سفارش تبلیغ
صبا ویژن
























حسین سالار قلبها

بیست و سوم اسفند ماه ،یادآور آخرین لبخند سردار دلاور اسلام ، سرتیپ پاسدار شهید "عباس کریمی"، فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) است.

 "عباس کریمی" در سال 1336در قهرود کاشان دیده به جهان گشود.

دوران ابتدایی را در این روستا به پایان رسانیدو وارد هنرستان شد. بعد از اخذ دیپلم در رشته نساجی، به سربازی رفت.

دوران خدمت وظیفه او با مبارزات انقلابی امت اسلامی ایران همزمان بود. با وجود خفقان شدید حاکم بر مراکز نظامی، اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) را مخفیانه به پادگان عباس آباد تهران منتقل و آنها را پخش می‌کرد.
 

پس از فرمان حضرت امام خمینی(ره)، خدمت سربازی خود را رها نمود و با پیوستن به صف مبارزین در راه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی فعالیت کرد و در جریان تشریف فرمایی حضرت امام(ره) نیز جزو نیروهای انتظامی کمیته استقبال بود.

در بهار سال 1358 به هنگام تاسیس سپاه پاسداران کاشان با احساس تکلیف، به عضویت سپاه درآمد و در قسمت اطلاعات مشغول به خدمت شد.

در تابستان سال 1359 داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلاب عازم کردستان شد و در سپاه پیرانشهر با واحد اطلاعات – عملیات همکاری کرد.

پس از مدت کوتاهی، به واسطه بروز رشادت و دقت عمل، به عنوان مسئول اطلاعات – عملیات این سپاه معرفی گردید. از جمله فعالیتهای "کریمی " در منطقه خونرنگ کردستان،انجام شناسایی عملیات و آزادسازی منطقه دزلی و ... بود که توسط نیروهای تحت امر و با هدایت او صورت گرفت.
  

وی   بعدها همراه سردار جاویدالاثر برادر متوسلیان و شهید چراغی به جبهه های جنوب عزیمت کرده و به عنوان مسئول اطلاعات – عملیات تیپ محمد رسول الله(ص) به فعالیت خود ادامه داد.

"عباس کریمی" در روز پنج شنبه 23 اسفند سال 1363 در حالی که آخرین دستور ابلاغی از جانب  قرارگاه را در عملیات بدر (منطقه شرق دجله و شمال القرنه) اجرا می کرد (و  لبخندی متین بر لب داشت) بر اثر اصابت ترکش خمپاره به ناحیه سرش مجروح شد و جان را به معشوق تسلیم نمود    . 



نوشته شده در پنج شنبه 90 اسفند 25ساعت ساعت 12:47 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

 بهار کم کم داشت از راه می رسید، ماه اسفند معمولا در مناطق غربی کشور در بین مردم کردنشین از جایگاه خاصی برخوردار است و خانواده ها با خانه تکانی و پوشیدن لباس نو به استقبال سال نو می روند.

 

اما گویا اسفند سال ? 66?نه تنها بوی عید و بهار نمی داد، بلکه مرگ و سیاهی و وحشت را نیز به همراه خود به ارمغان آورده بود.
سالهای سخت و رقت بار جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود و هر لحظه هجوم وحشیانه ده ها هواپیمای جنگی و فرو ریختن صدها گلوله و خمپاره و موشک بر سر مردم هدیه مرگ صدام برای مردم بیگناه مناطق غربی کشور بود.
همزمان با عملیات موفقیت آمیز "والفجر ? "10?در ? 23?اسفند سال ? 66?و تصرف برخی از مناطق شمال شرق عراق از جمله شهر حلبچه و بسیاری از روستاهای کردنشین عراق توسط رزمندگان اسلام که با استقبال اکراد آن منطقه که سالها در برابر حکومت دیکتاتوری صدام مبارزه می کردند، همراه بود صدام حسین را بر آن داشت که در اقدامی خصمانه و تلافی جویانه در برابر اکراد منطقه، فجیع ترین و بی رحمانه ترین گزینه یعنی بمباران شیمیایی را انتخاب کند.
این هدیه بهاری صدام برای مردم کشورش در آستانه بهار ? 1367?هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشت که آثار و عواقب آن از جمله انواع سرطانها و بیماری های ریوی پس از گذشت ? 18?سال از آن حادثه دهشتناک، همچنان بر روی مردم این شهر مشهود است.
اولین بار در جنگ جهانی اول از سلاحهای شیمیایی استفاده شد وبعد ایتالیا درحبشه و سومین بار عراق از این سلاحها در طول جنگ تحمیلی رژیم سابق عراق علیه ایران استفاده کرد.
جنگیده های عراقی در حالی بمبهای شیمیایی را از فراز حلبچه بر سر مردم این منطقه فرو می ریختند که این شهر در دست نیروهای ایرانی قرار گرفته و کردها متهم به همکاری با ایران شده بودند.
خشونت سیستماتیک دولت بعثی عراق با کردها جزء معلومات بین المللی است که رژیم منفورعراق این باز آشکارا با بمباران شیمیایی به نمایش گذاشت.
عراق در جنگ باایران، از مقادیر زیادی خردل، تابون و سارین استفاده کرد که بیش از بیست هزار نفر تلفات در برداشت.
یک ماه پس از حمله به حلبچه نیروهای عراقی بیش از صدتن سارین را در شبه جزیره فاو در سه ماه پس از آن سارین و دیگر گازهای اعصاب را علیه ایرانیان به کار بردند که تلفات گسترده ایی به بار آورد.
بکارگیری سلاحهای شیمیایی توسط عراق در طول هشت سال جنگ تحمیلی از آذر ? 1361?آغار شد.
ابتدا عراق مقدار محدودی از سولفورموستارد (عامل تاول زا) را به منظور درهم شکستن مقاومت رزمندگان اسلام در تک های شبانه مورد استفاده قرار داد پس از آن در سال ? 1362?در پیرانشهر و پنجوین از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد.
عراق دراواخر ? 1363?به علت اعتراض های اروپا و نیز علنی شدن ابعاد گسترده کاربرد این جنگ افزارها در جنگ با ایران موقتا از بکارگیری این سلاحها در جنگ منصرف شد.
استفاده از سلاحهای شیمیایی در بعد وسیع توسط عراق از اوایل زمستان ? 1364?که رزمندگان ایران با علمیات گسترده خود توانستند شهر فاو عراق را تصرف نمایند، مجددا آغاز شد.
عراق بار دیگر در اوایل سال ? 1366?از جنگ افزارهای شیمیایی به طور انبوه در جبهه مرکزی سومار استفاده کرد.
پس از عملیات والفجر ? 8?نیروهای عراقی به قدری از مواد سمی شیمیایی استفاده کردند که گستردگی آن تا آن زمان نظیر نداشت.
حدود هفت هزار گلوله توپ و خمپاره حاوی مواد سمی علیه مواضع نیروهای ایرانی شلیک شد.
ظرف دو روز هواپیماهای عراقی به طور مداوم بیش از هزار بمب شیمیایی در صحنه عملیات فرو ریختند.
بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت توسط عراق در هفتم تیر ماه ? 1366?فجیع ترین و وحشتناکترین تهاجم از این نوع بود که منجر به کشته شدن عده بسیاری از مردم غیر نظامی محلی شد.
جمهوری اسلامی ایران این تهاجم را غیر انسانی اعلام کرد و شهر سردشت را نخستین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان بعد از بمباران هسته ای هیروشیما و ناکازاکی نامید.
وحشیانه ترین مورد استفاده عراق در ? 25?اسفند ? 1366?در حلبچه بود که وسیع ترین مورد استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی از آن زمان جنگ جهانی اول تاکنون به شمار می رود که حداقل پنج هزار تن از مردم کرد و مسلمان این شهر را بکام مرگ فرستاد و هفت هزار تن دیگر را مجروح کرد.
نیروهای عراقی با استفاده از گاز خردل، اعصاب و سیافوژن به طور مجزا و با فاصله کوتاه به صورتی که مانند "کوکتل بسیار سمی" در آیند حلبچه را بمباران کردند.
روزنامه نیویورک تایمز آمریکا در شش فروردین ? 1367?نوشت "این عمل از هر جهت و به هر مفهوم یک جنایت جنگی است که با انکارهای سست و رسمی عراق و عذر و بهانه های غیر رسمی در مورد استفاده از یک سلاح ناجوانمردانه در آمیخته است.
بیش از این شورای امنیت در برابر نامه ها و هشدارهای مکرر ایران و گزارشات خاویرپرز دکویئار دبیر کل وقت سازمالن ملل متهد مبنی بر استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران ، تنها با صدور بیانیه ای بدون ذکر نام عراق استفاده از این سلاحها را محکوم کرد که این باعث گستاخی هر چه بیشتر صدام در استفاده گسترده از این سلاحها است.
در این شرایط ایران برای آگاهی افکار عمومی ، علاوه بر اینکه تعداد زیادی از مجروحان سلاحهای شیمیایی را در بیمارستانهای آلمان، اتریش و سوئد و دیگر کشورهای اروپایی بستری کرد از رسانه های خارجی جهت به تصویر کشیدن جنایات صدام در حلبچه دعوت کرد.
انتشار مصاحبه ها و عکس های مجروحان موجب اعتراض و خشم افکار عمومی مردم جهان نسبت به عراق و شورای امنیت شد و آن شورا ناگزیر به دبیر کل اجازه داد که کارشناسانی را به مناطق شیمیایی و بیمارستانهای ایران اعزام کند.
سکوت مجامع بین الملل و عدم صدور قطنامه توسط شورای امنیت جهت محکومیت عراق در استفاده از جنگ افزارهای شیمیایی در واقع بدون جهت بود که خود اعضای شورای امنیت در تجهیز عراق به سلاحهای میکروبی و شیمیایی ید طولایی داشتند.
گازهای سمی بکار رفته در حلبچه گاز خردل، سارین و ویاکس بود که از سوی برخی دولتهای غربی به رژیم عراق تحویل داده شده بود و معامله گر هلندی فرانس فان آذرات در این مسئله نقش کلیدی داشت.
بکارگیری سلاحهای شیمیایی توسط کشور عراق در حالی صورت گرفت که این کشور جزء ? 12?کشور امضاکننده پروتکل ژنو در منع استفاده از سلاحهای سمی خفه کننده و ترکیبات باکتریولوژیک قرار داشت . پروتکل ? 1925?میلادی ژنو که طی قطنامه ? B ( 21) 2161?سازمان ملل متهدمجددا به تصویب رسیده است صراحتا "استعمال سلاحهای شیمیایی را منع می کند.
از روی اظهار نامه های عراق به سازمان ملل پس از جنگ خلیج فارس ، پی می بریم که این کشور تا سال ? 1991?انواع وسایل حمل سلاحهای شیمیایی و میکروبی از جمله ? 16?هزار بمب سقوط آزاد و بیش از ? 11?هزار راکت توپخانه و توپ تولید کرده است .
همچنین عراق نزد کمیسیون ویژه سازمان ملل اعتراف کرد که برای موشکهای بالستیک خود ? 50?کلاهک شیمیایی و ? 25?کلاهک میکروبی داشته است.
علی حسن مجید، معرف به علی شیمیایی وزیر دفاع وقت عراق و پسر عمومی صدام یکی دیگر از جنایتکاران جنگی است که به اتهام مشارکت در بمباران شیمیایی ایران در هشت سال جنگ تحمیلی و به ویژه بمباران شیمیایی منطق کردنشین عراق و شهر حلبچه در سال ? ( 1366) 1966?و نیز مشارکت در حمله به کویت در سال ? (1369) 1990?و سرکوب خونین شیعیان در آستانه جنگ اول خلیج فارس ، توسط نیروهای آمریکایی در خلال اشغال عراق دستگیر شد.
اوایل زمستان سال جاری دادگاه لاهه بازرگان هلندی فرانس فان آذرات را متهم به فروش مواد خام برای ساخت سلاح های شیمیایی به صدام بود و دیکتاتور سابق عراق آن را علیه کردهای حلبچه و ایران بکار برد به ? 15?سال حبس محکوم کرد.
روزهای سخت و دلخراش شهادت مردم بیگناه ایران اسلامی در جنگ تحمیلی رژیم سابق عراق علیه ایران و همچنین روزهای خوب و شیرین پیروزی رزمندگان اسلام و آزادی سرزمینهای ایران عزیز همه تا ابد در دل مردمان این دیار زنده و گرامی است.



نوشته شده در پنج شنبه 90 اسفند 25ساعت ساعت 12:38 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

اسرای شلمچه را از بغداد به اردوگاه دیگری منتقل می کنند و طبق روال هر روز، آن ها را به باد کتک می گیرند. ششم تیرماه 1367 است. اسرا بعد از کتک هر روزه، با بدنهای رنجور و چشم های نگران در صف های آمار، به ستون پنج می نشینند....

 
اسرای شلمچه را از بغداد به اردوگاه دیگری منتقل می کنند و طبق روال هر روز، آن ها را به باد کتک می گیرند.
ششم تیرماه 1367 است. اسرا بعد از کتک هر روزه، با بدنهای رنجور و چشم های نگران در صف های آمار، به ستون پنج می نشینند. هر کس به چیزی فکر می کند. درآن لحظه صدای درهم برهم عراقی ها به گوش می رسد. در باز می شود، افسر عراقی با یکی دو تا از درجه دارها و چند سرباز دیگر وارد می شوند.
برادران باید به اجبار بلند شوند و به احترام، یک ضرب? پا بر زمین بزنند! افسر عراقی با غرور تمام دور تا دور بچه ها شروع به قدم زدن می کند، سپس جلوی صف می ایستد و با نیشخند تمسخر آمیزی می گوید که می خواهد یکی از آن ها را اعدام کند و اگر کسی داوطلب نشود، خودشان یکی را انتخاب می کنند.
حرکت های نامناسب سربازان بعثی و چرخش هایشان به دور بچه ها که کابل ها را در دست می چرخانند و به عربی چیزهایی می گویند، اسرا را کلافه می کند و قدرت تفکر را از آن ها می گیرد.
ناگهان حسن با گام های محکم و استوار، بدون تردید و ترس جلو می رود.
با این کار حسن، غم و اندوه در صورت دوستانش نقش می بندد. چهره ای که همیشه مای? آرامش و سرور درونی بچه هاست.
در لحظات پایانی زندگی، عراقی ها از او می خواهند تا آخرین آرزو و وصیت خود را از آنان بخواهد. حسن، فقط فرصتی برای خواندن دو رکعت نماز را طلب می کند.
بچه ها بی صبرانه منتظر نشسته اند و خدا خدا می کنند تا عراقی ها از این تصمیم خود صرف نظر کنند.
ناگهان عراقی ها به همراه حسن وارد می شوند و افسر عراقی به اسرا می گوید: این جوان خیلی فهمیده و شجاع است. ما از قصد این کار را کردیم تا آن کس که شهامت بلند شدن را دارد، به عنوان مسئول آسایشگاه برای شما انتخاب کنیم.


نوشته شده در پنج شنبه 90 اسفند 25ساعت ساعت 12:35 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

نوروز علاوه بر جنبه ملی و میهنی آن ترکیبی از دین و ملیت و روح وطنی است که پیامهای بسیاری برای ما به ارمغان می‎آورد. به ما نشان می‎دهد اگر در این آیه عظیم الهی به خوبی تأمل کنیم می‎توانیم بادی که همراه خود زندگی و بوی‎جان دارد استشمام و نسیم حیاتی که بعد از ممات می‎وزد را احساس کنیم.

وی افزود: نفسی که بوی خدا می‏دهد و نشانه رحمانیت و رحیمیت خداست. نوروز نوشدن خود انسان است یعنی امروزت با دیروزت فرق داشته باشد. یعنی معرفت ما به حقیقت و معارف الهی هر روز باید بیشتر از قبل شود. عشق آتشین الهی که در وجودمان به ودیعه گذاشته شده باید زبانه بکشد.

استاد گروه فلسفه تربیت دبیر مجتمع آموزشی پیامبر اعظم (ص) یادآور شد: نوروز از عودت یعنی بازگشت به خویشتن هم می‏آید، یعنی زمینه وجودمان پاک و حقیقت جویی و پرستش و کمال در آن بارور شود. باید جنگ و دشمنیها و کینه‎ها را در نوروز از خود دور کرده و به صلح اجتماعی و معنوی برسیم.

این کارشناس حوزه عرفان و فلسفه در مورد ابراز شادیها در نوروز هم اظهار داشت: در خصووص عید فطر و عید قربان دستوراتی برای شادی آمده است. شادیها نباید تعادل روحی انسان را برهم بزنند. صله رحم با پدر و مادر و خواهر و برادر و همچنین با فامیل و دوستان و نزدیکان مورد تأکید اسلام است.

صابری یادآور شد: همنشینی با دانایان و خواندن اشعار و کتب عارفان از جمله شادیهای نوروز است. کمک به همنوع و گرفتن دست فتاده و رحمت و بخشش کردن و گذشتن از گناه ظالمان و تقسیم شادیها از دیگر کارها و آداب مرسوم نوروز است.

وی در مورد اینکه اسلام چه توصیه‎ای در خصوص صله ارحام برای عمیقتر شدن دید و بازدیدهای نوروزی دارد نیز گفت:  اسلام در این مورد بویژه در سوره حجرات دستورات مؤکدی دارد. اینکه صله رحم باعث درازی عمر و فزونی روزی می‏شود، سرنزدن چند روز پشت سر هم به پدر و مادر باعث می‎شود فیض انجام عمل خیر از شما ساقط و حال خوشتان به غم تبدیل شود.

این محقق در پایان افزود: امروزه صله رحم در روانشناسی هم مورد تأکید قرار گرفته است اینکه اگر به دیدار یکدیگر نرویم استرسها و فشارهای روحی روانی زندگی ماشینی ما را در هم می‎پاشند و زیانهای فراوانی از نظر روحی برای انسان به بار می‎آورند. نوروز نماد این آداب است که البته باید پند و اندرز و همنشینی با دانایان و گزیده گویی و کم گویی در این آداب حفظ شود.




نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 11:36 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

1- گذاشتن پول میان اوراق قرآن
سوال : رسم است که در عید نوروز و مانند آن پول لای قرآن می گذارند و عیدی می دهند. آیا این کار اشکال دارد؟
جواب : اشکالی ندارد.


2- اعمال عید نوروز در مفاتیح

سوال : اعمالی که در مفاتیح تحت عنوان عید نوروز آمده مربوط به کدام تقویم است؟ آیا هر سال نو را در هر فرهنگ شامل می شود (مثلا عید نوروز ایرانیان) یا برای تقویم قمری است؟
جواب : خیر، مربوط به عید نوروز (سال شمسی) است.

3- سبزه هایی که به شکل اسامی مقدسه درآورده شده
سوال : ما امسال سبزه عید نوروز را به شکل اسم های پنج تن مثلاً «یا حسین» درآوردیم و چون آن ها را روز سیزده بدر همان جا می گذاریم، آیا مشکلی ندارد؟ اگر مشکل دارد با سبزه ها چه کار کنیم؟
جواب : در صورتی که بی احترامی و هتک حرمت شود، جایز نیست و بهتر است در محلی قرار دهید که بی احترامی نشود.


4- فضیلت شرعی نداشتن عید نوروز

سوال : من طلبه هستم و با چند نفر دیگر از طلاب در مورد عید نوروز تحقیقاتی انجام داده ایم و طبق گفته علمای رجال و درایه، حدیثی که شیخ طوسی (رحمة الله) در مورد عید نوروز ذکر کرده اند معتبر نمی باشد زیرا اولاض خبر واحد است و به حد تواتر نرسیده، ثانیاً منبع آن کتابی قوی نیست چون در کتاب دعاییه ایشان ذکر شده نه در کتاب فقهیه ایشان. در ضمن اصل کلمه ی عید یعنی بازگشت. این بازگشت در حالیست که ریشه ی این عید به آیین زردشتیان باز می گردد. حال سوال این است که نظر فقهی و نظر محققانه ی شما در این مورد چیست؟
جواب : ما برای عید نوروز جنبه ی شرعی قائل نیستیم بلکه یک قرارداد عرفی است که آثار مطلوبی دارد و از آثار نامطلوب آن نیز باید پرهیز گردد.


5- نام گذاری نوروز به عنوان عید

سوال : آیا گفتن لفظ «عید» برای سال نو و عید نوروز اشکال دارد؟
جواب : اشکالی ندارد.


6- شادی و تفریح در نوروز و سیزده بدر

سوال : آیا نحس بودن عدد 13 مورد قبول فرهنگ شیعه است؟ جایگاه نوروز و شادی در فرهنگ شیعه چگونه است؟
سیزده بدر ریشه شرعی ندارد و از خرافات است ولی تفریح سالم و خالی از گناه بدون اعتقاد به نحس بودن سیزده، اشکالی ندارد.
جواب : در زمینه ی نوروز می توانید به کتاب «مفاتیح نوین» که در بخش (تالیفات) سایت موجود است در قسمت «اعمال ماه های خورشیدی» مراجعه فرمایید.


7- نظر معظم له در مورد نوروز

سوال : من شنیده بودم که شما گفته بودید نوروز بی اساس و سطحی است و مسلمانان را از آن بر حذر داشته اید. من می خواستم بدانم که آیا این جمله را شما گفته اید یا نه و این که نظر شما درباره ی نوروز چیست؟
جواب : عید نوروز جنبه های مثبت و منفی متعددی دارد. جنبه های مثبت آن نظافت، صله رحم، کمک به اقشار ضعیف و کم درآمد و مانند آن است و جنبه های منفی آن، مراسم خرافی چهارشنبه سوری، سیزده بدر، تشریفات کمرشکن، چشم و هم چشمی، مسافرت های گناه آلود، شکستن مرز محرمیت ها و امثال آن می باشد. حال اگر به جنبه های مثبت آن پرداخته شود و از جنبه های منفی آن اجتناب شود طبق روایت مزبور عید نوروز طبیعی، عید تشریعی هم می شود و اگر خدای نکرده بر عکس شود از منظر حضرت علی (علیه السلام) چنین روزی عید نخواهد بود. در این زمینه می توانید به «پیک احکام» شماره 22 که در بخش (پیک احکام) سایت موجود است مراجعه فرمایید.


8- برپایی سفره ی هفت سین در جوار اماکن متبرکه

سوال : آیا برپایی «سفره ی هفت سین» به عنوان یک مراسم سنتی در کنار بقاع متبرکه جایز است؟
جواب : مانعی ندارد.



نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 11:6 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

  خدایا! اگر رحمت تو در ابتدا از روی حسن توفیق به سراغ ما نمی آمد؛ پس چه کسی مرا در این راه روشن به سویت آورد؟

**************

-    خدایا! تو به خوبی می دانی و می بینی که من نزدت نیامدم جز راه آرزوها؛ آنها بودند که مرا به درگاهت آوردند ، باشد که به سررشته های فضل و کرمت چنگ زنم.

**************

-    خدایا! چه مرکبی است این مرکب هوای نفس که بر من سوار شده و با گمان های باطل و آرزوهای بی جا مرا بر مولا و آقای خویش دلیر کرده است ؛ پس نابود باد این نفس.

**************

-    خدایا! من در رحمتت را به دست امید کوبیدم و از شر هوا و هوس به سوی تو گریختم و بند کردم به رشته های کرمت انگشتان دوستی ام را.

**************

-    خدایا! از جرم هایی که از روی لغزش و خطا کردم درگذر و نگاهم دار از جمله بیچارگی و ناچاری که دچار گشته ام، زیرا تویی تنها تکیه گاه و امیدم و تویی منتهای خواسته و آرمانم در دنیا و آخرت.

**************

-    خدایا! چگونه برانی درمانده ای را که در حال فرار از معاصی به تو پناه آورده؟ چگونه ناامید کنی راه جویی را که شتابان آهنگ حضرتت کرده و چگونه بازگردانی تشنه ای را که برای نوشیدن آب بر سر حوض های پر فیضت در سخت ترین خشک سالی ها لبریز است و در خانه ات به روی همه خواستارانت همیشه باز است.

          **************

-    خدایا! این است بهانه های نفس من که به پای بند محبتت بستم ؛ این است بارهای سنگین گناهانم که به امید عفو و رحمتت به زمین نهادم و این است هوس های گمراه کننده ای که به آستان لطف و مهرت سپردم.

**************

-    خدایا! دلم در پرده است، نفسم معیوب و عقلم مغلوب ، هوای نفس به من چیره شده است، طاعتم اندک و گناهانم بسیار است و زبانم به گناهان اقرار دارد؛ چاره ام چیست ای پرده پوش عیب ها و ای دانای نادیدنی ها و ای برطرف کننده اندوه ها، بیامرز گناهانم را به حرمت محمد آل محمد(ص) ؛ آمرزش پیشه ای بسیار آمرزنده ، به رحمت و مهربانی است ای مهربان ترین.

**************

-    خدایا! ای پروردگار من! با چه اسمی تو را صدا بزنم و با چه اسمی تو را صدا بزنم و با چه محبتی تو را بخوانم؟ با کدام کلمه؟ با کدام زهن و زبان؟ با کلمات و مناجات کدام اولیا؟ با چه رویی و با چه چشمی ؟ من درمانده ام.

**************

-    خدایا! تو را دوست دارم ، حسین (ع) تو را دوست دارم، کسانی را که در راه تو شهید شدند دوست دارم، اما اگر وارد دوزخ شوم پیش رفقایم شرمنده می شوم و از دوری آنها دیوانه خواهم شد.

**************

-    خدایا! من مدت زیادی است تو را صدا می زنم، می خوانم و دعا می کنم و از تو می خواهم که مرا ببخشی و پیش شهدا شرمنده نکنی و امروز فریاد می زنم و فاش می گویم که آرزوی دیدار تو را دارم.

**************

-    خدایا! چه کنم که مرا قبول کنی ؟ چگونه تو را بجویم و بگویم که مرا هم نشین شهدا سازی؟ اگر مرا به خودم واگذاری در گناه غوطه ور خواهم شد، پس هدایت مرا به دست گیر و چشمه های چشم ما را سیراب کن تا از وف تو بترسد و تو را بخواند ای مهربان!

**************

-    خوشا به حال آنان که راز تو برملا نکردند و در این دنیا عمر به عشق تو صرف می کنند. خدایا! این چه سری است که عاشقانت از راز و نیاز و سوز و گداز با تو یک لحظه هم خسته نمی شوند؟

**************

-    سپاس خدایی را سزاست که با بازگشت جمیع خلایق و آخر کارهای ایشان به سوی اوست؛ او را به بزرگی و احسان و دلیل آشکار به یگانگی و افزونی عطا و منش به دین مبین اسلام سپاس گزارم؛ آن خدایی که از نشانه های سلطنت و بزرگی و بزرگواری خود و شگفتی های قدرت و توانایی اش شمه ای پدیدار ساخت و چشم های ما را در اندیشه شناختن حقیقت صفات خویش مبهوت و مقهور ساخت.



نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 9:28 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

خدایا! هرکس به ما می رسد از عذال تو می گوید و چنان آب پاکی را روی دست آدم می ریزند که دیگر هب هیچ وجه فکر نمی کنم امید نجاتی باشد.

**************

-    خدایا! خودت می دانی که هرکس به نحوی بلد است راه بیاید. یکی چشم ندارد با دستش راه می رود، یکی پا ندارد با دستش راه می رود، ولی موتور حرکت همه دلشان است و دلی که صادق تر است طبعا زودتر استارت می زند.

**************

-    خدایا ! گاهی وقت ها که آدم انتظار ندارد تحویلش بگیری چنان ... میدان می دهی که شخص دست و پایش را گم می کند. بگذریم ، حرف زیاد است در این که تو چه وقت ما را می پذیری و چه وقت نه. احساس می کنم بعضی وقت ها رابطه ام با تو بد جوری می شود و آن جاست که دلم می خواهد به قول خودمان حزب اللهی بیایم طرفت.

**************

-     خدایا ! مرگ ما را شهادت در راهت قرار بده و در دنیا زیارت حسین (ع) و در آخرت شفاعت حسین(ع) را نصیب ما بگردان.

**************

-         خدایا! ما با تو عهد می بندیم که تا آخرین قطره خون خود بایستیم؛ تو نیز ما را در این عملیات موفق کن.

**************

-         خدایا ! آنچنان شعله ای از آتش عشقت در دلم بیفروز که هرآنچه غیر از تو در آن است همه بسوزد.

**************

-         خدایا! در رویارویی با دشمن چنان استوارم کن که مثل مومن واقعی احساس ضعف و ترس نکنم.

**************

-         خدایا ! ایمان ما را به درجه ی یقین برسان.

**************

-         خدایا! در بستر مردن ذلت است و سعادت در شهادت است.

**************

-         خدایا! آرزو دارم در خاک دشمن بمیرم و از خاکم خاری بروید و به چشم دشمن برود.

-         خدایا! چنان کن که سرخ بمیرم تا سبز برآیم ؛ خدایا! چنان کن که سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار.

**************

-         خدایا! ما را سعید بدار و شهید بمیران.

**************

-         خدایا! ما را با گریه آوردی ، با خنده ببر.

**************

-         خدایا! حلاوت شهادت در راه خودت را به ذائقه تلخ این بنده ی بی پناه بچشان .

**************

-    خدایا! تو را به زبانی می خوانم که از فرط معصیت لال گشته است؛ خدایا! رضای تو را می جویم که فرمودی" و رضوان من الله اکبر" ، پس رضوان خودت را به کسانی که در راه تو قدم نهاده اند و از دشت های تفتان و سوزان جنوب به غرب آمده اند برسان ، پیروزی را نصیبشان فرما و امیدشان را قطع مکن. ما آمده ایم راه شهدا را ادامه بدهیم.

**************

-    خدایا! ما تو را شناخته ایم. علی (ع) و فاطمه (س) و حسن(ع) و حسین(ع) تو را شناخته ایم. زینب(س) را می شناسیم و همه کسانی را که درد وصل تو را تحمل کرده اند و منتظر رسیدن به تو هستند. ما می دانیم قبول آن همه مظلومیت برای چه بود. نمی خواهم همه چیز را بگویم اما تو با وجود آن ها به ما چگونه می نگری؟

*************

-    خدایا! بر محمد و دودمانش درود فرست و ما را در همه حال موفق به انجام دادن امور خیر بدار؛ از بدی و ناسپاسی نعمت ها و پیروی از بدعت ها دوردار؛ امر به معروف و نهی از منکر ، نگهبانی اسلام و نکوهش و خوارکردن هواهای نفسانی ، راهنمای گمراهان و یاری ناتوان و رسیدگی به دردمندان را وجه همت ما قرار ده.

**************

-         خدایا! اگر از یاد بردیم یا خطا کردیم بر ما مگیر و بارگرانی را که بردوش پیشینیان ما نهادی به دوش ما مگذار.

**************

-    خدایا! به تو پناه می بریم از این که از گفتارت بیرون رویم و در نیت به گمراهی افتیم و هوس ها به ما دست یابند، درحالی که هدایت از سوی تو به ما رسیده است.

**************

-         خدایا! بیامرز گناهانی را که تو از من به آن داناتری و اگر من بازگردم و دوباره مرتکب آن شوم تو آمرزش را به من بازگردان.

**************

-    خدایا ! بیامرز مرا در آنچه وعده کردم با خود در اطاعت و بندگی تو و وفای به عهد را در من نیافتی و آنچه به زبانم به سوی تو با آن تقرب می جویم و دلم بر خلاف آن می رود.



نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 9:25 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

چه بگویم که در خانه تو ، خانه دلم ، غیر تو را جای دادم؛ مونس من! ببخشای گناهانی را که لذتش رفته و عقاب و عذابش مانده؛ ای تو به پذیر! به افزونی معاسی رحمی ، بر درد سینه ام مرهمی و بر حال شوریده ام مرحمتی کن.

**************

-         چه بگویم که چون خواندمت خود به سویم آمدی و چون مرا به خویش دعوت کردی از تو گریختم.

**************

-    خداجان ! راست است که می گویند به تعداد مخلوقات بلکه نفس های آنها به طف تو راه هست ؟ اگر این طور است پس خودت راهی که مناسب حال و روز ماست ، پیش پای ما بگذار نه قدم های گنده گنده برداریم نه آهسته آهسته حرکت کنیم.

**************

-    خداجان ! من هم همین قدر می دانم که هرکسی دلش با تو باشد تو با او هستی. جان مولا امشب با ما باش . از زبان مولایت و دوستانش با تو حرف می زنم. من از تو هیچ چیز نمی خواهم . شاید این از شدت خواستن باشد که می توانم چیزی بخواهم ، نمی دانم. به قول بنده ی نازنینت ، امام خمینی ، ما هیچیم هرچه هست از توست.

**************

-    خداجان ! تنها در خواستی که امشب از تو دارم این است که کاری کنی من با تو بیش تر دوست باشم. از قول تو می گویند اگر گناه کارها بدانند من چقدر انتظارشان هستم  از حسرت جان می دهند و می میرند.

**************

-    خداوندا! سلام خالصانه مرا از راه دور یا نزدیک بپذیر. در قرآن و دعاها این طرف و آن طرف خوانده ام که تو به آدم ها خیلی نزدیک هستی؛ هرکس یک قدم به تو نزدیک شود تو صدها قدم به استقبال او می روی . با این که همه می گویند تو به انسان از پدر و مادر و دوست و حتی از رگ گردن نزدیک تر هستی، افراد زیادی هستند، از جمله خود من ، که فکر می کنند اگر تا آخر عمر حتی بعد از مرگ هم به طرفت بیایند باز هم به تو نمی رسند. مثل این که تو جایی هستی که هزاران نگهبان و محافظ داری و کسی موفق به دیدن تو می شود که از میان همه این ها به سلامت بگذرد. خدایا! احساسی به ما بده که واقعا باور کنیم تو از هر چیز و هرکس به ما نزدیک تری.

**************

-    خداوندا! به من قدرت بده درک و حس این را بده که بفهمم تنها رفاقت با تو سود دارد و رفیق شدن با آدم ها هم وقتی مزده دارد که با تو دوست باشند. خدایا دعایمان کن.  

**************

-         خداوندا! مرا جزو شهدای راستین در راه خودت قرار بده.

**************

-         خداوندا! وجودم را گناه فرا گرفته ، قلبم سخت شده و چشمه ی اشک هایم خشکیده است.

-    خداوندا ، از روشنی روز فرار کردم و به سیاهی شب پناه آوردم به این امید که در جوار تو باشم و با راز و نیاز کنم. مرا از تاریکی چه باک که درونی ظلمتکده دارم؛ قلب مرا به ایمان خود روشن کن و مزه ی عبادتت را ، که شیرین ترین شیرینی هاست ، به ما بچشان.

**************

-    خداوندا! فرمانبریت را به ما الهام کن و ما ازنافرمانی برکنار فرما، ابرهای تیره ی شک را از برابر دیدگانمان دور کن و پرده های تردید را از دل هایمان کنار بزن و باطل از نهادمان برگیر و حقیقت را درونمان استوار گردان.

**************

-    خداوندا! به ما ببخشای و ما را بیامرز و بر ما رحمت آمور، تو سرپرست مایی و آنچه از زبان پیامبرت به ما نوید دادی ؛ ارزانی دار ، در روز رستاخیز خوارمان مگردان ؛ تو پیمان خویش نمی شکنی.

**************

-    خداوندا ! گناهان مرا از گوشه ی چشم های ناروا و گفته های نا به جا و آرزوهای شهوت انگیز دل و لغزش های بی شمار بیامرز.

**************

-    خداوندا! به تو پناه می بریم از جنب و جوش حرص و شدت خشم و چیرگی حسد و ناتوانی شکیبایی و کمی قناعت و زشتی خوی  و تحریک شهوت و تعصب ناروا و پیروی هوس و هوا و مخالفت با هدایت .

          **************

-         خدای من ! سینه ام را بگشای و کارم را آسان کن؛ گره از زبانم بازنما تا دیگزان سخن مرا دریابند.

**************

-    خدای من ! مرا و پدر و مادر مرا و هر مومنی را که به خانه ام درآید و همه مردان و زنان مومن را بیامرز و بر ستم کاران جز تباهی میفزای.

**************

-    خدایا ! تو شاهدی که فراوانی گناهانم و شدت طغیانم و کثرت عصیانم مرا زبان بسته کرده است. الهی ! ما همه بیچاره ایم و تو تنها چاره ؛ ما همه هیچ کاره ایم و تو همه کاره ای؛ ما هیچ و پوچیم و تو همه چیز



نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 9:24 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

 ای خالق یکتا! مرا به راستی دراورد وبه راستی برآور و از سوی خویش صحبت دویستی که و مددکار باش عطا فرما.

**************

-         ای همه هستی من ! دوست دارم وقتی نگاه می کنی از خجالت بگویم " یا لیتنی کنت ترابا".

**************

-    ای خدای من ! بامداد مرا چنان مقرر کن که انوار هدایت و سلامت در دین و دنیا به من فرود آید و شامگاهم را سپری در برابر نیرنگ خطرناک دشمنان و پناهگاهی برای پرتگاه های هوا و هوس قرار ده که تو بر هرچه بخواهی توانایی؛ ملک و سلطنت را به هرکه خواهی و خوارکنی هر که را خواهی . پس همه خوبی ها به دست توست.

**************

-    بارالها ! از همه چیز و همه کس شرمنده تر منم؛ از آفتاب و ماهتاب ، از جن و انس ، حتی از شیطان ؛ منم آن سست عهد پیمان شکن نا پایدار؛ دستم بگیر که از پا افتاده ام.

**************

-         بارالها! ماه محرم و صفر گذشت و ما از خود نگذشتیم، تو از ما بگذر.

**************

-    بارالها! ستمگران و دشمنان مرا به نیروی خود از تصدی و تجاوز بازدار و شمشیر جنایات را به قدرتت درهم شکن و دشمن را در کار حکومتش سرگردان کن و در مبارزه با مخالفانش ناتوان دار و در بی عدالتی به او فرصت مده و مرا در مقابله با او یاری کن.

**************

-         بارالها! ما را از این سرزمین که مردمش ستم کارند بیرون ببر و از سوی خویش برای ما سرپرستی قرارده و یاوری بفرست.

**************

-    بارالها ! تو خود می دانی که من هم مثل کسانی که شهید شده اند عاشق حسین (ع) توام. خدایا مرا در راه خود خریداری کن.

**************

-    بارپروردگارا ! تو با داشتن چهارده معصوم حجت را بر ما تمام کردی و بهانه را از بهانه جویان گرفتی . این همه درس و ما نادان! خدایا به ما رحم کن و مرا از این آشفتگی نجات بده.

**************

-         بارخدایا! تو همان هستی که من می خواستم؛ پس قرار بده مرا همان طور که می خواهی .

**************

-         پروردگارا! چه کنم از کثرت سهوت و قلت طاعت ؛ چه کنم با کوه معصیت و کاه محبت؟

**************

-         پروردگارا! همان طور که من در دنیا به یادت بودم به هنگام مرگ به یادم باش.

**************

-    پروردگارا ! ما در مرحله ای قرار گرفته ایم که دیگر رسیدن به تو را محال نمی دانیم، مگذار ناامید شویم و در این دست شب التماس دعای ما را که عاشقان به سویت پرگشوده ایم بپذیر و مگذار بال هایمان در هجر دیدار تو از بن بسوزد.

**************

-    پروردگارا! شنیدیم که بانگ دهنده ای بنگ می زند : ای کسانی که ایمان به خدایتان آورده اید، ما نیز ایمان آوردیم پس ما را بیامرز و بدی هایمان را بپوشان و ما را با نیکان بمیران.

**************

 

-    پروردگارا! مارا و برادرانما را که از ما پیشی گرفتد بیامرز و در دل ما کینه ای برای مومنان قرار مده. همانا تو نوازنده ی مهربانی.

**************

- پروردگارا ! ما به تو توکل کردیم . به سوی تو بازگشتیم و بازگشت همه به سوی توست.
**************
- تو چه خدایی هستی ، چه رفیقی هستی ، چه لطف و محبتی داری! کاش تو را زودتر شناخته بودم . نمی دانم شور و حال و ناله و ندبه یک گناه کار را در این شب خلوت چگونه بیان کنم.
**************
- تو بر همه چیز توانایی؛ شب را در روز فرو می بری و روز را در شب در می آوری؛ زنده را از مرده بیرون می آوری و مرده را از زنده ؛ به هرکه خواهی بی حساب روزی دهی.

****************

-    محبوب من ! رخصت وصل می طلبم که در دل سنگ آتش افکنده ای  ، شراره ی عشق تو را طالبم که خویشتن خویش را در پای آن چون خس و خاشاک بسوزانم.

**************

-    معبودی جز تو نیست ؛ تو منزهی خدایا! حمد تو را گوییم؛ کیست که قدر تو را بشناسد و از تو نترسد و کیست که بداند تو کیستی و از تو نهراسد، ای مهربان ترین مهربانان!   



نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 9:22 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

الهی ! راز دل نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر ، خدایا! بنده ای در نهایت ذلت و غربت در قعر ظلمت تو را می جوید.

**************

- الهی ! هیچ کس را به هیچ کس آشنا مکن و اگر آشنا کردی از هم جدا مکن.

**************

- الهی !به ما آن ده که ما را آن به ؛ الهی ! پاک کن خاک کن.

**************

- الهی ! ترسانم از بدی خود، پس بیامرز مرا به خوبی خود.

**************

- الهی ! برسر از خجالت گردآریم و رخ از شرم گناه زرد.

**************

- الهی ! تقوایی ده که از دنیا ببریم ؛ روحی ده از عقل برخوریم.

**************

 

- الهی ! به صلاح آر که نیک بی سر و سامانیم ؛ جمع دار که پریشانیم.

**************

- الهی ! توفیقی ده که به دین استوار شویم ؛ به راه دار تا سرگردان نشویم.

**************

- الهی ! بیامرز تا سر دین بدانیم ، بر فروز تا در تاریکی نمانیم .

**************

- الهی! همه را از خودپرستی رهایی ده و همه را با خود آشنایی ده؛ همه را از مکر شیطان نگاه دار، همه را از کیفر نفس آگاه دار.

**************

- ای قطره های زیبا، ای دره های گرانبها ، ای ژاله های صبحدمان و ای اشک ها بیایید، بیایید و آتش سینه ام را خاموش کنید؛ ببارید و مرهمی بر دل سوخته ام بگذارید.

**************

- ای خدا ! بی نیاز بنده نواز چاره ساز ! بی پناهان را پناهی و بیچارگان را چاره؛ اینک درمانده ای وامانده و از همه جا رانده دست نیاز به سوی آن بی نیاز دراز کرده و سر بر آستانت ساییده و به تو التجا آورده است. خدایا ! به فریادم برس آن روزی که جز تو فریاد رس نیست ؛ آن روز که فرشتگانت عمود آهنین بر سرم می کوبیند و زنجیر برگردنم می آویزند!

**************

 - ای مهربان ! خوشا دمی که در تو گمم ، فاصله ها از میان رفته اند و گویی در آغوش توام ؛ خدایا! چقدر فریاد بزنم که مرا ازا نی قفس آزاد کن ؛ من مال توام ؛ خدایا! چقدر فریاد بزنم که مرا از این قفس آزاد کن ؛ من مال توام؛ مرا پیش خودت ببر.

**************

- ای مهربان ! من دنبال تو آمده ام، کجایی؟ مرا پیش خودت ببر؛ من وصال می خواهم، عشق و شهادت می جویم ؛ ببخش که سخت محتاج و مستحقم.

**************

- ای عزیز! بارگناه کجا کشم؟ ک.س رسوایی کجا برم؟ قصه غصه ی این همه حقارت و نکبت با که بگویم جز تو که همه لطف و مرحمتی ، عفو و رحمتی ، صابر و ستاری .

**************

- ای خدا ! ما اگر کار بدی می کنیم حقیقتش این است که نمی دانیم این کار از نظر تو بد است. یعنی این کار بد را به اسم بد نمی کنیم؛ اگر اشتباه کردیم به آقایی خودت ببخش.

***************

-    مولای من! دوست دارم گوشه ای بنشینم و زیر لب صدایت کنم. به گوشه ای خیره شوم و تو هم مقابلم بنشینی و متوجه ات شوم. هی نگاهت کنم و هی گریه کنم؛ آن قدر گریه کنم تا از هوش بروم و بعد به هوش بیایم و ببینم که سرم روی دامان شماست. از بوی خوش و نسیم روح نواز وجودت از خود بی خود شوم. در آغوشت گیرم و تو اشک از چشمانم پاک کنی. سرم روی دامان شماست. از بوی خوش و نسیم روح نواز وجودت از خود بی خود شوم. در آغوشت گیرم و تو اشک از چشمانم پاک کنی . سرم را بر سینه ات قرار دهی و موهایم را نوازش کنی ؛ آن گاه به من وعده شهادت بدهی و من خود را بر بال ملایک ببینم و بشنوم که مرا وعده ی شفاعت می دهی ؛ آن وقت با خیال راحت از آتش عشق تو چون شمع بسوزم و آب شوم و ریو دامنت بریزم و هلاک شوم.

**************

-    مهربان من! هرکسی به روشی تو را شناخته است و به زبانی از تو چیزی می خواهد و من افتخارم این است که تو را نشناختنم شناختم. فهمیده ام که تو فهمیدنی نیستی و در وهم نمی گنجی . اصلا یک جوری هستی. گاهی اوقات در نهایت ناامیدی به آدم امید می دهی و گاهی در نهایت امیدواری ، تلنگری می زنی که مواظب باش.

**************

-    وای بر من از روی رسوایی ، واری بر من از روی تنهایی، از روز جدایی و گدایی ، از روز اسارت و مصیبت، وای برمن از خجلت ، از آتش جحیم و خشم رحیم ، محبوب من! می ترسم از آن که مرگم قریب باشد و مققرب درگاهت نباشم ، می ترسم از آن که مرک مرا در یابد تو را در نیابی ؛ مرا ببخش آن گاه که عطا کردی ، خطا کردم؛ وفا کردی ، جفا کردم ؛ هدایت کردی رهایت کردم!

**************

-    یا مقلب القلوب و البصار ، یا محول الحلول و الاحوال، یا مجیب الدعوات ، یا غفر الذنب  الخطیئات ، یا معطی المسئلات، یا منجی المهلکات، یا غیاث المستغیثین، یا جبیب قلوب الصادقین



نوشته شده در چهارشنبه 90 اسفند 24ساعت ساعت 9:20 صبح توسط سید.محمد علی شهرام شمس| نظر بدهید

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin