سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

اول محرم سال 63 هجرى قمرى جمعى از اهالى مدینه به رهبرى عبد اللّه بن حنظله به شام رفتند و دستگاه کثیف یزید را مشاهده نمودند. سپس به مدینه مراجعت کرده و مردم را از وضعیت دربار یزید آگاه ساختند. همگى یزید را خلع و به سرپرستى عبد الله بن حنظله بر یزید قیام نمودند. یزید از این ماجرا با خبر شد و مسلم بن عقبه را با بیست هزار سرباز به مدینه فرستاد، و دستور داد که آنها را سه بار یا سه روز به اطاعت من دعوت کن. اگر قبول نکردند، سه جان و مال و ناموس آنان را بر لشکر حلال کن و هر چه مى توانى غارت و قتل به عمل آور.(1)
ـــــــــــــــــــ



نوشته شده در سه شنبه 92 مهر 16ساعت ساعت 2:16 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

امام حسین(علیه السلام) در روز اول محرم سال 61 هجرى قمرى در حالى که به کربلا نزدیک مى شدند به قصر بنى مقاتل رسید و در آنجا نزول فرمود. پس ناگاه، نگاه حضرت به خیمه اى افتاد، حضرت پرسیدند: این خیمه کیست؟ گفتند: خیمه عبید الله ابن حرّ جعفى است. فرمود: او را نزد من آورید. عبید اللّه در پاسخ پیام رسان امام حسین(علیه السلام) گفت: من از کوفه بیرون نیامدم مگر به سبب آنکه مبادا حسین داخل کوفه شود و من در آنجا باشم، به خدا سوگند من نمى خواهم او را ببینم و حتى نمى خواهم او هم مرا ببیند. رسول برگشت و سخنان او را نقل کرد. حضرت خودشان تشریف بردند، همان کلمات را به حضرت عرض کرد. حضرت فرمودند: اگر یارى مرا نمى کنى در صدد قتال من برمیا، به خدا سوگند هر کس استغاثه مرا بشنود و یارى نکند هلاک خواهد شد. آن مرد گفت: ان شاء اللّه چنین نخواهد شد و از سعادت همیشگى محروم ماند.(1)



نوشته شده در سه شنبه 92 مهر 16ساعت ساعت 2:15 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

حجّه با کسر حا اسمى است از حجّ به معنى قصد، چون یکى از ماهاى حرام بود، مردم جنگ را ترک و قصد طواف کعبه یعنى خانه خدا مى کردند و به این جهت این ماه را ذو الحجّه نامیدند.(1)

اعمال مشترک اول هر ماه
1ـ دعا
در زمان دیدن هلال خواندن دعاى هلال وارد شده است و أقلّش آن است که سه مرتبه بگوید اللّهُ اَکْبَر و سه مرتبه لا إلهَ الَّا الْلّه و سپس بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى أذْهَبَ شَهْرَ کَذا وَ جاءَ بِشَهْرِ کَذا. بهترین دعاى زمان رؤیت هلال دعاى 43 «صحیفه سجّادیه» است.(2)

2ـ قرآن
خواندن هفت مرتبه سوره «حمد».(3)

3ـ روزه
از أمورى که بر آن تأکید شده، سه روز روزه گرفتن در هر ماه است. مرحوم «علّامه مجلسى»(رحمه الله) در «زادالمعاد» مى گوید: مطابق مشهور، این سه روز، پنجشنبه اوّل ماه و پنجشنبه آخر ماه و چهارشنبه اوّل از دهه وسط ماه است.(4)

4ـ نماز
شب اوّل ماه: دو رکعت نماز بجا آورد، به این نحو که: در هر رکعت پس از سوره «حمد» سوره «انعام» را بخواند سپس از خداوند متعال بخواهد که او را از هر ترسى و هر دردى ایمن گرداند.
روز اوّل ماه: خواندن نماز اوّل ماه که آن دو رکعت است، در رکعت اوّل بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «توحید» و در رکعت دوّم بعد از «حمد» سى مرتبه سوره «قدر» بخواند و بعد از نماز صدقه اى در راه خدا بدهد; هر کس چنین کند، سلامت خود را در آن ماه از خداوند متعال گرفته است.(5)

اعمال مشترک دهه اوّل ذى الحجة
1ـ نماز
امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: پدرم حضرت امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذى الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره توحید را مى خوانى، پس از آن این آیه (آیه 142 سوره اعراف) را مى خوانى:
وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْر، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسى لاَِخیهِ هارُونَ اخْلُفْنى فى قَوْمى، وَ أَصْلِـحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبیـلَ الْمُفْسِـدینَ.
اگر چنین کنى، در ثواب حاجیان، و اعمال حجّ آنها شریک مى شوى.(6)

2ـ روزه
روزه گرفتن در نُه روز اوّل. در روایتى از امام موسى کاظم(علیه السلام) نقل شده است که هر کس نُه روز اوّل ذى الحجّه را روزه بدارد، خداوند ثواب روزه تمام عمر را براى او مى نویسد.(7)

3ـ دعا
1) ابوحمزه ثمالى از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت، از روز اوّل تا عصر روز عرفه، پس از نماز صبح و قبل از نماز مغرب این دعا را مى خواند:
اَللّـهُمَّ هذِهِ الاَْیّامُ الَّتى فَضَّلْتَها عَلَى الاَْیّامِ وَشَرَّفْتَها، وَ قَدْ بَلَّغْتَنیها بِمَنِّکَ وَرَحْمَتِکَ، فَاَنْزِلْ عَلَیْنا مِنْ بَرَکاتِکَ، وَاَوْسِعْ عَلَیْنا فیها مِنْ نَعْمآئِکَ،...الخ.(8)
2) آن پنج دعایى را بخواند که به فرموده امام باقر(علیه السلام) خداوند آن را بوسیله جبرئیل براى حضرت عیسى(علیه السلام) هدیه فرستاد، تا در ایّام این دهه، آنها را بخواند. آن پنج دعا چنین است:
(1) اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَهُوَ عَلى کُلِّ شَىْء قَدیرٌ.
(2) اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ،...الخ.
سپس حضرت عیسى(علیه السلام)پاداش فراوانى را براى صد مرتبه خواندنِ این پنج دعا ذکر فرمود.
مرحوم «علاّمه مجلسى» فرمود: اگر کسى هر روز هر یک از این پنج دعا را ده مرتبه بخواند (که در مدّت ده روز هر کدام را صد مرتبه خوانده است) به روایت عمل کرده. البتّه اگر هر روز هر دعایى را صد مرتبه بخواند بهتر است.(9)
3) در هر روز از این دهه، این تهلیلات ( لا اله إلاّ اللّه) را که از امیر مؤمنان(علیه السلام) نقل شده است بخواند و اگر روزى ده مرتبه بخواند بهتر است:
لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الّلَیالى وَالدُّهُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ اَمْواجِ الْبُحُورِ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ رَحْمَتُهُ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ، لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ عَدَدَ الشَّوْکِ وَالشَّجَرِ،...الخ.(10)

________
1-حوادث الایام، صفحه 7.
2-وقایع الایّام، صغحه 11.
3-مفاتیح نوین، صفحه 579.
4-مفاتیح نوین، صفحه 580.
5-مفاتیح نوین، صفحه 579.
6-مفاتیح نوین، صفحه 812.
7-مفاتیح نوین، صفحه 813.
8-مفاتیح نوین، صفحه 813.
9-مفاتیح نوین، صفحه 815.
10-مفاتیح نوین، صفحه 816.



نوشته شده در سه شنبه 92 مهر 16ساعت ساعت 2:1 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

«یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضّرکم من ضل اذا اهتدیتم...» این آیه انسان را به خودشناسی دعوت میکند چرا که زیربنای خودسازی، خودشناسی است. اگر انسان خود را شناخت به تحقیق خدایش را نیز شناخته که «من عرف نفسه فقد عرف ربه» و در پرتو آن به عرصه حیات واقعی که پیامبر ترسیم نموده پای میگذارد که «یا ایها الذین امنوا استجیبوا الله و للرسول ادعاکم لما یحییکم» و چون این حیات واقعی را بتمامه در خود پرورش داد کمال او به سوی کمال مطلق نیز تحقیق خواهد یافت چرا که آخرین سیر تکامل یعنی سیر بالحق فی الحق صورت گرفته است. زهرا این انسان کامل و وارستهای که با قناعت، حجاب، حیاء، عدالت و دفاع از ولایت که ریشه دار خود باوریاش دارند به حمایت از اسلام برمیخیزد. حمایت از رسالت و مقابله با دشمن زهرا در این اندیشه است که امروز کلید نجات بشریت در دست رسول خداست و یاران رسول خدا ندک. باید به یاری ناخدای کشتی اسلام در دریای موّاج بیعدالتی و جهالت برخیزد. گاه در شعب، بیتوته کرد و عوض بازی کودکانه، همدم ناله محرومان شد و گاه پس از خلاصی از شعب در کوچهپس کوچههای بیکسی همراه پدر به راه افتاد و در مقابل استهزاء مشرکان او را حمایت کرد یا با دستان کوچک خود احشاء شتر را از روی مبارک پدر زدود و به هر صورت ممکن در مقابل خودخواهان بیخبر ایستاد. باید به فکر آزادی انسان از اسارت مال و شهوت و ارتقاء به سوی هدفی برتر بود. اندیشه پاک زهرا در گوش زمان به ودیعه نهاده شد و امروز ما باید به نیابت این اندیشه ناب برخیزیم، قامت راست داریم و به پاسداشت اسلام همت گماریم. قلم را اسلحه کنیم و به پاتکهای فرهنگی دشمن پاسخ دهیم. از رهبر الهام گیریم و الهاماتش را نقشبند سینه نماییم و مطالعه سودمند را غذای لذیذ. سوار بر مرکب راهوار خرد شویم و تقوا را توشه سازیم و در اقیانوس معرفت شناور شویم تا به ساحل نجات رسیم. گرایش عمیق حضرت زهرا به عبادت فاطمه هدف از خلقتش را یافته، سیمای زیبای معبود را در وجود خویش دیده، میداند او هیچ است و خدایش همه چیز؛ «یا ایها الذین انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید»؛ پس ساعتها به ملاقات پروردگارش در میعادگاه عشق به نماز میایستد، تورم پاهایش را به فراموشی میسپارد و با پرواز دادن روح به سوی نور دردش را التیام میبخشد و سکینه مییابد. یکپارچه خداخواه شده و شعاع آن دیگر خواهی را در بر گرفته، چون از او میپرسند چرا برای خود دعا نمیکنی میفرماید «الجار ثم الدار» او با عبادت توانسته درهای رحمت حق را بر خویش بگشاید و بر منازل منیع صلابت و سعادت فرود آید و بر فرودگاه قرب الی الله آرام گیرد و بر عرشیان نورافشانی کند. چرا او مقرب درگاه الهی شد؟ چون نماز تقید به نظم، شکستن بتهای فخر و غرور و عامل کاهش دهنده اضطراب است. آنچنان در اعماق وجود انسان نفوذ میکند که نه تنها روح او را که زندگیش را از جلوههای معنویش متأثر میسازد و این نماز زهراست که زهرا را زهرا ساخته است. ساخت زیربنای محکم برای اسلام 1. حجاب حضرت زهرا اسلام طفلی است نوپا، هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده و برای رشد و تعالی به صبر علی و تدبیر زهرا نیازمند است. زهرا برای حمایت از اسلام در مکه یک شیوه را اجرا کرد و امروز در مدینه تز انسانسازی را به منصه ظهور میگذارد؛ زیرا میداند جامعه انسانساز است و محور و هسته اصلی جامعه خانواده است. او با رفتار زیبای خویش الگویی برای الگوجویان حقیقی میشود. چون علی از سفر برمیگردد خود را معطر نموده لباس زیبا پوشیده و با آرایش و زینت به استقبالش میرود. همین زهرا در مقابل نابینا خود را میپوشاند، برای خواندن خطبه فدک با حجب و حیا به مسجد میرود به طوری که چادر عفت بر پایش میپیچد. پس از مرگ برخلاف رسم عرب به خواست خودش در تابوتی که کاملاً محیط بر بردن بود قرار گرفت و حتی پس از مرگش گوهر وجودی خویش را در پس پرده عفاف محجوب ساخت. آنانی که این الگو را از دست دادند در پشت ویترین فروشگاهها قرار گرفتند، آنچه را که ارزش پنداشتند ضد ارزش شد و آنچه که آرزو دانستند غیرمراد گردید. در قلعه شوم بیهویتی زندانی شدند و مورد اهانت و سوء استفاده قرار گرفتند. اما زهرا با همه این پستیها جنگید؛ به زن آموخت که حجاب مصونیت است نه ممنوعیت؛ بر بالندگی شخصیت زن افزود و با عزت خود، عزت به جامعه بخشید. 2. قناعت و عدم تجملگرایی حضرت زهرا او اعتبار بخش قناعت است و به خاطر زیورآلات واهی خانوادهاش را به کام تلخ جدای رهنمون نمیشود. آنچنان به امور مسلمین اهتمام دارد که با فراست از رفتار پدر در مییابد باید از پرده جدیدی که بر در اتاق آویخته و دستبند نقرهای که بر دست بسته صرفنظر کند و برای مسلمین هزینه نماید. او با این کار ویش شالودههای اقتصادی حکومت اسلامی را مستحکم نمود و منشأ آثار ارزشمندی شد. اولاً: با بکارگیری این روش، مسلمین از مواهبی کمابیش برابر برخوردار میشوند. ثانیاً: اگر قناعت باب شد، خودکفایی و استقلال از قدرتمندان زورمدار تحقق می یابد و اگر وابستگی از بین رفت، وابستگی فرهنگی که یکی از جنبههای ان است نیز از بین خواهد رفت اما اگر عکس این مطلب محقق شد آن روز روزی است که باید برای اسلام فاتحه خواند و بر حقوق و ارزش زن بدرود گفت؛ زیرا آنچه که بر جامعه مستولی است؛ بیعدالتی، حیوانیت، اهانت به زن و ... است. اینها اثرات بیرونی تجملگرایی بود اما اثرات درونی آن: اگر روح تجمل در انسان دمیده شود، تجملخواهی میدان را برای طمع باز میگذارد و حسادت است که یکه تاز میدان خواهد شد. باید آنچه وارد مد شده است تهیه شود و گرنه آب به خوشی از گلو پایین نمیرود و اگر کسی آن را داشته باشد هیمنه اتش حسد بر دل خیمه میزند. اغلب، افراد متجمل فاقد دوست واقعی هستند و چه بسا از این مسأله رنج میبرند. موارد یاد شده اثرات مستقیم و غیرمستقیم تجملگرایی است که ریشه در نوع باور دارد و تا حدود زیادی خود زن در ایجاد آن آسیبها نقش دارد. 3. همگامی حضرت زهرا با ولایت آنچه که ادمی را به تکاپو وا میدارد آرمان است و آنچه که او را مدد میرساند عقیده جامعهای ارمانخواه است که به خاطر هدف والایشان حتی عزیزان خویش را نیز به قربانگاه بفرستند. در این مهم چه زن و چه مرد نقش اساسی ایفا میکنند. زهرا از این زنان بزرگ است. اگر چه در معرکه نیست اما در پشت معرکه بر زخمهای علی مرهم میگذارد و شمشیر او را با کوثر زلال معرفت شستشو میدهد. همگامی او با همسرش فصلی دراز دارد که میتوان از هر گل آن بویی و از هر درختش میوهای چید. شکوه منزلت او را در این باور عمیق میتوان یافت که یک لحظه ولایت را بدون عنایت و پشتیبان نمیگذارد. او میداند که ولایت منجی انسانیت از سرداب مذلّت است، پس برای احقاق حق «ولی» در مسجد خطبه میخواند، شبها به در خانه اهل مدینه میرود، از معاذ بن جبل استمداد میخواهد تا فدک را از غاصبان پس گیرد ولی کسی به او یاری نمیرساند اما زمزمه این کلام زیبا در گوشش باقی است که: «قل انما اعظم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی» برای همین از گذرگاه جان گذر میکند و جان دادن برای رهبرش را سهل میداند. در فشار بین در و دیوار جانباز میشود و مظلومانه سیلی میخورد. در هنگامه بیعت گرفتن غاصبان حکومت از علی، به اطاعت از همسر و مولایش مبنی بر عدم نفرین و بازگشت به خانه گردن مینهد و میفرماید: «اذاً ارجع و اصبر و اسمع له و اطیع» اما گویی مردم روزگار علی و زهرا را نمیبینند و نمیفهمند، پس او روی به مبارزه منفی میآورد (گریه) «بیت الاحزان» در بقیع را برمیگزیند و با سلاح گریه مظلومیت خویش را اثبات میکند و هنگامی که در بستر بیماری بستری است به جفاکنندگان در حقش اذن ملاقات نمیدهد و با شفاعت علی آنها را میپذیرد. در غسل، تدفین و نمازش به پایمال کنندگان حقش اجازه شرکت نمیدهد. این چنین عکسالعمل شدید او در برابر غاصبان پاخسگویی به این سوال مقدر در ذهن بشر است که مگر «ولی» کیست و ولایت چیست که زهرا آنرا با تمام قدرت حفظ میکند. «ولی» یعنی پدر جامعه. پدر است که باید خوراک، پوشاک، مسکن و لوازم تعلیم فرزند را تأمین میکند و این فرزند است که باید گوش به فرمان چنین پدر صالحی باشد و در این راه از خواب و خوراک خود بکاهد. این چنین زهرا میداند که علی ولی و پدر جامعه اسلامی،است و نیاز جامعه اسلامی سعادت و دینباوری و علی میخواهد که نیازهای مادی و روحی آنان را تأمین نماید. حتی به خاطر مصلحت انان سکوت تلخ را برمیگزیند و زهرا تنها حامی شاخص اوست از میان حامیان انگشت شمار. او مطیع رهبر است اگر بگوید برگرد برمیگردد و اگر بگوید صبر کن، صبر میکند. تا زمانی که توان دارد حضور فیزیکی مییابد و چون بستری میشود با قوای روحی خود دست به کار میشود و حتی مرگ او افشاگری میکند.
پایان نویسنده:
اعظم ایرجینیا



نوشته شده در یکشنبه 92 مهر 14ساعت ساعت 12:2 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

