشتند و خطاب به ما گفتند: «آقایون به کجا میروند؟» عرض کردم که حرم. امام به حرم اشاره کردند و فرمودند: «حرم از این طرف است، بفرمایید!» عرض کردم ما میخواهیم در خدمت شما باشیم. فرمودند: «من نیاز ندارم. تا مقدّر نشود از برای خداوند منان متعال که مرگ من فرابرسد، احدی به من نمیتواند آسیب برساند و اگر مقدّر الهی شد، احدی از شما هم نمیتوانید جلوگیری کنید.»
خدا رحمت کند حاجآقا مصطفی را. ایشان نقل میکرد که امام فرمود: من تا الان نتوانستم تصور کنم که ترس چیست.
امام در راه دین از احدی فروگذار نمیکرد. شاید اگر کسی امام را از نزدیک ندیده باشد، نتواند چنین مواردی را باور کند. امام احدی را دوست نداشت، الاّ در راه خدا و به احدی بغض نمیورزید و دشمن نمیداشت، مگر در راه خدا و این قاعده استثنا نداشت.
درخواست حزب بعث در نبود آقای خویی
در ایامی که مرحوم آیتالله خویی برای درمان به خارج از عراق تشریف برده بودند، حزب بعث در یک جلسهای با حالت اعتراض و انتقاد نسبت به حوزهی نجف خدمت امام آمدند و گفتند این چه حوزهای است که افراد برای تحصیل میآیند و سی چهل سال میمانند؟ تأکید داشتند که افراد باید سه سال یا شش سال یا هشت سال در اینجا بمانند و فارغالتحصیل که شدند، برگردند. اینها را گفتند و خیال کردند پیشنهاد خیلی خوبی است. امام در مورد عدم اطلاع آنها از سیر درسی در حوزه فرمود: «تصمیمگیری راجع به حوزهی نجف مربوط به علمای نجف است. باید رئیس و آقای ما حضرت آیتاللهالعظمی آقای خویی -که خدا سلامتش بدارد و خدا بهزودی لباس عافیت بر تنش بپوشاند- به عراق برگردد و این مربوط به تصمیمگیری مراجع نجف است.»
از سوی دیگر یکی از آقایان که از مراجع نجف بود و بعد به ایران آمد، وقتی میخواست از نجف مهاجرت کند، واسطهها آمدند و تقاضای ملاقات ایشان با امام را مطرح کردند، اما امام نپذیرفت. خیلی که اصرار کردند، امام فرمود: «ایشان پیشاپیش خودشان را به شاه فروخته است، با من چه کار دارد که بیاید خانهی من؟ با من چه میخواهد بگوید؟ ایشان مگر نمیداند رأی من، هدف من و فکر من چیست؟ ایشان تا الآن با من مشورت نکرده، حالا که میخواهد برود ایران، میخواهد من را آلوده کند؟»
این قاعده استثنا نداشت
حتی یک آقای بزرگوار دیگری هم که تمایلی به شاه و سازمان امنیت شاه داشت، در مراجعت از سفر مکه آمده بود عراق و میخواست با امام ملاقات داشته باشد، امام اما نپذیرفتند. بعضی از دوستان وساطت کردند و امام در پاسخ آنان فرمودند: «من صلاح دین خودم نمیبینم که با ایشان ملاقات کنم. ایشان آنهمه کارهایی را که در ایران کرده است، حالا آمده اینجا خودش را تطهیر کند. تطهیر شدن او به این است که برود و توبه کند.»
امام نه آن احترامش به مرحوم آقای خویی روی حُب و بغض شخصی بود و نه برخوردش با آن دو نفر که عرض شد؛ همه بر اساس دستورهای دینی بود. با همهی افراد تا آنجایی گرم میگرفت که دین اجازه میداد و آنجا که دین اجازه نمیداد، طور دیگری رفتار میکرد؛ حتی اگر نزدیکان و خویشاوندانشان بودند. مثلاً یکی از بستگان نزدیک ایشان ابتدا خیلی مورد علاقهی امام بود، اما همین فرد کارش به جایی رسید که امام دستور دادند او را به جماران راه ندهند. او به آنجا آمد و وقتی اصرار کرد، به او گفتند اصرار نکن، چون دستور خودِ آقاست که تو را راه ندهیم. اگر هم خیلی بخواهی سماجت کنی، دستور داریم که تو را دستگیر کنیم.
یا قطبزاده که در دوران تبعید در کنار امام بود و اکیپهایی از خبرنگاران از اروپا و جاهای دیگر را برای مصاحبه با امام همراهی میکرد و خیلی هم نزدیک امام بود، اما بعدها اعدام شد. امام در راه دین از احدی فروگذار نمیکرد. شاید اگر کسی امام را از نزدیک ندیده باشد، نتواند چنین مواردی را باور کند. امام احدی را دوست نداشت، الاّ در راه خدا و به احدی بغض نمیورزید و دشمن نمیداشت، مگر در راه خدا و این قاعده استثنا نداشت.
برای امام تفاوتی میان خودی و بیگانه نبود
من دوازده ساعت پس از ورود امام خمینی رضواناللهعلیه به کاظمین در سال 1344 و در پی تبعید ایشان به کشور عراق، خدمت ایشان رسیدم و تقریباً تا 30 ساعت قبل از ارتحال ایشان به مدت 25 سال در خدمتشان بودم. در این مدت هم در درس ایشان شرکت داشتم، هم تألیفات ایشان را بررسی و چاپ میکردم و هم استفتائاتی را که به بیت ایشان میرسید، پاسخ میدادم و هم در جلسات دیگری در خدمت امام بودم. ایشان را در طول این مدت، در خلوت و جلوت مقیّد میدیدم که سر سوزنی از مسیر شرع و شریعت تخطی نکنند. مرحوم امام در اعتقاد دینی در حد اعلا بود و همواره میکوشید آن اعتقاد را در عمل خود به ظهور برساند. هیچ اعتنایی هم به نفع یا ضرر شخصی نداشت.
