حسین سالار قلبها
اگر زبان نگاهی نیاز دل می گفت
درون خلوت شبها فغان نمی کردم .
به شعر سست سرانجام درد و رنجم را
برای خنده ی مردم ، بیان نمی کردم .
چه شام ها که چو کابوس مرگ وحشتزای
گلوی زندگیم را فشرده ام در چنگ .
ز بیم آنکه به دامان گلنگار حیات
ازین تلاش نشیند غبار تیره ننگ.
بهر دری که زدم دست یأس بازش کرد
مگر به پهنه ی ما یکدر امید نبود .
چنان زمانه برایم شکست می بارد
که معتقد شده ام بخت من سپید نبود !!
زبان لال چرا می گشایم از سر درد
کسی ز سوز سخن های من نمی موید .
دریغ و درد که از تنگنای ظلمت شام
لبی به ناله ی من پاسخی نمی گوید .
ازین پس ار بسرایم ترانه ی وحشت
بگوش بسته دیوار مرگ خواهم خواند .
ولیک تا نگشاید در رهایی را ؛
در این دیار : - دیار شکنجه - خواهم ماند .
در نظر من مرگ است
ایستاده یا نشسته
یا راه می رود
و من نگاه خود را
به سوی شعر بر می گردانم
و شعر را می بینم
ایستاده یا نشسته
یا راه می رود
چون مرگ
سرم را بر آستانه سنگ
می گذارم
و لبم را بر لب آب
و دست در دست باد
می روم
برای سوختن در جایی
که نمی دانم
من نفهمیدم چرا می نویسم
از خودم می گویم
یا از دنیا
برای خودم می نویسم
یا برای دیگران
اینقدر فهمیدم که پای کسی
یا چیزی در میان است
از من و دنیا بیشتر
از من و دیگران بزرگتر
در شعرهای «شمس»
مادرم می گفت:
مادرت تو را شیر که می داده
«مولانا» می خوانده است
روزی تو را زیر یک پستان و
دیوان شمس را روی پستان دیگرش دیده بود
من اما تو را
در میان واژه های «شمس» دیگری یافتم
شمسی که می دانم
روزی که تو به دنیا آمده ای
کتابی تازه هم از او
به بازار آمده است...
شب در آن حجم عمیقش آمد
زهر تنهایی در کام شبان ریخته اند
ریشه قهر تو در خاک نگاه
می خاموشی در جام زمان ریخته اند
اشکهایی چه غریب در هجومی لبریز
آب تعمیدی برعشق نهان ریخته اند
عمر طولانی بی حرفیها در دل هر دیدار
طعم بی برگی به تن نارونان ریخته اند
من کجایم تو کجا؟هق هق فاصله ها
حرفی از پایان را به لب قاصدکان ریخته اند.
کـی دل سنگ تـو را آه بـه هـم می ریـزد
سنگ در بـرکه می انـدازم و می پنـدارم
با همـین سنـگ زدن مـاه بـه هـم می ریـزد
عـشق ، بـر شانـه ی هـم چـیدن چـندیـن سنـگ است
گـاه می مـاند و نـاگـاه به هم می ریـزد
آن چـه را عـقل بـه یـک عـمر به دست آورده است
دل بـه یـک لحـظه ی کـوتـاه به هـم می ریزد
آه ! یـک روز هـمین آه تـو را مـی گـیرد
گـاه یک کـوه به یـک کـاه بـه هـم می ریـزد
اثرات سخنان امام حسین(ع) در بیداری اسلامی
عضو جمعیت الوفاق بحرین تصریح گفت:پیروان اباعبدالله (ع) با شعار «لبیک یا حسین» که کاملا خالصانه و صادقانه سر داده می شود سیره و فداکاری های امام حسین (ع) را سرلوحه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کرده اند .
***********
By Ashoora.ir & Night Skin