موفقیت زنان ما در سالیان گذشته از یک سو حاصل تلاش و روشن بینی آنان و از سوی دیگر نتیجه اهتمام و روشنگری رهبران و مسئولین اجرایی کشور بوده است. برخی از این دستاوردها عبارتند از: 1-خودباوری: مهمترین تاثیر انقلاب اسلامی در جامعه زنان را باید تحول شخصیت زن ایرانی و تبدیل زنان خود باخته و سرخورده و سردرگم به زنانی دانست که نه تنها آرمانشهر خود را در داستان های تخیلی زن غربی جست و جو نمی کردند، بلکه خود داعیه رهبری زنان را در سر می پروراندند. زن ایرانی در اثر انقلاب افزون بر آنکه خد را در تحولات اجتماعی و تاریخی کشور خود سهیم و دارای نقش تعیین کننده می دانست، نیم نگاهی نیز به زنان دیگر داشت تا طرحی نو برای نجات و هدایت آنان در افکند. او گر چه در این عرصه به تدوین برنامه ای منسجم برای زنان ان سوی مرزها نیندیشید، اما تحولات به وجود آمده در داخل کشورش چراغی فرا روی زنان دیگر کشورها به ویژه کشورهای اسلامی می گردید. امروزه زن مسلمان فرهیخته در هر کشوری به راه سومی می اندیشد که نه بر آمده از جمود و تحجر است و نه محصول خودباختگی در برابر غرب و البته خود را در شناخت راه سوم مدیون زن ایرانی می داند. 2) ارزشمندی: زن ایرانی در عصر انقلاب اسلامی آنگاه به جایگاه ارزشی خود رسید که تجلی ارزش های انسانی شده بود، در صفوف راهپیمایی ها و پیشاپیش مردان «تجلی شهامت و حضور» در طول انقلاب و دفاع مقدس «تجلی مقاومت»، پس از شهادت همسر و فرزند «تجلی صبر » در صحنه های اجتماعی «تجلی عفاف» در عرصه دفاع سازندگی «تلاش و استقامت». به جرات می توان گفت که زنان ما به ویژه در دوران دفاع مقدس احیاگر روحیه دلاوری شجاعت و قهرمان جبهه های کارزار و پرورش دهنده نسلی نو بودند که شهادت در راه آرمان های مقدس را سعادت شمردند. 3) حضور اجتماعی: تغییر نظام سیاسی و پاک تر شدن فضای اجتماعی فرصتی به دست داد تا زن مسلمان با ارتقای رفتار اجتماعی خویش چهره ای از خود از ارایه دهد که نه به معنای انزوا بود و نه با تبرج و خودنمایی ملازمتی داشت. او به خوبی دریافته بود که مشارکت اجتماعی ضرورتا نه به معنای حضور فیزیکی در کوچه و خیابان و احراز مشاغل اقتصادی، که به معنای تاثیر هر چه بیشتر در تحولات اجتماعی در مسیر سعادت بشری است. کم شدن زمینه های اختلاط در برخی محیط های کار نیز در افزایش حضور و اقدام به فعالیت های اطمینان بخش آنان موثر بود. تشکیل NGO های زنان و تشکل های مردمی زنان در ایران ترسیم الگوی مشارکت اجتماعی زنان بدون اشتغال است. حضور زنان در عرصه دفاع مقدس بیانگر هویت اصلی زنان مسلمان ایرانی است و کارنامه 8 سال دفاع مقدس روایت مستور فتح زنانی است که عقبه دفاع مقدس را تقویت می کردند. جمعیت آیه های ایثار و تلاش که متشکل از راویان فتح ایثارگران دوران دفاع مقدس است، جلوه کوچکی از این حضور هستند. 4) رشد علمی: بالا رفتن میزان باسوادی دختران تا بیش از 90 درصد، کم شدن فاصله بی سوادی میان پسران و دختران، ارتقای تحصیلات تا سطوح عالی، رشد اطلاعات علمی و ازدیاد سریع پژوهشگران زن تنها یکی از شاخصه های رشد علمی زمان در دو دهه گذشته است. آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است ظهور طبقه ای از زنان فهمیده و روشنگر است که تحولات داخلی و بین المللی را پیگیری می کنند تا به معادله ای یابند که جامعه اسلامی به ویژه زنان در برابر هجوم فتنه های آخرالزمان به ویژه خطراتی که از ناحیه تهاجم فرهنگ بیگانه و پروژه جهانی سازی وارد می شود، محافظت کند. آنچه امیدواری را افزون می سازد آهنگ روبه رو شدن تعداد این زنان است. 5) توجه بیشتر به شأن مادری و همسری: زنان ما دریافتند که مادری و همسری دو فعالیت خطیر پیچیده و مهم است که بیشترین تاثیر را در توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه ایفا می کند. تجربه انقلاب و دفاع مقدس حقیقت این کلام امام را که «از دامن زن مرد به معراج می رود» به آنان چشانید و تجربه ای برای دوره سازندگی در اختیارشان گذاشت. آنان به خوبی به نقش تربیتی خود در خانواده آگاه شدند و امروزه به دنبال ارتقای آگاهی های خود برای توانمندتر شدن در این امر خطیر هستند. 6) توجه به مسایل زنان: اگر در گذشته این سرزمین مسایل اصلی جامعه زنان در پس غبارهای جهالت و تحجر نادیده گرفته یا در پشت زرورق ها و لعاب هایی از تجددزدگی پنهان می ماند و یا وارونه تفسیر می شد ظهور نسل جدید زنان و هدایت رهبرانی که هم خود را به حل مشکلات زنان موظف می دیدند و هم قدرت تشخیص مسایل واقعی آنان را داشتند و وجود مسئولانی که دغدغه حل مشکلات واقعی جامعه را داشتند، فرصتی دست داد تا دریچه ای نو بر حل مسایل زنان گشوده شود. امروزه گرچه اعتراف می کنیم که در پیگیری این مهم افتان و خیزان بوده ایم، اما بر این باوریم که شکستن سدهایی که دفاع از زنان را به منزله بیگانگی با معارف اسلام می دانست و یا مسایل آنها را به شبهاتی نیازمند پاسخ گویی تنزیل می داد، شکسته شده است و امروزه بسیاری از نهادهای فرهنگی و دینی خود را موظف به تحلیل و پیگیری مسایل زنان می دانند. این مهم مسئولیت نهادهای حکومتی و غیر دولتی را دوچندان می کند. امروزه زنان فرهیخته ما به حق این انتظار را دارند که به دور از شعارزدگی و عوام فریبی مشکلات زنان تحلیل و اولویت گذاری شده و با همت اقشار مختلف جامعه مرتفع گردد. زهرا چوپانی



نوشته شده در یکشنبه 92 مهر 14ساعت ساعت 12:0 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