جاذبه و دافعهی امام خمینی در دین ایشان بود. افراد را تا آنجایی جذب میکرد که دین اقتضا میکرد. آنجایی هم که دین اقتضا میکرد، از برخی افراد فاصله میگرفت. در این زمینه برای او فرقی بین خودی و بیگانه و فامیل و غیر فامیل و طلبه و غیر طلبه و مراجع و غیر مراجع نبود. بارها جاذبه و دافعهی امام را در تمام این صنفها دیدیم. اگر بخواهید امام را درست بشناسید، باید ائمهی معصومین علیهمالسلام را درست بشناسید. شما ببینید هرچه به امیرالمؤمنین اصرار کردند که بگذار معاویه چند روزی سر کار بماند تا کار حکومت شما قُرص و محکم شود و بعد او را کنار بگذار، اما امیرالمؤمنین فرمود ولو برای یک ساعت، ولو برای یک دقیقه راضی نمیشوم ظالمی بر سر کار باشد. مرحوم امام نیز همین روحیه را داشت؛ وقتی فهمید که حکومت طاغوتی حکومتی برخلاف دستور اسلام و برخلاف مصالح عالیهی مسلمین و به ضرر اسلام و مسلمین است، با اینکه خیلیها نصیحتش کردند که مقداری با شاه کنار بیا و فعلاً با نخستوزیر و دیگران تسویهحساب کن، اما امام راضی نشدند و از همان رأس شروع کردند.
در تاریخ میخوانیم که افرادی با بغض و کینه نسبت به رسولالله صلواتاللهعلیهوآله میآمدند به مدینه تا فحاشی و اهانت کنند، اما وقتی از نزدیک خُلق و خوی ایشان را مشاهده میکردند، جذب میشدند و اسلام میآوردند. امام خمینی هم چنین روحیهای داشت. وقتی افراد خلق و خوی امام و روش و رفتار ایشان را میدیدند، درمییافتند که همان روش رسولالله صلواتاللهعلیهوآله است و لذا جذب میشدند.
هم شاه غلط میکند هم شما!
گاهی شورای عالی انقلاب عراق در مورد امور مهم به نجف میآمدند و خدمت امام میرسیدند و البته درخواستها و اهداف و اغراضی داشتند. آنها به تصور اینکه امام تبعیدی شاه است و اسیر دست حزب بعث عراق، فکر میکردند هرچه را آنها دیکته کنند و بخواهند، امام پاسخ مثبت خواهد گفت. یادم هست زمانی که ایران با عراق در کردستان جنگ و درگیری داشت و راجع به اروندرود نزاع و اختلاف بود، آمدند از امام بخواهند که علیه شاه و به نفع آنها موضعگیری کند. امام اما با یک روحیهی خاصی برخورد کرد و به آنان گفت: «هم شاه غلط میکند و هم شما غلط میکنید. دو بَلَد اسلامی در کنار هم به جای اینکه به فکر مردم باشید، احتیاجات مردم را تأمین کنید، اصلاح امور مردم کنید و مشکلات مردم را حل کنید، برای چه دعوا و نزاع و جنگ و خونریزی راه انداختهاید و شما هردوتان غلط میکنید. ما را چه کار به این که اروندرود مال ایران باشد یا مال عراق! اروندرود در کنار کشور اسلامی است؛ این طرفش ایران است و آن طرفش عراق. چرا نزاع میکنید؟ بروید خودتان را اصلاح کنید.»
آنها وقتی این برخورد را از امام دیدند، هاج و واج شدند. اصلاً انتظار نداشتند امام در حالی که تبعیدی شاه و اسیر دست حزب بعث به شمار میآمد، در نجف اشرف با فرماندهان عالی شورای انقلاب عراق اینگونه برخورد کند. بعداً رئیس سازمان امنیت عراق گفته بود: «این سید کیست که با ما تندی کرد؟ آن را بیرون میکنم.» وقتی این خبر به گوش امام رسید، پیغام دادند که: «خیال میکنید من در اینجا راحت هستم و خوشحالم؟ اصلاً شما که هستید که من در کنار شما خوشحال باشم؟ بیایید گذرنامهی مرا خروجی بزنید و مرا هرجا خواستید بفرستید. شما چه ارزشی دارید که من به خاطر شما در اینجا بمانم؟»
صدام آقای خمینی را میشناسد
یک سال حزب بعث تصمیم داشت از مجالس عزاداری جلوگیری کند. دوباره این آقایان آمدند که به نوعی برای این کارشان از امام تأییدیه بگیرند. برنامهی امام هم این بود که جلوی پای مسئولین عراقی هیچوقت بلند نمیشدند و خیلی خوش و بش نمیکردند. امام فرمودند: «در همسایگی شما کشوری است به نام ایران. در این کشور شخصی سلطنت میکرد به نام رضاخان که وقتی فرار کرد، مردم فارغ از اینکه چه کسی به جایش خواهد آمد، به دلیل فرار رضاخان جشن گرفتند. شما بترسید از اینکه چنان روزی برای شما بیاید. این پُستی را که شما دارید، قبلاً مال شما نبود و اگر ماندنی بود، دست دیگران باقی میماند و به شما نمیرسید. بترسید از آن روزی که شما از این پست برکنار میشوید و مردم از اینکه از شرّ شما خلاص شدند جشن بگیرند. شما میخواهید حکومت کنید، به موکب عزاداری چهکار دارید؟ به عزاداری سیدالشهداء چهکار دارید؟ این چه ربطی به حکومت شما دارد؟ شما که هستید و از کجا آمدهاید؟ شما چه وحشیهایی هستید؟»
وقتی این مطالب را با همان لحن و محتوا ترجمه میکردم، قیافهها را میدیدم که بهتدریج عبوستر میشد. بغضشان بیشتر میشد و سَرها را پایین انداخته بودند. صحبتهای امام که تمام شد، اینها رفتند و هیچ چیزی نگفتند. فردای آن روز قبل از شروع درس مرحوم آقای خویی، یکی از آقازادههای مرحوم آقای حکیم که با من رفاقت داشت و اتفاقاً بعثیها او را شهید کردند، به من گفت: «این چه برخوردی بود که آقای خمینی دیشب با فرماندهان شورای انقلاب بغداد داشت و اگر فردا صدام تصمیم بگیرد سی تانک بفرستد و نجف را به صورت تل خاکی دربیاورد، جوابش را چه کسی میدهد؟» در جواب ایشان گفتم که صدام آقای خمینی را میشناسد و میداند خانهاش کجاست. اگر قرار شد چنین تصمیمی بگیرد، یک تانک میآورد خانهی آقا را میکوبد. اگر آقای خمینی قرار بود از صدّام واهمه داشته باشد، از شاه واهمه داشت و با شاه درنمیافتاد. ایشان کسی است که برای برخورد با افراد از دیگران دستور نمیگیرد، او دستورش را از خدا میگیرد و به دنبال رضایت خداست. روحیهی امام خمینی چنین روحیهای بود.
یک عدهای برای ترور آمده بودند در عراق. شبها که امام از منزل تشریف میبردند و مشرف میشدند به حرم، یک عده از رفقا برای اینکه مراقبت و حراست از امام کنند، با فاصلهی کمی ایشان را از منزل تا حرم همراهی میکردند. یک شب که در حرم خدمت امام بودم، یکدفعه دستشان را انداختند به کمرشان و برگشتند و خطاب به ما گفتند: «آقایون به کجا میروند؟» عرض کردم که حرم. امام به حرم اشاره کردند و فرمودند: «حرم از این طرف است، بفرمایید!» عرض کردم ما میخواهیم در خدمت شما باشیم. فرمودند: «من نیاز ندارم. تا مقدّر نشود از برای خداوند منان متعال که مرگ من فرابرسد، احدی به من نمیتواند آسیب برساند و اگر مقدّر الهی شد، احدی از شما هم نمیتوانید جلوگیری کنید.»
خدا رحمت کند حاجآقا مصطفی را. ایشان نقل میکرد که امام فرمود: من تا الان نتوانستم تصور کنم که ترس چیست.
درخواست حزب بعث در نبود آقای خویی
در ایامی که مرحوم آیتالله خویی برای درمان به خارج از عراق تشریف برده بودند، حزب بعث در یک جلسهای با حالت اعتراض و انتقاد نسبت به حوزهی نجف خدمت امام آمدند و گفتند این چه حوزهای است که افراد برای تحصیل میآیند و سی چهل سال میمانند؟ تأکید داشتند که افراد باید سه سال یا شش سال یا هشت سال در اینجا بمانند و فارغالتحصیل که شدند، برگردند. اینها را گفتند و خیال کردند پیشنهاد خیلی خوبی است. امام در مورد عدم اطلاع آنها از سیر درسی در حوزه فرمود: «تصمیمگیری راجع به حوزهی نجف مربوط به علمای نجف است. باید رئیس و آقای ما حضرت آیتاللهالعظمی آقای خویی -که خدا سلامتش بدارد و خدا بهزودی لباس عافیت بر تنش بپوشاند- به عراق برگردد و این مربوط به تصمیمگیری مراجع نجف است.»
از سوی دیگر یکی از آقایان که از مراجع نجف بود و بعد به ایران آمد، وقتی میخواست از نجف مهاجرت کند، واسطهها آمدند و تقاضای ملاقات ایشان با امام را مطرح کردند، اما امام نپذیرفت. خیلی که اصرار کردند، امام فرمود: «ایشان پیشاپیش خودشان را به شاه فروخته است، با من چه کار دارد که بیاید خانهی من؟ با من چه میخواهد بگوید؟ ایشان مگر نمیداند رأی من، هدف من و فکر من چیست؟ ایشان تا الآن با من مشورت نکرده، حالا که میخواهد برود ایران، میخواهد من را آلوده کند؟»
این قاعده استثنا نداشت
حتی یک آقای بزرگوار دیگری هم که تمایلی به شاه و سازمان امنیت شاه داشت، در مراجعت از سفر مکه آمده بود عراق و میخواست با امام ملاقات داشته باشد، امام اما نپذیرفتند. بعضی از دوستان وساطت کردند و امام در پاسخ آنان فرمودند: «من صلاح دین خودم نمیبینم که با ایشان ملاقات کنم. ایشان آنهمه کارهایی را که در ایران کرده است، حالا آمده اینجا خودش را تطهیر کند. تطهیر شدن او به این است که برود و توبه کند.»
امام نه آن احترامش به مرحوم آقای خویی روی حُب و بغض شخصی بود و نه برخوردش با آن دو نفر که عرض شد؛ همه بر اساس دستورهای دینی بود. با همهی افراد تا آنجایی گرم میگرفت که دین اجازه میداد و آنجا که دین اجازه نمیداد، طور دیگری رفتار میکرد؛ حتی اگر نزدیکان و خویشاوندانشان بودند. مثلاً یکی از بستگان نزدیک ایشان ابتدا خیلی مورد علاقهی امام بود، اما همین فرد کارش به جایی رسید که امام دستور دادند او را به جماران راه ندهند. او به آنجا آمد و وقتی اصرار کرد، به او گفتند اصرار نکن، چون دستور خودِ آقاست که تو را راه ندهیم. اگر هم خیلی بخواهی سماجت کنی، دستور داریم که تو را دستگیر کنیم.
یا قطبزاده که در دوران تبعید در کنار امام بود و اکیپهایی از خبرنگاران از اروپا و جاهای دیگر را برای مصاحبه با امام همراهی میکرد و خیلی هم نزدیک امام بود، اما بعدها اعدام شد. امام در راه دین از احدی فروگذار نمیکرد. شاید اگر کسی امام را از نزدیک ندیده باشد، نتواند چنین مواردی را باور کند. امام احدی را دوست نداشت، الاّ در راه خدا و به احدی بغض نمیورزید و دشمن نمیداشت، مگر در راه خدا و این قاعده استثنا نداشت.
تهران // مکتوب 1391/03/06
ستاد مرکزی بزرگداشت حضرت امام خمینی (ره) با صدور اطلاعیه ای ، برنامه های
مراسم بیست و سومین سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد.
به گزارش خبرنگار ما ، برنامه های رسمی این مراسم به این شرح اعلام شده است : مراسم بیست و سومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) از ساعت 9 صبح روز یکشنبه 14 خرداد با تلاوت قرآن کریم و سخنان حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار حضرت امام در صحن شهید آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی و فضاهای پیرامون آن آغاز می شود.
در ادامه ، مردم ، زائران و عزاداران روح خدا ، خانواده معزز شهدا ، اعضای بیت شریف امام راحل ، شخصیت های لشکری و کشوری و میهمانان خارجی از بیانات ارزشمند حضرت آیتالله خامنهای ، رهبر معظم و فرزانه انقلاب اسلامی (مدظله العالی) بهرهمند می شوند.
در این اطلاعیه آمده است : مراسم ویژه شب چهاردهم خرداد ( شنبه شب ) نیز با سخنرانی رئیس جمهور در حرم مطهر امام خمینی (ره) برگزار می شود.
همچنین مراسم ویژه شب میلاد با برکت حضرت امیر المومنین (ع) و شب پانزده خرداد و نیز مراسم روز 15 خرداد که با روز 13 رجب مصادف شده است در حرم مطهر برگزار می شود.
در بخش دیگری از این اطلاعیه با اشاره به گسترش بیداری اسلامی در منطقه آمده است : تاثیر امواج انقلاب رهایی بخش و الهی امام، اکنون از مرزهای ایران بزرگ اسلامی فراتر رفته و در منطقه و جهان اسلام ، موجی از بیداری را پدید آورده است.
امام بزرگوار ما در چشم مردم جهان، مظهر آزادگی و مبارزه با استبداد ، استعمار و نماد همیشه جاوید دینداری آمیخته با مبارزه با ظلم و بیداد است.
اینک در آغاز عصر بیداری اسلامی، این بازتاب طنین آوای پرخروش خمینی کبیر است که در جای جای بلاد اسلامی بساط زمامداران فاسد، مستبد و وابسته را در هم می پیچد . آرمان ها، شعارها، روش ها و مطالبات خیزش اخیر جهان اسلام حاکی از عمق تاثیر پیامهای امام خمینی و آرمانهای انقلاب اسلامی است.
اکنون جهان شاهد تحقق این فرموده امام است که : « امید است این انقلاب اصیل اسلامی موجب بیداری و انقلاب سایر مسلمانان دربند و تحت سلطه جهان خواران شرق و غرب شده و با اتکا به توفیق الهی، خود را از گرفتاری نجات بخشند.
این اطلاعیه افزوده است : پیروان حضرت روح الله با حمایت همه جانبه معنوی خویش از قیام های پرشور مسلمانان در یکایک بلاد اسلامی، ابراز همدردی و همراهی با مسلمانان مظلوم و مقاوم بحرین و فلسطین عزیز ، تنها راه نیل به پیروزی نهایی و تشکیل امت واحده را در اتکال به قدرت لایزال الهی، صبر و پایداری، اعتصام به حبلالله متین وحدت و عمل به رهنمودهای امام راحل میداند.
در چنین شرایطی است که مراسم بزرگداشت حضرت امام خمینی(ره) ، امسال از جهات مختلف حائز اهمیت است، چنان که حضور پرشور مردم نیز نشان دهنده عمق وفاداری ملت شریف و بزرگوار ایران به آرمانهای امام خمینی است.
مراسم بیست و دومین سالگرد رحلت امام خمینی(ره)
رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم و نورانی قشرهای مختلف مردم سراسر کشور، با تبیین ویژگیهای بیداری اسلامی ملتهای منطقه به عنوان تحقق پیشبینی مبارک امام، معنای حقیقی ارادت عمیق و ستایش برانگیز ملت را به امام راحل عظیمالشان، پذیرش و پایبندی ملی به مکتب و راه آن بزرگوار خواندند و با تبیین معنویت، عقلانیت و عدالت، به عنوان ابعاد اصلی مکتب منسجم و چندبعدی امام تاکید کردند: برکت وفاداری به این میراث گرانقدر امام خمینی، عزت، پیشرفت و تعالی همچون گذشته نصیب ملت ایران خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای 14 خرداد هر سال را فرصتی برای تجدید خاطرات شیرین ملت با امام خمینی(ره) دانستند و با اشاره به تقارن مبارک این روز با آغاز ماه نورانی رجب خاطرنشان کردند: سالگرد رحلت امام امسال با حماسه بیداری اسلامی ملتهای منطقه نیز همراه شده است و تفضل پروردگار، صحت پیشبینی آن مرد الهی را به اثبات رسانده است.
رهبر انقلاب اسلامی، مکتب امام خمینی را ذخیره گرانقدر ملت ایران برشمردند و افزودند: مردم ایران با تکیه بر همین سرمایه عظیم توانستهاند گذرگاههای دشوار 32 سال اخیر را با موفقیت پشت سرگذارند و در آینده نیز چنین خواهد بود.
ایشان با اشاره به امواج پرطراوت احساسات و عواطف ملت نسبت به خمینی روح خدا، خاطرنشان کردند: ارادت عمیق مردم ایران به امام در این عواطف زیبای قلبی خلاصه نمیشود بلکه مفهوم این ارادت سرنوشتساز، پذیرش و پایبندی به مکتب امام به عنوان راه و خط روشن حرکت همگانی ملت است.
رهبر انقلاب اسلامی، مکتب امام را، راهنمای نظری و عملی مردم و مسئولین دانستند و خاطرنشان کردند: مکتب امام یک بسته کامل و دارای ابعاد مختلفی است که باید این ابعاد را، باهم و به موازات هم، مورد توجه و عمل قرارداد تا در مسیر پیمودن راه امام، انحرافی و خطایی ایجاد نشود.
ایشان معنویت، عقلانیت و عدالت را ابعاد اصلی مکتب امام خواندند و با اشاره به توجه همزمان امام به این ابعاد در حرف و در عمل، خاطرنشان کردند: امام اهل سلوک معنوی و ذکر، خضوع و خشوع بود و اتکال و امید او به پروردگار، پایانی نداشت اما در همه احوال خرد، تدبیر، محاسبه و عقلانیت را مورد ملاحظه کامل قرار میداد و عدالت را نیز همچون معنویت و عقلانیت از متن دین و قرآن پیگیری میکرد.
رهبر انقلاب اسلامی انتخاب مردمسالاری دینی را به عنوان بستر اصلی نظام سیاسی کشور، بارزترین نمونه عقلانیت امام دانستند و افزودند: تکیه بر آرای ملت و نهادینه کردن حضور و انتخاب ملت، آن هم در کشوری که قرنها استبداد و دیکتاتوری بر آن حاکم بوده است، نشان میدهد عقلانیت در اداره کشور، از ابعاد اساسی مکتب حیات بخش و سعادتآفرین امام است.
حضرت آیتالله خامنهای، شناخت دشمنان و هوشیاری و استقامت کامل در مقابل آنان را از دیگر مظاهر خرد و هوشمندی امام خمینی(ره) دانستند و افزودند: برخلاف کسانی که کوتاه آمدن در مقابل دشمنان را در برخی مواقع، اقتضای عقل میدانند، امام با تکیه بر خرد پخته خود، عقبنشینی و نرمش در قبال دشمنان را، دادن فرصت پیشروی به آنان میدانست و به همین علت، در تمام حیات پربرکت خود، همچون کوه در مقابل دشمنان ایستاد.
تزریق روح اعتماد به نفس در ملت از دیگر نمودهای تکیه امام بر عقل و خرد بود که رهبر انقلاب به آن پرداختند.
ایشان با اشاره به تلاش بیوقفه مستکبران و عوامل داخلی آنها در دوران قاجار و پهلوی برای القای احساس حقارت و ناتوانی در اذهان ملت ایران افزودند: امام به چنین ملتی، روح اعتماد به نفس و خوداتکایی را تزریق کرد و شعار "ما می توانیم" را در اعماق جان آنها قرارداد.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه، پیشرفت خیره کننده جوانان دانشمند کشور را در عرصههای مختلف علمی، فناوری و صنعتی، نتیجه ملموس تلاشهای خردمندانه امام برای احیای توانایی در ملت ایران برشمردند.
رهبر انقلاب اسلامی، روند تدوین قانون اساسی را نمونه دیگری از فکر روشن و عقلانیت بارز بنیانگذار جمهوری اسلامی خواندند و افزودند: امام با محاسبات دقیق، هم انتخاب تدوینکنندگان قانون اساسی را برعهده رای مردم نهاد و هم قانون اساسی تدوین شده را به همهپرسی ملت گذاشت.
رهبر انقلاب اسلامی، مردم را در مکتب امام صاحبان مملکت خواندند و خاطرنشان کردند: امام با تکیه بر عقلانیت راهگشای خود، به مردم تفهیم کرد که آنها صاحب و مالک کشورند نه دیکتاتورها و مستبدانی که در رژیم ستم شاهی، خود را صاحب کشور میدانستند.
ایشان در جمعبندی این بخش از سخنانشان افزودند: امام بزرگوار ما، با اینگونه اقدامات خردمندانه، ابعاد حقوقی، اجتماعی و سیاسی کشور را آنچنان مستحکم، پایه گذاری کرد که می توان، تمدن عظیم اسلامی را بر این قاعده محکم بنانهاد.
سخنرانی رهبر انقلاب اسلامی در اجتماع عظیم مردم در سالگرد عروج امام راحل عظیمالشأن با بررسی و تبیین معنویت به عنوان یکی از ابعاد اصلی مکتب امام ادامه یافت.
حضرت آیتالله خامنهای، اخلاص را مظهر معنویت مثالزدنی امام دانستند و خاطرنشان کردند امام از ابتدای مبارزه براساس احساس تکلیف عمل کرد و مسئولین را نیز به ادای تکلیف و کار برای خدا توصیه میکرد.
رهبر انقلاب اسلامی، رعایت اخلاق را نمود برجسته معنویت در مکتب امام خواندند و تاکید کردند: دوری از گناه ، تهمت، غیبت ، سوءظن ، بددلی ، غرور و اینگونه مسائل، مظهر معنویتی است که امام به آن پایبند بود و مردم و مسئولین را نیز به آنها دعوت می کرد.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: امام همواره به مسئولین گوشزد میکرد، خود را بالاتر از مردم و عاری از عیب و انتقاد ندانید و آماده شنیدن انتقادات و بیان اشتباهات خود باشید.
رهبر انقلاب اسلامی ، اشارات امام به برخی اشتباهات صورت گرفته را ناشی از عظمت روح آن عزیز عرش دانستند و افزودند درس بزرگ معنویت امام به همه مسئولین این است که خود را از خطا و اشتباه مصون ندانند.
حضرت آیتالله خامنهای، در تبیین عدالت به عنوان بعد دیگری از مکتب امام خمینی، به توجه ویژه امام به محرومین اشاره کردند و افزودند: امام ، همواره بر رسیدگی به طبقات ضعیف، اصرار و تاکید داشتند، و با تکرار تعابیری نظیر پابرهنگان و کوخ نشینان، مسئولین را به پرهیز از اشرافیگری و کمک به طبقات محروم فرا میخواندند که این درسهای بزرگ، نباید در هیچ شرایطی فراموش شود.
رهبر انقلاب اسلامی، توجه مسئولین به رفاه شخصی و تلاش آنان برای جمعآوری ثروت را آفتی بسیار بزرگ برشمردند و خاطر نشان کردند امام از این آفت بکلی برکنار بود و میخواست مسئولین با مردم سراسر کشور انس و ارتباط نزدیک داشته باشند.
ایشان با اشاره به اصرار امام مبنی بر انتخاب مسئولین از متن مردم افزودند: امام، وابستگی به فامیل و شخصیت ها را ملاک تصدی مسئولیتها نمیدانست و با حساسیت ویژه درباره تسلط هزار فامیل در دوران قاجار و پهلوی، تکیه بر قدرت و ثروت را برای گرفتن مسئولیت، از خطرهای بزرگ میدانست.
حضرت آیتالله خامنهای پایبندی به مکتب امام خمینی را موجب عزت ملی و شرافت بین المللی ملت خواندند و با تاکید مجدد بر ضرورت نگاه جامع و همزمان به ابعاد مختلف مکتب امام افزودند: اگر کسی یا جریانی بخواهد بنام عقلگرایی از ارزشها عدول کند و با غفلت از خدعه و نقشه پیچیده دشمن،در مقابل او کوتاه بیاید، این عمل، انحراف و خیانت است.
ایشان بیتوجهی به بعد معنوی و اخلاقی امام خمینی را زیر پوشش عدالتخواهی و انقلابیگری، انحراف دیگری از مکتب امام خواندند و خاطرنشان کردند: اگر برادران مومن و کسانی را که به اصل نظام و اسلام معتقدند اما از لحاظ فکری با ما مخالفند مورد اهانت و ایذاء و آزار قرار دهیم از خط امام منحرف شدهایم.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه خاطرنشان کردند: اگر به اسم انقلابی گری، امنیت را از بخشی از مردم سلب کنیم، این هم از مصادیق انحراف از خط امام عزیزمان است.
رهبر انقلاب با اشاره به وجود آراء و عقاید مختلف در جامعه افزودند: اگر عنوان مجرمانهای بر حرکتی منطبق شود دستگاههای مسئول موظف به پیگیری هستند اما اگر کسی دنبال براندازی و اجرای دستور دشمن نیست ولی با مذاق و تفکر سیاسی ما مخالف است نباید عدالت و امنیت را از او سلب و او را زیرپا له کنیم چرا که به فرموده قرآن مخالفت با یک قوم، نباید موجب بیتقوایی و بی عدالتی شود و همه باید در این زمینهها هوشیار و مراقب باشند.
رهبر انقلاب اسلامی، ملت ایران را اهل معنویت و توسل و ارتباط با خدا دانستند و در عین حال افزودند: این معنویت، همواره با احساس مسئولیت انقلابی و اجتماعی همراه بوده است و اگر کسانی با عنوان کردن دین و معنویت، دنبال سیاستزدایی از جوانان و مردم هستند دچار انحراف و خطا شده اند.
حضرت آیتالله خامنهای با تاکید بر وفاداری کامل ملت عزیز ایران بر راه و خط امام، و استقامت و ادای مسئولیت ملت در حفظ و تقویت ارزشها افزودند: دشمن تصور میکرد با رحلت امام فروپاشی نظام اسلامی آغاز می شود اما حضور یکپارچه ملت در تشییع پیکر امام و احساسات عظیم مردم در حمایت از تصمیم خبرگان، آنها را مایوس کرد و به فکر برنامهریزی های ده ساله انداخت.
ایشان حوادث سال 1378، یعنی ده سال پس از رحلت امام را مورد اشاره قرار دادند و افزودند: آحاد مردم در 23 تیر 78 توطئهای را که دشمن ده سال برای آن برنامهریزی کرده بود باطل کردند.
حضرتآیت اللهخامنهای به دومین برنامه ریزی 10 ساله دشمن اشاره کردند و افزودند: آنها تصور میکردند در سال 88 برخی زمینهها آماده شده و باتوجه به مطالباتی که مردم وفادار به نظام دارند میتوانند نقشه خود را عملی سازند اما بعد از دو، سه ماه تلاطم در تهران، مردم در روز قدس و روز عاشورا باطن و عمق خواستههای اصلی آنان را فهمیدند و در حماسه نهم دی ماه به آن غائله پایان دادند و در آینده نیز به توفیق الهی ملت با همین هوشیاری، عزم و ایمان و اراده به راه نورانی خود ادامه خواهد داد.
رهبر انقلاب اسلامی، حضور مردم در صحنهها را موجب امنیت کشور و خنثی شدن توطئهها دانستند و با اشاره به کارهای زیربنایی فراوانی که در کشور انجام شده است افزودند: انشاءالله مردم ثمرات این کارها را در کوتاه مدت و بلندمدت احساس خواهند کرد.
حضرت آیتالله خامنهای، حضور جوانان دانشمند ایران در ردههای برتر رشتههای پیشرفته علمی جهان را یکی از ثمرات همدلی و اعتماد متقابل مردم و مسئولان دانستند و افزودند: هر چقدر حضور تعیین کننده ملت و اعتماد مردم و مسئولان ادامه یابد تحقق آرمانهای امام خمینی و پیشرفت کشور، سرعت خواهد گرفت.
بخش دوم سخنان رهبر انقلاب اسلامی در اجتماع ملت وفادار در بیست و دومین سالگرد ارتحال امام به بررسی مسایل منطقه اختصاص یافت.
ایشان بیداری عظیم اسلامی در شمال آفریقا و منطقه را حوادثی بسیار مهم و تاریخساز خواندند و افزودند: حوادث مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین هر کدام حکم و تحلیل خود را دارد اما وقتی ملتی بیدار شد و احساس قدرت و توانایی یافت هیچ چیز مانع پیروزی او نخواهد شد.
ایشان افزودند: نظام سلطه، شیطان بزرگ و صهیونیستهای خونخوار، تلاش می کنند پیروزی نهایی ملتها تحقق نیابد اما اگر ملتهای بیدار شده به ندای قرآنی صبر و استقامت پایبند و به وعدههای الهی مطمئن باشند، بدون تردید پیروز خواهند شد.
حضرت آیتالله خامنهای سیاست غرب در لیبی را ایجاد کشوری ضعیف و بیرمق داشتند و افزودند: لیبی کشوری مهم و دارای منابع سرشار نفت است و در یک قدمی اروپا قرار دارد و غرب میخواهد با ایجاد جنگ داخلی، آن را ضعیف کند تا بعد بطور مستقیم یا غیرمستقیم کنترل آن را بدست گیرد.
ایشان اوضاع یمن را هم مشابه لیبی دانستند و درباره بحرین افزودند: مردم بحرین در مظلومیت مطلق بسر می برند و غرب و همدستانش می خواهند با اطلاق حرکت شیعی، حرکت مردم بحرین را طائفهای جلوه دهند البته اکثریت مردم بحرین در طول تاریخ شیعه بودهاند اما مسئله بحرین، مسئله شیعه و سنی نیست بلکه این ملت مظلوم خواهان حقوق اولیه خود یعنی حق رای و نقشآفرینی در تشکیل دولت و حکومت است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: آمریکاییهای دروغگو و خدعهگر با همه ادعای طرفداری از حقوق بشر و دموکراسی، در سرکوب مردم بحرین فعال هستند البته آنها می گویند سعودیها به بحرین رفتهاند اما همه میدانند که سعودیها بدون چراغ سبز آمریکا نمیتوانستند این کار را بکنند به همین علت آمریکاییها هم در قضایای بحرین مسئولند.
رهبر انقلاب اسلامی، اسلامی بودن، ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی و مردمی بودن را سه شاخص عمده حرکتهای مردمی در منطقه خواندند و افزودند: این ویژگیها، بخصوص در انقلاب درخشان ملت مصر کاملا آشکار است.
ایشان تاکید کردند: جمهوری اسلامی هر جا حرکتی را با این شاخصها مشاهده کند با آن همراه خواهد بود اما اگر ببینیم که تحریک آمریکا و صهیونیستها در کارست با آن حرکت همراهی نمی کنیم چراکه مطمئنیم شیطان بزرگ و همدستانش به نفع ملتها، کار نخواهند کرد.
حضرت آیتالله خامنهای، ملتهای منطقه و شمال آفریقا را به هوشیاری در مقابل تحرکات غرب فراخواندند و افزودند: کمکهای به ظاهر دوستانه آمریکا از راههای تسلط بر ملتهاست و مردم منطقه بخصوص ملت مصر با آن میراث غنی اسلامی - فرهنگی باید مراقب باشند که دشمنی که از در بیرون رفته است از پنجره بازنگردد.
ایشان حرکت عظیم مردم مصر در مسئله فلسطین و غزه و گذرگاه رفح را بسیار با ارزش خواندند و افزودند: لازم است اینگونه حرکات ادامه یابد تا به فضل الهی، اهداف انقلاب مصر، کاملاً تحقق یابد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ضرورت هوشیاری در مقابل تلاش نظام سلطه برای ایجاد فاصله میان ملتهای منطقه و ملت ایران افزودند: در برخی کشورها از جمله مصر، تکفیریها و وهابیها در تلاشند میان مردم نیز اختلاف بیاندازند که باید هوشیار بود.
ایشان در پایان سخنانشان درباره مسئله فلسطین تاکید کردند: فلسطین تجزیهپذیر نیست و یکپارچه متعلق به مسلمانان است و بدون تردید به آغوش اسلام بازخواهد گشت.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: راه حلهای آمریکایی در قضیه فلسطین به نتیجه نخواهد رسید و راه حل این مسئله همان پیشنهادی است که جمهوری اسلامی ایران چند سال قبل ارائه کرد و براساس آن، نوع رژیمی که بر کل فلسطین حکومت خواهد کرد براساس همهپرسی از مردم این سرزمین مشخص خواهد شد.
ایشان افزودند: پس از برقراری حکومت مورد نظر ملت فلسطین در کل این سرزمین، مردم فلسطین درباره صهیونیستهایی که از خارج به این کشور آمدهاند تصمیمگیری خواهند کرد
امام را با کفن آیتالله خامنهای دفن کردیم
رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.
ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.
آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . ... سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»
امام را با کفن آیتالله خامنهای دفن کردیم
رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.
ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.
آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . ... سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»
سرانجام عملیات بیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت 1361 با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم . بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد.
شهید آیت الله صدوقی و آیت الله مشکینی نیز که در کنار فرماندهان سپاه و ارتش در قرارگاه کربلا حضور داشتند، هر یک به طور جداگانه، پیام هایی را به وسیله بی سیم خطاب به رزمندگان اسلام قرائت کردند.
عملیات بیت المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می توان تقسیم کرد:
مرحله اول :
در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری دشمن و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ های 43 بیت المقدس و 41 ثارالله موفق شدند از مواضع دشمن عبور کرده و منطقه ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان ها باعث شده بود که فشار شدید دشمن برآن ها وارد شود.
در محور قرارگاه فتح، یگان های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات دشمن در جاده مذکور پرداختند.
در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز دشمن در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند.
الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از 5 روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر 68 تا کیلومتر 103 تثبیت و کلیه رخنه ها ترمیم شد.
در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد.
عملیات در این مرحله در ساعت 22:30 روز 16/2/1361 آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای دشمن، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند.
دشمن با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکر های 5 و 6 خود را به عقب کشاند. به نظر می رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر.
در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز 18/2/1361 آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای دشمن، تعدادی از آن ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.
در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز 19/2/1361 عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد (ع) از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.
مرحله چهارم عملیات از 1 تا 4 خرداد 1361:
سرانجام در ساعت 22:30 اول خرداد 1361 تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله (ع)» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان های دشمن بود.
در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از 2830 نفر تجاوز کرد و یگان هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.
به وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکان های رزمنده، در صحنه عملیات بیت المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی ها بر روی شط العرب و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.
در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از لوث وجود نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.
از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن ها غرق شدند.
نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه 3 بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت دلاورانه رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند.
در ساعت 11 صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.
در ساعت 12 قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که 24 ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.
در ساعت 2 بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.
بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از 35 روز پایداری و مقاومت در 4 آبان 1359 به اشغال دشمن درآمده بود، پس از 578 روز (19 ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر گردید.
رزمندگان اسلام در اولین اقدام خود پس از آزاد سازی شهر، نماز شکر را در مسجد جامع خرمشهر اقامه کردند. خبر آزاد سازی خرمشهر به سرعت در همه جا طنین افکند و ملت ایران اسلامی را که مدت ها در آرزوی شنیدن چنین خبر مسرت بخشی بودند، غرق در شادی و سرور کرد. مردم به خیابان ها ریختند و با پخش شیرینی به جشن و شادی پرداختند. در پایان آن روز امت شهید پرور ایران با حضور در مساجد، نماز شکر به جای آورده و با فرا رسیدن شب به یمن پیروزی حق بر باطل بر پشت بام ها ندای الله اکبر سردادند.
- طی عملیات بیت المقدس 5038 کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین 180 کیلومتر از خط مرزی تامین شد.
- با فتح خرمشهر، برتری نظامی ایران بر عراق مورد تایید کارشناسان و تحلیل گران نظامی قرار گرفت.
- فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه ای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند.
- عملیات بیت المقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.
- طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند.
میزان انهدام یگان های دشمن
لشگر 3 زرهی و لشگرهای 11 و 15 پیاده: 80 درصد.
لشگرهای 9 و 10 زرهی: 50 درصد.
لشگر 7 پیاده: 40 درصد.
لشگر 5 مکانیزه و لشگرهای 6 و 12 زرهی: 20 درصد.
تیپ های 9، 10 و 20 گارد مرزی: 100 درصد.
تیپ 109 پیاده: 60 درصد
تیپ های 601، 602، 416، 419 پیاده: 50 درصد.
تیپ های 31، 32 و 33 نیروهای مخصوص به میزان زیاد.
By Ashoora.ir & Night Skin