در عصر کنونی که غبار مادیت ، چهره ی انسایت را تیره ساخته و بند بردگی ،گرده ی بشریت مظلوم را فشرده ، در بازار تمدن صنعتی ، کالای معنویت ، ارزش خویش را از دست داده و در این میان ، شخصیت و والایی های زن ، بیش از همه خسارت دیده است. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) توجهات بشری را به خود معطوف داشت و با نوآوری های امید بخش در جهت رهایی و رشد شخصیت زن ، چراغ امید را در عمق جان ها روشن کرد. امام با آگاهی از روح حاکم بر احکام و حقوق اسلامی زنان ، توجه جهانیان را جلب کرد و در زمینه های مختلف ، جامعه را هدایت نمود. احکام اسلام را بر اساس واقع نگری دنیوی و اخروی بیان کرده و به ما آموخت که فلسفه ی احکام ، اصولاً این است که اطراف و حواشی انسان را در نظر می گیرد و با تکیه بر جغرافیای دین ، افکار بشری را طوری مهندسی می کند که مسیر برای راه یابی به سعادت انسانی هموار گردد. در این راستا زنان برای برخورداری از زندگی سالم و صالح و حضور فعال در جامعه نیازمند اطمینان و امنیت اند و این امنیت جز در سایه ی معنویت تأمین نخواهد شد. طی 50 سال اخیر که حرکت های فمینیستی رخ داده ، عمدتاً با ضد و نقیض انجام شده ولی حقوق و قوانین حیات بخش اسلام پس از 1400 سال فراز و نشیب ها و افت و خیزها نشان داده است که انسان در جامعه ی دینی احساس آرامش و رضایت دارد ولی جوامع غربی فاقد آن هستند. از جمله قراردادهایی که انسان برای خودش فرض کرده ، نوع پوشش است به گونه ایی که حجاب ، پاسداری از عفت عمومی و کرامت زنان است و چون مبتنی بر آموزه های دینی است ما را به سمت سعادت می برد. اگر قرار است زن در اجتماع حضور پیدا کند و در امان و اطمینان باشد ، باید در هاله ایی از عفاف قرار بگیرد. صورت مسأله ای خشونت در کشورهای غربی این است که زن وقتی اندام خود را در معرض دید قرار میدهد در معرض خطر هم قرار می گیرد. اسلام برای حضور زن در اجتماع ،راهکار نشان داده تا بدون عارضه ی جذب و انجذاب زن و مرد که موجب عوارض جنبی می شود و برای این که حضور انسانی فارغ از دید و نگرش حیوانی باشد ، حجاب را به عنوان پوشش قاعده مند مطرح کرده است. حجاب ، ضریب ایمنی و اطمینان اجتماعی را بالا می برد و زنان به راحتی می توانند تحصیل کنند ، علم شان را بالا ببرند و فرهنگ و سیاست شان را ارتقاء دهند. جامعه ، بستر تکامل انسان است و محیط هم روی انسان اثر می گذارد. محیط فرهنگی و اجتماعی هیچ گاه فردی نیست پس باید از دید اجتماعی به آن نگریست و مسائل اجتماعی نیز به دولت و حاکمیت مربوط است و هر دولتی بر اساس بنیان های فکری خویش روی جامعه اثر می گذارد و حجاب ، یک نماد اعتقادی و فرهنگی است که روی جامعه اثر دارد. با عنایت به این که حجاب یک مسجد و یک عبادتگاه است پس می تواند باعث زیباسازی و بهداشت خانوادگی و اجتماعی گردد. بنابر این حجاب فراتر از مسأله ی شخصی و از وظایف حاکمیت است ، چرا که سالم سازی فضای جامعه را به عهده دارد و هر چه به سالم سازی اجتماعی کمک کند ، حکومت را وادار می کند که با مسئولیت پذیری استفاده نماید. محیط اجتماعی سالم زمینه ساز حضور فعال زنان در عرصه های سیاسی و اجتماعی و در سطوح تصمیم گیری های مهم و مؤثر جهانی است و این مهم فراهم نمی گردد مگر با بهره گیری از کتاب آسمانی قرآن کریم و پیاده نمودن قوانین حیات بخش اسلام در متن جامعه. به علاوه عنصر اخلاقی حجاب مبتنی بر دین است ، مثلاًخانمی که خود را با حجاب آراسته ، به بی حیایی و بی عفتی متهم نمی شود و این دارای ریشه های فطری است. اشتباهی که در بحث حجاب به وجود آمد و آن را در معرض هجوم فرهنگی قرار داد ، محدودیت های سلیقه ایی بود که باعث شد بحث حجاب را دچار مشکل کند و الا محجبه زن این نیست که در معرض دید و سنجش جامعه قرار بگیرد و موضوع اصلی در مسأله ی حجاب بحث عفت و معنویت زن در زوایای مختلف است که این را باید در روشهای تربیتی لحاظ نمود. نمود بیرونی حکایت از اعتقاد درونی دارد و کاشف از باطن است. دل پاک ، عمل پاک در پی دارد. جمال باطن را زیبا کردن موجب جلوه ی جمال ظاهری می شود. زیبا نمایی و جلوه خواهی جزء روحیات و گرایش طبیعی و گریز ناپذیر زنان است به گونه ایی که بخشی از بازی دختران در کودکی ، زیبا جلوه دادن و خودنمایی است ولی این احساس که ضروری نیز هست و موجب گرم کردن خانواده و رونق بخش حیات مادی انسانهاست باید هدایت یافته و مهار شده در خانواده باشد تا اثرات مطلوب آن در جامعه مورد بهره برداری قرار گیرد و الا در صورتی که کنترل نشود حیات معنوی انسان ها را دچار زوال و نابودی قرار می دهد ، بنابر این جلوه ی ظاهری نباید به جلوه ی باطنی ضرر وارد کند. پوشش ، ضرورت جامعه ی متمدن است و حجاب اسلامی بر همین اساس پایه ریزی شده است. اسلام فقط اصول حاکم بر پوشش را تعیین کرده است. لباس نباید تبرج داشته باشد که موجب جلب توجه شود مثلاً تنگ ، کوتاه یا پر زرق و برق بودن مصداق تبرج است. خدا می فرماید :« و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولی» و در مقابل ،می فرماید :« لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ید نین علیهن من جلابیهن» جلباب یعنی تن پوش کامل که بدن را تماماً به غیر از صورت و دستها تا مچ ، می پوشاند. تبرج یعنی زن ، خودش را در معرض دید نامحرم قرار بدهد که می شود جاهلیت اولی. امام خمینی (ره) در عصر و زمانی ظهور کرد که اتفاقات جدید در دنیا به روز بود ، از جمله ابعاد و امواج برابری خواهی به ایران و خاورمیانه و کشورهای اسلامی رسیده و در ایران در خصوص آوردن زنان به عرصه ی سیاست و اجتماع تأثیر گذاشته بود. نکته جالب این است که انتظار می رفت در نظام اسلامی ، زنان کنار گذاشته شوند ولی برعکس ، در نظام اسلامی زنان از انزوا در آمدند. اشرف پهلوی در کتاب «نگاهی در آینه» می گوید :« من وقتی از ترکنستان برگشتم و مجبور شدم مسیر فرودگاه تا کاخ را با هلی کوپتر طی کنم ، دیدم خانمها با حجاب جمع شده اند ، فهمیدم که این همه زحمت کشیدیم ولی نتیجه ی نامیمونی داشته است.» او تصور می کرده ، زنان را برای حضور در جامعه به بی بند و باری و بی حجابی عادت داده اند ولی با تعجب مشاهده می کند زنان محجبه ، نقش آفرین و تأثیر گذار در امور اجتماعی و سیاسی هستند. در هر ملاقات سیاسی با محققان خارجی مشاهده می شود که علاقه ی فراوانی نسبت به آگاهی از وضعیت زنان ایران دارند و وقتی از قبولی چشمگیر زنان در کنکور سراسری دانشگاه ها مطلع شوند تعجب می کنند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، حضور بانوان در عرصه ی اجتماع بیشتر شد ، آن هم حضوری مؤثر در ابعاد مختلف زندگی ، نه مثل گذشته ، ظاهر فریب و پر تجمل و پر زرق و برق. گر چه درک این پدیده برای خارجی ها مشکل است که ببینند که زن هم حجاب دارد و هم سواد و فعالیت های سیاسی و اجتماعی ، زیرا گمان می کنند زن یا باید فعالیت اجتماعی داشته باشد و از سنت و دین جدا شود یا باید به سنت و دین پای بند و بی سواد و دور از اجتماع بماند. ما باید ذهنیت مردم دنیا را نسبت به موقعیت زن در ایران اصلاح کنیم. امروزه ما نوترین و جالب ترین حرف ها را برای گفتن داریم. اعظم حاجی عباسی (خواهر شهید مهدی حاجی عباسی)



نوشته شده در شنبه 92 مهر 13ساعت ساعت 11:59 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

مقدمه به طور قطع زن که نیمی از پیکره جامعه را تشکیل می دهد، نقش بسیار مهمی در دفاع از حریم ولایت دفاع می کند. این نقش در دو جنبه قابل بررسی است: الف) نقش اجتماعی زن در دفاع از حریم ولایت ب) نقش فردی و وظائف شخصی او در رابطه با دفاع از حریم ولایت. اما قبل از اینکه به طور واضح و روشن به هر یک از این دو مسئله بپردازیم، مقداری در مورد خود ولایت فقیه و شرائط و محدوده آن صبحت می نمائیم تا معلوم گردد دقیقاً یک زن مسلمان چه وظیفه ای را بر دوش دارد و باید به دفاع از چه چیزی برخیزد. بنابراین محورهای اصلی مقاله در سه قسمت خواهد بود: قسمت اول مربوط به ولایت فقیه و قسمت دوم مربوط به نقش اجتماعی زنان در دفاع از حریم ولایت و قسمت سوم مربوط به نقش فردی زنان در این زمینه است. معنای ولایت فقیه هنگامی که لفظ «ولایت» در مورد فقیه به کار می رود، مراد از آن همان حکومت و زمامداری امور جامعه است. اما معنای آن «آقایی»، «ریاست» و «سلطنت» که نشان از چیرگی ولی بر «مولی علیه» دارد، نیست. بلکه مقصود سرپرستی امور مولی علیه و اداره شئون اوست. ولی فقیه خادم مولی علیه است، نه باری برگرده او :«رئیس القوم خادمهم». ولایت شخص فقیه تمامی آحاد و افراد جامعه را در بر می گیرد. وی سرپرستی یکایک افراد آن جامعه، حتی سایر فقها و بلکه شخص خود را به عهده دارد. پس ولادت او فقط مربوط به همانند میت، سفیه، مجنون و صغیر که قادر به اداره امور خود نیستند، نمی باشد، بلکه مواردی را که مولی علیه قدرت بر اداره امور خود دارد نیز در بر می گیرد. هر جامعه ای برای اداره امور خود نیازمند مدیری است، همان گونه که حضرت علی (ع) می فرماید:«ولابد لکل قوم امیر براو فاجر»؛ هر قوم و گروهی ناگزیر باید رهبر و رئیسی داشته باشد، چه نیکوکار و چه بدکار. اسلام برای این مدیر، شرایط فراوانی ذکر کرده که چون مهمترین آنها فقاهت است، از آن به «ولایت فقیه» یاد می شود. فقیه رأس هرم جامعه دینی در عصر غیبت دین درصدد است با ارائه عناصری جهان مشمول، حیات آدمی را در راستای کمال و سعادت واقعی سامان بخشد. با این وصف «مدیریت» از دیدگاه اسلام ساماندهی تمام نیروهای بالفعل و بالقوه جامعه در جهت آرمان ها و اهداف متعالی دینی است و در این امر، افزون بر هدایت های ماندنی الهی، به دانشهای متغیر بشری و دستاوردهای فرد آدمی نیز نیاز است. این دانشها که به یاری تجربه و تعقل فراهم آمده، انسان را برای شناخت موقعیت و تشخیص ویژگیهای متغیر حوادث مختلف آماده می رساند. اما هنگامی این آمادگی به بهره بندی بهینه خود می رسد که تحت اشراف و هیمنه ی عناص جهان مشمول دینی به کار گرفته شود. از این رو، مدیریت فقهی و به بیان بهتر و دقیقتر «مدیریت دینی» نه تنها «علم» را انکار نمی کند و تعارضی با «مدیریت علمی» ندارد، بلکه بر ضرورت به کارگیری بهینه از آن تأکید می ورزد. فقیه به عنوان مدیری که مجموعه حرکت را به سوی آرمانهای اسلامی سوق می دهد، بر جامعه ولایت دارد و در واقع «ولایت» تجلی همان مدیریت دینی است. تنها اشکالی از حکومت، از سوی اسلام قابل پذیرش است که در آنها جایگاه فقیه در عصر غیبت به عنوان رأس هرم قدرت و بالاترین مدیر کشور محفوظ مانده باشد. ولایت فقیه امتداد ولایت خدا در فرهنگ شیعی پس از توجه به ضرورت وجود زمامدار برای جامعه، این مطلب واضح است که حق زمامداری از آن خداوند متعال است که تمام شئون هستی آدمی اوست و همین امر اقتضا می کند که انسان مطیع او امر و نواهی او باشد. حال اگر او ما را به تبعیت از شخص یا گروهی خاص فرا خواند، ما نیز اطلاعت می کنیم و اگر برای زمامدار شرایطی بیان کرد و تعیین شخص او را از بین حائزین شرایط به عهده ما گذارد، باز مطیع خواهیم بود. خداوند زمامداری امت اسلام را به شخص رسول اکرم (ص) و سپس به امامان معصوم (ع) اعطا کرده است و این مطلب به ادله اربعه: کتاب، سنت، عقل و اجماع قابل اثبات است. از این سو، شیعه اعتقاد دارد که رسول گرامی اسلام افزون بر مقام نبوت و رسالت از منصب امامت نیز برخوردار بوده است. از دیدگاه شیعه، ولایت فقیه در عصر غیبت ادامه ولایت امام معصوم (ع) است، همان گونه که ولایت آنها در امتداد ولایت نبی اکرم (ص) قرار داشت. به عبارت دیگر به اعتقاد شیعه در رأس هرم قدرت در جامعه اسلامی باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم (ع) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، فقیهان این مسئولین را برعهده خواهند داشت. این دیدگاه از نتایج پذیرش این نکته است که وظیفه اصلی حکومت از دیدگاه اسلام بسط ارزش ها و احکام الهی در جامعه می باشد و برای تحقق چنین آرمانی نیاز است در بالاترین مصدر تصمیم گیری شخصی آگاه به دین قرار گیرد. البته بدون شک این شخص باید از اوضاع خارجی نیز مطلع و توانایی اداره امو را نیز دارا باشد. شرائط ولی فقیه بر اساس ادله ای که درباره فقیه بیان شد، کسی می تواند زمام امور را در جامعه اسلامی به دست گیرد که به مقام فقاهت رسیده باشد و بتواند احکام الهی را از منابع مورد وثوق استنباط نماید. از سوی دیگر آیات و روایاتی داریم که اطاعت فاسق و غیر عادل یا ولایت او را انکار می کند. عقل نیز حکم می کند که نمی توان زمام جامعه ای مبتنی بر یک عقیده را به کسی سپرد که در عمل پای بندی آن اعتقاد نیست و التزامی به قوانین آن ندارد. شرط دیگر زمامدار اسلامی توانایی اداره اموری است که برعهده دارد و این شرط نیز از روایتی از امام باقر (ع) به دست می آید. بنابراین شرایط اساسی زمامدار اسلامی عبارتند از: فقاهت، عدالت، توانایی، جامعه اسلامی. حدود ولایت فقیه فقیه بر یکایک افراد جامعه اسلامی از مسلمان و غیر مسلمان، مجتهد و عامی، مقتدان خودش و ... بلکه برخودش ولایت دارد و اگر حکمی را با توجه به موازین آن صادر کند، باید همگان، حتی سایر فقها و بلکه خودش، آن را رعایت و به آن عمل کنند. از سوی دیگر فقیه بر تمام شئون اجتماعی جامعه ولایت دارد و می تواند براساس موازی در آن، حکم کند و اگر چنین کرد اطاعت از او بر همگان واجب است. پرواضح است که از آنجا که فقیه، ولایت خود را از ناحیه شارع به دست آورده ناگزیر است در چارچوب ضوابطی که شارع در زمینه های گوناگون ارائه کرده، عمل نماید. اگر آنچه نسبت به آن می خواهد اعمال ولایت نماید از مباحات شرعی باشد، با میزان «مصلحت»، حکم می نماید. درست مانند اشخاص که در زندگی خصوصی خود می توانند در دایره مباحات شرعی به آنچه مصلحت تشخیص می دهند، عمل کنند. از این ولایت به ولایت مطلقه فقیه تعبیر می شود و مقصود این است که فقیه هرچند می تواند در هر زمینه و نسبت به هرکس حکم صادر کند، ولی در صدور این حکم می باید مصلحت، تزاحم و نظام های اسلامی را درنظر گیرد، همان گونه که امامان معصوم (ع) نیز احکام خود را با ضابطه، میزان و ملاک صادر می فرمودند. پس ولایت فقیه با حکومت مطلقه که در محافل سیاسی مطرح می شود متفاوت است. الف) نقش اجتماعی زن در حمایت از ولایت فقیه در این ناحیه فرقی بین زنان جامعه و مردان نیست. یک سری وظایفی بر گردن افراد جامعه است که رعایت این وظایف و عمل برطبق آن جامعه را به سوی آرمانهای بلند اسلامی سوق می دهد. همانگونه که روشن و واضح است، هیچ زمامداری هر قر هم که بر حق باشد، به تنهایی قادر به انجام اموری که جامعه را به سوی تعالی فرا می خواند، نیست. بلکه این مردم هستند که با حمایت از وی و اطاعت از فرامینش زمینه بهبودی را فراهم می آورند. حضرت علی (ع) در خطبه ای که در صفین ایراد فرموده اند، حقوق متقابل رهبر و مردم را نسبت به یکدیگر یادآور می شوند و می فرمایند: «آنگاه که مردم حق رهبری را ادا کنند و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت می یابد، راههای دین پدیدار و نشانه های عدالت برقرار و سنت پیامبر پایدار می گردد، پس روزگار اصلاح می شود و مردم در تداوم حکومت امیدوار و دشمن در آرزوهایش مأیوس می شود، اما اگر مردم بر حکومت چیره شوند، یا زمامدار بر رعیت ستم کند، وحدت کلمه از بین می رود، نشانه های ستم آشکار و نیرنگ بازی در دین فراوان می گردد. از جمله حقوق طرفین که در همین خطبه ذکر گردیده است، تناصح بین و الی و مردم است. یعنی زمامدار و مردم، امام و مأمون باید همدیگر را به کار خیر نصیحت کنند، حق را برپا دارند و در کارهای نیک همدیگر را یاری نمایند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی دقت در کار رهبر و توجه به امور وی برعهده مجلس خبرگان گذارده شده است و این امت هستند که با انتخاب صحیح و درست افراد شایسته و لایق، در این مهم شرکت می جویند. از سوی دیگر همین امت با گوش جان سپردن به فرامین رهبر الهی خود، او را در انجام کارهای نیک یاری می دهد. و به این ترتیب تناصح و دعوت به کار نیک، بین امت و امام به صورت کامل و دقیق صورت می پذیرد. امیرمؤمنان در فرازی دیگر از این خطبه زیبا به حقوق دیگر و الی و رهبر که بر گردن مردم است اشاره می فرماید و می گوید: مردم! از پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان می برند آنها دوستدار ستایش باشند و کشورداری آنان بر کبر و خودپسندی استوار باشد، من از شما می خواهم که مرا با سخنان زیبای خود نستایید، تا نفس خود را به وظایفی که نسبت به خدا و شما دارم، خارج سازم و حقوقی که مانده است بپردازم و واجباتی که برعهده من است و باید انجام گیرد ادا کنم. پس با من چنانکه با پادشاهان سرکش سخن می گوئید، حرف نزنید و چنان چه از آدمهای خشمگین کناره می گیرند، دوری نجویید با ظاهرسازی با من رفتار نکنید و گمان مبرید اگر حقی به من پیشنهاد کنید بر من گران آید یا در پی بزرگ نشان دادن خویشم... پس از گفتن حق یا مشورت در عدالت خودداری نکنید. حضرت در این فراز می فرمایند: حمایت واقعی از رهبر و فرایض او و یاری کردن او در انجام تکالیف الهی از حقوق رهبر بر مردم است. آنان که با چاپلوسی و تملق،ظاهری را حفظ می نمایند اما در واقع ضربه های جدی به سیر حرکت جامعه به سوی سعادت می زنند، در واقع حقوق رهبر را رعایت نکرده اند. آنان که در تعیین افراد لایق و شایسته برای پست های مختلف اجرایی و قانون گذاری کوتاهی می کنند و در انتخابات تلاش لازم را مبذول نمی نمایند، در کار حمایت از رهبر قصور دارند. بنابراین در جامعه اسلامی کنونی و با توجه به رهنمودهای امیرمؤمنان (ع) و سفارشات دیگر امامان معصوم (ع) واضح می شود که شرکت در انتخابات، گوش دادن به نصایح رهبر در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عمل بر طبق آن فرامین و حمایت کامل و همه جانبه آن در مقابله با دشمنان داخلی و خارجی از وظایف اصلی مردم است و عدم انجام وظایف محوله، ضایع کردن حق رهبری است و تضییع حق وی تضییع است. در انجام وظیفه این وظیفه بین زن و مرد هیچ فرقی نیست. هر یک از آنان در هر شغل و منصبی که باشند در اجرای صحیح قوانین سهیم هستند و همان گونه که قبلاً نیز گفتیم رهبر هرگز به تنهایی از عهده این مهم بر نمی آید. در اینجا خالی از لطف نیست که اشاره به نقش زنان در طول تاریخ اسلام از ظهور این دین حق تاکنون داشته باشیم. زنان بسیاری می توان نام برد که در حمایت از رهبر و والی خود اقدام کرده اند و جان خود را نیز از کف داده اند. با دقت در زندگانی حضرت خدیجه (س) و حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (س) و زندگانی حضرت زینب (س) کاملاً روشن می گردد که هیچ گاه از این مهم غفلت نورزیده و در برهه های مختلف از زندگی خویش در مواقع ضرورت از امام وقت خویش حمایت کرده اند. در این مجال کوتاه جای ذکر رشادتها و شجاعتهای این فرزانگان تاریخ و پیروان بر حق آنها نیست. ب) نقش فردی زن در حمایت از ولایت فقیه گمان می کنم آنچه بیشتر باعث می شود تا به موضوع زن و حمایت از ولایت فقیه بپردازیم، نقش فردی زن در این حمایت است. اگرچه مردان هم نقشی مشابه در این مسئله دارند، اما به مناسبت موضوع، فقط به نقش فردی زنان در این زمینه می پردازیم. اهمیت نقش فردی اگر بیشتر از نقش اجتماعی زنان نباشد، یقیناً کمتر از آن نیست. و حتی به نظر حقیر عدم توجه به نقش فردی، نقش اجتماعی را نیز کمرنگ و چه بسا بی اثر خواهد کرد. به عبارت دیگر این دو نقش (فردی و اجتماعی) در هم تنیده اند. غفلت از یکی از آنها، مضمحل شدن دیگری را در پی دارد. زن مسلمان در یک جامعه اسلامی از آن جهت که زن است و از آن جهت که مسلمان است، وظایفی را برعهده دارد. اگر زن این وظایف را فراموش کند و فقط به نقش اجتماعی خویش بپردازد و از آنچه که شرع برعهده شخص او گذارده و او مکلف به به انجام آنها می داند،سرپیچی کند، نه تنها به خود ضربه زده است، بلکه اجتماعی را نیز در معرض خطر قرار داده است. در حالی که اگر به طور دقیق به وظایف فردی خویش عمل نماید، در سلامتی و رشد کل جامعه مؤثر خواهد بود. اسلام از زن می خواهد که عفت خویش را نگاه دارد و خود را از نامحرمان حفظ کند. در مسائل تربیتی نیز اسلام جایگاه ویژه ای برای زن به عنوان مادر و همسر و خانه قرار داده است و تعالی یک خانواده، تک تک افراد مؤثر هستند اما مادر به عنوان یکی از اصلیترین ارکان این اجتماع کوچک است. مادرانی که فرزندانی ایثارگر، فداکار، مؤمن می پرورانند، اینها هستند که می توانند پرچم حمایت از جامعه و رکن مهم آن یعنی ولایت فقیه را علم کنند. زمانی که شئونات اسلامی را رعایت می کنند و حجاب را به عنوان یکی از ارکان مهم دین که برای حفظ جامعه از فساد است، می پذیرند، اینها هستند که پشتوانه محکم تعالی جامعه و سعادت او به سوی آرمانهای بلند اسلامی اند. همان گونه که امروزه مشاهده می کنید دشمنان دین و انقلاب، برای به فساد کشاندن این قشر از جامعه از شعارهای فریبنده کمک می گیرند. در پوستینی از صلاح و رفاه زن، وارد صحنه می شوند، ولی قصد اولی و هدف اصلی آنها منسوخ کردن زن و از بین بردن یکی از حامیان واقعی جامعه انقلابی است. خیلی کودکانه اندیشیدن است اگر فکر کنیم آنان واقعاً درصدد رفاه ما هستند و بسیار خام خواهیم کرد اگر گمان کنیم، آنان آزادی ما را می خواهند. اگر خوب بیندیشیم و خوب تفکر کنیم در می یابیم که آزادی و عزتی که در اسلام برای زن وجود دارد، در هیچ یک از مکاتب و نحله های دیگر نیست. اسلام با تحصیل و فهم و تعالی زن نه تنها مخالف نیست، بلکه بسیار به آن بها می دهد. اسلام با بی بند و باری، فحشاء ظلم و تعدی و تجاوز مخالف است. چرا قشر زن تحصیل کرده ما باید گمان کند که حجاب مانع فهم و شعور او می شود؟ چرا شعارهای فریبنده فمینیسم او را از اصالت واقعی اش جدا می سازد؟ چرا بعضی زنان ما گمان می کنند که اگر یک فوتبالیست خوب باشند و یا در خیابانها دوچرخه سواری می کنند یا فلان ورزش را خوب بیاموزند، یا تمام وقت خود را در بیرون از منزل بگذرانند یا با همسران خود به مخالفت برخیزند، آزادی به دست آورده اند؟! توجه کنید هرگز اسلام با رفاه، با ورزش، سلامتی بدن و ... مخالف نیست. اما گاه این شعارها به هدف مسخ کردن زن مسلمان صورت می گیرد. این شعارها برای این است که زن، مثل سیده زنان عالم، فاطمه زهرا (س) را به عنوان الگوی زندگی خویش قرار ندهد.در جامعه ای که زنان آن، دنبال الگوها و نمونه هایی غیردینی می گردند، چنین جامعه ای بعد از گذشت چند نسل هرگز حکومت اسلام و خدا را نمی پذیرد. در حالی که تنها چیزی که برای انسان عزت می آفریند و او را سربلند می سازد و از یوق بندگی بیگانگان خارج می سازد، اسلام عزیز است. از این روی کاملاً واضح است که حفظ شئونات اسلامی از سوی زنان در جامعه اسلامی و توجه کامل آنها به کانون گرم خانواده در کنار مسئولیتهایی که برای زن در اجتماع وجود دارد و گاه وجود این مسئولیت ها بسیار ضروری و لازم است، همه و همه در حمایت از ولایت فقیه که در رأس هرم جامعه دینی قرار دارد بسیار مؤثر بلکه نقش اساسی دارد. اگر می بینیم فاطمه زهرا (س) از اینکه کار منزل به او محول می شود بسیار مسرور می گردد نه از این روست که که این کارها سبکتر است، بلکه به این دلیل است که می داند وظیفه اصلی زنان حراست از محیط گرم خانواده است. جامعه ای که به خانواده بها می دهد، جامعه ای سالم است. این وظیفه مهم را مردان نمی توانند بر دوش گیرند. و می بینیم که همین کوثر وجود که عالم خلقت برای وجود او خلق می شود، در هر بروعه و هر زمانی که لازم باشد در خارج از خانه به کارهای دیگر اجتماعی می پردازد و در دفاع از حریم اسلام تلاش می کند، چه در زمان حیات پدر بزرگوارش و چه بعد از رحلت ایشان. در خانه آن گونه و در خارج خانه اینگونه. اما با این حال از اینکه در تقسیم کار، کار خانه به او محول می شود بسیار خوشحال می گردد. در این جا، جا دارد که به عنوان حُسن ختام، یکی از کلمات امام راحل (رضوان ا...تعالی علیه) را که در مورد حضرت فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) فرموده اند، ذکر نمائیم: «یک زن دنیا آمد که مقابل همه مردان است، یک زن به دنیا آمد که نمونه انسان است، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانی در او جلوه گر است.» منابع 1- صحیفه نور، جلد 8، صفحه 162 2- صحیفه نور، جلد6، صفحه 194 3- هادوی تهرانی، مهدی «ولایت فقیه»، صفحه 130- 67 4- نهج البلاغه، خطبه 216 5- ر.ک، نصیرپور، محمد قاسم، «زندگانی فاطمه زهرا (س)» صفحه 55-45 نویسنده: شمسی خراسانی



نوشته شده در شنبه 92 مهر 13ساعت ساعت 11:57 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید


زنان جامعه ما در دوران دفاع مقدس همانند مردان در مناطق مسکونی منطقه جنگی و یا بطور غیر مستقیم قربانی سلاح شیمیایی شدند. تاریخچه و سیر تکاملی جنگ های شیمیایی در جهان اولین حمله با سلاحهای شیمیایی را نیروهای هندی علیه چینی ها در قرن دوازدهم میلادی انجام دادند. در سال 1456 عثمانی ها با همین سلاحها به شهر بلگراد حمله کردند. در سال 1894 انگلیسی ها از دود و بخارهای سمی علیه دشمنانشان بهره گرفتند. در سال 1914 (17 آوریل) با استفاده از گاز کلرین مایع به صف دشمنان تلفات عمده ای وارد ساختند و در سال 1915 آلمانها از گافسژن phosgene و در سال 1917 از گاز خردل در شهر (yperite) علیه بلژیکیها استفاده نمودند. در سال 1980 تا 1988 رژیم بعث عراق با حمایت تکنولوژیک و جنگ افزارهای آلمان و آمریکا از سلاحهای شیمیایی علیه مردم و رزمندگان اسلام استفاده وحشیانه نموده است تنوع: ترکیبات شیمیایی مرگبار انواع متفاوت و آثار بالینی کوتاه مدت و بلند مدت مختلفی می باشند. الف) ترکیبات خفه کنند فسژن ب) گازهای خون هیدروژن سیایند- سیانوژن کلراید پ) تاول زا گازموستارد (گاز خردل) ت) گازهای اعصاب سارین- ماده سمی VX ج) مواد شیمیایی متفرقه ماده ریسین- سموم بوتولینال آثار و تظاهرات عوامل شیمیایی 1- آثار کشنده- عواملی دارای آثار کشنده می باشند که در همان دقایق و ساعات اولیه باعث مرگ شوند مانند: سیانیدها و عوامل اعصاب و برخی گازهای خفه کننده 2- آثار آسیب رساننده- باعث بروز آسیب هایی در بافت های بدن شده و دخالت کادر پزشکی در درمان آنها ضروری می باشد: خردل و لویزایت 3- آثار ناتوان کننده- مواد شیمیایی که در دراز مدت آثار ناتوان کننده خواهند داشت: بسیاری از مواد شیمیایی عوامل شیمیایی بر محیط، گیاه، انسان و خاک تأثیر می گذارند. دراکو سیستم تأثیرات جدی بر روی ترکیبات خاک، پوشش گیاهی، نزول آسمانی، تغییرات برفتوسنتز، شیوع نوسانات حرارتی و نابودی حیوانات دارند. انسانها هدف اصلی و عمده جنگ های شیمیایی می باشند. زنان جامعه ما از چند طریق در معرض مواد شیمیایی قرار می گرفتند. متأسفانه مظلومیت زنان مسلمان جامعه ما در این وادی نیز قابل ملاحظه وجدی می باشد کمتر پروژه ای تحقیقی و پژوهشی بر روی زنان جانباز صورت گرفته است. 1- حضور بعنوان عناصر محلی و سکونت در منطقه بعلت تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم جریانات هوا و انتقالات آن. 2- زنان جامعه ما در بسیاری از موارد در بیمارستانهای صحرایی یا امداد و انتقال با آمبولانس و یا عناصر امدادگر در تماس با جریانات شیمیایی قرار گرفته اند. 3- زنانی که در پشت جبهه در بعد خدمات رسانی به شستن لباس و ملحفه و لوازم بهداشتی رزمندگان مشغول بوده اند. 4- زنانی که همسران جانباز در معرض شیمیایی قرار گرفته اند. که اغلب تأثیرات روانی این عوامل شیمیایی بعنوان یک عامل استرس را در زندگی آنها عمل نموده است. آثار و عوارض عوامل شیمیایی: علائم بالینی اولیه: علائم تنفسی: احساس غلظت مواد خفه کننده- تاکی پنه و سوزش مجاری هوایی علائم چشمی: میوزیس نقطه ای- کنژیکتویت- تاری ریه و التهاب علائم عصبی: کاهش سطح هوشیاری- ضعف عضلانی- تشنج- کوما علائم گوارشی: تهوع- استفراغ و اختلال سیستم G2 اما بطور جدی عوارض بعدی برای رزمندگان و عناصر حمایتی و پشتیبانی کننده بستگی به نوع عامل شیمیایی دارد. عمده ترین عاملی که در جنگ 8 ساله ایران از سوی استکبار جهانی از آن استفاده شده است عامل «خردل» می باشد. اثرات تو کیک و حاد و مزمن گاز خردل (سولفورموستارد) متنوع بوده ولی در دو بخش عمده خلاصه می شود. در صورت استفاده کوتاه مدت low Doso : ارتیم- ادم و تاولها وزیکولهای پوستی High Doso: اولسراسیون و ضایعات تنفسی دیسترس های شدید تنفسی اینک آزار دهنده ترین و مرگبارترین عامل علیه رزمندگان اسلام می باشد جانبازان شیمیایی در حال حاضر بیش از همه از عوارض تنفسی و بلند مدت این گاز خطرناک در رنج هستند کم نیستند زنانی که بعلت تماس های مداوم در منطقه یا البسه رزمندگان دچار آسب های عمده تنفسی شده اند و شاید به شهادت رسیده اند... علاوه بر ضایعات تنفسی تغییرات عمده ای در سیستم خونی- دستگاه ژنیتال و سیستم ژنتیکی افراد ایجاد می گردد. در این مختصر به عوارض ایجاد نقایص مادرزادی بر روی کودکان قربانیان گازهای شیمیایی اشاره می کنیم: گاز خردل موجب 1- تغیرات عمده ای در DNA سلولی می گردد جفت شدن گوائین با تایمین عدم تولید MRNA از بین رفتن گوانین و ... 2- آسیب در چرخه طبیعی پروتئین ها و آنزیم ها در سطوح مولکولی دانشمندان بر اساس قرابت و شباهت جدی ژنتیکی بر روی نسلی از موش سفید به نتایج جالبی پیرامون آثار معلولیت زای گاز خردل پی برده اند: Mr.Muscolss N.MERI هرچند می باست در مورد حمله آسیب و احتمال حاملگی همزمان را نیز مورد بحث جدی قرار داد. عمده عوارض و آنومالی ها: 1- مرگ 2- سقط 3- تظاهرات چشمی در جنین 4- شکاف کام و لب 5- آنومالی اندام ها 6- ناهنجاری قلب و عروق 7- عقب ماندگی های عقلی 8- آژنری دیافراگم 9- اکتویی کلیه ها 10- کلیه های نعل اسبی این مطالعه در 34 جنین از 77 جنین مورد مطالعه پاسخ داده است: - نقص رشد و عقب ماندگی رشد جسمانی - پاهای کوتاه - چسبندگی انگشتان دست و پا - شکاف لب و کام - ضایعات چشمی - ضایعات مغزی عوارض عمده یافته شده در مدل های آزمایشگاهی بوده اند. بنابراین گاز خردل که عامل شیمیایی مورد استفاده در دفاع مقدس بوده با توجه به آمارهای دقیق و تجربیات جهانی می تواند توجیه کننده تغیرات در سیستم تناسلی، شیوع بالای عقیمی ها و عقب افتادگی عقلی باشد هرچند اثبات آن کار جدی تر و پژوهشی فراگیر تر را می طلبد. براساس آمار دریافتی در سال 1377 از پرسنل نیروی زمینی سپاه شیوع عقب ماندگی عقلی و ناهنجاریهای اندام و بیماریهای صعب العلاج دیگر در پرسنل (رزمندگان) جانباز شیمیایی شیوع جدی تر و بالاتری داشته است. Reference: 1- Military medicine 98 2- long man embrihy 1997 embriology 3- Burnet F.M (1970) 4- wod.s.sand millin R.w (1968) Mustard gas.... 5- Nishimota y.and______1983-longterm obseve.fa 6- yanakido M._______1986 7- مقاله اثرات ترانوژنیک گاز خردل دکتر شجر موسوی 8- مقاله دکتر غلامحسین ریاضی تحت عنوان تجزیه بیولوژیکی گاز خردل 9- مقاله آثار حاد گاز خردل دکتر علی اکبر وثوق، دانشگاه اصفهان 10- مقاله تظاهرات دیرس خردل دکتر حسین الیاسی، دانشگاه شهید بهشتی دکتر ذبیح ا... حسن زاده

منابع : دفتر امور زنان سازمان امور جانبازان: گزارش از اولین همایش سنگربانان صبور (جانبازان زن)، تهران، پژوهشکده مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، 1382



نوشته شده در شنبه 92 مهر 13ساعت ساعت 11:50 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

دین انسان ساز اسلام با ایجاد دو تحول در بهبود وضعیت زن گام برداشت : 1) اصلاح نگرش نسبت به زن ( در تمامی اقشار زن ـ مرد ) 2) جایگزینی تفکر اسلامی بجای تفکر جاهلی و این دو تحول را از طریق آیات الهی و روایات و سیره نبوی تحقق بخشید . عاشورا را نمی توان در قلمرو قشر خاضی محدود کرد و تأثیر و درس های آن برای همگان است از این رو پیام هایی هم که مطرح شده است عام است و به یک صورت برای زنان و مردان و پیران و جوانان مطرح می شود . ولی از آنجا که نیمی از افراد جامعه از بانوان و دختران تشکیل می دهند و از آنجا که در نهضت عاشورا سهمی عمده و قابل ملاحظه بر دوش بانوان کاروان حسینی استوار بود و عاشورا ماندگاری خود را تا حد زیادی مرهوم فداکاری ها و قهرمانی های خانواده امام حسین (ع) به خصوص حضر ت زینب کبری (ع) است در بخشی جداگانه به پیام های عاشورا خطاب به زنان مسلمان پرداخته شده است تا هم رسالت اجتماعی سیاسی این قشر را نشان دهد و خنثی کننده تبلیغات سوئی باشد که دیدگاه اسلام را محروم کردن زنان از مشارکت در کار های اجتماعی و حضور در صحنه معرفی می کند ، هم نقش ز نان را در پشتیبانی از مبارزات مردان و جوانان نشان دهد . هم آمیختن عفاف و پاکدامنی را به تلاش و مجاهدت اجتماعی قابل اجرا بنمایاند هم به مسئولیت شهید پروری و تربیت نسلی بپردازد و نقش ذکر و یاد و روشنگری و پاسداری از خط فکری و عملی شهیدان را یاد آور شود . مجموعه محور های مهم ذیل نگرشی مستقل به حضور زنان در نهضت عاشورا می طلبد : ـ مشارکت زنان در جهاد ـ آموزش و الهام صبر و مقاومت ـ پیام رسانی پس از یک حماسه و انقلاب و جهاد ـ روحیه بخشی به رزمندگان و بازماندگان ـ مدیریت خانواده های شهدا و بازماندگان نهضت در شرایط دشوار ـ حفظ ارزش ها و پای بندی به اصول حتی در شرایط اسارت نکات فوق می تواند موضوع بحث های مبسوط و گسترده در جریان شناسی عاشورا باشد تا نقش زنان ( حضرت زینب (س) ) را در آن حماسه نشان دهد . از نگاه دیگر شناخت آماری از وضعیت زنان در قیام عاشورا ایفای آن نقش را روشنتر بیان می کند . حضور سیاسی زنان در جامعه تکلیف اجتماعی یک مسلمان مخصوص مردان نیست . زنان نیز بنا به تعهد دینی و مسلمانی خویش موظفند نسبت به جریان حق و باطل در جامعه و مساله ولایت و رهبری موضع داشته باشند از رهبری حق دفاع کنند و از حکومت باطل و فساد های مسئولان نالایق انتقاد کنند و از آنجا که پای حمایت از دین در میان است در صحنه حضور داشته باشند . در تداوم خطی که حضرت زهرا(س) در حمایت از امام معصوم (ع) و افشاگری علیه رویه های نا سالم حکام داشت حضرت زینب (س) نیز در نهضت کربلا دوشادوش حسین بن علی (ع) مشارکت داشت . برای ایفای این نقش در معیت امام خویش از مدینه تا مکه و از آنجا تا کربلا آمد و در صحنه های مختلف حضوری فعال و تأثیر گذار داشت . عمده ترین محور هایی که می توان از حضور زن در نهضت عاشورا برداشت کرد که زنان ما در هشت سال دفاع مقدس نیز حضور همین گونه را داشته اند اینهاست : 1) صبر و پایداری و مقاومت در برابر سختی ها و مصیبت ها 2) شهامت و دلیری در افشای حقایق و گفتن سخت حق 3) پیام رسانی و تبیین و روشنگری در طول مدت 4) کار های پرستاری پشتیبانی امدادگری 5) روحیه بخشی و تشجیع نسبت به رزم آوران یا ترغیب مادران یا همسران شهدا نسبت به دفاع از امام و فداکاری در راه حق . 6) مدیریت در شرایط بحران که عمدتا نقش حضرت زینب (س) بود . 7) تغییر ماهیت اسارت و تبدیل آن به آزاد سازی انسان ها و بیدادگری اذهان جامعه . 8) عمق بخشیدن به بعد تراژدیک حادثه که حاصل حضور زنان و دختران در یک ماجرا است . 9) مراعات حدود الهی و عفاف و متانت یک زن مسلمان و متعهد حتی در شرایط اسارت و زیر سلطه سربازان دشمن . زنان پاکدامن و شجاع ایران اسلامی در تبعیت از این اسوه ها هم در صحنه مبارزات و راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت حضور فعال داشتند هم حضور سیاسی و اجتماعی خود را همراه با حفظ متانت و حجاب داشتند درسی که از عاشورا آموخته بودند و پیامی که عاشورا به زنان جهان برای همیشه و همه جا دارد . زن مسلمان نمونه ایرانی نه تنها از شهادت جوان خویش در راه عقیده و دین خدا روی بر نمی تابد بلکه مشوقی برای این گونه مجاهدت و جانفشانی هاست و پسر را به جنگیدن و شهادت در راه امام حق ترغیب می کند . تربیت نسلی شهادت طلب و جان نثار پیام عاشورا را به همه مادران است . حضرت زینب (س) هم دختر شهید بود . هم خواهر شهید هم مادر شهید هم عمه شهید . صبر و مقاومت او در برابر این شهادت ها بود که او را قهرمان صبر ساخت . در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و جامعه امروزی مادران و خواهران شهدا همچنین همسران جوان شهیدان جبهه برترین الگو های صبر ایمان و افتخار به شهادت را از عاشورای حسینی و اهل بیت (ع) آن حضرت گرفتند. امام امت درباره بانوان رشید و دلاور ایران اسلامی فرموده است : زنان در عصر ما ثابت کردند که در مجاهده همدوش مردان بلکه مقدم بر آنانند . شما خواهران عزیز و شجاع دوشادوش مردان پیروزی را برای اسلام بیمه کردید . بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردان هم جرأت و شجاعت پیدا کنند . من هر وقت بانوان محترمی را می بینم که با عزم و اراده قاطع در راه هدف حاضر به همه طور زحمت بلکه شهادت هستند مطمئن می شوم که این راه به پیروزی منتهی می شود . مروری به اظهارات مادران شهدا که درباره قربانیان خودشان به آستان اسلام و انقلاب داشته و دارند نشان دهنده تأثیر پذیری آنان از حرکت های الگویی زنان حاضر در نهضت کربلا است . میراث داری نگهبانی از خط و خون شهدا حتی با حجاب خویش تبیین اهداف و آرمان های شهیدان صبر بر شهادت و بلا در راه خدا همه و همه درس هایی است که بانوان ما از کربلا حضرت زینب (س) آموخته اند . پیام عاشورا توسط حضرت زینب (س) به بانوان دعوت آنان به شناخت رسالت سیاسی خویش است و پشتیبانی از مبارزه شهیدان تلاش اجتماعی همراه با عفاف و پاکدامنی ، شهید پروری و تربیت نسلی شهادت طلب تبلیغ و تبیین مدام و اهداف شهیدان صبر بر شهادت عزیزان . همچنان که تا کنون چنین بوده است تا آخر نیز همین درس ها و پیام ها جاودانه خواهد ماند . بخشی از خطبه حضرت زینب (س) سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است و درود خداوند بر پیغمبر و خاندان او باد همه خدایا داد ما را بستان و از این ستمگران انتقام ما را بکش و خشمت را فرود آور بر آن که خون ما را بریخت ... اگر امروز به گمان خود غنیمت بدست آوردی و سود بردی بهمین زودی زیان کنی وقتی که نیابی مگر همان را که دست تو از پیش فرستاد . و خداوند بر بندگان ستم نکند و شکوه به خدا بریم و اعتماد بر او کنیم . پس هر کید داری بکن و هر چه کوشش خواهی بنمای و هر جهد که داری بکار بر به خدا سوگند ذکر ما را از یاد ها محو نتوانی کرد و وحی ما را که خداوند فرستاد نتوانی می رانید ... سپاس خدا را که اول ما را به سعادت و مغفرت ختم کرد و آخر ما را به شهادت و رحمت فائز گردانید . تهیه و تنظیم : زهره عاملی



نوشته شده در شنبه 92 مهر 13ساعت ساعت 11:47 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

زنانی که در کربلا حضور داشتند: زنانی که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند و جنگیدند پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن میتوان گفت: یکی آن که آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آن که چه نقشی داشتند. زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی(ع) بودند و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیه و ام هانی، از اولاد(ع) بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا (ع) بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاص امام حسین(ع) و مادر وهب بن عبد الله نیز از زنان حاضر در کربلا بودند (1) پنج زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد الله کلبی، مادر عبد الله کلبی، مادر عمر بن جناده، زینب کبری(س). زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریه قاسطیه، زن عبد الله بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همان جا با عمود غلام شمر(ل) که بر سرش فرود آورد، کشته شد. در عاشورا دو زن از فرط عصبیت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی مادر عبد الله بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین(ع) او را به خیمه ‏ها برگرداند(2) دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست .رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امام حسین(ع) نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله. زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه‏ های اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه ‏ها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری طلبید. زینب کبری و امّ کلثوم (س)، دختران امیر المؤمنین(ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین (ع) نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی های افشاگرانه داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می‏ دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه ‏ها، ابتدا در صحرا متفرق شدند، سپس به صورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند. پی ‏نوشتها: 1ـ زندگانی سید الشهدا، عمادزاده، ج 2،ص 124، به نقل از لهوف، کبریت احمر و انساب الأشراف . 2ـ همان،ص 236 نویسنده: جواد محدّثی



نوشته شده در شنبه 92 مهر 13ساعت ساعت 2:5 عصر توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin